دعای ندبه
مؤلف گويد كه سيد بن طاوس در مصباح الزائر فصلي در اعمال سرداب مقدس ايراد كرده و در آن شش زيارت نقل كرده پس از آن فرموده و ملحق مي شود به اين فصل دعاي ندبه و زيارتي كه مولاي ما صاحب الامر عليه السلام هر روز به آن زيارت كرده مي شود بعد از نماز صبح و آن زيارت هفتم حساب مي شود و دعاي عهدي كه امر شده به تلاوت آن در حال غيبت و دعايي كه آن را بخوانند در وقتي كه از آن حرم شريف مي خواهند برگردند پس شروع كرده بذكر اين چهار امر ما هم در اين كتاب مبارك متابعت آن بزرگوار نموده و آن چهار امر را ذكر مي نماييم امر اول دعاي ندبه است كه مستحب است در چهار عيد يعني عيد فطر و قربان و غدير و روز جمعه بخوانند و آن دعا اين است :
اَلْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ،
ستایش خاص خدا پروردگار جهانیان است
وَصَلَّي اللَّهُ عَلي سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَآلِهِ، وَسَلَّمَ تَسْليماً، اَللّهُمَّ لَكَ
و درود خدا بر آقای ما محمد پیامبرش و بر آل او و سلام کاملی بر ایشان باد خدایا از آن تو است
الْحَمْدُ عَلي ما جَري بِهِ قَضآئُكَ في اَوْلِيآئِكَ، الَّذينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ
ستایش بر آنچه جاری شد بدان قضا و قدر تو درباره بندگان مقربت آنانکه خالص گردانیدی آنان را
لِنَفْسِكَ وَدينِكَ، اِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزيلَ ما عِنْدَكَ مِنَ النَّعيمِ الْمُقيمِ،
برای خود و دین خود چون انتخاب کردی برای آنها آن نعمت شایان و پایداری که نزد تو است
الَّذي لا زَوالَ لَهُ وَلاَ اضْمِحْلالَ، بَعْدَ اَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ في
آن نعمتی که زوال و نابودی برایش نیست
(و این) پس از آنی (بود که) با آنها شرط کردی تا کناره گیرند از
دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَكَ ذلِكَ،
درجات (و ریاستهای) این دنیای پست و از زیب و زیورش و آنها نیز این شرط تو را پذیرفتند
وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفآءَ بِهِ، فَقَبِلْتَهُمْ وَقَرَّبْتَهُمْ، وَقَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ،
و تو نیز وفای آنان را به این شرط دانستی و پذیرفتیشان و مقرب درگاهشان کردی و مقرر داشتی از پیش برای ایشان نامی بلند
وَالثَّنآءَ الْجَلِيَّ، وَاَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلآئِكَتَكَ، وَكَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ،
و ثنائی آشکار و فرو فرستادی برایشان فرشتگانت را و گرامی داشتی آنان را به وحی خود
وَرَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ، وَجَعَلْتَهُمُ الذَّريعَةَ اِلَيْكَ، وَالْوَسيلَةَ اِلي رِضْوانِكَ،
و یاریشان کردی به علم خود و قرارشان دادی واسطه درگاهت و وسیله ای بسوی خوشنودیت
فَبَعْضٌ اَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ اِلي اَنْ اَخْرَجْتَهُ مِنْها، وَبَعْضٌ حَمَلْتَهُ في
پس برخی را در بهشت جا دادی تا آنگاه که از آنجا بیرونش آوردی و برخی را در کشتی خود سوار کردی
فُلْكِكَ وَنَجَّيْتَهُ وَمَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ، وَبَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ
و او و همراهانش را که ایمان آورده بودند به مهر خود از هلاکت نجات دادی و برخی را برای خود
لِنَفْسِكَ خَليلاً، وَسَئَلَكَ لِسانَ صِدْقٍ فِي الْأخِرينَ فَاَجَبْتَهُ، وَجَعَلْتَ
خلیل گرفتی و او از تو درخواست کرد نام نیک را در امتهای آینده و تو اجابت کردی و نام او را
ذلِكَ عَلِيّاً، وَبَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْليماً، وَجَعَلْتَ لَهُ مِنْ اَخيهِ
بلند گرداندی و با برخی از میان درخت بطور مخصوصی سخن گفتی و برای او برادرش را
رِدْءاً وَوَزيراً، وَبَعْضٌ اَوْلَدْتَهُ مِنْ غَيْرِ اَبٍ، وَآتَيْتَهُ الْبَيِّناتِ، وَاَيَّدْتَهُ
یاور و وزیر گردانیدی و برخی را بدون پدر بوجود آوردی و نشانه های آشکاری به او دادی
بِرُوحِ الْقُدُسِ، وَكُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَريعَةً، وَنَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَتَخَيَّرْتَ
و به روح القدس (جبرئیل) یاری فرمودی و برای همه آنها دین و قانونی مقرر داشتی و برایش طریقه و برنامه ای قرار دادی
لَهُ اَوْصِيآءَ مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ اِلي مُدَّةٍ، اِقامَةً لِدينِكَ،
