خدمات تلفن همراه

قرآن تبيان- جزء 26 - حزب 51 - سوره احقاف - صفحه 502


وَبَدَا لَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ
33 - (41) (يوم لايغني مولي عن مولي شيئا ولاهم ينصرون ): (روزي كه هيچ دوستي چيزي از دوست خود كفايت نمي كند و ايشان ياري نمي شوند)
وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَذَا وَمَأْوَاکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ
34 - (42) (الا من رحم الله انه هوالعزيزالرحيم ): (جز كسي كه خدا به او رحم كندهمانا او عزيز و مهربان است )در اينجا به صفات روز قيامت كه آن را در آيه قبلي اثبات كرد، مي پردازد ومي فرمايد: روز قيامت روز جدايي ميان حق و باطل و جدايي مجرم از متقي است و نيزروزيست كه قضاء فصل الهي صورت مي گيرد و تمامي مردم از اولين و آخرين (همه اقوام شامل قريش يا عرب و غير آن ) براي پروردگارشان بپا مي خيزند و آن روز ميعادهمه آنهاست . و روزيست كه كسي بدرد ديگري نمي خورد و نمي توانند يكديگر راياري كنند. (مولي ) يعني سرپرست و متصرف در امور ديگري و كسي كه نسبت به انسان ولايت دارد. (اغناء) يعني اينكه مولي و متصرف به تنهايي و مستقلا امور فرد راعهده دار شود، و (نصرت ) يعني اينكه ياوري انسان را در امورش كمك كند.و خداوند در روز قيامت هم اغناء را نفي مي كند و هم نصرت را، چون اينگونه اموردر دنيا مؤثرند اما در قيامت تمام اسباب دنيوي از كار مي افتند.سپس در مقام استثناء مي فرمايد از ميان همه مردم فقط كساني نصرت مي شوند كه مورد ترحم خدا واقع شده باشند، چون خدا عزيزي است كه هيچ كس نمي تواند بر حكم او غالب شود لذا عذاب را به هركس بخواهد مي رساند و از هركس خواهد دفع مي كند ومهربانيست كه رحمت را شامل هركس بخواهد مي گرداند، و اين آيه شريفه از ادله شفاعت در قيامت است . البته اگر (لاينصرون ) فقط به كفار برگردد در اين صورت استثناءمنقطع بوده و معنا اين مي شود كه : كفار ياري نمي شوند اما متقين كه مورد رحمت خداقرار مي گيرند، از جانب خدا ياري مي شوند چون آنها از هر مولا و ناصري غيرخداي سبحان بي نياز هستند.
ذَلِکُم بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ لَا یُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ
35 - (43) (ان شجره الزقوم ): (همانا درخت زقوم )
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
36 - (44) (طعام الاثيم ): (خوراك گنه كاران است )
وَلَهُ الْکِبْرِیَاءُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
37 - (45) (كالمهل يغلي في البطون ): (كه مانند سرب مذاب در شكم ها مي جوشد)

شروع جزء 26و حزب 51



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ حم
1 - در باره سوره : سوره احقاف ، غرض سوره : بيم دادن مشركين ، برهان بر توحيد و نبوت ، بيان هلاكت بعضي ازمكذبان و قضيه ايمان آوردن بعضي از جنيان .
(46) (كغلي الحميم ): (همچون آب جوشان )

تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
2 - (47) (خذوه فاعتلوه الي سواء الجحيم ): (او را بگيريد و به ميان دوزخ بكشيد)
مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَالَّذِینَ کَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ
3 - (48) (ثم صبوا فوق راسه من عذاب الحميم ): (آنگاه از عذاب جوشان برسرش بريزيد)
قُلْ أَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِی مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّمَاوَاتِ ائْتُونِی بِکِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
4 - (49) (ذق انك انت العزيزالكريم ): (بچش همانا كه تو عزيز و بزرگواري €)
وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن یَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ
5 - (50) (ان هذاما كنتم به تمترون ): (براستي اين همانست كه عمري درباره آن درترديد بوديد)در اينجا به وصف دوزخيان مي پردازد، درباره درخت زقوم گفتيم ، درختي كريه المنظر است كه شيره آن باعث تورم بدن انسان مي شود، مي فرمايد: اين درخت غذاي افراد اثيم است ، اثيم يعني كسي كه از جهت مداومت در معصيت و زيادي ارتكاب گناه ، روحيه گناه كاري و عصيانگري در او مستقر شده .به هرحال مي فرمايد اين درخت زقوم كه خوراك اهل گناه است مانند سرب يا مس مذاب مي باشد و همچون آب جوشان در شكم آنها غليان مي كند.آنگاه مي فرمايد: ما به ملائكه فرمان مي دهيم كه اين گنه پيشه را بگيريد و به زور به جانب وسط دوزخ بكشيد تا آتش از همه جهات بر او احاطه يابد و سپس از بالاي سرش آن مايع مذاب و جوشاني را كه وسيله عذاب اوست بر سرش بريزيد، آنگاه ملائكه عذاب با نوعي استهزاء و ملامت به او كه در نهايت ذلت و پستي است ، اما در دنيا براي خود عزت و كرامت قائل بوده ، مي گويند: بچش اين عذاب را،براستي كه توعزيزوكريمي €و در ادامه مي گويند: اين همان عذابيست كه شما در دنيا درباره آن تشكيك مي كرديد.يعني همان مسأله اي كه در دنيا درباره اش ترديد داشتيد امروز با تمام وجود لمس مي كنيد و حقانيت آن را در مي يابيد و ممكن هم هست كه اين آيه كلامي استينافي وجديد از خداي متعال باشد.و در اين گفتار و تشديد كردن عذاب با قول (بچش ) و ناميدن گنه كاري كه در نهايت مذلت است با نام هاي (عزيز) و (كريم )،لطافتي وجود دارد كه مخفي نيست .

صفحه : 502
بزرگتر  کوچکتر  بدون ترجمه  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
قرآن  عثمان طه با کیفیت بالا صفحه 502
تصویر  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 

33 - (41) (يوم لايغني مولي عن مولي شيئا ولاهم ينصرون ): (روزي كه هيچ دوستي چيزي از دوست خود كفايت نمي كند و ايشان ياري نمي شوند)

34 - (42) (الا من رحم الله انه هوالعزيزالرحيم ): (جز كسي كه خدا به او رحم كندهمانا او عزيز و مهربان است )در اينجا به صفات روز قيامت كه آن را در آيه قبلي اثبات كرد، مي پردازد ومي فرمايد: روز قيامت روز جدايي ميان حق و باطل و جدايي مجرم از متقي است و نيزروزيست كه قضاء فصل الهي صورت مي گيرد و تمامي مردم از اولين و آخرين (همه اقوام شامل قريش يا عرب و غير آن ) براي پروردگارشان بپا مي خيزند و آن روز ميعادهمه آنهاست . و روزيست كه كسي بدرد ديگري نمي خورد و نمي توانند يكديگر راياري كنند. (مولي ) يعني سرپرست و متصرف در امور ديگري و كسي كه نسبت به انسان ولايت دارد. (اغناء) يعني اينكه مولي و متصرف به تنهايي و مستقلا امور فرد راعهده دار شود، و (نصرت ) يعني اينكه ياوري انسان را در امورش كمك كند.و خداوند در روز قيامت هم اغناء را نفي مي كند و هم نصرت را، چون اينگونه اموردر دنيا مؤثرند اما در قيامت تمام اسباب دنيوي از كار مي افتند.سپس در مقام استثناء مي فرمايد از ميان همه مردم فقط كساني نصرت مي شوند كه مورد ترحم خدا واقع شده باشند، چون خدا عزيزي است كه هيچ كس نمي تواند بر حكم او غالب شود لذا عذاب را به هركس بخواهد مي رساند و از هركس خواهد دفع مي كند ومهربانيست كه رحمت را شامل هركس بخواهد مي گرداند، و اين آيه شريفه از ادله شفاعت در قيامت است . البته اگر (لاينصرون ) فقط به كفار برگردد در اين صورت استثناءمنقطع بوده و معنا اين مي شود كه : كفار ياري نمي شوند اما متقين كه مورد رحمت خداقرار مي گيرند، از جانب خدا ياري مي شوند چون آنها از هر مولا و ناصري غيرخداي سبحان بي نياز هستند.

