خدمات تلفن همراه
قرآن تبيان- جزء 22 - حزب 43 - سوره احزاب - صفحه 422
نرم افزارهای رایگان تلفن همراه
بازی و سرگرمی
قرآن
مفاتیح
نهج البلاغه
صحیفه سجادیه
اوقات شرعی
مسائل شرعی
گنجینه معنوی
آشپزی
مناسبت ها
الحان قرآن
صحیفه نور امام خمینی ره
پنل عضویت
وَمَن یَقْنُتْ مِنکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا کَرِیمًا
31 - مراجعه شود به تفسیر سوره احزاب ، آیه :28
یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا
32 - . هان اى زنان پيامبر! شما بسان هيچ يك از زنان [ديگر ]نيستيد اگر پروا پيشه سازيد؛ از اين رو در سخن گفتن [خويش ]نرمش نشان ندهيد تا آن كسى راكه در دلش بيمارى است به طمع افتد، و [هماره] گفتارى پسنديده بگوييد.
33. و در سراهايتان قرار [و آرام] گيريد، و همچون روش [زنان ]جاهليتِ نخستين به خودنمايى [و نشان دادن زيور و آلات خويش] نپردازيد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد و از خدا و پيامآورش فرمان بريد؛ خدا تنها مىخواهد از شما [هان اى] خاندان پيامبر! پليدى را بزدايد و آن گونه كه شايسته است شما را پاك [و پاكيزه] سازد.
34. و [اى همسران پيامبر!] آنچه را كه از آيات خدا [و گفتار ]حكمت[آميز] در خانههاى شما خوانده مىشود به ياد آوريد؛ به يقين خدا هماره دقيق و آگاه است.
35. مردان اسلامگرا و زنان اسلامگرا، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان پرستشگر خدا و زنان عبادتپيشه، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان شكيبا و زنان شكيبا، مردان فروتن و زنان فروتن، مردان صدقهدهنده و زنان صدقهدهنده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن، و مردان بسيار يادكننده خدا و زنانى كه [در زندگى ]خدا را بسيار ياد مىكنند، به راستى كه خدا براى آنان، آمرزش و پاداشى پرشكوه فراهم ساخته است.
نگرشى بر واژهها
«قرن»: از ريشه وقار به مفهوم متانت و سنگينى آمده، و در آيه شريفه كنايه از قرار گرفتن در خانه است، و پارهاى نيز آن را از مادّه «قرار» گرفتهاند.
«تبرّج»: از ماده «برج» برگرفته شده، و به مفهوم خودنمايى و نشان دادن زينت و زيور به ديگران آمده است.
«رجس»: به مفهوم ناپاك آمده است؛ خواه اين ناپاكى از نظر طبع انسانى باشد و يا از ديدگاه خرد و يا مذهب و راه زندگى.
تفسير يك برنامه هفت مادّهاى براى زنان پيامبر
پس از يادآورى موقعيت سنگين زنان پيامبر در آيات پيش، اينك قرآن روى سخن را به آنان مىنمايد و ضمن ترسيم فضيلت آنان مىفرمايد:
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنْ النِّسَاءِ إِنْ اتَّقَيْتُنَّ
هان اى زنان پيامبر! شما همانند يكى از زنان جامعه نيستيد، اگر پروا پيشه سازيد و هماره مسئولانه و خداپسندانه رفتار نماييد.
به باور «زجاج» در آيه مورد بحث به جاى «احد» از واژه «واحده» بهره گرفته نشده و قرآن نفرمود «كواحدة»، چرا كه واژه به كار رفته براى نفى عام است.
و به باور «ابن عباس» تفسير آيه اين است كه: هان اى زنان پيامبر! شما در بارگاه خدا بسان زنان شايستهكردار نيستيد، اگر پروا پيشه سازيد، بلكه مقام شما در بارگاه آفريدگارتان با آراسته شدن به تقوا، از آنان بسيار بالاتر و برتر است؛ او شما را به خاطر پيوندتان با پيامبر، گرامى مىدارد و به شما پرمهرتر است و پاداشتان را پرشكوه مىسازد.
در آيه شريفه روشنگرى مىگردد كه اين مقام ارجمند و موقعيت والا و پاداش پرشكوه آنان تنها به خاطر پيوند با پيامبر و زندگى در كانون وحى و رسالت نيست، بلكه به خاطر ايمان و اخلاص و پيشه ساختن پرواى خداست كه چيزى نمىتواند جايگزين آن گردد.
فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ
بنابراين در گفتار خويش و شيوه اداى واژهها و جملات با ديگران، نرمش نشان ندهيد و به گونهاى كه برخى از زنان بىشخصيت با ناز و كرشمه و گمراهگرانه سخن مىگويند، سخن نگوييد.
به باور «قتاده» منظور اين است كه: بنابراين در سخن گفتن خويش نرمش نشان ندهيد تا آن كسى كه در دلش بيمارى نفاق است به طمع افتد.
امّا «عكرمه» مىگويد: تا آن كسى كه در انديشه زشتكارى و ناپاكى است به طمع افتد.
پارهاى برآنند كه براى زن زيبنده است كه به هنگام سخن گفتن با بيگانه، با صداى خشن و جدّى سخن گويد، چرا كه اين شيوه گفتار هرگونه بدانديشى را از دلهاى ناپاك دور مىسازد.
وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا
و هماره به صورت شايسته و خداپسندانهاى سخن بگوييد؛ به گونهاى كه هم از هرگونه برچسب خوردن و مورد اتهام قرار گرفتن از سوى بيماردلان در امان باشيد، و هم درستانديشان در مورد شما ترديدى روا ندارند و گفتار و شيوه گفتارتان هماهنگ با اسلام باشد.
در دوّمين آيه مورد بحث مىافزايد:
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ
و در سراها و خانههاى خودتان قرار و آرام گيريد!
واژه «قرن» اگر از ماده و ريشه «قرار» باشد، به آنان دستور مىدهد كه در خانههاى خود بمانند و بيرون نروند، امّا اگر از ريشه «وقار» باشد، به آنان سفارش مىكند كه در رفتار و كردار خويش وزين و باوقار باشند، و به سبكسرى و رفتار و كردارى كه زيبنده آنان نيست، نزديك نشوند و رفت و آمد بىجا ننمايند.
وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى
و بسان روش زنان دوران جاهليتِ نخستين به خودنمايى نپردازيد، و آن گونه در برابر مردم پديدار نشويد و يا زينت و زيور خود را به نمايش نگذاريد.
به باور «قتاده» و «مجاهد»: واژه «تبرّج» به مفهوم خرامان خرامان راه رفتن و خودنمايى كردن است.
امّا به باور پارهاى منظور اين است كه روسرى خود را بر اندازد، امّا بىآنكه آن را گره زند و گلوبند و گوشوارههايش را نهان سازد، در كوچه و خيابان به راه افتد. اين شيوه در جاهليت ميان زنان سبكسر رواج داشت، و آيه از اين روش ناپسند و زشت هشدار مىدهد.
«قتاده» مىگويد: منظور از جاهليتِ نخستين، روزگار تيره و تار پيش از اسلام است.
امّا به باور «حكم» منظور از اين اصطلاح، دوران هشتصد ساله ميان آدم و نوح است.
از ديدگاه «شعبى» به دوران طولانى ميان بعثت مسيح و محمد(ص) گفته مىشود؛ و اين تعبير به اين مفهوم نخواهد بود كه پس از آن جاهليت، در روزگار اسلام نيز جاهليتِ ديگرى خواهد بود، چرا كه واژه «اوّل» در مورد نخستين چيز به كار مىرود، خواه نمونه ديگرى از پى آن پديدار گردد و يا نمونهاى نداشته باشد.
به باور پارهاى منظور از «خودنمايى جاهليتِ نخستين» اين است كه پيش از اسلام زن مىتوانست براى خود يك همسر داشته باشد و يك دوست؛ و طبق مقررات جاهليت، پايين تنه خود را براى همسرش نگاه دارد و بالا تنهاش را براى دوست و معشوق خود واگذارد تا از او بهره گيرد.
در ادامه آيه شريفه مىفرمايد:
وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ
و شما زنان پيامبر نماز را آن گونه كه شايسته است، با همه شرايط آن به پا داريد.
وَآتِينَ الزَّكَاةَ
و زكات را بپردازيد.
وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ
و خدا و پيامبرش را فرمان بريد، و دستور و هشدار آنها را بپذيريد.
و در آخرين فراز از آيه شريفه روى سخن را به خاندان پيامبر مىسازد و مىفرمايد:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
هان اى خاندان پيامبر! خدا تنها مىخواهد از شما پليدى و ناپاكى را دور سازد و آن گونه كه شايسته و بايسته است شما را پاك و پاكيزه گرداند.
به باور «ابن عباس» واژه «رجس» به مفهوم كار شيطانى و زشتى است كه خشنودى خدا را به همراه ندارد؛ واژه «البيت» با الف و لام براى عهد و تعريف آمده و منظور از آن، خانه رسالت و كانون وحى است، و در فرهنگ عرب به آنچه بدان پناه مىبرند، «بيت» گفته مىشود و از اين ديدگاه است كه به تبار و نسب، «بيت» و بيوت به كار رفته است؛ براى نمونه، شاعر اين گونه مىسرايد:
الا يا بيت بالعلياء بيت
و لو لاحبّ اهلك ما اتيتُ
الا يا بيت اهلك او عدنى
كانى كلّ ذنبهم جيّتُ
هان اى تبار و نسلى كه به والايى تو نسل و تبارى نيست؛ اگر دوستى و مهر خاندان تو نبود به سوى تو نمىآمدم. هان اى نسل و تبارى كه خاندان تو به من هشدار داد و مرا تهديد كرد! به گونهاى كه گويى همه گناهانشان را من دست يازيدهام.