و اوصیائی برای او انتخاب کردی تا یکی پس از دیگری نگهبان باشد از زمانی تا زمانی تا برپا ماند دین تو
وَحُجَّةً عَلي عِبادِكَ، وَلِئَلاَّ يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّه، وَيَغْلِبَ الْباطِلُ
و حجتی باشند بر بندگانت و تا زائل نگردد (دین) حق از جای خود و تا پیروز نگردد باطل
عَلي اَهْلِهِ، وَلا يَقُولَ اَحَدٌ لَوْلا اَرْسَلْتَ اِلَيْنا رَسُولاً مُنْذِراً، وَاَقَمْتَ لَنا
بر اهل حق و کسی نگوید چرا نفرستادی بسوی ما پیامبری که ما را بترساند و چرا بپا نداشتی
عَلَماً هادِياً، فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَذِلَّ وَنَخْزي ، اِلي اَنِ انْتَهَيْتَ
پرچمی راهنما تا پیروی کنیم از آیات تو پیش ازآنکه خوار و رسوا گردیم تا اینکه رساندی
بِالْأَمْرِ اِلي حَبيبِكَ وَنَجيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، فَكانَ كَمَا
کار را بدست حبیب خود و برگزیده ات (حضرت) محمد صلی اللّه علیه و آله و او چنان بود که او را
انْتَجَبْتَهُ سَيِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ، وَصَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ، وَاَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَيْتَهُ،
برگزیدی بزرگ آفریدگانت و برگزیده برگزیدگانت و برترین انتخاب شدگانت
وَاَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ، قَدَّمْتَهُ عَلي اَنْبِيآئِكَ، وَبَعَثْتَهُ اِلَي الثَّقَلَيْنِ مِنْ
و گرامی ترین معتمدین تو بود و او را بر پیمبرانت مقدم داشتی و بسوی جن و انس از
عِبادِكَ، وَاَوْطَاْتَهُ مَشارِقَكَ وَمَغارِبَكَ، وَسَخَّرْتَ لَهُ الْبُراقَ، وَعَرَجْتَ
بندگانت مبعوث فرمودی و مشرقها و مغربهای عالم را زیر پایش گذاردی و براق را مسخر او گرداندی
بِرُوْحِهِ اِلي سَمآئِكَ، وَاَوْدَعْتَهُ عِلْمَ ما كانَ وَما يَكُونُ اِلَي انْقِضآءِ
و به آسمان خود او را بالا بردی و علم گذشته و آینده را تا هنگام پایان
خَلْقِكَ، ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ، وَحَفَفْتَهُ بِجَبْرَئيلَ وَميكآئيلَ، وَالْمُسَوِّمينَ
آفرینش به اوسپردی آنگاه او را بوسیله ترس و رعب (در دل دشمنش) یاری کردی و گرداگردش جبرئیل و میکائیل و فرشتگان
مِنْ مَلآئِكَتِكَ، وَوَعَدْتَهُ اَنْ تُظْهِرَ دينَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ
نشاندارت را واداشتی و به او وعده دادی که دینش را بر همه دینها پیروز گردانی اگرچه مشرکان
الْمُشْرِكُونَ، وَذلِكَ بَعْدَ اَنْ بَوَّئْتَهُ مُبَوَّءَ صِدْقٍ مِنْ اَهْلِهِ، وَجَعَلْتَ لَهُ
خوش نداشته باشند
و این جریان پس از آنی بود که جایگیرش کردی در جایگاه راستی از خاندانش (یعنی آنان را برای حفظ
وَلَهُمْ اَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ، لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمينَ،
دینش معین کردی) و قرار دادی برای او و خاندانش نخستین خانه ای را که برای مردم بنا شد که مکه است و مایه برکت و موجب
فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ، مَقامُ اِبْراهيمَ، وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً، وَقُلْتَ اِنَّما يُريدُ
راهنمایی جهانیان است و درآن نشانه های آشکاری است چون مقام ابراهیم و هر که در آن درآید ایمن است
و فرمودی: «جز این
اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً، ثُمَّ جَعَلْتَ
نیست که خدا اراده فرموده تا دور کند از شما خاندان پلیدی را و بخوبی شما را پاک گرداند» آنگاه
اَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ مَوَدَّتَهُمْ في كِتابِكَ، فَقُلْتَ قُلْ لا
مزد محمد را - که درودهای تو بر او و آلش باد - درکتاب خود دوستی و مودت ایشان قراردادی و فرمودی: «بگو من
اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي ، وَقُلْتَ ما سَئَلْتُكُمْ مِنْ اَجْرٍ
از شما برای رسالت مزدی نخواهم جز دوستی خویشانم» و فرمودی: «آنچه مزد از شما خواستم
فَهُوَلَكُمْ وَقُلْتَ ما اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اَجْرٍ اِلاَّ مَنْ شآءَ اَنْ يَتَّخِذَ اِلي
آن هم بسود شما است» و فرمودی: «من از شما برای رسالت مزدی نخواهم مگر کسی که بخواهد بسوی پروردگار خویش
رَبِّهِ سَبيلاً، فَكانُوا هُمُ السَّبيلَ اِلَيْكَ، وَالْمَسْلَكَ اِلي رِضْوانِكَ، فَلَمَّا
راهی پیش گیرد» و اینها بودند آن راه بسوی تو و طریقه سلوک بسوی خوشنودیت و چون
