خدمات تلفن همراه
قرآن تبيان- جزء 5 - حزب 9 - سوره نساء - صفحه 82
نرم افزارهای رایگان تلفن همراه
بازی و سرگرمی
قرآن
مفاتیح
نهج البلاغه
صحیفه سجادیه
اوقات شرعی
مسائل شرعی
گنجینه معنوی
آشپزی
مناسبت ها
الحان قرآن
صحیفه نور امام خمینی ره
پنل عضویت
شروع جزء 5و حزب 9
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاءَ ذَلِکُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِکُم مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا
24 - ترجمه
24 - و [نيز ازدواج] زنان همسردار [بر شما تحريم شده است]؛ مگر كنيزانى كه مالك آنان شدهايد. [اين برنامه را] خدا بر شما مقرر داشته است؛ و جز اينها بر شما حلال شده است كه به وسيله دارايىهايتان با انگيزه زناشويى [و پاكدامنى، آنان را ]بخواهيد، نه [با انگيزه] «زنا». و زنانى را كه با آنان ازدواج موقت نمودهايد، مهريههايشان را كه بايسته است، به آنان بدهيد؛ و پس از [آن مهريه] مقرّر، در آنچه هر دو به آن رضايت دهيد [و به توافق برسيد]، برشما گناهى نيست؛ بىترديد خدا هماره دانا و فرزانه است.
25 - و هر كس از شما از نظر امكانات زندگى نتوانست زنان آزاد و با ايمان را به همسرى بگيرد، پس با دختران جوان و با ايمانتان كه [آنان را به عنوان كنيز] مالك شدهايد [ازدواج نماييد] و خدا به ايمان شما داناتر است. همه شما [انسانها] از [جنس ]يكديگريد؛ پس آنان را با اجازه خاندانشان به همسرى بگيريد، و مهرشان را به گونهاى پسنديده به آنان بدهيد؛ در حالى كه پاكدامن باشند نه زناكار و نه آن كه دوستانى نهانى بگيرند. و هنگامى كه شوهردار شدند، اگر به كار زشتى دست يازيدند، بر آنان نيمى از كيفرى خواهد بود كه بر زنان آزاد است. اين طرح ازدواج با كنيزان براى كسانى از شما هست كه از [رنج و ]دشوارى [بى همسرى و آلوده شدن به گناه] بيم دارند؛ و [با اين همه] شكيبايى براى شما بهتر است؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
26 - خدا مىخواهد [راه نيكبختى را] براى شما روشن سازد، و شما را به روشهاى [شايسته] كسانى كه پيش از شما بودند راه بنمايد و توبه شما را بپذيرد؛ و خدا دانا و فرزانه است.
27 - و خدا مىخواهد توبه شما را بپذيرد؛ [و شما را از لغزش و گناه پاك سازد] و كسانى كه از پى خواهشهاى دل مىروند، مىخواهند شما دستخوش انحرافى بزرگ گرديد.
28 - خدا مىخواهد [با ترسيم مقررات و نظام خانواده] از [رنج و فشار ]شما بكاهد، و [زندگى را برايتان آسان سازد، چرا كه مىداند] انسان، ناتوان آفريده شده است.
نگرشى بر واژهها
«مُحصنات»: جمع «محصنه» از ماده «حصن» به مفهوم دژ و قلعه است و به همين تناسب به زنان شوهردار و پاكدامن گفته مىشود. اين واژه از مصدر «احصان» به مفهومتزويج نيز آمده است و در قرآن شريف در مورد نسبتناروا دادن به زنان آزاد،(1) به مفهوم صيانت از پاكدامنى(2) و اسلام آوردن نيز به كار رفته است(3).
«سفاح»: به عمل منافى با عفت يا «زنا» گفته مىشود. اين واژه در كار زشت آلودگانى به كار مىرود كه از انجام اين كار و يا تنسپردن به آن با همسر كسى دريغ ندارند. و اگر تنهابا فردى خاص به اين كار ناپسند دست يازند به آنان «ذات خدن» يا «رفيق دار» گفته مىشود.
«طول»: اين واژه در اصل از «طول» به مفهوم بلندى است، اما در مورد بىنيازى و توانمندى به كار مىرود.
«فتى»: مرد جوان.
«فتات»: زن جوان.
«خدن»: دوست.
«عنت»: سختى، رنج. پارهاى نيز به نابودى معنا كردهاند.
«رضاع: شيرخوردن. و «ارضاع» به مفهوم شيردادن است.
تفسير
تحريم ازدواج با زنان شوهردار
در آيه پيش گروههايى از زنان كه ازدواج با آنان تحريم شده است بيان گرديد، اينك در ادامه بحث مىفرمايد:
وَالْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ اِلّا ما مَلَكَتْ اَيْمانُكُمْ
ازدواج با زنان شوهردار نيز بر شما تحريم شده است مگر آنانى را كه مالك شدهايد.
در مورد تفسير اين فراز از آيه شريفه ديدگاهها يكسان نيست:
1 - به باور گروهى از مفسران منظور آيه شريفه اين است كه ازدواج با زنان داراى همسر حرام است؛ مگر زنان مشركى كه اسير شدهاند. از امير مؤمنان نيز در اين مورد روايت آوردهاند.
در اين مورد برخى به روايت «ابوسعيد خدرى» استدلال نمودهاند كه در پيكار «اوطاس» گروهى از زنان شركگرايان تجاوزكار به اسارت گرفته شدند و برخى از مسلمانان با برخى از آنان ازدواج كردند؛ در حالى كه آنها به هنگام اسيرشدن همسر داشتند. وقتى اين آيه شريفه بر پيامبر گرامى نازل شد فرمود ندا دهند كه با زنان اسيرى كه باردار هستند پيش از زايمان،و با زنان غير باردار پيش از گذراندن يك عادت ماهانه و پاك شدن، ازدواج ننماييد.امّا گروهى اين روايت را ضعيف شمرده و گفتهاند: زنانى كه در جنگ «اوطاس» اسير شدند شركگرا بودند و ازدواج با آنان درست نبود؛ و پاسخ دادهاند كه اين ازدواج پس از اسلامآوردن زنان اسير بوده است.
2 - اما به باور گروهى ديگر، منظور اين است كه نمىتوان با زنان شوهردار ازدواج كرد، مگر با كنيزان شوهردار؛ چرا كه خريدن آنان به منزله طلاق از سوى صاحبانشان و ازدواج خريدار با آنان است.
«ابن عباس» مىگويد: طلاق كنيز به يكى از اين شش مورد است: اسيرشدن او، خريدن، آزاد كردن، بخشيدن، به ارث بردن، و ديگر طلاق همسرش. گفتنى است كه از روايات ما نيز همين نكته دريافت مىگردد.
«عمربن خطّاب» و «عبدالرحمن بن عوف» آوردهاند كه خريدن كنيز، طلاق او به شمار نمىرود؛ بلكه طلاقش بسان طلاق زنِ آزاد است، و تنها در زنان اسير از كافران تجاوزكار است كه نيازى به طلاق از سوى شوهرانشان نيست؛ چرا كه پيامبر گرامى هنگامى كه عايشه، كنيزش «بريره» را آزاد كرد، به وى حقّ انتخاب داد كه مىتواند با همسرش ادامه زندگى دهد، و يا مىتواند از او جدا گردد. با اين بيان اگر كنيز با آزاد شدن، ديگر نيازى به طلاق شوهر نداشت، اين بيان پيامبر چه مفهومى داشت؟
در پاسخ اين دو تن گفتهاند كه همسر «بريره» برده بود، و اگر او آزاد بود ديگر پيامبر گرامى او را بر سر دو راهى انتخاب قرار نمىداد.
3 - و دستهاى از مفسّرين از جمله «سعيدبن جبير» مىگويد: منظور از «محصنات» زنان پاكدامناند. با اين بيان، آيه شريفه اعلان مىكند كه زنان پاكدامن بر شما حرام هستند، مگر از دو راه، يا از راه ازدواج و يا از راه خريدن كنيز مىتوانيد با آنان زندگى مشترك تشكيل دهيد.
كِتابَ اللَّه عَلَيْكُمْ
اين قوانين و مقررّات را خداوند در كتاب خود بر شما نوشته است.
