6 بهمن
قرارداد کمپ دیوید
سالروز قرارداد ننگین کمپ دیوید
رابطه مصر و رژیم اشغالگر قدس
رابطه بین مصر و اسرائیل از بدو پیدایش رژیم صهیونیستی در سال 1948 میلادی آغاز شد، به محض اعلامموجودیت رژیم صهیونیستی، ارتش مصر به همراه ارتشهای خط مقدم با اسرائیل وارد جنگ علیه این رژیم شدند.
پس از آن؛ یعنی در سال 1956 و 1967 نیز نیروهای مصر و بقیه کشورهای منطقه، با اسرائیل جنگیدند.
پس از جنگ1973 و گرایش شدید سادات به غرب و آمریکا، رفته رفته موضوع صلح با رژیم صهیونیستی نیز مطرح شد تا جایی کهدر سال 1978 انور سادات، حاکم مصر، به بیتالمقدس سفر نموده و در سال 1979 قرارداد ننگین کمپ دیوید راامضا کرد.
دو کشور اسرائیل و مصر پس از عقد عهد نامه صلح، اقدام به برقراری روابط سیاسی و مبادله سفیر نمودند وروابط خود را به طور چشمگیری گسترش دادند؛ از جمله باید از قرارداد فرهنگی بین دو کشور که در سال 1980 بهامضا رسید نام برد.
پیمان کمپ دیوید
مناخم بگین نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در سال 1981 به مصر سفر کرد و با سادات ملاقات نمود.
همچنینوی در مراسم تشییع جنازه سادات در اکتبر 1981 شرکت نموده و با جانشین سادات، حسنی مبارک گفتوگو کرد.
رفت و آمدهای سیاسی در سطوح بالای مقامات دو کشور در زمان عقد قرارداد کمپ دیوید آغاز و تاکنون ادامه داشتهاست.
پیمان کمپ دیوید قراردادی است که در 6 بهمن 1978 و در پی سفر انور سادات در سال 1977 به بیت المقدس بارژیم اشغالگر به امضا رسید.
به طور کلی در مورد قرارداد کمپ دیوید تصور میشد که نشانههای سازش میان دودشمن دیرین؛ یعنی اعراب به رهبری مصر و رژیم اشغالگر قدس به وجود آید، لذا انور سادات که در آن زمان رئیسجمهور مصر بود، در یک اقدام غیر منتظره برای مردم )البته کاملاً برنامهریزی شده برای جناح سادات، آمریکا و بگین(اعلام کرد که حاضر است برای دستیابی به یک صلح پایدار میان مصر و اسرائیل به بیت المقدس سفر کند و بابمذاکرات را با سران رژیم صهیونیستی بگشاید.
این اقدام سادات به قدری غیر قابل باور مینمود که بسیاری از مردممصر و جهان عرب هم تصور چنین چیزی را نداشتند.
پیشنهاد سادات در حالی مطرح میگردید که هنوز بیش از سهسال و اندی از آخرین جنگ اعراب و اسرائیل نمیگذشت که سادات در کمالِ ناباوریِ مردم کشورهای عرب ومسلمان در سال 1977 به سرزمین اشغالی مسافرت نمود و بگین دشمن سرسخت فلسطینیان و مسلمانان را در آغوشگرفت.
متعاقب این سفر، سفرهای دیگری از جانب مقامات مصر و اسرائیل به این دو کشور انجام شد که مقدمات تهیهیک قرارداد صلح را آماده کردند.
در این میان نقش آمریکا و خصوصاً کارتر رئیس جمهور وقت این کشور که دلّالی بینطرفین را به عهده داشت، بسیار موذیانه و سلطهگرانه بود.
سادات و بگین پس از دو سال بحث و تبادل نظر بامیانجیگری کارتر سرانجام در سال 1979 به توافقهایی دست یافتند که بر اساس آن متن یک قرارداد صلح تنظیم شد وبه امضای طرفین رسید.
رؤوس مفاد این قرارداد مشتمل بر هشت اصل بود.
اولین اصل تصریح میکرد که نیروهایصهیونیستی باید ظرف مدت سه سال پس از عقد پیمان از صحرای سینا عقبنشینی کنند.
این در حالی بود کهبسیاری از سرزمینهای کشورهای در خط مقدم؛ از جمله بلندیهای جولان از سوریه، نوار غزه و حاشیه غربی رود اردن،از کشور اردن، در اشغال رژیم صهیونیستی بود و در قرارداد فوق هیچ اشارهای به بازپسگیری آنها نشده بود.
