قرآن تبيان- جزء 27 - حزب 53 - سوره ذاریات - صفحه 522


قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ
31 - (25) (مناع للخير معتد مريب ): (و هر فرد محروم از نيكي و خير و هر متجاوز وهر كسي كه مردم را به تحير و شك مي افكند)
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ
32 - (26) (الذي جعل مع الله الها اخر فالقياه في العذاب الشديد): (همانكه با خدا،خداي ديگري گرفته ، پس او را درون عذاب شديد بياندازيد)
لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِینٍ
33 - (27) (قال قرينه ربنا ما اطغيته و لكن كان في ضلال بعيد): (قرين شيطاني اومي گويد:پروردگارا من او رابه طغيان وادار نكردم ولي او خودش در گمراهي دوري بود)
مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ
34 - (28) (قال لا تختصموا لدي وقد قدمت اليكم بالوعيد): (خطاب رسد: نزد من مخاصمه و جدال نكنيد كه من قبلا همه شما را هشدار داده بودم )
فَأَخْرَجْنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
35 - (29) (ما يبدل القول لدي و ما انا بظلام للعبيد): (نزد من هيچ سخني تبديل نمي پذيرد و من نسبت به بندگانم ستمكار نيستم )ظاهرا مراد از (قرين ) همان ملك موكل اعمال انسان در دنياست ،(سائق يا شهيد)در اين صورت معنا اين است كه خدايا اين آن انساني است كه همواره با من بود و اينك حاضر است و اين اعمال اوست كه آماده و حاضر نموده ام . و اگر مراد از (قرين )همنشين و قرين شيطاني انسان باشد(52) كه يك عمر او را گمراه مي كرده ، در اين صورت معنا اين خواهد بود كه : اين آن انسانيست كه من مأمور گمراهي او بودم و زمام نفسش رابدست داشتم ، اينك براي رفتن به دوزخ آماده است .آنگاه به آندو خطاب مي رسد كه هر فرد بسيار كفرپيشه و معاند با حق و ممنوع ازخير و متجاوز به راه حق و مردد نسبت به معاد كه مردم را نيز به شك مي انداخت ، راگرفته و در دوزخ بياندازيد.همان كسي كه به عنوان سرچشمه و ريشه همه گناهان ، شرك مي ورزيد و در كنارخداي يگانه ، خداي ديگري را اتخاذ كرده بود، پس او را در عذابي شديد بيافكنيد (به جرم شرك كه گناهي عظيم و سرچشمه و ام المعاصي مي باشد) آنوقت قرين شيطاني فردكه همواره در دنيا او را گمراه مي كرده و قرآن مجيد درباره اش فرموده : (و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا فهوله قرين )(53) مي گويد: اي پروردگار ما، من اين انسان را مجبور بر طغيان نكردم و ليكن او خودش آماده و مستعد پذيرش دعوتها ووسوسه هاي من بود، پس خودش از راه حق در گمراهي بعيدي قرار داشت و من مسئول طغيان او نيستم .همچنانكه در جاي ديگر قرآن كريم از قول شيطان مي فرمايد (و ما كان لي عليكم من سلطان غير ان دعوتكم فاستجبتم لي (54) من هيچ تسلطي بر شما نداشتم غير از اينكه من شما را دعوت كردم و شما مرا اجابت كرديد)آن وقت از جانب خداي متعال خطاب مي رسد كه اينك در پيشگاه من مخاصمه وجدال نكنيد، چون نفعي برايتان ندارد و هر آينه من تهديد و وعيد خود را به همه مشركين و ستمكاران ابلاغ كردم و گفتم (لاملان جهنم من الجنه والناس اجمعين (55)هر آينه من جهنم را از جن و انس پر مي سازم ) آنگاه در پاسخ از سؤال مقدر و متوهم كه ممكن است گفته شود: (به فرض كه قبلا