در اين بيان روشن مىسازد كه آنچه در مورد حرمت زنان و يا حلال بودن ازدواج با آنان و ديگر دستورات آمد، همه آنها مقرّراتى است كه آفريدگار شما برايتان مقرّر داشته است. بنابراين به آنها عمل كنيد و با هيچ بهانهاى مخالفت نورزيد.
وَاُحِلَّ لَكُمْ ماوَراءَ ذلِكُمْ اَنْ تَبْتَغُوا بِاَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ
در مفهوم اين فراز ديدگاهها يكسان نيست:
1 - به باور «عطا» منظور اين است كه جز خويشاوندانى كه محرم شما هستند و بر شمرديم، ديگر زنان را مىتوانيد بر اساس مقررات به همسرى بگيريد.
2 - امّا به باور «سدى» منظور اين است كه براى شما رواست كه به وسيله دارايىهايتان تا چهار همسر براى خويش برگزينيد.
3 - «قتاده» مىگويد: معناى آيه شريفه اين است كه جز آنچه برشمرديم از كنيزان براى شما رواست.
4 - و برخى برآنند كه: جز آنچه برشمرديم كه محرم شما هستند و نمىتوانيد با آنان ازدواج نماييد، مىتوانيد تا چهار زن آزاد و هر آنچه بخواهيد بر اساس مقررات كنيز خريدارى كنيد.
به باور ما ميان ديدگاههاى چهارگانه ناسازگارى نيست و ديدگاه چهارم بهتر به نظر مىرسد.
«ابن عباس» مىگويد: جمله «ان تبتغوا باموالكم...» بيانگر اين است كه جز زنانى كه بر شما تحريم شدهاند، مىتوانيد با ديگر زنان پاكدامن كه به وسيله دارايىتان مهريه آنان را مىپردازيد ازدواج كنيد، و يا با پرداخت قيمت كنيزان ، آنان را مالك شويد؛ و در هر دو صورت شرط اين است كه آنان را با انگيزه عفت و پاكدامنى بخواهيد، و نه از راه آلودگى و بىعفتى و هوسرانى.
در ادامه آيه شريفه مىفرمايد:
فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِه مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ فَريضَةً
و زنانى را كه با آنان ازدواج موقّت نمودهايد، مهريههايشان را كه بايسته است به آنان بدهيد.
ازدواج موقت يا طرحى ديگر براى حفظ عفت عمومى
به باور گروهى واژه «استمتاع» به مفهوم آميزش و كاميابى جنسى و لذّت خواهى است. با اين بيان معناى اين فراز از ديدگاه اين گروه اين است كه: زنانى را كه با انگيزه پاكدامنى به وسيله دارايىتان از آنان بهرهور شديد، مهرشان را بدهيد. اما به باور گروهى از بزرگان صدر اسلام از جمله «ابن عباس» و نيز دانشمندان شيعه، منظور اين است كه: زنانى را كه با عنوان ازدواج موقّت ، با انگيزه پاكدامنى و لذتخواهى به همسرى خويش بر مىگزينيد، مهريه آنان را بدهيد. با اين بيان، خود عقد موقّت، موجب مهريه مىگردد، نه كاميابى جنسى.
گروهى از ياران پيامبر از جمله «ابن عباس» و «ابن مسعود» آوردهاند كه: آنان اين آيه شريفه را اين گونه تفسير كردند: فما استمتعتم به منهنّ فآتوهنّ اجورهنّ فريضة، كه در اين صورت به ازدواج موقّت تصريح شده است. و «ثعلبى» نيز در تفسير خويش از «حبيب بن ابى ثابت» آورده است كه «ابن عباس» قرآنى به من داد و گفت اين نسخه بر اساس قرائت پدرم مىباشد و در آن جا آيه شريفه «الى اجل مسمّى...» داشت.
و نيز از «ابونصره» آورده است كه: در مورد ازدواج موقّت از «ابن عباس» پرسيدم؛ گفت: مگر سوره «نساء» را نخواندهاى؟
گفتم: چرا!
گفت: مگر نخواندهاى كه: «فما استمتعتم به منهنّ الى اجل مسمّى...»؟
پاسخ دادم: نه؛ اينگونه نخواندم.
او گفت: به خداى سوگند اين آيه شريفه سه بار به همين صورت فرود آمده است.
و نيز از «سعيدبن جبير» آورده است كه او نيز به همين صورت و با «الى اجل مسّمى » تلاوت مىكرد.
و نيز از «شعبه» آورده است كه: از «حكم بن عتيبه» در مورد آيه پرسيدم كه آيا دستور آن نسخ شده است؟
«حكم» در پاسخ گفت: اميرمؤمنان مىفرمود:
«لولا انّ عمر نهى عن المتعة ما زنى الاّ شقىّ».(4)
اگر عمر از ازدواج موقّت باز نمىداشت، جز انسان شقاوت پيشه كسى دامان به زنا آلوده نمىساخت.
و نيز از «عمران بن حصين» آورده است كه: آيه ازدواج موقّت يا «متعه» بر پيامبر فرود آمد، امّا پس از آن آيهاى كه آن قانون را نسخ نمايد فرود نيامد. پيامبر گرامى ما را به اينگونه ازدواج راه نمود و ما در روزگار او ازدواج موقّت نموديم، امّا پس از رحلت پيامبر مردى خودسرانه هرچه خواست گفت.
و نيز در روايت صحيح از «عطا» آوردهاند كه گفت: «جابربن عبدالله» از عمره بازگشته بود كه ما به ديدارش شتافتيم. در آن نشست از چند موضوع، از جمله در مورد «متعه» سخنى رفت كه «جابر» گفت: ما در عصر پيامبر و پس از آن در روزگار «ابوبكر» و «عمر» نيز ازدواج موقت مىنموديم.
از دلايلى كه نشانگر اين نكته است كه واژه «استمتاع» به مفهوم آميزش و كاميابى از زن نيست، بلكه به معناى «متعه» يا ازدواج موقّت مىباشد اين حقيقت است كه اگر به آن مفهوم بود مىبايست پرداخت همه مهريه زن، مشروط به كاميابى باشد و بدون آن مهريه بر عهده مرد لازم نشود، با اين كه مىدانيم اگر مردى پيش از آميزش با همسرش او را طلاق داد، بايد نيمى از مهريه را بپردازد؛ در حالى كه همه فقها برآنند كه به عقد، تنها نيمى از مهريه واجب مىشود نه پرداخت همه آن؛ امّا در «متعه» با خوانده شدن صيغه عقد، همه مهريه واجب مىشود، چرا كه آيه شريفه مىفرمايد: «... فاتوهن اجورهنّ...»
گواه ديگر اين مطلب روايتى است كه از «عمر» آوردهاند كه گفت: متعتان كانتا فى عهد رسول اللّه حلالا انا انهى عنهما...».(5)
دو «متعه» در روزگار پيامبر صلى الله عليه وآله حلال بود و من از آن دو باز داشتم و در برابر آن كيفر مىكنم.
با اين بيان «عمر» اقرار مىكند كه «متعه» در عصر رسالت روا بوده، و او مردم را از آن بازداشته و خودسرانه رأى داده است؛ چرا كه اگر اين دستور را پيامبر نسخ نموده و يا مردم را از آن بازداشته بود و يا زمانى روا شمرده و زمانى ديگر به دستور خدا، آن را ناروا عنوان مىساخت، نبايد «عمر» به خودش نسبت دهد، بلكه مىبايست به آن حضرت نسبت مىداد.
افزون بر اين «عمر» از «متعه زنان» و «متعه حج» سخن مىگويد، و همه بر اين باورند كه «متعه حج» نسخ نشده است؛ بنابراين «متعه زنان» يا ازدواج موقت نيز بايد چنين باشد.
وَلاجُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَةِ
و بر شما گناهى نيست در مورد آنچه در ازدواج موقّت پس از تعيين مهر، به صورتى شرافتمندانه و انسانى با هم توافق نماييد و مدت عقد يا مهريه را تغيير دهيد؛ به يقين خدا هماره دانا و فرزانه است.
