زیارت مخصوصه امیر المومنین علیه السلام در روز عید غدیر
در زيارات مخصوصه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام و آنها چند زيارت است اول زيارت روز غدير است كه روايت شده: از حضرت امام رضا عليه السلام كه به ابن ابي نصر فرمود اي ابن ابي نصر هر جا كه باشي حاضر شو در روز غدير نزد قبر امير المؤمنين عليه السلام به درستي كه حق تعالي مي آمرزد در اين روز از مرد مؤمن و زن مؤمنه گناه شصت ساله را و آزاد مي كند از آتش جهنم دو برابر آنچه آزاد كرده است در ماه رمضان و در شب قدر و شب فطر الخبر و بدان كه براي اين روز شريف چند زيارت نقل شده اول زيارت امين الله كه در زيارت دوم مطلقه گذشت دوم زيارتي است كه به سندهاي معتبره از حضرت امام علي نقي عليه السلام نقل شده كه زيارت كردند حضرت امير المؤمنين عليه السلام را به آن در روز غدير در سالي كه معتصم آن حضرت را طلبيده بود و كيفيت آن چنان است كه چون اراده زيارت نمايي بايست بر در قبه منوره و رخصت طلب نما و شيخ شهيد گفته كه غسل مي كني و پاكترين جامه هاي خود را مي پوشي و اذن دخول مي طلبي مي گويي اللَّهُمَّ إِنِّي وَقَفْتُ عَلَي بَابِ و اين همان اذن دخول اول است كه ما در اول باب نقل كرديم پس پاي راست را مقدم دار و داخل شو و برو به نزديك ضريح مقدس و پشت به قبله در برابر ضريح بايست و بگو :
اَلسَّلامُ عَلي مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ خاتَمِ النَّبِيّينَ،
سلام بر محمد رسول خدا خاتم پیمبران
وَسَيِّدِ الْمُرْسَلينَ، وَصَفْوَةِ رَبِّ الْعالَمينَ، اَمينِ اللَّهِ عَلي وَحْيِهِ
و آقای رسولان و برگزیده پروردگار جهانیان امین خدا بر وحیش
وَعَزآئِمِ اَمْرِهِ، وَالْخاتِمِ لِما سَبَقَ، وَالْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ، وَالْمُهَيْمِنِ عَلي
و فرمانهای حتمی اش و ختم کننده آنچه از پیش گذشته و گشاینده آنچه پس از او آید و گواه و نگهبان بر
ذلِكَ كُلِّهِ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ وَصَلَواتُهُ وَتَحِيَّاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلي
همه آنها و رحمت خدا و برکاتش و درودها و تحیاتش و سلام بر
اَنْبِيآءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَمَلآئِكَتِهِ الْمُقَرَّبينَ، وَعِبادِهِ الصَّالِحينَ، اَلسَّلامُ
پیمبران خدا و رسولانش و فرشتگان مقربش و بندگان شایسته اش سلام
عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، وَسَيِّدَ الْوَصِيّينَ وَوارِثَ عِلْمِ النَّبِيّينَ، وَوَلِيَ
بر تو ای امیر مؤمنان و آقای اوصیاء و وارث دانش پیمبران و ولی
رَبِّ الْعالَمينَ، وَمَوْلايَ وَمَوْلَي الْمُؤْمِنينَ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ،
پروردگار جهانیان و سرور من و سرور مؤمنان و رحمت خدا و برکاتش
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلايَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا اَمينَ اللَّهِ في اَرْضِهِ،
سلام بر تو ای مولای من ای امیر مؤمنان ای امین خدا در زمینش
وَسَفيرَهُ في خَلْقِهِ، وَحُجَّتَهُ الْبالِغَةَ عَلي عِبادِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا دينَ
و سفیرش در میان خلق و حجت رسای او بر بندگانش سلام بر تو ای آئین
اللَّهِ الْقَويمَ وَصِراطَهُ الْمُسْتَقيمَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبَأُ الْعَظيمُ، الَّذي
محکم خدا و راه راستش سلام بر تو ای خبر عظیمی که مردم
هُمْ فيهِ مُخْتَلِفُونَ وَعَنْهُ يُسْئَلُونَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ،
در آن اختلاف کرده و از آن بازخواست شوند سلام بر تو ای امیر مؤمنان
آمَنْتَ بِاللَّهِ وَهُمْ مُشْرِكُونَ، وَصَدَّقْتَ بِالْحَقِّ وَهُمْ مُكَذِّبُونَ،
ایمان آوردی به خدا در آن وقت که مردم مشرک بودند و تصدیق کردی حق را در هنگامی که آنها تکذیب کردند
وَجاهَدْتَ وَهُمْ مُحْجِمُونَ، وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدّينَ، صابِراً
و پیکار کردی در آنگاه که آنان خود را واپس کشیدند و پرستش کردی خدا را مخلصانه در دین و شکیبا
مُحْتَسِباً حَتّي اَتيكَ الْيَقينُ، اَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَي الظَّالِمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
و پاداش جو تا آنگاه که مرگت فرا رسید ای لعنت خدا بر ستمکاران سلام بر تو
يا سَيِّدَ الْمُسْلِمينَ، وَيَعْسُوبَ الْمُؤْمِنينَ، وَاِمامَ الْمُتَّقينَ، وَقآئِدَ الْغُرِّ
ای آقای مسلمانان و پادشاه مؤمنان و پیشوای پرهیزکاران و مقتدای
الْمُحَجَّلينَ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، اَشْهَدُ اَنَّكَ اَخُو رَسُولِ اللَّهِ وَوَصِيُّهُ،
سفید رویان و رحمت خدا و برکاتش گواهی دهم که براستی توئی برادر رسول خدا و وصی او
وَوارِثُ عِلْمِهِ وَاَمينُهُ عَلي شَرْعِهِ، وَخَليفَتُهُ في اُمَّتِهِ، وَاَوَّلُ مَنْ آمَنَ
و وارث دانشش و امین او بر شریعت و احکامش و جانشین او در امتش و نخستین کسی که ایمان آورد
بِاللَّهِ، وَصَدَّقَ بِما اُنْزِلَ عَلي نَبِيِّهِ، وَاَشْهَدُ اَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ ما اَنْزَلَهُ
به خدا و تصدیق کرد آنچه را بر پیامبرش نازل گشت و گواهی دهم که او بخوبی رساند آنچه را خدا درباره ات نازل فرموده
فيكَ، فَصَدَعَ بِاَمْرِهِ، وَاَوْجَبَ عَلي اُمَّتِهِ فَرْضَ طاعَتِكَ وَوِلايَتِكَ،
بود و دستورش را با صدای بلند به مردم رساند و واجب کرد بر امتش لزوم پیروی تو و ولایتت را
وَعَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ، وَجَعَلَكَ اَوْلي بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ، كَما
و عقد و بیعت تو را برای آنها بست و تو را نسبت به مؤمنان سزاوارتر از خودشان قرار داد
جَعَلَهُ اللَّهُ كَذلِكَ، ثُمَّ اَشْهَدَ اللَّهَ تَعالي عَلَيْهِمْ، فَقالَ اَلَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ،
چنانچه خدا چنان مقرر کرده بود و سپس خدای تعالی را بر این مطلب گواه گرفت و فرمود: آیا بخوبی نرساندم؟
فَقالُوا اَللّهُمَّ بَلي ، فَقالَ اَللّهُمَّ اشْهَدْ وَكَفي بِكَ شَهيداً، وَحاكِماً بَيْنَ
گفتند: خدایا چرا. فرمود: بار خدایا گواه باش و کافی است گواه بودن تو و حکمرانیت در میان
الْعِبادِ، فَلَعَنَ اللَّهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الْأِقْرارِ، وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ
بندگان پس لعنت کند خدا منکر ولایت و فرمانروائی تو را پس از اقرار و شکننده پیمانت را پس از
الْميثاقِ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ تَعالي ، وَاَنَّ اللَّهَ تَعالي مُوفٍ لَكَ
بستن پیمان و گواهی دهم که تو براستی به عهد خدای تعالی وفا کردی و به حقیقت خدای تعالی وفاکننده است درباره تو
بِعَهْدِهِ وَمَنْ اَوْفي بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ، فَسَيُؤْتيهِ اَجْراً عَظيماً، وَاَشْهَدُ
به عهد خویش و هرکس وفا کند بدان پیمانی که با خدا بسته است پس خدا پاداش بزرگی به او خواهد داد و گواهی دهم
اَنَّكَ اَميرُ الْمُؤْمِنينَ، الْحَقُّ الَّذي نَطَقَ بِوِلايَتِكَ التَّنْزيلُ، وَاَخَذَ لَكَ
که براستی توئی امیر مؤمنان بر حق که قرآن درباره ولایتت گویا شد و
الْعَهْدَ عَلَي الْأُمَّةِ بِذلِكَ الرَّسُولُ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ وَعَمَّكَ وَاَخاكَ الَّذينَ
رسول خدا از امت خود در این باره پیمان گرفت و گواهی دهم که به حقیقت تو و عمویت (حمزه) و برادرت (جعفر)
