خدمات تلفن همراه

قرآن تبيان- جزء 5 - حزب 9 - سوره نساء - صفحه 82


شروع جزء 5و حزب 9
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاءَ ذَلِکُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِکُم مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا
24 - كلمه‌ى «مُحصَنات» از نظر لغوى، يعنى آنچه در حِصن و حريم باشد و از دسترسى ديگران منع شود. ريشه اين كلمه در قرآن، در مورد سه گروه استعمال شده است:
1- زنان عفيف وپاكدامن. چنانكه خداوند درباره حضرت مريم مى‌فرمايد: «التى احصنت فرجها» <256>
2- زنان شوهردار. زيرا شوهر نقش حفاظت از عفت زن را به عهده دارد. مراد از «المحصنات من النساء» در آيه مورد بحث، همين معنى است.
3- زنان آزاده كه اسير جنگى نبوده و كنيز نيستند. زيرا اسارت سبب پاره شدن پرده‌هاى عفّت و حياى زن مى‌گردد و بى‌عفّتى در ميان كنيزان شايع بوده است. مراد از «المحصنات المؤمنات» در آيه بعد، اين معناست.
كلمه‌ى «مُسفِحين» از «سفاح» به معناى زنا مى‌باشد.
اسارت براى زنان كافر، به منزله‌ى طلاق آنان از شوهران است. مثل ايمان آوردن زن، كه اگر شوهرش به كفر ادامه دهد، ايمان آوردن او را از شوهر جدا مى‌كند.
ازدواج با زن شوهردار، از نظر اسلام حرام است، از هر مذهب وملت كه باشد. ولى چون اسارت به منزله‌ى طلاق است، زن اسير، پس از اسارت به مدّت يكبار قاعده شدن، و اگر باردار است تا وضع حمل بايد عده نگهدارد و در مدّت عده هيچ گونه ارتباط زناشويى با او جايز نيست. اين طرح زناشويى بعنوان همسر يا كنيز، از طرح بازگرداندن به كفّار يا رها كردن و بى‌سرپرست گذاشتن، بهتر است.
كلمه‌ى «مُتعة» همچون كلمه‌ى حج، صلوة، ربا و غنيمت، داراى معناى شرعى است، نه لغوى. بنابراين به قول علامه در تفسير الميزان شكّى در آن نيست كه مراد از جمله‌ى «استمتعتم» مُتعه است.
پرداخت اجر، «آتوهنّ اجورهنّ» در مُتعه مربوط به استمتاع است، «فما استمتعتم» در حالى كه اگر مراد آيه نكاح دائم باشد، باخواندن عقد مهريه لازم است، خواه استمتاع بشود يا نشود، لكن قبل از آميزش اگر طلاق صورت گرفت، نصف مهريه پرداخت مى‌شود.
جمله‌ى «فمااستمتعتم به منهنّ فاتوهنّ اُجورهنّ» به فرموده اهل‌بيت‌عليهم السلام <257> واكثر تفاسير اهل‌سنّت، مربوط به ازدواج موقّت است كه خليفه دوّم آن را حرام كرد، با آنكه كسى حقّ تحريم حكم خدا را ندارد. واگر حرام نمى‌شد به گفته روايات، <258> كسى مرتكب زنا نمى‌شد مگر افراد شقىّ. ازدواج موقّت يك طرح صحيح است و دنيا بخاطر نداشتن آن، زنا را آزاد كرده است. ازدواج موقّت يك ضرورت اجتماع است و در روايات اهل‌سنّت مى‌خوانيم، جواز مُتعه به خاطر دورى از همسر و بروز جنگ‌ها بوده كه الآن نيز همان شرايط موجود است. مُتعه طرحى براى حل اين مشكل اجتماعى و جلوگيرى از فساد است وتا قيامت هم جنبه شرعى دارد.
