عنوان : مشكل بزرگ مسلمين
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 11 صبح 10 آبان 1358
تاریخ قمری : 10 ذي الحجه 1399
مناسبت : عيد قربان
جلد : 10
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
روز مبارك
من عيد بزرگ اسلامي را به همه ملت بزرگ اسلام تبريك عرض مي كنم ، واميدوارم كه عيدها بر ملتهاي اسلامي مبارك و سعيد باشد. و از شماآقايان تشكر مي كنم كه تشريف آورديد تا از نزديك ما با شما مطالبمان را درميان بگذاريم . عيد مسلمين وقتي سعيد و مبارك هست كه مسلمين خودشان استقلالشان را و مجدشان را - آن مجدي كه در صدر اسلام براي مسلمين بود - به دست بياورند. مادامي كه مسلمين در اين حال هستند، در حال تفرق و تشتت ، ودر حالي كه همه چيزشان پيوسته به غير است ، هيچ روزي براي آنها مبارك نيست . مبارك آن روزي است كه دست اجانب از ممالك ما، از ممالك اسلامي ، كوتاه بشود، و مسلمين روي پاي خودشان بايستند و امور مملكتشان را خودشان به دست بياورند.
من نمي دانم كه اين مشكلاتي كه هم دولتهاي اسلامي و هم ملتهاي اسلامي به آن توجه دارند چه وقت بايد حل بشود؟ يك مشكل ، مشكل بين ملتها و دولتهاشان [است ].از مشكلات بزرگي كه مسلمين به آن گرفتار هستند مشكلي است كه بين ملتها ودولتهاست . هر دولتي با ملت خودش . و مشكل ديگر اشكالي است كه بين دولتهاست دولتهاي اسلام است ، بعضي ها با بعضي . مشكل دولتها و ملتهاي اسلامي
مشكل دولتها و ملتها اين است كه دولتها باز خودشان را نشناختند، و ملت خودشان رانشناختند. اينها باز گمان مي كنند كه بايد فرمانفرمايي كنند، و ملت بايد كوركورانه اطاعت .مادامي كه اين مشكل هست كه دولتها مي خواهند فرمانفرمايي كنند و براي خاطر اين فرمانفرمايي ، سركوبي كنند ملتهاي خودشان را، اين مشكل نخواهد رفع شد. و اگر اين مشكل رفع نشود، مشكلهاي اساسي ما - كه گرفتاري ماست به دست ابرقدرتها - حل نخواهد شد. و مادامي كه دولتها باز تكاليف خودشان را ندانند [خطر اين ] مشكل رامي دانند؛ مي دانند كه اين اختلافاتي كه بين خودشان هست ، موجب گرفتاريها ونابسامانيهاي ممالكشان هست ؛ لكن به واسطه بعض از مسائل ، يا اغراض يا خيانت بعض از جناحها، اين مشكل را حل نمي كنند. تا كي ما بايد گرفتار اين مشكلات باشيم و وابسته به غرب و شرق ؟ كي مي خواهيم ، كي دولتهاي اسلامي مي خواهند، بيدار بشوند؟ و كي دولتهاي اسلامي با ملتهاي خودشان آن طور كه در صدر اسلام بين دولتهاي اسلامي واسلام و ممالك خودشان و كشور خودشان و ملت خودشان بوده است [مي خواهند رفتاركنند] تا كي ما مي خواهيم جدا باشيم از ملت ؟
جايگاه ملت در رژيم سابق ، و پس از انقلاب
شما ملاحظه بكنيد اين دو حالي را كه ملت ما داشتند: يك حال ، حال زمان رژيم شاهنشاهي ؛ از اول شاهنشاهي تا آخر؛ و خصوصا در اين پنجاه و چند سال ، كه من تمامش را يادم هست و شايد شماها يادتان نباشد، لكن خوب ، بعضيش را ادراك كرديد؛مقايسه با آن زمان ؛ زماني كه ملت ما غلبه كرد بر همه قدرتها، بر همه ابرقدرتها، و اين سدبزرگ را شكست . مقايسه مابين اين دو حال بكنيد، و حكومتها هم مقايسه كنند در بين اين دو حال ، و ببينند بايد چه بكنند. در حالي كه رژيم سابق بود، ملت از دولت جدا بود.نه جداي بي تفاوت ؛ جدايي كه در مقابل هم ايستاده بودند. دولت و شاه مخلوع ، تمام همش را بر سركوبي ملت قرار داده بود و با تمام قدرت ملت را مي كوبيد، حبس مي كرد، زجر مي كرد، اعدام مي كرد و اجازه نفس كشيدن نمي داد، ملت هم با او مخالفت داشت .اگر مشكلي براي دولت پيدا مي شد، اگر ملت بر آن مشكل اضافه نمي كرد، از آن مشكل هم چيزي را كسر نمي كرد؛ معاونت نمي كرد، بلكه اگر شكست مي خورد دولت ، ملت خوشحال بود. و اگر دولت يا شاه غلبه مي كرد، ملت متاثر بود.
