مطلب دوم - رفتن به مسجد شریف براثا و نماز کردن در آن
رفتن به مسجد شريف براثا و نماز كردن در آن است بدان كه مسجد براثا از مساجد معروفه متبركه است و واقع شده در بين بغداد و كاظمين در راه زوار و غالبا از فيض آن محروم و اعتنايي به آن ندارند با همه فضايل و شرافتي كه براي او نقل شده حموي كه از مورخين سنه ششصد است در معجم البلدان گفته براثا محله اي بود در طرف بغداد در قبله كرخ و جنوبي باب محول و براي آن مسجد جامعي بوده كه شيعيان در آن نماز مي گزاشتند و خراب شده و گفته كه قبل از زمان راضي بالله خليفه عباسي شيعيان در آن مسجد جمع مي گشتند و سب صحابه مي نمودند راضي بالله امر كرد كه ناگهاني در آن مسجد ريختند و هر كه را يافتند بگرفتند و حبس نمودند و مسجد را خراب كرد و با زمين هموار نمود شيعيان اين خبر را به امير الامراي بغداد بحكم ماكاني رسانيدند بحكم حكم كرد به اعاده بنا و وسعت و احكام آن و نوشت در صدر آن اسم راضي بالله را و پيوسته آن مسجد معمور و محل اقامه نماز بود تا بعد از سنه چهار صد و پنجاه كه معطل مانده تا الآن و براثا پيش از بناء بغداد قريه اي بوده كه گمان مردم آن است كه علي عليه السلام مرور كرده به آن در زماني كه به مقاتله خوارج نهروان مي رفت و در جامع مذكور نماز خوانده و داخل شده در حمامي كه در آن قريه بوده و به اين براثا منسوب است ابو شعيب براثي عابد و او اول كسي است كه در براثا ساكن شد در كوخي يعني خانه اي كه از ني ساخته بود و عبادت خدا مي كرد در آن تا آنكه گذشت به كوخ او دختري از اولاد مستوفيان كبار از ابناي روزگار كه تربيت شده بود در قصرها همينكه نظرش به ابو شعيب افتاد و حال او را ديد از آن حال خوشش آمد و جذبه ابو شعيب او را كشيد به حدي كه اسير او گرديد لاجرم نزد آن عابد زاهد آمد و گفت من اراده كرده ام كه خادم تو باشم گفت ترا قبول مي كنم بشرط اينكه از اين زي و هيئت مجرد شوي آن سعادتمند قبول نمود و از آنچه مالك بود تجرد اختيار كرد و متلبس شد به لباس نساك ابو شعيب او را تزويج نمود همين كه آن دختر داخل كوخ شد قطعه حصيري ديد كه ابو شعيب براي حفظ از رطوبت زمين آن را در زير بدن خود افكنده گفت من نزد تو نخواهم ماند مگر وقتي كه اين قطعه حصير را از زير خود دور افكني زيرا كه از تو شنيدم كه مي گفتي زمين مي گويد يَا ابْنَ آدَمَ تَجْعَلُ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ حِجَابا وَ أَنْتَ غَدا فِي بَطْنِي يعني اي پسر آدم مابين من و خود حجاب قرار مي دهي و حال آنكه فردا در شكم من خواهي بود پس ابو شعيب آن حصير را دور افكند و آن دختر چند سالي نزد او مكث نمود و با هم به نيكوتر وجهي عبادت مي كردند تا هر دو وفات نمودند مؤلف گويد كه ما در كتاب هديه الزائرين جمله اي از روايات كه در فضيلت اين مسجد شريف است ذكر كرديم و گفتيم كه از مجموع اين اخبار چند فضيلت براي اين مسجد معلوم مي شود كه اگر هر كدام از آن در هر مسجدي باشد سزاوار است كه انسان شد رحال نمايد و طي منازل كند تا به فيض نماز و دعا در آن مستفيض و متبرك شود اول مقرر نمودن حق تعالي كه در آن زمين فرود نيايد رئيسي با لشكرش جز پيغمبر يا وصي او دوم آنكه خانه حضرت مريم است سوم آنكه زمين حضرت عيسي عليه السلام است چهارم بودن چشمه در آنجا كه براي مريم ظاهر شده پنجم ظاهر كردن حضرت امير عليه السلام آن چشمه را به اعجاز خود ششم بودن سنك سفيد متبرك كه مريم حضرت عيسي را بر آن گذاشته در آنجا هفتم بيرون آوردن حضرت آن سنگ را از آنجا به اعجاز و نصب نمودن آن را به سمت قبله و نماز كردن بسوي آن هشتم نماز كردن حضرت امير المؤمنين و دو نوباوه او حضرت مجتبي و سيد الشهداء عليهما السلام در آنجا نهم توقف حضرت در آنجا چهار روز بجهه شرافت مكان و مقدس بودن زمين آن دهم نماز كردن پيغمبران خصوص حضرت خليل الرحمن عليه السلام در آنجا يازدهم بودن قبر پيغمبري در آنجا و شايد آن پيغمبر حضرت يوشع باشد كه شيخ مرحوم فرموده كه قبرش در خارج كاظمين در قبلي مسجد براثا است دوازدهم برگشتن آفتاب براي حضرت امير عليه السلام در آنجا و با اين شرافت و فضايل و بروز آيات الهيه و معاجز حيدريه در آن معلوم نيست از هزار نفر زاير يكي آنجا برود با آنكه در سر راهشان است و مكرر از آنجا مي گذرند و اگر اتفاقا كسي بخواهد درك آن فيضها را نمايد چون به آنجا رسد و ببيند در مسجد بسته است از دادن جزيي پولي به جهت باز كردن در آن مضايقه كند و خود را از اين همه فيوضات عظيمه محروم نمايد و حال آنكه گاه شود براي محض تماشاي بغداد و عمارات جبارين در آن مصرفها كند چه رسد به مصارف عظيمه قيمت فضول معاش و امتعه نحسه نجسه يهوديان آن كه گرفتن آن از متممات زيارت غالب از زوار است و الله المستعان .