خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - حقوق بشر - سياست فروش نفت - و بيان وضعيت عمومي ايران - 17 آبان 1357

عنوان : حقوق بشر - سياست فروش نفت - و بيان وضعيت عمومي ايران
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 17 آبان 1357
تاریخ قمری : 7 ذي الحجه 1398
جلد : 4

متن :
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
حكومت نظامي به نام دموكراسي !
در يكي از روزنامه ها بود كه به مجردي كه . . . در ايران روي كار آورد، امريكا پشتيباني خواهد كرد. وقتي اين امر مخالف با طرفداري امريكا از حقوق بشر بود، سخنگوي كاخ سفيد براي تراشيدن عذر گفت كه اين طرفداري و آوردن حكومت نظامي براي اين است كه مي خواهند دموكراسي در ايران ايجاد كنند! و چون مقدمه اين دموكراسي نصب يك حكومت نظامي . . . در كار باشد و مردم را سر جاي خودشان بنشانند، نظم برقراركنند، از اين جهت است كه حكومت نظامي آمده است ! و علاوه ، اين موقت است و بعداز تحقق نظم ، اين حكومت تبديل مي شود به يك حكومت خوب و. . .
اين قضيه اعلاميه حقوق بشر و اين حرفها، اين براي اين است كه دولتهاي ضعيف رااينها با موجه كردن كار خودشان ببلعند. گمان نشود كه اعلاميه حقوق بشر يك واقعيتي دارد و اين حقوق بشر را اين قدرتهاي بزرگ اصلا احترام برايش قائل هستند! ما ازاعمالشان اين معنا را مي توانيم بفهميم كه آيا اينهايي كه اعلاميه حقوق بشر را امضا كردندو طرفداري كردند، اينها خودشان تا چه اندازه عمل كردند به اين حقوق بشر؟ شما درايران كه هستيد و ما در ايران كه هستيم مي بينيم كه اعلاميه حقوق بشر را امريكا،انگلستان ، روسيه - اينها - امضا كردند، ايران هم امضا كرده ؛ تا چه حد در ايران اينهايي كهاعلام كردند حقوق بشر را و اعلاميه دادند براي حقوق بشر، تا چه حد ايران را در اين حقوق اوليه بشر مراعات كردند؟ آزادي بيان ، آزادي انتخابات ، آزادي مطبوعات ،آزادي راديو - تلويزيون ، تبليغات ، اين از حقوق بشر و از ابتدايي ترين حقوق بشر است .امريكا نمي داند كه ما نه يك تبليغات آزاد داريم نه يك مطبوعات آزاد داريم ؟! الان تمام مطبوعات ايران تعطيل است از باب اينكه دوباره حكومت نظامي آمد و همه راسانسور كرد و عده زيادي را گرفت ، عده زيادي از اشخاص مختلف ؛ تا حالا ششصد نفرمي گويند از سرشناسها را گرفته اند.
امريكا نمي داند كه در ايران ، مطبوعات ايران هيچ وقت آزاد نبوده ؟ آزاد به معناي حقيقي ؟ اين چند روزي كه يك آزادي جزئي صوري دادند، در هيچ يك از مطبوعات ايران حق اينكه يك كلمه راجع به خود شاه - كه سركرده دزدهاست - يك كلمه بنويسند،هيچ همچو چيزي نبود؛ در همه مطبوعات ايران . شما اين روزنامه اطلاعات ، اين روزنامه كيهان ، روزنامه هاي ديگر، در هيچ يك از مطبوعات ايران شما نمي بينيد كه يك كلمه راجع به شاه نوشته شده باشد. هر چه هست هي دولت و - عرض مي كنم كه - مامورين ؛ وهمه تقصيرها را گردن مامورها مي گذارند و گردن دولتها مي گذارند و گردن - مثلا -نظاميها مي گذارند اينها؛ حال اينكه آن جاني اصيل عبارت از شخص شاه است .