انْقَضَتْ اَيَّامُهُ، اَقامَ وَلِيَّهُ عَلِيَّ بْنَ اَبيطالِبٍ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِما
روزگار آن حضرت سپری شد برگماشت علی بن ابیطالب را - که درودهای تو بر هر دوی آنها
وَآلِهِما هادِياً، اِذْ كانَ هُوَ الْمُنْذِرَ، وَلِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ، فَقالَ وَالْمَلَأُ اَمامَهُ
و بر آلشان باد - برای راهنمائی زیرا که آن جناب بیم دهنده و راهنمای هر ملتی بود
و در همین باره در برابر مردمی
مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ، اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ
که نزدش حاضربودند فرمود: هر که من مولا و سرپرست اویم علی مولا و سرپرست او است خدایا دوست دار هر که دوستش دارد
وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، وَقالَ مَنْ كُنْتُ اَنَا نَبِيَّهُ فَعَلِيٌ
و دشمن دار هر که دشمنش باشد و یاری کن هر که یاریش کند و خوار کن هر که دست از یاریش بردارد
و فرمود: هر که من پیامبر
اَميرُهُ، وَقالَ اَنَا وَعَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ، وَسائِرُالنَّاسِ مِنْ شَجَرٍ
او هستم علی امیر و فرمانروای او است
و فرمود: من و علی هر دو از یک درخت هستیم و سایر مردم از درختهای
شَتّي ، وَاَحَلَّهُ مَحَلَّ هارُونَ مِنْ مُوسي ، فَقال لَهُ اَنْتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ
متفرقی هستند
و رتبه او را نسبت به خود چون رتبه هارون نسبت به موسی قرار داد و بدو فرمود: مقام تو
هارُونَ مِنْ مُوسي ، اِلاَّ اَنَّهُ لا نَبِيَّ بَعْدي ، وَزَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَيِّدَةَ نِسآءِ
در پیش من مانند مقام هارون است از موسی جز اینکه پیامبری پس از من نیست و تزویج کرد به او دخترش بانوی زنان
الْعالَمينَ، وَاَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ ما حَلَّ لَهُ، وَسَدَّ الْأَبْوابَ اِلاَّ بابَهُ، ثُمَ
جهانیان را وحلال کرد برای او از مسجدش آنچه برای خود او حلال بود
و ببست درهای مسجد را جزدرخانه علی را
سپس
اَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَحِكْمَتَهُ، فَقالَ اَنَا مَدينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بابُها، فَمَنْ اَرادَ
علم و حکمت خود را به او سپرد و فرمود: من شهر علمم و علی دَرِ آن شهر است پس هر که خواهد بدین
الْمَدينَةَ وَالْحِكْمَةَ فَلْيَاْتِها مِنْ بابِها، ثُمَّ قالَ اَنْتَ اَخي وَوَصِيّي
شهر درآید و حکمت خواهد باید از دَرِ آن درآید
سپس فرمود: توئی برادر من و وصی من
وَوارِثي ، لَحْمُكَ مِنْ لَحْمي ، وَدَمُكَ مِنْ دَمي ، وَسِلْمُكَ سِلْمي ،
و وارث من گوشتت از گوشت من و خونت از خون من است صلح تو صلح من
وَحَرْبُكَ حَرْبي ، وَالْأيمانُ مُخالِطٌ لَحْمَكَ وَدَمَكَ، كَما خالَطَ لَحْمي
و جنگ تو جنگ من است و ایمان با گوشت و خون تو آمیخته شده چنانچه با گوشت
وَدَمي ، وَاَنْتَ غَداً عَلَي الْحَوْضِ خَليفَتي وَاَنْتَ تَقْضي دَيْني ، وَتُنْجِزُ
و خون من آمیخته و تو در فردای محشر بر سر حوض (کوثر) جانشین منی و تو می پردازی قرض مرا و وفا می کنی
عِداتي ، وَشيعَتُكَ عَلي مَنابِرَ مِنْ نُورٍ، مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلي
به وعده های من و شیعیانت بر منبرهائی از نور با روهای (نورانی و) سفید در بهشت اطراف
فِي الْجَنَّةِ، وَهُمْ جيراني ، وَلَوْلا اَنْتَ يا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ
منند و آنها همسایگان منند و اگر تو نبودی - ای علی - مؤمنان پس از من شناخته نمی شدند
بَعْدي ، وَكانَ بَعْدَهُ هُديً مِنَ الضَّلالِ، وَنُوراً مِنَ الْعَمي ، وَحَبْلَ اللَّهِ
و آن جناب پس از رسول خدا راهنمای گمراهی و روشنائی از کوری جهالت و رشته محکم خدا
الْمَتينَ، وَصِراطَهُ الْمُسْتَقيمَ، لا يُسْبَقُ بِقَرابَةٍ في رَحِمٍ، وَلا بِسابِقَةٍ في
و راه راست او بود
کسی پیشی نگرفت بر او در نزدیکی خویشاوندی به رسول خدا و نه از نظر سابقه در
دينٍ، وَلا يُلْحَقُ في مَنْقَبَةٍ مِنْ مَناقِبِهِ، يَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّي اللَّهُ
دین و نه کسی توانست در یکی از منقبتها به او برسد
همانند رسول خدا بود - که درود خدا
عَلَيْهِما وَآلِهِما، وَيُقاتِلُ عَلَي التَّاْويلِ، وَلا تَاْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لآئِمٍ،
بر هر دوی ایشان باد - و او بود که بر طبق تأویل و باطن قرآن می جنگید و درباره خدا باکی از سرزنش ملامت کنندگان
