خدمات تلفن همراه

قرآن تبيان- جزء 21 - حزب 41 - سوره عنکبوت - صفحه 402


وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکِتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِی أُنزِلَ إِلَیْنَا وَأُنزِلَ إِلَیْکُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُکُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
46 - (30) (فلما اتيها نودي من شاطي ء الواد الايمن في البقعه المباركه من الشجره ان يا موسي اني انا الله رب العالمين ): (پس زماني كه نزديك آتش رسيد،صدايي از كرانه وادي از طرف راست ، از درختي كه در قطعه زميني مبارك واقع بود،برخاست كه اي موسي به درستي كه من خداي پروردگار جهانيانم ) (شاطي ء وادي ) يعني كنار وادي يا سيلاب و (بقعه ) يعني زمين مخصوصي كه به شكل زمينهاي اطرافش نيست و مبارك بودن آن زمين به جهت وقوع تكلم الهي با موسي درآن مكان است كه بواسطه آن تشرف و تقرب يافته است . و درخت مزبور به وجهي مبدأ آن ندا و گفتگو بوده است ، اما سخن ، قائم به خداوندبوده نه قائم به درخت ، همانطور كه كلام ما قائم به خود متكلم است يعني درخت حجابي بود كه خداي متعال از وراي آن با موسي سخن گفت ، و اين احتجاب به گونه اي بوده كه لايق ساحت تقدس الهي باشد و با احاطه خدا بر هر چيز منافات نداشته باشد. و كلامي كه موسي مي شنود ندايي است كه به طور اجمال به معارف سه گانه توحيد،نبوت و معاد اشاره دارد و به موسي خبر مي دهد كه آن ذاتي كه با تو سخن مي گويد الله است كه در الوهيت و ربوبيت يگانه است و تنها اوست كه لياقت پرستش دارد و همه عوالم مربوب او هستند. و لذا شايسته نيست كه غير او پرستيده شود.
وَکَذَلِکَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ فَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمِنْ هَؤُلَاءِ مَن یُؤْمِنُ بِهِ وَمَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلَّا الْکَافِرُونَ
47 - (31) (وان الق عصاك فلما راهاتهتز كانها جان ولي مدبرا و لم يعقب يا موسي اقبل ولا تخف انك من الامنين ): (و اينكه اي موسي عصايت را بيفكن ، همين كه موسي عصا را ديد كه به سرعت و شدت حركت مي كرد گويا يك مار كوچك و سبك است ، روي گرداند و گريخت ، بطوريكه پشت سرش را نيز نگاه نكرد، خطاب رسيد: اي موسي بيا و نترس همانا تو از ايمني يافتگاني ) در ادامه خطاب به موسي مي فرمايد: عصايت را بيفكن و چون موسي عصا راانداخت ناگهان بصورت اژدهايي درآمد كه در سرعت حركت همچون ماري كوچك بود، بهمين دليل ترس او را فرا گرفت و پا به فراز گذاشت در اين هنگام خداوند به منظورامنيت بخشيدن به او، وي را مخاطب قرار داد و فرمود: اي موسي بيا و نترس چون توپيامبر و مرسل هستي و پيامبران در نزد و مقام قرب من ايمن از هر شر و سؤ هستند وچنانچه قبلا هم گفتيم اين كلام حاوي توبيخ و عتاب نيست ، چون عمل موسي يك عكس العمل طبيعي بوده و از آنجا كه او براي اولين بار افتخار تقرب الهي را يافته بود،هنوز با مقام قرب و امنيت آن ، انس و آشنايي نداشت و خداوند با اين كلام او را توجيه فرمود.
وَمَا کُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ
48 - (32) اسلك يدك في جيبك تخرج بيضاء من غير سوء واضمم اليك جناحك من الرهب فذانك برهانان من ربك الي فرعون و ملائه انهم كانوا قوما فاسقين ):(دست خود را در گريبان ببر و بيرون آور در حاليكه سفيد و درخشان است بدون اينكه درخشندگي آن از بدي و مرض باشد، و دست بر قلب خود بنه تا از ترس آرام گيرد، اين دو معجزه از پروردگار تو است به سوي فرعون و جماعت او كه آنان همواره مردمي فاسق و تجاوز پيشه بودند) اشاره به معجزه ديگر موسي ع يد بيضاء است و (غير سوء) براي اشاره به آن است كه درخشندگي دست او ناشي از برص و بيماري پوستي نبوده (به خلاف آنچه تورات تحريف شده ذكر مي كند). (جناح ) به معناي دست يا بازوست ، مي فرمايد اگر هنگام ظهور اين معجزات دچاروحشت و هراس شدي ، دست خود را به سينه بچسبان و سيماي افراد خاشع و متواضع رابه خود بگير تا دچار تكبر و عجب نشوي و اين دو معجزه يعني عصا و يدبيضاء دو دليل واضح و آشكار بر نبوت تو و صدق دعوتت هستند كه خداوند آنها را براي قوم فرعون كه مردمي خارج از روش بندگي مي باشند فرستاده‌ است‌.
بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ
49 - (33) قال رب اني قتلت منهم نفسا فاخاف ان يقتلون ): (موسي گفت : پروردگارامن كسي از آنان را كشته ام ، مي ترسم كه مرا بكشند)
وَقَالُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَاتٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآیَاتُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ
50 - (34) (واخي هرون هو افصح مني لسانا فارسله معي ردءا يصد قني اني اخاف ان يكذبون ): (و برادرم هارون از نظر بيان از من فصيحتر است او را هم با من و به كمك من بفرست تا مرا تصديق كند، همانا من از اينكه مرا تكذيب كنند بيمناكم ) موسي ع ابتدا به مسأله قتل غير عمدي شخص قبطي اشاره مي كند و مي گويد من مي ترسم مرا به جهت قصاص او بكشند، آنگاه در مقام استدعا عرض مي كند: خدايابرادرم هارون از جهت بيان و لفظ فصاحت بيشتري نسبت به من دارد، لذا او را با من بفرست تا مرا ياري و پشتيباني كند، چون من مي ترسم كه آنها مرا تكذيب كنند، ظاهراگفته شده كه آنجناب لكنت مختصري در زبان داشته و اين لكنت هنگام خشم شدت مي گرفته و لذا مي ترسيده كه اگر او را تكذيب كنند خشمگين شود و نتواند حجت خودرا بطور كامل بيان‌ كند.
أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَى عَلَیْهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَرَحْمَةً وَذِکْرَى لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
51 - (35) (قال سنشد عضدك باخيك ونجعل لكما سلطانا فلا يصلون اليكما باياتناانتما ومن اتبعكما الغالبون ): (خداوند فرمود: بزودي بازويت را به واسطه برادرت قوت مي بخشم و به شما تسلط و قدرتي مي دهم كه هرگز به شما نرسند، و شما و پيروانتان به سبب آيات و معجزات ما غالب هستيد) در اينجا خداوند درخواست موسي را اجابت مي كند و مي فرمايد: ما تو را به واسطه برادرت تقويت و تأييد مي كنيم و برايتان به سبب معجزات خود اقتدار و غلبه اي قرارمي دهيم كه هرگز آنان نتوانند بر شما مسلط شوند و شما و پيروانتان به سبب حجت وبراهين ما غالب و مسلط خواهيد بود.
قُلْ کَفَى بِاللَّهِ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ شَهِیدًا یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِینَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَکَفَرُوا بِاللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
52 - (36) (فلما جاء هم موسي باياتنا بينات قالوا ما هذا الا سحر مفتري وما سمعنابهذا في ابائنا الاولين ): (پس زماني كه موسي با آيات روشنگر ما نزد آنها آمد، گفتند:اين جز سحري كه به خدا افترا بسته چيز ديگري نيست و ما اين چنين چيزي را از نياكان خود نشنيده ايم ) مي فرمايد زماني كه موسي با آيات آشكار و واضح الدلاله ما نزد فرعونيان آمد آنهااز روي انكار و با لحني مبالغه آميز گفتند: اين نيست جز سحري مجعول كه آن را از پيش خود جعل كرده و به خدا نسبت مي دهد و ما اين دعوت ديني را سابقا از نياكان خودنشنيده ايم و از آنها نقل نشده كه در هيچ زماني از چنين ديني پيروي كرده باشند، پس دين موسي ديني نوظهور و مجعول است .