تهديد خدا ابلاغ شده باشد، آيا اين تهديدتغيير نمي كند و تهديد شدگان مورد عفو قرار نمي گيرند؟) مي فرمايد: در درگاه من هيچ سخني تغيير نمي كند، يعني قضاي حتمي و حكم قطعي من تغيير و تبديل نمي پذيرد، لذاشما گنه كاران عذاب خواهيد شد و اين من نيستم كه درباره بندگان خود ستم روامي دارم ، بلكه اين خودشان هستند كه به خود ستم كردند و بعد از شناخت حق و اتمام حجت ، آن را انكار كرده و به اين وسيله خود را مستحق عذاب نمودند.
فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِینَ
36 - (30) (يوم نقول لجهنم هل امتلات وتقول هل من مزيد): (روزي كه به جهنم مي گوئيم : آيا پر شدي ؟ مي گويد: آيا باز هم هست ؟)استفهام تقريري است ، و مي خواهد بفهماند كه قهر خداي متعال و عذاب او از احاطه بر همه مجرمان قاصر نيست و بر همه آنها احاطه دارد، همچنانكه در جاي ديگرمي فرمايد: (و ان جهنم لمحيطه بالكافرين و همانا جهنم بر كفار احاطه دارد) و شايدهم استفهام انكاري باشد كه در اين صورت اشاره به همان حكميست كه در آيه (لاملان جهنم من الجنه والناس اجمعين هر آينه جهنم را از جن و انس پر مي كنم )بيان فرمود كه در اين صورت معنا اين است كه : از جهنم پرسيده مي شود آيا هنوز پرنشده اي ؟ مي گويد: آري پر شده ام و آن وعده حق تو قطعي و محقق شد.
وَتَرَکْنَا فِیهَا آیَةً لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ
37 - (31) (و ازلفت الجنه للمتقين غير بعيد): (و روزي كه بهشت را به اهل تقوي نزديك مي كنند، به گونه اي كه دور نيست )
وَفِی مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ
38 - (32) (هذا ما توعدون لكل اواب حفيظ): (اين است آنچه به شما و به هررجوع كننده حافظ احكام الهي وعده داده شده )
فَتَوَلَّى بِرُکْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
39 - (33) (من خشي الرحمن بالغيب و جاء بقلب منيب ): (هر كسي كه به غيب ازخداي رحمان بترسد و با قلبي اهل رجوع و توبه به پيشگاه الهي بيايد)
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٌ
40 - (34) (ادخلوها بسلام ذلك يوم الخلود): (به سلامت داخل بهشت شويد، امروزروز جاودانگي است )
وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ
41 - (35) (لهم مايشاؤن فيها ولدينا مزيد): (برايشان در آنجا هر چه بخواهند هست ونزد ما بيشتر از آن هم هست )در اين آيات به وضع اهل تقوي در قيامت مي پردازد، مي فرمايد: در آن روز بهشت براي مردم باتقوا نزديك مي شود در حالي كه از آنها دور نيست و در دسترسشان مي باشد. و براحتي مي توانند داخل آن شوند و آن وقت خطاب مي رسد: اين ثوابها و اين جنات همان بهشتي است كه قبلا وعده داده شده ايد، براي هر كسي كه با توبه و طاعت بسيار به سوي خدا رجوع مي كند و در حفظ آنچه خدا با او عهد كرده مداومت دارد وعهد خدا را ضايع نكرده است ، همان كسي كه از عذابي كه به چشم خود نديده و براي اوغيب محسوب مي شده ، خائف و ترسان بوده و با قلبي رجوع كننده به ديدار پروردگارش بيايد. در آن هنگام به افراد متقي واجد صفات فوق خطاب مي رسد: به سلامت داخل بهشت شويد، در حالي كه از هر مكروهي ايمن هستيد و يا داخل بهشت شويد در حالي كه خدا و ملائكه او بر شما سلام و درود مي فرستند و آن وقت در مقام بشارت به آنهامي گويند: امروز روز جاودانگي است و متقين با شنيدن اين مژده خرسند مي گردند.