35 - (43) (ان شجره الزقوم ): (همانا درخت زقوم )

36 - (44) (طعام الاثيم ): (خوراك گنه كاران است )

37 - (45) (كالمهل يغلي في البطون ): (كه مانند سرب مذاب در شكم ها مي جوشد)



1 - در باره سوره : سوره احقاف ، غرض سوره : بيم دادن مشركين ، برهان بر توحيد و نبوت ، بيان هلاكت بعضي ازمكذبان و قضيه ايمان آوردن بعضي از جنيان . (46) (كغلي الحميم ): (همچون آب جوشان )

2 - (47) (خذوه فاعتلوه الي سواء الجحيم ): (او را بگيريد و به ميان دوزخ بكشيد)

3 - (48) (ثم صبوا فوق راسه من عذاب الحميم ): (آنگاه از عذاب جوشان برسرش بريزيد)

4 - (49) (ذق انك انت العزيزالكريم ): (بچش همانا كه تو عزيز و بزرگواري €)

5 - (50) (ان هذاما كنتم به تمترون ): (براستي اين همانست كه عمري درباره آن درترديد بوديد)در اينجا به وصف دوزخيان مي پردازد، درباره درخت زقوم گفتيم ، درختي كريه المنظر است كه شيره آن باعث تورم بدن انسان مي شود، مي فرمايد: اين درخت غذاي افراد اثيم است ، اثيم يعني كسي كه از جهت مداومت در معصيت و زيادي ارتكاب گناه ، روحيه گناه كاري و عصيانگري در او مستقر شده .به هرحال مي فرمايد اين درخت زقوم كه خوراك اهل گناه است مانند سرب يا مس مذاب مي باشد و همچون آب جوشان در شكم آنها غليان مي كند.آنگاه مي فرمايد: ما به ملائكه فرمان مي دهيم كه اين گنه پيشه را بگيريد و به زور به جانب وسط دوزخ بكشيد تا آتش از همه جهات بر او احاطه يابد و سپس از بالاي سرش آن مايع مذاب و جوشاني را كه وسيله عذاب اوست بر سرش بريزيد، آنگاه ملائكه عذاب با نوعي استهزاء و ملامت به او كه در نهايت ذلت و پستي است ، اما در دنيا براي خود عزت و كرامت قائل بوده ، مي گويند: بچش اين عذاب را،براستي كه توعزيزوكريمي €و در ادامه مي گويند: اين همان عذابيست كه شما در دنيا درباره آن تشكيك مي كرديد.يعني همان مسأله اي كه در دنيا درباره اش ترديد داشتيد امروز با تمام وجود لمس مي كنيد و حقانيت آن را در مي يابيد و ممكن هم هست كه اين آيه كلامي استينافي وجديد از خداي متعال باشد.و در اين گفتار و تشديد كردن عذاب با قول (بچش ) و ناميدن گنه كاري كه در نهايت مذلت است با نام هاي (عزيز) و (كريم )،لطافتي وجود دارد كه مخفي نيست .

مشخصات :
قرآن تبيان- جزء 26 - حزب 51 - سوره احقاف - صفحه 502
قرائت ترتیل سعد الغامدی-آيه اي-باکیفیت(MP3)
بصورت فونتی ، رسم الخط quran-simple-enhanced ، فونت قرآن طه
با اندازه فونت 25px
بصورت تصویری ، قرآن عثمان طه با کیفیت بالا

مشخصات ترجمه یا تفسیر :
تفسیر اطیب البیان

انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 88,916,516