پارهاى برآنند كه واژه «بيت» در آيه مورد بحث به خانه خدا اشاره دارد و آن خانه پرشكوه مورد نظر است، چرا كه قرآن در اين مورد مىفرمايد: ان اوليائه الاّ المتّقون(150) چرا كه دوستدار و سرپرست آن تنها پرواپيشگانند.
از ديدگاه برخى منظور مسجد پيامبر در مدينه است و اصل آن، همانان هستند كه آن حضرت آنها را در آن سكونت داد و در خانه آنان را به سوى آن مسجد باز نهاد، امّا همه دربهاى خانههاى ديگران را بست؛ و همه مردم مسلمان در اين مورد اتفاق نظر دارند كه خاندان پيامبر مورد نظر آيه است.
امّا در اين مورد كه، خاندان پيامبر چه كسانى هستند دو نظر است:
1- «عكرمه» بر آن است كه منظور همسران پيامبر است، چرا كه در آغاز آيه شريفه روى سخن با آنان است.
2- امّا انبوهى از دانشوران و دانشمندان، از جمله «ابوسعيد خدرى»، «انس»، «وائله»، «عايشه»، و «امسلمه»، دو تن از همسران پيامبر برآنند كه منظور آيه شريفه وجود گرانمايه پيامبر و اميرمؤمنان و حسن و حسين و دخت گرانقدر او فاطمه است - كه درود خدا بر آنان باد - و آيه شريفه ويژه اين پنج نور مقدس است. انّالآية مختصة برسول الله و على و فاطمه والحسن والحسين(ع)(151)
روشنگرى روايات
روايات بسيارى كه از محدّثان و دانشمندان شيعه و سنى در اين مورد رسيده است، همه گواه بر اين حقيقت است كه منظور از «اهل البيت» در آيه مورد بحث، خاندان پيامبر است، و نه هيچ كس ديگر؛ و نيز روشنگرى مىكند كه: اعضا اين خاندان پرشكوه همان پنج وجود گرانمايهاند و بس.
براى نمونه:
1- «ابوحمزه ثمالى» در تفسيرش در اين مورد، از همسر ارجمند پيامبر «امسلمه» آورده است كه: روزى دخت فرزانه پيامبر فاطمه نزد آن حضرت آمد و سوپى خاصّ براى پدرش آورد؛ پيامبر به او فرمود: فاطمه جان! همسر ارجمند و دو فرزند دلبندت حسن و حسين را نزدم دعوت كن. دختر پيامبر آنان را به خانه پدر فرا خواند و همگى از آن غذا خوردند؛ آن گاه پيامبر كساى خيبرى را بر سر آنان برافراشته داشت و رو به بارگاه خدا برد و نيايشگرانه گفت:
اللّهم هؤلا اهل بيتى و عترتى فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيراً(152)
بارخدايا! اينان خاندان گرانمايه من هستند، پس پليدى و آلودگى را هماره از آنان دور داشته و آنان را آن گونه كه بايد پاك و پاكيزه دار.
«امسلمه» مىگويد: من با ديدن اين منظره دلانگيز و آن نيايش شورآفرين پيامبر بر آن شدم كه خود را در شمار آنان درآورده و مشمول دعاى آن حضرت گردم، كه پيامبر فرمود: امسلمه! تو بخير و سلامتِ در عقيده خواهى ماند، امّا از اينان نيستى.
2- «ثعلبى»، دانشمند بزرگ اهل سنت در تفسير خويش به سند خود از «امسلمه» آورده است كه: روزى دخت ارجمند پيامبر، نزد آن حضرت آمد امّا پيامبر پيش از خوردن آن، از او خواست تا همسر و دو فرزند گرانمايهاش را به خانه پيامبر دعوت كند؛ فاطمه(ع) آنان را فرا خواند و همگى آن غذا را خوردند، آن گاه پيامبر آنان را زير «كساء» گرد آورد و رو به بارگاه خدا كرد و نيايشگرانه گفت: اللّهم هؤلا اهل بيتى و حامّتى فاذهب عنهم الرّجس و طهرهم تطهيراً(153)
بارخدايا! اينان خاندان و بستگان من هستند پس پليدى را هماره از آنان دور ساز و آنان را آن گونه كه بايد براى هميشه پاك و پاكيزه دار!
«امسلمه» مىافزايد: درست در اين هنگام بود كه من نزديك رفتم و گفتم: اى پيامبر خدا! آيا من هم مىتوانم در ميان شما باشم؟
فرمود: «امسلمه»! تو بر راه درستى هستى امّا در شمار خاندان نخواهى بود. انّك الى خير.(154)
3- و نيز همو به سند ديگرى آورده است كه: مردى به نام «مجمع» مىگويد: من به همراه مادرم به حضور «عايشه» رسيدم، و در آنجا سخن از جنگ «جمل» و مخالفت «عايشه» با اميرمؤمنان(ع) به ميان آمد كه او گفت: آن رويداد به تقدير و خواست خدا پيش آمد(155)؛ آن گاه مادرم از موقعيت معنوى اميرمؤمنان پرسيد كه نامبرده گفت: آن حضرت از ديدگاه پيامبر محبوبترين مردان، و همسرش فاطمه محبوبترين زنان گيتى بود.
آن گاه افزود: خود گواه بودم كه پيامبر خدا على و فاطمه و دو فرزند دلبند آنان حسن و حسين را در زير كساء گرد آورد و نيايشگرانه گفت: پروردگارا! اينان خاندان و نزديكان من هستند، پس هرگونه پليدى و آلودگى را هماره از آنان دور داشته و آنان را آن گونه كه خود مىپسندى پاك و پاكيزه دار. اللّهم هؤلا اهل بيتى و حامتى فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا.(156)
من با ديدن اين منظره پرافتخار نزديك رفتم و گفتم: اى پيامبر خدا! آيا من نيز از خاندان شما هستم؟ فرمود: نه عايشه دور شود كه تو در شمار اينان نيستى، امّا در خير و سلامت خواهى بود. انّك الى خير.(157)
4- و نيز به سند خويش از «ابوسعيد خدرى» آورده است كه: پيامبر گرامى فرمود: اين آيه در باره من، على، فاطمه، حسن و حسين است، چرا كه در مورد من و اين خاندان ارجمندم فرود آمده است: نزلت هذه الاية فى خمسة: فى وفى علىٍ و حسن و حسين و فاطمه(ع).(158)
5- و نيز از «جابربن عبدالله انصارى» آوردهاند كه: اين آيه شريفه هنگامى فرود آمد كه پيامبر، فاطمه، على، حسن و حسين(ع) را نزد خويش فرا خوانده و در كنارش بودند و كسى جز آن پنج وجود گرانمايه در خانه نبود و پيامبر در مورد آنان دعا مىكرد كه: اللّهم هؤلا اهل بيتى و عترتى... فرشته وحى اين آيه را آورد: انّما يريدالله...(159)
6- و نيز از دوّمين امام نور حضرت حسن(ع) آوردهاند كه فرمود:
لمّا نزلت آية التطهير جمعنا رسول الله (ص) و ايّاه فى كساء لامسلمه، ثم قال: اللّهم هؤلاء اهل بيتى و عترتى.(160)
هنگامى كه آيه تطهير فرود آمد، پيامبر گرامى ما را به همراه خويش در زير كساء نشاند و آن گاه دستها را به سوى آسمان گشود و نيايشگرانه گفت: پروردگارا! اينان خاندان و نزديكان من هستند، پس پليدى را هماره از اينان دور بدار.
گفتنى است كه روايات در اين مورد بسيار است كه اگر بخواهيم همه را بياوريم بحث طولانى مىشود، چرا كه آنها نياز به كتاب و نوشتهاى جداگانه دارند و نمونههايى كه ترسيم گرديد، در اين رابطه بسنده است.
ديدگاه پيروان مذهب اهل بيت در آيه تطهير
به باور پيروان مذهب اهل بيت آيه مباركه تطهير ويژه پيامبر و اميرمؤمنان و دخت فرزانه پيامبر و دو نور ديدهاش حسن و حسين(ع) است، چرا كه واژه «انّما» براى اثبات مطلبِ پس از خود و براى انحصار است، از اين رو هنگامى كه گفته مىشود: انّما لك عندى درهم، و يا زمانى گفته مىشود: انّما فى الدار زيد، مفهوم آن اين است تنها براى تو نزد من درهم و دينار است، نه براى ديگرى و يا فقط «زيد» در خانه است و بس؛ با اين بيان اين اراده و خواست خدا در آيه شريفه، يا خواست و اراده تنهاست و يا اراده و خواستن ويژه است كه از پى خويش پاكداشتن و دور ساختن آنان از هر گونه لغزش و گناه و مصونيتِ آن پنج نور مقدس را به ارمغان مىآورد؛ روشن است كه اين اراده نمىتواند خواست تشريعى خدا باشد، چرا كه چنين خواست و ارادهاى شامل همه انسانها مىشود و خدا براى همه، درستانديشى و شايستهكردارى را خواسته است و نه براى خاندان پيامبر به صورت اختصاصى و انحصارى؛ و از آنجايى كه اين بيان در راه ستايش و مدح آنان فرود آمده است، هيچ ترديدى نمىماند كه خواست و اراده خدا در آيه شريفه همان خواست تكوينى براى مصون داشتن آنان از هر پليدى و گناه و لغزشِ مورد نظر آفريدگار هستى است و اين موهبت ويژه پيامبر و خاندان اوست.