تاجَرْتُمُ اللَّهَ بِنُفُوسِكُمْ، فَاَنْزَلَ اللَّهُ فيكُمْ، اِنَّ اللَّهَ اشْتَري مِنَ الْمُؤْمِنينَ
سودا کردید با خدا بوسیله جانهای خود پس خدا درباره تان نازل کرد: «همانا خدا خرید از مؤمنان
اَنْفُسَهُمْ وَاَمْوالَهُمْ بِاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ، يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ
جانها و مالهاشان را که (در عوض) بهشت از آنها باشد کارزار کنند در راه خدا پس بکشند
وَيُقْتَلُونَ، وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِي التَّوْريةِ وَالْأِنْجيلِ وَالْقُرْآنِ، وَمَنْ
و کشته شوند وعده ای است که بر او محقق گشته در تورات و انجیل و قرآن و کیست
اَوْفي بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ، فَاسْتَبْشِروُا بِبِيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ، وَذلِكَ هُوَ
که وفادارتر باشد به عهد خود از خدا پس شادمان باشید به معامله خویش که انجام دادید که این
الْفَوْزُ الْعَظيمُ، التَّآئِبُونَ الْعابِدوُنَ الْحامِدوُنَ، السَّآئِحُونَ الرَّاكِعُونَ
کامیابی بزرگی است
توبه گرانی هستند پرستش کننده و ستایشگر و روزه دار (یا سفر کننده برای طلب علم) و رکوع کننده
السَّاجِدُونَ، الْامِرُونَ بِالْمَعْروُفِ، وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَالْحافِظُونَ
و سجده گزار و وادار کننده به معروف و بازدارنده از منکر و نگهبانان
لِحُدوُدِ اللَّهِ، وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ، اَشْهَدُ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، اَنَّ الشَّآكَّ فيكَ
حدود خدا و نوید ده به مؤمنان» گواهی دهم ای امیر مؤمنان که هر که درباره تو شک و تردید به خود راه دهد
ما آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمينِ، وَاَنَّ الْعادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عانِدٌ عَنِ الدّينِ
به رسول امین ایمان نیاورده و براستی کسی که عدول کند از تو به دیگری جز تو معاند است در دین
الْقَويمِ، الَّذِي ارْتَضاهُ لَنا رَبُّ الْعالَمينَ، وَاَكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَديرِ،
محکم و استواری که پسندیده است برای ما پروردگار جهانیان و کامل کرد آن را بوسیله ولایتت در روز غدیر
وَاَشْهَدُ اَنَّكَ الْمَعْنِيُّ بِقَوْلِ الْعَزيزِ الرَّحيمِ، وَاَنَّ هذا صِراطي مُسْتَقيماً
و گواهی دهم که توئی مقصود از گفتار خدای نیرومند مهربان «و براستی این است راه راست من
فَاتَّبِعُوهُ، وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَّرَقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ، ضَلَّ وَاللَّهِ وَاَضَلَ
پس از آن پیروی کنید و از راههای دیگر پیروی نکنید که شما را از راه او جدا کند» گمراه است به خدا و گمراه کرده
مَنِ اتَّبَعَ سِواكَ، وَعَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عاداكَ، اَللّهُمَّ سَمِعْنا لِأَمْرِكَ،
هر کس که پیروی کند جز تو را و عناد ورزیده از حق کسی که با تو دشمنی کند خدایا ما فرمان تو را شنیدیم
وَاَطَعْنا، وَاتَّبَعْنا صِراطِكَ الْمُسْتَقيمَ فَاهْدِنا، رَبَّنا وَلا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ
و اطاعت کردیم و راه راست تو را پیروی کردیم پس ما را هدایت کن پروردگارا و منحرف مکن دلهای ما را پس از آنکه
اِذْ هَدَيْتَنا اِلي طاعَتِكَ، وَاجْعَلْنا مِنَ الشَّاكِرينَ لِأَنْعُمِكَ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ
به طاعت خود هدایتمان کردی و قرارمان ده از سپاسگزاران نعمتهایت و گواهی دهم که براستی
لَمْ تَزَلْ لِلْهَوي مُخالِفاً، وَللِتُّقي مُحالِفاً وَعَلي كَظْمِ الْغَيْظِ قادِراً، وَعَنِ
تو پیوسته با هوای نفس مخالفت کردی و ملازم پرهیزکاری بودی و بر فرونشاندن خشم خویش توانا و از
النَّاسِ عافِياً غافِراً، وَاِذا عُصِيَ اللَّهُ ساخِطاً، وَاِذا اُطيعَ اللَّهُ راضياً، وَبِما
(رفتار جاهلانه مردم) گذشت کن و آمرزنده بودی و هنگامی که خدا را معصیت می کردند خشمناک وچون اطاعت او رامی کردند خوشنود
عَهِدَ اِلَيْكَ عامِلاً، راعِياً لِمَا اسْتُحْفِظْتَ، حافِظاً لِمَا اسْتُودِعْتَ، مُبَلِّغاً
می گشتی وبدانچه خدا باتو پیمان بسته بود عمل کرده ودرآنچه مأمور حفظش بودی رعایت داشتی
نگهداری کردی آنچه به تو سپرده شده
ما حُمِّلْتَ، مُنْتَظِراً ما وُعِدْتَ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ مَا اتَّقَيْتَ ضارِعاً، وَلا
بود و رساندی آنچه را به عهده داشتی و چشم براه وعده ای بودی که به تو داده شده بود و گواهی دهم که تقیه تو (از دشمنان) نه از باب
اَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جازِعاً، وَلا اَحْجَمْتَ عَنْ مُجاهَدَةِ غاصِبيكَ
زبونی و ناتوانی بود و خودداری نکردی از گرفتن حق خود بخاطر عجز و بی تابی و کناره گیری نکردی از پیکار با غاصبین حق خود
ناكِلاً، وَلا اَظْهَرْتَ الرِّضي بِخِلافِ ما يُرْضِي اللَّهَ مُداهِناً، وَلا وَهَنْتَ
از جهت سستی و چنان نبود که بر خلاف میل خدا برای سازش با دشمن اظهار رضایت کنی و نه اینکه سستی کنی
لِما اَصابَكَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا ضَعُفْتَ وَلاَ اسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّكَ
در برابر آنچه در راه خدا به تو رسید و نه اینکه ناتوان باشی و نه اینکه درمانده شده باشی از مطالبه حق خود
مُراقِباً، مَعاذَ اللَّهِ اَنْ تَكُونَ كَذلِكَ، بَلْ اِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّكَ،
بخاطر ترس از غاصبین حقت
پناه به خدا که چنان بوده باشی بلکه چون به تو ستم کردند تو آن را به حساب پروردگارت
وَفَوَّضْتَ اِلَيْهِ اَمْرَكَ، وَذَكَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّكَروُا، وَوَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا،
گذاردی و کارت را به او واگذار کردی و ستمکارانت را پند دادی ولی پند نگرفتند و موعظه شان کردی ولی سودشان نداد
وَخَوَّفْتَهُمُ اللَّهَ فَما تَخَوَّفُوا، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ جاهَدْتَ
و از خدا آنها را ترساندی و نترسیدند و گواهی دهم که تو ای امیر مؤمنان جهاد کردی
فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، حَتّي دَعاكَ اللَّهُ اِلي جِوارِهِ، وَقَبَضَكَ اِلَيْهِ بِاخْتِيارِهِ،
در راه خدا آنطور که باید تا اینکه خداوند تو را به جوار خویش دعوت کرد و به اختیار خود جان شریفت را قبض فرمود
وَاَلْزَمَ اَعْدائَكَ الْحُجَّةَ بِقَتْلِهِمْ اِيَّاكَ لِتَكُونَ الْحُجَّةُ لَكَ عَلَيْهِمْ، مَعَ ما
و ملزم کرد حجت را بر دشمنانت به همان که تو را کشتند تا حجت تو بر آنها تمام باشد با آن همه
لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلي جَميعِ خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ
حجتهای رسای دیگری که بر تمام خلق خدا داشتی سلام بر تو ای امیر
الْمُؤْمِنينَ، عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً، وَجاهَدْتَ فِي اللَّهِ صابِراً، وَجُدْتَ
مؤمنان پرستش کردی خدا را از روی اخلاص و پیکار کردی در راه خدا بردبارانه و بذل
بِنَفْسِكَ مُحْتَسِباً، وَعَمِلْتَ بِكِتابِهِ، وَاتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ، وَاَقَمْتَ الصَّلوةَ
جان کردی به حساب خدا و به قرآنش عمل کردی و از روش و سنت پیغمبرش پیروی کردی و نماز را برپاداشتی
وَآتَيْتَ الزَّكوةَ، وَاَمَرْتَ بِالْمَعْروُفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ مَا اسْتَطَعْتَ،