ادعاي حقوق بشر كارتر و طرفداري او از دولت نظامي
اگر مطبوعات آزاد باشد بايد بگويند به اينكه چه كسي اين جنايتها را دارد مي كند؛ و باامر كي اين جنايتها دارد واقع مي شود. الان بيش از پانزده سال است كه دائما مشغول اين جنايات هستند؛ و ما در مدت ، در طول مدت مشروطه - الا خيلي نادر - يك انتخابات ملي نداشتيم . در زمان حكومت رضاشاه و اين شاه هيچ وقت حكومت آزاد و يك مجلس آزاد ما نداشتيم ؛ همه اش مجالسي بوده است كه با سرنيزه درست شده . مردم ازحقوق اوليه شان اين است كه راجع به وكالتي كه مي خواهند در مجلس اشخاص رابفرستند، آزاد باشند كه يك كسي را در مجلس بفرستند كه سرنوشت يك مملكتي رامي خواهند اينها تعيين كنند، مي خواهند تمام امور مملكت تحت نظر اينها اداره بشود. اگريك مجلسي صحيح باشد، يك ملت مرتب و صحيح خواهد شد؛ اگر يك مجلس قلابي باشد، يك مملكت را به باد خواهد داد؛ چنانكه دادند. امريكا اين مطلب را نمي داند؟شوروي اين مطلب را نمي داند؟ انگلستان اين مطلب را نمي داند كه در ايران نه وكالتش ،نه - عرض مي كنم كه - مطبوعاتش ، نه هيچ چيزي آزاد نيست و همه تحت سانسور وكنترل - عرض مي كنم كه - سرنيزه . با سرنيزه درست مي شود؟ مجلسها همه با سرنيزه درست مي شود و به زور خود شاه درست مي شود، اينها را اطلاع ندارد امريكا؟! يا اطلاع دارند، مي دانند چه مي گذرد الان در ايران . اينها خوب ، در ايران سفير دارند، اطلاعات دارند، مامورين دارند، در قبضه آنهاست مملكت . مي دانند چه دارد مي گذرد؛ مي داندكه ملت ما چه مي خواهد لكن نمي دانند كه اگر چنانچه ملت غلبه پيدا بكند، اين تعديات اينها، اين تجاوزهايي كه اينها بر حقوق اين ملت كردند، ممكن است قطع بشود. اينكه داد از حقوق بشر يكوقتي مي زنند، و حالا هم وقتي كه طرفداري از حكومت نظامي ودولت نظامي مي كنند و مي بينند كه اين خلاف آن پشتيباني از حقوق بشر است ، حكومت نظامي همه آزاديها را از ملت سلب مي كند و مع ذلك ايشان و دولت امريكا او را تاييد وپشتيباني كرده ، حالا عذر مي خواهند به اينكه نه ، ملت ايران نمي گذارد كه اين شاه آزادي بدهد! اين بيچاره دارد زحمت مي كشد كه مردم را آزاد كند، دارد زحمت مي كشد كه مملكت را آباد كند، و اين ملت است كه نمي خواهند آزاد باشند و نمي خواهندمملكتشان آباد باشد، اينها رشد ندارند، اينها يك دسته وحشي هستند! اينها رشد ندارندكه ادراك اين معني را بكنند كه آزادي خوب است ! چون آزادي مي خواهد بدهد اين بي نظميها پيش آمده و ما مي خواهيم كه - و ما كه پشتيباني مي كنيم براي اين است كه يك نظمي در ايران پيدا بشود كه شاه با دل راحت ، آزادي اي كه مي خواهد مرحمت بفرمايد،مرحمت بفرمايد؛ نمي گذارند مردم ! كارتر نمي فهمد چه مي گويد، سخنگوي كاخ سفيدنمي فهمد اين حرفها را مي زند، بي اطلاع از مسائل است و اينطور حرف مي زند يا ازروي اطلاع و بينش و التفات است كه دارد اين حرف را مي زند؟! اعلاميه حقوق بشريك آلتي است براي چاپيدن مردم با وجه موجه كه يك چيزي درست بكنند. اينها همهصورت سازي است .
اعلاميه حقوق بشر هم مثل اعطاي آزادي شاه است به مردم ! فضاي باز سياسي و آزاداست ! مسئله حرف است . اصلا در دنيا اين حرفها از اشخاصي است كه يك مبادي ندارداعتقاداتشان ، بي مبداء است ؛ يعني جز مبداء مادي فكري ندارد تمام اين حرفها، همه اش بي ربط است .