در ادامه مي فرمايد: اهل بهشت در آنجا مالك و صاحب اختيار هر چيزي كه مشيت واراده شان به آن تعلق بگيرد، مي باشند و خلاصه هر چه بخواهند در اختيارشان است وتازه نزد ما بيشتر هم هست . يعني اموري عظيمتر و مافوق علم و مشيت ايشان و كمالاتي والاتر از دريافت آنها نيز از جانب خداوند در اختيارشان قرار مي گيرد.
مَا تَذَرُ مِن شَیْءٍ أَتَتْ عَلَیْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ کَالرَّمِیمِ
42 - (36)( وكم اهلكنا قبلهم مـن قرن هم اشد منهم بطشا فنقبوا في البلاد هل من محيص ): (و چه بسيار از امتها كه قبل از ايشان بودند و ما آنها را هلاك كرديم با اينكه ازاينها نيرومندتر بودند و به شهرهاي ديگر نيز رخنه كردند، آيا توانستند از هلاكت گريزگاهي بيابند؟)مي فرمايد: قبل از اين مشركين فعلي ، چه بسيار اقوامي بودند كه بسيار نيرومندتر ازاينها بودند و با نيروي خود به سرزمينهاي ديگر سير كرده و آنها را نيز فتح كردند، اما آياتوانستند از عذاب خدا گريزگاهي بيابند؟ يعني اگر آنها توانستند، اين مشركين نيزمي توانند، و اين آيه در مقام انذار و تخويف مشركين است .
وَفِی ثَمُودَ إِذْ قِیلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِینٍ
43 - (37) (ان في ذلك لذكري لمن كان له قلب او القي السمع و هو شهيد): (همانا دراين امر تذكري است براي هر كس كه فهم داشته و گوش فرا دهد و حاضر باشد)
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ یَنظُرُونَ
44 - (38) (ولقد خلقنا السموآت و الارض وما بينهما في سته ايام و مامسنا من لغوب ): (هر آينه ما آسمانها و زمين و آنچه ميان آندوست را در شش روز آفريديم وهيچ خستگي و تعبي به ما نرسيد)(قلب ) به معناي نيروي تعقل و تشخيص حق از باطل است .و (القاء سمع ) يعني گوش فرا دادن و (شهيد) يعني حاضر و مشاهده كننده .مي فرمايد: در اين حقايقي كه از آن خبر داديم تذكريست كه هر كسي تعقل كند وگوش فرادهد و اشتغالات غيرحق او را از شنيدن حق مشغول نكرده باشد و در عين حال حاضر به شنيدن و فراگرفتن حق باشد، از آن متذكر مي گردد و خير و نفع خود راتشخيص مي دهد. و چگونه در اين امور تذكر نباشد، با اينكه ما آسمانها و زمين را درشش برهه زماني خلق كرديم و نظامات آن را در هر مرحله تشكل بخشيديم و هيچ خستگي و تعبي به ما نرسيد، چون صاحب قدرت مطلقه و علم و مشيت مطلق ، براي خلقت احتياجي به فراهم آوردن مقدمات و وسايل ندارد، بلكه امر او چنان است كه چون اراده ايجاد چيزي را بنمايد، با كلمه (كن ) آن را ايجاد مي كند.
فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِیَامٍ وَمَا کَانُوا مُنتَصِرِینَ
45 - (39) (فاصبر علي مايقولون و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس وقبل الغروب ): (پس در برابر آنچه مي گويند صبر كن و به حمد و ستايش پروردگارت تسبيح گو باش ، هم قبل از طلوع خورشيد و هم قبل از غروب )
وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ
46 - (40) (و من الليل فسبحه و ادبار السجود): (و پاره اي از شب نيز به دنبال سجودت او را تسبيح گوي )در اينجا رسولخدا را امر به صبر و خويشتنداري در برابر گفته هاي باطل مشركين (درنفي معاد) مي نمايد. و دستور مي دهد كه آن حضرت پروردگار را از آنچه درباره اش مي گويند، منزه بدارد و او را به سبب افعال جميلش ستايش كند، و هر نقصي را از ساحت او نفي نمايد. و تسبيح قبل از طلوع آفتاب مي تواند بر نماز صبح منطبق باشد و تسبيح قبل از غروب نيز احتمالا نماز عصر و يا نماز ظهر و عصر مي باشد و عبارت بعدي كه در آن امر به تسبيح در بخشي از شب مي نمايد، مي تواند با نمازهاي مغرب و عشا انطباق بيابد. و(ادبار سجود) يعني بدنبال سجود و چون سجده در آخر هر ركعت از نماز است .احتمالا مراد از آن تعقيبات نمازهاي يوميه و يا نافله هاي نماز(60) و يا نافله مغرب وعشا و يا نماز وتر در نافله شب مي باشد.
وَالسَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ
47 - (41) (و استمع يوم يناد المناد من مكان قريب ): (و بگوش باش روزي كه منادي از مكاني نزديك ندا برمي آورد)
وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ
48 - (42) (يوم يسمعون الصيحه بالحق ذلك يوم الخروج ): (روزي كه همه آن صيحه حتمي را مي شنوند، كه آن روز، روز خروج از قبرهاست )
وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
49 - (43) (انا نحن نحيي و نميت و الينا المصير): (همانا اين مائيم كه زنده مي كنيم ومي ميرانيم و بازگشت بسوي ماست )
فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ
50 - (44) (يوم تشقق الارض عنهم سراعا ذلك حشر علينا يسير): (روزي كه زمين به زودي از روي آنان مي شكافد و آن حشريست كه براي ما آسانست )در ادامه خطاب به رسولخدا ص مي فرمايد: در انتظار روزي باش كه در آن روزنداي منادي از مكاني نزديك به گوش مي رسد. مراد از نداي منادي ، همان نفخه صوراست كه بر همه خلائق احاطه دارد و به نسبت مساوي به گوش همه مي رسد و وقتي آن صيحه كه قضاي حتمي الهي است به گوش آنها برسد، همگي از قبرها خارج مي شوند واين مائيم كه بر جسدهايي كه در دنيا، مرده اند افاضه حيات مي كنيم و اين مائيم كه دردنيا آنها را ميرانديم و بازگشت آنها و احياءشان در روز قيامت بسوي ماست . در آن روز زمين از روي آنها شكافته مي شود و ايشان به سرعت به سوي دعوت كننده بيرون مي آيند و اين حشر و جمع آوري آنها، انجامش براي ما آسانست‌.
وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ
51 - (45) (نحن اعلم بما يقولون و ما انت عليهم بجبار فذكر بالقران من يخاف وعيد): (ما به آنچه مي گويند داناتريم و تو نمي تواني مردم را به آنچه مي خواهي مجبوركني ، پس فقط با قرآن كساني را كه از تهديد خدا بيمناكند، تذكر بده )اين آيه در مقام تسليت و دلگرم نمودن رسول خدا ص است و مي خواهد امر به صبردر آيه 39 را تعليل كند و بفرمايد: اينكه ما گفتيم در برابر انكار آنها صبر كن و به حمدپروردگارت تسبيح گو، و منتظر روز قيامت باش به جهت آنست كه ما مي دانيم ، اينها چه مي گويند و بزودي كيفر آنها را خواهيم داد و تو مسلط بر آنها نيستي كه بتواني آنها را برايمان به دعوتت مجبور كني ، پس تو وظيفه رسالت خودت را به انجام رسان و كساني راكه از تهديد من مي هراسند، تذكر بده . تا اين دعوت تو باعث رجوع و بازگشت آنهاشود.