در مورد اين فراز از آيه، كسانى كه واژه «استمتاع» را به معناى آميزش گرفتهاند، مىگويند: منظور اين است كه در كم و زياد ساختن مهريه يا بخشش آن و يا به تأخير افكندن پرداخت آن، به هر صورتى با هم توافق نماييد، بر شما گناهى نيست. امّا به باور «سدى» منظور اين است كه پس از پايان مدت «متعه» اگر با هم توافق كنيد كه عقد را تجديد نماييد بر شما گناهى نيست.
در اين مورد روايات بسيارى از امامان نور رسيده و عقيده دانشمندان شيعه نيز همين است.
اِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً
به يقين خدا بر تدبير امور مردم داناست و كارها را بر اساس حكمت و مصلحت تدبير مىنمايد و او براى نظام زندگى بشر و تشكيل خانواده نيز مقرراتى فرو فرستاده است كه تضمين كننده سعادت و حافظ مال و جان و نسب آنان است.
باز هم در مورد تشكيل خانواده
پس از مقرراتى كه در مورد نظام خانواده آمد، اينك در ادامه آن به موضوع ازدواج كنيزان پرداخته مىفرمايد:
وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً اَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ مامَلَكَتْ اَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ
در تفسير آيه شريفه، گروهى از جمله «ابن عباس» و «سعيد بن جبير» برآنند كه منظور اين است كه: هر كسى از شما ثروتى ندارد تا با زنان آزاد و با ايمان ازدواج كند و مهر و هزينه زندگى آنان را تأمين نمايد، مىتواند با كنيزان باايمان ازدواج كند؛ چرا كه مهريه آنان كمتر و هزينه زندگىشان نيز سادهتر است. به نظر مىرسد روشن است كه منظور، ازدواج با كنيزهاى ديگران است، وگرنه از ديدگاه همه مفسّران و دانشمندان، انسان نمىتواند با كنيز خويش ازدواج نمايد. از حضرت باقر عليه السلام نيز در اين مورد روايتى آمده است.
گروهى ديگر از جمله «جابر» مىگويد: منظور اين است كه فرد، اگر توانايى اقتصادى داشته باشد، مىتواند با كنيزان پيمان زندگى مشترك ببندد. اما به باور ما ديدگاه نخست درست است و نظر بيشتر فقها نيز همان است.
نكته ديگر در اين مورد اين است كه از آيه چنين دريافت مىگردد كه ازدواج با كنيزى كه از يهود و نصارا باشد صحيح نيست؛ چرا كه قيد ايمان دارد. مذهب شافعى و مالكى نيز همين گونه است.
وَاللَّهُ اَعْلَمُ بِايمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ
و خدا به ايمان شما داناتر است؛ همه شما مردم با ايمان از جنس يكديگر و پيرو يك پيامبر و يك دين هستيد.
در مورد جمله دوم دو نظر آمده است:
1 - به باور برخى منظور اين است كه همه شما از نسل آدم هستيد و در انسانيت با هم برابر؛ پس، از ازدواج با كنيزان سرباز نزنيد، چرا كه آنان نيز بسان زنان آزاد از جنس شما انسانهايند.
2 - بباور برخى ديگر منظور اين است كه همه شما پيرو يك دين و رهرو يك راه هستيد، بنابراين نبايد بسان روزگار جاهليت، كنيزان را به باد تمسخر و نكوهش بگيريد.
فَانْكِحُوهُنَّ بِاِذْنِ اَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ
پس با كنيزان، با اجازه خاندانشان ازدواج كنيد و مهرشان را به گونهاى پسنديده و بر اساس توافق بپردازيد. پارهاى نيز در مورد «بالمعروف» بر آنند كه منظور، زيان وارد نياوردن به آنان است.
از اين فراز چنين دريافت مىشود كه ازدواج با كنيزان بدون كسب رضايت صاحبان آنان درست نيست.
مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍوَلامُتَّخِذاتِ اَخْدانٍ
منظور اين است كه اين ازدواج با آن كنيزانى درست است كه پاكدامن باشند نه زشتكار؛ و نيز از آنانى نباشند كه در نهان براى خويش دوستانى از جنس مخالف مىگيرند؛ چرا كه از اين قماش مردان تبهكار و زنان آلوده بودند كه از جنس مخالف خويش دوست مىگرفتند و گوهر عفت خويش را با خيره سرى از دست مىدادند.
«ابن عباس» در اين مورد مىگويد: در جاهليت كسانى بودند كه زناى آشكار را حرام مىشمردند، اما زناى پنهان را روا مىدانستند؛از اين رو خدا، هم زشتكارى آشكار را تحريم فرمود و هم زشتكارى در نهان را، و آيه شريفه اشاره به تحريم هر دو شيوه زشت است.
فَاِذا اُحْصِنَّ فَاِنْ اَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ماعَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ
پس هنگامى كه آن كنيزان شوهردار شدند و در قلمرو زندگى شوى خويش قرار گرفتند، اگر دست به زشتكارى زدند بر ايشان نيمى از كيفرى خواهد بود كه براى زنان آزاد است، و آن پنجاه تازيانه است.
در قرائت و تفسير آيه شريفه سه نظر است:
1 - بيشتر مفسّران از جمله «ابن عباس» و «سعيد بن جبير» و «مجاهد» آيه شريفه را همانگونه كه آمده است قرائت و تفسير مىكنند.
2 - اما گروهى از جمله «عمر» و «ابن مسعود» واژه «أُحصِنَّ» را به فتح همزه و صاد خوانده و مىگويند: منظور اين است كه اگر آن كنيزان اسلام را برگزيدند...
3 - و «حسن» مىگويد منظور اين است كه اگر اسلام آوردند و در قلمرو زندگى زناشويى وارد شدند...
ذلِكَ لِمَنْ خَشِىَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ
اين طرح ازدواج با كنيزان براى كسانى از شما مردم با ايمان است كه از دشوارى و رنج بىهمسرى و آلوده شدن به گناه و زشتى مىهراسند و بيم آن مىرود كه مبادا بر اثر لغزشى به كيفر سخت زنا در دو سرا گرفتار شوند. پارهاى گفتهاند: منظور اين است كه انسان از اين بترسد كه به كنيزان دل ببندد و آنگاه به زشتكارى آلوده شود. پارهاى ديگر واژه «عنت» را به مفهوم زيان سخت مادى و معنوى - كه گاه بر اثر طغيان شهوت دامانگير انسان مىگردد - معنا كردهاند؛ امّا به باور ما ديدگاه نخست بهتر به نظر مىرسد.
وَاِنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ
و سرانجام مىفرمايد: با همه اينها شكيبايى شما- تا خدا گشايشى مطلوب پيش آورد - از ازدواج با كنيزان و بردگى هوا و هوس و آلوده شدن به گناه برايتان بهتر است؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
آيه شريفه نشانگر آن است كه اگر كسى شكيبايى نورزيد و به لغزش افتاد و آن گاه توبه كرد، خداوند توبه واقعى را مىبخشد و رحمت و مهرش را شامل او مىسازد.
پديده سنگسار
خوارج با استدلال به اين آيه شريفه بر آنند كه پديده سنگسار يك دستور قرآنى نيست و پايه و اساسى ندارد؛ چرا كه آيه شريفه به صراحت مىفرمايد: اگر كنيزان پس از ازدواج دست به زنا زدند كيفر آنان به اندازه نيمى از كيفر زناى شوهردار است. در خود قرآن نيز آمده است كه زن ومرد زناكار را يكصد تازيانه بزنند؛ بنابراين كيفر اين كنيز پنجاه تازيانه خواهد بود.
اما در پاسخ آنان گفتهاند كه:
1 - واژه «محصنات» در اين مورد را مىتوان به «زنان آزاد» معنا كرد؛ به ويژه در صدر آيه شريفه جز اين نمىتوان معنا كرد، چرا كه نمىتوان گفت كه هر كسى از شما از نظر اقتصادى نتوانست از زنان شوهردار به همسرى بگيرد، از كنيزان بگيرد: «... المحصنات المؤمنات فمن ما ملكت ايمانكم...».
2 - افزون بر آن، برخى از مفسران واژه «محصنات» را در آيه شريفه به مفهوم «آزاد زنان» گرفتهاند و نه زنان پاكدامن، چرا كه در غير اين صورت بايد ازدواج با غير پاكدامن روا نباشد، در حالى كه رواست: «... محصنات غير مسافحات...».