دستاويز بعضى اين است كه در قرآن موضوع عدّه و ارث و حفظ فروج، نسبت به ازدواج مطرح است و متعه ازدواج نيست. ولى پاسخ ما اين است:
اوّلاً نام ازدواج به متعه هم گفته مى‌شود، و ثانياً در متعه هم عدّه لازم است وفقط قانون ارث زن از مرد يا بالعكس، در متعه استثنا شده است.
چند پرسش:
1- آيا ازدواج موقّت نقابى بر چهره‌ى فحشا نيست؟
پاسخ: خير، زيرا:
الف: در ازدواج موقّت زن فقط در اختيار يك نفر است.
ب: حداقل چهل و پنج روز بايد عدّه نگاه دارد.
ج: مولود مُتعه همچون مولود همسر دائمى است.
2- آيا مردان هوسباز از اين قانون سوء استفاده نمى‌كنند؟
پاسخ: ممكن است از هر قانون مفيد و ضرورى افرادى سوء استفاده كنند. مگر از انگور شراب نمى‌سازند؟ مگر زمانى كه بعضى از سفر حج سوء استفاده كردند، بايد منكر سفر حج شد؟
3- تكليف فرزندان مُتعه چيست؟
پاسخ: در حقوق و ارث و امثال آن، هيچ فرقى با فرزندان همسر دائم ندارند. 1- براى ازدواج، نبايد سراغ زنان شوهردار رفت. «والمحصنات»
2- زنان اسير در جنگ با كفّار، نبايد بى‌سرپرست بمانند، يا به كفّار برگردانده شوند، بلكه به عنوان همسر يا كنيز، با مسلمانان رابطه‌ى شرعى داشته باشند. «الا ما ملكت ايمانكم»
3- حرام بودن ازدواج با محارم و زنان شوهر دار و جمع ميان دوخواهر، از احكام ثابت، قطعى و تغيرناپذير الهى است. «حرمت... كتاب اللَّه عليكم»
4- صرف بودجه در مسير بى‌عفّتى وفحشا حرام است. «تبتغوا باموالكم... غير مسافحين»
5 - ازدواج موقّت، شرعى است و مهريه زن بايد پرداخت شود. «فما استمتعتم... آتوهن أجورهن»
6- در مهريه، رضايت طرفين شرط است. «فيما تراضيتم به»
7- بعد از پايان مدّت در ازدواج موقّت، مى‌توان مدّت يا مهريه را با رضايت طرفين تمديد و اضافه كرد. «لاجناح عليكم فيما تراضيتم به من بعد الفريضة»
8 - ازدواج موقّت و احكام و قوانين ازدواج، برخاسته از علم و حكمت خداوند است. «عليماً حكيماً»
9- علم وحكمت دو شرط لازم براى قانون‌گذار است. «كتاب اللّه... عليماً حكيماً»

وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلًا أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُم بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنکُمْ وَأَن تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَّکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
25 - چنانكه در نكته‌هاى آيه قبل گفته شد، مراد از «المحصنات المؤمنات» در اين آيه، زنان آزاد است. زيرا در مقابل آن، «فتياتكم المؤمنات» بكار رفته كه به معناى كنيزان است. قرآن در جاى ديگر نيز در مورد كنيزان، واژه‌ى «فتيات» را بكار برده و مى‌فرمايد: «لاتكرهوافتياتكم‌على‌البغاء» <259> كنيزان خود را برارتكاب زنا اجبار نكنيد.
كلمه‌ى «اَخدان»، جمع «خِدن» به معناى دوست ورفيق است، امّا معمولا در مورد كسانى به كار مى‌رود كه ارتباط با آنها به صورت پنهانى وبراى امور نامشروع است. اين كلمه در مقابلِ «مسافحات» بكار رفته كه به معناى كسانى است كه زناى آشكار و علنى دارند.
كلمه‌ى «طَول» به معناى توانايى و داشتن امكانات است و كلمه‌ى «عَنت» به معناى سختى و رنج و مشكلات اشت.