و زکات را پرداختی و به معروف امر کردی و از منکر نهی کردی تا توانستی و در این کار جویا بودی
مُبْتَغِياً ما عِنْدَ اللَّهِ، راغِباً فيما وَعَدَ اللَّهُ، لا تَحْفِلُ بِالنَّوائِبِ، وَلا تَهِنُ
آنچه را نزد خدا است و میل و رغبت داشتی بدانچه خدا وعده داده بود باکی از پیش آمدهای ناگوار نداشتی
عِنْدَ الشَّدآئِدِ، وَلا تُحْجِمُ عَنْ مُحارِبٍ، اَفِكَ مَنْ نَسَبَ غَيْرَ ذلِكَ اِلَيْكَ،
و در برابر سختیها سستی نکردی و رو نگرداندی از جنگجویان
هر که جز این به تو نسبت دهد
وَافْتَري باطِلاً عَلَيْكَ، وَاَوْلي لِمَنْ عَنَدَ عَنْكَ، لَقَدْ جاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَ
تهمت زده و افترای دروغی را به باطل بر تو بسته و دشمنت را کمک کرده چه آنکه تو براستی جهادکردی در راه خدا آنطور
الْجِهادِ، وَصَبَرْتَ عَلَي الْأَذي صَبْرَ احْتِسابٍ، وَاَنْتَ اَوَّلُ مَنْ آمَنَ
که باید و در برابر آزار دشمنان بردباری کردی بردباری پاداش جویانه و تو نخستین کسی بودی که
بِاللَّهِ وَصَلّي لَهُ، وَجاهَدَ وَاَبْدي صَفْحَتَهُ في دارِ الشِّرْكِ، وَالْأَرْضُ
به خدا ایمان آوردی و برای او نماز خواندی و جهاد کردی و خود را آشکار ساختی در مرکز شرک در زمانی که زمین
مَشْحُونَةٌ ضَلالَةً وَالشَّيْطانُ يُعْبَدُ جَهْرَةً، وَاَنْتَ الْقائِلُ لا تَزيدُني
پر بود از گمراهی و شیطان را آشکارا می پرستیدند و تو بودی که می گفتی زیادی
كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلي عِزَّةً، وَلا تَفَرُّقُهُمْ عَنّي وَحْشَةً، وَلَوْ اَسْلَمَنِي
مردم در گِرد من به عزت من نیفزاید و پراکنده شدنشان نیز بر ترس من افزوده نکند و اگر همه مردم
النَّاسُ جَميعاً لَمْ اَكُنْ مُتَضَرِّعاً، اِعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ، وَآثَرْتَ
نیز مرا واگذارند به زاری درنیایم به قدرت خدا تکیه کردی و عزیز گشتی و آخرت
الْأخِرَةَ عَلَي الْأُولي فَزَهِدْتَ، وَاَيَّدَكَ اللَّهُ وَهَداكَ، وَاَخْلَصَكَ
را بر دنیا برگزیدی و زهد ورزیدی و خدا نیز کمکت کرد و راهنمائیت فرمود و انتخاب کرده
وَاجْتَبيكَ، فَما تَناقَضَتْ اَفْعالُكَ، وَلاَ اخْتَلَفَتْ اَقْوالُكَ، وَلا تَقَلَّبَتْ
و برگزیدت
در کارهای تو تناقضی نبود و گفتارهایت اختلاف نداشت و حالات تو متغیر و دگرگون
اَحْوالُكَ، وَلاَ ادَّعَيْتَ وَلاَ افْتَرَيْتَ عَلَي اللَّهِ كَذِباً، وَلا شَرِهْتَ اِلَي
نگشت و ادعائی بر خلاف حق نداشتی و نه بدروغ بر خدا افتراء بستی و نه آزمند متاع ناقابل
الْحُطامِ، وَلا دَنَّسَكَ الْآثامُ، وَلَمْ تَزَلْ عَلي بَيِّنةٍ مِنْ رَبِّكَ، وَيَقينٍ مِنْ
دنیا گشتی و نه گناهان تو را آلوده کرد و پیوسته روشت روی برهانی آشکار از پروردگارت بود و در
اَمْرِكَ، تَهْدي اِلَي الْحَقِّ وَاِلي صِراطٍ مُسْتَقيمٍ، اَشْهَدُ شَهادَةَ حَقٍّ،
کارت یقین داشتی بسوی حق و به شاهراه راست (مردم را) راهنمائی می کردی گواهی دهم از روی حقیقت
وَاُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَمَ صِدْقٍ، اَنَّ مُحَمَّداً وَآلَهُ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ ساداتُ
و سوگند یاد کنم به خدا براستی که همانا محمد و آلش صلوات الله علیهم آقایان
الْخَلْقِ، وَاَنَّكَ مَوْلايَ وَمَوْلَي الْمُؤْمِنينَ، وَاَنَّكَ عَبْدُ اللَّهِ وَوَلِيُّهُ، وَاَخُو
خلق بودند و تو مولای من و مولای مؤمنانی و تو براستی بنده خدا و ولی او و برادر
الرَّسُولِ وَوَصِيُّهُ وَوارِثُهُ، وَاَنَّهُ الْقآئِلُ لَكَ، وَالذَّي بَعَثَني بِالْحَقِّ ما
رسول و وصی و وارثش هستی و او به تو فرمود: سوگند بدانکه مرا به حق برانگیخت
آمَنَ بي مَنْ كَفَرَ بِكَ، وَلا اَقَرَّ بِاللَّهِ مَنْ جَحَدَكَ، وَقَدْ ضَلَّ مَنْ صَدَّ عَنْكَ،
ایمان نیاورده به من آن کس که به تو کافر است و اقرار نکرده به خدا کسی که تو را انکار کند وگمراه است کسی که مردم را ازتو باز دارد
وَلَمْ يَهْتَدِ اِلَي اللَّهِ وَلا اِلَيَّ مَنْ لا يَهْتَدي بِكَ، وَهُوَ قَوْلُ رَبّي عَزَّوَجَلَّ،
و راه بسوی خدا و بسوی من نیافته آنکس که بوسیله تو رهبری نیافته و این گفتار پروردگار من عزوجل
وَاِنّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صالِحاً، ثُمَّ اهْتَدي اِلي وِلايَتِكَ،
است که فرمود: «و من آمرزگارم برای آن کس که توبه کند و ایمان آورده و کار شایسته کند و راه یابد - بسوی ولایت تو - »
مَوْلايَ فَضْلُكَ لا يَخْفي ، وَنُورُكَ لا يُطْفَأُ، وَاَنَّ مَنْ جَحَدَكَ الظَّلُومُ
ای سرور من فضل تو مخفی نیست و نور تو خاموش نگردد و هر که تو را انکار کند ستمکار
الْأَشْقي ، مَوْلايَ اَنْتَ الْحُجَّةُ عَلَي الْعِبادِ، وَالْهادي اِلَي الرَّشادِ،
و بدبخت است
مولای من توئی حجت بر بندگان و راهنمای به راه راست
وَالْعُدَّةُ لِلْمَعادِ، مَوْلايَ لَقَدْ رَفَعَ اللَّهُ فِي الْأوُلي مَنْزِلَتَكَ، وَاَعْلي فِي
و ذخیره روز معاد مولای من براستی خداوند مقام تو را در دنیا بلند کرده
و والا گردانید
الْأخِرَةِ دَرَجَتَكَ، وَبَصَّرَكَ ما عَمِيَ عَلي مَنْ خالَفَكَ، وَحالَ بَيْنَكَ
درجه ات را در آخرت و بینایت کرد بدانچه پوشیده ماند بر مخالفین تو و آنکس که حائل شد میان تو
وَبَيْنَ مَواهِبِ اللَّهِ لَكَ، فَلَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّي الْحُرْمَةِ مِنْكَ، وَذائِدِي
و میان بهره هائی که خدا به تو داده بود پس خدا لعنت کند آنکس که حرمت تو را حلال پنداشت
الْحَقِّ عَنْكَ، وَاَشْهَدُ اَنَّهُمُ الْأَخْسَروُنَ، الذَّينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ
و حق را از تو گرداند و گواهی دهم که آنان زیانکارند که آتش چهره شان را بسوزاند
وَهُمْ فيها كالِحُونَ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ ما اَقْدَمْتَ وَلا اَحْجَمْتَ، وَلا نَطَقْتَ
و در آنجا زشت منظر باشند و گواهی دهم که اقدام نکردی و واپس نکشیدی و زبان نگشادی
وَلا اَمْسَكْتَ اِلاَّ بِاَمْرٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ، قُلْتَ وَالَّذي نَفْسي بِيَدِهِ لَقَدْ
و نه بستی جز به دستور خدا و رسولش
تو خود فرمودی: «سوگند بدانکه جانم بدست او است
نَظَرَ اِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، اَضْرِبُ بِالسَّيْفِ قُدْماً، فَقالَ
همانا نگریست بسویم رسول خدا صلی اللّه علیه و آله در هنگامی که پیشقدمانه شمشیر می زدم و به من فرمود:
يا عَلِيُّ اَنْتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسي ، اِلاَّ اَنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدْي ،
ای علی تو از من به منزله هارونی از موسی جز آنکه پیمبری پس از من نیست
وَاُعْلِمُكَ اَنَّ مَوْتَكَ وَحَيوتَكَ مَعي وَعَلي سُنَّتي ، فَوَ اللَّهِ ما كَذِبْتُ وَلا
و تو را آگاه کنم که مرگ و زندگیت با من و بر روش و طریقه من است و به خدا سوگند دروغ نگویم
كُذِبْتُ، وَلا ضَلَلْتُ وَلا ضُلَّ بي وَلا نَسيتُ ما عَهِدَ اِلَيَّ رَبّي ، وَاِنّي
و دروغ به من نگفته اند و گمراه نشدم و گمراهم نکردند و نه آنکه فراموش کردم آنچه را پروردگارم با من پیمان بسته
لَعَلي بَيِّنَةٍ مِنْ رَبّي ، بَيَّنَها لِنَبِيِّهِ وَبَيَّنَهَا النَّبِيُّ لي ، وَاِنّي لَعَلَي الطَّريقِ
و براستی من بُرهانی آشکار از پروردگارم دارم که برای پیامبرش گفته و او هم برای من بیان کرده و من در طریق
الْواضِحِ اَلْفِظُهُ لَفْظاً، صَدَقْتَ وَاللَّهِ وَقُلْتَ الْحَقَّ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ ساواكَ
روشن و واضحی هستم وبطور صریح وفاش آنرامی گویم» به خدا (ای مولای من) راست گفتی وحق گفتی پس خدا لعنت کند آنکس که تو را