ما ديديم و شما هم شنيديد، و من هم بعضيش را شنيدم و بعضيش را ديدم ، رضا خان در اينجا حكومت كرد، حكومت جائرانه و غيرقانوني ، و با ملت آن كرد كه تاريخ ثبت خواهد كرد، آن روزي كه كشورهاي اجانب هجوم آوردند و كشور ما را گرفتند و همه چيز ما در معرض خطر بود، لكن من شاهد بودم كه وقتي كه رضا خان از ايران بيرون رفت و بيرونش كردند، ملت ما در عين حالي كه آن قدر ناراحت بود از آمدن اجانب ،خوشحال شد. اين را يك هديه آسماني مي دانست . من به پسر بي رشد او سفارش دادم كه نكن كاري كه مثل پدرت اگر از بين بروي مردم ، شادي بكنند، نشنيد و بعد وقتي كه رفت ، ملت ما شاديها كردند؛ در خيابانها شاديهاي زياد كردند. اين دولتي كه با ملت خودش مخالف است .
و حالا را ملاحظه كنيد دولتي كه در مقابل ملت نايستاده است . ملت هر روزنمي ترسند كه مامورين دولت بريزند و بگيرند و ببرند و حبس كنند و آزار بدهند آنها را.الان ملت طوري است كه اگر براي دولت مشكلي پيدا بشود، خود ملت پيشقدم مي شوندبراي رفع اشكال . الان كه دولت نمي تواند اين گرفتاريهايي كه ملت ما پيدا كرده است به واسطه رژيم سابق همه اطراف او را حل بكند، ملت ما ريختند و در همه قشرها دارندكمك مي كنند، همين امروز، قبل از آمدن آقايان ، اشخاصي كه در جهاد سازندگي درخود قم مشغول فعاليت هستند، آمدند پيش من و فعاليتهايي كه خودشان كرده بودندبدون اينكه از دولت هم كمكي باشد، براي من شمردند، كه بسيار زياد بود. چه قدرساختمان ، و چه قدر درو كردن گندمها و زراعتها براي كشاورزها، و چه قدر حمام ، و چه قدر بهداري ، و امثال اينها. اين ملتي كه كشور خودش را از خودش مي داند و دولت خودش را هم از خودش مي داند. وقتي كه كشور از خودش شد و دولت از خودش ، نهدولت احساس اين را مي كند كه بايد با سرنيزه با ملت رفتار كند؛ و نه ملت مي ترسد كه دولت همچو كاري بكند، و [نه ] احساس اين را مي كند كه اجنبي است ، و اگر خدمت به او كند خدمت به اجنبي است . شما اين دو حال را ملاحظه كنيد. آن حال ، حالي بود كه ملت از دولت جدا بود. و اين حالي است كه ملت از دولت جدا نيست . اين حال ؛ هماني است كه اسلام مي خواهد كه دولتها خدمتگزار ملتها باشند.
رشد سياسي مسلمين
مشكله بزرگ ما مسلمين اين است كه مع الاسف بايد بگويم رشدمان كم است ؛ رشدسياسيمان كم است . ما باز گمان مي كنيم كه با سرنيزه و با فشار و با سازمان امنيت و با ارتش مي شود كه يك ملتي را اصلاح كرد و يك مملكتي را استقلالش را به دست آورد. ما بازاين طور فكر مي كنيم . دولتهاي ما باز فكر اين هستند كه ملت خودشان را به هر طوري كه هست سركوب كنند. اين مشكل كي بايد رفع بشود؟ و اين دولتها كي به خود بيايند كه باملتهاي خودشان [دوست باشند] با ملتهايي كه شما كه زندگي مي كنيد براي زحمتهايي است كه آنها دارند مي كشند. با ملتهاي خودتان دوست باشيد؛ و آنها پشتيبان شما، و شماخدمتگزار آنها. اگر ملتها احساس بكنند كه دولتها براي پشتيباني و خدمت به آنها آمدند،هيچ اشكال نيست كه آنها هم در خدمت حاضرند، و بيشتر حاضرند. اين مشكله به دست خود دولتهاست كه حل كنند. و مع الاسف نمي كنند. اين يكي از مشكلات ماست كه تااين مشكل حل نشود، اميد اينكه ما بتوانيم با ابرقدرتها مخالفت كنيم و بتوانيم آنها را ازممالك خودمان بيرون كنيم نيست .
