ملحقات دوم باقیات صالحات
دعای حضرت سجّاد علیه السلام در ذکر توبه و طلب آن
اَللّهُمَّ يا مَنْ لايَصِفُهُ نَعْتُ الْواصِفينَ وَ يا مَنْ لايُجاوِزُهُ رَجآءُ الرّاجينَ وَ يا
خدایا ای که وصفش نکند توصیف وصف کنندگان و ای که از او نگذرد امید امیدواران و ای
مَنْ لايَضيعُ لَدَيْهِ اَجْرُ الْمُحْسِنينَ وَ يا مَنْ هُوَ مُنْتَهي خَوْفِ الْعابِدينَ وَ يا مَنْ
که تباه نشود در نزدش مزد نیکوکاران و ای که او است سرحد نهایی ترس عبادت کنندگان وای که
هُوَ غايَةُ خَشْيَةِ الْمُتَّقينَ هذا مَقامُ مَنْ تَداوَلَتْهُ اَيْدِي الذُّنُوبِ وَ قادَتْهُ اَزِمَّةُ
او است غایت بیم پرهیزکاران این است جایگاه کسی که دست بدستش داده اند دستهای گناهان و کشانده اند او را مهارهای
الْخَطايا وَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِ الشَّيْطانُ فَقَصَّرَ عَمّا اَمَرْتَ بِهِ تَفْريطاً وَ تَعاطي ما
خطاها و چیره شده بر او شیطان و بدین سبب کوتاهی کرده از دستوراتت از روی کاهلی و دست زده بدانچه
نَهَيْتَ عَنْهُ تَغْريراً كَالْجاهِلِ بِقُدْرَتِكَ عَلَيْهِ اَوْ كَالْمُنْكِرِ فَضْلَ اِحْسانِكَ اِلَيْهِ
نهی کردی از غرور چون کسی که خبر ندارد از قدرتی که تو بر او داری یا مانند کسی که منکر فزونی احسان تو بر خود است
حَتّي اِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدي وَ تَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحائِبُ الْعَمي اَحْصي ما
تا چون چشم بصیرتش گشوده شد و ابرهای گمراهیش برطرف شد
ظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ وَ فَكَّرَ فيما خالَفَ بِهِ رَبَّهُ فَرَاي كَبيرَ عِصْيانِهِ كَبيراً وَ جَليلَ
ستمهای خود را بر خویشتن برشمرد و در آنچه مخالفت پروردگارش را کرده اندیشه کرد و نافرمانی بزرگش را بزرگ دید
مُخالَفَتِهِ جَليلاً فَاَقْبَلَ نَحْوَكَ مُؤَمِّلاً لَكَ مُسْتَحْيِياً مِنْكَ وَ وَجَّهَ رَغْبَتَهُ اِلَيْكَ
و مخالفت عظیم خود را عظیم پس رو آورده بسویت امیدوار به تو و شرمنده و روی اشتیاقش را به تو
ثِقَةً بِكَ فَاَمَّكَ بِطَمَعِهِ يَقيناً وَ قَصَدَكَ بَخَوْفِهِ اِخْلاصاً قَدْ خَلا طَمَعُهُ مِنْ كُلِّ
متوجه کرد از روی اعتماد به تو و از روی یقین با طمعش آهنگت کرده و از روی اخلاص با ترس قصد توکرده طمعش از هر
مَطْمُوعٍ فيهِ غَيْرِكَ وَاَفْرَخَ رَوْعُهُ مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ مِنْهُ سِواكَ فَمَثَّلَ بَيْنَ يَدَيْكَ
مورد طمعی جز تو بریده و از هر ترسناکی جز تو نمی ترسد پس مجسم شده در برابرت با تضرع و دوخته است چشم خود
مُتَضَرِّعاً وَ غَمَّضَ بَصَرَهُ اِليَ الْاَرْضِ مُتَخَشِّعاً وَ طَاْطَاَ رَأسَهُ لِعِزَّتِكَ مُتَذَلِّلاً وَ
را بر زمین با حال خشوع و برای عزتت با خواری سر بزیر افکنده و فاش کرده راز خود را برایت
اَبَثَّكَ مِنْ سِرِّهِ ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعاً وَ عَدَّدَ مِنْ ذُنُوبِهِ ما اَنْتَ اَحْصي