قَدْ وَتَرَ فيهِ صَناديدَ الْعَرَبِ، وَقَتَلَ اَبْطالَهُمْ، وَناوَشَ ذُؤْبانَهُمْ، فَاَوْدَعَ
نداشت در راه خدا خون بزرگان عرب را به خاک ریخت و دلاورانشان را بکشت و با گرگانشان در افتاد و همین سبب شد
قُلُوبَهُمْ اَحْقاداً، بَدْرِيَّهً وَخَيْبَرِيَّهً وَحُنَيْنِيَّهً وَغَيْرَهُنَّ، فَاَضَبَّتْ عَلي
در دلهای ایشان کینه ها بگذارد کینه های جنگ بدر و خیبر و حنین و غیر آنها پس دشمنی او را
عَداوَتِهِ، وَاَكَبَّتْ عَلي مُنابَذَتِهِ، حَتّي قَتَلَ النَّاكِثينَ وَالْقاسِطينَ
به دل گرفتند و به جنگ و مخالفت با او برخاستند تا کشتار کرد با پیمان شکنان (طلحه و زبیر و همراهان) و زورگویان
وَالْمارِقينَ، وَلَمَّا قَضي نَحْبَهُ، وَقَتَلَهُ اَشْقَي الْأخِرينَ يَتْبَعُ اَشْقَي
(معاویه و همدستانش) و از دین بیرون رفتگان (اصحاب نهروان) و چون درگذشت و شقی ترین مردم پسینیان که پیروی
الْأَوَّلينَ، لَمْ يُمْتَثَلْ اَمْرُرَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فِي الْهادينَ
کرد از شقی ترین پیشینیان او را کشت امتثال نشد از دستور رسول خدا صلی اللّه علیه و آله که در باره راهنمایان دین
بَعْدَ الْهادينَ، وَالْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلي مَقْتِهِ، مُجْتَمِعَةٌ عَلي قَطيعَةِ رَحِمِهِ،
یکی پس از دیگری فرموده بود و امت پافشاری بر دشمنی آن حضرت کردند و گرد آمدند برای قطع رحم او
وَاِقْصآءِ وُلْدِهِ، اِلَّا الْقَليلَ مِمَّنْ وَفي لِرِعايَةِ الْحَقِّ فيهِمْ، فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ،
و تبعید کردن (و آواره ساختن) فرزندانش جز اندکی از کسانی که وفا کردند در رعایت کردن حق در ایشان و در نتیجه جمعی کشته
وَسُبِيَ مَنْ سُبِي، وَاُقْصِيَ مَنْ اُقْصِيَ، وَجَرَي الْقَضآءُ لَهُمْ بِمايُرْجي
و گروهی اسیر و دسته ای از وطن آواره گشتند و قلم تقدیر و قضا طوری بر ایشان جاری شد
لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ، اِذْ كانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشآءُ مِنْ عِبادِهِ،
که امید پاداش نیک در آن می رود زیرا (کره) زمین از خدا است و به هر که از بندگانش که بخواهد آن را ارث دهد
وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ وَسُبْحانَ رَبِّنا اِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً، وَلَنْ
و بدو واگذارد و سرانجام از آنِ پرهیزکاران است و منزه است پروردگار ما که حتماً وعده پروردگارمان انجام شدنی است
يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَهُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ، فَعَلَي الْأَطائِبِ مِنْ اَهْلِ بَيْتِ
و خدا خلف وعده نمی کند و او است نیرومند فرزانه پس بر پاکیزگان از خاندان
مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِما وَآلِهِما فَلْيَبْكِ الْباكُونَ، وَاِيَّاهُمْ
محمد و علی - درود خدا بر هر دو ایشان و آلشان باد - باید گریه کنندگان بگریند و بر آنها
فَلْيَنْدُبِ النَّادِبُونَ، وَلِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرَفِ الدُّمُوعُ، وَلْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ،
باید زاری کنندگان زاری کنند و برای امثال آنها باید اشکها روان گردد و فریاد زنندگان فریاد زنند
وَيَضِجُّ الضَّآجُّونَ، وَيَعِجَّ الْعآجُّوَن، اَيْنَ الْحَسَنُ اَيْنَ الْحُسَيْنُ، اَيْنَ
و شیون کنندگان شیون کنند و خروش کنندگان خروش سر دهند کجاست حسن؟ و کجاست حسین؟ و کجایند
اَبْنآءُ الْحُسَيْنِ، صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ، وَصادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ، اَيْنَ السَّبيلُ
فرزندان حسین؟ شایسته ای پس از شایسته دیگر و راستگوئی پس از راستگوی دیگر کجاست آن راه حق
بَعْدَ السَّبيلِ، اَيْنَ الْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ، اَيْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ، اَيْنَ
پس از راه دیگر؟ کجایند برگزیدگان (خدائی) هر یک پس از دیگری؟ کجایند خورشیدهای تابان؟ کجایند
الْأَقْمارُ الْمُنيرَةُ، اَيْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ، اَيْنَ اَعْلامُ الدّينِ وَقَواعِدُ الْعِلْمِ،
ماههای نور افشان؟ کجایند اختران فروزان؟ کجایند بزرگان دین و پایه های دانش؟
اَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتي لا تَخْلوُ مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِيَةِ اَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ
کجا است بجامانده خدا که بیرون از خاندان عترت راهنما(ی رسول خدا) نیست؟ کجاست آنکه آماده شده برای ریشه کن
دابِرِ الظَّلَمَةِ، اَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ الْأَمْتِ وَاْلعِوَجِ، اَيْنَ الْمُرْتَجي
ساختن ستمگران؟ کجاست آنکه چشم براهش هستند برای راست کردن نادرستیها و کجیها؟ کجاست
لِأِزالَةِ الْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ، اَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْديدِ الْفَرآئِضِ و َالسُّنَنِ،
آن مایه امید برای از بین بردن ستم و تجاوز؟ کجاست آنکه ذخیره شده برای نو کردن فریضه ها و سنتهای دین؟
اَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِأِعادَةِ الْمِلَّةِ وَالشَّريعَةِ، اَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِأِحْيآءِ الْكِتابِ
کجاست آن کس که انتخاب گشته برای برگرداندن کیش و آئین؟ کجاست آنکه آرزویش داریم برای زنده کردن قرآن
وَحُدُودِهِ، اَيْنَ مُحْيي مَعالِمِ الدّينِ وَاَهْلِهِ، اَيْنَ قاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدينَ،
و حدود آن؟ کجاست زنده کننده آثار دین و اهل دین؟ کجاست درهم شکننده شوکت زورگویان؟
اَيْنَ هادِمُ اَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَالنِّفاقِ، اَيْنَ مُبيدُ اَهْلِ الْفُسُوقِ وَالْعِصْيانِ
کجاست ویران کننده بناهای شرک و دو روئی؟ کجاست نابود کننده اهل فسق و گناه
وَالطُّغْيانِ، اَيْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَيِّ وَالشِّقاقِ، اَيْنَ طامِسُ آثارِ الزَّيْغِ
و طغیان؟ کجاست آنکه شاخه های گمراهی و اختلاف را ببرد؟ کجاست محو کننده آثار کجروی
وَالْأَهْوآءِ، اَيْنَ قاطِعُ حَبآئِلِ الْكِذْبِ وَالْأِفْتِرآءِ، اَيْنَ مُبيدُ الْعُتاةِ
و هوا و هوسها؟ کجاست پاره کننده دامهای دروغ و بهتان؟ کجاست نابود کننده سرکشان
وَالْمَرَدَةِ،اَيْنَ مُسْتَاْصِلُ اَهْلِ الْعِنادِ وَالتَّضْليلِ وَالْأِلْحادِ، اَيْنَ مُعِزُّ
و متمردان؟ کجاست ریشه کن کننده ستیزه جویان و گمراهان و بی دینان؟ کجاست عزت بخش
الْأَوْلِيآءِ وَمُذِلُّ الْأَ عْدآءِ، اَيْنَ جامِعُ الْكَلِمَةِ عَلَي التَّقْوي ، اَيْنَ بابُ اللَّهِ
دوستان و خوار کننده دشمنان؟ کجاست گردآورنده سخنان بر پرهیزکاری؟ کجاست آن درگاه خداوند
الَّذي مِنْهُ يُؤْتي ، اَيْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذي اِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيآءُ، اَيْنَ السَّبَبُ
که از آنجا بسوی خدا روند؟ کجاست آن آئینه خدائی که بسویش توجه کنند اولیاء؟ کجاست آن سبب خدائی
الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَالسَّمآءِ، اَيْنَ صاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَناشِرُ رايَةِ
که پیوست است میان زمین و آسمان؟ کجاست آن فرمانروای روز فتح و پیروزی و برافرازنده پرچم
الْهُدي ، اَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا، اَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ
هدایت و راهنمائی؟ کجاست گردآورنده شایستگی و خوشنودی (حق)؟ کجاست خواهنده خون
الْأَنْبِيآءِ وَاَبْنآءِ الْأَنْبِيآءِ، اَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ، اَيْنَ
پیمبران و فرزندان پیمبران؟ کجاست خواهنده خون کشته کربلا؟ کجاست آن
الْمَنْصُورُ عَلي مَنِ اعْتَدي عَلَيْهِ وَافْتَري ، اَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذي يُجابُ
یاری شده و پیروزمند بر کسانی که بر او ستم کردند و دروغ بستند؟ کجاست آن درمانده ای که چون دعا کند
اِذا دَعي ، اَيْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوي ، اَيْنَ ابْنُ النَّبِيِ
به اجابت رسد کجاست صدر مخلوقات عالم آن نیکوکار با تقوی؟ کجاست فرزند پیامبر
الْمُصْطَفي ، وَابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضي ، وَابْنُ خَديجَةَ الْغَرَّآءِ، وَابْنُ فاطِمَةَ
برگزیده و فرزند علی مرتضی و فرزند خدیجه روشن سیما و فرزند فاطمه
الْكُبْري ، بِاَبي اَنْتَ وَاُمّي وَنَفْسي لَكَ الْوِقآءُ وَالْحِمي ، يَا بْنَ السَّادَةِ
کبری؟ پدر و مادرم بفدایت و خودم بلاگردان و سپر پیش روی تو باشم ای فرزند بزرگان
الْمُقَرَّبينَ، يَا بْنَ النُّجَبآءِ الْأَكْرَمينَ، يَا بْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِيّينَ، يَا بْنَ