و نيز از آنجايى كه براى ما روشن است كه جز اين پنج وجود گرانمايه هيچ كس ديگر از خاندان و نزديكان پيامبر، عصمت و مصون بود نشان از گناه و لغزش ثابت نيست، پس آيه شريفه ويژه همان پنج وجود مقدس است و آنانند كه خدا وجود ارزشمندشان را پاك و پاكيزه خواسته، و آنان را الگو و سرمشق بندگانش قرار داده است.
يك پرسش و پاسخ آن
اگر به راستى آيه تطهير در مورد آن پنج وجود گرانمايه است، چرا در آغاز آن روى سخن با همسران پيامبر است، و آن گاه از پى آن به بيان مطلب مورد بحث مىپردازد، و دگرباره به ادامه سخن با آنان بازمىگردد؟
پاسخ اين پرسش آسان است، چرا كه سخنشناسان و سخنسنجان و سخندانان عرب خوب مىدانند كه در فرهنگ سخنوران توانا و نكتهسنج عرب، اين شيوه رايج است و آنان در سرودها و نثرهاى خويش بسيار از اين شيوه بهره مىگيرند و در قرآن نيز از اين نمونه و اين شيوه گفتار بسيار است.
* * *
در سوّمين آيه مورد بحث، قرآن دگرباره روى سخن را متوجه زنان پيامبر مىسازد و مىفرمايد:
وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ
و آنچه را در خانههاى شما از آيات خدا و سخنان سرشار از حكمت و بينش تلاوت مىگردد و بيان مىشود، همه را به ياد آوريد.
به باور «قتاده» منظور اين است كه: و در خانههايتان كه در آنها قرآن و سنت خوانده مىشود، خداى فرزانه را سپاس گزاريد.
امّا به باور پارهاى ديگر منظور اين است كه: و آنچه از قرآن و سنّت در خانههايتان تلاوت مىگردد، حفظ كنيد تا هماره آنها را به خاطر داشته باشيد و براساس آنها رفتار نماييد.
با اين بيان در اين آيه آنان تشويق مىگردند كه آيات قرآن را به خاطر بسپارند و به سخنان سرشار از حكمت پيامبر و سنت او دل دهند و با حفظ آنها در گفتار و تبادل نظر خويش براساس آنها سخن گويند. اين فرمان گرچه در مرحله نخست به آنان داده مىشود، امّا در حقيقت دستورى است به همه زنان و دختران جامعه و همه پيروان قرآن و پيامبر كه در تبادل آراء و انديشهها معصوم عمل كنند، و از بافتهها و يافتههاى زورمدارانه و براساس هوا و هوس و يا آلوده به شرك و خرافات دورى جويند.
إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا
چرا كه خدا هماره دقيق و آگاه است.
به باور گروهى منظور اين است كه: به يقين خدا نسبت به دوستان و بندگان شايستهكردارش لطيف و پرمهر و بر كران تا كران هستى دانا و از همه آفريدگانش آگاه است.
امّا به باور برخى، به يقين خدا در تدبير امور جهان و رساندن خير و بركت به آفريدگانش دانا و توانا، و از مصالح و مفاسد كارهايى كه به دست مردم انجام مىشود آگاه است؛ از اين رو آنان را به كارهاى شايسته و سودبخش فرمان داده و از رفتار و كردار زيانبار باز مىدارد.
گراميداشت شخصيت زن
«مقاتل» در شأن نزول و داستان فرود سوّمين آيه مورد بحث آورده است كه: «اسماء» همسر «جعفر طيّار» پس از بازگشت از «حبشه»، نزد همسران پيامبر رفت و از آنان پرسيد: آيا در باره زنان و حقوق و شخصيت آنان نيز آيهاى فرود آمده است؟
آنان گفتند: نه، در اين مورد چيزى نيامده است. او به حضور پيامبر شرفياب گرديد و گفت: اى پيامبر خدا! آيا زنان پس از آمدن قرآن و اسلام نيز در زيان و خسرانند؟!
پيامبر فرمود: هرگز؛ تو چرا اين گونه مىانديشى؟
گفت: براى اينكه در قرآن از آنان به خوبى ياد نشده و از حقوق و شخصيت و حرمت آنان كمتر از مردان سخن رفته است!
درست در آنجا بود كه فرشته وحى فرود آمد و در تجليل از شخصيت زن و برابرى انسانى او در بارگاه خدا اين آيه را فرود آورد:
إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ
به يقين مردان اسلامگرا و زنان اسلامگرا كه در فرمانبردارى خدا خالص و خشنودى او را خواهانند...
به باور پارهاى منظور اين است كه: آن زنان و مردانى كه اسلام را پذيرفته و مىپذيرند، و به باور پارهاى ديگر، منظور اين است كه: آن مردان و زنانى كه فرمانبردار خدايند و...
وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ
و مردان توحيدگرا و زنان توحيدگرا كه به راستى به يكتايى و بىهمتايى خدا ايمان آوردهاند...
به باور بيشتر مفسّران، دو واژه اسلام و ايمان، داراى يك معنا و مفهوم و يك بار و محتوا هستند، امّا به باور پارهاى با هم تفاوت دارند، چرا كه اسلام به مفهوم پذيرش و اقرار با زبان است، امّا ايمان، به باور دل گفته مىشود. گواه اين نكته و اين تفاوت آيه شريفه است كه مىفرمايد:
قالت الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و لكن قولوا اسلمنا(161)
پارهاى از صحرانشينان گفتند: ما ايمان آورديم؛ هان اى پيامبر! به آنان بگو: شما ايمان نياوردهايد، بلكه بگوييد اسلام آورديم، چرا كه هنوز ايمان در دلهاى شما وارد نشده است...
برخى برآنند كه: نام اين دين و آيين اسلام است و باور و گواهى آن، ايمان. و «بلخى» مىگويد: خود پيامبر گرامى اسلامگرا و با ايمان را معرفى كرد و فرمود:
المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده و المؤمن من آمن جاره بوائقه.(162)
اسلامگراى راستين آن كسى است كه مردم از گزند او در امنيّت باشند؛ و انسان با ايمان آن است كه همسايهاش از گزند و آزار رساندن او در امان باشد.
آن گاه افزود:
و ما آمن بى من يات و جاره طاو.(163)
به من و راه و رسم بشردوستانه و آسمانى من ايمان نياورده است، آن كسى كه خود سير بخوابد و همسايهاش گرسنه بماند.
وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ
و مردان و زنان فروتن كه هماره در انديشه انجام كارهاى شايستهاند...
به باور پارهاى مردان و زنانى كه دست به دعا و نيايش برمىدارند،
وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ
و مردان راستگو و زنان راستگويى كه در ايمان و اسلام خويش، راستگو هستند و نهان و آشكارشان يكى است...
وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ
و مردان شكيبا و زنان شكيبايى كه بر انجام فرمان خدا و در آنچه مورد آزمون قرار گيرند شكيبايى پيشه مىسازند...
وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعِينَ
و مردان فرمانبردار و زنان فرمانبردار...
به باور پارهاى و مردان و زنانى كه از خدا مىترسند.
وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ
و مردانى كه زكات و حقوق مالى واجب و مستحب خويش را مىدهند و زنانى كه چنيناند...
وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ
و مردانى كه روزه مىدارند و زنانى كه روزه مىگيرند و در اين كار خشنودى خدا را مىجويند...
وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ
و مردان پاكدامن و درستكردار و زنانى كه دامان عفاف خويشتن را پاك و پاكيزه نگاه مىدارند و هرگز بر گرد زشتى و گناه نمىگردند...
وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ
و مردانى كه خدا را بسيار ياد مىكنند و زنانى كه خدا را فزون ياد مىكنند...
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا
آرى، خدا براى كسانى كه به اين ويژگىها آراستهاند، آمرزش و پاداشى پرشكوه فراهم ساخته است.
«ابوسعيد خيرى» از پيامبر گرامى آورده است كه فرمود: هرگاه مردى خانواده خود را براى نماز شب از خواب بيدار كرد، و آن دو با هم وضو ساختند و نماز خواندند، آن دو از كسانى شمرده مىشوند كه خدا را بسيار ياد مىكنند. اذا ايقظ الرّجل اهله من اللّيل فتوضاء و صليّا كتبا من الذّاكرين الله كثيراً والذاكّرات.(164)
«مجاهد» مىگويد: هيچ زن و يا مردى از «بسيار يادكنندگان خدا» به شمار نمىآيد، مگر اينكه در حال ايستاده و نشسته و در هر شرايط خدا را بسيار ياد كند.
و از حضرت صادق آوردهاند كه فرمود:
من بات على تسبيح فاطمه(ع) كان من الذّاكرين الله والذّاكرات.(165)
مرد و يا زنى كه با گفتن خالصانه تسبيح فاطمه(ع) دخت گرانمايه پيامبر سر بر بالش گذارد، از «فراوان يادكنندگان خدا» به شمار مىآيد.
