عنوان : تشريح چگونگي اصلاح دانشگاههاي كشور
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : ساعت 30: 17 بعدازظهر 1 ارديبهشت 1359
تاریخ قمری : 5 جمادي الثاني 1400
مکان : تهران ، حسينيه جماران
جلد : 12
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
تبيين مفهوم "اسلامي شدن دانشگاه "
سلام بر شما ملت بزرگ ايران . سلام بر ملت مسلمان جهان . سلام بر دانشگاهيان ودانشجويان معظم كه سربازاني براي اسلامند. و من لازم است كه يك تذكر به شما بدهم كه بدانيد مقصود ما از اصلاح دانشگاهها چيست ؟ بعضي گمان كردند كه كساني كه اصلاح دانشگاهها را مي خواهند و مي خواهند دانشگاهها اسلامي باشد اين است كه گمان كردند كه - اين اشخاص توهم كردند كه - علوم دو قسم است : هر علمي دو قسم است . علم هندسه يكي اسلامي است ، يكي غيراسلامي . علم فيزيك يكي اسلامي است ، يكي غيراسلامي . از اين جهت اعتراض كردند به اينكه علم ، اسلامي و غيراسلامي ندارد. و بعضي توهم كردند كه اينها كه قائلند به اينكه بايد دانشگاهها اسلامي بشود؛ يعني فقط علم فقه و تفسير و اصول در آنجا باشد. يعني همان شاني را كه مدارس قديمه دارندبايد در دانشگاهها هم همان تدريس بشود. اينها اشتباهاتي است كه بعضي مي كنند، ياخودشان را به اشتباه مي اندازند. آنچه كه ما مي خواهيم بگوييم اين است كه دانشگاههاي ما، دانشگاههاي وابسته است . دانشگاههاي ما دانشگاههاي استعماري است .دانشگاههاي ما اشخاصي را كه تربيت مي كنند، تعليم مي كنند، اشخاصي هستند كه غربزده هستند. معلمين بسياري شان غربزده هستند و جوانهاي ما را غربزده بار مي آورند.ما مي گوييم كه دانشگاههاي ما يك دانشگاههايي كه براي ملت ما مفيد باشد، نيست . مابيشتر از پنجاه سال است كه دانشگاه داريم ، با بودجه هاي هنگفت كمرشكن كه ازدسترنج همين ملت حاصل مي شود، و در اين پنجاه سال نتوانستيم در علومي كه دردانشگاهها كسب مي شود خودكفا باشيم . ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهيم يك مريضي رامعالجه كنيم ، اطباي ما بعضيهايشان يا بسياري شان مي گويند اين بايد برود به انگلستان ؛پنجاه سال دانشگاه داشتيم و طبيبي كه بتواند كفايت از ملت بكند، از احتياج ملت بكند،به حسب اقرار خودشان نداريم . ما دانشگاه داشتيم و داريم و براي تمام شئوني كه يك ملت زنده لازم دارد احتياج به غرب داريم . ما كه مي گوييم دانشگاه بايد از بنيان تغييربكند و تغييرات بنيادي داشته باشد و اسلامي باشد، نه اين است كه فقط علوم اسلامي رادر آنجا تدريس كنند. نه اينكه علوم دو قسمند. هر علمي دو قسم است : يكي اسلامي ويكي غيراسلامي . ما مي گوييم كه در اين پنجاه سال يا بيشتر كه ما دانشگاه داريم ،فرآورده هاي دانشگاه را براي ما عرضه داريد. ما مي گوييم كه دانشگاههاي ما مانع ازترقي فرزندان اين آب و خاك است .