حفظ حقوق بشر
حكومتي مي تواند ادعا بكند كه حقوق بشر را حفظ مي كند كه دولتش مبتني بر يك عقايد الهي ديني باشد؛ و خودش را مسئول پيش يك قدرت بزرگ بداند. آن اشخاصي كه خودشان را مسئول نمي دانند پيش يك قدرتي ، قائل نيستند. به يك قدرت بزرگي توجه ندارند، به يك قدرت عظيمي ، به يك مسئوليت واقعي . اينها هر چه ادعا بكنند كه ما بشردوست هستيم و ما مي خواهيم حقوق بشر حفظ بشود و ما مي خواهيم ، ادعاست ؛هيچ واقعيت ندارد. تا آن نقطه اصلي كه نقطه اتكاست ، خدا نباشد و خوف از او نباشد وخوف از مسئوليت روز جزا نباشد، اين بشر هرج و مرج مي كند، به تباهي مي كشد. طبع انسان اين است كه از همين كارهاي خلاف بكند؛ طبعي است . اگر سر خود باشد متعدي است ؛ آني كه انسان را به راه مي آورد و كنترل مي كند و راهش را معين مي كند، آن ديانت است كه مي تواند كنترل كند. آن اعتقاد به يك مبداء و يك معاد است كه مي تواند انسان راباز دارد از اينكه در خلوت هم كه هيچ كس نباشد خلاف نكند. اينهمه حرفها كه شرافت يك شخصي اقتضاي كذا مي كند، انساندوستي يك شخصي اقتضاي كذا مي كند، اينهاحرفهايي است كه ما باورمان نمي آيد كه اين انساندوستها و اين شرافتمندها يك همچومردمي باشند. همين انساندوستها هستند كه مي آيد در ايران با آن كشته جمعه سياه . اين انساندوستي كه يك ميليارد جمعيت زيردستش است (2) و مي گويد من انساندوستم وكمونيستم و كذا، مي آيد ايران از روي اين كشته هاي ما با هليكوپتر رد مي شود ودست شاه را فشار مي دهد و به او تبريك مي گويد ! اين انساندوستها اينهايند! اين كسي كه اعلاميه حقوق بشر را امضا كرده و از كساني است كه بنيانگذار اينطور مسائل است ، اين انگلستان است و اين امريكا و اين شوروي - اين ابرقدرتها- اينها نمي دانند كه در ايران حالا چه مي گذرد؟ اين بشردوستها نمي دانند كه اين سي ميليون بشر الان در ايران چه حالي دارند؟ نمي فهمند؟ نه ؟ اطلاع ندارند از واقع ؟ واقع مسئله اين است كه شاه مي خواهد اعطاي آزادي بكند و مردم تخلف مي كنند؟! اين مسئله اينطوري است ؟شماها اينطور فهميديد؟ يا كارتر يك مسئله اي را فهميده است ماوراي اين عالم ! اين مساله آمده پيش كارتر! نه ، شيطان به او تعليم كرده است كه بايد اينطور بگويي ، اين تعليم ابليس است . اينها مظاهر ابليسند، طاغوتند اينها.
حقوق بشر و اصلاح بشر تنها با دين باوري
تا يك نقطه اتكاي معنوي نباشد، بشر اصلاح شدني نيست . اصلاح بشر، حفظ حقوق بشر نمي شود الا اينكه نقطه اتكايش يك مبداء معنوي باشد. و باز مي بينيم كه حكومتهايي كه سر كار مي آيند، آن حكومتي كه سر كار آمده و نقطه اتكايش خداست چه جور رفتاركرده با بشر، و آن حكومتي كه نقطه اتكايش خدا نيست و كاري به اين حرفها ندارد چه جور معامله كرده با بشر. آن را مي بينيم كه در عين حالي كه حكومت بر اين همه ممالك دارد، شبها در خانه ها خودش پا مي شود مي رود مي گردد و ضعفا را بررسي و رسيدگي مي كند و مي گويد در يك قولش - سلام الله عليه - در قولش مي فرمايد كه اينكه من مي ترسم كه در آن طرف مملكت ، در نمي دانم يمامه ، كجا، يك كسي گرسنه باشد. ازاين جهت خودش را گرسنه مي دارد كه مبادا خودش سيرتر باشد از اين گرسنه ها. اين اتكاي به مبداء غيبي است كه اين كار را مي كند و الا آن هم يك بشري است مثل همه .اتكاي به يك مبداء غيبي است كه وادار مي كند يك بشري را بر اينكه بگويد و اينطورباشد كه اگر كه لشكرهاي كذا آمدند، معاويه يا كي آمده است ، و يك خلخالي را از پاي يك ذميه ، از پاي يك زن يهودي يا زن نصراني ربوده ، مي فرمايد اگر كسي بميرد براي اين قضيه ، در تاسف اين قضيه ، حق دارد اين . آن رعيت را مي خواهد. اين آدمي استبشردوست براي اينكه نقطه اتكا دارد. اتكايش به يك عالمي است ماوراي اين عالم .همه اش خورد و خوراك نيست ، همه اش زندگي حيواني نيست ، يك مطلب ديگري دركار است . آنهايي كه اين مبداء را، اين مبادي معنوي را به آن اتكا دارند، به آنها مي شوداتكا كرد. مي شود انسان مقدراتش را بدهد به آنها كه آنها عمل كنند. وكيل كند آنها را.وزير كند آنها را. - عرض مي كنم كه - رئيس جمهور كند آنها را. فرياد ما اين است كه مايك همچو كاري مي خواهيم بكنيم .