صفحه : 522
بزرگتر  کوچکتر  بدون ترجمه  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
قرآن  عثمان طه با کیفیت بالا صفحه 522
تصویر  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 

31 - (25) (مناع للخير معتد مريب ): (و هر فرد محروم از نيكي و خير و هر متجاوز وهر كسي كه مردم را به تحير و شك مي افكند)

32 - (26) (الذي جعل مع الله الها اخر فالقياه في العذاب الشديد): (همانكه با خدا،خداي ديگري گرفته ، پس او را درون عذاب شديد بياندازيد)

33 - (27) (قال قرينه ربنا ما اطغيته و لكن كان في ضلال بعيد): (قرين شيطاني اومي گويد:پروردگارا من او رابه طغيان وادار نكردم ولي او خودش در گمراهي دوري بود)

34 - (28) (قال لا تختصموا لدي وقد قدمت اليكم بالوعيد): (خطاب رسد: نزد من مخاصمه و جدال نكنيد كه من قبلا همه شما را هشدار داده بودم )

35 - (29) (ما يبدل القول لدي و ما انا بظلام للعبيد): (نزد من هيچ سخني تبديل نمي پذيرد و من نسبت به بندگانم ستمكار نيستم )ظاهرا مراد از (قرين ) همان ملك موكل اعمال انسان در دنياست ،(سائق يا شهيد)در اين صورت معنا اين است كه خدايا اين آن انساني است كه همواره با من بود و اينك حاضر است و اين اعمال اوست كه آماده و حاضر نموده ام . و اگر مراد از (قرين )همنشين و قرين شيطاني انسان باشد(52) كه يك عمر او را گمراه مي كرده ، در اين صورت معنا اين خواهد بود كه : اين آن انسانيست كه من مأمور گمراهي او بودم و زمام نفسش رابدست داشتم ، اينك براي رفتن به دوزخ آماده است .آنگاه به آندو خطاب مي رسد كه هر فرد بسيار كفرپيشه و معاند با حق و ممنوع ازخير و متجاوز به راه حق و مردد نسبت به معاد كه مردم را نيز به شك مي انداخت ، راگرفته و در دوزخ بياندازيد.همان كسي كه به عنوان سرچشمه و ريشه همه گناهان ، شرك مي ورزيد و در كنارخداي يگانه ، خداي ديگري را اتخاذ كرده بود، پس او را در عذابي شديد بيافكنيد (به جرم شرك كه گناهي عظيم و سرچشمه و ام المعاصي مي باشد) آنوقت قرين شيطاني فردكه همواره در دنيا او را گمراه مي كرده و قرآن مجيد درباره اش فرموده : (و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا فهوله قرين )(53) مي گويد: اي پروردگار ما، من اين انسان را مجبور بر طغيان نكردم و ليكن او خودش آماده و مستعد پذيرش دعوتها ووسوسه هاي من بود، پس خودش از راه حق در گمراهي بعيدي قرار داشت و من مسئول طغيان او نيستم .همچنانكه در جاي ديگر قرآن كريم از قول شيطان مي فرمايد (و ما كان لي عليكم من سلطان غير ان دعوتكم فاستجبتم لي (54) من هيچ تسلطي بر شما نداشتم غير از اينكه من شما را دعوت كردم و شما مرا اجابت كرديد)آن وقت از جانب خداي متعال خطاب مي رسد كه اينك در پيشگاه من مخاصمه وجدال نكنيد، چون نفعي برايتان ندارد و هر آينه من تهديد و وعيد خود را به همه مشركين و ستمكاران ابلاغ كردم و گفتم (لاملان جهنم من الجنه والناس اجمعين (55)هر آينه من جهنم را از جن و انس پر مي سازم ) آنگاه در پاسخ از سؤال مقدر و متوهم كه ممكن است گفته شود: (به فرض كه قبلا تهديد خدا ابلاغ شده باشد، آيا اين تهديدتغيير نمي كند و تهديد شدگان مورد عفو قرار نمي گيرند؟) مي فرمايد: در درگاه من هيچ سخني تغيير نمي كند، يعني قضاي حتمي و حكم قطعي من تغيير و تبديل نمي پذيرد، لذاشما گنه كاران عذاب خواهيد شد و اين من نيستم كه درباره بندگان خود ستم روامي دارم ، بلكه اين خودشان هستند كه به خود ستم كردند و بعد از شناخت حق و اتمام حجت ، آن را انكار كرده و به اين وسيله خود را مستحق عذاب نمودند.

