قرآن تبيان- جزء 27 - حزب 53 - سوره ذاریات - صفحه 522


قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ
31 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ
32 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»
لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِینٍ
33 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»
مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ
34 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»
فَأَخْرَجْنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
35 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»
فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِینَ
36 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»
وَتَرَکْنَا فِیهَا آیَةً لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ
37 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»
وَفِی مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ
38 - مراد از «سلطان مبين»، دليل و برهان روشنى است كه بتوان با ديگران احتجاج كرد و از راه منطقى، حجّت خود را ارائه داد. كلمه «نبذ» به معناى پرتاب چيزهاى حقير و ناچيز است، كلمه «مليم» از «لوم» و «ملامت» به كسى گفته مى‌شود كه در خور سرزنش باشد. مقصود از «رُكنه»، قدرت، لشگر، ثروت، سابقه و تبليغات فرعون است. يعنى فرعون با اتكا به قدرت خود، به مبارزه با موسى پرداخت و از پذيرش دعوت او سر باز زد. 1- در تاريخ انبيا، عبرت‌هاى فراوانى است. «و فى موسى» 2- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ سرچشمه‌ها رفت. «ارسلناه الى فرعون» 3- سلاح انبيا در برابر مخالفان، منطق قوى و معجزه آشكار است. «سلطان مبين» 4- اركان نظامى، اقتصادى و تبليغاتى، سبب استكبار و بى‌اعتنايى جبّاران و طاغوت‌ها به نداى حق مى‌شود. «فتولّى بركنه» 5 - منحرفان سعى مى‌كنند انحراف خود را توجيه كنند و بهترين توجيه اين است كه پيامبر خدا ساحر يا مجنون معرّفى شود. «ساحرٌ او مجنون» 6- قهر الهى، بعد از اتمام حجت است. «سلطان مبين... قال ساحر... فاخذناه...» 7- ارتش نبايد چشم بسته مطيع هركسى باشد. قهر الهى لشگريان فرعون را نيز فراگرفت. «فاخذناه و جنوده» 8 - طاغوت‌ها و تمام نيروهايشان، در برابر قهر الهى بسيار ضعيف و ناچيزند. «فنبذناهم» 9- منحرفان، هم گرفتار هلاكت ظاهرى مى‌شوند و هم ملامت درونى. «اخذناه... و هو مليم» 10- قهر خداوند همه‌ى منحرفان را فرامى‌گيرد ولى رهبران فاسد در خور ملامت ويژه‌اى هستند. «و هو مليم» نفرمود: «و هم مليمون»
فَتَوَلَّى بِرُکْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
39 - مراد از «سلطان مبين»، دليل و برهان روشنى است كه بتوان با ديگران احتجاج كرد و از راه منطقى، حجّت خود را ارائه داد. كلمه «نبذ» به معناى پرتاب چيزهاى حقير و ناچيز است، كلمه «مليم» از «لوم» و «ملامت» به كسى گفته مى‌شود كه در خور سرزنش باشد. مقصود از «رُكنه»، قدرت، لشگر، ثروت، سابقه و تبليغات فرعون است. يعنى فرعون با اتكا به قدرت خود، به مبارزه با موسى پرداخت و از پذيرش دعوت او سر باز زد. 1- در تاريخ انبيا، عبرت‌هاى فراوانى است. «و فى موسى» 2- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ سرچشمه‌ها رفت. «ارسلناه الى فرعون» 3- سلاح انبيا در برابر مخالفان، منطق قوى و معجزه آشكار است. «سلطان مبين» 4- اركان نظامى، اقتصادى و تبليغاتى، سبب استكبار و بى‌اعتنايى جبّاران و طاغوت‌ها به نداى حق مى‌شود. «فتولّى بركنه» 5 - منحرفان سعى مى‌كنند انحراف خود را توجيه كنند و بهترين توجيه اين است كه پيامبر خدا ساحر يا مجنون معرّفى شود. «ساحرٌ او مجنون» 6- قهر الهى، بعد از اتمام حجت است. «سلطان مبين... قال ساحر... فاخذناه...» 7- ارتش نبايد چشم بسته مطيع هركسى باشد. قهر الهى لشگريان فرعون را نيز فراگرفت. «فاخذناه و جنوده» 8 - طاغوت‌ها و تمام نيروهايشان، در برابر قهر الهى بسيار ضعيف و ناچيزند. «فنبذناهم» 9- منحرفان، هم گرفتار هلاكت ظاهرى مى‌شوند و هم ملامت درونى. «اخذناه... و هو مليم» 10- قهر خداوند همه‌ى منحرفان را فرامى‌گيرد ولى رهبران فاسد در خور ملامت ويژه‌اى هستند. «و هو مليم» نفرمود: «و هم مليمون»
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٌ
40 - مراد از «سلطان مبين»، دليل و برهان روشنى است كه بتوان با ديگران احتجاج كرد و از راه منطقى، حجّت خود را ارائه داد. كلمه «نبذ» به معناى پرتاب چيزهاى حقير و ناچيز است، كلمه «مليم» از «لوم» و «ملامت» به كسى گفته مى‌شود كه در خور سرزنش باشد. مقصود از «رُكنه»، قدرت، لشگر، ثروت، سابقه و تبليغات فرعون است. يعنى فرعون با اتكا به قدرت خود، به مبارزه با موسى پرداخت و از پذيرش دعوت او سر باز زد. 1- در تاريخ انبيا، عبرت‌هاى فراوانى است. «و فى موسى» 2- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ سرچشمه‌ها رفت. «ارسلناه الى فرعون» 3- سلاح انبيا در برابر مخالفان، منطق قوى و معجزه آشكار است. «سلطان مبين» 4- اركان نظامى، اقتصادى و تبليغاتى، سبب استكبار و بى‌اعتنايى جبّاران و طاغوت‌ها به نداى حق مى‌شود. «فتولّى بركنه» 5 - منحرفان سعى مى‌كنند انحراف خود را توجيه كنند و بهترين توجيه اين است كه پيامبر خدا ساحر يا مجنون معرّفى شود. «ساحرٌ او مجنون» 6- قهر الهى، بعد از اتمام حجت است. «سلطان مبين... قال ساحر... فاخذناه...» 7- ارتش نبايد چشم بسته مطيع هركسى باشد. قهر الهى لشگريان فرعون را نيز فراگرفت. «فاخذناه و جنوده» 8 - طاغوت‌ها و تمام نيروهايشان، در برابر قهر الهى بسيار ضعيف و ناچيزند. «فنبذناهم» 9- منحرفان، هم گرفتار هلاكت ظاهرى مى‌شوند و هم ملامت درونى. «اخذناه... و هو مليم» 10- قهر خداوند همه‌ى منحرفان را فرامى‌گيرد ولى رهبران فاسد در خور ملامت ويژه‌اى هستند. «و هو مليم» نفرمود: «و هم مليمون»
وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ
41 - پيامبر قوم عاد، حضرت هود بود كه هرچه قومش را هشدار داد به سخنان او اعتنايى نكردند و زمينه نزول عذاب را فراهم ساختند. بادها، گاهى زاينده و عامل رويش و گاهى نازا و وسيله‌ى ريزش و ويرانگرى هستند. «الريح العقيم» يعنى باد ويرانگر. بادى كه عامل عذاب قوم عاد بود، به قدرى سوزنده و مسموم كننده بود كه انسان، حيوان، گياه و هر چه را در مسيرش قرار داشت نابود مى‌كرد. كلمه «رميم» به معناى پوسيدگى است و «ترميم» يعنى اصلاح پوسيدگى. با اينكه قوم عاد بسيار نيرومند و بلند قامت بودند ولى بادى كه از قهر الهى وزيد آنان را مثل استخوان پوسيده خرد و شكننده كرد. 1- پديده‌هاى طبيعى همچون باد و باران و آثار مثبت و منفى آنها به دست خداست. «ارسلنا عليهم الرّيح العقيم» 2- بلاياى طبيعى همچون خشكسالى و قحطى، مى‌تواند عذاب الهى باشد. «ما تذر من شى‌ء... جعلته كالرميم» 3- آب و باد، لشگر خدا در برابر ظالمان است. «نبذناهم فى اليمّ... الريح العقيم»
مَا تَذَرُ مِن شَیْءٍ أَتَتْ عَلَیْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ کَالرَّمِیمِ
42 - پيامبر قوم عاد، حضرت هود بود كه هرچه قومش را هشدار داد به سخنان او اعتنايى نكردند و زمينه نزول عذاب را فراهم ساختند. بادها، گاهى زاينده و عامل رويش و گاهى نازا و وسيله‌ى ريزش و ويرانگرى هستند. «الريح العقيم» يعنى باد ويرانگر. بادى كه عامل عذاب قوم عاد بود، به قدرى سوزنده و مسموم كننده بود كه انسان، حيوان، گياه و هر چه را در مسيرش قرار داشت نابود مى‌كرد. كلمه «رميم» به معناى پوسيدگى است و «ترميم» يعنى اصلاح پوسيدگى. با اينكه قوم عاد بسيار نيرومند و بلند قامت بودند ولى بادى كه از قهر الهى وزيد آنان را مثل استخوان پوسيده خرد و شكننده كرد. 1- پديده‌هاى طبيعى همچون باد و باران و آثار مثبت و منفى آنها به دست خداست. «ارسلنا عليهم الرّيح العقيم» 2- بلاياى طبيعى همچون خشكسالى و قحطى، مى‌تواند عذاب الهى باشد. «ما تذر من شى‌ء... جعلته كالرميم» 3- آب و باد، لشگر خدا در برابر ظالمان است. «نبذناهم فى اليمّ... الريح العقيم»
وَفِی ثَمُودَ إِذْ قِیلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِینٍ
43 - پيامبر قوم ثمود، حضرت صالح بود كه به درخواست قومش شترى از دل كوه بيرون آورد و فرمان داد به اين شتر آسيبى نرسانند، امّا آنان شتر را كشتند و صالح را تكذيب كردند. مراد از «حتّى حين»، مهلت سه روزه‌اى است كه به آنان داده شد تا شايد پشيمان شوند و توبه كنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه روز عذاب الهى نازل شد. چنانكه در آيه 65 سوره هود مى‌فرمايد: «تمتّعوا فى داركم ثلاثة ايّام ذلك وعد غير مكذوب» 1- سنّت خداوند، مهلت دادن به مجرمان است. «تمتّعوا حتّى حين» 2- دستورات الهى، برخاسته از ربوبيّت او و براى تربيت انسان است. «امر ربّهم» 3- تجاوز از حدود الهى، عامل هلاكت است. «فعتوا... فاخذتهم» 4- آب، باد و صاعقه، مى‌تواند ابزار قهر خداوند قرار گيرد. «اليمّ... الريح... الصاعقة» 5 - ديدن نزول عذاب و توان فرار نداشتن، بيانگر اوج ذلّت مجرمان است. «ينظرون... فما استطاعوا...» 6- كسانى كه از گذشتگان عبرت نگيرند، خود مايه عبرت ديگران مى‌شوند. «و قوم نوح من قبل...» (قوم عاد از قوم نوح كه پيش‌از آنان بودند، عبرت نگرفتند) 7- سرگذشت قوم نوح، كه با هزار سال تبليغ حضرت نوح، بازهم ايمان نياورند، براى پيامبر و مسلمانان، مايه‌ى عبرت است. «و قوم نوح من قبل...» 8 - بدتر از فسق، مداومت بر فسق است. «كانوا... فاسقين» 9- گاهى گناه، فراگير و عمومى مى‌شود و زمينه نزول عذاب را فراهم مى‌سازد. «قوماً فاسقين»
