عنوان : نقش اصلاح و تهذيب نفس در تعليم و تربيت
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 17 تير 1358
تاریخ قمری : 13 شعبان 1399(1)
جلد : 9
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
لزوم تحقق محتواي جمهوري اسلامي
من اميدوارم كه حالا كه مملكتمان يك مملكت اسلامي است و جمهوري اسلامي الان حكومت ماست ، و رژيم طاغوتي از بين رفته است و دست خيانتكارها و ظلمه كوتاه شده است ، ما همه و شما دانشجوهاي محترم و اين دانشجويان ، خواهران ما، همه كوشاباشيم به اينكه آن طوري كه بايد و آن طوري كه لازم است در جمهوري اسلامي ما عمل كنيم . همچو نباشد كه فقط لفظ باشد كه ما جمهوري اسلامي هستيم ، لكن نه دانشگاههايمان و نه دانشسراهايمان و نه دادگاههايمان و نه پاسدارهايمان و نه كميته هايمان ، هيچ كدام آن معنايي كه بايد در اسلام باشد در آنها نباشد. اگر خداي نخواسته اين طور باشد كه فقط يك راي به جمهوري اسلامي داديم و ديگر فكر اين نباشيم كه اين جمهوري اسلامي بايد همه چيزش اسلامي باشد، نه اينكه لفظ جمهوري اسلامي و محتوا غيراسلامي و اين بسته به عمل همه است ، خصوصا قشر دانشجو و قشراساتيد دانشگاه ، استادهاي دانشسراها و آنهايي كه جوان اند و درصدد تعلم و دانش هستند و دانشجو هستند و مي خواهند بعدها براي كشور خودشان مفيد واقع بشوند. بسياراشخاص هستند كه دانشمندند، خيلي هم دانشمندند، لكن چون تربيت اسلامي ندارندوجودشان گاهي ضرر مي زند به كشور و ضرر مي زند به اسلام . اين فرقي نيست مابين اينكه دانش ، دانش علوم قديمه باشد يا دانش علوم جديده ؛ چه در جانب علماياسلام و روحانيون ، و چه در جانب شما دانشجوها و دانشگاهها و ساير طبقاتي كه درصدد تعليم و تعلم هستند.
تعليم و تربيت
اگر چنانچه فقط دنبال ياد گرفتن باشيد، حالا اين ياد گرفتن همراه با يك تربيت صحيح و تزكيه نفس و درست راه رفتن نباشد، يك انباري از معلومات يا به قول سعدي ،كه تعبير ديگري از همان تعبير قرآن [است ]: مثل الذين حملوا التوريه ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا(2) كسي كه ياد مي گيرد، لكن ياد گرفتنش همان ياد گرفتن است و به كارنمي بندد آن ياد گرفتنها را، تربيت ، تربيت انساني نيست ، در تعبير قرآن كريم اين است كه مثل يك حيواني ، الاغي ، مي ماند كه به پشتش كتاب بار باشد. اين كتاب فرق نمي كند كه پشت يك كسي باشد؛ يا خير، در مغز و در فكرش باشد، بلكه آن كه در مغز و فكرش كتاب هست ، تعليمات هست ، لكن مربي به تربيت انساني نيست ، اين ضرر دارد براي جامعه ، چه در جانب ما باشد و چه در جانب شما باشد هيچ فرق نيست ، چه علوم اسلامي و فلسفه اعلا باشد؛ و چه علوم طبيعي و امور مربوط به طبيعت باشد. اگر همراه با تعليم تربيت نباشد، همراه با تعلم تربيت نباشد، تربيت انساني نباشد، يك حيواني هست انسان كه انباري از معلومات هم دارد. اما به حسب واقع حيوان پر معلومات است ، نه انسان پرمعلومات .
خطرات علم بدون تزكيه و تربيت
و گاهي ضرر از اين قشر به اسلام و به كشور از قشرهاي ديگر بيشتر مي خورد. اكثر اين دينهايي كه باطل بوده و درست شده است به وسيله اهل علم درست شده است . غير اهل علم دين سازي نكرده . اهل علم دين سازي كرده و بسيار از اين خيانتهايي كه به كشور ماشده است ، از همين درس خوانده هاست . اين درس خوانده ها هستند كه كمك كردندبه دستگاه و دكترها و نمي دانم كذا، و اينها كمك كردند به دستگاه و پنجاه سال مملكت ما را به باد فنا دادند. اگر دانشگاهها درست نشود و مدرسه هاي ما هم درست نشود، اميداينكه يك جمهوري اسلامي ما پيدا بكنيم نداريم . اگر اين دو قشر تربيت شدند به طوري كه اسلام مي خواهد، تربيت انساني شدند، هم مملكت ما مصون مي شود از تصرف شياطين و روي چرخ خودش گردش مي كند بدون وابستگي به خارج و بدون خيانتهاي داخلي ؛ و هم ترقيات حاصل مي شود براي شما. مهم در دانشجويي و در دانشياري و دراستادي و در شاگردي و در تربيت [و] در علم اين است كه يك تربيت صحيح همراه علم باشد. عالم تربيت شده به تربيت انساني ، كه همان تربيت اسلامي است . كوشش كنيد كه هر قدمي كه براي علم برمي داريد، براي عمل ظاهري و براي اعمال باطني ، ايجاد تقوا درخودتان ، ايجاد استقامت ، امانت در خودتان بكنيد كه وقتي از دانشگاه ان شاءالله بيرون مي آييد يك انساني باشيد كه هم معلومات داشته