36 - (30) (يوم نقول لجهنم هل امتلات وتقول هل من مزيد): (روزي كه به جهنم مي گوئيم : آيا پر شدي ؟ مي گويد: آيا باز هم هست ؟)استفهام تقريري است ، و مي خواهد بفهماند كه قهر خداي متعال و عذاب او از احاطه بر همه مجرمان قاصر نيست و بر همه آنها احاطه دارد، همچنانكه در جاي ديگرمي فرمايد: (و ان جهنم لمحيطه بالكافرين و همانا جهنم بر كفار احاطه دارد) و شايدهم استفهام انكاري باشد كه در اين صورت اشاره به همان حكميست كه در آيه (لاملان جهنم من الجنه والناس اجمعين هر آينه جهنم را از جن و انس پر مي كنم )بيان فرمود كه در اين صورت معنا اين است كه : از جهنم پرسيده مي شود آيا هنوز پرنشده اي ؟ مي گويد: آري پر شده ام و آن وعده حق تو قطعي و محقق شد.

37 - (31) (و ازلفت الجنه للمتقين غير بعيد): (و روزي كه بهشت را به اهل تقوي نزديك مي كنند، به گونه اي كه دور نيست )

38 - (32) (هذا ما توعدون لكل اواب حفيظ): (اين است آنچه به شما و به هررجوع كننده حافظ احكام الهي وعده داده شده )

39 - (33) (من خشي الرحمن بالغيب و جاء بقلب منيب ): (هر كسي كه به غيب ازخداي رحمان بترسد و با قلبي اهل رجوع و توبه به پيشگاه الهي بيايد)

40 - (34) (ادخلوها بسلام ذلك يوم الخلود): (به سلامت داخل بهشت شويد، امروزروز جاودانگي است )

41 - (35) (لهم مايشاؤن فيها ولدينا مزيد): (برايشان در آنجا هر چه بخواهند هست ونزد ما بيشتر از آن هم هست )در اين آيات به وضع اهل تقوي در قيامت مي پردازد، مي فرمايد: در آن روز بهشت براي مردم باتقوا نزديك مي شود در حالي كه از آنها دور نيست و در دسترسشان مي باشد. و براحتي مي توانند داخل آن شوند و آن وقت خطاب مي رسد: اين ثوابها و اين جنات همان بهشتي است كه قبلا وعده داده شده ايد، براي هر كسي كه با توبه و طاعت بسيار به سوي خدا رجوع مي كند و در حفظ آنچه خدا با او عهد كرده مداومت دارد وعهد خدا را ضايع نكرده است ، همان كسي كه از عذابي كه به چشم خود نديده و براي اوغيب محسوب مي شده ، خائف و ترسان بوده و با قلبي رجوع كننده به ديدار پروردگارش بيايد. در آن هنگام به افراد متقي واجد صفات فوق خطاب مي رسد: به سلامت داخل بهشت شويد، در حالي كه از هر مكروهي ايمن هستيد و يا داخل بهشت شويد در حالي كه خدا و ملائكه او بر شما سلام و درود مي فرستند و آن وقت در مقام بشارت به آنهامي گويند: امروز روز جاودانگي است و متقين با شنيدن اين مژده خرسند مي گردند.در ادامه مي فرمايد: اهل بهشت در آنجا مالك و صاحب اختيار هر چيزي كه مشيت واراده شان به آن تعلق بگيرد، مي باشند و خلاصه هر چه بخواهند در اختيارشان است وتازه نزد ما بيشتر هم هست . يعني اموري عظيمتر و مافوق علم و مشيت ايشان و كمالاتي والاتر از دريافت آنها نيز از جانب خداوند در اختيارشان قرار مي گيرد.