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ یَنظُرُونَ
44 - پيامبر قوم ثمود، حضرت صالح بود كه به درخواست قومش شترى از دل كوه بيرون آورد و فرمان داد به اين شتر آسيبى نرسانند، امّا آنان شتر را كشتند و صالح را تكذيب كردند. مراد از «حتّى حين»، مهلت سه روزه‌اى است كه به آنان داده شد تا شايد پشيمان شوند و توبه كنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه روز عذاب الهى نازل شد. چنانكه در آيه 65 سوره هود مى‌فرمايد: «تمتّعوا فى داركم ثلاثة ايّام ذلك وعد غير مكذوب» 1- سنّت خداوند، مهلت دادن به مجرمان است. «تمتّعوا حتّى حين» 2- دستورات الهى، برخاسته از ربوبيّت او و براى تربيت انسان است. «امر ربّهم» 3- تجاوز از حدود الهى، عامل هلاكت است. «فعتوا... فاخذتهم» 4- آب، باد و صاعقه، مى‌تواند ابزار قهر خداوند قرار گيرد. «اليمّ... الريح... الصاعقة» 5 - ديدن نزول عذاب و توان فرار نداشتن، بيانگر اوج ذلّت مجرمان است. «ينظرون... فما استطاعوا...» 6- كسانى كه از گذشتگان عبرت نگيرند، خود مايه عبرت ديگران مى‌شوند. «و قوم نوح من قبل...» (قوم عاد از قوم نوح كه پيش‌از آنان بودند، عبرت نگرفتند) 7- سرگذشت قوم نوح، كه با هزار سال تبليغ حضرت نوح، بازهم ايمان نياورند، براى پيامبر و مسلمانان، مايه‌ى عبرت است. «و قوم نوح من قبل...» 8 - بدتر از فسق، مداومت بر فسق است. «كانوا... فاسقين» 9- گاهى گناه، فراگير و عمومى مى‌شود و زمينه نزول عذاب را فراهم مى‌سازد. «قوماً فاسقين»
فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِیَامٍ وَمَا کَانُوا مُنتَصِرِینَ
45 - پيامبر قوم ثمود، حضرت صالح بود كه به درخواست قومش شترى از دل كوه بيرون آورد و فرمان داد به اين شتر آسيبى نرسانند، امّا آنان شتر را كشتند و صالح را تكذيب كردند. مراد از «حتّى حين»، مهلت سه روزه‌اى است كه به آنان داده شد تا شايد پشيمان شوند و توبه كنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه روز عذاب الهى نازل شد. چنانكه در آيه 65 سوره هود مى‌فرمايد: «تمتّعوا فى داركم ثلاثة ايّام ذلك وعد غير مكذوب» 1- سنّت خداوند، مهلت دادن به مجرمان است. «تمتّعوا حتّى حين» 2- دستورات الهى، برخاسته از ربوبيّت او و براى تربيت انسان است. «امر ربّهم» 3- تجاوز از حدود الهى، عامل هلاكت است. «فعتوا... فاخذتهم» 4- آب، باد و صاعقه، مى‌تواند ابزار قهر خداوند قرار گيرد. «اليمّ... الريح... الصاعقة» 5 - ديدن نزول عذاب و توان فرار نداشتن، بيانگر اوج ذلّت مجرمان است. «ينظرون... فما استطاعوا...» 6- كسانى كه از گذشتگان عبرت نگيرند، خود مايه عبرت ديگران مى‌شوند. «و قوم نوح من قبل...» (قوم عاد از قوم نوح كه پيش‌از آنان بودند، عبرت نگرفتند) 7- سرگذشت قوم نوح، كه با هزار سال تبليغ حضرت نوح، بازهم ايمان نياورند، براى پيامبر و مسلمانان، مايه‌ى عبرت است. «و قوم نوح من قبل...» 8 - بدتر از فسق، مداومت بر فسق است. «كانوا... فاسقين» 9- گاهى گناه، فراگير و عمومى مى‌شود و زمينه نزول عذاب را فراهم مى‌سازد. «قوماً فاسقين»
وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ
46 - پيامبر قوم ثمود، حضرت صالح بود كه به درخواست قومش شترى از دل كوه بيرون آورد و فرمان داد به اين شتر آسيبى نرسانند، امّا آنان شتر را كشتند و صالح را تكذيب كردند. مراد از «حتّى حين»، مهلت سه روزه‌اى است كه به آنان داده شد تا شايد پشيمان شوند و توبه كنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه روز عذاب الهى نازل شد. چنانكه در آيه 65 سوره هود مى‌فرمايد: «تمتّعوا فى داركم ثلاثة ايّام ذلك وعد غير مكذوب» 1- سنّت خداوند، مهلت دادن به مجرمان است. «تمتّعوا حتّى حين» 2- دستورات الهى، برخاسته از ربوبيّت او و براى تربيت انسان است. «امر ربّهم» 3- تجاوز از حدود الهى، عامل هلاكت است. «فعتوا... فاخذتهم» 4- آب، باد و صاعقه، مى‌تواند ابزار قهر خداوند قرار گيرد. «اليمّ... الريح... الصاعقة» 5 - ديدن نزول عذاب و توان فرار نداشتن، بيانگر اوج ذلّت مجرمان است. «ينظرون... فما استطاعوا...» 6- كسانى كه از گذشتگان عبرت نگيرند، خود مايه عبرت ديگران مى‌شوند. «و قوم نوح من قبل...» (قوم عاد از قوم نوح كه پيش‌از آنان بودند، عبرت نگرفتند) 7- سرگذشت قوم نوح، كه با هزار سال تبليغ حضرت نوح، بازهم ايمان نياورند، براى پيامبر و مسلمانان، مايه‌ى عبرت است. «و قوم نوح من قبل...» 8 - بدتر از فسق، مداومت بر فسق است. «كانوا... فاسقين» 9- گاهى گناه، فراگير و عمومى مى‌شود و زمينه نزول عذاب را فراهم مى‌سازد. «قوماً فاسقين»
وَالسَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ
47 - كلمه «أيْد» هم مى‌تواند جمع «يَد» به معناى دست باشد، همانند آيه «ام لهم ايد يبطشون بها»<411> و هم مى‌تواند مصدر، به معناى قوّت و قدرت باشد. چنانكه در قرآن از اين ريشه، واژه‌هاى مختلفى به معناى تأييد آمده است، مانند: «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمني»<412> كلمات «فرش» و «مهد» به معناى گستردن چيزى براى استراحت است. 1- آسمان در حال گسترش است و اين گسترش ادامه دارد. «انّا لموسعون» 2- قانون زوجيّت در همه چيز حاكم است. «من كلّ شى‌ء... زوجين» (زايندگى و استمرار حيات و زندگى، به خاطر زوجيّت است.) 3- طرح پديده‌هاى طبيعى در قرآن، به خاطر پندآموزى و غفلت‌زدائى است. «لعلّكم تذكّرون»
وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ
48 - كلمه «أيْد» هم مى‌تواند جمع «يَد» به معناى دست باشد، همانند آيه «ام لهم ايد يبطشون بها»<411> و هم مى‌تواند مصدر، به معناى قوّت و قدرت باشد. چنانكه در قرآن از اين ريشه، واژه‌هاى مختلفى به معناى تأييد آمده است، مانند: «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمني»<412> كلمات «فرش» و «مهد» به معناى گستردن چيزى براى استراحت است. 1- آسمان در حال گسترش است و اين گسترش ادامه دارد. «انّا لموسعون» 2- قانون زوجيّت در همه چيز حاكم است. «من كلّ شى‌ء... زوجين» (زايندگى و استمرار حيات و زندگى، به خاطر زوجيّت است.) 3- طرح پديده‌هاى طبيعى در قرآن، به خاطر پندآموزى و غفلت‌زدائى است. «لعلّكم تذكّرون»
وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
49 - كلمه «أيْد» هم مى‌تواند جمع «يَد» به معناى دست باشد، همانند آيه «ام لهم ايد يبطشون بها»<411> و هم مى‌تواند مصدر، به معناى قوّت و قدرت باشد. چنانكه در قرآن از اين ريشه، واژه‌هاى مختلفى به معناى تأييد آمده است، مانند: «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمني»<412> كلمات «فرش» و «مهد» به معناى گستردن چيزى براى استراحت است. 1- آسمان در حال گسترش است و اين گسترش ادامه دارد. «انّا لموسعون» 2- قانون زوجيّت در همه چيز حاكم است. «من كلّ شى‌ء... زوجين» (زايندگى و استمرار حيات و زندگى، به خاطر زوجيّت است.) 3- طرح پديده‌هاى طبيعى در قرآن، به خاطر پندآموزى و غفلت‌زدائى است. «لعلّكم تذكّرون»
فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ
50 - در اين دو آيه، دوبار پى در پى «نذير مبين» آمده است و در آيات ديگر نيز تعبيراتى از قبيل: «كتاب مبين»<413>، «بلاغ مبين»<414> و «عربىّ مبين»<415> آمده كه همگى بيانگر روشن و روشنگر بودن پيام و سخن خداوند و هشدار پيامبران است. نتيجه فرار به سوى خدا، فرار از ظلمات به نور، از جهل به علم، از دلهره به اطمينان، از خرافات به حق، از تفرقه به وحدت، از شرك به توحيد و از گناه به تقوى و پرهيزگارى است. امام باقرعليه السلام سفر حج را يكى از مصاديق فرار به سوى خدا دانستند.<416> 1- انسان محدود، در برابر هزاران مسئله مادى و معنوى و در ميان تمايلات حق و باطل كه از خود يا ديگران بر او عرضه مى‌شود، به پناهگاهى محكم نيازمند است و بهترين پناهگاه خداست. «ففرّوا الى اللّه» 2- انسان، چاره‌اى جز حركت و گريز به سوى خدا ندارد. «ففرّوا الى اللّه» 3- مطالعه در هستى بايد سبب توجّه انسان به خداوند و بندگى او گردد. «والسماء بنيناها... والارض... و من كل شى خلقنا زوجين... لعلّكم تذكّرون... ففرّوا الى اللّه» 4- راه انبيا، روشن و شفّاف است. «نذير مبين» 5 - پناهندگى به بيگانگان و غير خداوند، اثرى ندارد. «ولا تجعلوا مع اللّه...» 6- پيامبران مأمور انذار و هشدار مردم هستند. «منه نذير»
وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ
51 - در اين دو آيه، دوبار پى در پى «نذير مبين» آمده است و در آيات ديگر نيز تعبيراتى از قبيل: «كتاب مبين»<413>، «بلاغ مبين»<414> و «عربىّ مبين»<415> آمده كه همگى بيانگر روشن و روشنگر بودن پيام و سخن خداوند و هشدار پيامبران است. نتيجه فرار به سوى خدا، فرار از ظلمات به نور، از جهل به علم، از دلهره به اطمينان، از خرافات به حق، از تفرقه به وحدت، از شرك به توحيد و از گناه به تقوى و پرهيزگارى است. امام باقرعليه السلام سفر حج را يكى از مصاديق فرار به سوى خدا دانستند.<416> 1- انسان محدود، در برابر هزاران مسئله مادى و معنوى و در ميان تمايلات حق و باطل كه از خود يا ديگران بر او عرضه مى‌شود، به پناهگاهى محكم نيازمند است و بهترين پناهگاه خداست. «ففرّوا الى اللّه» 2- انسان، چاره‌اى جز حركت و گريز به سوى خدا ندارد. «ففرّوا الى اللّه» 3- مطالعه در هستى بايد سبب توجّه انسان به خداوند و بندگى او گردد. «والسماء بنيناها... والارض... و من كل شى خلقنا زوجين... لعلّكم تذكّرون... ففرّوا الى اللّه» 4- راه انبيا، روشن و شفّاف است. «نذير مبين» 5 - پناهندگى به بيگانگان و غير خداوند، اثرى ندارد. «ولا تجعلوا مع اللّه...» 6- پيامبران مأمور انذار و هشدار مردم هستند. «منه نذير»