پرتوى از آيات
در آياتى كه گذشت اين نكات درسآموز و انسانساز نيز بسيار در خور تعمّق و تدبر است:
1- هفت دستور ارزنده براى زنان وزين و با شخصيت
در نخستين آيات مورد بحث قرآن شريف زنان پيامبر را به دليل افتخار همسرى پيامبر و زيستن در كانون وحى و رسالت مخاطب ساخته و از اين راه به زنان پرواپيشه و وزين و با شخصيت كه مىخواهند با وقار و شكوه و پاكى و عفاف و آراستگى به ارزشها و به دور از ادا و اطوارها و جلفبازيهاى پارهاى از زنان سبكسر و سبكمغز زندگى كنند هفت رهنمود انسانساز و افتخارآفرين بيان مىكند، و به آنان نشان مىدهد كه چگونه با تكيه بر توانمندىها و كارايىها و لياقتها و هوشمندىها و احساسات و عواطف پاك و زلال خويش پلههاى كمال و بالندگى را پشت سر گذارند، و خود و جامعه و نسل و تبار خود را به سوى والايىها اوج بخشند و هركدام نمونه و سرمشق و سمبلى براى ديگران باشند.
اين فرمانها و رهنمودهاى ارزنده و انسانساز عبارتند از:
1- شيوه گفتار شما زنان با ايمان و پرواپيشه با مردان بيگانه، بايد وزين و سنجيده و جدّى باشد و از هرگونه بازيها و اداهاى ناسازگار با عفاف و نجابت و برانگيزاننده هوا و هوس در دلهاى بيمار پيراسته باشد فلا تخصعن بالقول...
2- بايد واژهها و جملات و گفتارتان نيز از نظر ظاهر و قالب و محتوا خداپسندانه و مترقّى و درسآموز باشد و از به زبان آوردن سخنان باطل و ناروا و به دور از ادب و واژههاى زشت و سبك دورى جوييد. و قلن قولاً معروفاً.
3- از خودنمايىها و آشكار ساختن زيور و زينت خويش، بسان زنان سبكمغز و سبكسر روزگاران جاهليت سخت به دور باشيد، و به وقار و متانت و كرامت و آراستگى به ارزشهاى معنوى و علمى و انسانى خويش تكيه كنيد. و قرن فى بيوتكن...
4- به ياد خدا باشيد و نماز را، كه رمز پيوند با اوست و نيز فرهنگ پرستش خدا و آزادى و آزادگى در برابر غير خدا را هماره برپا و پاس داريد و اقمن الصّلوة.
5- زكات و حقوق مالى خويش به محرومان و بينوايان را، كه عبادتى بزرگ و حلقه پيوند و ارتباط با مردم است بپردازيد و آتين الزكّوة.
6- و هر آنچه خدا و پيامبرش از سوى او برايتان واجب ساخته و يا هشدارتان دادهاند، همه را آن گونه كه شايسته و بايسته است رعايت كنيد و از آنان فرمانبردارى نماييد، و اطعن الله و رسوله.
7- و ديگر اينكه از فرصتها براى فرا گرفتن قرآن و مفاهيم بلند و انسانساز آن، و سخنان ارزنده و تكاملبخش پيامبر و پيشوايان راستين دين و سيره و سنت آنان بهره جوييد و در پرتو آن آيات و سخنان حكيمانه و درسآموز خود و نسل و تبار و عصر و نسل خود را بسازيد و بپروريد. واذكرن ما يتلى فى بيوتكن من آيات الله والحكمة...
2- ويژگىهاى دهگانه شايستهكرداران
درس انسانساز ديگرى كه از آيات گذشته دريافت مىگردد، ويژگىهاى دهگانهاى است كه در باره شايستهكرداران آمده و نشان مىدهد كه زنان و مردان شايستهكردار آنان هستند كه با همه وجود بكوشند تا خويشتن را به اين صفات پسنديده و افتخارآفرين عقيدتى و اخلاقى و عملى آراسته سازند، و از راه درست و شايسته، تحوّل مطلوب و خداپسندانهاى در جامعه و در دنيايى خويش پديد آورند؛ ويژگىهاى مورد نظر عبارتند از:
1- گرايش واقعى به حق و راه و رسم مورد نظر حق،
2- ايمان به خدا و ارزشهاى الهى،
3- قانونگرايى و فرمانبردارى از حق و عدالت،
4- راستى و راستگويى در زندگى،
5- شكيبايى و پايدارى در راه هدفهاى والا،
6- خشوع و فروتنى در برابر خدا و مقررات او،
7- انفاقگرى و رسيدگى به محرومان و دگردوستى،
8- روزهدارى و عبادت خدا،
9- عفاف و پاكدامنى و نجابت،
10- و ديگر هماره به ياد خدا بودن.
اين ويژگىهاى شايستگان و شايستهكرداران از نظر اثرگذارى و رهآورد نيز سخت در خور تعمّق و توجهاند؛ چرا كه بخشى از اين صفات پسنديده، همچون: اسلام، ايمان و قانونگرايى، قلمرو انديشه و عقيده و مسئوليت اعضا و اندامها را مقرر مىدارد و انسان را راه مىنمايد تا با آگاهى و بينش به آفريدگار هستى ايمان آورده و ضمن باور قلبى و عقيده درونى آن را با همه وجود اعلام دارد و اقرار كند.
بخش ديگرى از اين ويژگىها، انسان را به ارزشهاى اخلاقى و انسانى، همچون: راستگويى، و راستىپيشگى، شكيبايى و پايدارى در انجام وظايف و دست نيالودن به گناه ستم، آراستگى به گوهر عفاف و پاكدامنى و فروتنى و تواضع در برابر همنوعان رهنمون شده، و سه عامل سرنوشتسازِ زندگى انسان، زبان، شكم و غريزه جنسى را از انحراف باز مىدارد و به آنها جهت مىدهد؛ بخش سوّم اين صفات انسان را به دگردوستى و مردمخواهى و انفاق فرا مىخواند، و آخرين بخش نيز با معطّر ساختن جان با ياد حق و صفات حق، به انسان نيرو و توانايى زندگى خداپسندانه و عمل به وظيفه و به دوش كشيدن بار گران زندگى را مىبخشد و به او توكّل و اعتماد مىدهد.
3- برابرى انسانى
همان گونه كه در شأن نزول و داستان فرود آخرين آيه مورد بحث گذشت اين آيه نشانگر برابرى زن و مرد در بارگاه خداست كه در پاسخ پرسش يكى از بانوان هوشمند و شايستهكردار، در مورد شخصيت زن و حقوق و هويت و موقعيت او در برابر مرد فرود آمد، و با دوشادوش و شانه به شانه قرار دادن زنان اسلامگرا و مردان اسلامگرا، زنان با ايمان و مردان با ايمان، زنان فروتن و مردان فروتن، زنان راستگو و مردان راستگو، زنان شكيبا و مردان شكيبا، زنان قانونگرا و مردان قانونگرا، زنان بشردوست و مردمخواه و مردان انفاقگرا، زنان روزهدار و مردان روزهدار، زنان پاكدامن و مردان پاكدامن و زنان هماره به ياد خدا و مردان يادكننده حق روشنگرى فرمود كه زن و مرد برخلاف پندار مسلكهاى ارتجاعى و پندارهاى خرافى و مغزهاى سنگوارهاى و انديشهسوز، هر دو انسان هستند و بنده خدا؛ آزاد ولادت مىيابند و هر دو داراى حقوق، شخصيت كرامت، آزادى و امنيّت و حرمتاند، و اسلام نهتنها كفّه ترازوى خويش را به سود شخصيت و حقوق مرد و به زيان زن سنگينى نمىكند، و نهتنها تفاوتهاى جسمى و جنسى را ملاك تبعيضهاى ناروا و ستم حقوقى و اجتماعى نمىنگرد، بلكه به روشنى و شفافيت بىنظيرى نشان مىدهد كه زنان و مردان هر دو بايد دنياى وجود خود را به اين ارزشهاى والا آراسته و عطرآگين سازند و هنگامى كه چنين كردند پاداشى برابر برايشان فراهم شده است. اعدالله لهم مغفرة و اجرا عظيماً.(166)
وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا
33 - مراجعه شود به تفسیر سوره احزاب ، آیه :32
وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَى فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ لَطِیفًا خَبِیرًا
34 - مراجعه شود به تفسیر سوره احزاب ، آیه :32
إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا
35 - مراجعه شود به تفسیر سوره احزاب ، آیه :32
صفحه : 422
بزرگتر
کوچکتر
بدون ترجمه
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
تصویر
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
31 - مراجعه شود به تفسیر سوره احزاب ، آیه :28