درحقیقت اصل اول این قرارداد نشان میداد صلحی که سادات از آن نام میبرد، مختص مصر بوده است نه کشورهایدیگر خط مقدم و این بدان معنا بود که مصر از همه مسؤولیتهایی که در قبال اعراب داشت و خود نیز ادعای آن را دربوق و کرنا گذاشته بود سرباز زده و منافع خود را بر منافع جهان عرب )ناسیونالیسم عربی که مورد ادعای ناصر وسادات و بسیاری دیگر از سران کشورهای عربی بود( ترجیح داده بود.
اصل دوم قرارداد فوق، اظهار میداشت که روابط دوستانه و روابط کامل دیپلماتیک بین طرفین باید برقرار شود.
ایناصل، مبین این نکته بود که موجودیت اسرائیل که از بدو پیدایش، هیچگاه به عنوان یک کشور با مبانی حقوقی وقانونی از سوی اعراب پذیرفته نشده بود اکنون به وسیله سادات رسماً شناسایی میشود و این بزرگترین ضربهای بودکه یک کشور اسلامی و عربی میتوانست به مبارزات چند دهساله همه مبارزان آزادی سرزمین اشغالی وارد آورد.
شناسایی تمامیت ارضی، سومین اصل قرارداد کمپ دیوید بود.
در حقیقت این اصل تجاوزگریهای صهیونیستها برایاشغال و غصب سرزمینهای اسلامی و عربی را نادیده میگرفت و سرزمینهایی را که تروریستهای صهیونیست با کشتارفلسطینیان به چنگ آورده بودند جزء مایملک کشور موهوم اسرائیل قلمداد میکرد.
اصل چهارم پیمان کمپ دیوید، خواستار استقرار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در منطقه مرزی سینا بود.
البتهماهیت نیروهای حافظ صلح بر کمتر کسی پوشیده است.
ماجرای سرنگونی پاتریس لومومبا توسط نیروهای حافظصلح سازمان ملل و همچنین نقش آنان در لبنان هنوز از خاطرهها محو نشده است لذا شناختی که از ماهیت نیروهایحافظ صلح سازمان ملل وجود دارد، همان ارتشهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و ایتالیا را تداعی میکند.
به همین دلیلاین اصل از قرارداد کمپ دیوید فقط به این منظور قید شد، که رسماً پای ارتشهای تجاوزگر غرب را به منطقه بگشاید وآن را جزئی از مسأله بغرنج خاورمیانه درآورد.
اصل پنجم، عبور و مرور کشتیهای رژیم صهیونیستی از آب راه سوئز را مجاز شمرده و این کشور را از حالت نیمهمحاصرهای که قبل از آن وجود داشت خارج میساخت.
شروع مذاکرات درباره خودمختاری فلسطینیان در نوار غزه و ساحل غربی رود اردن به فاصله یک ماه پس از عقدقرارداد، ششمین اصل پیمان کمپ دیوید بود.
در هفتمین اصل پیمان کمپ دیوید آمده بود:
انتخابات برای تعیین یک دولت خودمختار در نوار غزه و ساحل غربیرود اردن و سپس یک عقبنشینی پنج ساله نظامی و غیر نظامی توسط اشغالگران صهیونیستی از این مناطق بایدصورت گیرد اما این اصل نیز همچون اصل خودمختاری فلسطینیان هیچگاه به نتیجه نرسید.
آخرین اصل از اصولپیمان کمپ دیوید تصریح میکرد که باید یک کمیسیون به منظور بررسی تمام ادعاهای مالی بین طرفین تشکیل شود.
این طرح نیز پس از گذشت یکی دو سال از عقد پیمان کمپ دیوید، منجر به گسترش یک جانبه رابطه اقتصادی رژیمصهیونیستی با مصر گردید و سرمایهگذاران اسرائیلی برای جذب سرمایههای مصر و کسب سود از نیروی کار و شرایطاقتصادی مصر راهی این سرزمین شدند.
به طور کلی پیمان کمپ دیوید به صورت یک جانبه و کامل به سود رژیمصهیونیستی تمام شد؛ زیرا آن کشور امتیازات زیاد سیاسی و اقتصادی به دست آورد، بدون آن که کوچکترین امتیاز بهمصر بدهد.
این بود خلاصهای از پیمان خائنانه کمپ دیوید، امید است روزی فرا رسد که با برچیده شدن بساط اسرائیل ازفلسطین اشغالی، زمینه تمام این خیانتها از میان برود.