بِمَنْ ناواكَ، وَاللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ يَقُولُ، هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ
برابر کرد با دشمنانت در صورتی که آن خدائی که نامش برجسته است فرماید: آیا یکسانند کسانی که می دانند
وَالَّذينَ لا يَعْلَمُونَ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَدَلَ بِكَ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ
با کسانی که نمی دانند» پس خدا لعنت کند کسی را که در ردیف تو قرار داد آن کس را که خدا ولایت تو را بر
وِلايَتَكَ، وَاَنْتَ وَلِيُّ اللَّهِ وَاَخُو رَسُولِهِ، وَالذَّآبُّ عَنْ دينِهِ، وَالَّذي
بر او واجب کرده بود با اینکه تو بودی ولی خدا و برادر رسول او و دفاع کننده از دینش و آنکس که
نَطَقَ الْقُرْآنُ بِتَفْضيلِهِ، قالَ اللَّهُ تَعالي ، وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَي
که قرآن به برتریش گویا است خدای تعالی فرماید: «و برتری داد خدا جهاد کنندگان را بر
الْقاعِدينَ اَجْراً عَظيماً، دَرَجاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً، وَكانَ اللَّهُ
وانشستگان به پاداشی بزرگ که مرتبتها و آمرزش و رحمت او است و خدا آمرزنده و مهربان
غَفُوراً رَحيماً، وَقالَ اللَّهُ تَعالي اَجَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحآجِّ وَعِمارَةَ
است» و فرمود خدای تعالی: «آیا قرار داده اید آب دادن حاجیان و آباد کردن
الْمَسْجِدِ الْحَرامِ، كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوِم الْأخِرِ وَجاهَدَ في سَبيلِ اللَّهِ، لا
مسجد الحرام را مانند آن کس که ایمان آورده به خدا و روز جزا و در راه خدا جهاد کرده؟
يَسْتَوُنَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ، الَّذينَ آمَنُوا
نزد خدا برابر نیستند و خدا هدایت نمی کند گروه ستمکار را
آنانکه ایمان آورده
وَهاجَروُا وَجاهَدوُا في سَبيلِ اللَّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً
و هجرت کرده و در راه خدا جهاد کرده اند با مالهایشان و جانهایشان در مرتبت
عِنْدَ اللَّهِ، وَاُولئِكَ هُمُ الْفآئِزوُنَ، يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوانٍ،
نزد خدا برترند و اینان کامیاب شدگانند که نویدشان دهد پروردگارشان به رحمتی از او و خوشنودی
وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فيها نَعيمٌ مُقيمٌ خالِدينَ فيها اَبَداً، اِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ اَجْرٌ
و بهشتهائی که در آنجا نعمتهائی دائم دارند و همیشه در آنجا جاویدانند براستی که خدا نزد وی پاداشی
عَظيمٌ، اَشْهَدُ اَنَّكَ الْمَخْصُوصُ بِمِدْحَةِ اللَّهِ، الْمُخْلِصُ لِطاعَةِ اللَّهِ، لَمْ
بزرگ است» گواهی دهم که به حقیقت توئی مخصوص به مدح خدا و مخلص در طاعت خدا که
تَبْغِ بِالْهُدي بَدَلاً، وَلَمْ تُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّكَ اَحَداً، وَاَنَّ اللَّهَ تَعالَي
جایگزینی برای هدایت نجستی و شریک نساختی در پرستش پروردگارت هیچکس را و براستی خدای تعالی
اسْتَجابَ لِنَبِيِّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فيكَ دَعْوَتَهُ، ثُمَّ اَمَرَهُ بِاِظْهارِ ما
اجابت فرمود دعای پیامبرش صلی اللّه علیه و آله را درباره تو سپس دستورش داد به آشکار کردن آن مقامی را
اَوْلاكَ لِأُمَّتِهِ، اِعْلاءً لِشَاْنِكَ، وَاِعْلاناً لِبُرْهانِكَ، وَدَحْضاً لِلْأَباطيلِ،
که به تو داده برای امتش تا مرتبه ات را بالا برده و برهانت را اعلان کند و اباطیل را از میان بردارد
وَقَطْعاً لِلْمَعاذيرِ، فَلَمَّا اَشْفَقَ مِنْ فِتْنَةِ الْفاسِقينَ، وَاتَّقي فيكَ
و عذر و بهانه ای بجای نماند و چون بیمناک گشت از آشوب و فتنه فاسقان و بترسید در مورد تو
الْمُنافِقينَ، اَوْحي اِلَيْهِ رَبُّ الْعالَمينَ، يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ
از منافقان وحی کرد به او پروردگار جهانیان: «ای پیغمبر برسان آنچه از پروردگارت
اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ، وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ، وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ
بر تو نازل شده و اگر نکنی پیام او را نرسانده ای و خدا تو را حفظ می کند از
النَّاسِ، فَوَضَعَ عَلي نَفْسِهِ اَوْ زارَ الْمَسيرِ، وَنَهَضَ في رَمْضاءِ الْهَجيرِ،
مردم» پس او بر خود هموار کرد بارهای سنگین سفر را و بپاخواست در نیمه روز سوزان آن بیابان
فَخَطَبَ وَاَسْمَعَ وَنادي فَاَبْلَغَ ثُمَّ سَئَلَهُمْ، اَجْمَعَ فَقالَ هَلْ بَلَّغْتُ، فَقالُوا
و خطبه خواند و بگوش مردم رسانید و با صدای بلند به آنها رسانید سپس از همگی آنها پرسیده فرمود: آیا رساندم؟ گفتند
اللَّهُمَّ بَلي ، فَقالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ، ثُمَّ قالَ اَلَسْتُ اَوْلي بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ
خدایا آری
پس فرمود: خدایا گواه باش سپس فرمود: آیا من سزاوارتر به مؤمنین از
اَنْفُسِهِمْ، فَقالُوا بَلي ، فَاَخَذَ بِيَدِكَ وَقالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِيٌ
خودشان نیستم؟ گفتند: چرا
پس دست تو را گرفت و فرمود: هر که من مولای او هستم پس این علی
مَوْلاهُ اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ،
مولای او است خدایا دوست دار هر که دوستش دارد و دشمن دار هر که دشمنش دارد و یاری کن هر که یاریش کند
وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، فَما آمَنَ بِما اَنْزَلَ اللَّهُ فيكَ عَلي نَبِيِّهِ اِلاَّ قَليلٌ، وَلا
و خوار کن هر که دست از یاریش بردارد پس ایمان نیاورد بدانچه خدا درباره تو بر پیغمبرش نازل فرمود جز اندکی
زادَ اَكْثَرَهُمْ غَيْرَ تَخْسيرٍ، وَلَقَدْ اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالي فيكَ مِنْ قَبْلُ وَهُمْ
و نیفزود بیشترشان را جز زیانکاری و پیش از آن نیز خدا درباره ات نازل فرمود با اینکه
كارِهُونَ، يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ، فَسَوْفَ
آنها خوش نداشتند این آیه را «ای کسانی که ایمان آورده اید هر که از شما بازگردد از دین خود پس بزودی
يَاْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ، اَذِلَّةٍ عَلَي الْمُؤْمِنينَ اَعِزَّةٍ عَلَي
خدا بیاورد گروهی را که دوستشان دارد و دوستش دارند با مؤمنان افتاده و با
الْكافِرينَ، يُجاهِدوُنَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ، ذلِكَ
کافران سرکشند کارزار کنند در راه خدا و از سرزنش ملامت کننده نهراسند این
فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشآءُ، وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ، اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ،
فضل خدا است که به هر که خواهد دهد و خدا وسعت بخش و دانا است
جز این نیست که سرپرست شما خدا و رسول او
وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَهُمْ راكِعُونَ،
و کسانی هستند که ایمان دارند آنانکه بپا دارند نماز را و بدهند زکات را در آن حال که رکوع می گزارند
وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذينَ آمَنُوا، فَاِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ،
و هر که دوستی کند با خدا و رسولش و کسانی که ایمان دارند پس براستی گروه خدا چیره شوندگانند»
رَبَّنا آمَنَّا بِما اَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدينَ، رَبَّنا لا