مقرب درگاه حق ای فرزند نجیبان گرامی ای فرزند راهنمایان راه یافته ای فرزند
الْخِيَرَةِ الْمُهَذَّبينَ يَا بْنَ الْغَطارِفَةِ الْأَنْجَبينَ، يَا بْنَ الْأَطآئِبِ
نیکان پاکیزه ای فرزند گرامیان برگزیده ای فرزند پاکان
الْمُطَهَّرينَ، يَا بْنَ الْخَضارِمَةِ الْمُنْتَجَبينَ، يَا بْنَ الْقَماقِمَةِ الْأَكْرَمينَ، يَا
پاکیزه ای فرزند جوانمردان پرجود برگزیده ای فرزند دریاهای بخشش و عطای گرامی ای
بْنَ الْبُدُورِ الْمُنيرَةِ، يَا بْنَ السُّرُجِ الْمُضيئَةِ، يَا بْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ يَا
فرزند ماههای نور افشان ای فرزند چراغهای تابان ای فرزند ستارگان فروزان ای
بْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ، يَا بْنَ السُّبُلِ الْواضِحَةِ، يَا بْنَ الْأَعْلامِ الّلآئِحَةِ، يَا
فرزند اختران درخشان ای فرزند راههای روشن ای فرزند نشانه های آشکار ای
بْنَ الْعُلُومِ الْكامِلَةِ، يَا بْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ، يَا بْنَ الْمَعالِمِ الْمَأثُورَةِ،
فرزند دانشهای کامل ای فرزند آئینهای معروف و مشهور ای فرزند آثار و معالم رسیده (از خدا و انبیاء)
يَا بْنَ الْمُعْجِزاتِ الْمَوْجُودَةِ، يَا بْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ، يَا بْنَ
ای فرزند معجزات موجود ای فرزند دلیلهای آشکار ای فرزند
الصِّراطِ الْمُسْتَقيمِ، يَا بْنَ النَّبَأِ الْعَظيمِ، يَا بْنَ مَنْ هُوَ في اُمِّ الْكِتابِ
راه مستقیم ای فرزند آن خبر بسیار بزرگ ای فرزند کسی که در دفتر اصلی
لَدَي اللَّهِ عَلِيٌّ حَكيمٌ، يَا بْنَ الْأياتِ وَالْبَيِّناتِ، يَا بْنَ الدَّلائِلِ
نزد خدا «علی» (والا) و فرزانه است ای فرزند آیات و نشانه های آشکار ای فرزند دلیلهای
الظَّاهِراتِ، يَا بْنَ الْبَراهينِ الْواضِحاتِ الْباهِراتِ، يَا بْنَ الْحُجَجِ
هویدا ای فرزند برهانهای نمایان روشن ای فرزند حجتهای
الْبالِغاتِ، يَا بْنَ النِّعَمِ السَّابِغاتِ، يَا بْنَ طه وَالْمُحْكَماتِ، يَا بْنَ يس
رسا ای فرزند نعمتهای شایان و فراوان ای فرزند طه و آیات محکم قرآن ای فرزند سوره یس
وَالذَّارِياتِ، يَا بْنَ الطُّورِ وَالْعادِياتِ، يَا بْنَ مَنْ دَني ، فَتَدَلّي فَكانَ
و ذاریات ای فرزند سوره طور والعادیات ای فرزند کسی که (در شب معراج) نزدیک شد و نزدیک تر شد
قابَ قَوْسَيْنِ اَوْ اَدْني ، دُنُوّاً وَاقْتِراباً مِنَ الْعَلِيِّ الْأَعْلي ، لَيْتَ شِعْري ،
به فاصله دو کمان یا نزدیکتر
در نزدیکی و قرب نسبت به خدای والای اعلی
ای کاش می دانستم
اَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوي ، بَلْ اَيُّ اَرْضٍ تُقِلُّكَ اَوْ ثَري ، اَبِرَضْوي اَوْ
در چه جائی منزل گرفته ای و چه سرزمین و مکانی تو را بر خود نگهداشته آیا در کوه رضوائی یا
غَيْرِها اَمْ ذي طُوي ، عَزيزٌ عَلَيَّ اَنْ اَرَي الْخَلْقَ وَلا تُري ، وَلا اَسْمَعُ
غیر آن یا در ذی طوی
گران است بر من که مردم را ببینم ولی تو دیده نشوی و نشنوم
لَكَ حَسيساً وَلا نَجْوي ، عَزيزٌ عَلَيَّ اَنْ تُحيطَ بِكَ دُونِيَ الْبَلْوي ، وَلا
از تو صدا و نه رازی
گران است بر من که بی من بر تو تنها بلا احاطه کند
و
يَنالُكَ مِنّي ضَجيجٌ وَلا شَكْوي ، بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا
صدای زاری و شکوه من به تو نرسد
جانم به قربانت ای پنهانی که از میان ما بیرون نیستی
بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنَّا، بِنَفْسي اَنْتَ اُمْنِيَّةُ شائِقٍ يَتَمَنّي ،
جانم به قربانت ای دور از نظری که از ما دور نیست جانم به قربانت ای آرمان هر مشتاقی که آزویت کنند
مِنْ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ ذَكَرا فَحَنَّا، بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ عَقيدِ عِزٍّ لايُسامي ،
از مردان و زنان با ایمانی که به یاد تو ناله از دل کشند جانم به قربانت ای بسته به عزتی که کسی برتو برتری
بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ اَثيلِ مَجْدٍلا يُجاري ، بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا
نگیرد جانم به قربانت ای مجد و شوکت ریشه داری که همطراز ندارد و جانم به قربانت ای نعمت دیرینه ای
تُضاهي ، بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ نَصيفِ شَرَفٍ لا يُساوي ، اِلي مَتي اَحارُ
که شبیه ندارد جانم به قربانت ای قرین شرف و بزرگواری که برابر ندارد
تا کی سرگردان
فيكَ يا مَوْلايَ، وَاِلي مَتي وَاَيَّ خِطابٍ اَصِفُ فيكَ وَاَيَّ نَجْوي ،