صفحه : 522
بزرگتر  کوچکتر  بدون ترجمه  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
قرآن  عثمان طه با کیفیت بالا صفحه 522
تصویر  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 

31 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»

32 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»

33 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»

34 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»

35 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»

36 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»

37 - «خَطب»، كار مهمّى است كه شخص به دنبال انجام آن است و «مسوّمة» يعنى نشاندار. حضرت لوط از بستگان حضرت ابراهيم و در زمان آن حضرت در منطقه سدوم در اردن به تبليغ مردم مشغول بود. قوم او اهل فحشا و لواط بودند و به هشدارهاى حضرت لوط گوش ندادند. خداوند منطقه آنان را زير و رو كرد. داستان اين قوم در سوره‌هاى اعراف، هود، حجر و عنكبوت نيآمده است. سلسله مراتب بايد مراعات شود. حضرت ابراهيم پيامبر اولوا العزم زمان خود بود و لذا در مسئله‌ى هلاكت قوم لوط، ابتدا فرشتگان به محضر ابراهيم مى‌آيند و مأموريّت خود را مى‌گويند و سپس نزد حضرت لوط مى‌روند. قهر و عذاب الهى به وسيله سنگباران «حجارة من طين»، علاوه بر قوم لوط بر اصحاب فيل نيز فرود آمده است. «ترميهم بحجارة من سجيل»<409> اصحاب فيل به حريم خانه‌ى خدا (كعبه) سوء قصد داشتند و قوم لوط به حريم خانه‌ى نبوّت (حضرت لوط) سوء قصد كردند و مى‌خواستندمهمانان آن حضرت تجاوز نمايند كه هر دو هلاك شدند. براى يارى حضرت لوط، فرشتگان با سنگ‌هاى نشان‌دار آمدند و براى يارى پيامبر اسلام در جنگ بدر، فرشتگان نشان‌دار آمدند. «يمددكم ربّكم بخمسة آلاف من الملائكة مسوّمين»<410> مسلمان، تنها نام امت پيامبر اسلام نيست، بلكه به هركس كه تسليم خداوند و پيرو اديان آسمانى باشد مسلمان گفته مى‌شود. «من المسلمين» 1- پرسيدن عيب نيست، انبيا هم آنچه را نمى‌دانستند، مى‌پرسيدند. «ما خطبكم...» 2- كيفر مجرمان، تنها در آخرت نيست. «ارسلنا الى قوم مجرمين» 3- مأمور كيفر مجرمان در دنيا نيز فرشتگان هستند. «لنرسل عليهم حجارة من طين» 4- در قهر يا مهر الهى، همه چيز حساب و نشان دارد. «مسومة عند ربّك» 5 - ايمان، كليد نجات است. «فاخرجنا من كان فيها من المؤمنين» 6- اگر در منطقه‌اى فقط يك خانواده مسلمان باشد، بايد به آنان توجّه شود. «غير بيت من المسلمين» 7- گرچه جامعه فاسد، بستر فساد را فراهم مى‌كند، امّا انسان را مجبور به فساد نمى‌كند ومى‌توان در منطقه فاسد، خانواده سالم داشت. «غير بيت من المسلمين» 8 - گاهى فساد به قدرى فراگير مى‌شود كه پيامبر عزيزى مثل حضرت لوط، تنها يك خانواده طرفدار دارد، آن هم نه تمام خانواده، بلكه خانواده بدون همسر. «غير بيت من المسلمين» 9- هم نعمت‌هاى الهى آيه و نشانه هستند و هم قهر الهى. «و تركنا فيها آية» 10- كسانى از حوادث تلخ عبرت مى‌گيرند، كه از عذاب قيامت، خوف داشته باشند. «آية للّذين يخافون» 11- خوف دائمى از عذاب الهى، يك ارزش است. «يخافون العذاب الاليم»

38 - مراد از «سلطان مبين»، دليل و برهان روشنى است كه بتوان با ديگران احتجاج كرد و از راه منطقى، حجّت خود را ارائه داد. كلمه «نبذ» به معناى پرتاب چيزهاى حقير و ناچيز است، كلمه «مليم» از «لوم» و «ملامت» به كسى گفته مى‌شود كه در خور سرزنش باشد. مقصود از «رُكنه»، قدرت، لشگر، ثروت، سابقه و تبليغات فرعون است. يعنى فرعون با اتكا به قدرت خود، به مبارزه با موسى پرداخت و از پذيرش دعوت او سر باز زد. 1- در تاريخ انبيا، عبرت‌هاى فراوانى است. «و فى موسى» 2- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ سرچشمه‌ها رفت. «ارسلناه الى فرعون» 3- سلاح انبيا در برابر مخالفان، منطق قوى و معجزه آشكار است. «سلطان مبين» 4- اركان نظامى، اقتصادى و تبليغاتى، سبب استكبار و بى‌اعتنايى جبّاران و طاغوت‌ها به نداى حق مى‌شود. «فتولّى بركنه» 5 - منحرفان سعى مى‌كنند انحراف خود را توجيه كنند و بهترين توجيه اين است كه پيامبر خدا ساحر يا مجنون معرّفى شود. «ساحرٌ او مجنون» 6- قهر الهى، بعد از اتمام حجت است. «سلطان مبين... قال ساحر... فاخذناه...» 7- ارتش نبايد چشم بسته مطيع هركسى باشد. قهر الهى لشگريان فرعون را نيز فراگرفت. «فاخذناه و جنوده» 8 - طاغوت‌ها و تمام نيروهايشان، در برابر قهر الهى بسيار ضعيف و ناچيزند. «فنبذناهم» 9- منحرفان، هم گرفتار هلاكت ظاهرى مى‌شوند و هم ملامت درونى. «اخذناه... و هو مليم» 10- قهر خداوند همه‌ى منحرفان را فرامى‌گيرد ولى رهبران فاسد در خور ملامت ويژه‌اى هستند. «و هو مليم» نفرمود: «و هم مليمون»

39 - مراد از «سلطان مبين»، دليل و برهان روشنى است كه بتوان با ديگران احتجاج كرد و از راه منطقى، حجّت خود را ارائه داد. كلمه «نبذ» به معناى پرتاب چيزهاى حقير و ناچيز است، كلمه «مليم» از «لوم» و «ملامت» به كسى گفته مى‌شود كه در خور سرزنش باشد. مقصود از «رُكنه»، قدرت، لشگر، ثروت، سابقه و تبليغات فرعون است. يعنى فرعون با اتكا به قدرت خود، به مبارزه با موسى پرداخت و از پذيرش دعوت او سر باز زد. 1- در تاريخ انبيا، عبرت‌هاى فراوانى است. «و فى موسى» 2- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ سرچشمه‌ها رفت. «ارسلناه الى فرعون» 3- سلاح انبيا در برابر مخالفان، منطق قوى و معجزه آشكار است. «سلطان مبين» 4- اركان نظامى، اقتصادى و تبليغاتى، سبب استكبار و بى‌اعتنايى جبّاران و طاغوت‌ها به نداى حق مى‌شود. «فتولّى بركنه» 5 - منحرفان سعى مى‌كنند انحراف خود را توجيه كنند و بهترين توجيه اين است كه پيامبر خدا ساحر يا مجنون معرّفى شود. «ساحرٌ او مجنون» 6- قهر الهى، بعد از اتمام حجت است. «سلطان مبين... قال ساحر... فاخذناه...» 7- ارتش نبايد چشم بسته مطيع هركسى باشد. قهر الهى لشگريان فرعون را نيز فراگرفت. «فاخذناه و جنوده» 8 - طاغوت‌ها و تمام نيروهايشان، در برابر قهر الهى بسيار ضعيف و ناچيزند. «فنبذناهم» 9- منحرفان، هم گرفتار هلاكت ظاهرى مى‌شوند و هم ملامت درونى. «اخذناه... و هو مليم» 10- قهر خداوند همه‌ى منحرفان را فرامى‌گيرد ولى رهبران فاسد در خور ملامت ويژه‌اى هستند. «و هو مليم» نفرمود: «و هم مليمون»

