خدمات تلفن همراه

قرآن تبيان- جزء 11 - حزب 21 - سوره توبه - صفحه 201


رَضُوا بِأَن یَکُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُونَ
87 - (87)(رضوا بان يكونوا مع الخوالف و طبع علي قلوبهم فهم لا يفقهون ):(راضي شدند كه همراه تخلف كنندگان زمين گير باشند و بر دلهايشان مهر زده شده ، لذا آنان چيزي نمي فهمند)، مي فرمايد: اينها به اينكه مانند زنان و كودكان وافراد زمين گير و يا افرادي كه از روي كراهت از جهاد تخلف ورزيدند، باشند،راضي شدند و علت اين امر آن است كه كفر به آنها احاطه يافته و بر دلهايشان مهر نهاده شده و ديگر هيچ حقي وارد آن نمي شود و لذا آنها هيچ امري را كه مفيد به حال دنيا و آخرت و بزرگواري در آن دو سرا باشد، درك نمي كنند.
لَکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُولَئِکَ لَهُمُ الْخَیْرَاتُ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
88 - (88)(لكن الرسول و الذين امنوا معه جاهدوا باموالهم و انفسهم و اولئك لهم الخيرات و اولئك هم المفلحون ):(ولي پيامبر و كساني كه ايمان آوردند، همراه او با مال و جانشان جهاد مي كنند، ايشان هستند كه نيكوئيها براي آنهاست و آنان همان رستگارانند)، در اين آيه مؤمنين و رسولخدا(ص ) را وصف مي فرمايد كه خدا دلهايشان را از لوث نفاق پاك نموده و لذا به نور ايمان آراسته شده وتكاليف و لوازم ايماني خويش را به جاي آورده و با مال و جان در راه خداوهمراه رسولش جهاد كردند، به خلاف منافقان كه بخل و تقاعد ورزيدند وهدف اين مؤمنان هم تنها كسب رضايت خدا بوده در راه او جنگيدند نه در زيرپرچم تعصب قومي و جاهلي و نه به منظور به دست آوردن مال و جاه و سلطه ولذا خداوند مي فرمايد:آنها كساني هستند كه داراي زندگي طيبه و نور هدايت وشهادت و ساير نيكوئيهايي هستند كه بنده را به خداي سبحان نزديك مي كند وايشان هستند كه به فوز سعادت ابدي رسيده و رستگار شده اند.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
89 - (89)(اعدالله لهم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ذلك الفوزالعظيم ):(خداوند براي آنان بهشتهايي آماده نموده كه نهرها در زير آن جاري است و در آن جاودانه خواهند بود، اين رستگاري بزرگ است )، (اعداد)يعني فراهم آوردن و تهيه كردن و اينكه كلمه (اعداد) را به جاي (وعده )بكار برده به منظور آنست كه عاقبت امر مؤمنان معلوم نيست ، يعني اگر با ايمان كامل از دنيابروند، به آن بهشتهاي تدارك شده خواهند رسيد واگر نه ، راهي جهنم خواهندشد، اما اگر كلمه (وعده ) را بكار مي برد، وعده ، امري حتمي و واجب و تخلف ناپذير است ، خواه شخص وعده داده شده بر صفاي ايمان باقي بماند يا تغيير كندو اين مطلب اشاره است به اينكه بزودي بعضي از مؤمنان تخلف نموده و تغييرمي كنند و لذا، اعداد الهي شامل حالشان نمي شود. اما مؤمنان حقيقي كه بر ايمان خود استوار بمانند و عمل شايسته انجام دهند،تا ابد در آن بهشتها جاودانه خواهند بود و اين رستگاري بسيار بزرگيست .
وَجَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِیُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
90 - (90)(و جاء المعذرون من الاعراب ليؤذن لهم و قعد الذين كذبوا الله ورسوله سيصيب الذين كفروا منهم عذاب اليم ):(عذر جويان از اعراب بياباني نزد تو آمدند تا به آنها اجازه ماندن بدهي و كساني كه خدا و رسولش را تكذيب كردند، تقاعد نمودند، بزودي به كساني از ايشان كه كافر شدند عذابي دردناك خواهد رسيد)، منظور از (معذرون ) افراد بي بضاعت و معذوري است كه نفقه وسلاح براي جنگ نداشتند، اما شوق جهاد در آنها هم بود و لذا براي عذر خواهي و كسب اجازه نزد پيامبر آمدند، به خلاف منافقان كوردل و كاذب كه هيچ تأثيري نمي پذيرفتند و در فساد قلب و بخل و پستي آنها، همين بس كه بدون هيچ عذري خدا و رسول را تكذيب كرده و از شركت در جنگ تخلف ورزيدند و كنارنشستند، به همين جهت هم خداوند به كفار از ايشان وعده عذاب دردناك مي دهد و مي فرمايد: به زودي عذابي اليم به آنها خواهد رسيد.
لَّیْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ مَا یُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِن سَبِیلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
91 - (91)(ليس علي الضعفاء و لا علي المرضي و لا علي الذين لا يجدون ماينفقون حرج اذا نصحوا لله و رسوله ما علي المحسنين من سبيل و الله غفوررحيم ):(بر ضعفاء و بيماران و بر كساني كه چيزي براي خرج كردن ندارند، درصورتي كه براي خدا و رسولش خيرخواهي نمايند، تكليف و حرجي نيست ، برنيكوكاران طريقي براي شماتت وجود ندارد و خدا آمرزنده و مهربان است )،(ضعفاء)در اينجا، يعني كساني كه نيرو و توانايي جهاد ندارند، مانند اشخاص زمين گيرو (مرضي ) افراد بيماري هستند كه موقتا به بيماري مبتلا شده اند وتوانايي جهاد ندارند و (الذين لا يجدون ما ينفقون )يعني افرادي كه نيروي مالي براي سفر و تدارك اسلحه ندارند، خداوند از اين افراد، حكم وجوب جهاد رابرداشته ، چون جهاد براي آنان مستلزم حرج و مشقت است و همچنين لوازم وتوابع آن يعني ، مذمت در دنيا و عقوبت در آخرت را نيز از آنها برداشته ، چون درواقع مخالفت در مورد آنها صدق نمي كند، اما اينكه شرط آن را خيرخواهي براي خدا و رسول قرار داد به جهت آن بود كه دلهايشان از خيانت و فريب به دورباشدو نخواسته باشند مانند منافقان فاسد در امر خدا كارشكني كنند و اجتماع اسلامي را به فساد بكشانند، كه اگر چنين باشد مستحق مذمت و عقاب هستند. و در آخر در مقام بيان علت رفع تكليف از آنها مي فرمايد: برنيكوكاران مؤاخذه اي نيست و كسي نمي تواند آنها را مذمت كرده و آسيب رساند، وخداوند آمرزنده و مهربان است و آنها را از هر مكروهي ايمن مي كند.
وَلَا عَلَى الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوا وَّأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا یَجِدُوا مَا یُنفِقُونَ
92 - (92)(و لا علي الذين اذا ما اتوك لتحملهم قلت لا اجدما احملكم عليه تولوا واعينهم تفيض من الدمع حزنا الا يجدوا ما ينفقون ):(و نيز بر كساني كه چون پيش تو آمدند كه به آنها مركب بدهي ، به آنان گفتي ، چيزي ندارم كه شما را بر آن سواركنم ، با ديدگاني پر از اشك و حالتي اندوهگين بازگشتند كه چرا چيزي نمي يابندتا در راه خدا صرف كنند، حرجي نيست )،مي فرمايد: همچنين افرادي كه مركب سواري ندارند و زمانيكه نزد تو مي آيند تا به آنها مركب بدهي و جواب ردمي شنوند از شدت اندوه گريان مي شوند كه چرا اموال و توشه اي ندارند تا به جهاد بروند و در راه خدا خرج كنند، از اينان نيز تكليف ساقط است و اگر اينهارا جداگانه ذكر نمود به جهت عيان بودن درجه خيرخواهي و صداقت و اخلاص ايشان بود.
إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَهُمْ أَغْنِیَاءُ رَضُوا بِأَن یَکُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ
93 - (93)(انما السبيل علي الذين يستاذنونك و هم اغنياء رضوا بان يكونوا مع الخوالف و طبع الله علي قلوبهم فهم لا يعلمون ):(تنها طريق ملامت و مؤاخذه بر كساني گشوده است كه در عين توانگري از تو اجازه خواستند كه تقاعد كنند وبه اينكه با وامدگان باشند راضي شدند و خدا بر دلهايشان مهر زده ، پس آنهاچيزي نمي دانند)،(انما) در آيه افاده حصر مي نمايد و مي فرمايد: ملامت تنهامتوجه چنين كساني است كه از روي نفاق و به جهت مهمور بودن دلهايشان ازفهم حقيقت عاجزند و در عين توانگري و قدرت جسمي ، راضي شدند كه بازنان و كودكان و افراد زمينگير در شهر مانده و عازم جهاد نشوند و اينها فاقدشعور و درك درست هستند و نمي دانند كه با اين تقاعد چه خيري از آنها فوت شده و از چه سعادتي محروم گشته اند.