آن رازی که تو خود داناتری بدان با حال خضوع و برشمرده از گناهانش آنچه را تو بهتر شمرده ای
لَها خُشُوعاً وَاسْتَغاثَ بِكَ مِنْ عَظيمِ ماوَقَعَ بِهِ في عِلْمِكَ وَقَبيحِ ما فَضَحَهُ في
با خشوع
و استغاثه کند به تو از گناه بزرگی که در علم تو او را تباه ساخته و زشتی آنچه
حُكْمِكَ مِنْ ذُنُوبٍ اَدْبَرَتْ لَذّاتُها فَذَهَبَتْ وَ اَقامَتْ تَبِعاتِها فَلَزِمَتْ لايُنْكِرُ يا
در حکم تو او را رسوا کرده
گناهانی که خوشیش رفته و مسئولیتش بجا مانده
معبودا اگر عقابش کنی منکر عدل تو نیست
اِلهي عَدْلَكَ اِنْ عاقَبْتَهُ وَلايَسْتَعْظِمُ عَفْوَكَ اِنْ عَفَوْتَ عَنْهُ وَ رَحِمْتَهُ لِاَنَّكَ
و اگر از او درگذری و رحمش کنی گذشتت را بزرگ نداند زیرا تو
الرَّبُّ الْكَريمُ الَّذي لا يَتَعاظَمُهُ غُفْرانُ الذَّنْبِ الْعَظيمِ اَللّهُمَّ فَها اَنَا ذاقَدْ
پروردگار کریمی هستی که بزرگ نباشد در نزدش آمرزش گناه بزرگ خدایا من اکنون آمده ام بدرگاهت
جِئْتُكَ مُطيعاً لِاَمْرِكَ فيما اَمَرْتَ بِهِ مِنَ الدُّعآءِ مُتَنَجِزّاً وَعْدَكَ فيما وَعَدْتَ بِهِ
و فرمانبردارم دستوری را که فرمودی در دعا کردن و خواهانم وفای به وعده ات را
مِنَ الْاِجابَةِ اِذْ تَقُولُ اُدْعُوني اَسْتَجِبْ لَكُمْ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
در اجابتی که وعده دادی چون که فرمودی بخوانید مرا تا اجابت کنم خدایا پس درود فرست بر محمّد و آلش
وَالْقَني بِمَغْفِرَتِكَ كَما لَقيتُكَ بِاِقْراري وَارْفَعْني عَنْ مَصارِعِ الذُّنُوبِ كَما
و با آمرزشت به من روآور چنانچه من با اقرار (به گناه ) به تو روآوردم و بردار مرا از افتادنگاههای گناه چنانچه
وَضَعْتُ لَكَ نَفْسي وَاسْتُرْني بِسِتْركَ كَما تَاَنَّيْتَني عَنِ الْاِنْتِقامِ مِنّي اَللّهُمَّ وَ
خود را برایت پَست کردم و به پوشش خود مرا بپوشان چنانچه مهلتم دادی از انتقام خدایا
ثَبِّتْ في طاعَتِكَ نِيَّتي وَ اَحْكِمْ في عِبادَتِكَ بَصيرَتي وَ وَفِّقْني مِنَ الْاَعْمالِ
نیّتم را در اطاعتت ثابت گردان و بیناییم را در بندگیت محکم کن و به کارهایی موفقم دار
لِما تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطايا عَنّي وَ تَوَفَّني عَلي مِلَّتِكَ وَ مِلَّةِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ
که بشویی بدان چرکی خطاها را از من و بمیرانم بر کیش خود و کیش پیامبرت محمّد
عَلَيْهِ السَّلامُ اِذا تَوَفَيْتَني اَللّهُمَّ اِنّي اَتُوبُ اِلَيْكَ في مَقامي هذا مِنْ كَبائِرِ
علیه السّلام آنگاه که بمیرانی مرا خدایا من در این جایگاهم بدرگاهت توبه کنم از گناهان کبیره
ذُنُوبي وَ صَغائِرها وَ بَواطِنِ سَيِّئاتي وَ ظَواهِرِها وَ سَوالِفِ زَلاّتي وَ
و صغیره ام و از بدیهای پوشیده و آشکارم و از لغزشهای گذشته و
حَوادِثِها تَوْبَةَ مَنْ لايُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِيَةٍ وَلايُضْمِرُ اَنْ يَعُودَ في خَطيئَةٍ وَ
تازه ام توبه کسی که به خود تلقین نکند تجدید گناهی را و در دل نگیرد که دوباره به خطایی بازگردد و
