قرآن تبيان- جزء 15 - حزب 29 - سوره اسراء - صفحه 282
نرم افزارهای رایگان تلفن همراه
بازی و سرگرمی
قرآن
مفاتیح
نهج البلاغه
صحیفه سجادیه
اوقات شرعی
مسائل شرعی
گنجینه معنوی
آشپزی
مناسبت ها
الحان قرآن
صحیفه نور امام خمینی ره
پنل عضویت
شروع جزء 15و حزب 29
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
1 - معراج، مقدّسترين سفر در طول تاريخ است، مسافرش پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله، فرودگاهش مسجدالحرام، گذرگاهش مسجد الاقصى، ميزبانش خدا، هدف آن ديدن آيات الهى، سوغاتىاش اخبار آسمانها و ملكوت و بالا بردن سطح فهم بشر از اين دنياى مادّى بوده است. <10>
بر اساس روايات، پيامبر يك سال قبل از هجرت، پس از نماز مغرب در مسجدالحرام، از طريق مسجدالاقصى به وسيلهى «بُراق» <11> به آسمانها رفت و چون بازگشت، نماز صبح را در مسجدالحرام خواند. <12>
معراج پيامبر، جسمانى و در بيدارى بوده، نه در خواب و با روح! و اصل آن از ضروريات دين و مورد اتّفاق همهى فرقههاى اسلامى است. <13>
روايات متواتر <14> و برخى دعاها و زيارتنامهها هم به اين مسأله اشاره دارد و در برخى احاديث، منكر آن كافر معرّفى شده است.
خداوند، حضرت آدم را از آسمان به زمين آورد، ولى حضرت رسولصلى الله عليه وآله را از زمين به آسمان برد. <15> پيامبر در آن شب، عوالم بالا، ملكوت آسمانها و عجائب آفرينش را ديده <16> و با انبيا ملاقات كردند. <17> و احاديث قدسى در اين سفر بر آن حضرت وارد شده است، رهبرى و ولايت علىعليه السلام مطرح شد.
در اين سفر، حضرت رسول، بهشت و جهنّم را ديد، وضعيّت بهشتيان و نعمتهايشان و دوزخيان و عذابهايشان از مشاهدات ديگر پيامبر بود. وقتى پيامبر داستان معراج را بيان فرمود، بعضى مردم كمظرفيّت از دين برگشتند. <18>
اشكال و جواب:
بعضى در مورد معراج و سفر آسمانى پيامبرصلى الله عليه وآله، سؤالها يا شبهههايى را مطرح مىكنند، از قبيل اينكه: در فضاى بيرون جوّ، هوا نيست، گرماى سوزان و سرماى كشنده هست، مشكل بىوزنى وجود دارد، اشعّههاى كيهانى خطرناك است، يك شب براى سير در آسمانها كوتاه است و اگر كسى بخواهد در فضا سير كند، بايد سرعتى شبيه سرعت نور يا بيشتر داشته باشد، براى فرار از جاذبه بايد سرعتى معادل 40000 كيلومتر در ساعت داشت و امثال اينها.
پاسخ اجمالى شبهات اين است: اصل معراج در قرآن وروايات متواتر آمده <19> و آنچه مهم است، ايمان به اصل آن است وايمان به جزئيّاتش ضرورى نيست. <20> از طرفى معجزه بايد عقلاً محال نباشد وچون معراج از معجزات پيامبراسلامصلى الله عليه وآله است، مشمول قواعد كلّى همهى معجزات مىشود.
بقيّهى مشكلات وشبهات نيز با توجّه به قدرت الهى قابل حلّ است. علاوه برآنكه امروزه كه انسان، هواپيما و قمرمصنوعى وسفينههاى فضايى به كرات ديگر مىفرستد، پذيرفتن معراج آسان است.
چنانكه قرآن، جابهجايى تخت بلقيس را از كشورى به كشور ديگر در يك چشم به هم زدن مطرح مىكند كه اين مسأله، مشكل طىّ مسافت را حلّ مىكند. 1- معراج، لغو نيست، بلكه اسرارى قابل توجّه دارد. «سبحان الّذى اسرى...»
2- معراج، اردوى خصوصى و بازديد علمى پيامبر بود، وگرنه خداوند بىمكان است. «سبحان الّذى اسرى...»