تو باشم ای مولای من؟ و تا کی و به چه زبانی وصف تو گویم و راز دل کنم
عَزيزٌ عَلَيَّ اَنْ اُجابَ دُونَكَ وَاُناغي ، عَزيزٌ عَلَيَّ اَنْ اَبْكِيَكَ وَيَخْذُلَكَ
گران و ناگوار است بر من که پاسخ از دیگری جز تو بشنوم و گفتگو کنم
گران است بر من که بر تو بگریم ولی مردم تو را
الْوَري ، عَزيزٌ عَلَيَّ اَنْ يَجْرِيَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ ما جَري ، هَلْ مِنْ مُعينٍ
واگذارند
گران است بر من که بر تو بگذرد آنچه می گذرد نه بر دیگران
آیا کمک کاری هست
فَاُطيلَ مَعَهُ الْعَويلَ وَالْبُكآءَ، هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَاُساعِدَ جَزَعَهُ اِذا خَلا،
که با او فریاد و گریه را طولانی کنم آیا بی تابی (چون من) هست که چون به خلوت رود در زاری و جزع کمکش کنم
هَلْ قَذِيَتْ عَيْنٌ فَساعَدَتْها عَيْني عَلَي الْقَذي ، هَلْ اِلَيْكَ يَا بْنَ اَحْمَدَ
آیا چشمی هست که خار فراق در آن خلیده و گریان باشد تا چشم پرخار من نیز یاریش دهد
آیا ای پسر احمد
سَبيلٌ فَتُلْقي ، هَلْ يَتَّصِلُ يَوْمُنا مِنْكَ بِعِدَةٍ فَنَحْظي ، مَتي نَرِدُ مَنا هِلَكَ
بسویت راهی هست تا دیدارت کنم آیا روز جدائی ما به وعده تو پیوست می شود تا بهره مند گردیم؟ کی می شود که به سرچشمه های
الرَّوِيَّةَ فَنَرْوي ، مَتي نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مآئِكَ فَقَدْ طالَ الصَّدي مَتي
پرآبت درآئیم و سیراب شویم
کی می شود که سیراب گردیم از آب وصل تو که تنشگی ما بداراز کشید کی می شود
نُغاديكَ وَنُراوِحُكَ، فَنُقِرَّ عَيْناً، مَتي تَرانا وَنَريكَ وَقَدْ نَشَرْتَ لِوآءَ
که صبح و شام را با تو بسر بریم و دیده روشن کنیم
کی می شود که تو ما را ببینی و ما تو را بینیم و پرچم
النَّصْرِ تُري ، اَتَرانا نَحُفُّ بِكَ وَاَنْتَ تَاُمُ الْمَلَأَ، وَقَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ
نصرتت را برافراشته باشی و مردم آن را مشاهده کنند
آیا می شود که ما ببینیم آن روزی که ما گرداگردت را گرفته و تو رهبر مردم باشی
عَدْلاً، وَاَذَقْتَ اَعْدآئَكَ هَواناً وَعِقاباً، وَاَبَرْتَ الْعُتاةَ وَجَحَدَةَ الْحَقِّ،
و زمین را پر از عدل و داد کنی و بچشانی به دشمنانت خواری و کیفر را و نابود کنی سرکشان و منکران حق را
وَقَطَعْتَ دابِرَ الْمُتَكَبِّرينَ، وَاجْتَثَثْتَ اُصُولَ الظَّالِمينَ، وَنَحْنُ نَقُولُ
و بزنی ریشه گردنکشان را و برکنی اساس ستمکاران را و ما بگوئیم:
الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ، اَللّهُمَّ اَنْتَ كَشَّافُ ْالكُرَبِ وَالْبَلْوي وَاِلَيْكَ
ستایش خاص خدا پروردگار جهانیان است خدایا توئی برطرف کننده گرفتاریها و بلا و از تو دادرسی
اَسْتَعْدي فَعِنْدَكَ الْعَدْوي ، وَاَنْتَ رَبُ الْأخِرَةِ وَالدُّنْيا، فَاَغِثْ يا غِياثَ
و یاری جویم که در نزد تو است دادخواهی و یاری و توئی پروردگار آخرت و دنیا پس فریاد رسی کن ای فریادرس
الْمُسْتَغيثينَ، عُبَيْدَكَ الْمُبْتَلي ، وَاَرِهِ سَيِّدَهُ يا شَديدَ الْقُوي ، وَاَزِلْ عَنْهُ
درماندگان از بنده خرد گرفتارت
و بنمایان به او آقایش را ای سخت نیرو و زائل کن
بِهِ الْأَسي وَالْجَوي ، وَبَرِّدْ غَليلَهُ يا مَنْ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَوي ، وَمَنْ
به دیدار آن حضرت از او اندوه و سوز دلش را و فرو نشان سوز عطشش را ای که بر عرش استواری و ای که
اِلَيْهِ الرُّجْعي وَالْمُنْتَهي ، اَللّهُمَّ وَنَحْنُ عَبيدُكَ التَّآئِقُونَ اِلي وَلِيِّكَ
بسوی او است بازگشت و سر منزل هر چیز خدایا و مائیم بندگان تو که شیفته دیدار نماینده ات هستیم آنکه مردم
الْمُذَكِّرِ بِكَ وَبِنَبِيِّكَ، خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً وَمَلاذاً، وَاَقَمْتَهُ لَنا قِواماً
را به یاد تو و به یاد پیامبرت اندازد و تو او را آفریدی که نگهدار و پشتیبان ما باشد و برپایش داشتی
وَمَعاذاً، وَجَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنينَ مِنَّا اِماماً، فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً،
تا قوام و پناهگاه ما باشد و او را پیشوای مؤمنین از ما گردانی پس برسان به آن جناب از طرف ما تحیت و سلامی
وَزِدْنابِذلِكَ يارَبِّ اِكْراماً، وَاجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنا مُسْتَقَرّاً وَمُقاماً،
و بیفزا بدینوسیله ای پروردگار ما بر کرامت و مقام ما و جایگاه او را جایگاه و اقامتگاه ما قرار ده