42 - (36)( وكم اهلكنا قبلهم مـن قرن هم اشد منهم بطشا فنقبوا في البلاد هل من محيص ): (و چه بسيار از امتها كه قبل از ايشان بودند و ما آنها را هلاك كرديم با اينكه ازاينها نيرومندتر بودند و به شهرهاي ديگر نيز رخنه كردند، آيا توانستند از هلاكت گريزگاهي بيابند؟)مي فرمايد: قبل از اين مشركين فعلي ، چه بسيار اقوامي بودند كه بسيار نيرومندتر ازاينها بودند و با نيروي خود به سرزمينهاي ديگر سير كرده و آنها را نيز فتح كردند، اما آياتوانستند از عذاب خدا گريزگاهي بيابند؟ يعني اگر آنها توانستند، اين مشركين نيزمي توانند، و اين آيه در مقام انذار و تخويف مشركين است .

43 - (37) (ان في ذلك لذكري لمن كان له قلب او القي السمع و هو شهيد): (همانا دراين امر تذكري است براي هر كس كه فهم داشته و گوش فرا دهد و حاضر باشد)

44 - (38) (ولقد خلقنا السموآت و الارض وما بينهما في سته ايام و مامسنا من لغوب ): (هر آينه ما آسمانها و زمين و آنچه ميان آندوست را در شش روز آفريديم وهيچ خستگي و تعبي به ما نرسيد)(قلب ) به معناي نيروي تعقل و تشخيص حق از باطل است .و (القاء سمع ) يعني گوش فرا دادن و (شهيد) يعني حاضر و مشاهده كننده .مي فرمايد: در اين حقايقي كه از آن خبر داديم تذكريست كه هر كسي تعقل كند وگوش فرادهد و اشتغالات غيرحق او را از شنيدن حق مشغول نكرده باشد و در عين حال حاضر به شنيدن و فراگرفتن حق باشد، از آن متذكر مي گردد و خير و نفع خود راتشخيص مي دهد. و چگونه در اين امور تذكر نباشد، با اينكه ما آسمانها و زمين را درشش برهه زماني خلق كرديم و نظامات آن را در هر مرحله تشكل بخشيديم و هيچ خستگي و تعبي به ما نرسيد، چون صاحب قدرت مطلقه و علم و مشيت مطلق ، براي خلقت احتياجي به فراهم آوردن مقدمات و وسايل ندارد، بلكه امر او چنان است كه چون اراده ايجاد چيزي را بنمايد، با كلمه (كن ) آن را ايجاد مي كند.

45 - (39) (فاصبر علي مايقولون و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس وقبل الغروب ): (پس در برابر آنچه مي گويند صبر كن و به حمد و ستايش پروردگارت تسبيح گو باش ، هم قبل از طلوع خورشيد و هم قبل از غروب )

46 - (40) (و من الليل فسبحه و ادبار السجود): (و پاره اي از شب نيز به دنبال سجودت او را تسبيح گوي )در اينجا رسولخدا را امر به صبر و خويشتنداري در برابر گفته هاي باطل مشركين (درنفي معاد) مي نمايد. و دستور مي دهد كه آن حضرت پروردگار را از آنچه درباره اش مي گويند، منزه بدارد و او را به سبب افعال جميلش ستايش كند، و هر نقصي را از ساحت او نفي نمايد. و تسبيح قبل از طلوع آفتاب مي تواند بر نماز صبح منطبق باشد و تسبيح قبل از غروب نيز احتمالا نماز عصر و يا نماز ظهر و عصر مي باشد و عبارت بعدي كه در آن امر به تسبيح در بخشي از شب مي نمايد، مي تواند با نمازهاي مغرب و عشا انطباق بيابد. و(ادبار سجود) يعني بدنبال سجود و چون سجده در آخر هر ركعت از نماز است .احتمالا مراد از آن تعقيبات نمازهاي يوميه و يا نافله هاي نماز(60) و يا نافله مغرب وعشا و يا نماز وتر در نافله شب مي باشد.