3- عبوديّت، مقدّمهى پرواز است و عروج، بىخروج از صفات رذيله، ممكن نيست. «أسرى بعَبده»
4- انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس دربارهى اولياى خدا غلوّ نكنيم. «أسرى بعَبده»
5 - عبوديّت، از افتخارات پيامبر و زمينهى دريافتهاى الهى اوست. «بعَبده»
6- پيامبرى كه امتّش در آينده از فضانوردان نيز خواهند بود، لازم است به معراج و سفر آسمانى رفته باشد. «أسرى بعبده»
7- براى قرب به خدا، شب بهترين وقت است. <21> «أسرى... ليلاً»
8 - شب معراج، شب بسيار مهمى است. «ليلاً» نكره آمده است.
9- اگر استعداد وشايستگى باشد، پرواز يكشبه انجام مىگيرد.«أسرى بعبده ليلاً»
10- مسجد، بهترين سكوى پرواز معنوى مؤمن است. «من المسجد»
11- مسجد بايد محور كارهاى ما باشد. «من المسجدالحرام الى المسجدالاقصى»
12- حركتهاى مقدّس، بايد از راههاى مقدّس باشد. «أسرى... من المسجد»
13- سرسبزى و بركات، بايد بر محور مسجد باشد. «المسجد... بارَكنا حَوله»
14- بيت المقدّس و حوالى آن، محلّ نزول بركات آسمانى، مقّر پيامبران و فرودگاه فرشتگان در تاريخ بوده است. «باركنا حَوله»
15- ظرفيّت علمى انسان، از دانستنىهاى زمين بيشتر و شگفتىهاى آسمان نيز از زمين بيشتر است. «أسرى... لنُريَه من آياتنا»
16- هدف معراج، كسب معرفت و رشد معنوى بود. «لنُريَه من آياتنا»
17- آيات الهى آن قدر بىانتهاست كه رسول خدا نيز توان دستيابى به همهى آنها را ندارد. «من آياتنا» <22>
18- خداوند، به مخالفان هشدار مىدهد كه آنان را مىبيند و سخنانشان را مىشنود. «السّميع البصير»
وَآتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِی إِسْرَائِیلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِن دُونِی وَکِیلًا
2 - در قرآن، بارها سفارش به توكّل بر خدا و دورى از توكّل به غير او شده و در كنار فرمان به توكّل، دليل آن نيز بيان شده است. مثلاً در سوره اعراف مىفرمايد: چون خداوند علم بىنهايت دارد، بر او توكّل كن. <23> و در سوره يوسف مىفرمايد: چون حكومت بدست اوست، پس بر او توكّل كن. <24> و يا در سوره نساء مىفرمايد: چون مالك بىچون و چرا اوست، پس او را وكيل خود بگير. <25>
رسالت حضرت موسى جهانى بوده است، هر چند در اين آيه، موسىعليه السلام را براى بنىاسرائيل هادى مىداند، ولى در جاى ديگر او را برگزيده و هادى تمام مردم مىداند: «نوراً و هدىً للنّاس» <26> ، «اصطفيتُك على النّاس» <27> . 1- در تبليغ، گاهى هموطن وهمشهرى بودنِ مبلّغ با مخاطبان تاثير دارد. «هُدىً لبنى اسرائيل»
2- عصارهى دعوت پيامبران، توحيد است. «آتينا موسىالكتاب ... الاّ تتّخذوا»
3- انسان نياز به تكيهگاه دارد، و انبيا، خداوند را تكيهگاه واقعى او معرّفى مىكنند. «الاّ تتّخذوا من دونى وكيلاً»
ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ کَانَ عَبْدًا شَکُورًا
3 - حضرت نوح را «پدر دوّم» انسان گفتهاند، چون در طوفان نوح، همهى مردم غرق شدند، جز آنان كه در كشتى همراه نوح بودند. از اين رو معناى «ذُرّيّة مَن حَمَلنا» همانند جملهى «يا بنى آدم» است.
حضرت نوح در ميان پيامبران، بيش از همه عمر كرد و همواره گرفتار اذيّت و آزار كفّار و لجوجان بود، ولى بندهاى بسيار شاكر بود. <28> خداوند نيز براى حضرت نوح، حساب ويژهاى باز كرده و سلام مخصوص به او داده است. <29> 1- در مكتب انبيا بودن و همراهى با آنان، رمز نجات و بقاى انسان است. «ذُرّية مَن حَمَلنا مع نوحٍ»
2- تاريخِ گذشتگان، عامل تربيت و هشدار براى آيندگان است. «ذُرّية مَن حملنا»
3- توجّه دادن فرزندان به شرافت و ايمان نياكان، راهى عاطفى براى تربيت و پذيرش دعوت و مسئوليّت آنان است. «ذُرّية مَن حمَلنا»
4- عبوديّت وبندگى خدا، زمينه ايمنى از حوادث و مهالك است. «حَملنا مع نوح انّه كان عبداً شكوراً»
5 - تجليل از مردان والا و اسوه، از عوامل تربيت است. «كان عبداً شكوراً»
6- يكى از بركات شكور بودن، ذرّيه پايدار داشتن است.«ذرّية مَن... عبداً شكوراً»
وَقَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا
4 - ممكن است دو نوبت فساد بنىاسرائيل؛ يك بار به خاطر شهادت شعيا و مخالفت آرميا و يك بار هم به خاطر قتل زكريّا و يحيى بوده باشد، البتّه احتمال ماجراهاى ديگرى نيز داده شده كه در آيات بعد به آن اشاره مىشود.