صفحه : 402
بزرگتر  کوچکتر  بدون ترجمه  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
قرآن  عثمان طه با کیفیت بالا صفحه 402
تصویر  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 

46 - (30) (فلما اتيها نودي من شاطي ء الواد الايمن في البقعه المباركه من الشجره ان يا موسي اني انا الله رب العالمين ): (پس زماني كه نزديك آتش رسيد،صدايي از كرانه وادي از طرف راست ، از درختي كه در قطعه زميني مبارك واقع بود،برخاست كه اي موسي به درستي كه من خداي پروردگار جهانيانم ) (شاطي ء وادي ) يعني كنار وادي يا سيلاب و (بقعه ) يعني زمين مخصوصي كه به شكل زمينهاي اطرافش نيست و مبارك بودن آن زمين به جهت وقوع تكلم الهي با موسي درآن مكان است كه بواسطه آن تشرف و تقرب يافته است . و درخت مزبور به وجهي مبدأ آن ندا و گفتگو بوده است ، اما سخن ، قائم به خداوندبوده نه قائم به درخت ، همانطور كه كلام ما قائم به خود متكلم است يعني درخت حجابي بود كه خداي متعال از وراي آن با موسي سخن گفت ، و اين احتجاب به گونه اي بوده كه لايق ساحت تقدس الهي باشد و با احاطه خدا بر هر چيز منافات نداشته باشد. و كلامي كه موسي مي شنود ندايي است كه به طور اجمال به معارف سه گانه توحيد،نبوت و معاد اشاره دارد و به موسي خبر مي دهد كه آن ذاتي كه با تو سخن مي گويد الله است كه در الوهيت و ربوبيت يگانه است و تنها اوست كه لياقت پرستش دارد و همه عوالم مربوب او هستند. و لذا شايسته نيست كه غير او پرستيده شود.

47 - (31) (وان الق عصاك فلما راهاتهتز كانها جان ولي مدبرا و لم يعقب يا موسي اقبل ولا تخف انك من الامنين ): (و اينكه اي موسي عصايت را بيفكن ، همين كه موسي عصا را ديد كه به سرعت و شدت حركت مي كرد گويا يك مار كوچك و سبك است ، روي گرداند و گريخت ، بطوريكه پشت سرش را نيز نگاه نكرد، خطاب رسيد: اي موسي بيا و نترس همانا تو از ايمني يافتگاني ) در ادامه خطاب به موسي مي فرمايد: عصايت را بيفكن و چون موسي عصا راانداخت ناگهان بصورت اژدهايي درآمد كه در سرعت حركت همچون ماري كوچك بود، بهمين دليل ترس او را فرا گرفت و پا به فراز گذاشت در اين هنگام خداوند به منظورامنيت بخشيدن به او، وي را مخاطب قرار داد و فرمود: اي موسي بيا و نترس چون توپيامبر و مرسل هستي و پيامبران در نزد و مقام قرب من ايمن از هر شر و سؤ هستند وچنانچه قبلا هم گفتيم اين كلام حاوي توبيخ و عتاب نيست ، چون عمل موسي يك عكس العمل طبيعي بوده و از آنجا كه او براي اولين بار افتخار تقرب الهي را يافته بود،هنوز با مقام قرب و امنيت آن ، انس و آشنايي نداشت و خداوند با اين كلام او را توجيه فرمود.

48 - (32) اسلك يدك في جيبك تخرج بيضاء من غير سوء واضمم اليك جناحك من الرهب فذانك برهانان من ربك الي فرعون و ملائه انهم كانوا قوما فاسقين ):(دست خود را در گريبان ببر و بيرون آور در حاليكه سفيد و درخشان است بدون اينكه درخشندگي آن از بدي و مرض باشد، و دست بر قلب خود بنه تا از ترس آرام گيرد، اين دو معجزه از پروردگار تو است به سوي فرعون و جماعت او كه آنان همواره مردمي فاسق و تجاوز پيشه بودند) اشاره به معجزه ديگر موسي ع يد بيضاء است و (غير سوء) براي اشاره به آن است كه درخشندگي دست او ناشي از برص و بيماري پوستي نبوده (به خلاف آنچه تورات تحريف شده ذكر مي كند). (جناح ) به معناي دست يا بازوست ، مي فرمايد اگر هنگام ظهور اين معجزات دچاروحشت و هراس شدي ، دست خود را به سينه بچسبان و سيماي افراد خاشع و متواضع رابه خود بگير تا دچار تكبر و عجب نشوي و اين دو معجزه يعني عصا و يدبيضاء دو دليل واضح و آشكار بر نبوت تو و صدق دعوتت هستند كه خداوند آنها را براي قوم فرعون كه مردمي خارج از روش بندگي مي باشند فرستاده‌ است‌.