47 - (41) (و استمع يوم يناد المناد من مكان قريب ): (و بگوش باش روزي كه منادي از مكاني نزديك ندا برمي آورد)

48 - (42) (يوم يسمعون الصيحه بالحق ذلك يوم الخروج ): (روزي كه همه آن صيحه حتمي را مي شنوند، كه آن روز، روز خروج از قبرهاست )

49 - (43) (انا نحن نحيي و نميت و الينا المصير): (همانا اين مائيم كه زنده مي كنيم ومي ميرانيم و بازگشت بسوي ماست )

50 - (44) (يوم تشقق الارض عنهم سراعا ذلك حشر علينا يسير): (روزي كه زمين به زودي از روي آنان مي شكافد و آن حشريست كه براي ما آسانست )در ادامه خطاب به رسولخدا ص مي فرمايد: در انتظار روزي باش كه در آن روزنداي منادي از مكاني نزديك به گوش مي رسد. مراد از نداي منادي ، همان نفخه صوراست كه بر همه خلائق احاطه دارد و به نسبت مساوي به گوش همه مي رسد و وقتي آن صيحه كه قضاي حتمي الهي است به گوش آنها برسد، همگي از قبرها خارج مي شوند واين مائيم كه بر جسدهايي كه در دنيا، مرده اند افاضه حيات مي كنيم و اين مائيم كه دردنيا آنها را ميرانديم و بازگشت آنها و احياءشان در روز قيامت بسوي ماست . در آن روز زمين از روي آنها شكافته مي شود و ايشان به سرعت به سوي دعوت كننده بيرون مي آيند و اين حشر و جمع آوري آنها، انجامش براي ما آسانست‌.

51 - (45) (نحن اعلم بما يقولون و ما انت عليهم بجبار فذكر بالقران من يخاف وعيد): (ما به آنچه مي گويند داناتريم و تو نمي تواني مردم را به آنچه مي خواهي مجبوركني ، پس فقط با قرآن كساني را كه از تهديد خدا بيمناكند، تذكر بده )اين آيه در مقام تسليت و دلگرم نمودن رسول خدا ص است و مي خواهد امر به صبردر آيه 39 را تعليل كند و بفرمايد: اينكه ما گفتيم در برابر انكار آنها صبر كن و به حمدپروردگارت تسبيح گو، و منتظر روز قيامت باش به جهت آنست كه ما مي دانيم ، اينها چه مي گويند و بزودي كيفر آنها را خواهيم داد و تو مسلط بر آنها نيستي كه بتواني آنها را برايمان به دعوتت مجبور كني ، پس تو وظيفه رسالت خودت را به انجام رسان و كساني راكه از تهديد من مي هراسند، تذكر بده . تا اين دعوت تو باعث رجوع و بازگشت آنهاشود.

مشخصات :
قرآن تبيان- جزء 27 - حزب 53 - سوره ذاریات - صفحه 522
قرائت ترتیل سعد الغامدی-آيه اي-باکیفیت(MP3)
بصورت فونتی ، رسم الخط quran-simple-enhanced ، فونت قرآن طه
با اندازه فونت 25px
بصورت تصویری ، قرآن عثمان طه با کیفیت بالا

مشخصات ترجمه یا تفسیر :
تفسیر اطیب البیان

انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 180,505,187