بهشت مخصوص كسانى است كه از هرگونه برترىطلبى و استكبار دورى كنند، نه كسانى كه خود را برتر و بزرگتر از ديگران بدانند. «تلك الدّار الآخرة نَجعلها للّذين لا يُريدون علوّاً فى الارض و لافساداً» <30> 1- كتابهاى آسمانى، از آينده نيز خبر دادهاند. «قَضَينا»
2- سوابق قوم يهود، در تورات هم ثبت شده است. «فى الكتاب»
3- فساد، شامل انواع فسادهاى جانى، فرهنگى، اقتصادى، نظامى و سياسى مىشود. «لتفسدنّ» مطلق آمده است.
4- برترىجويى و فساد در زمين، از خصلتهاى دنياطلبان است. «لتفسدنّ فى الارض و لتعلنّ»
5 - فسادى خطرناكتر است كه ريشهى استكبارى داشته باشد و تكرار شود. «لتفسدنّ... مَرّتين و لتعلنّ»
6- گاهى مستضعفين نيز مستكبر مىشوند. «ولتَعلُنّ عُلوّا كبيرا»
فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا
5 - قرآن، براى آن گروهى كه فسادگران بنىاسرائيل را سركوب مىكنند، مصداقى بيان نكرده است. امّادر تفاسير، آن را به بختالنصّر، طالوت، پادشاهروم، هيتلر و... تطبيق دادهاند، ولى هيچ كدام از آنان، با كلمهى مقدّس «بَعثنا» كه براى قيامت و بعثت انبيا آمده، و«عباداً لنا» كه براى افرادى همچون پيامبران بكار رفته است، سازگار نيست. بنابراين شايد نظر آيه به آيندهاى باشد كه هنوز نيامده است. 1- از سنّتهاى الهى، نابودى مستكبران طغيانگر است. «بَعثنا عليكم»
2- تحقّق وعدههاى الهى، به معناى كنار بودن انسان از وظيفهى جهاد نيست. «بعثنا عليكم عباداً»
3- جهاد و مبارزه با مستكبران، مخصوص اسلام نيست. «بعثنا... اولى بأس شديد»
4- دست بالاى دست بسيار است. بنىاسرائيل طغيان كردند، خدا هم برتر از آنان را برايشان مسلطّ مىسازد. «بعثنا... اولى بأس شديد»
5 - فراهم آوردن قدرت براى سركوبى فتنهگران و سلب امنيّت از آنان، حتّى از طريق گشت خانه به خانه، كارى نيكو است. «فجاسوا خلال الدّيار»
6- پيشگويىهاى آسمانى، حتماً به وقوع مىپيوندد. «وعداً مفعولاً»
ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیرًا
6 - ظاهر آيه اين است كه پس از فسادگرى و شكست بنىاسرائيل، خداوند دوباره آنان را با سرمايه و فرزندان سروسامان دهد، ولى احتمال دارد مخاطب «رَدَدنا لكم الكرّة»، همان «عباداً لنا اولى بأس» آيه قبل باشد، يعنى به بندگان سلحشور خويش دو لطف داريم: يكى تارومار كردن متجاوزان بنىاسرائيل، و ديگرى به قدرت و حكومت رساندن آنان. 1- مهلت دادن و امتحان مجدّد از طريق سرمايه وفرزندان، از سنّتهاى الهى است. «رَددنا لكم»
2- سرمايه ونيروى انسانى، وسيله قدرت وحكومت است. «اَمددناكمباموالٍ وبنين»
3- لطف خدا، هم شامل فرد گنهكارى مىشود كه توبه كند، و هم امّت گنهكار كه گوشمالى شده باشد. «رَددنا لكم الكرّة»
4- كثرت جمعيّت، از نعمتهاى الهى است. «جعلناكم اكثر نفيراً»
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوءُوا وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیرًا
7 - آنچه در حوادث تاريخى اهميّت داشته و موجب سازندگى مىشود، عبرتها و درسهاى آن است، نه جزئيات حوادث. ماجراى تارومار شدن مستكبران يهود به دست بندگان مؤمن خدا كه در دو آيهى اخير بيان شده، براى اين است كه بگويد: استكبار وكفر، بىپاسخ نيست. چون همين هدف كلّى و تربيتى مقصود بوده است، لذا آيه به ذكر جزئيات درگيرى و نفرات و سلاح نپرداخته است، مثل داستان حضرت يوسف عليه السلام كه چون هدف تربيتى و عفاف آموزى دارد، خيلى از جزئيّات داستان، حتّى نام زليخا نيز مطرح نشده است.