3 - گذشته از اين دو پاسخ، به نظر مىرسد كه حكم پديده سنگسار در عصر پيامبر مورد اتفاق امت است و برخى آوردهاند كه به دستور پيامبر «ماعز اسلمى» و يك زن و مرد يهودى سنگسار شدند. فقها نيز از عصر صحابه تا كنون در اين مورد به طور جدى چون و چرا نكردهاند.
با اين بيان، ديدگاه خوارج خلاف اجماع امت و بى ارزش است.
هدف اين مقرّرات
پس از ترسيم مقررات ازدواج و بيان رواها و نارواها در تشكيل خانواده و گروههاى گوناگون زنان در اين مورد، اينك مىفرمايد اين دستورات و هشدارها همه به خاطر مصالح و منافع بندگان خداست.
يُريدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ
خدا مىخواهد راه سعادت و زندگى شايسته را براى شما به روشنى بيان كند و شما را به روشهاى شايسته كسانى كه پيش از شما بودند راه نمايد.
در مورد فراز دوم آيه شريفه دو نظر است:
1 - به باور برخى: خدا مىخواهد شما را به راه و رسم حق گرايان و درستكارانِ نسلهاى پيشين راه نمايد تا به آنان اقتدا كنيد و راه و رسم آنان را پيروى نماييد؛ چرا كه صلاح و موفقيت شما در گرو آن است.
2 - اما به باور برخى ديگر: خدا مىخواهد روش و سنّت حقگرايان و باطلگرايان گذشته را برايتان روشن سازد تا با آگاهى و هشيارى از شيوههاى باطلگرايان و ظالمان و گمراهان دورى جوييد و در راه حقگرايان گام سپاريد.
وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ
منظور اين است كه او شما را به توبه و بازگشت به سوى حق و عدالت فرا مىخواند و شما را به توبه و اصلاح خويش تشويق مىنمايد تا اشتباهات زندگى را جبران كنيد.
از آيه شريفه اين نكته دريافت مىگردد كه پندار جبرگرايان بىاساس است، چرا كه آيه شريفه نشانگر آن است كه آفريدگار هستى، تنها خير و شايستگى و نجات بندگانش را مىخواهد و نه انحطاط آنان را. و خدا دانا و فرزانه است.
در چهارمين آيه مورد بحث مىافزايد:
وَ اللَّهُ يُريدُ اَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُريدُ الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ اَنْ تَميلُوا مَيْلاً عَظيماً
خداى پرمهر، از راه لطف بر شما، مىخواهد توبه شما را بپذيرد.
برخى مىگويند: او مىخواهد شما را به توبه و بازگشت به سوى حقّ و عدالت موفق سازد و وسايل نجات و جبران اشتباهات را برايتان فراهم آورد؛ ولى كسانى كه از پى خواهشهاى نفسانى مىروند برآنند كه شما دستخوش انحراف و نگونسارى سهمگينى گرديد.
در مورد ماهيّت كسانى كه از خواهشهاى دل پيروى مىكنند ديدگاهها يكسان نيست:
1 - برخى برآنند كه منظور، همه باطلگرايان و گمراهانند؛ چرا كه آنان همه از هواهاى خويش فرمان مىبرند.
2 - و برخى مىگويند: منظور زناكاران هستند كه مقررات پاكدامنى را رعايت نمىكنند.
3 - به باور پارهاى منظور، يهود و نصارا مىباشند.
4 - و به باور پارهاى ديگر منظور تنها يهود هستند؛ چرا كه آنان مىگويند ازدواج با خواهر مانعى ندارد.
دو پرسش و پاسخ آنها
الف - چرا در آيه شريفه و آيه پيشين دو واژه «يتوب عليكم» تكرار شده است؟
پاسخ اين پرسش اين است كه:
1 - اين تكرار بيانگر تأكيد است تا همه دريابند كه خدا توبه واقعى را مىپذيرد.
2 - در هر آيه اين جمله به تناسبى آمده است. در آيه پيشين، سخن از هدايت خداست و آنگاه اين واقعيت را روشن مىسازد كه اگر راه هدايت را در پيش گيرند، خدا توبه آنان را مىپذيرد؛ اما در آيه بعد سخن در اين است كه خواست خدا برخلاف هوا و هوس شهوت پرستان است، و به همين جهت از شما مىخواهد كه باز گرديد و بر اساس خواست او زندگى كنيد.
3 - در آيه دوم روشن است كه خدا توبه و بازگشت انسانها را مىخواهد و از اين جهت پيام آيه روشن است؛ اما در آيه پيش اين موضوع نيامده و اين تكرار براى روشن ساختن آن ابهام است.
ب - چرا در آيه شريفه، انحراف و گناه به عظمت وصف شده است؟
پاسخ اين است كه: اين وصف بدان جهت است كه گناهكار با دوستى و الفت با ديگر گناهكاران مىكوشد تا آنان را دستخوش گمراهى و انحراف بيشترى سازد؛ همان گونه كه هدايت يافتگان و بندگان فرمانبردار براى هدايتِ بيشترِ يكديگر با هم الفت مىگيرند، و اين هشدار بدان دليل است كه: كبوتر با كبوتر باز با باز... درست بسان اين آيه شريفه كه مىفرمايد: دوست دارند تو نرمش نشان دهى تا نرمش نشان دهند.
و بسان اين آيه كه مىفرمايد: همان گونه كه خودشان كفر ورزيدهاند، آرزو مىكنند شما نيز كفر ورزيد.
و نظير اين سخن مشهور كه مىگويند: «هر كس خرمنش آتش گرفت، آرزو مىكند خرمنِ ديگران نيز آتش بگيرد». آرى طبيعت انسانهاى ساخته نشده اين گونه است.
در آخرين آيه مورد بحث مىفرمايد:
يُريدُ اللَّهُ اَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ خُلِقَ الْاِنْسانُ ضَعيفاً
خدا مىخواهد در مورد تشكيل خانواده و زندگى با زنان و ازدواج با كنيزان، با مقررات انسانساز خود، كار را بر شما سبك بگيرد و زندگى را انسانى و آسان سازد.
پارهاى برآنند كه ممكن است تفسير آيه اين باشد كه: خدا مىخواهد با پذيرش توبه شما و ارزانى داشتن توفيق توبه به شما، زندگى را آسان سازد و بر شما سبك گيرد.
و به باور برخى: خدا مىخواهد به شما امت مسلمان لطف نموده و مقررات آسانى براى زندگىتان فرو فرستد.
و خلق الانسان ضعيفا
و انسان بهگونهاى آفريده شده است كه در كار زنان، ناتوان است و در مورد آنان چندان توانِ شكيبايى ندارد.
پارهاى مىگويند: منظور اين است كه انسان بهگونهاى آفريده شده است كه در برابر طوفان تمايلات و كششهاى درونى مقاومتش كم و در برابر ترس و اندوه به زانو در مىآيد.
وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلًا أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُم بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنکُمْ وَأَن تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَّکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
25 - مراجعه شود به تفسیر سوره نساء ، آیه :24
یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَیَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ وَیَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
26 - مراجعه شود به تفسیر سوره نساء ، آیه :24
صفحه : 82
بزرگتر
کوچکتر
بدون ترجمه
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
تصویر
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
24 - ترجمه 24 - و [نيز ازدواج] زنان همسردار [بر شما تحريم شده است]؛ مگر كنيزانى كه مالك آنان شدهايد. [اين برنامه را] خدا بر شما مقرر داشته است؛ و جز اينها بر شما حلال شده است كه به وسيله دارايىهايتان با انگيزه زناشويى [و پاكدامنى، آنان را ]بخواهيد، نه [با انگيزه] «زنا». و زنانى را كه با آنان ازدواج موقت نمودهايد، مهريههايشان را كه بايسته است، به آنان بدهيد؛ و پس از [آن مهريه] مقرّر، در آنچه هر دو به آن رضايت دهيد [و به توافق برسيد]، برشما گناهى نيست؛ بىترديد خدا هماره دانا و فرزانه است. 25 - و هر كس از شما از نظر امكانات زندگى نتوانست زنان آزاد و با ايمان را به همسرى بگيرد، پس با دختران جوان و با ايمانتان كه [آنان را به عنوان كنيز] مالك شدهايد [ازدواج نماييد] و خدا به ايمان شما داناتر است. همه شما [انسانها] از [جنس ]يكديگريد؛ پس آنان را با اجازه خاندانشان به همسرى بگيريد، و مهرشان را به گونهاى پسنديده به آنان بدهيد؛ در حالى كه پاكدامن باشند نه زناكار و نه آن كه دوستانى نهانى بگيرند. و هنگامى كه شوهردار شدند، اگر به كار زشتى دست يازيدند، بر آنان نيمى از كيفرى خواهد بود كه بر زنان آزاد است. اين طرح ازدواج با كنيزان براى كسانى از شما هست كه از [رنج و ]دشوارى [بى همسرى و آلوده شدن به گناه] بيم دارند؛ و [با اين همه] شكيبايى براى شما بهتر است؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. 26 - خدا مىخواهد [راه نيكبختى را] براى شما روشن سازد، و شما را به روشهاى [شايسته] كسانى كه پيش از شما بودند راه بنمايد و توبه شما را بپذيرد؛ و خدا دانا و فرزانه است. 27 - و خدا مىخواهد توبه شما را بپذيرد؛ [و شما را از لغزش و گناه پاك سازد] و كسانى كه از پى خواهشهاى دل مىروند، مىخواهند شما دستخوش انحرافى بزرگ گرديد. 28 - خدا مىخواهد [با ترسيم مقررات و نظام خانواده] از [رنج و فشار ]شما بكاهد، و [زندگى را برايتان آسان سازد، چرا كه مىداند] انسان، ناتوان آفريده شده است. نگرشى بر واژهها «مُحصنات»: جمع «محصنه» از ماده «حصن» به مفهوم دژ و قلعه است و به همين تناسب به زنان شوهردار و پاكدامن گفته مىشود. اين واژه از مصدر «احصان» به مفهومتزويج نيز آمده است و در قرآن شريف در مورد نسبتناروا دادن به زنان آزاد،(1) به مفهوم صيانت از پاكدامنى(2) و اسلام آوردن نيز به كار رفته است(3). «سفاح»: به عمل منافى با عفت يا «زنا» گفته مىشود. اين واژه در كار زشت آلودگانى به كار مىرود كه از انجام اين كار و يا تنسپردن به آن با همسر كسى دريغ ندارند. و اگر تنهابا فردى خاص به اين كار ناپسند دست يازند به آنان «ذات خدن» يا «رفيق دار» گفته مىشود. «طول»: اين واژه در اصل از «طول» به مفهوم بلندى است، اما در مورد بىنيازى و توانمندى به كار مىرود. «فتى»: مرد جوان. «فتات»: زن جوان. «خدن»: دوست. «عنت»: سختى، رنج. پارهاى نيز به نابودى معنا كردهاند. «رضاع: شيرخوردن. و «ارضاع» به مفهوم شيردادن است. تفسير تحريم ازدواج با زنان شوهردار در آيه پيش گروههايى از زنان كه ازدواج با آنان تحريم شده است بيان گرديد، اينك در ادامه بحث مىفرمايد: وَالْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ اِلّا ما مَلَكَتْ اَيْمانُكُمْ ازدواج با زنان شوهردار نيز بر شما تحريم شده است مگر آنانى را كه مالك شدهايد. در مورد تفسير اين فراز از آيه شريفه ديدگاهها يكسان نيست: 1 - به باور گروهى از مفسران منظور آيه شريفه اين است كه ازدواج با زنان داراى همسر حرام است؛ مگر زنان مشركى كه اسير شدهاند. از امير مؤمنان نيز در اين مورد روايت آوردهاند. در اين مورد برخى به روايت «ابوسعيد خدرى» استدلال نمودهاند كه در پيكار «اوطاس» گروهى از زنان شركگرايان تجاوزكار به اسارت گرفته شدند و برخى از مسلمانان با برخى از آنان ازدواج كردند؛ در حالى كه آنها به هنگام اسيرشدن همسر داشتند. وقتى اين آيه شريفه بر پيامبر گرامى نازل شد فرمود ندا دهند كه با زنان اسيرى كه باردار هستند پيش از زايمان،و با زنان غير باردار پيش از گذراندن يك عادت ماهانه و پاك شدن، ازدواج ننماييد.امّا گروهى اين روايت را ضعيف شمرده و گفتهاند: زنانى كه در جنگ «اوطاس» اسير شدند شركگرا بودند و ازدواج با آنان درست نبود؛ و پاسخ دادهاند كه اين ازدواج پس از اسلامآوردن زنان اسير بوده است. 2 - اما به باور گروهى ديگر، منظور اين است كه نمىتوان با زنان شوهردار ازدواج كرد، مگر با كنيزان شوهردار؛ چرا كه خريدن آنان به منزله طلاق از سوى صاحبانشان و ازدواج خريدار با آنان است. «ابن عباس» مىگويد: طلاق كنيز به يكى از اين شش مورد است: اسيرشدن او، خريدن، آزاد كردن، بخشيدن، به ارث بردن، و ديگر طلاق همسرش. گفتنى است كه از روايات ما نيز همين نكته دريافت مىگردد. «عمربن خطّاب» و «عبدالرحمن بن عوف» آوردهاند كه خريدن كنيز، طلاق او به شمار نمىرود؛ بلكه طلاقش بسان طلاق زنِ آزاد است، و تنها در زنان اسير از كافران تجاوزكار است كه نيازى به طلاق از سوى شوهرانشان نيست؛ چرا كه پيامبر گرامى هنگامى كه عايشه، كنيزش «بريره» را آزاد كرد، به وى حقّ انتخاب داد كه مىتواند با همسرش ادامه زندگى دهد، و يا مىتواند از او جدا گردد. با اين بيان اگر كنيز با آزاد شدن، ديگر نيازى به طلاق شوهر نداشت، اين بيان پيامبر چه مفهومى داشت؟ در پاسخ اين دو تن گفتهاند كه همسر «بريره» برده بود، و اگر او آزاد بود ديگر پيامبر گرامى او را بر سر دو راهى انتخاب قرار نمىداد. 3 - و دستهاى از مفسّرين از جمله «سعيدبن جبير» مىگويد: منظور از «محصنات» زنان پاكدامناند. با اين بيان، آيه شريفه اعلان مىكند كه زنان پاكدامن بر شما حرام هستند، مگر از دو راه، يا از راه ازدواج و يا از راه خريدن كنيز مىتوانيد با آنان زندگى مشترك تشكيل دهيد. كِتابَ اللَّه عَلَيْكُمْ اين قوانين و مقررّات را خداوند در كتاب خود بر شما نوشته است. در اين بيان روشن مىسازد كه آنچه در مورد حرمت زنان و يا حلال بودن ازدواج با آنان و ديگر دستورات آمد، همه آنها مقرّراتى است كه آفريدگار شما برايتان مقرّر داشته است. بنابراين به آنها عمل كنيد و با هيچ بهانهاى مخالفت نورزيد. وَاُحِلَّ لَكُمْ ماوَراءَ ذلِكُمْ اَنْ تَبْتَغُوا بِاَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ در مفهوم اين فراز ديدگاهها يكسان نيست: 1 - به باور «عطا» منظور اين است كه جز خويشاوندانى كه محرم شما هستند و بر شمرديم، ديگر زنان را مىتوانيد بر اساس مقررات به همسرى بگيريد. 