قَدْ قُلْتَ يا اِلهي في مُحْكَمِ كِتابِكَ اِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِكَ وَ تَعْفُو عَنِ
تو ای خدای من در کتاب محکمت فرمودی که توبه را از بندگانت می پذیری و از بدیها می گذری و
السَّيِّئاتِ وَ تُحِبُّ التَّوابينَ فَاقْبَلْ تَوْبَتي كَما وَعَدْتَ وَاعْفُ عَنْ سَيّئاتي كَما
دوست داری توبه کاران را پس چنانچه وعده فرمودی توبه ام بپذیر و از بدیهایم درگذر چنانچه
ضَمِنْتَ وَ اَوْجِبْ لي مَحَبَّتَكَ كَما شَرَطْتَ وَ لَكَ يا رَبِّ شَرْطي اَلاّ اَعُودَ في
ضمانت کردی و مقرّر دار برایم دوستیت را چنانچه شرط فرمودی و من با تو شرط می کنم که در کار
مَكْرُوهِكَ وَ ضَماني اَلاّ اَرْجِعَ في مَذْمُومِكَ وَ عَهْدي اَنْ اَهْجُرَ جَميعَ
ناپسند تو بازنگردم و ضمانت کنم که بازنگردم در امر نکوهیده ات و تعهد کنم که ترک کنم تمام
مَعاصيكَ اَللّهُمَّ اِنَّكَ اَعْلَمُ بِما عَمِلْتُ فَاغْفِرْلي ما عَلِمْتَ وَ اصْرِفْني بِقُدْرَتِكَ
نافرمانیهایت را خدایا تو داناتری بدانچه کرده ام بیامرز گناهانی را که از من دانی و بگردانم به نیرویت
اِلي ما اَحْبَبْتَ اَللّهُمَّ وَ عَلَيَّ تَبِعاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ وَ تَبِعاتٌ قَدْ نَسيتُهُنَّ وَ كُلُّهُنَّ
بدانچه دوست داری خدایا بر من بازخواستهایی است که به یاد دارم و بازخواستهایی است که فراموش کرده ام
بِعَيْنِكَ الَّتي لا تَنامُ وَ عِلْمِكَ الَّذي لا يَنْسي فَعَوِّضْ مِنْها اَهْلَها وَاحْطُطْ
و همه در برابر دیده تو است که خواب نرود و علمت که فراموشی ندارد عوض آنها را به صاحبانش بده و سنگینیش
عَنّي وِزْرَها وَ خَفِّفْ عَنّي ثِقْلَها وَاعْصِمْني مِنْ اَنْ اُقارِفَ مِثْلَها اَللّهُمَّ وَ اِنَّهُ
را از دوش من بردار و سبک کن گرانیش را و نگاهم دار از ارتکاب امثال آن خدایا
لا وَفآءَ لي بِالتَّوْبَةِ اِلاّ بِعِصْمَتِكَ وَ لاَ اسْتِمْساكَ بي عَنِ الْخَطايا اِلاّ عَنْ قُوَّتِكَ
جز به نگهداری تو نتوانم به توبه ام وفا کنم و جز به نیروی تو نتوانم خود را از خطا نگهدارم پس تقویتم کن
فَقَوِّني بِقُوَّةٍ كافِيَةٍ وَ تَوَلَّني بِعِصْمَةٍ مانِعَةٍ اَللّهُمَّ اَيُّما عَبْدٍ تابَ اِلَيْكَ وَ هُوَ في
به نیرویی کافی و سرپرستیم کن به نگهداری بازدارنده خدایا هر بنده ای که توبه کند بدرگاهت ولی در
عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ فاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ وَ عائِدٌ في ذَنْبِهِ وَ خَطيئَتِهِ فَاِنّي اَعُوذُ بِكَ اَنْ
علم غیب نزد تو توبه شکن باشد و بازگردنده به گناه و خطایش باشد من به تو پناه برم که
اَكُونَ كَذلِكَ فَاجْعَلْ تَوْبَتي هذِهِ تَوْبَةً لا اَحْتاجُ بَعْدَها اِلي تَوْبَةٍ تَوْبَةً مَوجِبَةً
چنین باشم و این توبه ام را چنان کن که محتاج نباشم دوباره توبه کنم
توبه ای که سبب شود
لِمَحْوِما سَلَفَ وَالسَّلامَةِ فيما بَقِيَ اَللّهُمَّ اِنّي اَعْتَذِرُ اِلَيْكَ مِنْ جَهْلي وَ