گرچه بعضى تفاسير، استكبار و فساد يهود و قلع و قمع شدن آنان را در دو نوبت، به افرادى در گذشتههاى دور يا نزديك نسبت دادهاند و مسجدالاقصى در طول چند هزار سال، بارها شاهد حوادث و خاطرات تلخ بوده است، ولى شايد با توجّه به آيات وروايات، بايد منتظر تجاوز و استكبار اسرائيل در آينده و ريشه كن شدن آنان از سوى بندگان صالح خدا باشيم. چنانكه از ظاهر آيهى 5 و 6 بر مىآيد، كه هنوز چنين فساد گستردهاى در زمين از طرف بنىاسرائيل وچنين قلع و قمع مهمى توسط مردان خدا انجام نشده است. <31>
روايات متعدّدى كه در ذيل اين آيه در تفاسير آمده است، برخى نابودى يهوديان متجاوز را به قبل از قيام حضرت مهدى عليه السلام توسط انقلابيون مؤمن دانسته است، كه شمشيرهاى خود را بر دوش نهاده، تا مرز شهادت پيش مىروند و زمينهساز حكومت جهانى حضرت مهدىعليه السلام مىشوند. و برخى وقوع آن را در زمان ظهور امام زمان دانسته كه متجاوزان يهود، قلع و قمع خواهند شد. <32> 1- نيكى و بدى ما، به خداوند سود يا زيانى نمىرساند بلكه نتيجه آن به خود ما باز مىگردد. «اِن اَحسنتم اَحسنتم لانفسكم و اِن أسأتم فلها»
2- اوّل بايد از نيكىها دم زد، سپس از بدىها. «اِن احسنتم... اِن اسأتم»
3- انسان در انتخاب و چگونگى عمل خويش، آزاد است. «اِن احسنتم... اِن اسأتم»
4- فراز ونشيبهاى تاريخ ونابودى يهود بدنبال بلندپروازى آن، بر پايه قانون و سنّت الهى مىباشد. «اِن احسنتم احسنتم...»
5 - مساجد، پيوسته پايگاه قدرت اديان و سمبل قدرت بوده و آزاد كردن مساجد از سلطهى كفار از وظائف مؤمنان است. براى سركوب يهوديان متجاوز، مردان خدا وارد بيت المقدّس مىشوند، چنانكه مسلمانان با فتح مكّه وارد مسجدالحرام شدند. «ليدخلوا المسجد»
6- براى تقويت حق، قلع و قمع مستكبران لازم است. «و ليتبّروا ما علوا تتبيرا»
صفحه : 282
بزرگتر
کوچکتر
بدون ترجمه
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
تصویر
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
1 - معراج، مقدّسترين سفر در طول تاريخ است، مسافرش پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله، فرودگاهش مسجدالحرام، گذرگاهش مسجد الاقصى، ميزبانش خدا، هدف آن ديدن آيات الهى، سوغاتىاش اخبار آسمانها و ملكوت و بالا بردن سطح فهم بشر از اين دنياى مادّى بوده است. <10> بر اساس روايات، پيامبر يك سال قبل از هجرت، پس از نماز مغرب در مسجدالحرام، از طريق مسجدالاقصى به وسيلهى «بُراق» <11> به آسمانها رفت و چون بازگشت، نماز صبح را در مسجدالحرام خواند. <12> معراج پيامبر، جسمانى و در بيدارى بوده، نه در خواب و با روح! و اصل آن از ضروريات دين و مورد اتّفاق همهى فرقههاى اسلامى است. <13> روايات متواتر <14> و برخى دعاها و زيارتنامهها هم به اين مسأله اشاره دارد و در برخى احاديث، منكر آن كافر معرّفى شده است. خداوند، حضرت آدم را از آسمان به زمين آورد، ولى حضرت رسولصلى الله عليه وآله را از زمين به آسمان برد. <15> پيامبر در آن شب، عوالم بالا، ملكوت آسمانها و عجائب آفرينش را ديده <16> و با انبيا ملاقات كردند. <17> و احاديث قدسى در اين سفر بر آن حضرت وارد شده است، رهبرى و ولايت علىعليه السلام مطرح شد. در اين سفر، حضرت رسول، بهشت و جهنّم را ديد، وضعيّت بهشتيان و نعمتهايشان و دوزخيان و عذابهايشان از مشاهدات