2 - امّا به باور «سدى» منظور اين است كه براى شما رواست كه به وسيله دارايىهايتان تا چهار همسر براى خويش برگزينيد. 3 - «قتاده» مىگويد: معناى آيه شريفه اين است كه جز آنچه برشمرديم از كنيزان براى شما رواست. 4 - و برخى برآنند كه: جز آنچه برشمرديم كه محرم شما هستند و نمىتوانيد با آنان ازدواج نماييد، مىتوانيد تا چهار زن آزاد و هر آنچه بخواهيد بر اساس مقررات كنيز خريدارى كنيد. به باور ما ميان ديدگاههاى چهارگانه ناسازگارى نيست و ديدگاه چهارم بهتر به نظر مىرسد. «ابن عباس» مىگويد: جمله «ان تبتغوا باموالكم...» بيانگر اين است كه جز زنانى كه بر شما تحريم شدهاند، مىتوانيد با ديگر زنان پاكدامن كه به وسيله دارايىتان مهريه آنان را مىپردازيد ازدواج كنيد، و يا با پرداخت قيمت كنيزان ، آنان را مالك شويد؛ و در هر دو صورت شرط اين است كه آنان را با انگيزه عفت و پاكدامنى بخواهيد، و نه از راه آلودگى و بىعفتى و هوسرانى. در ادامه آيه شريفه مىفرمايد: فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِه مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ فَريضَةً و زنانى را كه با آنان ازدواج موقّت نمودهايد، مهريههايشان را كه بايسته است به آنان بدهيد. ازدواج موقت يا طرحى ديگر براى حفظ عفت عمومى به باور گروهى واژه «استمتاع» به مفهوم آميزش و كاميابى جنسى و لذّت خواهى است. با اين بيان معناى اين فراز از ديدگاه اين گروه اين است كه: زنانى را كه با انگيزه پاكدامنى به وسيله دارايىتان از آنان بهرهور شديد، مهرشان را بدهيد. اما به باور گروهى از بزرگان صدر اسلام از جمله «ابن عباس» و نيز دانشمندان شيعه، منظور اين است كه: زنانى را كه با عنوان ازدواج موقّت ، با انگيزه پاكدامنى و لذتخواهى به همسرى خويش بر مىگزينيد، مهريه آنان را بدهيد. با اين بيان، خود عقد موقّت، موجب مهريه مىگردد، نه كاميابى جنسى. گروهى از ياران پيامبر از جمله «ابن عباس» و «ابن مسعود» آوردهاند كه: آنان اين آيه شريفه را اين گونه تفسير كردند: فما استمتعتم به منهنّ فآتوهنّ اجورهنّ فريضة، كه در اين صورت به ازدواج موقّت تصريح شده است. و «ثعلبى» نيز در تفسير خويش از «حبيب بن ابى ثابت» آورده است كه «ابن عباس» قرآنى به من داد و گفت اين نسخه بر اساس قرائت پدرم مىباشد و در آن جا آيه شريفه «الى اجل مسمّى...» داشت. و نيز از «ابونصره» آورده است كه: در مورد ازدواج موقّت از «ابن عباس» پرسيدم؛ گفت: مگر سوره «نساء» را نخواندهاى؟ گفتم: چرا! گفت: مگر نخواندهاى كه: «فما استمتعتم به منهنّ الى اجل مسمّى...»؟ پاسخ دادم: نه؛ اينگونه نخواندم. او گفت: به خداى سوگند اين آيه شريفه سه بار به همين صورت فرود آمده است. و نيز از «سعيدبن جبير» آورده است كه او نيز به همين صورت و با «الى اجل مسّمى » تلاوت مىكرد. و نيز از «شعبه» آورده است كه: از «حكم بن عتيبه» در مورد آيه پرسيدم كه آيا دستور آن نسخ شده است؟ «حكم» در پاسخ گفت: اميرمؤمنان مىفرمود: «لولا انّ عمر نهى عن المتعة ما زنى الاّ شقىّ».(4) اگر عمر از ازدواج موقّت باز نمىداشت، جز انسان شقاوت پيشه كسى دامان به زنا آلوده نمىساخت. و نيز از «عمران بن حصين» آورده است كه: آيه ازدواج موقّت يا «متعه» بر پيامبر فرود آمد، امّا پس از آن آيهاى كه آن قانون را نسخ نمايد فرود نيامد. پيامبر گرامى ما را به اينگونه ازدواج راه نمود و ما در روزگار او ازدواج موقّت نموديم، امّا پس از رحلت پيامبر مردى خودسرانه هرچه خواست گفت. و نيز در روايت صحيح از «عطا» آوردهاند كه گفت: «جابربن عبدالله» از عمره بازگشته بود كه ما به ديدارش شتافتيم. در آن نشست از چند موضوع، از جمله در مورد «متعه» سخنى رفت كه «جابر» گفت: ما در عصر پيامبر و پس از آن در روزگار «ابوبكر» و «عمر» نيز ازدواج موقت مىنموديم. از دلايلى كه نشانگر اين نكته است كه واژه «استمتاع» به مفهوم آميزش و كاميابى از زن نيست، بلكه به معناى «متعه» يا ازدواج موقّت مىباشد اين حقيقت است كه اگر به آن مفهوم بود مىبايست پرداخت همه مهريه زن، مشروط به كاميابى باشد و بدون آن مهريه بر عهده مرد لازم نشود، با اين كه مىدانيم اگر مردى پيش از آميزش با همسرش او را طلاق داد، بايد نيمى از مهريه را بپردازد؛ در حالى كه همه فقها برآنند كه به عقد، تنها نيمى از مهريه واجب مىشود نه پرداخت همه آن؛ امّا در «متعه» با خوانده شدن صيغه عقد، همه مهريه واجب مىشود، چرا كه آيه شريفه مىفرمايد: «... فاتوهن اجورهنّ...» گواه ديگر اين مطلب روايتى است كه از «عمر» آوردهاند كه گفت: متعتان كانتا فى عهد رسول اللّه حلالا انا انهى عنهما...».(5) دو «متعه» در روزگار پيامبر صلى الله عليه وآله حلال بود و من از آن دو باز داشتم و در برابر آن كيفر مىكنم. با اين بيان «عمر» اقرار مىكند كه «متعه» در عصر رسالت روا بوده، و او مردم را از آن بازداشته و خودسرانه رأى داده است؛ چرا كه اگر اين دستور را پيامبر نسخ نموده و يا مردم را از آن بازداشته بود و يا زمانى روا شمرده و زمانى ديگر به دستور خدا، آن را ناروا عنوان مىساخت، نبايد «عمر» به خودش نسبت دهد، بلكه مىبايست به آن حضرت نسبت مىداد. افزون بر اين «عمر» از «متعه زنان» و «متعه حج» سخن مىگويد، و همه بر اين باورند كه «متعه حج» نسخ نشده است؛ بنابراين «متعه زنان» يا ازدواج موقت نيز بايد چنين باشد. وَلاجُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَةِ و بر شما گناهى نيست در مورد آنچه در ازدواج موقّت پس از تعيين مهر، به صورتى شرافتمندانه و انسانى با هم توافق نماييد و مدت عقد يا مهريه را تغيير دهيد؛ به يقين خدا هماره دانا و فرزانه است. در مورد اين فراز از آيه، كسانى كه واژه «استمتاع» را به معناى آميزش گرفتهاند، مىگويند: منظور اين است كه در كم و زياد ساختن مهريه يا بخشش آن و يا به تأخير افكندن پرداخت آن، به هر صورتى با هم توافق نماييد، بر شما گناهى نيست. امّا به باور «سدى» منظور اين است كه پس از پايان مدت «متعه» اگر با هم توافق كنيد كه عقد را تجديد نماييد بر شما گناهى نيست. در اين مورد روايات بسيارى از امامان نور رسيده و عقيده دانشمندان شيعه نيز همين است. اِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً به يقين خدا بر تدبير امور مردم داناست و كارها را بر اساس حكمت و مصلحت تدبير مىنمايد و او براى نظام زندگى بشر و تشكيل خانواده نيز مقرراتى فرو فرستاده است كه تضمين كننده سعادت و حافظ مال و جان و نسب آنان است. باز هم در مورد تشكيل خانواده پس از مقرراتى كه در مورد نظام خانواده آمد، اينك در ادامه آن به موضوع ازدواج كنيزان پرداخته مىفرمايد: وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً اَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ مامَلَكَتْ اَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ در تفسير آيه شريفه، گروهى از جمله «ابن عباس» و «سعيد بن جبير» برآنند كه منظور اين است كه: هر كسى از شما ثروتى ندارد تا با زنان آزاد و با ايمان ازدواج كند و مهر و هزينه زندگى آنان را تأمين نمايد، مىتواند با كنيزان باايمان ازدواج كند؛ چرا كه مهريه آنان كمتر و هزينه زندگىشان نيز سادهتر است. به نظر مىرسد روشن است كه منظور، ازدواج با كنيزهاى ديگران است، وگرنه از ديدگاه همه مفسّران و دانشمندان، انسان نمىتواند با كنيز خويش ازدواج نمايد. از حضرت باقر عليه السلام نيز در اين مورد روايتى آمده است. گروهى ديگر از جمله «جابر» مىگويد: منظور اين است كه فرد، اگر توانايى اقتصادى داشته باشد، مىتواند با كنيزان پيمان زندگى مشترك ببندد. اما به باور ما ديدگاه نخست درست است و نظر بيشتر فقها نيز همان است. نكته ديگر در اين مورد اين است كه از آيه چنين دريافت مىگردد كه ازدواج با كنيزى كه از يهود و نصارا باشد صحيح نيست؛ چرا كه قيد ايمان دارد. مذهب شافعى و مالكى نيز همين گونه است. وَاللَّهُ اَعْلَمُ بِايمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ و خدا به ايمان شما داناتر است؛ همه شما مردم با ايمان از جنس يكديگر و پيرو يك پيامبر و يك دين هستيد. در مورد جمله دوم دو نظر آمده است: 1 - به باور برخى منظور اين است كه همه شما از نسل آدم هستيد و در انسانيت با هم برابر؛ پس، از ازدواج با كنيزان سرباز نزنيد، چرا كه آنان نيز بسان زنان آزاد از جنس شما انسانهايند. 2 - بباور برخى ديگر منظور اين است كه همه شما پيرو يك دين و رهرو يك راه هستيد، بنابراين نبايد بسان روزگار جاهليت، كنيزان را به باد تمسخر و نكوهش بگيريد. فَانْكِحُوهُنَّ بِاِذْنِ اَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ پس با كنيزان، با اجازه خاندانشان ازدواج كنيد و مهرشان را به گونهاى پسنديده و بر اساس توافق بپردازيد. پارهاى نيز در مورد «بالمعروف» بر آنند كه منظور، زيان وارد نياوردن به آنان است. از اين فراز چنين دريافت مىشود كه ازدواج با كنيزان بدون كسب رضايت صاحبان آنان درست نيست. مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍوَلامُتَّخِذاتِ اَخْدانٍ منظور اين است كه اين ازدواج با آن كنيزانى درست است كه پاكدامن باشند نه زشتكار؛ و نيز از آنانى نباشند كه در نهان براى خويش دوستانى از جنس مخالف مىگيرند؛ چرا كه از اين قماش مردان تبهكار و زنان آلوده بودند كه از جنس مخالف خويش دوست مىگرفتند و گوهر عفت خويش را با خيره سرى از دست مىدادند. «ابن عباس» در اين مورد مىگويد: در جاهليت كسانى بودند كه زناى آشكار را حرام مىشمردند، اما زناى پنهان را روا مىدانستند؛از اين رو خدا، هم زشتكارى آشكار را تحريم فرمود و هم زشتكارى در نهان را، و آيه شريفه اشاره به تحريم هر دو شيوه زشت است. فَاِذا اُحْصِنَّ فَاِنْ اَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ماعَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ پس هنگامى كه آن كنيزان شوهردار شدند و در قلمرو زندگى شوى خويش قرار گرفتند، اگر دست به زشتكارى زدند بر ايشان نيمى از كيفرى خواهد بود كه براى زنان آزاد است، و آن پنجاه تازيانه است. در قرائت و تفسير آيه شريفه سه نظر است: 1 - بيشتر مفسّران از جمله «ابن عباس» و «سعيد بن جبير» و «مجاهد» آيه شريفه را همانگونه كه آمده است قرائت و تفسير مىكنند. 2 - اما گروهى از جمله «عمر» و «ابن مسعود» واژه «أُحصِنَّ» را به فتح همزه و صاد خوانده و مىگويند: منظور اين است كه اگر آن كنيزان اسلام را برگزيدند... 3 - و «حسن» مىگويد منظور اين است كه اگر اسلام آوردند و در قلمرو زندگى زناشويى وارد شدند... ذلِكَ لِمَنْ خَشِىَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ اين طرح ازدواج با كنيزان براى كسانى از شما مردم با ايمان است كه از دشوارى و رنج بىهمسرى و آلوده شدن به گناه و زشتى مىهراسند و بيم آن مىرود كه مبادا بر اثر لغزشى به كيفر سخت زنا در دو سرا گرفتار شوند. پارهاى گفتهاند: منظور اين است كه انسان از اين بترسد كه به كنيزان دل ببندد و آنگاه به زشتكارى آلوده شود. پارهاى ديگر واژه «عنت» را به مفهوم زيان سخت مادى و معنوى - كه گاه بر اثر طغيان شهوت دامانگير انسان مىگردد - معنا كردهاند؛ امّا به باور ما ديدگاه نخست بهتر به نظر مىرسد. وَاِنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ و سرانجام مىفرمايد: با همه اينها شكيبايى شما- تا خدا گشايشى مطلوب پيش آورد - از ازدواج با كنيزان و بردگى هوا و هوس و آلوده شدن به گناه برايتان بهتر است؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. آيه شريفه نشانگر آن است كه اگر كسى شكيبايى نورزيد و به لغزش افتاد و آن گاه توبه كرد، خداوند توبه واقعى را مىبخشد و رحمت و مهرش را شامل او مىسازد. پديده سنگسار خوارج با استدلال به اين آيه شريفه بر آنند كه پديده سنگسار يك دستور قرآنى نيست و پايه و اساسى ندارد؛ چرا كه آيه شريفه به صراحت مىفرمايد: اگر كنيزان پس از ازدواج دست به زنا زدند كيفر آنان به اندازه نيمى از كيفر زناى شوهردار است. در خود قرآن نيز آمده است كه زن ومرد زناكار را يكصد تازيانه بزنند؛ بنابراين كيفر اين كنيز پنجاه تازيانه خواهد بود. اما در پاسخ آنان گفتهاند كه: 1 - واژه «محصنات» در اين مورد را مىتوان به «زنان آزاد» معنا كرد؛ به ويژه در صدر آيه شريفه جز اين نمىتوان معنا كرد، چرا كه نمىتوان گفت كه هر كسى از شما از نظر اقتصادى نتوانست از زنان شوهردار به همسرى بگيرد، از كنيزان بگيرد: «... المحصنات المؤمنات فمن ما ملكت ايمانكم...». 2 - افزون بر آن، برخى از مفسران واژه «محصنات» را در آيه شريفه به مفهوم «آزاد زنان» گرفتهاند و نه زنان پاكدامن، چرا كه در غير اين صورت بايد ازدواج با غير پاكدامن روا نباشد، در حالى كه رواست: «... محصنات غير مسافحات...». 