كسانى كه مالك كنيز مى‌شوند، بدون آنكه نيازى به عقدِ ازدواج باشد، حقّ آميزش با او را دارند. لذا مراد از ازدواج با كنيزان كه در اين آيه مطرح شده است، ازدواج با كنيز ديگران است كه بايد با اجازه‌ى صاحبان آنها باشد.
گرچه ازدواج با كنيزان نكوهيده است، امّا در ميان آنها زنان برجسته‌ى بسيارى بوده‌اند كه صاحب كمالات بوده و به همين جهت برخى اولياى خدا آنان را به همسرى گرفته و از آنان صاحب فرزندانى بزرگ شده‌اند. 1- در اسلام، براى موضوع ازدواج، بن‌بست نيست. «ومن لم يستطع»
2- قانونگذار بايد به نيازهاى طبيعى افراد جامعه از يك سو و فشارهاى اقتصادى آنان از سوى ديگر توجّه داشته باشد. «و من لم يستطع....»
3- ازدواج با كنيز را تحمّل كنيد، ولى ننگ گناه را هرگز. «فمن ما ملكت ايمانكم»
4- از ازدواج با زن آزاد مى‌توان صرف نظر كرد، ولى از شرط ايمان نمى‌توان گذشت. «فتياتكم المؤمنات»
5 - ايمان، شرط اساسى در هر ازدواجى است. «المحصنات المؤمنات، فتياتكم المؤمنات»
6- ايمان ظاهرى براى ازدواج كافى است، ما مأمور به باطن نيستيم. «واللَّه اعلم بايمانكم»
7- ازدواج با كنيز، حقارت نيست. «بعضكم من بعض»
8 - رضايتِ مالك كنيز در ازدواج، مانند اذن پدرِ دختر، شرط است. «باذن‌اهلهنّ»
9- مالكان بدانند كه كنيزان از اهل خودشانند. «اهلهنّ»
10- به كنيزان نيز مثل زنان آزاد، بايد مهريه نيكو داد. «آتوهنّ اجورهنّ بالمعروف»
11- مهريه را به خود كنيز بدهيد. حقوق اقتصادى و اجتماعى بردگان بايد مراعات شود. «آتوهنّ اُجورهنّ»
12- ميزان مهريه بايد بر اساس عُرف و شئون زن باشد. «بالمعروف»
13- شرطِ بقاى ازدواج، پاكدامنى، دورى از فحشا و روابط نامشروع است. «محصنات غير مسافحات ...»
14- مجازات زن بدكار اگر كنيز باشد، به خاطر كنيز بودن و محروميّت‌هاى آن،به نصف كاهش مى‌يابد. «فعليهنّ نصف ما على المحصنات»
15- فراهم آوردن ازدواج‌هاى سهل و آسان در جامعه، راه جلوگيرى از مفاسد جنسى است. «ذلك لمن خشى العنت»
16- سالم‌سازى روانى از اهداف اسلام است. «ذلك لمن خشى العنت»
17- صبر و خوددارى، از ازدواج با كنيز بهتر است. «وان تصبروا خير لكم»

یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَیَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ وَیَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
26 - 1- سنّت خداوند، هدايت، بيان و ابلاغ است. «ليبين لكم و يهديكم»
2- از سنّت‌هاى خوب گذشتگان بايد تبعيّت و تقليد كرد. «سنن‌الّذين من قبلكم»
3- احكام و مقرّرات اسلام درباره‌ى ازدواج، همانند احكام ساير اديان آسمانى گذشته است. «سنن‌الّذين من قبلكم»
4- خداوند، لطف خويش را به انسان برمى‌گرداند. «يتوب عليكم»
5 - موارد مجاز يا ممنوع ازدواج، براساس علم وحكمت ومصلحت است. «واللّه عليم حكيم»


صفحه : 82
