خدمات تلفن همراه

مناسبت ها - میلادی - 11 فوریه - انتخاب گورباچف به عنوان رهبر شوروی (1985م)

11 فوریه

انتخاب گورباچف به عنوان رهبر شوروی (1985م)

پس از مرگ لئونید بِرِژنف در سال 1982م و انتخاب یوری آندروپوف به جانشینی وی، میخائیل گورباچف، نزدیک‌ترین فرد مورد اعتماد رهبر جدید شوروی و معاون و دستیار او در دبیرخانه و دفتر سیاسی حزب بود، به طوری که هنگام مرگ آندروپوف در فوریه 1984م، مرد شماره دو رژیم و جانشین طبیعی آندروپوف به شمار آمد.
با وجود این، اعضای سالخورده دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی، هنوز آمادگی انتخاب مرد نسبتا جوانی را به رهبری حزب نداشتند و سرانجام با توافق در مورد انتخاب کُنْسْتانْتین چرنینکو که مردی بیمار و 73 ساله بود، به یک راه حل موقت تن دادند.
چرنینکو نیز 13 ماه بعد، در روز دهم مارس 1985م درگذشت و نوبت به رهبری گورباچف رسید.
با اعلام درگذشت چرنینکو، سه سال بحران مرگ و میر در سطح رهبری شوروی به پایان رسید و میخائیل گورباچف، جوان‌ترین عضو دفتر سیاسی حزب کمونیست به عنوان جانشین چرنینکو معرفی شد.
تحول در سیاست داخلی و خارجی شوروی از بدو تصدی مقام دبیرکلی حزب کمونیست از طرف گورباچف آغاز شد و گورباچف به تدریج رهبران سالخورده حزبی را کنار گذاشت و زمینه را برای ارائه افکار نو، جهت یک دگرگونی اساسی در سیاست و اقتصاد شوروی فراهم ساخت.
انتخاب گورباچف به عنوان یک فرد از نسل سوم انقلاب بلشویکی به سمت رهبری حزب کمونیست، با تغییرات بسیار گسترده‌ای همراه شد که سرانجام پس از شش سال به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی منتهی شد.
گورباچف در واقع برای ممانعت از اضمحلال نظام الحادی شوروی، دکترین اقتصادی خود را تحت عنوان پروسترویکا یا بازسازی اقتصادی و دکترین سیاست داخلی خود را با نام گلاسنوسْتْ یا فضای باز سیاسی مطرح ساخت.
گورباچف برای حل مشکلات داخلی شوروی، سیاست خارجی این کشور را که در تمام مدت زمام‌داری پیشینیان او، مبتنی بر توسعه‌طلبی و گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی شوروی در جهان بود تغییر داد و برای کاستن از بار هزینه‌های سنگین نظامی و تعهدات خارجی شوروی و هم‌چنین استفاده از تکنولوژی غرب که برای بازسازی اقتصادی شوروی ضرورت حیاتی داشت دست دوستی به سوی غرب دراز کرد.
گورباچف هم‌چنین تا سرحد امکان دولت‌های اروپایی‌ را برای نیل به استقلال و وحدت قاره ایشان یاری بخشید.
او در زمینه وحدت دو آلمان، حتی پیشتازتر از غرب عمل می‌کرد.
گورباچف دیوار برلین را که به مدت نزدیک به 3 دهه، سمبل جدایی‌ شرق و غرب در اروپا بود برچید و گام‌های بلندی در پیوند ملت‌های غرب و شرق اروپا برداشت، گام‌هایی‌ که حتی دول غربی را نیز به حیرت واداشته بود.
او نیروهای متجاوز ارتش سرخ را پس از سال‌ها حضور نظامی، از افغانستان، مجارستان، آلمان شرقی و لهستان بیرون برد و تمامی اهرم‌های بازدارنده در روابط میان مسکو و واشنگتن و کشورهای اروپایی‌ را از میان برداشت.
گورباچف پیمان ورشو را که یک تحمیل نظامی بر روابط میان جمهوری‌های شوروی سابق و اروپای شرقی بوده و بخش‌های عمده‌ای از بودجه این دولت‌ها را به خود اختصاص می‌داد منحل ساخت و با امضای پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و میکروبی، گامی در جهت تنش‌زدایی‌ بین شرق و غرب برداشت.
از آن سو با اعلام فضای باز سیاسی و اوج‌گیری انتقادات فرو خفته دهه‌های گذشته و نیز با جان گرفتن و تحرک سیاسی یهودیان، گورباچف به یکباره با موج بحران‌های قومی و ناسیونالیستی در جمهوری‌های مختلف شوروی سابق مواجه شد.
این بحران‌ها رفته رفته شدت گرفتند به گونه‌ای که توانستند شیرازه اتحاد جماهیر شوروی را از هم بپاشند.
هم‌چنین، دیگر سیاست‌های گورباچف در اجرا با مشکلات متعددی روبرو شد و نه تنها نتوانست تعارضات داخلی حاکمیتِ از درون پوسیده شوروی را برطرف کند، بلکه با کمک امریکا و طراحان سازمان سیا، روند فروپاشی آن سرعت بیشتری گرفت.
به طوری که گورباچف با وجود شکستِ کودتای 19 اوت سال 1991م علیه خود، سرانجام در 25 دسامبر همان سال مجبور به کناره‌گیری از قدرت شد و خود، سند فروپاشی شوروی را امضا کرد.







لیست مناسبت ها مناسبت بعد مناسبت قبل بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 170,828,364