پروردگارا ما ایمان آوردیم بدانچه نازل فرمودی و پیروی از پیامبرت کردیم پس بنویس ما را با گواهان پروردگارا
تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً، اِنَّكَ اَنْتَ
منحرف مکن دلهای ما را پس از آنکه هدایتمان کردی و ببخش به ما از نزد خودت رحمتی که براستی توئی
الوَهَّابُ، اَللّهُمَّ اِنَّا نَعْلَمُ اَنَّ هذا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ، فَالْعَنْ مَنْ
بخشایشگر
خدایا ما بخوبی می دانیم که این (گفتار) حقی است از نزد تو پس لعنت کن هر که
عارَضَهُ وَاسْتَكْبَرَ، وَكَذَّبَ بِهِ وَكَفَرَ، وَسَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا اَيَّ مُنْقَلَبٍ
با او مخالفت کرد و بزرگی ورزید و او را تکذیب کرده کفر ورزید و بزودی می دانند آنانکه ستم کردند به چه سرنوشتی
يَنْقَلِبُونَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، وَسَيِّدَ الْوَصِيّينَ، وَاَوَّلَ
دچار گردند سلام بر تو ای امیر مؤمنان و آقای اوصیاء و سرسلسله
العابِدينَ، وَاَزْهَدَ الزَّاهِدينَ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، وَصَلَواتُهُ وَتَحِيَّاتُهُ،
عبادت کنندگان و زاهدترین زاهدان و رحمت خدا و برکاتش و درودهایش و تحیاتش
اَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعامِ عَلي حُبِّهِ مِسْكيناً وَيَتيماً وَاَسيراً لِوَجْهِ اللَّهِ، لا
توئی که خوراندی طعام را با اینکه دوست داشتی بر بینوا و یتیم و اسیر برای خاطر خدا
تُريدُ مِنْهُمْ جَزآءً وَلا شُكُوراً، وَفيكَ اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالي ، وَيُؤْثِروُنَ عَلي
و نخواستی از ایشان پاداش و سپاسی و درباره تو خدای تعالی نازل فرمود: «و مقدم دارند (آنها را) بر
اَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ، وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَاوُلئِكَ هُمُ
خودشان و گرچه خود حاجتمند باشند و هر که محفوظ ماند از بخل ضمیر او پس آنهایند
الْمُفْلِحُونَ، وَاَنْتَ الْكاظِمُ لِلْغَيْظِ وَالْعافي عَنِ النَّاسِ، وَاللَّهُ يُحِبُ
رستگاران» و توئی که فرو بردی خشم خود را و گذشتی از مردم و خدا دوست دارد
الْمُحْسِنينَ، وَاَنْتَ الصَّابِرُ فِي الْبَاْسآءِ وَالضَّرَّآءِ وَحينَ الْبَاْسِ، وَاَنْتَ
نیکوکاران را و توئی بردبار در تنگدستی و دشواری و هنگام کارزار و توئی
الْقاسِمُ بِالسَّوِيَّةِ، وَالْعادِلُ فِي الرَّعِيَّةِ، وَالْعالِمُ بِحُدوُدِ اللَّهِ مِنْ جَميعِ
قسمت کننده به مساوات و عدالت گستر در رعیت و دانای به حدود و احکام خدا از میان همه
الْبَرِيَّهِ، وَاللَّهُ تَعالي اَخْبَرَ عَمَّا اَوْلاكَ مِنْ فَضْلِهِ بِقَوْلِهِ، اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً
مردم و خدای تعالی خبر داد از آن بهره ای که به تو داده از فضل خود آنجا که فرموده: « آیا آنکس که مؤمن است
كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُنَ، اَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ، فَلَهُمْ
همانند کسی است که فاسق است؟ برابر نیستند اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند ایشان را است
جَنَّاتُ الْمَاْوي نُزُلاً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ، وَاَنْتَ الْمَخْصُوصُ بِعِلْمِ
بهشتهای اقامتگاه که آماده پذیرائی آنها است به پاداش کارهائی که می کردند» و توئی مخصوص به دانش
التَّنْزيلِ، وَحُكْمِ التَّاْويلِ وَنَصِّ الرَّسُولِ، وَلَكَ الْمَواقِفُ الْمَشْهُودَةُ،
قرآن و حکم تأویل و تصریح گفتار پیامبر و تو را است آن موقفهای مشهود و معروف
وَالْمَقاماتُ الْمَشْهُورَةُ، وَالْأَيَّامُ الْمَذْكُورَةُ، يَوْمَ بَدْرٍ وَيَوْمَ الْأَحْزابِ،
و آن مقامات مشهور و آن روزهای تاریخی روز (جنگ) بدر و روز (جنگ) احزاب
اِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ، وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الْظُّنُونا،
در آن هنگامی که چشمها خیره گشت و جانها به گلوها رسیده و گمانهای گوناگونی به خدا بردند
هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزالاً شَديداً، وَاِذْ يَقُولُ
در آن هنگام مؤمنان امتحان شدند و به تزلزل سختی دچار گشتند در آن دم که می گفتند
الْمُنافِقُونَ وَالَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ اِلاَّ
منافقان و آنانکه که در دلهاشان مرضی بود وعده ندادند خدا و رسولش به ما جز
غُروُراً، وَاِذْ قالَتْ طآئِفَةٌ مِنْهُمْ، يا اَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا،
فریب. و آن دم که گروهی از ایشان گفتند ای مردم یثرب جای ماندن شما نیست بازگردید و گروهی از
وَيَسْتَأْذِنُ فَريقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ، يَقُولُونَ اِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَما هِيَ
آنها اجازه می خواستند از پیغمبرشان و می گفتند خانه های ما بی حفاظ است با اینکه خانه هاشان
بِعَوْرَةٍ، اِنْ يُريدوُنَ اِلاَّ فِراراً، وَقالَ اللَّهُ تَعالي ، وَلَمَّا رَاَي الْمُؤْمِنُونَ
بی حفاظ نبود و جز فرار کردن قصدی نداشتند» و خدای تعالی فرمود: «و چون مؤمنان
الْأَحْزابَ، قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ، وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَما
احزاب را دیدند گفتند این است آنچه به ما وعده داده خدا و رسولش و
زادَهُمْ اِلاَّ ايماناً وَتَسْليماً، فَقَتَلْتَ عَمْرَهُمْ وَهَزَمْتَ جَمْعَهُمْ، وَرَدَّ اللَّهُ
نیفزودشان جز ایمان و تسلیم» و تو بودی که عمرو (پهلوان نامی) آنها را کشتی و جمع انبوهشان را منهزم ساختی «و خدا
الَّذينَ كَفَروُا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً، وَكَفَي اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ الْقِتالَ،
کافران را با خشمشان بازگرداند که غنیمتی نیافتند و خدا کفایت کرد جنگ را از مؤمنان و
وَكانَ اللَّهُ قَوِيَّاً عَزيزاً، وَيَوْمَ اُحُدٍ، اِذْ يُصْعِدوُنَ وَلا يَلْوُنَ عَلي اَحَدٍ،
خدا نیرومند و توانا است» و در جنگ احد «هنگامی که دور می شدند و به کسی اعتنا نمی کردند
وَالرَّسُولُ يَدْعُوهُمْ في اُخْريهُمْ، وَاَنْتَ تَذُودُ بُهَمَ الْمُشْرِكينَ عَنِ
و پیغمبر از دنبال سرشان آنها را می خواند» و تو بودی که شجاعان سرسخت مشرکان را از
النَّبِيِّ ذاتَ الْيَمينِ وَذاتَ الشِّمالِ، حَتّي رَدَّهُمُ اللَّهُ تَعالي عَنْكُما
پیغمبر دفع می کردی از سمت راست و چپ تا اینکه خدای تعالی آنان را ترسان
خائِفينَ، وَنَصَرَ بِكَ الْخاذِلينَ، وَيَوْمَ حُنَيْنٍ عَلي ما نَطَقَ بِهِ التَّنْزيلُ، اِذْ
وخائف از اطراف تو وآن حضرت دفع کرد وبوسیله تو آن لشگر شکست خورده را یاری کرد و در روز حنین چنانچه قرآن بدان گویا باشد:
اَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً، وَضاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِما
«آن دم که بشگفت آورد شما را بسیار بودنتان ولی سودی برای شما نداشت و زمین با همه فراخیش بر شما
رَحُبَتْ، ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرينَ، ثُمَّ اَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلي رَسُولِهِ وَعَلَي
تنگ شد و سپس رو به فرار گذاردید
آنگاه خدا نازل کرد آرامش خود را بر پیامبرش و بر
الْمُؤْمِنينَ، وَالْمُؤْمِنُونَ اَنْتَ وَمَنْ يَليكَ، وَعَمُّكَ الْعَبَّاسُ يُنادِي
مؤمنان» و (مقصود از) مؤمنان تو بودی و همراهان تو
و عمویت عباس فریاد می زد به
الْمُنْهَزِمينَ، يا اَصْحابَ سُورَةِ الْبَقَرَةِ، يا اَهْلَ بَيْعَةِ الشَّجَرَةِ، حَتَّي