باشيد و هم امانتدار باشيد. براي معلوماتتان ، هم امانتدار باشيد و هم تزكيه نفس كرده باشيد؛ نفس خودتان را مهار كرده باشيد. نفس انسان سركش است . و سركشي آن انسان را به زمين مي زند. همان طوري كه اگر انسان سوار يك اسب سركش باشد و مهار نداشته باشد اين اسب سركش انسان را به هلاكت مي رساند، نفس انسان بدتر از هر سركشي است . سركشي نفس ، انسان را به هلاكت مي رساند. هر قدمي كه براي تعليم و تعلم برمي داريد، همراه آن قدم ، قدمي باشدبراي مهار كردن نفستان كه از اين سركشي كه دارد و آزادي كه براي خودش فرض مي كند كه هيچ مهاري در كار نباشد؛ خودتان مهار كنيد نفس خودتان را. اگر يك همچوتعليم و تربيتي در يك كشوري باشد، اين كشور مي تواند مستقل باشد، مي تواند آزادباشد، اقتصادش را مي تواند تامين كند، مي تواند فرهنگش را درست كند و مي تواند همه چيزش را اصلاح كند، يك همچو كشوري ديگر حكومتش نمي تواند معوج باشد؛ارتشش نمي تواند زورگو باشد، ژاندارمريش نمي تواند تعدي بكند؛ شهربانيش نمي تواند خلاف بكند. عمده اين است كه از دانشگاهها، چه دانشگاههاي علوم جديدباشد و چه دانشگاههاي علوم قديمه باشد، كه مقدرات يك مملكت دست اين دو قشراست ، ازاينها انسان بيرون بيايد؛ نه چهارپايي و بر دوشش كتابي چند، اين طور نباشد كه تعلم باشد، شما در طرف علوم طبيعي و اين طايفه هم در طرف علوم فقهي و الهي ، دقايق علوم را بررسي كنيد، لكن از آن جهالاتي كه در نفس است و از آن سركشيهايي كه درنفس است غفلت بكنيد. اگر غفلت بكنيد، هر قدمي كه در علم برداريد از انسانيت دورشده ايد؛ هي دورتر. انسانيت يك راه مستقيمي است ، يك راه مستقيم كه اگر از اين وركسي برود معوج است و برخلاف انسانيت است ؛ اگر از آن ور هم برود برخلاف است وآن كسي كه اعوجاج پيدا كرد و راه مستقيم نرفت ، هر چه پيش برود دور مي شود از راه انسانيت . مثل اين مي ماند كه يك خط مستقيم بكشيد، دو خط اين طور، هر چه اين خطجلوتر برود، از خط مستقيم دور مي شود.
ضرورت اصلاح نفس
هر چه درس بخوانيد و بخوانيم ، اگر چنانچه به راه مستقيم نباشيم و مهار نكنيم معلومات خودمان را و مهار نكنيم نفس خودمان را و در اين راه مستقيم نكشيم نفس را،هر چه معلومات زيادتر بشود، از انسانيت ، انسان دورتر مي شود و مشكلتر مي شود انسان خودش را برگرداند.
شما كه الان جوان هستيد قواي جواني را الحمدلله داريد و مبتلاي به سستيهاي پيري نشديد، زود مي توانيد خودتان را اصلاح كنيد. خيال نكنيد كه بگذاريم آخر عمر، آن وقت توبه بكنيم . آخر عمر توبه ممكن نيست براي آدم ، اگر از اول عمر دنبال قضيه نباشد، خودش ، خودش را نسازد، آخر عمر ديگر نمي تواند؛ قواي شيطاني در انسان ريشه كرده و قوي شده و قوه خود آدم ، ضعيف شده و اراده اش ضعيف شده و كاري ازاو نمي آيد.
توصيه به جوانها
جوانها قدر جوانيشان را بدانند كه صرف كنند در علم و در تقوا و در سازندگي خودشان كه اشخاص امين صالح بشوند كه مملكت با اشخاص امين صالح مي تواندمستقل باشد. همه اين پيوستگيهايي كه ما به خارج پيدا كرديم دنبال اين بود كه ما رجال صالح نداشتيم . آن وقت اگر رجال صالحي بودند، كنار بودند؛ كنار گذاشته بودند. آنهايي كه در ميدان بودند رجال صالح نبودند، دانشمند هم بودند، اما رجال صالح نبودند، به درد مملكت نمي خوردند! و آنها بودند كه ما را پيوسته به خارج كردند و سالهاي طولاني مملكت ما در حلقوم خارجيها منافعش فرو رفت ؛ و به ما آن كردند كه الان مي بينيد كه هيچ نداريم . شماها ذخاير اين مملكت هستيد، جوانيد، دانشجو هستيد، ذخيره اين مملكت هستيد، طوري بكنيد كه اين ذخيره ها براي مملكتتان مفيد واقع بشود و خودتان را اصلاح بكنيد تا ان شاءالله يك انسانهاي متعهد صحيح العمل امين ؛ كشورتان دست خودتان و خودتان اداره اش بكنيد. آدم امين را هيچ كس نمي تواند معوجش كند.اشخاصي كه اعوجاج دارند اينها امانت ندارند؛ اينها صلاحيت ندارند.
خداوند ان شاءالله همه شما را، هم خواهرها را و هم برادرها را - كه همه ارجمند هستيدو ذخيره هستيد براي اين مملكت - همه تان را حفظ كند و همه مان را به راه راست هدايت فرمايد.
پانویس :
1- در صحيفه نور، ذيل تاريخ 16/4/58 درج شده است . 2- سوره جمعه ، آيه 5 : "مثل آناني كه تورات به آنها داده شده و بدان عمل نمي كنند، مثل آن خر است كه كتابهايي را حمل مي كند. "
بزرگتر کوچکتر