مشكل دولتهاي اسلامي
مشكل دوم هم ، كه مثل همين مشكل است ، مشكل دولتهاست با هم . چرا بايددولتهاي اسلامي با هم اين طور باشند كه هر كدام به طرف ديگر بكشند؟ چرا بايد يك كشورهايي كه داراي همه چيز هستند و داراي همه جور قدرت هستند، اسرائيل با آن عده كم بيايد و به آنها اين طور حكمفرمايي كند؟ چرا بايد اين طور باشد؟ جز اين است كهملتها از هم جدا، و از دولتها جدا و دولتها از هم جدا، و يك ميليارد جمعيت مسلمين باهمه تجهيزاتي كه دارند نشسته اند و اسرائيل آن جنايات را به لبنان مي كند و به فلسطين مي كند، و آنها نشسته اند و تماشا مي كنند! تماشاگر هستند. آن قدر صداي برادرهاي ما ازآنجا بلند است ، و ما گوش مي كنيم و نشستيم تماشاگر هستيم . كي ما بايد قدرت خودمان را بيابيم ؟ شما مي دانيد، در تاريخ ديديد، كه مسلمين صدر اسلام با يك عده كم امامجتمع و با ايمان غلبه كردند، در ظرف كمتر از نيم قرن ، بر تقريبا معموره (1) آن وقت ،غلبه كردند براي اينكه با هم بودند و اسلحه ايمان دست آنها بود. كي ما مي خواهيم اين اسلحه ايمان را، كه كنار گذاشته شده است ، به دست بگيريم ، و با اين قدرتها با اسلحه ايمان مقابله كنيم ؟ شما ديديد كه يك ملتي كه عددش كم و هيچ اسلحه نداشت و هيچ ابزار جنگي نداشت و هيچ نظاميگري نداشت [ولي ] ابزار ايمان داشت ، با ابزار ايمان غلبه كرد بر يك قدرت شيطاني كه همه قدرتها دنبال او بودند. نه همان ابرقدرتها، همه قدرتها دنبال او بودند. اين قدرت ايمان بود كه يك مشت مردم را كه هيچ نداشتند غلبه داد. اين همان قدرتي بود كه در صدر اسلام با يك ابزار كم و يك عدد كم غلبه كردند برروم با آن بساط و بر امپراتوري ايران با آن همه ابزار. آنها تهي بودند از ايمان ؛ و اينهادست پر بودند در ايمان ، غلبه كردند.
كي ما مي خواهيم ، مسلمين كي مي خواهند از اين خواب بيدار بشوند؟ و كي مي خواهند كه مشكلات بين خودشان را رفع بكنند؟ تا مشكلات بين خودتان رفع نشود،تا مشكلات بين دولتها و ملتهاي خودشان رفع نشود و مشكلات بين خود دولتها رفع نشود، اميد اينكه شما بتوانيد مجد خودتان را به دست بياوريد نداشته باشيد. ما از سالهاي طولاني اين مطلب را هي گفتيم و هي نوشتيم و هي گفتيم ، و آنها هم شنيدند و تماشاگربودند.
خداوند ان شاءالله ما مسلمين را بيدار كند. و ما مسلمين را به وظايف اسلامي خودمان ، به وظايف الهي خودمان ، آشنا كند. خداوند ان شاءالله يك توفيقي بدهد كه ما عيدهايمان عيد باشد؛ نه عيدهايمان عيدي باشد كه ما گرفتار ابرقدرتها هستيم . عيدهامان عيد باشد.خداوند همه شما را تاييد كند؛ و همه ممالك اسلامي را تقويت كند؛ و ايمان به همه مابدهد، و توجه به مشكلات ، و رفع كردن مشكلات .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
بزرگتر کوچکتر