ديگر پيامبر بود. وقتى پيامبر داستان معراج را بيان فرمود، بعضى مردم كمظرفيّت از دين برگشتند. <18> اشكال و جواب: بعضى در مورد معراج و سفر آسمانى پيامبرصلى الله عليه وآله، سؤالها يا شبهههايى را مطرح مىكنند، از قبيل اينكه: در فضاى بيرون جوّ، هوا نيست، گرماى سوزان و سرماى كشنده هست، مشكل بىوزنى وجود دارد، اشعّههاى كيهانى خطرناك است، يك شب براى سير در آسمانها كوتاه است و اگر كسى بخواهد در فضا سير كند، بايد سرعتى شبيه سرعت نور يا بيشتر داشته باشد، براى فرار از جاذبه بايد سرعتى معادل 40000 كيلومتر در ساعت داشت و امثال اينها. پاسخ اجمالى شبهات اين است: اصل معراج در قرآن وروايات متواتر آمده <19> و آنچه مهم است، ايمان به اصل آن است وايمان به جزئيّاتش ضرورى نيست. <20> از طرفى معجزه بايد عقلاً محال نباشد وچون معراج از معجزات پيامبراسلامصلى الله عليه وآله است، مشمول قواعد كلّى همهى معجزات مىشود. بقيّهى مشكلات وشبهات نيز با توجّه به قدرت الهى قابل حلّ است. علاوه برآنكه امروزه كه انسان، هواپيما و قمرمصنوعى وسفينههاى فضايى به كرات ديگر مىفرستد، پذيرفتن معراج آسان است. چنانكه قرآن، جابهجايى تخت بلقيس را از كشورى به كشور ديگر در يك چشم به هم زدن مطرح مىكند كه اين مسأله، مشكل طىّ مسافت را حلّ مىكند. 1- معراج، لغو نيست، بلكه اسرارى قابل توجّه دارد. «سبحان الّذى اسرى...» 2- معراج، اردوى خصوصى و بازديد علمى پيامبر بود، وگرنه خداوند بىمكان است. «سبحان الّذى اسرى...» 3- عبوديّت، مقدّمهى پرواز است و عروج، بىخروج از صفات رذيله، ممكن نيست. «أسرى بعَبده» 4- انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس دربارهى اولياى خدا غلوّ نكنيم. «أسرى بعَبده» 5 - عبوديّت، از افتخارات پيامبر و زمينهى دريافتهاى الهى اوست. «بعَبده» 6- پيامبرى كه امتّش در آينده از فضانوردان نيز خواهند بود، لازم است به معراج و سفر آسمانى رفته باشد. «أسرى بعبده» 7- براى قرب به خدا، شب بهترين وقت است. <21> «أسرى... ليلاً» 8 - شب معراج، شب بسيار مهمى است. «ليلاً» نكره آمده است. 9- اگر استعداد وشايستگى باشد، پرواز يكشبه انجام مىگيرد.«أسرى بعبده ليلاً» 10- مسجد، بهترين سكوى پرواز معنوى مؤمن است. «من المسجد» 11- مسجد بايد محور كارهاى ما باشد. «من المسجدالحرام الى المسجدالاقصى» 12- حركتهاى مقدّس، بايد از راههاى مقدّس باشد. «أسرى... من المسجد» 13- سرسبزى و بركات، بايد بر محور مسجد باشد. «المسجد... بارَكنا حَوله» 14- بيت المقدّس و حوالى آن، محلّ نزول بركات آسمانى، مقّر پيامبران و فرودگاه فرشتگان در تاريخ بوده است. «باركنا حَوله» 15- ظرفيّت علمى انسان، از دانستنىهاى زمين بيشتر و شگفتىهاى آسمان نيز از زمين بيشتر است. «أسرى... لنُريَه من آياتنا» 16- هدف معراج، كسب معرفت و رشد معنوى بود. «لنُريَه من آياتنا» 17- آيات الهى آن قدر بىانتهاست كه رسول خدا نيز توان دستيابى به همهى آنها را ندارد. «من آياتنا» <22> 18- خداوند، به مخالفان هشدار مىدهد كه آنان را مىبيند و سخنانشان را مىشنود. «السّميع البصير»