بزرگتر  کوچکتر  بدون ترجمه  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
قرآن  عثمان طه با کیفیت بالا صفحه 82
تصویر  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 

24 - كلمه‌ى «مُحصَنات» از نظر لغوى، يعنى آنچه در حِصن و حريم باشد و از دسترسى ديگران منع شود. ريشه اين كلمه در قرآن، در مورد سه گروه استعمال شده است: 1- زنان عفيف وپاكدامن. چنانكه خداوند درباره حضرت مريم مى‌فرمايد: «التى احصنت فرجها» <256> 2- زنان شوهردار. زيرا شوهر نقش حفاظت از عفت زن را به عهده دارد. مراد از «المحصنات من النساء» در آيه مورد بحث، همين معنى است. 3- زنان آزاده كه اسير جنگى نبوده و كنيز نيستند. زيرا اسارت سبب پاره شدن پرده‌هاى عفّت و حياى زن مى‌گردد و بى‌عفّتى در ميان كنيزان شايع بوده است. مراد از «المحصنات المؤمنات» در آيه بعد، اين معناست. كلمه‌ى «مُسفِحين» از «سفاح» به معناى زنا مى‌باشد. اسارت براى زنان كافر، به منزله‌ى طلاق آنان از شوهران است. مثل ايمان آوردن زن، كه اگر شوهرش به كفر ادامه دهد، ايمان آوردن او را از شوهر جدا مى‌كند. ازدواج با زن شوهردار، از نظر اسلام حرام است، از هر مذهب وملت كه باشد. ولى چون اسارت به منزله‌ى طلاق است، زن اسير، پس از اسارت به مدّت يكبار قاعده شدن، و اگر باردار است تا وضع حمل بايد عده نگهدارد و در مدّت عده هيچ گونه ارتباط زناشويى با او جايز نيست. اين طرح زناشويى بعنوان همسر يا كنيز، از طرح بازگرداندن به كفّار يا رها كردن و بى‌سرپرست گذاشتن، بهتر است. كلمه‌ى «مُتعة» همچون كلمه‌ى حج، صلوة، ربا و غنيمت، داراى معناى شرعى است، نه لغوى. بنابراين به قول علامه در تفسير الميزان شكّى در آن نيست كه مراد از جمله‌ى «استمتعتم» مُتعه است. پرداخت اجر، «آتوهنّ اجورهنّ» در مُتعه مربوط به استمتاع است، «فما استمتعتم» در حالى كه اگر مراد آيه نكاح دائم باشد، باخواندن عقد مهريه لازم است، خواه استمتاع بشود يا نشود، لكن قبل از آميزش اگر طلاق صورت گرفت، نصف مهريه پرداخت مى‌شود. جمله‌ى «فمااستمتعتم به منهنّ فاتوهنّ اُجورهنّ» به فرموده اهل‌بيت‌عليهم السلام <257> واكثر تفاسير اهل‌سنّت، مربوط به ازدواج موقّت است كه خليفه دوّم آن را حرام كرد، با آنكه كسى حقّ تحريم حكم خدا را ندارد. واگر حرام نمى‌شد به گفته روايات، <258> كسى مرتكب زنا نمى‌شد مگر افراد شقىّ. ازدواج موقّت يك طرح صحيح است و دنيا بخاطر نداشتن آن، زنا را آزاد كرده است. ازدواج موقّت يك ضرورت اجتماع است و در روايات اهل‌سنّت مى‌خوانيم، جواز مُتعه به خاطر دورى از همسر و بروز جنگ‌ها بوده كه الآن نيز همان شرايط موجود است. مُتعه طرحى براى حل اين مشكل اجتماعى و جلوگيرى از فساد است وتا قيامت هم جنبه شرعى دارد. دستاويز بعضى اين است كه در قرآن موضوع عدّه و ارث و حفظ فروج، نسبت به ازدواج مطرح است و متعه ازدواج نيست. ولى پاسخ ما اين است: اوّلاً نام ازدواج به متعه هم گفته مى‌شود، و ثانياً در متعه هم عدّه لازم است وفقط قانون ارث زن از مرد يا بالعكس، در متعه استثنا شده است. چند پرسش: 1- آيا ازدواج موقّت نقابى بر چهره‌ى فحشا نيست؟ پاسخ: خير، زيرا: الف: در ازدواج موقّت زن فقط در اختيار يك نفر است. ب: حداقل چهل و پنج روز بايد عدّه نگاه دارد. ج: مولود مُتعه همچون مولود همسر دائمى است. 2- آيا مردان هوسباز از اين قانون سوء استفاده نمى‌كنند؟ پاسخ: ممكن است از هر قانون مفيد و ضرورى افرادى سوء استفاده كنند. مگر از انگور شراب نمى‌سازند؟ مگر زمانى كه بعضى از سفر حج سوء استفاده كردند، بايد منكر سفر حج شد؟ 3- تكليف فرزندان مُتعه چيست؟ پاسخ: در حقوق و ارث و امثال آن، هيچ فرقى با فرزندان همسر دائم ندارند. 1- براى ازدواج، نبايد سراغ زنان شوهردار رفت. «والمحصنات» 2- زنان اسير در جنگ با كفّار، نبايد بى‌سرپرست بمانند، يا به كفّار برگردانده شوند، بلكه به عنوان همسر يا كنيز، با مسلمانان رابطه‌ى شرعى داشته باشند. «الا ما ملكت ايمانكم» 3- حرام بودن ازدواج با محارم و زنان شوهر دار و جمع ميان دوخواهر، از احكام ثابت، قطعى و تغيرناپذير الهى است. «حرمت... كتاب اللَّه عليكم» 4- صرف بودجه در مسير بى‌عفّتى وفحشا حرام است. «تبتغوا باموالكم... غير مسافحين» 5 - ازدواج موقّت، شرعى است و مهريه زن بايد پرداخت شود. «فما استمتعتم... آتوهن أجورهن» 6- در مهريه، رضايت طرفين شرط است. «فيما تراضيتم به» 7- بعد از پايان مدّت در ازدواج موقّت، مى‌توان مدّت يا مهريه را با رضايت طرفين تمديد و اضافه كرد. «لاجناح عليكم فيما تراضيتم به من بعد الفريضة» 8 - ازدواج موقّت و احكام و قوانين ازدواج، برخاسته از علم و حكمت خداوند است. «عليماً حكيماً» 9- علم وحكمت دو شرط لازم براى قانون‌گذار است. «كتاب اللّه... عليماً حكيماً»

25 - چنانكه در نكته‌هاى آيه قبل گفته شد، مراد از «المحصنات المؤمنات» در اين آيه، زنان آزاد است. زيرا در مقابل آن، «فتياتكم المؤمنات» بكار رفته كه به معناى كنيزان است. قرآن در جاى ديگر نيز در مورد كنيزان، واژه‌ى «فتيات» را بكار برده و مى‌فرمايد: «لاتكرهوافتياتكم‌على‌البغاء» <259> كنيزان خود را برارتكاب زنا اجبار نكنيد. كلمه‌ى «اَخدان»، جمع «خِدن» به معناى دوست ورفيق است، امّا معمولا در مورد كسانى به كار مى‌رود كه ارتباط با آنها به صورت پنهانى وبراى امور نامشروع است. اين كلمه در مقابلِ «مسافحات» بكار رفته كه به معناى كسانى است كه زناى آشكار و علنى دارند. كلمه‌ى «طَول» به معناى توانايى و داشتن امكانات است و كلمه‌ى «عَنت» به معناى سختى و رنج و مشكلات اشت. كسانى كه مالك كنيز مى‌شوند، بدون آنكه نيازى به عقدِ ازدواج باشد، حقّ آميزش با او را دارند. لذا مراد از ازدواج با