49 - (33) قال رب اني قتلت منهم نفسا فاخاف ان يقتلون ): (موسي گفت : پروردگارامن كسي از آنان را كشته ام ، مي ترسم كه مرا بكشند)

50 - (34) (واخي هرون هو افصح مني لسانا فارسله معي ردءا يصد قني اني اخاف ان يكذبون ): (و برادرم هارون از نظر بيان از من فصيحتر است او را هم با من و به كمك من بفرست تا مرا تصديق كند، همانا من از اينكه مرا تكذيب كنند بيمناكم ) موسي ع ابتدا به مسأله قتل غير عمدي شخص قبطي اشاره مي كند و مي گويد من مي ترسم مرا به جهت قصاص او بكشند، آنگاه در مقام استدعا عرض مي كند: خدايابرادرم هارون از جهت بيان و لفظ فصاحت بيشتري نسبت به من دارد، لذا او را با من بفرست تا مرا ياري و پشتيباني كند، چون من مي ترسم كه آنها مرا تكذيب كنند، ظاهراگفته شده كه آنجناب لكنت مختصري در زبان داشته و اين لكنت هنگام خشم شدت مي گرفته و لذا مي ترسيده كه اگر او را تكذيب كنند خشمگين شود و نتواند حجت خودرا بطور كامل بيان‌ كند.

51 - (35) (قال سنشد عضدك باخيك ونجعل لكما سلطانا فلا يصلون اليكما باياتناانتما ومن اتبعكما الغالبون ): (خداوند فرمود: بزودي بازويت را به واسطه برادرت قوت مي بخشم و به شما تسلط و قدرتي مي دهم كه هرگز به شما نرسند، و شما و پيروانتان به سبب آيات و معجزات ما غالب هستيد) در اينجا خداوند درخواست موسي را اجابت مي كند و مي فرمايد: ما تو را به واسطه برادرت تقويت و تأييد مي كنيم و برايتان به سبب معجزات خود اقتدار و غلبه اي قرارمي دهيم كه هرگز آنان نتوانند بر شما مسلط شوند و شما و پيروانتان به سبب حجت وبراهين ما غالب و مسلط خواهيد بود.

52 - (36) (فلما جاء هم موسي باياتنا بينات قالوا ما هذا الا سحر مفتري وما سمعنابهذا في ابائنا الاولين ): (پس زماني كه موسي با آيات روشنگر ما نزد آنها آمد، گفتند:اين جز سحري كه به خدا افترا بسته چيز ديگري نيست و ما اين چنين چيزي را از نياكان خود نشنيده ايم ) مي فرمايد زماني كه موسي با آيات آشكار و واضح الدلاله ما نزد فرعونيان آمد آنهااز روي انكار و با لحني مبالغه آميز گفتند: اين نيست جز سحري مجعول كه آن را از پيش خود جعل كرده و به خدا نسبت مي دهد و ما اين دعوت ديني را سابقا از نياكان خودنشنيده ايم و از آنها نقل نشده كه در هيچ زماني از چنين ديني پيروي كرده باشند، پس دين موسي ديني نوظهور و مجعول است .

مشخصات :
قرآن تبيان- جزء 21 - حزب 41 - سوره عنکبوت - صفحه 402
قرائت ترتیل سعد الغامدی-آيه اي-باکیفیت(MP3)
بصورت فونتی ، رسم الخط quran-simple-enhanced ، فونت قرآن طه
با اندازه فونت 25px
بصورت تصویری ، قرآن عثمان طه با کیفیت بالا

مشخصات ترجمه یا تفسیر :
تفسیر اطیب البیان

انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 93,416,909