2 - در قرآن، بارها سفارش به توكّل بر خدا و دورى از توكّل به غير او شده و در كنار فرمان به توكّل، دليل آن نيز بيان شده است. مثلاً در سوره اعراف مىفرمايد: چون خداوند علم بىنهايت دارد، بر او توكّل كن. <23> و در سوره يوسف مىفرمايد: چون حكومت بدست اوست، پس بر او توكّل كن. <24> و يا در سوره نساء مىفرمايد: چون مالك بىچون و چرا اوست، پس او را وكيل خود بگير. <25> رسالت حضرت موسى جهانى بوده است، هر چند در اين آيه، موسىعليه السلام را براى بنىاسرائيل هادى مىداند، ولى در جاى ديگر او را برگزيده و هادى تمام مردم مىداند: «نوراً و هدىً للنّاس» <26> ، «اصطفيتُك على النّاس» <27> . 1- در تبليغ، گاهى هموطن وهمشهرى بودنِ مبلّغ با مخاطبان تاثير دارد. «هُدىً لبنى اسرائيل» 2- عصارهى دعوت پيامبران، توحيد است. «آتينا موسىالكتاب ... الاّ تتّخذوا» 3- انسان نياز به تكيهگاه دارد، و انبيا، خداوند را تكيهگاه واقعى او معرّفى مىكنند. «الاّ تتّخذوا من دونى وكيلاً»
3 - حضرت نوح را «پدر دوّم» انسان گفتهاند، چون در طوفان نوح، همهى مردم غرق شدند، جز آنان كه در كشتى همراه نوح بودند. از اين رو معناى «ذُرّيّة مَن حَمَلنا» همانند جملهى «يا بنى آدم» است. حضرت نوح در ميان پيامبران، بيش از همه عمر كرد و همواره گرفتار اذيّت و آزار كفّار و لجوجان بود، ولى بندهاى بسيار شاكر بود. <28> خداوند نيز براى حضرت نوح، حساب ويژهاى باز كرده و سلام مخصوص به او داده است. <29> 1- در مكتب انبيا بودن و همراهى با آنان، رمز نجات و بقاى انسان است. «ذُرّية مَن حَمَلنا مع نوحٍ» 2- تاريخِ گذشتگان، عامل تربيت و هشدار براى آيندگان است. «ذُرّية مَن حملنا» 3- توجّه دادن فرزندان به شرافت و ايمان نياكان، راهى عاطفى براى تربيت و پذيرش دعوت و مسئوليّت آنان است. «ذُرّية مَن حمَلنا» 4- عبوديّت وبندگى خدا، زمينه ايمنى از حوادث و مهالك است. «حَملنا مع نوح انّه كان عبداً شكوراً» 5 - تجليل از مردان والا و اسوه، از عوامل تربيت است. «كان عبداً شكوراً» 6- يكى از بركات شكور بودن، ذرّيه پايدار داشتن است.«ذرّية مَن... عبداً شكوراً»
4 - ممكن است دو نوبت فساد بنىاسرائيل؛ يك بار به خاطر شهادت شعيا و مخالفت آرميا و يك بار هم به خاطر قتل زكريّا و يحيى بوده باشد، البتّه احتمال ماجراهاى ديگرى نيز داده شده كه در آيات بعد به آن اشاره مىشود. بهشت مخصوص كسانى است كه از هرگونه برترىطلبى و استكبار دورى كنند، نه كسانى كه خود را برتر و بزرگتر از ديگران بدانند. «تلك الدّار الآخرة نَجعلها للّذين لا يُريدون علوّاً فى الارض و لافساداً» <30> 1- كتابهاى آسمانى، از آينده نيز خبر دادهاند. «قَضَينا» 2- سوابق قوم يهود، در تورات هم ثبت شده است. «فى الكتاب» 3- فساد، شامل انواع فسادهاى جانى، فرهنگى، اقتصادى، نظامى و سياسى مىشود. «لتفسدنّ» مطلق آمده است. 4- برترىجويى و فساد در زمين، از خصلتهاى دنياطلبان است. «لتفسدنّ فى الارض و لتعلنّ» 5 - فسادى خطرناكتر است كه ريشهى استكبارى داشته باشد و تكرار شود. «لتفسدنّ... مَرّتين و لتعلنّ» 6- گاهى مستضعفين نيز مستكبر مىشوند. «ولتَعلُنّ عُلوّا كبيرا»