كنيزان كه در اين آيه مطرح شده است، ازدواج با كنيز ديگران است كه بايد با اجازه‌ى صاحبان آنها باشد. گرچه ازدواج با كنيزان نكوهيده است، امّا در ميان آنها زنان برجسته‌ى بسيارى بوده‌اند كه صاحب كمالات بوده و به همين جهت برخى اولياى خدا آنان را به همسرى گرفته و از آنان صاحب فرزندانى بزرگ شده‌اند. 1- در اسلام، براى موضوع ازدواج، بن‌بست نيست. «ومن لم يستطع» 2- قانونگذار بايد به نيازهاى طبيعى افراد جامعه از يك سو و فشارهاى اقتصادى آنان از سوى ديگر توجّه داشته باشد. «و من لم يستطع....» 3- ازدواج با كنيز را تحمّل كنيد، ولى ننگ گناه را هرگز. «فمن ما ملكت ايمانكم» 4- از ازدواج با زن آزاد مى‌توان صرف نظر كرد، ولى از شرط ايمان نمى‌توان گذشت. «فتياتكم المؤمنات» 5 - ايمان، شرط اساسى در هر ازدواجى است. «المحصنات المؤمنات، فتياتكم المؤمنات» 6- ايمان ظاهرى براى ازدواج كافى است، ما مأمور به باطن نيستيم. «واللَّه اعلم بايمانكم» 7- ازدواج با كنيز، حقارت نيست. «بعضكم من بعض» 8 - رضايتِ مالك كنيز در ازدواج، مانند اذن پدرِ دختر، شرط است. «باذن‌اهلهنّ» 9- مالكان بدانند كه كنيزان از اهل خودشانند. «اهلهنّ» 10- به كنيزان نيز مثل زنان آزاد، بايد مهريه نيكو داد. «آتوهنّ اجورهنّ بالمعروف» 11- مهريه را به خود كنيز بدهيد. حقوق اقتصادى و اجتماعى بردگان بايد مراعات شود. «آتوهنّ اُجورهنّ» 12- ميزان مهريه بايد بر اساس عُرف و شئون زن باشد. «بالمعروف» 13- شرطِ بقاى ازدواج، پاكدامنى، دورى از فحشا و روابط نامشروع است. «محصنات غير مسافحات ...» 14- مجازات زن بدكار اگر كنيز باشد، به خاطر كنيز بودن و محروميّت‌هاى آن،به نصف كاهش مى‌يابد. «فعليهنّ نصف ما على المحصنات» 15- فراهم آوردن ازدواج‌هاى سهل و آسان در جامعه، راه جلوگيرى از مفاسد جنسى است. «ذلك لمن خشى العنت» 16- سالم‌سازى روانى از اهداف اسلام است. «ذلك لمن خشى العنت» 17- صبر و خوددارى، از ازدواج با كنيز بهتر است. «وان تصبروا خير لكم»

26 - 1- سنّت خداوند، هدايت، بيان و ابلاغ است. «ليبين لكم و يهديكم» 2- از سنّت‌هاى خوب گذشتگان بايد تبعيّت و تقليد كرد. «سنن‌الّذين من قبلكم» 3- احكام و مقرّرات اسلام درباره‌ى ازدواج، همانند احكام ساير اديان آسمانى گذشته است. «سنن‌الّذين من قبلكم» 4- خداوند، لطف خويش را به انسان برمى‌گرداند. «يتوب عليكم» 5 - موارد مجاز يا ممنوع ازدواج، براساس علم وحكمت ومصلحت است. «واللّه عليم حكيم»

مشخصات :
قرآن تبيان- جزء 5 - حزب 9 - سوره نساء - صفحه 82
قرائت ترتیل سعد الغامدی-آيه اي-باکیفیت(MP3)
بصورت فونتی ، رسم الخط quran-simple-enhanced ، فونت قرآن طه
با اندازه فونت 25px
بصورت تصویری ، قرآن عثمان طه با کیفیت بالا

مشخصات ترجمه یا تفسیر :
تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 95,592,032