گناهان گذشته ام محو گردد و در آینده نیز آلوده نگردم خدایا من از تو پوزش خواهم از نادانیم و
اَسْتَوْهِبُكَ سُوَّءَ فِعْلي فَاضْمُمْني اِلي كَنَفِ رَحْمَتِكَ تَطَوُّلاً وَاسْتُرْني بِسِتْرِ
از تو بخشش خواهم از کار بدم پس به احسان خود مرا در پناه رحمتت درآور و به فضلت در پرده عافیت بپوشانم
عافِيَتِكَ تَفَضُّلاً اَللّهُمَّ وَ اِنّي اَتُوبُ اِلَيْكَ مِنْ كُلِّ ما خالَفَ اِرادَتَكَ اَوْزالَ عَنْ
خدایا من بدرگاهت توبه کنم از هر چه مخالف اراده ات کردم یا
مَحَبَّتِكَ مِنْ خَطَراتِ قَلْبي وَ لَحَظاتِ عَيْني وَ حِكاياتِ لِساني تَوْبَةً تَسْلَمُ بِها
بیرون از دوستیت از خاطرات دلم و نگاههای چشمم و سرگذشتهای زبانم توبه ای که سالم ماند بدان
كُلُّ جارِحَةٍ عَلي حِيالِها مِنْ تَبِعاتِكَ وَ تَاْمَنُ مِمّا يَخافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ اَليمِ
هر عضوی جداگانه از کیفرهای تو و ایمن گردد از آنچه تجاوزکاران می ترسند از
سَطَواتِكَ اَللّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتي بَيْنَ يَدَيْكَ وَ وَجيبَ قَلْبي مِنْ خَشْيَتِكَ
سطوتهای دردناکت خدایا رحم کن به تنهاییم در برابرت و طپیدن دلم از ترست
وَاضْطِرابَ اَرْكاني مِنْ هَيْبَتِكَ فَقَدْ اَقامَتْني يا رَبِّ ذُنُوبي مَقامَ الْخِزْيِ
و لرزش اندامم از هیبتت که برپا داشته پروردگارا گناهانم مرا بدرگاه تو در جای رسوایی
بِفِنائِكَ فَاِنْ سَكَتُّ لَمْ يَنْطِقْ عَنّي اَحَدٌ وَ اِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِاَهْلِ الشَّفاعَةِ
پس اگر سکوت کنم کسی از جانب من سخن نکند و اگر شفاعت خواهم شایسته شفاعت نیستم
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ شَفِّعْ في خَطايايَ كَرَمَكَ وَعُدْ عَلي سَيِّئاتي
خدایا درود فرست بر محمّد و آلش و شفیع گردان در خطاهایم بزرگواریت را و ببخش گناهانم را
بِعَفْوِكَ وَلاتَجْزِني جَزآئي مِنْ عُقُوبَتِكَ وَابْسُطْ عَلَيَّ طَوْلَكَ وَ جَلِّلْني بِسِتْرِكَ
به گذشتت و بپاداشم که عذاب تو است پاداشم مده و احسانت را بر من بگستران و به پرده پوشیت بپوشانم
وَافْعَلْ بي فِعْلَ عَزيزٍ تَضَرَّعَ اِلَيْهِ عَبْدٌ ذَليلٌ فَرَحِمَهُ اَوْ غَنِيٍّ تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ
و رفتار کن با من به رفتار نیرومندی که زاری کند بدرگاهش بنده خوار و رحمش کند
یا بی نیازی که بنده
فَقيرٌ فَنَعَشَهُ اَللّهُمَّ لاخَفيرَ لي مِنْكَ فَلْيَخْفُرْني عِزُّكَ وَلا شَفيعَ لي اِلَيْكَ
نیازمندی به نزدش رفته و بی نیازش کرده خدایا پناه دهی از تو ندارم و باید نیروی تو پناهم دهد و شفیعی ندارم
فَلْيَشْفَعْ لي فَضْلُكَ وَ قَدْ اَوْ جَلَتْني خَطايايَ فَلْيُؤْمِنّي عَفْوُكَ فَما كُلُّ ما نَطَقْتُ بِهِ
و فضل تو باید شفیعم گردد و خطاهایم به سختی مرا ترسانده و گذشتت باید ایمنم گرداند و هر چه گفتم چنان نیست که
عَنْ جَهْلٍ مِنّي بِسُوَّءِ اَثَري وَلانِسْيانٍ لِما سَبَقَ مِنْ ذَميمِ فِعْلي لكِنْ لِتَسْمَعَ