گریختگان ای یاران سوره بقره! ای اهل بیعت شجره! تا بالاخره گروهی
اسْتَجابَ لَهُ قَوْمٌ قَدْ كَفَيْتَهُمُ الْمَؤُنَةَ، وَتَكَفَّلْتَ دوُنَهُمُ الْمَعُونَةَ، فَعادوُا
پاسخش را دادند و تو خود کفایت رنج آنها را کردی و کفالت کمک آنها را نمودی و چون برگشتند
ايِسينَ مِنَ المَثُوبَةِ، راجينَ وَعْدَ اللَّهِ تَعالي بِالتَّوْبَةِ، وَذلِكَ قَوْلُ اللَّهِ
ناامید از ثواب جهاد بودند و امیدوار به وعده خدای تعالی در توبه بودند و همین است گفتار خدای
جَلَّ ذِكْرُهُ، ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عَلي مَنْ يَشآءُ، وَاَنْتَ حائِزٌ
جل ذکره که (فرماید): «سپس پذیرفت خدا پس از آن توبه کسی را که می خواست» و تو بودی که حائز گشتی
دَرَجَةَ الصَّبْرِ، فائِزٌ بِعَظيمِ الْأَجْرِ، وَيَوْمَ خَيْبَرَ اِذْ اَظْهَرَ اللَّهُ خَوَرَ
درجه صبر را و کامیاب شدی به پاداش بزرگ
و در روز جنگ خیبر که خدا آشکار ساخت ضعف و سستی
الْمُنافِقينَ، وَقَطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ، وَالْحَمْدُ للَّهِ ِ رَبِّ الْعالَمينَ، وَلَقَدْ
منافقان را و برید دنباله کافران را و ستایش خدای را پروردگار جهانیان «با اینکه با
كانوا عاهَدوُا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ، وَكانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولاً،
خدا پیمان بسته بودند از پیش که پشت (به دشمن) نکنند و پیمان خدا بازخواست شدنی است»
مَوْلايَ اَنْتَ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ، وَالْمَحَجَّةُ الْواضِحَةُ، وَالنِّعْمَةُ السَّابِغَةُ
مولای من توئی حجت رسا و طریقه آشکار و نعمت شایان
وَالْبُرْهانُ الْمُنيرُ فَهَنيئاً لَكَ بِما اتيكَ اللَّهُ مِنْ فَضْلٍ، وَتَبّاً لِشانِئِكَ
و برهان تابناک پس گوارا باد تو را آنچه خدا از فضیلت و برتری به تو داد و نابود باد دشمن بدخواه
ذِي الْجَهْلِ، شَهِدْتَ مَعَ النَّبِيِّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ جَميعَ حُروُبِهِ
و نادانت
تو بودی که در رکاب پیغمبر صلی اللّه علیه و آله در همه جنگها
وَمَغازيهِ، تَحْمِلُ الرَّايَةَ اَمامَهُ، وَتَضْرِبُ بِالسَّيْفِ قُدَّامَهُ، ثُمَّ لِحَزْمِكَ
و غزواتش حاضر بودی پرچم جنگ را پیش رویش بدوش می کشیدی و در برابرش با شمشیر می جنگیدی از آن گذشته بخاطر تدبیر
الْمَشْهُورِ وَبَصيرَتِكَ فِي الْأُمُورِ، اَمَّرَكَ فِي الْمَواطِنِ وَلَمْ يَكُنْ
و کاردانی مشهور و بینا بودنت در کارها تو را در هر جا به امارت و فرماندهی منصوب می فرمود و کسی
عَلَيْكَ اَميرٌ، وَكَمْ مِنْ اَمْرٍ صَدَّكَ عَنْ اِمْضآءِ عَزْمِكَ فيهِ التُّقي ، وَاتَّبَعَ
بر تو امارت نداشت و چه بسیار کارهائی که جلوگیری کرد تو را از انجام آنها پرهیزکاریت ولی پیروی کردند
غَيْرُكَ في مِثْلِهِ الْهَوي ، فَظَنَّ الْجاهِلُونَ اَنَّكَ عَجَزْتَ عَمَّا اِلَيْهِ انْتَهي ،
دیگران در مانند آن از هوای نفس و این سبب شد که نادانان گمان کنند که تو ناتوان و درمانده شدی که کارت بدانجا منتهی شد
ضَلَّ وَاللَّهِ الظَّآنُّ لِذلِكَ وَمَا اهْتَدي ، وَلَقَدْ اَوْضَحْتَ ما اَشْكَلَ مِنْ
گمراه گشت به خدا هر که چنین گمانی کرد و راهبری نشد و تو بخوبی آشکار کردی و این اشکال را
ذلِكَ لِمَنْ تَوَهَّمَ وَامْتَري ، بِقَوْلِكَ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْكَ، قَدْ يَرَي الْحُوَّلُ
برای آنکس که چنین توهم و تردیدی داشت برطرف کردی به گفتارت - که درود خدا بر تو باد - که فرمودی: «گاهی باشد
الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحيلَةِ، وَدوُنَها حاجِزٌ مِنْ تَقْوَي اللَّهِ، فَيَدَعُها رَاْيَ الْعَيْنِ،
که مرد چاره جو و زبردست راه چاره می بیند ولی در برابرش پرده ای از تقوای خدا است پس دانسته و آشکارا آن را رها می کند
وَيَنْتَهِزُ فُرْصَتَها مَنْ لا حَريجَةَ لَهُ فِي الدّينِ، صَدَقْتَ وَخَسِرَ
ولی همان فرصت را غنیمت شمارد کسی که باکی ندارد در کار دین» به خدا تو راست گفتی و یاوه سرایان
الْمُبْطِلُونَ، وَاِذْ ما كَرَكَ النَّاكِثانِ فَقالا نُريدُ الْعُمْرَةَ، فَقُلْتَ لَهُما
زیان کردند و هنگامی که آن دو پیمان شکن (طلحه و زبیر) با تو نیرنگ زدند و گفتند: ما قصد انجام عمره داریم و تو به آن دو فرمودی
لَعَمْرُكُما ما تُريدانِ الْعُمْرَةَ، لكِنْ تُريدانِ الْغَدْرَةَ، فَاَخَذْتَ الْبَيْعَةَ
به جان خودتان سوگند که شما قصد عمره ندارید بلکه قصد پیمان شکنی دارید و به همین جهت از آن دو بیعت گرفتی
عَلَيْهِما، وَجَدَّدْتَ الْميثاقَ، فَجَدَّا فِي النِّفاقِ، فَلَمَّا نَبَّهْتَهُما عَلي فِعْلِهِما
و پیمانشان را تجدید کردی ولی آن دو نیز در نفاق خود کوشیدند و هنگامی که تو به کار (ناشایست)شان آگاهی دادی
اَغْفَلا وَعادا وَمَا انْتَفَعا، وَكانَ عاقِبَةُ اَمْرِهِما خُسْراً، ثُمَّ تَلاهُما اَهْلُ
تغافل کردند و به کار خود بازگشته و سودمند نشدند و در نتیجه سرانجام کارشان به زیانکاری گرائید و پس از غائله آنها
الشَّامِ فَسِرْتَ اِلَيْهِمْ بَعْدَ الْأِعْذارِ، وَهُمْ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ، وَلا
داستان مردم شام پیش آمد که تو پس از آنکه راه عذر را برایشان بستی بسویشان حرکت کردی و آنها بدین حق متدین
يَتَدَبَّروُنَ الْقُرْآنَ، هَمَجٌ رَعاعٌ ضآلّوُنَ، وَبِالَّذي اُنْزِلَ عَلي مُحَمَّدٍ
نگشتند و در قرآن اندیشه نمی کردند مردمی بی خرد و بی اراده و گمراه بودند و به آنچه درباره تو بر محمد
فيكَ كافرِوُنَ، وَلِأَهْلِ الْخِلافِ عَلَيْكَ ناصِروُنَ، وَقَدْ اَمَرَ اللَّهُ تَعَالَي
نازل گشته بود کافر بودند و در عوض یار و یاور مخالفین تو بودند در صورتی که خداوند به پیروی از تو دستور
بِاتِّباعِكَ، وَنَدَبَ الْمُؤْمِنينَ اِلي نَصْرِكَ وَقالَ عَزَّوَجَلَّ، يا اَيُّهَا الَّذينَ
داده بود و مؤمنان را به یاری تو دعوت کرده بود و فرموده بود: «ای کسانی که
آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ، وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ، مَوْلايَ بِكَ ظَهَرَ الْحَقُّ، وَقَدْ
ایمان آوردید از خدا بترسید و با راستگویان باشید» سرور من بوسیله تو آشکار شد حق در صورتی که
نَبَذَهُ الْخَلْقُ، وَاَوْضَحْتَ السُّنَنَ بَعْدَ الدُّروُسِ وَالطَّمْسِ، فَلَكَ سابِقَةُ
مردم آن را به یک سو گذاردند و تو واضح کردی روشهای (انبیاء) را پس از کهنگی و نابودی پس تو را است پیشی جستن
الْجِهادِ عَلي تَصْديقِ التَّنْزيلِ، وَلَكَ فَضيلَةُ الْجِهادِ عَلي تَحْقيقِ
در جهاد برای (یا بر طبق) تصدیق قرآن و برای تو بود فضیلت جهاد برای تحقق دادن (یا بر طبق تحقیق)
التَّأْويلِ، وَعَدُوُّكَ عَدُوُّ اللَّهِ، جاحِدٌ لِرَسُولِ اللَّهِ، يَدْعُو باطِلاً، وَيَحْكُمُ
تأویل قرآن و دشمن تو و دشمن خدا و منکر رسول خدا بود آنکه به باطل دعوت می کرد و به ستم حکم می راند
جائِراً، وَيَتَاَمَّرُ غاصِباً، وَيَدْعُو حِزْبَهُ اِلَي النَّارِ، وَعَمَّارٌ يُجاهِدُ
و به غصب و زور حکومت کرده و دار و دسته اش را بسوی دوزخ دعوت می نمودو در آن حال عمّار جهاد می کرد
وَيُنادي بَيْنَ الصَّفَّيْنِ، الرَّواحَ الرَّواحَ اِلَي الْجَنَّةِ، وَلَمَّا اسْتَسْقي
و میان دو صف فریاد می زد: کوچ کنید کوچ کنید بسوی بهشت و چون آب طلبید و بجای آب
فَسُقِيَ اللَّبَنَ، كَبَّرَ وَقالَ قالَ لي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ آخِرُ
شیر به او دادند تکبیر گفت و اظهار داشت که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله به من فرموده: آخرین