40 - مراد از «سلطان مبين»، دليل و برهان روشنى است كه بتوان با ديگران احتجاج كرد و از راه منطقى، حجّت خود را ارائه داد. كلمه «نبذ» به معناى پرتاب چيزهاى حقير و ناچيز است، كلمه «مليم» از «لوم» و «ملامت» به كسى گفته مى‌شود كه در خور سرزنش باشد. مقصود از «رُكنه»، قدرت، لشگر، ثروت، سابقه و تبليغات فرعون است. يعنى فرعون با اتكا به قدرت خود، به مبارزه با موسى پرداخت و از پذيرش دعوت او سر باز زد. 1- در تاريخ انبيا، عبرت‌هاى فراوانى است. «و فى موسى» 2- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ سرچشمه‌ها رفت. «ارسلناه الى فرعون» 3- سلاح انبيا در برابر مخالفان، منطق قوى و معجزه آشكار است. «سلطان مبين» 4- اركان نظامى، اقتصادى و تبليغاتى، سبب استكبار و بى‌اعتنايى جبّاران و طاغوت‌ها به نداى حق مى‌شود. «فتولّى بركنه» 5 - منحرفان سعى مى‌كنند انحراف خود را توجيه كنند و بهترين توجيه اين است كه پيامبر خدا ساحر يا مجنون معرّفى شود. «ساحرٌ او مجنون» 6- قهر الهى، بعد از اتمام حجت است. «سلطان مبين... قال ساحر... فاخذناه...» 7- ارتش نبايد چشم بسته مطيع هركسى باشد. قهر الهى لشگريان فرعون را نيز فراگرفت. «فاخذناه و جنوده» 8 - طاغوت‌ها و تمام نيروهايشان، در برابر قهر الهى بسيار ضعيف و ناچيزند. «فنبذناهم» 9- منحرفان، هم گرفتار هلاكت ظاهرى مى‌شوند و هم ملامت درونى. «اخذناه... و هو مليم» 10- قهر خداوند همه‌ى منحرفان را فرامى‌گيرد ولى رهبران فاسد در خور ملامت ويژه‌اى هستند. «و هو مليم» نفرمود: «و هم مليمون»

41 - پيامبر قوم عاد، حضرت هود بود كه هرچه قومش را هشدار داد به سخنان او اعتنايى نكردند و زمينه نزول عذاب را فراهم ساختند. بادها، گاهى زاينده و عامل رويش و گاهى نازا و وسيله‌ى ريزش و ويرانگرى هستند. «الريح العقيم» يعنى باد ويرانگر. بادى كه عامل عذاب قوم عاد بود، به قدرى سوزنده و مسموم كننده بود كه انسان، حيوان، گياه و هر چه را در مسيرش قرار داشت نابود مى‌كرد. كلمه «رميم» به معناى پوسيدگى است و «ترميم» يعنى اصلاح پوسيدگى. با اينكه قوم عاد بسيار نيرومند و بلند قامت بودند ولى بادى كه از قهر الهى وزيد آنان را مثل استخوان پوسيده خرد و شكننده كرد. 1- پديده‌هاى طبيعى همچون باد و باران و آثار مثبت و منفى آنها به دست خداست. «ارسلنا عليهم الرّيح العقيم» 2- بلاياى طبيعى همچون خشكسالى و قحطى، مى‌تواند عذاب الهى باشد. «ما تذر من شى‌ء... جعلته كالرميم» 3- آب و باد، لشگر خدا در برابر ظالمان است. «نبذناهم فى اليمّ... الريح العقيم»

42 - پيامبر قوم عاد، حضرت هود بود كه هرچه قومش را هشدار داد به سخنان او اعتنايى نكردند و زمينه نزول عذاب را فراهم ساختند. بادها، گاهى زاينده و عامل رويش و گاهى نازا و وسيله‌ى ريزش و ويرانگرى هستند. «الريح العقيم» يعنى باد ويرانگر. بادى كه عامل عذاب قوم عاد بود، به قدرى سوزنده و مسموم كننده بود كه انسان، حيوان، گياه و هر چه را در مسيرش قرار داشت نابود مى‌كرد. كلمه «رميم» به معناى پوسيدگى است و «ترميم» يعنى اصلاح پوسيدگى. با اينكه قوم عاد بسيار نيرومند و بلند قامت بودند ولى بادى كه از قهر الهى وزيد آنان را مثل استخوان پوسيده خرد و شكننده كرد. 1- پديده‌هاى طبيعى همچون باد و باران و آثار مثبت و منفى آنها به دست خداست. «ارسلنا عليهم الرّيح العقيم» 2- بلاياى طبيعى همچون خشكسالى و قحطى، مى‌تواند عذاب الهى باشد. «ما تذر من شى‌ء... جعلته كالرميم» 3- آب و باد، لشگر خدا در برابر ظالمان است. «نبذناهم فى اليمّ... الريح العقيم»

43 - پيامبر قوم ثمود، حضرت صالح بود كه به درخواست قومش شترى از دل كوه بيرون آورد و فرمان داد به اين شتر آسيبى نرسانند، امّا آنان شتر را كشتند و صالح را تكذيب كردند. مراد از «حتّى حين»، مهلت سه روزه‌اى است كه به آنان داده شد تا شايد پشيمان شوند و توبه كنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه روز عذاب الهى نازل شد. چنانكه در آيه 65 سوره هود مى‌فرمايد: «تمتّعوا فى داركم ثلاثة ايّام ذلك وعد غير مكذوب» 1- سنّت خداوند، مهلت دادن به مجرمان است. «تمتّعوا حتّى حين» 2- دستورات الهى، برخاسته از ربوبيّت او و براى تربيت انسان است. «امر ربّهم» 3- تجاوز از حدود الهى، عامل هلاكت است. «فعتوا... فاخذتهم» 4- آب، باد و صاعقه، مى‌تواند ابزار قهر خداوند قرار گيرد. «اليمّ... الريح... الصاعقة» 5 - ديدن نزول عذاب و توان فرار نداشتن، بيانگر اوج ذلّت مجرمان است. «ينظرون... فما استطاعوا...» 6- كسانى كه از گذشتگان عبرت نگيرند، خود مايه عبرت ديگران مى‌شوند. «و قوم نوح من قبل...» (قوم عاد از قوم نوح كه پيش‌از آنان بودند، عبرت نگرفتند) 7- سرگذشت قوم نوح، كه با هزار سال تبليغ حضرت نوح، بازهم ايمان نياورند، براى پيامبر و مسلمانان، مايه‌ى عبرت است. «و قوم نوح من قبل...» 8 - بدتر از فسق، مداومت بر فسق است. «كانوا... فاسقين» 9- گاهى گناه، فراگير و عمومى مى‌شود و زمينه نزول عذاب را فراهم مى‌سازد. «قوماً فاسقين»