3 - گذشته از اين دو پاسخ، به نظر مىرسد كه حكم پديده سنگسار در عصر پيامبر مورد اتفاق امت است و برخى آوردهاند كه به دستور پيامبر «ماعز اسلمى» و يك زن و مرد يهودى سنگسار شدند. فقها نيز از عصر صحابه تا كنون در اين مورد به طور جدى چون و چرا نكردهاند. با اين بيان، ديدگاه خوارج خلاف اجماع امت و بى ارزش است. هدف اين مقرّرات پس از ترسيم مقررات ازدواج و بيان رواها و نارواها در تشكيل خانواده و گروههاى گوناگون زنان در اين مورد، اينك مىفرمايد اين دستورات و هشدارها همه به خاطر مصالح و منافع بندگان خداست. يُريدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ خدا مىخواهد راه سعادت و زندگى شايسته را براى شما به روشنى بيان كند و شما را به روشهاى شايسته كسانى كه پيش از شما بودند راه نمايد. در مورد فراز دوم آيه شريفه دو نظر است: 1 - به باور برخى: خدا مىخواهد شما را به راه و رسم حق گرايان و درستكارانِ نسلهاى پيشين راه نمايد تا به آنان اقتدا كنيد و راه و رسم آنان را پيروى نماييد؛ چرا كه صلاح و موفقيت شما در گرو آن است. 2 - اما به باور برخى ديگر: خدا مىخواهد روش و سنّت حقگرايان و باطلگرايان گذشته را برايتان روشن سازد تا با آگاهى و هشيارى از شيوههاى باطلگرايان و ظالمان و گمراهان دورى جوييد و در راه حقگرايان گام سپاريد. وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ منظور اين است كه او شما را به توبه و بازگشت به سوى حق و عدالت فرا مىخواند و شما را به توبه و اصلاح خويش تشويق مىنمايد تا اشتباهات زندگى را جبران كنيد. از آيه شريفه اين نكته دريافت مىگردد كه پندار جبرگرايان بىاساس است، چرا كه آيه شريفه نشانگر آن است كه آفريدگار هستى، تنها خير و شايستگى و نجات بندگانش را مىخواهد و نه انحطاط آنان را. و خدا دانا و فرزانه است. در چهارمين آيه مورد بحث مىافزايد: وَ اللَّهُ يُريدُ اَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُريدُ الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ اَنْ تَميلُوا مَيْلاً عَظيماً خداى پرمهر، از راه لطف بر شما، مىخواهد توبه شما را بپذيرد. برخى مىگويند: او مىخواهد شما را به توبه و بازگشت به سوى حقّ و عدالت موفق سازد و وسايل نجات و جبران اشتباهات را برايتان فراهم آورد؛ ولى كسانى كه از پى خواهشهاى نفسانى مىروند برآنند كه شما دستخوش انحراف و نگونسارى سهمگينى گرديد. در مورد ماهيّت كسانى كه از خواهشهاى دل پيروى مىكنند ديدگاهها يكسان نيست: 1 - برخى برآنند كه منظور، همه باطلگرايان و گمراهانند؛ چرا كه آنان همه از هواهاى خويش فرمان مىبرند. 2 - و برخى مىگويند: منظور زناكاران هستند كه مقررات پاكدامنى را رعايت نمىكنند. 3 - به باور پارهاى منظور، يهود و نصارا مىباشند. 4 - و به باور پارهاى ديگر منظور تنها يهود هستند؛ چرا كه آنان مىگويند ازدواج با خواهر مانعى ندارد. دو پرسش و پاسخ آنها الف - چرا در آيه شريفه و آيه پيشين دو واژه «يتوب عليكم» تكرار شده است؟ پاسخ اين پرسش اين است كه: 1 - اين تكرار بيانگر تأكيد است تا همه دريابند كه خدا توبه واقعى را مىپذيرد. 2 - در هر آيه اين جمله به تناسبى آمده است. در آيه پيشين، سخن از هدايت خداست و آنگاه اين واقعيت را روشن مىسازد كه اگر راه هدايت را در پيش گيرند، خدا توبه آنان را مىپذيرد؛ اما در آيه بعد سخن در اين است كه خواست خدا برخلاف هوا و هوس شهوت پرستان است، و به همين جهت از شما مىخواهد كه باز گرديد و بر اساس خواست او زندگى كنيد. 3 - در آيه دوم روشن است كه خدا توبه و بازگشت انسانها را مىخواهد و از اين جهت پيام آيه روشن است؛ اما در آيه پيش اين موضوع نيامده و اين تكرار براى روشن ساختن آن ابهام است. ب - چرا در آيه شريفه، انحراف و گناه به عظمت وصف شده است؟ پاسخ اين است كه: اين وصف بدان جهت است كه گناهكار با دوستى و الفت با ديگر گناهكاران مىكوشد تا آنان را دستخوش گمراهى و انحراف بيشترى سازد؛ همان گونه كه هدايت يافتگان و بندگان فرمانبردار براى هدايتِ بيشترِ يكديگر با هم الفت مىگيرند، و اين هشدار بدان دليل است كه: كبوتر با كبوتر باز با باز... درست بسان اين آيه شريفه كه مىفرمايد: دوست دارند تو نرمش نشان دهى تا نرمش نشان دهند. و بسان اين آيه كه مىفرمايد: همان گونه كه خودشان كفر ورزيدهاند، آرزو مىكنند شما نيز كفر ورزيد. و نظير اين سخن مشهور كه مىگويند: «هر كس خرمنش آتش گرفت، آرزو مىكند خرمنِ ديگران نيز آتش بگيرد». آرى طبيعت انسانهاى ساخته نشده اين گونه است. در آخرين آيه مورد بحث مىفرمايد: يُريدُ اللَّهُ اَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ خُلِقَ الْاِنْسانُ ضَعيفاً خدا مىخواهد در مورد تشكيل خانواده و زندگى با زنان و ازدواج با كنيزان، با مقررات انسانساز خود، كار را بر شما سبك بگيرد و زندگى را انسانى و آسان سازد. پارهاى برآنند كه ممكن است تفسير آيه اين باشد كه: خدا مىخواهد با پذيرش توبه شما و ارزانى داشتن توفيق توبه به شما، زندگى را آسان سازد و بر شما سبك گيرد. و به باور برخى: خدا مىخواهد به شما امت مسلمان لطف نموده و مقررات آسانى براى زندگىتان فرو فرستد. و خلق الانسان ضعيفا و انسان بهگونهاى آفريده شده است كه در كار زنان، ناتوان است و در مورد آنان چندان توانِ شكيبايى ندارد. پارهاى مىگويند: منظور اين است كه انسان بهگونهاى آفريده شده است كه در برابر طوفان تمايلات و كششهاى درونى مقاومتش كم و در برابر ترس و اندوه به زانو در مىآيد.
25 - مراجعه شود به تفسیر سوره نساء ، آیه :24
26 - مراجعه شود به تفسیر سوره نساء ، آیه :24
ترتیل استاد سعد الغامدی صفحه : 82
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
مشخصات :
قرآن تبيان- جزء 5 - حزب 9 - سوره نساء - صفحه 82
قرائت ترتیل سعد الغامدی-آيه اي-باکیفیت(MP3)
بصورت فونتی ، رسم الخط quran-simple-enhanced ، فونت قرآن طه
با اندازه فونت 25px
بصورت تصویری ، قرآن عثمان طه با کیفیت بالا
مشخصات ترجمه یا تفسیر :
تفسیر مجمع البیان
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
تلاوت توسط استاد راغب مصطفی غلوش درباره 10 - یونس از سایت الکعبه با عنوان یونس والأعلى
مراثی (نوحه) توسط حاج مهدی مختاری بمناسبت محرم الحرام از سایت راسخون با عنوان حاج مهدی مختاری - شب نهم محرم 96 شب تاسوعا - نوای جانسور ارباب بی کفن (نوا و روضه)
ادعیه (دعاخوانی) توسط حاج میثم مطیعی درباره حدیث کساء از سایت راسخون با عنوان حدیث کساء همراه با روضه
سخنرانی توسط حجت الاسلام و المسلمین فاطمی نیا درباره امام علی علیه السلام از سایت راسخون با عنوان داستان های اخلاقی - مظلومیت امام علی ع
مناجات توسط کربلایی حمید علیمی بمناسبت رمضان المبارک درباره راز و نیاز با خدا از سایت ذاکرین با عنوان وقتی خدا خواهد که دستی را بگیرد
ترتیل توسط شیخ أحمد الطرابلسی درباره 96 - علق از سایت mp3quran.net با عنوان قرآن کریم سوره علق - حفص از عاصم
مدایح (به شادی ) توسط حاج سید مهدی میرداماد درباره حضرت معصومه س از سایت عقیق با عنوان سلام همسایه
اذان توسط استاد محمود خلیل الحصری از سایت الکعبه با عنوان أذان ثالث للشیخ الحصری
درس حوزوی توسط آیت الله العظمی مظاهری درباره دین از سایت راسخون با عنوان حکم سرمایه در صورت موت عامل 2
ندبه انتظار توسط حاج مهدی سماواتی بمناسبت شعبان المعظم درباره حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از سایت شهید آوینی با عنوان بیا که از قدمت سبزی بهار بیاید
کلیپ سخنان توسط حجت الاسلام و المسلمین پناهیان درباره دین از سایت راسخون با عنوان منکر دوست داشتنی -کلیپ تصویری
کتاب صوتی توسط حجت الاسلام و المسلمین علی ملکی از سایت پی سی دانلود با عنوان ترجمه شنیداری قرآن کریم - ویژه جوانان و نوجوانان - علی ملکی - سوره یونس
در باره ما
|
تماس با ما
|
نظرخواهی
خدمات تلفن همراه
مر
ا
جعه: 95,211,257