20 خرداد
سالگرد شهادت شهید سعیدى(1349ش)
سالگرد شهادت شهید سعیدی
آن زمان که دستگاه جبار شاه، نفسها را در گلو خفه ساخته بود و خوف و وحشتی دیرپا بر همه جا دامنگسترده بود و کسی را یارای سخن گفتن و فریاد برآوردن نبود، رادمرد و مجاهدی فریاد برآورد و طاغوت وطاغوتیان را سخت به هراس افکند.
او روحانی پرخاشگر و مبارز خستگی ناپذیر، شهید آیةاللَّه سید محمد رضا سعیدی بود.
او به پاخاسته بود تاخفقان و استبداد دستگاه جور را که پس از تبعید پیشوای دین حضرت امام خمینی1 به نجف، بر سرتاسرجامعه سایه گسترده بود، بههم زند و بار دیگر اهداف مقدس رهبر را مطرح نموده و راه او را زنده بدارد.
دستگاه جور از خروش آیةاللَّه سعیدی سخت به وحشت افتاد؛ چرا که برای آنان قابل قبول نبود که در آنشرایط سخت، که همه صداها به جرم حمایت از رهبر انقلاب در گلوها خفه شده بود و به زعم باطل آندیوسیرتان، هیچ روزنهای برای تنفس راهیان راه خدا باقی نمانده بود، کسی را یارای دم برآوردن و مقابلهو ستیز با آنان باشد؛ ولی مجاهد بزرگوار آیةاللَّه سعیدی این جو وحشتبار را از بین برد و در برابر جنایاتبیشمار شاه و ایادیاش قیام نمود تا با نثار خون خود پایههای نظام ضد اسلامی را متزلزل ساخته و راهخونین انقلاب اسلامی را هموار گرداند.
آیةاللَّه سعیدی در محضر اساتیدی چون مرحوم آیةاللَّه بروجردی و رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی-رضوان الله علیهما- مراحل و مدارج علمی را طی نمود.
با فرا رسیدن سال 1341 و شکلگیری نهضتروحانیت، آیةاللَّه سعیدی به همراه دیگر روحانیون، به گرد شمع وجود مقدس حضرت امام پروانهوار بهگردش درآمدند و در راه نیل به اهداف متعالی آن پیشوای بزرگ، از فدای جان و مال دریغ نورزیدند.
پس از آنکه حرکت روحانیت رشد یافت و در رأس همه، سخنان و اعلامیههای حضرت امام خمینی1 در همه جاشور و هیجان و قیام و انقلاب به وجود آورد، رژیم شاه به ناچار آن مرجع و رهبر عظیمالشأن را دستگیرنموده و در پادگان عشرتآباد، تحت نظر خویش گرفت.
پس از این واقعه، شاگردان امام حوزههای درسی را تعطیل کرده و در منزل مراجع تحصن اختیار کردند.
اینتجمع با سخنرانیهای آیةاللَّه سعیدی پس از اقامه نماز جماعت همراه بود.
آن سخنرانیها و مشورتها منجر بهاتخاذ تصمیمی از جانب علما و فضلا و مراجع تقلید قم و سایر شهرستانها مبنی بر هجرت بهسوی تهران واعتراض همه جانبه علیه دستگیری حضرت امام شد و در سایه همین اتحاد و تصمیم راسخ بود که رژیم شاهبه هراس افتاد و پس از مدتی امام را آزاد نمود.
نهضت امام خمینی راه پرمخاطره در پیش داشت و آن یگانه رهبر بیدار دل و شجاع مصمم بود که تا پایجان از اسلام عزیز دفاع نموده و از هیچ مانعی ترس و بیم به خود راه ندهد.
آیةاللَّه سعیدی از تصمیم و اراده راسخ امام و قدرت عجیب و عظیم ایمان و توکل آن بزرگوار، نیرویی تازهمیگیرد و راه سراسر رنج و مبارزه و خطر را با میل و اشتیاق انتخاب میکند.
آیةاللَّه سعیدی درباره دمیدهشدن این روح امید و مبارزه در خود، ملاقاتی را که با امام داشته است مؤثر دانسته و عامل اصلی معرفیمیکند.
آن شهید بزرگوار در این باره چنین میگوید:
»هنگام نماز مغرب و عشا به منزل امام رفتم، میخواستم با ایشان مذاکره کنم، امام آماده نماز بود، وقتیمنظورم را فهمید، اندکی نماز را تأخیر انداخت.
به عرض رساندم:
آقا! طبق برداشتی که من کردهام، از این بهبعد شما در مبارزات خود، یاوران کمتری خواهید داشت.
امام فرمود:
سعیدی! چه میگویی؟! به خدا قسم اگر تمام جن و انس پشت به پشت هم بدهند و در مقابل منبایستند، من چون این راه را حق یافتهام، از پای نخواهم نشست«.
مرحوم سعیدی پس از این دیدار و استماع سخنان جانبخش امام میگوید:
با شنیدن سخنان امام چنان دلگرمشدم که روح تازهای در وجودم دمیده شد و ایمان بیشتری به قیام و حرکت امام پیدا کردم.