32 - . هان اى زنان پيامبر! شما بسان هيچ يك از زنان [ديگر ]نيستيد اگر پروا پيشه سازيد؛ از اين رو در سخن گفتن [خويش ]نرمش نشان ندهيد تا آن كسى راكه در دلش بيمارى است به طمع افتد، و [هماره] گفتارى پسنديده بگوييد. 33. و در سراهايتان قرار [و آرام] گيريد، و همچون روش [زنان ]جاهليتِ نخستين به خودنمايى [و نشان دادن زيور و آلات خويش] نپردازيد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد و از خدا و پيامآورش فرمان بريد؛ خدا تنها مىخواهد از شما [هان اى] خاندان پيامبر! پليدى را بزدايد و آن گونه كه شايسته است شما را پاك [و پاكيزه] سازد. 34. و [اى همسران پيامبر!] آنچه را كه از آيات خدا [و گفتار ]حكمت[آميز] در خانههاى شما خوانده مىشود به ياد آوريد؛ به يقين خدا هماره دقيق و آگاه است. 35. مردان اسلامگرا و زنان اسلامگرا، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان پرستشگر خدا و زنان عبادتپيشه، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان شكيبا و زنان شكيبا، مردان فروتن و زنان فروتن، مردان صدقهدهنده و زنان صدقهدهنده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن، و مردان بسيار يادكننده خدا و زنانى كه [در زندگى ]خدا را بسيار ياد مىكنند، به راستى كه خدا براى آنان، آمرزش و پاداشى پرشكوه فراهم ساخته است. نگرشى بر واژهها «قرن»: از ريشه وقار به مفهوم متانت و سنگينى آمده، و در آيه شريفه كنايه از قرار گرفتن در خانه است، و پارهاى نيز آن را از مادّه «قرار» گرفتهاند. «تبرّج»: از ماده «برج» برگرفته شده، و به مفهوم خودنمايى و نشان دادن زينت و زيور به ديگران آمده است. «رجس»: به مفهوم ناپاك آمده است؛ خواه اين ناپاكى از نظر طبع انسانى باشد و يا از ديدگاه خرد و يا مذهب و راه زندگى. تفسير يك برنامه هفت مادّهاى براى زنان پيامبر پس از يادآورى موقعيت سنگين زنان پيامبر در آيات پيش، اينك قرآن روى سخن را به آنان مىنمايد و ضمن ترسيم فضيلت آنان مىفرمايد: يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنْ النِّسَاءِ إِنْ اتَّقَيْتُنَّ هان اى زنان پيامبر! شما همانند يكى از زنان جامعه نيستيد، اگر پروا پيشه سازيد و هماره مسئولانه و خداپسندانه رفتار نماييد. به باور «زجاج» در آيه مورد بحث به جاى «احد» از واژه «واحده» بهره گرفته نشده و قرآن نفرمود «كواحدة»، چرا كه واژه به كار رفته براى نفى عام است. و به باور «ابن عباس» تفسير آيه اين است كه: هان اى زنان پيامبر! شما در بارگاه خدا بسان زنان شايستهكردار نيستيد، اگر پروا پيشه سازيد، بلكه مقام شما در بارگاه آفريدگارتان با آراسته شدن به تقوا، از آنان بسيار بالاتر و برتر است؛ او شما را به خاطر پيوندتان با پيامبر، گرامى مىدارد و به شما پرمهرتر است و پاداشتان را پرشكوه مىسازد. در آيه شريفه روشنگرى مىگردد كه اين مقام ارجمند و موقعيت والا و پاداش پرشكوه آنان تنها به خاطر پيوند با پيامبر و زندگى در كانون وحى و رسالت نيست، بلكه به خاطر ايمان و اخلاص و پيشه ساختن پرواى خداست كه چيزى نمىتواند جايگزين آن گردد. فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ بنابراين در گفتار خويش و شيوه اداى واژهها و جملات با ديگران، نرمش نشان ندهيد و به گونهاى كه برخى از زنان بىشخصيت با ناز و كرشمه و گمراهگرانه سخن مىگويند، سخن نگوييد. به باور «قتاده» منظور اين است كه: بنابراين در سخن گفتن خويش نرمش نشان ندهيد تا آن كسى كه در دلش بيمارى نفاق است به طمع افتد. امّا «عكرمه» مىگويد: تا آن كسى كه در انديشه زشتكارى و ناپاكى است به طمع افتد. پارهاى برآنند كه براى زن زيبنده است كه به هنگام سخن گفتن با بيگانه، با صداى خشن و جدّى سخن گويد، چرا كه اين شيوه گفتار هرگونه بدانديشى را از دلهاى ناپاك دور مىسازد. وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا و هماره به صورت شايسته و خداپسندانهاى سخن بگوييد؛ به گونهاى كه هم از هرگونه برچسب خوردن و مورد اتهام قرار گرفتن از سوى بيماردلان در امان باشيد، و هم درستانديشان در مورد شما ترديدى روا ندارند و گفتار و شيوه گفتارتان هماهنگ با اسلام باشد. در دوّمين آيه مورد بحث مىافزايد: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ و در سراها و خانههاى خودتان قرار و آرام گيريد! واژه «قرن» اگر از ماده و ريشه «قرار» باشد، به آنان دستور مىدهد كه در خانههاى خود بمانند و بيرون نروند، امّا اگر از ريشه «وقار» باشد، به آنان سفارش مىكند كه در رفتار و كردار خويش وزين و باوقار باشند، و به سبكسرى و رفتار و كردارى كه زيبنده آنان نيست، نزديك نشوند و رفت و آمد بىجا ننمايند. وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى و بسان روش زنان دوران جاهليتِ نخستين به خودنمايى نپردازيد، و آن گونه در برابر مردم پديدار نشويد و يا زينت و زيور خود را به نمايش نگذاريد. به باور «قتاده» و «مجاهد»: واژه «تبرّج» به مفهوم خرامان خرامان راه رفتن و خودنمايى كردن است. امّا به باور پارهاى منظور اين است كه روسرى خود را بر اندازد، امّا بىآنكه آن را گره زند و گلوبند و گوشوارههايش را نهان سازد، در كوچه و خيابان به راه افتد. اين شيوه در جاهليت ميان زنان سبكسر رواج داشت، و آيه از اين روش ناپسند و زشت هشدار مىدهد. «قتاده» مىگويد: منظور از جاهليتِ نخستين، روزگار تيره و تار پيش از اسلام است. امّا به باور «حكم» منظور از اين اصطلاح، دوران هشتصد ساله ميان آدم و نوح است. از ديدگاه «شعبى» به دوران طولانى ميان بعثت مسيح و محمد(ص) گفته مىشود؛ و اين تعبير به اين مفهوم نخواهد بود كه پس از آن جاهليت، در روزگار اسلام نيز جاهليتِ ديگرى خواهد بود، چرا كه واژه «اوّل» در مورد نخستين چيز به كار مىرود، خواه نمونه ديگرى از پى آن پديدار گردد و يا نمونهاى نداشته باشد. به باور پارهاى منظور از «خودنمايى جاهليتِ نخستين» اين است كه پيش از اسلام زن مىتوانست براى خود يك همسر داشته باشد و يك دوست؛ و طبق مقررات جاهليت، پايين تنه خود را براى همسرش نگاه دارد و بالا تنهاش را براى دوست و معشوق خود واگذارد تا از او بهره گيرد. در ادامه آيه شريفه مىفرمايد: وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ و شما زنان پيامبر نماز را آن گونه كه شايسته است، با همه شرايط آن به پا داريد. وَآتِينَ الزَّكَاةَ و زكات را بپردازيد. وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ و خدا و پيامبرش را فرمان بريد، و دستور و هشدار آنها را بپذيريد. و در آخرين فراز از آيه شريفه روى سخن را به خاندان پيامبر مىسازد و مىفرمايد: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا هان اى خاندان پيامبر! خدا تنها مىخواهد از شما پليدى و ناپاكى را دور سازد و آن گونه كه شايسته و بايسته است شما را پاك و پاكيزه گرداند. به باور «ابن عباس» واژه «رجس» به مفهوم كار شيطانى و زشتى است كه خشنودى خدا را به همراه ندارد؛ واژه «البيت» با الف و لام براى عهد و تعريف آمده و منظور از آن، خانه رسالت و كانون وحى است، و در فرهنگ عرب به آنچه بدان پناه مىبرند، «بيت» گفته مىشود و از اين ديدگاه است كه به تبار و نسب، «بيت» و بيوت به كار رفته است؛ براى نمونه، شاعر اين گونه مىسرايد: الا يا بيت بالعلياء بيت و لو لاحبّ اهلك ما اتيتُ الا يا بيت اهلك او عدنى كانى كلّ ذنبهم جيّتُ هان اى تبار و نسلى كه به والايى تو نسل و تبارى نيست؛ اگر دوستى و مهر خاندان تو نبود به سوى تو نمىآمدم. هان اى نسل و تبارى كه خاندان تو به من هشدار داد و مرا تهديد كرد! به گونهاى كه گويى همه گناهانشان را من دست يازيدهام. پارهاى برآنند كه واژه «بيت» در آيه مورد بحث به خانه خدا اشاره دارد و آن خانه پرشكوه مورد نظر است، چرا كه قرآن در اين مورد مىفرمايد: ان اوليائه الاّ المتّقون(150) چرا كه دوستدار و سرپرست آن تنها پرواپيشگانند. از ديدگاه برخى منظور مسجد پيامبر در مدينه است و اصل آن، همانان هستند كه آن حضرت آنها را در آن سكونت داد و در خانه آنان را به سوى آن مسجد باز نهاد، امّا همه دربهاى خانههاى ديگران را بست؛ و همه مردم مسلمان در اين مورد اتفاق نظر دارند كه خاندان پيامبر مورد نظر آيه است. امّا در اين مورد كه، خاندان پيامبر چه كسانى هستند دو نظر است: 1- «عكرمه» بر آن است كه منظور همسران پيامبر است، چرا كه در آغاز آيه شريفه روى سخن با آنان است. 2- امّا