صفحه : 201
بزرگتر  کوچکتر  بدون ترجمه  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
قرآن  عثمان طه با کیفیت بالا صفحه 201
تصویر  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 

87 - (87)(رضوا بان يكونوا مع الخوالف و طبع علي قلوبهم فهم لا يفقهون ):(راضي شدند كه همراه تخلف كنندگان زمين گير باشند و بر دلهايشان مهر زده شده ، لذا آنان چيزي نمي فهمند)، مي فرمايد: اينها به اينكه مانند زنان و كودكان وافراد زمين گير و يا افرادي كه از روي كراهت از جهاد تخلف ورزيدند، باشند،راضي شدند و علت اين امر آن است كه كفر به آنها احاطه يافته و بر دلهايشان مهر نهاده شده و ديگر هيچ حقي وارد آن نمي شود و لذا آنها هيچ امري را كه مفيد به حال دنيا و آخرت و بزرگواري در آن دو سرا باشد، درك نمي كنند.

88 - (88)(لكن الرسول و الذين امنوا معه جاهدوا باموالهم و انفسهم و اولئك لهم الخيرات و اولئك هم المفلحون ):(ولي پيامبر و كساني كه ايمان آوردند، همراه او با مال و جانشان جهاد مي كنند، ايشان هستند كه نيكوئيها براي آنهاست و آنان همان رستگارانند)، در اين آيه مؤمنين و رسولخدا(ص ) را وصف مي فرمايد كه خدا دلهايشان را از لوث نفاق پاك نموده و لذا به نور ايمان آراسته شده وتكاليف و لوازم ايماني خويش را به جاي آورده و با مال و جان در راه خداوهمراه رسولش جهاد كردند، به خلاف منافقان كه بخل و تقاعد ورزيدند وهدف اين مؤمنان هم تنها كسب رضايت خدا بوده در راه او جنگيدند نه در زيرپرچم تعصب قومي و جاهلي و نه به منظور به دست آوردن مال و جاه و سلطه ولذا خداوند مي فرمايد:آنها كساني هستند كه داراي زندگي طيبه و نور هدايت وشهادت و ساير نيكوئيهايي هستند كه بنده را به خداي سبحان نزديك مي كند وايشان هستند كه به فوز سعادت ابدي رسيده و رستگار شده اند.

89 - (89)(اعدالله لهم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ذلك الفوزالعظيم ):(خداوند براي آنان بهشتهايي آماده نموده كه نهرها در زير آن جاري است و در آن جاودانه خواهند بود، اين رستگاري بزرگ است )، (اعداد)يعني فراهم آوردن و تهيه كردن و اينكه كلمه (اعداد) را به جاي (وعده )بكار برده به منظور آنست كه عاقبت امر مؤمنان معلوم نيست ، يعني اگر با ايمان كامل از دنيابروند، به آن بهشتهاي تدارك شده خواهند رسيد واگر نه ، راهي جهنم خواهندشد، اما اگر كلمه (وعده ) را بكار مي برد، وعده ، امري حتمي و واجب و تخلف ناپذير است ، خواه شخص وعده داده شده بر صفاي ايمان باقي بماند يا تغيير كندو اين مطلب اشاره است به اينكه بزودي بعضي از مؤمنان تخلف نموده و تغييرمي كنند و لذا، اعداد الهي شامل حالشان نمي شود. اما مؤمنان حقيقي كه بر ايمان خود استوار بمانند و عمل شايسته انجام دهند،تا ابد در آن بهشتها جاودانه خواهند بود و اين رستگاري بسيار بزرگيست .

90 - (90)(و جاء المعذرون من الاعراب ليؤذن لهم و قعد الذين كذبوا الله ورسوله سيصيب الذين كفروا منهم عذاب اليم ):(عذر جويان از اعراب بياباني نزد تو آمدند تا به آنها اجازه ماندن بدهي و كساني كه خدا و رسولش را تكذيب كردند، تقاعد نمودند، بزودي به كساني از ايشان كه كافر شدند عذابي دردناك خواهد رسيد)، منظور از (معذرون ) افراد بي بضاعت و معذوري است كه نفقه وسلاح براي جنگ نداشتند، اما شوق جهاد در آنها هم بود و لذا براي عذر خواهي و كسب اجازه نزد پيامبر آمدند، به خلاف منافقان كوردل و كاذب كه هيچ تأثيري نمي پذيرفتند و در فساد قلب و بخل و پستي آنها، همين بس كه بدون هيچ عذري خدا و رسول را تكذيب كرده و از شركت در جنگ تخلف ورزيدند و كنارنشستند، به همين جهت هم خداوند به كفار از ايشان وعده عذاب دردناك مي دهد و مي فرمايد: به زودي عذابي اليم به آنها خواهد رسيد.