نگاهی به مبارزات شهید آیةاللَّه سعیدی
آیةاللَّه سعیدی به دنبال تلاشهای پیگیری که جهت معرفی امام و نهضت پربرکتش داشت، هجرتی به عراقکرد و در آنجا جلساتی تشکیل داد و نهضت حضرت امام و شخصیت والای روحانی او را تشریح نمود وتلاش و خدمات او بود که زمینههای استقبال از امام را فراهم ساخت.
با صلاحدید حضرت امام، آیةاللَّه سعیدی به امامت جماعت مسجد موسی بن جعفر در تهران برگزیده شد و اینمسجد بود که بهصورت سنگری برای مبارزه آن شهید سعید درآمد.
جوانان به گرد او جمع شدند و در سایهفعالیتهای علمی او، از چشمههای معارف اسلامی جرعهها برگرفتند.
تلاشهای آیةاللَّه سعیدی در این پایگاههدایت و مبارزه، عبارت بود از:
تفسیر قرآن، سخنرانیهای متعدد که بیشتر آن توسط خود او صورتمیگرفت، ایجاد کتابخانه، دعوت سخنران از قم و.
.
افزون بر فعالیتهایی که در مسجد داشت، برای گروهی از بانوان در منزل خویش جلساتی تشکیل داد و بهتدریس جامعالمقدمات، سیوطی، مغنی و نیز عروةالوثقی میپرداخت که این تلاشها سبب شد شاگردان اوپس از مدتی با طی دورههای معارف اسلامی، به عنوان مبلّغ اسلامی جلسات زنانه تشکیل داده و به معرفیاسلام همت گمارند.
از فعالیتهای چشمگیر مرحوم سعیدی، ترجمه رساله امر به معروف و نهی از منکر امام از کتابتحریرالوسیله و چاپ و نشر آن در میان جوانان بود.
همچنین آن شهید بزرگوار نوارهای امام را با زحمتفراوان تهیه و تکثیر مینمود و هم او بود که جزوههای درسی امام را در نجف تحت عنوان »ولایت فقیه« چاپو تکثیر میکرد.
ساواک وقتی تبلیغات مؤثر آیةاللَّه سعیدی را مشاهده کرد، او را در تهران ممنوعالمنبر نمود.
ولی او دست از فعالیت نکشید و از محل خود خارج شده به محلهای دور دست تهران میرفت و به کار خویشادامه میداد.
او هر هفته به روستاهای اطراف تهران نیز سفر مینمود و به هیچوجه دست از مبارزهبرنمیداشت.
شهید سعیدی در سال 1345 درباره جنایات اسرائیل سخنرانی کرد که این سخنرانی باعث شد او را دستگیرنموده و 61 روز در حبس نگهدارند.
تلاشهای خستگی ناپذیر او موجب شد حضرت امام1 نامهای را از نجف برایش ارسال کنند و از وی قدردانینمایند:
.
از قراری که بعضی از مریدهای جناب عالی اظهار داشتند، بحمداللَّه تعالی توفیق کامل برای تربیت مؤمنینو ترویج دیانت مقدسه، برای جناب عالی حاصل شده است.
من از افرادی مثل شما آنقدر خوشم میآید کهشاید نتوانم عواطف درونی خود را آنطور که هست ابراز کنم.
من قادر نیستم عواطف امثال شما را جواببدهم، خداوند تعالی قادر است که شماها خدمتگزاران به دیانت را مشمول عنایات خود فرموده، از رحمت خودهمه را بهرهمند فرماید.
«
مبارزات آیةاللَّه سعیدی با استعمار اقتصادی آمریکا
شاه خائن پس از جریان کاپیتولاسیون و اثبات سرسپردگیاش به آمریکا، با مسافرتی که به آن کشور نمود،پای سرمایهداران آمریکایی را به این کشور باز کرد و راه استعمار اقتصادی آمریکا را بر این سرزمین هموارساخت.
او پس از تحمیل کاپیتولاسیون میخواست اقتصاد مملکت را نیز در دست آمریکاییان قرار دهد.
مطبوعات وابسته و مزدور شاه با خوشحالی تمام در اردیبهشت ماه سال 1349 دست به انتشار این خبرشوم میزنند:
»ایران در آستانه عظیمترین سرمایهگذاران خارجی است.
سی و پنج نفر از رؤسای کل بزرگترین شرکتهایمعروف آمریکا اواخر اردیبهشت به ایران میآیند.
سرمایهگذاران خارجی با هواپیمای شخصی خود به تهرانمیآیند، سرمایهگذاران آمریکایی میخواهند در رشتههای کشت، صنعت، بهرهبرداری از معادن، جلبسیاحان، استفاده از منابع جنگلی و ایجاد شبکههای توزیع کالا به میزان وسیع سرمایهگذاری کنند.
اعضایاین گروه که از 35 تن از مشهورترین و با نفوذترین سرمایهگذاران و رؤسای کل شرکتهای تولیدی و صنعتیو بانکهای مهم آمریکا هستند، در روزهای 29 و 30 اردیبهشت ماه جاری کنفرانس مهم و بزرگی در تهرانتشکیل خواهند داد.