5 - قرآن، براى آن گروهى كه فسادگران بنىاسرائيل را سركوب مىكنند، مصداقى بيان نكرده است. امّادر تفاسير، آن را به بختالنصّر، طالوت، پادشاهروم، هيتلر و... تطبيق دادهاند، ولى هيچ كدام از آنان، با كلمهى مقدّس «بَعثنا» كه براى قيامت و بعثت انبيا آمده، و«عباداً لنا» كه براى افرادى همچون پيامبران بكار رفته است، سازگار نيست. بنابراين شايد نظر آيه به آيندهاى باشد كه هنوز نيامده است. 1- از سنّتهاى الهى، نابودى مستكبران طغيانگر است. «بَعثنا عليكم» 2- تحقّق وعدههاى الهى، به معناى كنار بودن انسان از وظيفهى جهاد نيست. «بعثنا عليكم عباداً» 3- جهاد و مبارزه با مستكبران، مخصوص اسلام نيست. «بعثنا... اولى بأس شديد» 4- دست بالاى دست بسيار است. بنىاسرائيل طغيان كردند، خدا هم برتر از آنان را برايشان مسلطّ مىسازد. «بعثنا... اولى بأس شديد» 5 - فراهم آوردن قدرت براى سركوبى فتنهگران و سلب امنيّت از آنان، حتّى از طريق گشت خانه به خانه، كارى نيكو است. «فجاسوا خلال الدّيار» 6- پيشگويىهاى آسمانى، حتماً به وقوع مىپيوندد. «وعداً مفعولاً»
6 - ظاهر آيه اين است كه پس از فسادگرى و شكست بنىاسرائيل، خداوند دوباره آنان را با سرمايه و فرزندان سروسامان دهد، ولى احتمال دارد مخاطب «رَدَدنا لكم الكرّة»، همان «عباداً لنا اولى بأس» آيه قبل باشد، يعنى به بندگان سلحشور خويش دو لطف داريم: يكى تارومار كردن متجاوزان بنىاسرائيل، و ديگرى به قدرت و حكومت رساندن آنان. 1- مهلت دادن و امتحان مجدّد از طريق سرمايه وفرزندان، از سنّتهاى الهى است. «رَددنا لكم» 2- سرمايه ونيروى انسانى، وسيله قدرت وحكومت است. «اَمددناكمباموالٍ وبنين» 3- لطف خدا، هم شامل فرد گنهكارى مىشود كه توبه كند، و هم امّت گنهكار كه گوشمالى شده باشد. «رَددنا لكم الكرّة» 4- كثرت جمعيّت، از نعمتهاى الهى است. «جعلناكم اكثر نفيراً»
7 - آنچه در حوادث تاريخى اهميّت داشته و موجب سازندگى مىشود، عبرتها و درسهاى آن است، نه جزئيات حوادث. ماجراى تارومار شدن مستكبران يهود به دست بندگان مؤمن خدا كه در دو آيهى اخير بيان شده، براى اين است كه بگويد: استكبار وكفر، بىپاسخ نيست. چون همين هدف كلّى و تربيتى مقصود بوده است، لذا آيه به ذكر جزئيات درگيرى و نفرات و سلاح نپرداخته است، مثل داستان حضرت يوسف عليه السلام كه چون هدف تربيتى و عفاف آموزى دارد، خيلى از جزئيّات داستان، حتّى نام زليخا نيز مطرح نشده است. گرچه بعضى تفاسير، استكبار و فساد يهود و قلع و قمع شدن آنان را در دو نوبت، به افرادى در گذشتههاى دور يا نزديك نسبت دادهاند و مسجدالاقصى در طول چند هزار سال، بارها شاهد حوادث و خاطرات تلخ بوده است، ولى شايد با توجّه به آيات وروايات، بايد منتظر تجاوز و استكبار اسرائيل در آينده و ريشه كن شدن آنان از سوى بندگان صالح خدا باشيم. چنانكه از ظاهر آيهى 5 و 6 بر مىآيد، كه هنوز چنين فساد گستردهاى در زمين از طرف بنىاسرائيل وچنين قلع و قمع مهمى توسط مردان خدا انجام نشده است. <31> روايات متعدّدى كه در ذيل اين آيه در تفاسير آمده است، برخى نابودى يهوديان متجاوز را به قبل از قيام حضرت مهدى عليه السلام توسط انقلابيون مؤمن دانسته است، كه شمشيرهاى خود را بر دوش نهاده، تا مرز شهادت پيش مىروند و زمينهساز حكومت جهانى حضرت مهدىعليه السلام مىشوند. و برخى وقوع آن را در زمان ظهور امام زمان دانسته كه متجاوزان يهود، قلع و قمع خواهند شد. <32> 1- نيكى و بدى ما، به خداوند سود يا زيانى نمىرساند بلكه نتيجه آن به خود ما باز مىگردد. «اِن اَحسنتم اَحسنتم لانفسكم و اِن أسأتم فلها» 2- اوّل بايد از نيكىها دم زد، سپس از بدىها. «اِن احسنتم... اِن اسأتم» 3- انسان در انتخاب و چگونگى عمل خويش، آزاد است. «اِن احسنتم... اِن اسأتم» 4- فراز ونشيبهاى تاريخ ونابودى يهود بدنبال بلندپروازى آن، بر پايه قانون و سنّت الهى مىباشد. «اِن احسنتم احسنتم...» 5 - مساجد، پيوسته پايگاه قدرت اديان و سمبل قدرت بوده و آزاد كردن مساجد از سلطهى كفار از وظائف مؤمنان است. براى سركوب يهوديان متجاوز، مردان خدا وارد بيت المقدّس مىشوند، چنانكه مسلمانان با فتح مكّه وارد مسجدالحرام شدند. «ليدخلوا المسجد» 6- براى تقويت حق، قلع و قمع مستكبران لازم است. «و ليتبّروا ما علوا تتبيرا»