ما مي گوييم كه دانشگاه ما مبدل شده است به يك ميدان جنگ تبليغاتي . ما مي گوييم كه جوانهاي ما اگر علم هم پيدا كردند تربيت ندارند. مربي به تربيت اسلامي نيستند.آنهايي كه تحصيل مي كنند، براي اين است كه يك ورقه اي به دست بياورند و بروند وسربار ملت بشوند. آنطور نيست كه به حسب احتياجات ملت ، به حسب احتياجاتي كه كشور ما دارد دانشگاه به آن ترتيب رفتار كند، و نگذارد اين نسلهاي بزرگ و اين جوانهاي بسيار عزيز به هدر بروند و قواي آنها به هدر برود، در اين پنجاه سال قواي ما رابه هدر بردند يا به خدمت خارجيها وادار كردند. معلمين مدارس ما، معلمين اسلامي به حسب نوع نيست ، و تربيت در كنار تعليم نبوده است . و لهذا آن چيزي كه از دانشگاههاي ما بيرون آمده است ، يك انسان متعهد، يك شخصي كه براي مملكت خودش دلسوزباشد، و تمام نظرش به اين نباشد كه منافع خودش را به دست بياورد، ما نداريم . ما كه مي گوييم بايد بنيادا اينها تغيير بكند، مي خواهيم بگوييم كه دانشگاههاي ما بايد دراحتياجاتي كه ملت دارند، در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب . ما معلميني كه درمدارس ما، اساتيدي كه در دانشگاههاي ما هستند بسياري از آنها در خدمت غربند.جوانهاي ما را شستشوي مغزي مي دهند. جوانهاي ما را تربيت فاسد مي كنند. مانمي خواهيم بگوييم ما علوم جديده را نمي خواهيم . ما نمي خواهيم بگوييم كه علوم دوقسم است كه بعضي مناقشه مي كنند. عمدا يا از روي جهالت . ما مي خواهيم بگوييم دانشگاههاي ما اخلاق اسلامي ندارد. دانشگاه ما تربيت اسلامي ندارد. اگر دانشگاههاي ما تربيت اسلامي و اخلاق اسلامي داشت ، ميدان زد و خورد عقايدي كه مضر به حال اين مملكت است نمي شد. اگر اخلاق اسلامي در اين دانشگاهها بود اين زد و خوردهايي كه براي ما بسيار سنگين است ، تحقق پيدا نمي كرد. اينها براي اين است كه اسلام را نمي دانندو تربيت اسلامي ندارند.
استقلال دانشگاه و دانشجويان در برابر شرق و غرب
دانشگاهها بايد تغيير بنياني كند و بايد از نو ساخته بشود كه جوانان ما را تربيت كنند به تربيتهاي اسلامي . اگر تحصيل علم مي كنند، در كنار آن تربيت اسلامي باشد، نه آنكه اينها را تربيت كنند به تربيتهاي غربي . نه آنكه يك دسته به طرف غرب بكشانند جوانهاي ما را و يك دسته به طرف شرق و يك دسته با اشخاصي كه با ما جنگ دارند، بالفعل اشخاصي كه ما را مي خواهند در انحصار اقتصادي قرار بدهند، يا براي ما ادعا مي كنند كه ما شما را، حصار اقتصادي مي كشيم دور شما، و دست و پا مي كنند در اين موارد، يك دسته از دانشگاهيهاي ما، از جوانهاي ما كمك به آنها نكنند. ما مي خواهيم كه چنانچه ملت ايران در مقابل غرب ايستاد، جوانهاي دانشگاهي ما هم همه در مقابلش بايستند. مامي خواهيم كه اگر ملت ما در مقابل كمونيست ايستاد، تمام دانشگاهيهاي ما هم در مقابل كمونيست بايستند. نه اينكه وقتي اين جوانهايي كه به واسطه ساده لوحي خودشان ،تربيتهاي باطل بعضي از معلمين را قبول كردند و حالا كه ما مي خواهيم يك دانشگاه مستقل درست كنيم و تغيير بنيادي بدهيم كه مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به كمونيسم نباشد، وابسته به ماركسيسم نباشد، چنانچه ما بخواهيم اينطور كنيم ، جبهه بندي مي كنند. همين دليل بر اين است كه ما دانشگاه اسلامي و دانشگاهي كه تربيت كرده باشد جوانان ما را نداشتيم و نداريم . همين شاهد است بر اينكه جوانهاي ما تربيت صحيح نشدند، و از آن طرف دنبال تحصيل نيستند. تمام عمرشان را صرف شعار مي كنندو صرف تبليغ سوء باطل . طرفداري از امريكا، طرفداري از شوروي . ما مي خواهيم كه جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببينند. احتياجات خودشان را ببينند. شرقي نباشند. غربي نباشند. اينهايي كه راه افتادند در خيابانها يا در خود دانشگاهها و درگيري ايجاد مي كنند. و زحمت براي دولت و ملت ايجاد مي كنند، اينها اشخاصي هستند كه طرفدار غرب يا شرقند. و به عقيده من طرفدار غربند. طرفدار امريكايند.