وَاَتْمِمْ نِعْمَتَكَ بِتَقْديمِكَ اِيَّاهُ اَمامَنا، حَتّي تُورِدَنا جَنانَكَ، وَمُرافَقَةَ
و کامل کن نعمتت را بر ما به مقدم داشتن آن بزرگوار را در پیش روی ما تا ما را به بهشتهای تو درآورد و به رفاقت
الشُّهَدآءِ مِنْ خُلَصآئِكَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَصَلِ
(و هم نشینی) شهیدان از بندگان خالصت برساند خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و درود فرست
عَلي مُحَمَّدٍ جَدِّهِ وَرَسُولِكَ السَّيِّدِالأَكْبَرِ، وَعَلي اَبيهِ السَّيِّدِ الأَصْغَرِ،
بر محمد جد بزرگوار او و رسول تو آن آقای بزرگ و بر علی پدر بزرگوارش آن آقای کوچکتر
وَجَدَّتِهِ الصِّدّيقَةِ الْكُبْري ، فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ، وَعَلي مَنِ اصْطَفَيْتَ
و بر جده اش صدیقه کبری فاطمه دختر محمد و به برگزیدگان نیک رفتار
مِنْ آبآئِهِ الْبَرَرَةِ، وَعَلَيْهِ اَفْضَلَ وَاَكْمَلَ وَاَتَمَّ وَاَدْوَمَ وَاَكْثَرَ وَاَوْفَرَ ما
از پدران آن حضرت و بر خود آن جناب فزونترین و کاملترین و تمامترین و مدام ترین و بیشترین و فراوانترین
صَلَّيْتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اَصْفِيآئِكَ، وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَصَلِّ عَلَيْهِ
درودی که بفرستی بر یکی از برگزیدگان و نیکان از خلق خود و درود فرست بر آن جناب
صَلوةً لاغايَةَ لِعَدَدِها، وَلانِهايَةَ لِمَدَدِها، وَلا نَفادَ لِأَمَدِها، اَللّهُمَ
درودی که شماره اش بی حد و مدتش بی نهایت و تمام نشدنی باشد خدایا
وَاَقِمْ بِهِ الْحَق، وَاَدْحِضْ بِهِ الْباطِلَ، وَاَدِلْ بِهِ اَوْلِيآئَكَ، وَاَذْلِلْ بِهِ
حق را بوسیله آن حضرت برپا دار و باطل را بدو نابود گردان و دوستانت را بوسیله اش به دولت رسان و
اَعْدآئَكَ، وَصِلِ اللَّهُمَّ بَيْنَنا وَبَيْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدّي اِلي مُرافَقَةِ سَلَفِهِ،
دشمنانت را بدست او خوار گردان و پیوند کن خدایا میان ما و او را به پیوندی که برساند ما را به رفاقت پدران گذشته او
وَاجْعَلْنا مِمَّنْ يَاْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ، وَيَمْكُثُ في ظِلِّهِمْ، وَاَعِنَّا عَلي تَاْدِيَةِ
و بگردان ما را از کسانی که دامن آنها را بگیرند و در سایه لطف آنها بایستند و کمکمان کن بر ادای
حُقُوقِهِ اِلَيْهِ، وَالْأِجْتِهادِ في طاعَتِهِ، وَاجْتِنابِ مَعْصِيَتِهِ، وَامْنُنْ عَلَيْنا
حقوق آن حضرت و سعی و کوشش در فرمانبرداریش و دوری از نافرمانیش و منت نه بر ما
بِرِضاهُ، وَهَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَرَحْمَتَهُ وَدُعآئَهُ وَخَيْرَهُ، مانَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ
به خوشنودیش و ببخش بر ما رأفت و مهربانی و دعا و خیر آن حضرت را بدان حد که برسیم بدانوسیله
رَحْمَتِكَ، وَفَوْزاً عِنْدَكَ، وَاجْعَلْ صَلوتَنا بِهِ مَقبُولَةً، وَذُنُوبَنا بِهِ
به رحمت وسیع تو و به کامیابی از نزد تو و بگردان نمازهای ما را بوسیله او پذیرفته و گناهانمان را
مَغْفُورَةً وَدُعآئَنا بِهِ مُسْتَجاباً، وَاجْعَلْ اَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَةً، وَهُمُومَنا
آمرزیده و دعاهایمان را مستجاب شده و قرار ده روزیهای ما را بدان حضرت گسترده و اندوههای ما را بوسیله اش
بِهِ مَكْفِيَّةً، وَحَوآئِجَنابِهِ مَقْضِيَّةً، وَاَقْبِلْ اِلَيْنا بِوَجْهِكَ الْكَريمِ، وَاقْبَلْ
برطرف شده و حاجتهایمان را روا شده و رو کن بسوی ما (پروردگارا) بدان روی بزرگوارت و بپذیر
تَقَرُّبَنا اِلَيْكَ، وَانْظُرْ اِلَيْنا نَظْرَةً رَحيمَةً، نَسْتَكْمِلُ بِهَا الْكَرامَةَ عِنْدَكَ،
تقرب جوئی ما را بدرگاهت و بنگر بسوی ما به نگاهی مهربانانه تا بدانوسیله بتوانیم مقام خود را در پیش تو به کمال
ثُمَّ لا تَصْرِفْها عَنَّا بِجُودِكَ، وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ
رسانیم
و دیگر آن مقام را از ما بازنگردان به جود خودت و سیرابمان کن از حوض جدش - که درود خدا بر او
وَآلِهِ بِكَاْسِهِ وَبِيَدِهِ، رَيّاً رَوِيّاً هَنيئاً سآئِغاً، لا ظَمَاَ بَعْدَهُ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
و آلش باد - از جام او و بدست آن جناب و سیر و سیراب و گوارا و خوش که تنشگی پس از آن نباشد ای مهربانترین مهربانان
پس نماز زيارت بجا مي آوري بنحوي كه گذشت و دعا مي كني به آنچه خواهي كه به اجابت خواهد رسيد إن شاء الله