انبوهى از دانشوران و دانشمندان، از جمله «ابوسعيد خدرى»، «انس»، «وائله»، «عايشه»، و «امسلمه»، دو تن از همسران پيامبر برآنند كه منظور آيه شريفه وجود گرانمايه پيامبر و اميرمؤمنان و حسن و حسين و دخت گرانقدر او فاطمه است - كه درود خدا بر آنان باد - و آيه شريفه ويژه اين پنج نور مقدس است. انّالآية مختصة برسول الله و على و فاطمه والحسن والحسين(ع)(151) روشنگرى روايات روايات بسيارى كه از محدّثان و دانشمندان شيعه و سنى در اين مورد رسيده است، همه گواه بر اين حقيقت است كه منظور از «اهل البيت» در آيه مورد بحث، خاندان پيامبر است، و نه هيچ كس ديگر؛ و نيز روشنگرى مىكند كه: اعضا اين خاندان پرشكوه همان پنج وجود گرانمايهاند و بس. براى نمونه: 1- «ابوحمزه ثمالى» در تفسيرش در اين مورد، از همسر ارجمند پيامبر «امسلمه» آورده است كه: روزى دخت فرزانه پيامبر فاطمه نزد آن حضرت آمد و سوپى خاصّ براى پدرش آورد؛ پيامبر به او فرمود: فاطمه جان! همسر ارجمند و دو فرزند دلبندت حسن و حسين را نزدم دعوت كن. دختر پيامبر آنان را به خانه پدر فرا خواند و همگى از آن غذا خوردند؛ آن گاه پيامبر كساى خيبرى را بر سر آنان برافراشته داشت و رو به بارگاه خدا برد و نيايشگرانه گفت: اللّهم هؤلا اهل بيتى و عترتى فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيراً(152) بارخدايا! اينان خاندان گرانمايه من هستند، پس پليدى و آلودگى را هماره از آنان دور داشته و آنان را آن گونه كه بايد پاك و پاكيزه دار. «امسلمه» مىگويد: من با ديدن اين منظره دلانگيز و آن نيايش شورآفرين پيامبر بر آن شدم كه خود را در شمار آنان درآورده و مشمول دعاى آن حضرت گردم، كه پيامبر فرمود: امسلمه! تو بخير و سلامتِ در عقيده خواهى ماند، امّا از اينان نيستى. 2- «ثعلبى»، دانشمند بزرگ اهل سنت در تفسير خويش به سند خود از «امسلمه» آورده است كه: روزى دخت ارجمند پيامبر، نزد آن حضرت آمد امّا پيامبر پيش از خوردن آن، از او خواست تا همسر و دو فرزند گرانمايهاش را به خانه پيامبر دعوت كند؛ فاطمه(ع) آنان را فرا خواند و همگى آن غذا را خوردند، آن گاه پيامبر آنان را زير «كساء» گرد آورد و رو به بارگاه خدا كرد و نيايشگرانه گفت: اللّهم هؤلا اهل بيتى و حامّتى فاذهب عنهم الرّجس و طهرهم تطهيراً(153) بارخدايا! اينان خاندان و بستگان من هستند پس پليدى را هماره از آنان دور ساز و آنان را آن گونه كه بايد براى هميشه پاك و پاكيزه دار! «امسلمه» مىافزايد: درست در اين هنگام بود كه من نزديك رفتم و گفتم: اى پيامبر خدا! آيا من هم مىتوانم در ميان شما باشم؟ فرمود: «امسلمه»! تو بر راه درستى هستى امّا در شمار خاندان نخواهى بود. انّك الى خير.(154) 3- و نيز همو به سند ديگرى آورده است كه: مردى به نام «مجمع» مىگويد: من به همراه مادرم به حضور «عايشه» رسيدم، و در آنجا سخن از جنگ «جمل» و مخالفت «عايشه» با اميرمؤمنان(ع) به ميان آمد كه او گفت: آن رويداد به تقدير و خواست خدا پيش آمد(155)؛ آن گاه مادرم از موقعيت معنوى اميرمؤمنان پرسيد كه نامبرده گفت: آن حضرت از ديدگاه پيامبر محبوبترين مردان، و همسرش فاطمه محبوبترين زنان گيتى بود. آن گاه افزود: خود گواه بودم كه پيامبر خدا على و فاطمه و دو فرزند دلبند آنان حسن و حسين را در زير كساء گرد آورد و نيايشگرانه گفت: پروردگارا! اينان خاندان و نزديكان من هستند، پس هرگونه پليدى و آلودگى را هماره از آنان دور داشته و آنان را آن گونه كه خود مىپسندى پاك و پاكيزه دار. اللّهم هؤلا اهل بيتى و حامتى فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا.(156) من با ديدن اين منظره پرافتخار نزديك رفتم و گفتم: اى پيامبر خدا! آيا من نيز از خاندان شما هستم؟ فرمود: نه عايشه دور شود كه تو در شمار اينان نيستى، امّا در خير و سلامت خواهى بود. انّك الى خير.(157) 4- و نيز به سند خويش از «ابوسعيد خدرى» آورده است كه: پيامبر گرامى فرمود: اين آيه در باره من، على، فاطمه، حسن و حسين است، چرا كه در مورد من و اين خاندان ارجمندم فرود آمده است: نزلت هذه الاية فى خمسة: فى وفى علىٍ و حسن و حسين و فاطمه(ع).(158) 5- و نيز از «جابربن عبدالله انصارى» آوردهاند كه: اين آيه شريفه هنگامى فرود آمد كه پيامبر، فاطمه، على، حسن و حسين(ع) را نزد خويش فرا خوانده و در كنارش بودند و كسى جز آن پنج وجود گرانمايه در خانه نبود و پيامبر در مورد آنان دعا مىكرد كه: اللّهم هؤلا اهل بيتى و عترتى... فرشته وحى اين آيه را آورد: انّما يريدالله...(159) 6- و نيز از دوّمين امام نور حضرت حسن(ع) آوردهاند كه فرمود: لمّا نزلت آية التطهير جمعنا رسول الله (ص) و ايّاه فى كساء لامسلمه، ثم قال: اللّهم هؤلاء اهل بيتى و عترتى.(160) هنگامى كه آيه تطهير فرود آمد، پيامبر گرامى ما را به همراه خويش در زير كساء نشاند و آن گاه دستها را به سوى آسمان گشود و نيايشگرانه گفت: پروردگارا! اينان خاندان و نزديكان من هستند، پس پليدى را هماره از اينان دور بدار. گفتنى است كه روايات در اين مورد بسيار است كه اگر بخواهيم همه را بياوريم بحث طولانى مىشود، چرا كه آنها نياز به كتاب و نوشتهاى جداگانه دارند و نمونههايى كه ترسيم گرديد، در اين رابطه بسنده است. ديدگاه پيروان مذهب اهل بيت در آيه تطهير به باور پيروان مذهب اهل بيت آيه مباركه تطهير ويژه پيامبر و اميرمؤمنان و دخت فرزانه پيامبر و دو نور ديدهاش حسن و حسين(ع) است، چرا كه واژه «انّما» براى اثبات مطلبِ پس از خود و براى انحصار است، از اين رو هنگامى كه گفته مىشود: انّما لك عندى درهم، و يا زمانى گفته مىشود: انّما فى الدار زيد، مفهوم آن اين است تنها براى تو نزد من درهم و دينار است، نه براى ديگرى و يا فقط «زيد» در خانه است و بس؛ با اين بيان اين اراده و خواست خدا در آيه شريفه، يا خواست و اراده تنهاست و يا اراده و خواستن ويژه است كه از پى خويش پاكداشتن و دور ساختن آنان از هر گونه لغزش و گناه و مصونيتِ آن پنج نور مقدس را به ارمغان مىآورد؛ روشن است كه اين اراده نمىتواند خواست تشريعى خدا باشد، چرا كه چنين خواست و ارادهاى شامل همه انسانها مىشود و خدا براى همه، درستانديشى و شايستهكردارى را خواسته است و نه براى خاندان پيامبر به صورت اختصاصى و انحصارى؛ و از آنجايى كه اين بيان در راه ستايش و مدح آنان فرود آمده است، هيچ ترديدى نمىماند كه خواست و اراده خدا در آيه شريفه همان خواست تكوينى براى مصون داشتن آنان از هر پليدى و گناه و لغزشِ مورد نظر آفريدگار هستى است و اين موهبت ويژه پيامبر و خاندان اوست. و نيز از آنجايى كه براى ما روشن است كه جز اين پنج وجود گرانمايه هيچ كس ديگر از خاندان و نزديكان پيامبر، عصمت و مصون بود نشان از گناه و لغزش ثابت نيست، پس آيه شريفه ويژه همان پنج وجود مقدس است و آنانند كه خدا وجود ارزشمندشان را پاك و پاكيزه خواسته، و آنان را الگو و سرمشق بندگانش قرار داده است. يك پرسش و پاسخ آن اگر به راستى آيه تطهير در مورد آن پنج وجود گرانمايه است، چرا در آغاز آن روى سخن با همسران پيامبر است، و آن گاه از پى آن به بيان مطلب مورد بحث مىپردازد، و دگرباره به ادامه سخن با آنان بازمىگردد؟ پاسخ اين پرسش آسان است، چرا كه سخنشناسان و سخنسنجان و سخندانان عرب خوب مىدانند كه در فرهنگ سخنوران توانا و نكتهسنج عرب، اين شيوه رايج است و آنان در سرودها و نثرهاى خويش بسيار از اين شيوه بهره مىگيرند و در قرآن نيز از اين نمونه و اين شيوه گفتار بسيار است. * * * در سوّمين آيه مورد بحث، قرآن دگرباره روى سخن را متوجه زنان پيامبر مىسازد و مىفرمايد: وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ و آنچه را در خانههاى شما از آيات خدا و سخنان سرشار از حكمت و بينش تلاوت مىگردد و بيان مىشود، همه را به ياد آوريد. به باور «قتاده» منظور اين است كه: و در خانههايتان كه در آنها قرآن و سنت خوانده مىشود، خداى فرزانه را سپاس گزاريد. امّا به باور پارهاى ديگر منظور اين است كه: و آنچه از قرآن و سنّت در خانههايتان تلاوت مىگردد، حفظ كنيد تا هماره آنها را به خاطر داشته باشيد و براساس آنها رفتار نماييد. با اين بيان در اين آيه آنان تشويق مىگردند كه آيات قرآن را به خاطر بسپارند و به سخنان سرشار از حكمت پيامبر و سنت او دل دهند و با حفظ آنها در گفتار و تبادل نظر خويش براساس آنها سخن گويند. اين فرمان گرچه در مرحله نخست به آنان داده مىشود، امّا در حقيقت دستورى است به همه زنان و دختران جامعه و همه پيروان قرآن و پيامبر كه در تبادل آراء و انديشهها معصوم عمل كنند، و از بافتهها و يافتههاى زورمدارانه و براساس هوا و هوس و يا آلوده به شرك و خرافات دورى جويند. إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا چرا كه خدا هماره دقيق و آگاه است. به باور گروهى منظور اين است كه: به يقين خدا نسبت به دوستان و بندگان شايستهكردارش لطيف و پرمهر و بر كران تا كران هستى دانا و از همه آفريدگانش آگاه است. امّا به باور برخى، به يقين خدا در تدبير امور جهان و رساندن خير و بركت به آفريدگانش دانا و توانا، و از مصالح و مفاسد كارهايى كه به دست مردم انجام مىشود آگاه است؛ از اين رو آنان را به كارهاى شايسته و سودبخش فرمان داده و از رفتار و كردار زيانبار باز مىدارد. گراميداشت شخصيت زن «مقاتل» در شأن نزول و داستان فرود سوّمين آيه مورد بحث آورده است كه: «اسماء» همسر «جعفر طيّار» پس از بازگشت از «حبشه»، نزد همسران پيامبر رفت و از آنان پرسيد: آيا در باره زنان و حقوق و شخصيت آنان نيز آيهاى فرود آمده است؟ آنان گفتند: نه، در اين مورد چيزى نيامده است. او به حضور پيامبر شرفياب گرديد و گفت: اى پيامبر خدا! آيا زنان پس از آمدن قرآن و اسلام نيز در زيان و خسرانند؟! پيامبر فرمود: هرگز؛ تو چرا اين گونه مىانديشى؟ گفت: براى اينكه در قرآن از آنان به خوبى ياد نشده و از حقوق و شخصيت و حرمت آنان كمتر از مردان سخن رفته است! درست در آنجا بود كه فرشته وحى فرود آمد و در تجليل از شخصيت زن و برابرى انسانى او در بارگاه خدا اين آيه را فرود آورد: إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ به يقين مردان اسلامگرا و زنان اسلامگرا كه در فرمانبردارى خدا خالص و خشنودى او را خواهانند... به باور پارهاى منظور اين است كه: آن زنان و مردانى كه اسلام را پذيرفته و مىپذيرند، و به باور پارهاى ديگر، منظور اين است كه: آن مردان و زنانى كه فرمانبردار خدايند و... وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ و مردان توحيدگرا و زنان توحيدگرا كه به راستى به يكتايى و بىهمتايى خدا ايمان آوردهاند... به باور بيشتر مفسّران، دو واژه اسلام و ايمان، داراى يك معنا و مفهوم و يك بار و محتوا هستند، امّا به باور پارهاى با هم تفاوت دارند، چرا كه اسلام به مفهوم پذيرش و اقرار با زبان است، امّا ايمان، به باور دل گفته مىشود. گواه اين نكته و اين تفاوت آيه شريفه است كه مىفرمايد: قالت الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و لكن قولوا اسلمنا(161) پارهاى از صحرانشينان گفتند: ما ايمان آورديم؛ هان اى پيامبر! به آنان بگو: شما ايمان نياوردهايد، بلكه بگوييد اسلام آورديم، چرا كه هنوز ايمان در دلهاى شما وارد نشده است... برخى برآنند كه: نام اين دين و آيين اسلام است و باور و گواهى آن، ايمان. و «بلخى» مىگويد: خود پيامبر گرامى اسلامگرا و با ايمان را معرفى كرد و فرمود: المسلم من سلم المسلمون من لسانه و يده و المؤمن من آمن جاره بوائقه.(162) اسلامگراى راستين آن كسى است كه مردم از گزند او در امنيّت باشند؛ و انسان با ايمان آن است كه همسايهاش از گزند و آزار رساندن او در امان باشد. آن گاه افزود: و ما آمن بى من يات و جاره طاو.(163) به من و راه و رسم بشردوستانه و آسمانى من ايمان نياورده است، آن كسى كه خود سير بخوابد و همسايهاش گرسنه بماند. وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ و مردان و زنان فروتن كه هماره در انديشه انجام كارهاى شايستهاند... به باور پارهاى مردان و زنانى كه دست به دعا و نيايش برمىدارند، وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ و مردان راستگو و زنان راستگويى كه در ايمان و اسلام خويش، راستگو هستند و نهان و آشكارشان يكى است... وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ و مردان شكيبا و زنان شكيبايى كه بر انجام فرمان خدا و در آنچه مورد آزمون قرار گيرند شكيبايى پيشه مىسازند... وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعِينَ و مردان فرمانبردار و زنان فرمانبردار... به باور پارهاى و مردان و زنانى كه از خدا مىترسند. وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ و مردانى كه زكات و حقوق مالى واجب و مستحب خويش را مىدهند و زنانى كه چنيناند... وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ و مردانى كه روزه مىدارند و زنانى كه روزه مىگيرند و در اين كار خشنودى خدا را مىجويند... وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ و مردان پاكدامن و درستكردار و زنانى كه دامان عفاف خويشتن را پاك و پاكيزه نگاه مىدارند و هرگز بر گرد زشتى و گناه نمىگردند... وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ و مردانى كه خدا را بسيار ياد مىكنند و زنانى كه خدا را فزون ياد مىكنند... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا آرى، خدا براى كسانى كه به اين ويژگىها آراستهاند، آمرزش و پاداشى پرشكوه فراهم ساخته است. «ابوسعيد خيرى» از پيامبر گرامى آورده است كه فرمود: هرگاه مردى خانواده خود را براى نماز شب از خواب بيدار كرد، و آن دو با هم وضو ساختند و نماز خواندند، آن دو از كسانى شمرده مىشوند كه خدا را بسيار ياد مىكنند. اذا ايقظ الرّجل اهله من اللّيل فتوضاء و صليّا كتبا من الذّاكرين الله كثيراً والذاكّرات.(164) «مجاهد» مىگويد: هيچ زن و يا مردى از «بسيار يادكنندگان خدا» به شمار نمىآيد، مگر اينكه در حال ايستاده و نشسته و در هر شرايط خدا را بسيار ياد كند. و از حضرت صادق آوردهاند كه فرمود: من بات على تسبيح فاطمه(ع) كان من الذّاكرين الله والذّاكرات.(165) مرد و يا زنى كه با گفتن خالصانه تسبيح فاطمه(ع) دخت گرانمايه پيامبر سر بر بالش گذارد، از «فراوان يادكنندگان خدا» به شمار مىآيد. پرتوى از آيات در آياتى كه گذشت اين نكات درسآموز و انسانساز نيز بسيار در خور تعمّق و تدبر است: 1- هفت دستور ارزنده براى زنان وزين و با شخصيت در نخستين آيات مورد بحث قرآن شريف زنان پيامبر را به دليل افتخار همسرى پيامبر و زيستن در كانون وحى و رسالت مخاطب ساخته و از اين راه به زنان پرواپيشه و وزين و با شخصيت كه مىخواهند با وقار و شكوه و پاكى و عفاف و آراستگى به ارزشها و به دور از ادا و اطوارها و جلفبازيهاى پارهاى از زنان سبكسر و سبكمغز زندگى كنند هفت رهنمود انسانساز و افتخارآفرين بيان مىكند، و به آنان نشان مىدهد كه چگونه با تكيه بر توانمندىها و كارايىها و لياقتها و هوشمندىها و احساسات و عواطف پاك و زلال خويش پلههاى كمال و بالندگى را پشت سر گذارند، و خود و جامعه و نسل و تبار خود را به سوى والايىها اوج بخشند و هركدام نمونه و سرمشق و سمبلى براى ديگران باشند. اين فرمانها و رهنمودهاى ارزنده و انسانساز عبارتند از: 1- شيوه گفتار شما زنان با ايمان و پرواپيشه با مردان بيگانه، بايد وزين و سنجيده و جدّى باشد و از هرگونه بازيها و اداهاى ناسازگار با عفاف و نجابت و برانگيزاننده هوا و هوس در دلهاى بيمار پيراسته باشد فلا تخصعن بالقول... 