ما كه امروز با امريكا در قبال هم ايستاديم ، در قبال اين ابرقدرت ايستاديم و احتياج به اين داريم كه جوانهاي ما هم در قبال آنها بايستند، جوانهاي ما در مقابل خودشان مي ايستند و براي امريكا كار مي كنند. ما مي خواهيم دانشگاهها را طوري كنيم كه جوانهاي ما براي خودشان و براي ملتشان كار كنند. اين آقاياني كه اشكال مي كنند در اين معاني و كنار نشسته و اشكال مي كنند، اينها گمان مي كنند كه اعضاي شوراي انقلاب نمي فهمند به اينكه معني اسلامي كردن اين نيست كه در همه علوم دو قسم ما داريم . يك قسم هندسه اسلامي داريم . يك قسم هندسه غيراسلامي . اشكال مي كنند. نمي دانند كه اعضاي شوراي ما كه بعضي از آنها دكتر هستند، و بعضي از آنها مجتهد هستند،نمي فهمند اينها كه علوم اسلامي جايي دارد. در مدارس قديمه هست . و اينجا جاي علوم ديگر است . لكن بايد دانشگاه اسلامي بشود تا علومي كه در دانشگاه تحصيل مي شود درراه ملت و در راه تقويت ملت و با احتياج ملت همراه باشد. ما مي گوييم كه برنامه هايي كه در دانشگاهها هست ، منتهي مي كند جوانان ما را به اينكه طرف كمونيسم كشيده بشوند ياطرف غرب و نبايد اينطور باشد. ما مي گوييم كه جوانان ما را اين معلميني كه يا اساتيدي كه در دانشگاه بودند و بعضي از آنها كه هستند، نمي گذارند تحصيل حسابي بكنند، آنهارا متوقف مي كنند. مانع از پيشرفت آنها هست . در خدمت غرب هستند و مي خواهند مادر همه چيز محتاج به غرب باشيم . معني اسلامي شدن دانشگاه اين است كه استقلال پيداكند و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگي به شرق جدا كند و يك مملكت مستقل ، يك دانشگاه مستقل ، يك فرهنگ مستقل داشته باشيم . عزيزان من ، مااز حصر اقتصادي نمي ترسيم . ما از دخالت نظامي نمي ترسيم . آن چيزي كه ما رامي ترساند وابستگي فرهنگي است . ما از دانشگاه استعماري مي ترسيم . ما از دانشگاهي مي ترسيم كه جوانهاي ما را آنطور تربيت كنند كه خدمت غرب بكنند. ما از دانشگاهي مي ترسيم كه آنطور جوانهاي ما را تربيت كنند كه خدمت به كمونيسم كنند. ما مي خواهيم كه دانشگاه ما مثل اشخاصي كه - بعضي از اين اشخاصي كه - اشكال به اين مسئله كردند،نباشند. اينها نمي فهمند معناي استقلال و معناي اسلاميت دانشگاه را. من آن چيزي را كه شوراي انقلاب و رئيس جمهور گفته اند راجع به تصفيه دانشگاه و راجع به اينكه بايددانشگاه از اين جهاتي كه در آن هست بيرون برود تا مستقل بشود، تا بتوانيم ما استقلالش را حفظ كنيم ، پشتيباني مي كنم . و من از تمام جوانها، از تمام جوانها خواستارم كه كارشكني نكنند و مقاومت نكنند و نگذارند كه اگر مقاومت كردند، ما تكليف آخر رابراي ملت معين كنيم . از خداوند تعالي سعادت ملت اسلام را و سعادت جوانها راخواستارم . و اميدوارم كه همان طوري كه پيشنهاد شده است ، دانشگاهها را از همه عناصرتخليه كنند و از همه وابستگيها تخليه كنند، تا اينكه ان شاءالله يك دانشگاه صحيح [با]اخلاقي اسلامي [و] فرهنگ اسلامي تحقق پيدا بكند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
بزرگتر کوچکتر