شَرابِكَ مِنَ الدُّنْيا ضَياحٌ مِنْ لَبَنٍ، وَتَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْباغِيَةُ، فَاعْتَرَضَهُ
نوشیدنی تو از دنیا جرعه ای از شیر است و تو را فرقه ستمکار می کشند پس در آن حال
اَبُو الْعادِيَةِ الْفَزارِي فَقَتَلَهُ، فَعَلي اَبِي الْعادِيَةِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَلَعْنَةُ
ابوالعادیه فزاری سر راهش را گرفت و او را کشت پس لعنت خدا و لعنت
مَلآئِكَتِهِ وَرُسُلِهِ اَجْمَعينَ، وَعَلي مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ عَلَيْكَ، وَسَلَلْتَ
فرشتگان و رسولانش همگی بر ابوالعادیة باد و هم بر آنکس که شمشیر به روی تو کشید و تو به روی او
سَيْفَكَ عَلَيْهِ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَالْمُنافِقينَ اِلي يَوْمِ
شمشیر کشیدی ای امیر مؤمنان از مشرکان و منافقان تا روز
الدّينِ، وَعَلي مَنْ رَضِيَ بِما سائَكَ وَلَمْ يَكْرَهْهُ، وَاَغْمَضَ عَيْنَهُ وَلَمْ
قیامت و هم برآنکس که خوشنود گشت به آنچه بر تو گران بود و ناراحت نشد و دیده برهم نهاد
يُنْكِرْ، اَوْ اَعانَ عَلَيْكَ بِيَدٍ اَوْ لِسانٍ، اَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِكَ، اَوْ خَذَلَ عَنِ
و انکار می کرد یا بر علیه تو کمک کردند بدست یا زبان یا دست کشید از یاری تو یا کناره گیری کرد از
الْجِهادِ مَعَكَ، اَوْغَمَطَ فَضْلَكَ وَجَحَدَ حَقَّكَ، اَوْعَدَلَ بِكَ مَنْ جَعَلَكَ اللَّهُ
جهاد کردن در رکابت یا فضل تو را نادیده گرفت و حقت را انکار کرد یا برابر کرد با تو کسی را که خدا تو را
اَوْلي بِهِ مِنْ نَفْسِهِ، وَصَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُاللَّهِ وَبَرَكاتُهُ وَسَلامُهُ
به او سزاوارتر از خودش قرار داده بود و درودهای خدا بر تو و رحمت خدا و برکاتش و سلام
وَتَحِيّاتُهُ، وَعَلَي الْأَئِمَّةِ مِنْ آلِكَ الطَّاهِرينَ اِنَّهُ حَميدٌ مَجيدٌ، وَالْأَمْرُ
و تحیاتش و بر امامان از خاندان پاکت که براستی او ستوده و بزرگوار است و کار
الْأَعْجَبُ وَالْخَطْبُ الْأَفْظَعُ بَعْدَ جَحْدِكَ حَقَّكَ، غَصْبُ الصِّديقَةِ
شگفت انگیزتر و پیش آمد
جانگدازتر پس از انکار حق تو غصب فدک حضرت صدیقه
الطَّاهِرَةِ الزَّهْرآءِ سَيِّدَةِ النِّسآءِ فَدَكاً، وَرَدُّ شَهادَتِكَ وَشَهادَةِ
طاهره زهرا بانوی زنان بود و هم چنین رد کردن شهادت تو و شهادت
السَّيِّدَيْنِ سُلالَتِكَ، وَعِتْرَةِ الْمُصْطَفي صَلَّي اللَّهُ عَلَيْكُمْ، وَقَدْ اَعْلَي اللَّهُ
دو آقای از نژادت و عترت پیامبر مصطفی که درود خدا بر همگیتان باد با اینکه خدای
تَعالي عَلَي الْأُمَّةِ دَرَجَتَكُمْ، وَرَفَعَ مَنْزِلَتَكُمْ، وَاَبانَ فَضْلَكُمْ وَشَرَّفَكُمْ
تعالی درجه و مقام شما را بر مردم والا گردانیده و منزلتتان را رفیع و فضل و شرفتان را
عَلَي الْعالَمينَ، فَاَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَكُمْ تَطْهيراً، قالَ اللَّهُ
بر جهانیان آشکار کرده و پلیدی را از شما دور ساخته و بخوبی پاکیزه تان کرده است خدای
عَزَّوَجَلَّ اِنَّ الْأِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً، اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزوُعاً، وَاِذا مَسَّهُ
عزوجل فرموده: «براستی انسان حریص آفریده شده چون بدی به او برسد بیتابی کند و چون
الْخَيْرُ مَنُوعاً، اِلَّا الْمُصَلّينَ فَاسْتَثْنَي اللَّهُ تَعالي نَبِيَّهُ الْمُصْطَفي ، وَاَنْتَ
مالی بدستش رسد دریغ کند مگر نمازگزاران» پس جدا کرد خدای تعالی پیامبر مصطفی و همچنین تو را
يا سَيِّدَ الْأَوْصِيآءِ مِنْ جَميعِ الْخَلْقِ فَما اَعْمَهَ مَنْ ظَلَمَكَ عَنِ الْحَقِّ،
ای آقای اوصیاء از همه مردم پس چه اندازه کور است آنکس که به تو ستم کرد از (پرداخت) حق
ثُمَّ اَفْرَضُوكَ سَهْمَ ذَوِي الْقُرْبي مَكْراً، وَاَحادُوهُ عَنْ اَهْلِهِ جَوْراً، فَلَمَّا
ولی از روی مکر و خدعه سهم خویشاوندان پیغمبر را برای تو مقرر داشت در صورتی که آن را از اهلش بستم دور کردند
الْأَمْرُ اِلَيْكَ اَجْرَيْتَهُمْ عَلي ما اَجْرَيا رَغْبَةً عَنْهُما بِما عِنْدَاللَّهِ لَكَ،
و چون کار بدست تو افتاد به همان نحو که آن دو درباره ات رفتار کرده بودند تو هم بخاطر اشتیاق مندیت به پاداش خدا
فَاَشْبَهَتْ مِحْنَتُكَ بِهِما مِحَنَ الْأَنْبِيآءِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ عِنْدَ الْوَحْدَةِ
و بی اعتنائیت به عمل آن دو به همان نحو رفتار کردی پس شبیه شد گرفتاری تو با آن دو نفر به گرفتاری پیمبران در هنگام تنهائی
وَعَدَمِ الْأَنْصارِ، وَاَشْبَهْتَ فِي الْبَياتِ عَلَي الْفِراشِ الذَّبيحَ عَلَيْهِ
و بی یاوری و شبیه گشتی در خوابیدن بر بستر (رسول خدا) به (اسمعیل) ذبیح علیه السلام
السَّلامُ، اِذْ اَجَبْتَ كَما اَجابَ، وَاَطَعْتَ كَما اَطاعَ اِسْمعيلُ صابِراً
چه آنکه تو نیز مانند او پذیرفتی و اطاعت کردی چنانچه اسماعیل اطاعت کرد بردبارانه و پاداش جویانه
مُحْتَسِباً، اِذْ قالَ لَهُ يا بُنَيَّ اِنّي اَري فِي الْمَنامِ اَ نّي اَذْبَحُكَ فَانْظُرْ
در آن هنگام که (ابراهیم) به او گفت: «ای پسرکم من در خواب دیده ام که تو را ذبح می کنم پس بنگر
ماذا تَري ، قالَ يا اَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني اِنْشآءَ اللَّهُ مِنَ
تا رأی تو چیست گفت ای پدر انجام ده آنچه را مأمور گشته ای که مرا انشاءاللّه خواهی یافت از
الصَّابِرينَ، وَكَذلِكَ اَنْتَ لَمَّا اَباتَكَ النَّبِيُّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاَمَرَكَ
بردباران» و هم چنین تو هنگامی که خواباندت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و به تو دستور داد
اَنْ تَضْجَعَ في مَرْقَدِهِ واقياً لَهُ بِنَفْسِكَ اَسْرَعْتَ اِلي اِجابَتِهِ مُطيعاً،
که بیارمی در خوابگاهش و حفظ کنی او را
به جان خود شتافتی به اجابتش فرمانبردارانه
وَلِنَفْسِكَ عَلَي الْقَتْلِ مُوَطِّناً، فَشَكَرَ اللَّهُ تَعالي طاعَتَكَ، وَاَبانَ عَنْ
و خود را برای کشته شدن آماده کردی و خدای تعالی این اطاعت تو را سپاسگزاری کرد و پرده از این
جَميلِ فِعْلِكَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِكْرُهُ، وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغآءَ
کار شایسته و نیکت برداشت به گفتارش جل ذکره که فرمود: «و از مردم کسی است که می فروشد جانش را برای جستن
مَرْضاتِ اللَّهِ، ثُمَّ مِحْنَتُكَ يَوْمَ صِفّينَ، وَقَدْ رُفِعَتِ الْمَصاحِفُ حيلَةً
رضای خدا» سپس گرفتاری تو در جنگ صفین در آن هنگام که قرآن ها را از روی نیرنگ
وَمَكْراً، فَاَعْرَضَ الشَّكُّ وَعُزِفَ الْحَقُّ، وَاتُّبِعَ الظَّنُّ، اَشْبَهَتْ مِحْنَةَ
و خدعه بر نیزه ها کردند و در نتیجه شک و تردید پدیدار شد و حق به یک سو افتاد وازگمان پیروی کردند (که این گرفتاری تو) شبیه بود
هروُنَ اِذْ اَمَّرَهُ مُوسي عَلي قَوْمِهِ، فَتَفَرَّقُوا عَنْهُ وَهروُنُ يُنادي بِهِمْ
به گرفتاری هارون هنگامی که موسی او را بر قوم خود امیر کرد و آنها از دورش پراکنده شدند و هارون به آنها فریاد می زد:
وَيَقُولُ يا قَوْمِ اِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ، وَاِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُوني وَاَطيعُوا
«ای مردم فریب خورده اید شما به گوساله پرستی و همانا پروردگار شما خدای رحمان است مرا پیروی کنید
اَمْري ، قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفينَ حَتّي يَرْجِعَ اِلَيْنا مُوسي ، وَكَذلِكَ
و مطیع فرمان من باشید گفتند ما هم چنان پرستش او را می کنیم تا بازگردد بسوی ما موسی» و همچنین