44 - پيامبر قوم ثمود، حضرت صالح بود كه به درخواست قومش شترى از دل كوه بيرون آورد و فرمان داد به اين شتر آسيبى نرسانند، امّا آنان شتر را كشتند و صالح را تكذيب كردند. مراد از «حتّى حين»، مهلت سه روزه‌اى است كه به آنان داده شد تا شايد پشيمان شوند و توبه كنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه روز عذاب الهى نازل شد. چنانكه در آيه 65 سوره هود مى‌فرمايد: «تمتّعوا فى داركم ثلاثة ايّام ذلك وعد غير مكذوب» 1- سنّت خداوند، مهلت دادن به مجرمان است. «تمتّعوا حتّى حين» 2- دستورات الهى، برخاسته از ربوبيّت او و براى تربيت انسان است. «امر ربّهم» 3- تجاوز از حدود الهى، عامل هلاكت است. «فعتوا... فاخذتهم» 4- آب، باد و صاعقه، مى‌تواند ابزار قهر خداوند قرار گيرد. «اليمّ... الريح... الصاعقة» 5 - ديدن نزول عذاب و توان فرار نداشتن، بيانگر اوج ذلّت مجرمان است. «ينظرون... فما استطاعوا...» 6- كسانى كه از گذشتگان عبرت نگيرند، خود مايه عبرت ديگران مى‌شوند. «و قوم نوح من قبل...» (قوم عاد از قوم نوح كه پيش‌از آنان بودند، عبرت نگرفتند) 7- سرگذشت قوم نوح، كه با هزار سال تبليغ حضرت نوح، بازهم ايمان نياورند، براى پيامبر و مسلمانان، مايه‌ى عبرت است. «و قوم نوح من قبل...» 8 - بدتر از فسق، مداومت بر فسق است. «كانوا... فاسقين» 9- گاهى گناه، فراگير و عمومى مى‌شود و زمينه نزول عذاب را فراهم مى‌سازد. «قوماً فاسقين»

45 - پيامبر قوم ثمود، حضرت صالح بود كه به درخواست قومش شترى از دل كوه بيرون آورد و فرمان داد به اين شتر آسيبى نرسانند، امّا آنان شتر را كشتند و صالح را تكذيب كردند. مراد از «حتّى حين»، مهلت سه روزه‌اى است كه به آنان داده شد تا شايد پشيمان شوند و توبه كنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه روز عذاب الهى نازل شد. چنانكه در آيه 65 سوره هود مى‌فرمايد: «تمتّعوا فى داركم ثلاثة ايّام ذلك وعد غير مكذوب» 1- سنّت خداوند، مهلت دادن به مجرمان است. «تمتّعوا حتّى حين» 2- دستورات الهى، برخاسته از ربوبيّت او و براى تربيت انسان است. «امر ربّهم» 3- تجاوز از حدود الهى، عامل هلاكت است. «فعتوا... فاخذتهم» 4- آب، باد و صاعقه، مى‌تواند ابزار قهر خداوند قرار گيرد. «اليمّ... الريح... الصاعقة» 5 - ديدن نزول عذاب و توان فرار نداشتن، بيانگر اوج ذلّت مجرمان است. «ينظرون... فما استطاعوا...» 6- كسانى كه از گذشتگان عبرت نگيرند، خود مايه عبرت ديگران مى‌شوند. «و قوم نوح من قبل...» (قوم عاد از قوم نوح كه پيش‌از آنان بودند، عبرت نگرفتند) 7- سرگذشت قوم نوح، كه با هزار سال تبليغ حضرت نوح، بازهم ايمان نياورند، براى پيامبر و مسلمانان، مايه‌ى عبرت است. «و قوم نوح من قبل...» 8 - بدتر از فسق، مداومت بر فسق است. «كانوا... فاسقين» 9- گاهى گناه، فراگير و عمومى مى‌شود و زمينه نزول عذاب را فراهم مى‌سازد. «قوماً فاسقين»

46 - پيامبر قوم ثمود، حضرت صالح بود كه به درخواست قومش شترى از دل كوه بيرون آورد و فرمان داد به اين شتر آسيبى نرسانند، امّا آنان شتر را كشتند و صالح را تكذيب كردند. مراد از «حتّى حين»، مهلت سه روزه‌اى است كه به آنان داده شد تا شايد پشيمان شوند و توبه كنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه روز عذاب الهى نازل شد. چنانكه در آيه 65 سوره هود مى‌فرمايد: «تمتّعوا فى داركم ثلاثة ايّام ذلك وعد غير مكذوب» 1- سنّت خداوند، مهلت دادن به مجرمان است. «تمتّعوا حتّى حين» 2- دستورات الهى، برخاسته از ربوبيّت او و براى تربيت انسان است. «امر ربّهم» 3- تجاوز از حدود الهى، عامل هلاكت است. «فعتوا... فاخذتهم» 4- آب، باد و صاعقه، مى‌تواند ابزار قهر خداوند قرار گيرد. «اليمّ... الريح... الصاعقة» 5 - ديدن نزول عذاب و توان فرار نداشتن، بيانگر اوج ذلّت مجرمان است. «ينظرون... فما استطاعوا...» 6- كسانى كه از گذشتگان عبرت نگيرند، خود مايه عبرت ديگران مى‌شوند. «و قوم نوح من قبل...» (قوم عاد از قوم نوح كه پيش‌از آنان بودند، عبرت نگرفتند) 7- سرگذشت قوم نوح، كه با هزار سال تبليغ حضرت نوح، بازهم ايمان نياورند، براى پيامبر و مسلمانان، مايه‌ى عبرت است. «و قوم نوح من قبل...» 8 - بدتر از فسق، مداومت بر فسق است. «كانوا... فاسقين» 9- گاهى گناه، فراگير و عمومى مى‌شود و زمينه نزول عذاب را فراهم مى‌سازد. «قوماً فاسقين»

