9 ذی الحجه
ماجرای سدّ ابواب و استثنای حضرت علی (ع) (2 ق)
پیامبر اکرم (ص)پس از هجرت به مدینه منوره و تشکیل نظام اسلامی، در آغازین روزهای حضورش در این شهر اقدام به ساختن مسجد نمود، تا پایگاه و محل گرد همایی و عبادت مسلمانان باشد.
مهاجرانی که از مکه معظمه به مدینه منوره هجرت کرده وفاقد خانه و مسکن بودند، همین مسجد را خوابگاه خویش قرار دادند.
اما پس از مدتی پیامبر(ص) آنان را از خوابیدن و بیتوته کردن در مسجد [به خاطر حفظ شئونات اسلامی و احترام به اماکن مقدس]بازداشت و دستور داد تابرای خویش خانه هایی بسازند و از مسجد بیرون روند.
مهاجران، خانه هایی در اطراف مسجد ساختند ولی هر کدام از آنان،دری به مسجد گشودند، تا ضمن ابراز علاقه مندی به مسجد، در رفت آمدو آنان به مسجد آسان شود و برای درک نماز جماعت رسول خدا(ص) توفیق بیشتری داشته باشند.
ازاین وضعیت، مدت چندانی نگذشته بود که جیریئل امین بر رسول خدا(ص)فرود آمد و به آن حضرت وحی کرد که خداوند سبحان می خواهد مسجد پاک و نظیف بماند و رفت و آمد مسلمانان در آن،در حال پاکی و طهارت باشد،بدین جهت تمام درهایی که به آن گشوده شده است ، باید بسته شوند، جز در خانه علی(ع)، که از این امراستثنااست.
پیامبر اکرم(ص)،معاذبن جبل را مأموریت داد که این خبر را به مسلمانان برساند وبگوید درهای خودرا به سوی مسجدالنبی(ع) ببندید.
معاذبن جبل پیام رسول خدا(ص) را به صحابه آن حضرت،از جمله ابوبکر،عمر،عثمان، طلحه، زبیر، عبدالرحمن عباس و حمزه ابلاغ کردو همگی اطاعت کردند و در های خود را بستند.
برخی از آنان درصدد چانه زنی بر آمده و برای خودامتیاز اندکی طلب می کردند.
روایت شده استکه عمربن خطاب پس از در یافت پیام رسول خدا(ص) به نزد آن حضرت رفت و به وی عرض کرد:یا رسول الله!دع لی بقدر ما انظرالیک بعینی؛ ای رسول خدا(ص)![من نیز به مانند دیگران در خانه ام را می بندم ولی از تو خواهش دارم که]به اندازه دیدن چشم مرا معاف داری تا من ازآن سوراخی تورا وداخل مسجدرا بنگرم.
پیامبر(ص) از پذیرش در خواست عمر بن خطاب امتناع نمود و فرمان داد که کلاً باید بسته شود.
تمام در هایی که به مسجد گشوده بودند،بسته شد.
جز در خانه امام علی بن ابی طالب(ع)که پیامبر وی را از بستن در خانه اش استثنا نمود.
این امربر برخی از صحابه کبارو ریش سفیدان همراه پیامبر(ص) گران آمد و پشت سر آن حضرت گلایه و شکوه نمودند.
این خبر به پیامبر اسلام(ص) رسید.
پیامبر(ص) روزی در مسجد مدینه برای آنان خطبه خواند و در ضمن آن فرمود:قد بلغنی ما قلتم فی سد الابواب، والله ما انا فعلت ذلک،ولکن الله فعله و ان الله اوحی الی موسی(ع) ان یتخذ بیتاً طهراً لا یجنب فیه،الا هوو هارون وابناه، یعنی لایجامع فیه غیر هم و ان الله اوحی الی ان اتخذ هذا البیت طهرا، لا ینکح فیه الاّ اناو علی و الحسن والحسین و الله ما انا امرت بسد ابوابکم ولا فتحت باب علی،بل الله امرنی به؛
آن چه در باره بسته شدن در ها گفتید، خبرش به من رسید.
به خدا سوگند من آن را انجام ندادم،بلکه این فرمان الهی بود[که از طریق من به شما ابلاغ گردید].
خداوند متعال به حضرت موسی(ع) وحی فرستاد که خانه پاکی را [برای عبادت و پرستش ] برگزیند و کسی در آن به جنابت نرسد مگر خود موسی(ع) و برادرش هارون(ع)و فرزندان هارون، یعنی غیر از آنان کسی در آن آمیزش انجام ندهد.
خدای سبحان به من نیز وحی فرستاد که این خانه [مسجدالنبی]را پاکیزه نگه دارم و کسی در آن نکاح انجام ندهد[به حالت جنابت وارد نشود]جز من،علی،حسن و حسین[که از این فرمان مستثنا شدیم].
به خدا سوگند من بسته شدن در های شما را و باز بودن در خانه علی را فرمان ندادم،بلکه این خدای بزرگ بود، که به من چنین فرمانی داد.
به هر روی، تمام درها بسته شد جز درخانه پیامبر(ص)و در خانه علی(ع)و خداوند سبحان بار دیگر فضیلت و بر تری علی(ع)را پس از پیامبر(ص)برتمامی خلایق، از جمله بر همه اصحاب و یاران رسول خدا(ص)اثبات و آشکار نمود(1)
مورخان و سیره نویسان، تاریخ دقیق این واقعه را بیان نکردند، مگربرخی از آنان، که ان را در نهم ذی حجه ذکر کرده و سال وقوع را متذکر نشدند.
(2)
از برخی شواهد و قراین به دست می آید که این واقعه در نهم ذی حجّه سال دوّم قمری به وقوع پیوست.
1- نک:شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار(ع)[ ابو حنیفه نعمان بن محمد تمیمی]،ج2، ص 180،حدیث 520؛کشف الغمه [ علی بن عیسی اربلی]،ج1، ص 451
2- وقایع الایام [شیخ عباس قمی]،ص116