اَنْتَ لَمَّا رُفِعَتِ الْمَصاحِفُ، قُلْتَ يا قَوْمِ اِنَّما فُتِنْتُمْ بِها وَخُدِعْتُمْ،
تو هنگامی که قرآنها بالای نیزه رفت فرمودی ای مردم شما به اینها فریب خورده اید و دچار نیرنگ
فَعَصَوْكَ وَخالَفُوا عَلَيْكَ، وَاسْتَدْعَوْا نَصْبَ الْحَكَمَيْنِ فَاَبَيْتَ عَلَيْهِمْ،
شده اید ولی نافرمانی و مخالفت تو را کردند و خواستند تا دو نفر حَکَم معین شود و تو از این کار خودداری کردی
وَتَبَرَّأْتَ اِلَي اللَّهِ مِنْ فِعْلِهِمْ، وَفَوَّضْتَهُ اِلَيْهِمْ، فَلَمَّا اَسْفَرَ الْحَقُّ وَسَفِهَ
و از کردار ایشان بسوی خدا بیزاری جستی و کار را به ایشان واگذاشتی و چون پرده از روی حق برداشته شد و بی رویه گی
الْمُنْكَرُ، وَاعْتَرَفُوا بِالزَّلَلِ وَالْجَوْرِ عَنِ الْقَصْدِ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِهِ،
منکر روشن شد و به خطای خویش و عدول از حق اعتراف کردند پس از آن اختلاف کرده و تو
وَاَلْزَمُوكَ عَلي سَفَهِ التَّحْكيمَ الَّذي اَبَيْتَهُ وَاَحَبُّوهُ، وَحَظَرْتَهُ وَاَباحُوا
را مجبور به پذیرفتن حَکمیّت سفیهانه کردند آن حکمیّتی که توحاضر به پذیرفتنش نبودی وآنان می خواستند وتوممنوعش ساخته وآنها
ذَنْبَهُمُ الَّذِي اقْتَرَفُوهُ، وَاَنْتَ عَلي نَهْجِ بَصيرَةٍ وَهُديً، وَهُمْ عَلي سُنَنِ
مباح دانستند
گناهی بود که خودشان دست زدند و تو بر طریق بینائی و هدایت بودی و ایشان بر روش
ضَلالَةٍ وَعَميً، فَما زالُوا عَلَي النِّفاقِ مُصِرّينَ، وَفِي الْغَيِّ مُتَرَدِّدينَ
گمراهی و کوری پس همواره بر نفاق اصرار داشتند و در گمراهی سرگردان بودند
حَتيَّ اَذاقَهُمُ اللَّهُ وَبالَ اَمْرِهِمْ، فَاَماتَ بِسَيْفِكَ مَنْ عانَدَكَ فَشَقِيَ
تا بالاخره چشانید به ایشان خداوند وبال کارشان را و می راند بوسیله شمشیرت دشمنت را و بدبخت و نگونسار
وَهَوي ، وَاَحْيي بِحُجَّتِكَ مَنْ سَعَدَ فَهُدِيَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْكَ غادِيَةً
گردید و زنده گردانید بوسیله حجت تو هر که سعادتمند و هدایت شد درودهای خدا بر تو باد بامدادان
وَرآئِحَةً، وَعاكِفَةً وَذاهِبَةً فَما يُحيطُ الْمادِحُ وَصْفَكَ، وَلا يُحْبِطُ
و شامگاهان و در هنگام اقامت و در سفر که شخص وصف کننده ات احاطه به وصفت نکند و شخص بدخواه
الطَّاعِنُ فَضْلَكَ اَنْتَ اَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبادَةً، وَاَخْلَصُهُمْ زَهادَةً، وَاَذَبُّهُمْ
و عیب جویت نتواند فضل تو را نابود گرداند تو از همه مردم در عبادت بهتر و در زهد خالص تر و در دفاع
عَنِ الدّينِ، اَقَمْتَ حُدوُدَ اللَّهِ بِجُهْدِكَ[بِجَهْدِكَ ]، وَفَلَلْتَ عَساكِرَ الْمارِقينَ
از دین سخت تری بپاداشتی حدود خدا را به کوشش خود و شکست دادی سپاههای بیرون رفتگان از دین
بِسَيْفِكَ، تُخْمِدُ لَهَبَ الْحُروُبِ بِبَنانِكَ، وَتَهْتِكُ سُتُورَ الشُّبَهِ بِبَيانِكَ،
را به شمشیرت فرو نشاندی شراره جنگها را به سر انگشت تدبیرت و دریدی پرده های شبهه را به بیان خود
وَتَكْشِفُ لَبْسَ الْباطِلِ عَنْ صَريحِ الْحَقِّ، لا تَاْخُذُكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ
و کنار زدی جامه باطل را از حق خالص و صریح. نگرفت تو را درباره خدا ملامت
لائِمٍ، وَفي مَدْحِ اللَّهِ تَعالي لَكَ غِنيً عَنْ مَدْحِ الْمادِحينَ، وَتَقْريظِ
ملامت کننده و در مدح و ثنائی که خداوند از تو کرده بی نیازی است از مدح ثناگویان و توصیف
الْواصِفينَ قالَ اللَّهُ تَعالي مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدوُا اللَّهَ
توصیف کنندگان خدای تعالی فرماید: «از مؤمنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا کرده بودند صادقانه وفا کردند
عَلَيْهِ، فَمِنْهُمْ مَنْ قَضي نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ، وَما بَدَّلُوا تَبْديلاً،
پس برخی از آنها تعهد خویش بسر برده و برخی از آنها به انتظار بسر برند و به هیچوجه تغییر نیافتند»
وَلَمَّا رَأَيْتَ اَنْ قَتَلْتَ النَّاكِثينَ وَالْقاسِطينَ وَالْمارِقينَ وَصَدَقَكَ
و چون دیدی که کُشته ای پیمان شکنان و متجاوزان و از دین بیرون روندگان را و راست شد
رَسُولُ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَعْدَهُ، فَاَوْفَيْتَ بِعَهْدِهِ، قُلْتَ اَما انَ اَنْ
وعده رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و تو هم به عهدش وفا کردی گفتی آیا وقت آن نشده که
تُخْضَبَ هذِهِ مِنْ هذِهِ، اَمْ مَتي يُبْعَثُ اَشْقاها، واثِقاً بِاَنَّكَ عَلي بَيِّنَةٍ مِنْ
خضاب شود این محاسن ازاین خون سر؟ یا چه زمان برانگیخته شود بدبخترین امت؟ چون اطمینان داشتی که بر پایه
رَبِّكَ، وَبَصيرَةٍ مِنْ اَمْرِكَ، قادِمٌ عَلَي اللَّهِ، مُسْتَبْشِرٌ بِبَيْعِكَ الَّذي بايَعْتَهُ
برهانی آشکار هستی از پروردگارت و بینائی درکارت و درآئی بر خدا مژده گیر به سودائی که انجام دادی آن را با او و این است
بِهِ، وَذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ، اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَنْبِيآئِكَ، وَاَوْصِيآءِ
آن کامیابی بزرگ خدایا لعنت کن کشندگان پیمبران و اوصیاء
اَنْبِيآئِكَ بِجَميعِ لَعَناتِكَ، وَاَصْلِهِمْ حَرَّ نارِكَ، وَالْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيَّكَ
پیمبرانت را به همه لعنتهایت و جایشان ده در آتش سوزانت و لعنت کن هر که حق ولی تو را
حَقَّهُ، وَاَ نْكَرَ عَهْدَهُ، وَجَحَدَهُ بَعْدَ الْيَقينِ وَالْأِقْرارِ بِالْوِلايَةِ لَهُ يَوْمَ
غصب کرد و پیمانش را انکار کرد و پس از یقین و اقرار به ولایتش در روزی
اَكْمَلْتَ لَهُ الدّينَ، اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَمَنْ ظَلَمَهُ،
که دین را برایش کامل کردی منکر او گردید خدایا لعنت کن کُشندگان امیر مؤمنان و هر که به او ستم کرده
وَاَشْياعَهُمْ وَاَنْصارَهُم، اَللّهُمَّ الْعَنْ ظالِمي الْحُسَيْنِ وَقاتِليهِ،
و پیروانشان و یارانشان را خدایا لعنت کن ستمگران حسین علیه السلام و کشندگانش
وَالْمُتابِعينَ عَدُوَّهُ وَناصِريهِ، وَالرَّاضينَ بِقَتْلِهِ وَخاذِليهِ لَعْناً وَبيلاً،
و پیروان و یاوران دشمنش را و هم آنانکه راضی به کشتنش بودند و دست از یاریش کشیدند لعنتی و بال آور
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَمانِعيهِمْ حُقُوقَهُمْ، اَللّهُمَ
خدایا لعنت کن نخستین ستمکاری را که به آل محمد ستم کرد و از حقوقشان ممانعت کرد خدایا
خُصَّ اَوَّلَ ظالِمٍ وَغاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ، وَكُلَّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَ
مخصوص گردان نخستین ستمکار و غاصب آل محمد را به لعنت و هم چنین هر پیروی را از آنچه بدعت گذارد
اِلي يَوْمِ الْقِيمَةِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ، وَعَلي عَلِيٍ
تا روز قیامت خدایا درود فرست بر محمد خاتم پیمبران و بر علی
سَيِّدِ الْوَصِيّينَ، وَآلِهِ الطَّاهِرينَ، وَاجْعَلْنا بِهِمْ مُتَمَسِّكينَ، وَبِوِلايَتِهِمْ
آقای اوصیاء و آل پاکشان و قرار ده ما را از متمسکین ایشان و از کامیابان به ولایتشان
مِنَ الْفآئِزينَ الْآمِنينَ، الَّذينَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ.
و ایمنانی که ترسی بر آنها نیست و بیم و اندوهی ندارند
مؤلف گويد :كه ما در كتاب هدية الزائرين اشاره كرديم به سند اين زيارت و آنكه اين زيارت را در هر روز از نزديك و دور مي شود خواند و اين فايده جليله اي است كه البته راغبين در عبادت و شايقين زيارت حضرت شاه ولايت عليه السلام آن را غنيمت خواهند شمرد .