تاريخ جنايات شاهان در ايران
ما تا حالا مقدراتمان از 2500 سال حكومت شاهنشاهي سياه كه تا پريروز اين آقامي گفت كه اين مردم ايران اصلا شاهنشاهي را دوست دارند؛ اصلا شاه پرستند اينها، درتمام تاريخ اين شاهها و اين شاه پرستها - به اصطلاح اينها - دعوا داشتند! جنگ و نزاع بوده بين شاهها و شاه پرستها. آن شاه خوبهايشان ، آنهايي كه شما وقتي كه اسمش رامي نويسند، مي شنويد، يك تعريفي از او توي دلتان مي آيد، يا توي يك كتابي مي بينيدكه نوشتند: "جنت مكان "، همين جنت مكانشان مردم خبيثي بودند. همان شاه عباس "جنت مكان " است كه پسر خودش را كور كرد! براي خاطر مملكت ؛ براي خاطر جاه طلبي . همان انوشيروان عادل است كه از بدترين ظلمه بوده است ، و كارهاي ظالمانه اش را تاريخ ثبت كرده است .
خدا مي داند كه ايران از اين پادشاهها چه بر او گذشته . شما هم داريد الان مي بينيدخودتان اين شاه - عرض مي كنم كه - اين شاه عدالتخواه عدالت اجتماعي ! اسلام پناه ! كه پريروز در نطقش تعريف كرد كه ما مي خواهيم ترويج كنيم از اسلام و از - عرض مي كنم -قانون اساسي و اينها. همين آدم تا پريروز آنطور بود، حالا هم دروغ مي گويد به حضورهمه مردم . و مي دانم مي فهمند دروغ مي گويد. . . نيست . هم ايشانند كه مردم شاهدوست اصفهان پريروز، چند روز پيش از اين ، چند وقت پيش از اين ، مردم شاهدوست اصفهان ،اين مردم اصفهان ، داشتند آتش مي زدند چيزهايي كه مربوط به دولت و شاه بود! ايشان مي گفت با رفقايش كه مردم شاهدوست اصفهان كذا، مردم شاهدوست تهران و مردمشاهدوست يزد و كرمان و همه جا همين سنخند! شاهدوستي است كه اينها را وادارمي كند به اينكه پريروز دو - سه روز پيش از اين ، آن مجسمه را آوردند پايين و شكستند وچيزها را كندند؛ هركس يك تكه را يادگاري برداشته . مي گويند؟. . . ؟ بله ؟. . . ؟ شاهدوستي است اينها؟!