47 - كلمه «أيْد» هم مى‌تواند جمع «يَد» به معناى دست باشد، همانند آيه «ام لهم ايد يبطشون بها»<411> و هم مى‌تواند مصدر، به معناى قوّت و قدرت باشد. چنانكه در قرآن از اين ريشه، واژه‌هاى مختلفى به معناى تأييد آمده است، مانند: «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمني»<412> كلمات «فرش» و «مهد» به معناى گستردن چيزى براى استراحت است. 1- آسمان در حال گسترش است و اين گسترش ادامه دارد. «انّا لموسعون» 2- قانون زوجيّت در همه چيز حاكم است. «من كلّ شى‌ء... زوجين» (زايندگى و استمرار حيات و زندگى، به خاطر زوجيّت است.) 3- طرح پديده‌هاى طبيعى در قرآن، به خاطر پندآموزى و غفلت‌زدائى است. «لعلّكم تذكّرون»

48 - كلمه «أيْد» هم مى‌تواند جمع «يَد» به معناى دست باشد، همانند آيه «ام لهم ايد يبطشون بها»<411> و هم مى‌تواند مصدر، به معناى قوّت و قدرت باشد. چنانكه در قرآن از اين ريشه، واژه‌هاى مختلفى به معناى تأييد آمده است، مانند: «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمني»<412> كلمات «فرش» و «مهد» به معناى گستردن چيزى براى استراحت است. 1- آسمان در حال گسترش است و اين گسترش ادامه دارد. «انّا لموسعون» 2- قانون زوجيّت در همه چيز حاكم است. «من كلّ شى‌ء... زوجين» (زايندگى و استمرار حيات و زندگى، به خاطر زوجيّت است.) 3- طرح پديده‌هاى طبيعى در قرآن، به خاطر پندآموزى و غفلت‌زدائى است. «لعلّكم تذكّرون»

49 - كلمه «أيْد» هم مى‌تواند جمع «يَد» به معناى دست باشد، همانند آيه «ام لهم ايد يبطشون بها»<411> و هم مى‌تواند مصدر، به معناى قوّت و قدرت باشد. چنانكه در قرآن از اين ريشه، واژه‌هاى مختلفى به معناى تأييد آمده است، مانند: «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمني»<412> كلمات «فرش» و «مهد» به معناى گستردن چيزى براى استراحت است. 1- آسمان در حال گسترش است و اين گسترش ادامه دارد. «انّا لموسعون» 2- قانون زوجيّت در همه چيز حاكم است. «من كلّ شى‌ء... زوجين» (زايندگى و استمرار حيات و زندگى، به خاطر زوجيّت است.) 3- طرح پديده‌هاى طبيعى در قرآن، به خاطر پندآموزى و غفلت‌زدائى است. «لعلّكم تذكّرون»

50 - در اين دو آيه، دوبار پى در پى «نذير مبين» آمده است و در آيات ديگر نيز تعبيراتى از قبيل: «كتاب مبين»<413>، «بلاغ مبين»<414> و «عربىّ مبين»<415> آمده كه همگى بيانگر روشن و روشنگر بودن پيام و سخن خداوند و هشدار پيامبران است. نتيجه فرار به سوى خدا، فرار از ظلمات به نور، از جهل به علم، از دلهره به اطمينان، از خرافات به حق، از تفرقه به وحدت، از شرك به توحيد و از گناه به تقوى و پرهيزگارى است. امام باقرعليه السلام سفر حج را يكى از مصاديق فرار به سوى خدا دانستند.<416> 1- انسان محدود، در برابر هزاران مسئله مادى و معنوى و در ميان تمايلات حق و باطل كه از خود يا ديگران بر او عرضه مى‌شود، به پناهگاهى محكم نيازمند است و بهترين پناهگاه خداست. «ففرّوا الى اللّه» 2- انسان، چاره‌اى جز حركت و گريز به سوى خدا ندارد. «ففرّوا الى اللّه» 3- مطالعه در هستى بايد سبب توجّه انسان به خداوند و بندگى او گردد. «والسماء بنيناها... والارض... و من كل شى خلقنا زوجين... لعلّكم تذكّرون... ففرّوا الى اللّه» 4- راه انبيا، روشن و شفّاف است. «نذير مبين» 5 - پناهندگى به بيگانگان و غير خداوند، اثرى ندارد. «ولا تجعلوا مع اللّه...» 6- پيامبران مأمور انذار و هشدار مردم هستند. «منه نذير»

51 - در اين دو آيه، دوبار پى در پى «نذير مبين» آمده است و در آيات ديگر نيز تعبيراتى از قبيل: «كتاب مبين»<413>، «بلاغ مبين»<414> و «عربىّ مبين»<415> آمده كه همگى بيانگر روشن و روشنگر بودن پيام و سخن خداوند و هشدار پيامبران است. نتيجه فرار به سوى خدا، فرار از ظلمات به نور، از جهل به علم، از دلهره به اطمينان، از خرافات به حق، از تفرقه به وحدت، از شرك به توحيد و از گناه به تقوى و پرهيزگارى است. امام باقرعليه السلام سفر حج را يكى از مصاديق فرار به سوى خدا دانستند.<416> 1- انسان محدود، در برابر هزاران مسئله مادى و معنوى و در ميان تمايلات حق و باطل كه از خود يا ديگران بر او عرضه مى‌شود، به پناهگاهى محكم نيازمند است و بهترين پناهگاه خداست. «ففرّوا الى اللّه» 2- انسان، چاره‌اى جز حركت و گريز به سوى خدا ندارد. «ففرّوا الى اللّه» 3- مطالعه در هستى بايد سبب توجّه انسان به خداوند و بندگى او گردد. «والسماء بنيناها... والارض... و من كل شى خلقنا زوجين... لعلّكم تذكّرون... ففرّوا الى اللّه» 4- راه انبيا، روشن و شفّاف است. «نذير مبين» 5 - پناهندگى به بيگانگان و غير خداوند، اثرى ندارد. «ولا تجعلوا مع اللّه...» 6- پيامبران مأمور انذار و هشدار مردم هستند. «منه نذير»

مشخصات :
قرآن تبيان- جزء 27 - حزب 53 - سوره ذاریات - صفحه 522
قرائت ترتیل سعد الغامدی-آيه اي-باکیفیت(MP3)
بصورت فونتی ، رسم الخط quran-simple-enhanced ، فونت قرآن طه
با اندازه فونت 25px
بصورت تصویری ، قرآن عثمان طه با کیفیت بالا

مشخصات ترجمه یا تفسیر :
تفسیر نور حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,501,780