همه از روی نادانی به بدکاریم باشد و نه از روی فراموشی کردار نکوهیده ام در گذشته بلکه برای آنکه
سَماؤُكَ وَ مَنْ فيها وَ اَرْضُكَ وَ مَنْ عَلَيْها ما اَظْهَرْتُ لَكَ مِنَ النَّدَمِ وَ لَجَاْتُ
آسمانت و هرکه در آنست و زمینت و هر که بر آن است اظهار پشیمانی مرا بدرگاهت بشنوند و پناهندگیم را در توبه
اِلَيْكَ فيهِ مِنَ التَّوْبَةِ فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِكَ يَرْحَمُني لِسُوءِ مَوْقِفي اَوْ تُدْرِكُهُ
بسویت ببینند شاید برخی از آنها به رحمتت بر توقفگاه بَدَم رحم کند یا
الرِّقَّةُ عَلَيَّ لِسُوَّءِ حالي فَيَنالُني مِنْهُ بِدَعْوَةٍ هِيَ اَسْمَعُ لَدَيْكَ مِنْ دُعآئي اَوْ
برای حال بَدَم دلش بسوزد و دعایی کند که نزد تو پذیرفته تر از دعای من باشد یا
شَفاعَةٍ اَوْكَدُ عِنْدَكَ مِنْ شَفاعَتي تَكُونُ بِها نَجاتي مِنْ غَضَبِكَ وَ فَوْزَتي بِرِضاكَ
شفاعتی کند که مؤ ثرتر از شفاعت من باشد و همان وسیله نجات من از خشمت و رسیدنم به خوشنودیت گردد
اَللّهُمَّ اِنْ يَكُنِ النَّدَمُ تَوْبَةً اِلَيْكَ فَاَنَا اَنْدَمُ النّادِمينَ وَ اِنْ يَكُنِ التَّرْكُ لِمَعْصِيَتِكَ
خدایا اگر پشیمانی توبه محسوب گردد من پشیمانترین پشیمانانم و اگر ترک معصیت
اِنابَةً فَاَنَاَ اَوَّلُ الْمُنيبينَ وَ اِنْ يَكُنِ الْاِسْتِغْفارُ حِطَّةً لِلذُّنُوبِ فَاِنّي لَكَ مِنَ
بازگشت حساب شود من نخستین بازگشت کننده ام و اگر آمرزشخواهی گناهان را بریزد من از
الْمُسْتَغْفِرينَ اَللّهُمَّ فَكَما اَمَرْتَ بِالتَّوْبَةِ وَ ضَمِنْتَ الْقَبُولَ وَحَثَثْتَ عَلَي
آمرزشخواهانم خدایا چنانچه دستور به توبه دادی و پذیرفتنش را ضمانت کردی و
الدُّعآءِ وَ وَعَدْتَ الْاِجابَةَ فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْبَلْ تَوْبَتي
به دعا تشویق کردی و اجابتش را وعده دادی درود فرست بر محمّد و آل محمّد و بپذیر توبه ام را
وَلاتَرْجِعْني مَرْجِعَ الْخَيْبَةِ مِنْ رَحْمَتِكَ اِنَّكَ اَنْتَ التَّوّابُ عَلَي الْمُذْنِبينَ
و بازم مگردان نومیدانه از رحمتت که تو براستی توبه پذیری بر گنهکاران
وَالرَّحيمُ لِلْخاطِئينَ الْمُنيبينَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ كَما هَدَيْتَنا بِهِ وَ
و مهرورزی به خطاکاران بازگشته خدایا درود فرست بر محمّد و آلش چنانچه بدو راهنماییمان کردی و
صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ كَمَا اسْتَنْقَذْتَنا بِهِ وَ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلوةً تَشْفَعُ
درود فرست بر محمّد و آلش چنانچه به وی نجاتمان دادی و درود فرست بر محمّد و آلش درودی که شفیع ما گردد
لَنا يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَوْمَ الْفاقَةِ اِلَيْكَ اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْئٍ قَديرٌ وَ هُوَ عَلَيْكَ يَسيرٌ
در روز قیامت و در روز نیازمندی بدرگاهت که تو بر هر چیز توانایی و این کار بر تو آسان است