همچنین این خبر نیز در مطبوعات وابسته رژیم شاه منعکس میشود که:
»این کنفرانس مسبوق به مذاکراتی است که حدود هفت ماه پیش در جریان بازدید اخیر شاهنشاه به ایالاتمتحده آمریکا انجام گرفت.
به دنبال این حرکت استعماری فضلای مبارز حوزه علمیه قم، در تاریخ یازدهم اردیبهشت 1349 با انتشاراطلاعیهای، اینگونه مردم را از این خطر بزرگ مطلع ساخته و دعوت به قیام میکنند:
.
ملت ایران! جامعه روحانیت در این لحظات حساس برحسب وظیفه اسلامی، شما را به این خطر بزرگتوجه میدهد و عواقب وخیم و شوم این دسیسه شاه را برای شما گوشزد مینماید، باشد که برپاخیزید وجلو خطر را بگیرید.
شاه میخواهد اقتصاد؛ یعنی، جریان حیاتی کشور را دربست در اختیار غولانسرمایهدار آمریکایی قرار دهد تا آخرین رمقی را که برای مردم باقی مانده، از آنان بگیرد.
شاه میخواهد تماممنابع طبیعی و غذایی ایران را در قبضه یهودیان آمریکایی درآورد تا آنان همچنان که سیاست ایران را ادارهمیکنند، اقتصاد ایران را هم دربست اداره کنند.
تاکنون کنسرسیوم نفت، طلای سیاه ایران را به یغما میبرد،از این پس نیز کنسرسیوم اقتصادی سرمایهداران آمریکایی منابع طبیعی ما را غارت میکنند.
شاه نه تنهامیخواهد استعمار اقتصادی آمریکا را بر ایران تحمیل کند، بلکه قصد دارد ایران را به صورت پایگاهیآمریکایی درآورد که اقتصاد تمام خاور میانه و آفریقا و آسیای غربی را قبضه کند.
در این میان آیةاللَّه سعیدی همچون شیر بر ضد منافع آمریکا میخروشد و علیه این استعمارگران بزرگسخت فریاد میزند.
پس از آنکه چند روزی از پخش اعلامیه حوزه علمیه قم گذشت، آیةاللَّه سعیدی اعلامیهایبه زبان عربی منتشر ساخت و در آن خطاب به علمای اسلام در کشورهای مختلف، آنان را دعوت به قیام ومخالفت نمود، که توجه شما را به ترجمه بخشی از این اعلامیه کوبنده جلب میکنیم:
»خطر بزرگی پیش آمده که نزدیک است آسمانها از هم پاشیده شود و زمین درهم بشکافد و کوهها فرو ریزدو سقوط کند و نزدیک است ایران و ملّتِ آن هم متلاشی و نابود گردد؛ زیرا ظالمان )شاه و رؤسای مملکت( کهعوامل و دست نشاندگان استعمار هستند، اربابان و سرپرستانی غیر خدا برگزیدهاند و به اطاعت و انقیادآنان پرداخته و در این راه از جان و مال ما و آنچه وابسته به آن است قربانیها دادهاند، تا به تقرّب ووابستگی اربابان خویش دستیابند، تا بالأخره اربابان را بر ما مسلط و به گردن ما سوار کردند.
زمام اقتصادما را به چنگ آنان انداخته و سپس حکومت ما را هم به دست آنها قرار میدهند و خدای نکرده دین و همه چیزبه یغما خواهد رفت.
قسم به حق که این مصیبتی است که مصیبتهای دیگر پیش آن کوچک است؛ مثل مصیبتهای امتیاز تنباکو (درزمان میرزای شیرازی)و مصیبت کاپیتولاسیون، که ایالت و ولایت را از شر آن حفظ فرماید.
جای بسی تعجب است که شما راضی شدهاید که بنشینید و مهر سکوت به لب بندید.
وای بر شما.
چرا فریادبر نمیآورید؟! حرکت پرخروش آیةاللَّه سعیدی رژیم شاه را به وحشت افکند و جانیان و مزدوران استعمار برای خاموشکردن این فریاد الهی، چاره را در آن دیدند که او را به شهادت برسانند.
آیةاللَّه سعیدی پس از اینکه بارها مورد هجوم و بازداشت ساواک قرار گرفته بود، برای آخرین بار که دستگیرشد، تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت؛ و سرانجام در روز چهارشنبه 20 خرداد 1349 آن عالم مجاهد درزندان دژخیمان شاه، شربت شهادت نوشید و به لقای خداوند بزرگ نائل آمد.
او بشدت به امام عشق میورزید و میدانست که راه امام «حق» است و سرانجام »حق« پیروز است، گوییجمله زیبای او که میگفت:
»عشق به امام با وجود من سرشته است« هنوز به گوش میرسد.
راه جاودان او پر رهرو باد، و درود خدا بر روح مطهّر آن شهید بزرگ.