دعای رهبه
بيستم دعاي رَهْبَه است روايت شده كه حضرت موسي بن جعفرعليه السلام چون شب در محراب عبادت مي ايستاد آن را مي خواند و آن دعاي پنجاهم صحيفه است و اين است :
اَللّهُمَّ اِنَّكَ خَلَقْتَني سَوِيّاً وَ رَبَّيْتَني صَغيراً وَ رَزَقْتَني مَكْفِيّاً اَللّهُمَّ اِنّي
خدایا تو مرا کامل آفریدی و در کودکی پروریدی و به حد کفایت روزیم دادی خدایا من
وَجَدْتُ فيما اَنْزَلْتَ مِنْ كِتابِكَ وَ بَشَّرْتَ بِهِ عِبادَكَ اَنْ قُلْتَ يا عِبادِيَ الَّذينَ
در آیاتی که در قرآنت نازل کردی دیده ام که بندگانت را مژده داده ای و فرمودی : ای بندگان من که
اَسْرَفُوا عَلي اَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً وَ
بر خود زیاده روی کرده اید نومید نشوید از رحمت خدا که خدا همه گناهان را می آمرزد و
قَدْ تَقَدَّمَ مِنّي ما قَدْ عَلِمْتَ وَ ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّي فَياسَوْ اَتاهُ مِمّا اَحْصاهُ عَلَيَّ
سرزد از من آنچه تو خود دانی و تو از من به آنها داناتری پس چه رسوائی است برای آنچه دفترت بر
كِتابُكَ فَلَوْلاَ الْمَواقِفُ الَّتي اُؤَمِّلُ مِنْ عَفْوِكَ الَّذي شَمِلَ كُلَّ شَيْءٍ لَاَلْقَيْتُ
من ثبت کرده و اگر نباشد جایگاههایی که در آنها آرزوی گذشتت را دارم آن گذشتی که همه چیز را فراگیرد
بِيَدي وَ لَوْ اَنَّ اَحَداً اسْتَطاعَ الْهَرَبَ مِنْ رَبِّهِ لَكُنْتُ اَنَا اَحَقَّ بِالْهَرَبِ مِنْكَ وَ
بدست خود هلاک شده بودم و اگر کسی می توانست از پروردگارش بگریزد من از همه سزاوارتر بودم و
اَنْتَ لاتَخْفي عَلَيْكَ خافِيَةٌ فِي الْاَرْضِ وَلافِي السَّمآءِ اِلاّ اَتَيْتَ بِها وَ كَفي بِكَ
تویی که نه در زمین و نه در آسمان چیزی از تو پوشیده نماند مگر آ نکه به یاوری آنرا و کافی است که تو
جازِياً وَ كَفي بِكَ حَسيباً اَللّهُمَّ اِنَّكَ طالِبي اِنْ اَنَا هَرَبْتُ وَ مُدْرِكي اِنْ اَنَا
کیفر دهی و کافی است که تو حسابگر باشی خدایا تو احضارم کنی اگر بگریزم و تو دریابیم اگر
فَرَرْتُ فَها اَنَاذا بَيْنَ يَدَيْكَ خاضِعٌ ذَليلٌ راغِمٌ اِنْ تُعَذِّبْني فَاِنّي لِذلِكَ اَهْلٌ وَ
فرار کنم و من اینک در برابرت بصورت خضوع و خواری و سربزیرم اگر عذابم کنی سزاوارم و
هُوَ يا رَبِّ مِنْكَ عَدْلٌ وَ اِنْ تَعْفُ عَنّي فَقَديماً شَمَلَني عَفْوُكَ وَ اَلْبَسْتَني
به مقتضای عدل تو است و اگر بگذری از دیرزمانی گذشتت مرا فراگرفته و جامه عافیت بر من پوشانده ای
عافِيَتَكَ فَاَسْئَلُكَ اللّهُمَّ بِالْمَخْزُونِ مِنْ اَسْمائِكَ وَ بِما وارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ
از تو خواهم خدایا به نامهای مخزونت و بدرخشندگی در پرده ات که
بَهائِكَ اِلاّ رَحِمْتَ هذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَةَ وَ هِذِهِ الرِّمَّةَ الْهَلُوعَةَ الَّتي
رحم کنی بر این تن بی تاب و این اسکلت ناشکیبا که طاقت حرارت آفتاب را
لاتَسْتَطيعُ حَرَّ شَمْسِكَ فَكَيْفَ تَسْتَطيعُ حَرَّ نارِكَ وَالَّتي لاتَسْتَطيعُ صَوْتَ
ندارد چسان تاب حرارت دوزخ دارد در صورتی که تاب غرّش
رَعْدِكَ فَكَيْفَ تَسْتَطيعُ غَضَبَكَ فَارْحَمْنيِ اللّهُمَّ فَاِنّيِ امْرُؤٌ حَقيرٌ وَ خَطَري
رعد (آسمان ) را ندارد چسان تاب تحمل خشم تو را دارد پس رحم کن به من خدایا که من شخصی بی مقدار و بی ارزشم
يَسيرٌ وَ لَيْسَ عَذابي مِمّا يَزيدُ في مُلْكِكَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ لَوْ اَنَّ عَذابي مِمّا
و چنان نیست که عذاب کردن من به قدر مثقال ذره ای در فرمانرواییت
يَزيدُ في مُلْكِكَ لَسَئَلْتُكَ الصَّبْرَ عَلَيْهِ وَاَحْبَبْتُ اَنْ يَكُونَ ذلِكَ لَكَ وَ لكِنْ
بیفزاید و اگر چنین بود که می افزود در فرمانرواییت من از تو شکیبایی بر آن را درخواست می کردم و دوست داشتم که فرمانرواییت افزوده
سُلْطانُكَ اَللّهُمَّ اَعْظَمُ وَ مُلْكُكَ اَدْوَمُ مِنْ اَنْ تَزيدَ فيهِ طاعَةُ المُطيعينَ اَوْ
گردد ولی سلطنت تو خدایا بزرگتر و فرمانرواییت پاینده تر از آن است که بیفزاید در آن فرمانبرداری فرمانبران یا
تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِيَةُ الْمُذْنِبينَ فَارْحَمْني يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَ تَجاوَزْ عَنّي يا
بکاهد از آن نافرمانی گنهکاران پس به من رحم کن ای مهربانترین مهربانان و در گذر از من ای
ذَا الْجَلالِ وَالْاِكْرامِ وَ تُبْ عَلَيَّ اِنَّكَ اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ
دارای جلالت و بزرگواری و توبه ام بپذیر که تویی توبه پذیر مهربان