2- بايد واژهها و جملات و گفتارتان نيز از نظر ظاهر و قالب و محتوا خداپسندانه و مترقّى و درسآموز باشد و از به زبان آوردن سخنان باطل و ناروا و به دور از ادب و واژههاى زشت و سبك دورى جوييد. و قلن قولاً معروفاً. 3- از خودنمايىها و آشكار ساختن زيور و زينت خويش، بسان زنان سبكمغز و سبكسر روزگاران جاهليت سخت به دور باشيد، و به وقار و متانت و كرامت و آراستگى به ارزشهاى معنوى و علمى و انسانى خويش تكيه كنيد. و قرن فى بيوتكن... 4- به ياد خدا باشيد و نماز را، كه رمز پيوند با اوست و نيز فرهنگ پرستش خدا و آزادى و آزادگى در برابر غير خدا را هماره برپا و پاس داريد و اقمن الصّلوة. 5- زكات و حقوق مالى خويش به محرومان و بينوايان را، كه عبادتى بزرگ و حلقه پيوند و ارتباط با مردم است بپردازيد و آتين الزكّوة. 6- و هر آنچه خدا و پيامبرش از سوى او برايتان واجب ساخته و يا هشدارتان دادهاند، همه را آن گونه كه شايسته و بايسته است رعايت كنيد و از آنان فرمانبردارى نماييد، و اطعن الله و رسوله. 7- و ديگر اينكه از فرصتها براى فرا گرفتن قرآن و مفاهيم بلند و انسانساز آن، و سخنان ارزنده و تكاملبخش پيامبر و پيشوايان راستين دين و سيره و سنت آنان بهره جوييد و در پرتو آن آيات و سخنان حكيمانه و درسآموز خود و نسل و تبار و عصر و نسل خود را بسازيد و بپروريد. واذكرن ما يتلى فى بيوتكن من آيات الله والحكمة... 2- ويژگىهاى دهگانه شايستهكرداران درس انسانساز ديگرى كه از آيات گذشته دريافت مىگردد، ويژگىهاى دهگانهاى است كه در باره شايستهكرداران آمده و نشان مىدهد كه زنان و مردان شايستهكردار آنان هستند كه با همه وجود بكوشند تا خويشتن را به اين صفات پسنديده و افتخارآفرين عقيدتى و اخلاقى و عملى آراسته سازند، و از راه درست و شايسته، تحوّل مطلوب و خداپسندانهاى در جامعه و در دنيايى خويش پديد آورند؛ ويژگىهاى مورد نظر عبارتند از: 1- گرايش واقعى به حق و راه و رسم مورد نظر حق، 2- ايمان به خدا و ارزشهاى الهى، 3- قانونگرايى و فرمانبردارى از حق و عدالت، 4- راستى و راستگويى در زندگى، 5- شكيبايى و پايدارى در راه هدفهاى والا، 6- خشوع و فروتنى در برابر خدا و مقررات او، 7- انفاقگرى و رسيدگى به محرومان و دگردوستى، 8- روزهدارى و عبادت خدا، 9- عفاف و پاكدامنى و نجابت، 10- و ديگر هماره به ياد خدا بودن. اين ويژگىهاى شايستگان و شايستهكرداران از نظر اثرگذارى و رهآورد نيز سخت در خور تعمّق و توجهاند؛ چرا كه بخشى از اين صفات پسنديده، همچون: اسلام، ايمان و قانونگرايى، قلمرو انديشه و عقيده و مسئوليت اعضا و اندامها را مقرر مىدارد و انسان را راه مىنمايد تا با آگاهى و بينش به آفريدگار هستى ايمان آورده و ضمن باور قلبى و عقيده درونى آن را با همه وجود اعلام دارد و اقرار كند. بخش ديگرى از اين ويژگىها، انسان را به ارزشهاى اخلاقى و انسانى، همچون: راستگويى، و راستىپيشگى، شكيبايى و پايدارى در انجام وظايف و دست نيالودن به گناه ستم، آراستگى به گوهر عفاف و پاكدامنى و فروتنى و تواضع در برابر همنوعان رهنمون شده، و سه عامل سرنوشتسازِ زندگى انسان، زبان، شكم و غريزه جنسى را از انحراف باز مىدارد و به آنها جهت مىدهد؛ بخش سوّم اين صفات انسان را به دگردوستى و مردمخواهى و انفاق فرا مىخواند، و آخرين بخش نيز با معطّر ساختن جان با ياد حق و صفات حق، به انسان نيرو و توانايى زندگى خداپسندانه و عمل به وظيفه و به دوش كشيدن بار گران زندگى را مىبخشد و به او توكّل و اعتماد مىدهد. 3- برابرى انسانى همان گونه كه در شأن نزول و داستان فرود آخرين آيه مورد بحث گذشت اين آيه نشانگر برابرى زن و مرد در بارگاه خداست كه در پاسخ پرسش يكى از بانوان هوشمند و شايستهكردار، در مورد شخصيت زن و حقوق و هويت و موقعيت او در برابر مرد فرود آمد، و با دوشادوش و شانه به شانه قرار دادن زنان اسلامگرا و مردان اسلامگرا، زنان با ايمان و مردان با ايمان، زنان فروتن و مردان فروتن، زنان راستگو و مردان راستگو، زنان شكيبا و مردان شكيبا، زنان قانونگرا و مردان قانونگرا، زنان بشردوست و مردمخواه و مردان انفاقگرا، زنان روزهدار و مردان روزهدار، زنان پاكدامن و مردان پاكدامن و زنان هماره به ياد خدا و مردان يادكننده حق روشنگرى فرمود كه زن و مرد برخلاف پندار مسلكهاى ارتجاعى و پندارهاى خرافى و مغزهاى سنگوارهاى و انديشهسوز، هر دو انسان هستند و بنده خدا؛ آزاد ولادت مىيابند و هر دو داراى حقوق، شخصيت كرامت، آزادى و امنيّت و حرمتاند، و اسلام نهتنها كفّه ترازوى خويش را به سود شخصيت و حقوق مرد و به زيان زن سنگينى نمىكند، و نهتنها تفاوتهاى جسمى و جنسى را ملاك تبعيضهاى ناروا و ستم حقوقى و اجتماعى نمىنگرد، بلكه به روشنى و شفافيت بىنظيرى نشان مىدهد كه زنان و مردان هر دو بايد دنياى وجود خود را به اين ارزشهاى والا آراسته و عطرآگين سازند و هنگامى كه چنين كردند پاداشى برابر برايشان فراهم شده است. اعدالله لهم مغفرة و اجرا عظيماً.(166)
33 - مراجعه شود به تفسیر سوره احزاب ، آیه :32
34 - مراجعه شود به تفسیر سوره احزاب ، آیه :32
35 - مراجعه شود به تفسیر سوره احزاب ، آیه :32
ترتیل استاد سعد الغامدی صفحه : 422
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
مشخصات :
قرآن تبيان- جزء 22 - حزب 43 - سوره احزاب - صفحه 422
قرائت ترتیل سعد الغامدی-آيه اي-باکیفیت(MP3)
بصورت فونتی ، رسم الخط quran-simple-enhanced ، فونت قرآن طه
با اندازه فونت 25px
بصورت تصویری ، قرآن عثمان طه با کیفیت بالا
مشخصات ترجمه یا تفسیر :
تفسیر مجمع البیان
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
مراثی (نوحه) توسط حاج محمود کریمی بمناسبت محرم الحرام درباره امام حسین علیه السلام از سایت شهید آوینی با عنوان مناجات
تلاوت توسط استاد شحات محمد انور درباره 28 - قصص از سایت الکعبه با عنوان آخر القصص وأول العنکبوت
سخنرانی توسط مرحوم کافی درباره دین از سایت راسخون با عنوان داستان سوزن و سیب - عروسی حضرت زهرا 1
ادعیه (دعاخوانی) درباره دعای توسل از سایت شهید آوینی با عنوان توسل به امام موسی کاظم علیه السلام
مناجات توسط حاج منصور ارضی بمناسبت رمضان المبارک درباره راز و نیاز با خدا از سایت ذاکرین با عنوان روی لب پُر توبه تبسم برسانید
اذان از سایت تبیان با عنوان گلبانگ اذان مؤذن ترکیه
ترتیل توسط شیخ صابر عبدالحکم درباره 100 - عادیات از سایت mp3quran.net با عنوان قرآن کریم سوره عادیات - حفص از عاصم
مدایح (به شادی ) توسط کربلایی جواد مقدم بمناسبت ذی الحجه درباره غدیر از سایت ذاکرین با عنوان اومدم تو میکده دل پیش دلبر باشه
درس حوزوی توسط آیت الله العظمی مظاهری درباره دین از سایت راسخون با عنوان جواز اشتراط خیار در ضمان و جواز ضمانت حال یا موجل
ندبه انتظار توسط حاج حسن خلج بمناسبت شعبان المعظم درباره حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از سایت شهید آوینی با عنوان ابر بهارم یابن زهرا
کلیپ سخنان توسط آیت الله العظمی بهجت درباره دین از سایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله العظمی بهجت ره با عنوان دعا برای نجات همه مسلمانان از بلاها
کتاب صوتی توسط حجت الاسلام و المسلمین علی ملکی از سایت پی سی دانلود با عنوان ترجمه شنیداری قرآن کریم - ویژه جوانان و نوجوانان - علی ملکی - سوره الفجر
در باره ما
|
تماس با ما
|
نظرخواهی
خدمات تلفن همراه
مر
ا
جعه: 93,847,017