ترتیل بسم الله الرحمن الرحیم
ترتیل استاد سعد الغامدی صفحه : 282
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
مشخصات :
قرآن تبيان- جزء 15 - حزب 29 - سوره اسراء - صفحه 282
قرائت ترتیل سعد الغامدی-آيه اي-باکیفیت(MP3)
بصورت فونتی ، رسم الخط quran-simple-enhanced ، فونت قرآن طه
با اندازه فونت 25px
بصورت تصویری ، قرآن عثمان طه با کیفیت بالا
مشخصات ترجمه یا تفسیر :
تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
انتخاب
فهرست
جستجو
صفحه بعد
صفحه قبل
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
سخنرانی توسط آیت الله ناصری دولت آبادی درباره حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از سایت راسخون با عنوان امامت - اثبات وجود امام زمان عج
مراثی (نوحه) توسط کربلایی حمید علیمی بمناسبت رمضان المبارک درباره امام علی علیه السلام از سایت تبیان با عنوان محراب غرق خون
مدایح (به شادی ) توسط حاج سید مهدی میرداماد بمناسبت جمادی الثانی درباره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از سایت راسخون با عنوان سید مهدی میر داماد و سید مجید بنی فاطمه - فروردین 1395 - ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها - ذکر و مدح امیرالمومنین علیه السلام
ادعیه (دعاخوانی) درباره دعای ابوحمزه ثمالی از سایت پی سی دانلود با عنوان دعای ابوحمزه ثمالی با صدای میثم التمار - زمان: ۰۰:۵۷:۲۸ - ۲۶.۳ مگابایت
مناجات توسط حاج منصور ارضی بمناسبت رمضان المبارک از سایت راسخون با عنوان حاج منصور ارضی-رمضان92 (شب چهارم-حضرت زینب(س)-مناجات)مسجد ارک تهران
تلاوت توسط استاد شحات محمد انور درباره 25 - فرقان از سایت الکعبه با عنوان الفرقان 1
اذان توسط استاد سید متولی عبد العال از سایت الکعبه با عنوان الاذان
درس حوزوی توسط آیت الله العظمی جوادی آملی درباره 6 - انعام از سایت راسخون با عنوان سوره ی انعام آیات 1 تا 3 - 4
ترتیل توسط شیخ شیرزاد عبدالرحمن طاهر درباره 94 - شرح از سایت mp3quran.net با عنوان قرآن کریم سوره شرح - حفص از عاصم
ندبه انتظار توسط حاج سید مهدی میرداماد بمناسبت ایام فاطمیه درباره حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از سایت شهید آوینی با عنوان کم می خوریم غصه ی دنیای بی تو را/ درد و دل با امام زمان عج
کلیپ سخنان توسط آیت الله العظمی بهجت درباره دین از سایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله العظمی بهجت ره با عنوان دعا برای نجات همه مسلمانان از بلاها
کتاب صوتی توسط حجت الاسلام و المسلمین علی ملکی از سایت پی سی دانلود با عنوان ترجمه شنیداری قرآن کریم - ویژه جوانان و نوجوانان - علی ملکی - سوره التغابن
در باره ما
|
تماس با ما
|
نظرخواهی
|
سایت جایگزین
خدمات تلفن همراه
مر
ا
جعه: 180,231,897