اختيار نفت در دست خودمان
اصلا معلوم نيست كه چه جور وضعي دارد اين ايران ، و چه جور سنخي هستند اينها.اينها هم جز تعجب آورهاست . اصلا شما مي گوييد تعجب آور كه چه سنخ آدمهايي هستند اينها، كه در عين حالي كه دارد مي بيند كه حكومت نظامي گذاشته و فردا هم آتش مي زنند به اين شهرها و به اين دهات و به اين مردم ، باز مي آيد در حضور [مردم ] شروع مي كند به اين حرفها را زدن ! "من التزام مي دهم ، من تعهد مي دهم ، من ضمانت مي دهم كه ديگر از اين كارها نكنم "! اين چه سنخ مغزي است ! بايد وقتي كه بخواهند فلاسفه يااطبا بيايند اين را تشريح كنند. اين طرز دماغ ببينند چه جوري است كه اين حرفها رامي زند! چه جور وضعي است اين ، اين تشريح مي خواهد. آدم عادي كه اينطور نيست .خلاف عادت است اين ! اين معجزه طبيعت است ! [خنده حضار] بله ، گفته اند اين را. جداهم فوق العاده است ! [خنده حضار] در هر صورت ، آنها از همه چيز استفاده مي كنند.بيشتر استفاده شان از اين بيحالي ملت بوده تا حالا. و حالا مي بينند كه نه ، آن بيحالي تبديل شد به يك حال ؛ تحول پيدا شد. حالا به دست و پا افتاده كه چه بكنم ، بايد چه بكنم . همان طرفدارهاي امريكا كه در ژاپن بودند، در همانجايي كه من ديدم ترجمه كرده بودندآوردند، باز مصيبت نفت را شروع كردند، كه [قطع ] آن نفت همه كارخانه هاي -صنعتهاي اروپا را مي خواباند. در ژاپن اين را گفته (3) كه ژاپني ها را وادار كند برخلاف ؛ وحال آنكه ما نفتمان را مي خواهيم بفروشيم به كسي كه بخرد پول بدهد، [نه ] كسي كه بخرد پايگاه درست كند. آخر اين از عجايب است كه يك كسي نفت ما را مي برد، درازايش چه مي كند؟ در ازايش مي آيد يك پايگاهي در ايران درست مي كند براي خودش ! اين اسلحه هايي كه به ما مي دهند، خيال نكنيد ما اسلحه لازم داريم و به ما اسلحه مي دهند اينها؛ اين اسلحه هايي كه مي خواهند بياورند ايران ، پايگاه درست كنند در مقابل - مثلا - شوروي . خوب ، همين طوري بياورند صداي او درمي آيد، آن هم مي خواهدبياورد. وقتي مي خواهند چه بكنند، با اين صورت كه ما پول نفت را داريم مي دهيم ! پول نفتي كه به جيب اين ملت مي رود: پايگاهي است كه براي امريكا درست مي شود درايران ! اينطوري اينها مال اين ملت را دارند از بين مي برند.
سياست فروش نفت در دولت اسلامي
ما مي خواهيم اين هرج و مرج از بين برود. ما نمي خواهيم نفت ندهيم . ما نفت رانمي خواهيم نگه داريم اينجا. ما مي خواهيم نفت را هر دولتي كه بهتر بخرد - نفت مال ماست ، ما بايعيم و او مشتري - هر دولتي كه بهتر بخرد و بهتر پول بدهد به او بدهيم . اختيارهم دست خودمان باشد؛ نمي خواهيم كه اختيار دست شما باشد؛ در استخراج اختيارش دست شما، در مقدار استخراج اختيارش دست شما، در قيمت اختيارش دست شما، دردادن عوض قيمت هم اختيارش دست شما! هم عوض را بخوريد هم معوض را: هم نفت را ببريد و هم عوضش تو[ي ] جيب خودشان بيايد كه پايگاه درست كنند. ما مي خواهيم اين هرج و مرجها از بين برود.
حكومت قانون عدل
اول حقوقي كه بشر حق دارد و همه عالم براي بشر قائلند [اين است ] كه آزاد باشند،اسير غير نباشند. ما مي خواهيم اين را تحصيل كنيم . اين مردم و اين ملت پابرهنه توي خيابانها راه افتاده اند و فرياد مي كنند و جوان مي دهند و - عرض مي كنم كه - زير پامي روند و زير تانكها مي روند، زن و مردشان با تانك مواجه مي شود، همه فريادشان اين است كه آزادي ، استقلال ، حكومت اسلام . ما مي خواهيم يك حكومتي داشته باشيم كه اين حكومت قانون را ملاحظه بكند؛ حكومت قانوني باشد. آن حكومتي كه تمام قوانينبشري را، تمام قوانين عالمي را زير پا بگذارد و هر جوري دلش بخواهد با يك ملتي عمل بكند، ما با او مخالفت داريم . ما مي خواهيم يك حكومتي باشد مثل حكومت اسلام كه غير از قانون هيچ چيز حكومت نكند، هيچ ؛ قانون فقط حكومت بكند. ما يك همچو چيزي . . . آن هم قانون عدل ، آن هم قانون صحيح ، آن هم قانوني كه براي رشد بشراست ؛ براي صلاح بشر است . در هر صورت ما مواجه با اين مسائل هستيم و الان هم كه مااينجا نشستيم ، بدانيد كه در ايران باز همان مصيبتها هست ؛ لكن در عين حالي كه مصيبت است اميد است . و ما اميد اين را داريم كه ان شاءالله اينچنين ابرقدرتها، با همه قدرتي كه دارند، دستشان را قطع كنيم از اين منافعي كه دارند.
خداوند همه شما را حفظ بكند؛ موفق باشيد ان شاءالله .
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 86,369,334