91 - (91)(ليس علي الضعفاء و لا علي المرضي و لا علي الذين لا يجدون ماينفقون حرج اذا نصحوا لله و رسوله ما علي المحسنين من سبيل و الله غفوررحيم ):(بر ضعفاء و بيماران و بر كساني كه چيزي براي خرج كردن ندارند، درصورتي كه براي خدا و رسولش خيرخواهي نمايند، تكليف و حرجي نيست ، برنيكوكاران طريقي براي شماتت وجود ندارد و خدا آمرزنده و مهربان است )،(ضعفاء)در اينجا، يعني كساني كه نيرو و توانايي جهاد ندارند، مانند اشخاص زمين گيرو (مرضي ) افراد بيماري هستند كه موقتا به بيماري مبتلا شده اند وتوانايي جهاد ندارند و (الذين لا يجدون ما ينفقون )يعني افرادي كه نيروي مالي براي سفر و تدارك اسلحه ندارند، خداوند از اين افراد، حكم وجوب جهاد رابرداشته ، چون جهاد براي آنان مستلزم حرج و مشقت است و همچنين لوازم وتوابع آن يعني ، مذمت در دنيا و عقوبت در آخرت را نيز از آنها برداشته ، چون درواقع مخالفت در مورد آنها صدق نمي كند، اما اينكه شرط آن را خيرخواهي براي خدا و رسول قرار داد به جهت آن بود كه دلهايشان از خيانت و فريب به دورباشدو نخواسته باشند مانند منافقان فاسد در امر خدا كارشكني كنند و اجتماع اسلامي را به فساد بكشانند، كه اگر چنين باشد مستحق مذمت و عقاب هستند. و در آخر در مقام بيان علت رفع تكليف از آنها مي فرمايد: برنيكوكاران مؤاخذه اي نيست و كسي نمي تواند آنها را مذمت كرده و آسيب رساند، وخداوند آمرزنده و مهربان است و آنها را از هر مكروهي ايمن مي كند.

92 - (92)(و لا علي الذين اذا ما اتوك لتحملهم قلت لا اجدما احملكم عليه تولوا واعينهم تفيض من الدمع حزنا الا يجدوا ما ينفقون ):(و نيز بر كساني كه چون پيش تو آمدند كه به آنها مركب بدهي ، به آنان گفتي ، چيزي ندارم كه شما را بر آن سواركنم ، با ديدگاني پر از اشك و حالتي اندوهگين بازگشتند كه چرا چيزي نمي يابندتا در راه خدا صرف كنند، حرجي نيست )،مي فرمايد: همچنين افرادي كه مركب سواري ندارند و زمانيكه نزد تو مي آيند تا به آنها مركب بدهي و جواب ردمي شنوند از شدت اندوه گريان مي شوند كه چرا اموال و توشه اي ندارند تا به جهاد بروند و در راه خدا خرج كنند، از اينان نيز تكليف ساقط است و اگر اينهارا جداگانه ذكر نمود به جهت عيان بودن درجه خيرخواهي و صداقت و اخلاص ايشان بود.

93 - (93)(انما السبيل علي الذين يستاذنونك و هم اغنياء رضوا بان يكونوا مع الخوالف و طبع الله علي قلوبهم فهم لا يعلمون ):(تنها طريق ملامت و مؤاخذه بر كساني گشوده است كه در عين توانگري از تو اجازه خواستند كه تقاعد كنند وبه اينكه با وامدگان باشند راضي شدند و خدا بر دلهايشان مهر زده ، پس آنهاچيزي نمي دانند)،(انما) در آيه افاده حصر مي نمايد و مي فرمايد: ملامت تنهامتوجه چنين كساني است كه از روي نفاق و به جهت مهمور بودن دلهايشان ازفهم حقيقت عاجزند و در عين توانگري و قدرت جسمي ، راضي شدند كه بازنان و كودكان و افراد زمينگير در شهر مانده و عازم جهاد نشوند و اينها فاقدشعور و درك درست هستند و نمي دانند كه با اين تقاعد چه خيري از آنها فوت شده و از چه سعادتي محروم گشته اند.

مشخصات :
قرآن تبيان- جزء 11 - حزب 21 - سوره توبه - صفحه 201
قرائت ترتیل سعد الغامدی-آيه اي-باکیفیت(MP3)
بصورت فونتی ، رسم الخط quran-simple-enhanced ، فونت قرآن طه
با اندازه فونت 25px
بصورت تصویری ، قرآن عثمان طه با کیفیت بالا

مشخصات ترجمه یا تفسیر :
تفسیر اطیب البیان

انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 89,666,634