عنوان : خطر نفوذ اسرائيل در ايران و توطئه هاي استعمار در ممالك اسلامي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 18 شهريور 1343
تاریخ قمری : 2 جمادي الاول 1384
مکان : قم
مناسبت : آغاز دروس حوزه
جلد : 1
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
خداوندا، زبان ما را از بيهوده گفتن و گزاف و لغو و دروغ حفظ بفرما. خداوندا،قلوب ما را به نور اسلام و روحانيت روشن بفرما. خداوندا، گوش شنوا عنايت بفرما به سلاطين دول اسلام ، به روساي جمهور دول اسلامي ، به نمايندگان مجلسين دول اسلامي ، به نخست وزيران و وزراي دول اسلامي ، به روساي دانشگاههاي دول اسلامي ، به كارفرمايان و كارمندان دول اسلامي . خداوندا، آنها را قرار بده من الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه . (1)
دولتهاي اسلامي تحت نفوذ استعماربراي بشر، و بشر اگر اتباع كند از اسلام ، به كجا خواهد رسيد.
ايجاد اختلاف ، نقشه استعمار
دولتهاي استعمار طلب ، دولتهايي كه مي خواهند ذخاير مسلمين را ببرند، باوسيله هاي مختلف ، با نيرنگهاي متعدد، دول اسلامي را، سران دول اسلامي را، اغفال مي كنند. گاهي به اسم شيعه و سني اختلاف ايجاد مي كنند. حتي در شرق ، آنهايي هم كه جز مسلمين نيستند، آنها هم ، گول خورده اند. گفته مي شود كه در هندوستان در مثل عيد"اضحي "(2) مقدار زيادي از گاوهاي مقدس پيش گاوپرستان مي آورند و به مسلمين به قيمت ارزان مي فروشند و آنها را وادار مي كنند كه گاوهاي مقدس پيش آن طوايف را،ذبح كنند و بعد به آنها مي گويند كه اينها گاوهاي مقدس شما را ذبح كردند؛ يك هيجاني در بين هندو [و] مسلم ، در بين طوايف هندي ها، بپا مي شود و يك غوغا و توجه بلندمي شود؛ و از اين غوغا آنها استفاده مي كنند، شرق را مي بلعند. در دول اسلامي ، بين طوايف مسلمين به اسم اسلام و به اسم مذهب ، چيزهايي پخش مي كنند؛ تبليغاتي مي كنند كه طوايف مسلمين به جان هم بيفتند و با هم اختلاف شيعه و سني پيدا بكنند وآنها به ذخايري كه مسلمين دارند دسترسي پيدا بكنند و نتوانند مسلمين كاري انجام بدهند.
تمدن مسلمين فوق تمدنهابيندازند.
تجزيه دولت عثمانيبراي اينكه مجد اسلامي را از دست داد[اند].
امحاي اسلام به اسم اسلام
اختلافاتي كه در عراق ، در ايران ، در ساير ممالك اسلامي ايجاد مي كنند، بايد سران دول اسلامي توجه داشته باشند به اين معنا كه اين اختلافات اختلافاتي است كه هستي آنها را به باد مي دهد. بايد با عقل ، با تدبير، توجه داشته باشند به اين معنا كه به اسم مذهب و به اسم اسلام مي خواهند اسلام را از بين ببرند. دستهاي ناپاكي كه بين شيعه و سني دراين ممالك اختلاف مي اندازد اينها نه شيعه هستند و نه سني هستند؛ اينها دستهاي ايادي استعمار هستند كه مي خواهند ممالك اسلامي را از دست آنها بگيرند؛ ذخاير را از دست آنها بگيرند؛ بازار سياه درست كنند براي ممالك به اصطلاح مترقي ؛ مي خواهند آن چيزهايي كه آنها زياد دارند و به دريا مي ريزند، دور مي ريزند، بازار درست كنند درشرق و اينها به قيمتهاي خوب ، به قيمتهاي مناسب ، بخرند. همين چند روز در روزنامه اطلاعات بود كه غذاي سه روز امريكا كه دور ريخته مي شود به اندازه تمام غذاي ملت چين است كه ششصد و پنجاه ميليون است - مال يك روز. سه روز فضلات غذاي امريكابه اندازه ششصد و پنجاه ميليون جمعيت استفاده بكند يك روز - آن تفاله هايي كه آنهابناست دور بريزند. چرا شرق را تحت قدرت نياورند، تحت اسارت نياورند، تا به شرق باقيمتهاي مناسب بفروشند و طلا كنند و طلا را ببرند؟ چرا اين كار را نكنند؟ دولتهاي ما،دولتهاي اسلامي ، كه توجه به اين معاني ندارند؛ آنها كه ملتفت نيستند كه به سر آنها چه مي آيد. از دست برداشتن از قرآن كريم ، اتكا نداشتن بر قواعد اسلام ، اين ضررها پيش مي آيد. تضعيف مي كنند دول اسلامي را به ايجاد اختلاف مذهبي تا هم مذهب را ببرند وهم دين را ببرند، و العياذ بالله .
هشدار به سران كشورهاي اسلاميمطلب را؟ يا مي دانند و حب جاه و حب مقام آنها را وادار مي كند كه مطابق "دستورات "عمل كنند؟ شما آقايان باور مي كنيد كه آنهايي كه از مجاري امور مطلع هستند، يا دعواي اطلاع مي كنند، اين مطلب سطحي را كه يك سيد خميني فهميده است ، آنها نفهميده باشند؟! شما احتمال مي دهيد اين معنا را؟! اگر فهميده باشند - خداي نخواسته - يامجذوب هستند و يا ترس در كار هست . چرا بايد بترسند؟ براي اينكه اينها را دسته دسته كرده اند. دولت عثماني به آن عرض و طول را حالا چند تا دولت كرده اند - همه كوچك ،كوچك ، كوچك . ملتهاي بيچاره را، اين ملت انبوه چند صد ميليوني را، در تحت اسارت يك عده از خدا بيخبر قرار داده اند و آنها، آنها را استعمار مي كنند، و اين سران ممالك ، ملت خودشان را بيچاره مي كنند. نبايد اين دول اسلامي از خواب بيدار بشوند؟از اسلام چه بدي ديده اند اينها؟ يك نيرنگ بزرگي كه از غرب سرازير شده است ودول اسلامي را تحت نفوذ قرار داده است ، يا اينكه تطميع كرده است يا تهديد كرده است ؛ و اين را در مطابعمان مي بينيم ، در مجلات مي بينيم ، در تبليغاتشان ، درراديوهايشان .
قضيه نژادبازيمسلمين داشتند. افسوس ! افسوس ! كه اين نكته - نقطه - اتكا را از مسلمين گرفتند و دارندمي گيرند، و نمي دانم به كجا خواهد منتهي شد. همين نژادبازي كه اسلام آمد و قلم سرخ روي آن كشيد، و مابين سياه و مابين سفيد، مابين ترك و مابين عجم ، ما بين عرب و مابين غير عرب هيچ فرقي نگذاشت ، و فقط ميزان را تقوا، ميزان را از خدا ترسيدن ، تقواي واقعي ، تقواي سياسي ، تقواهاي مادي ، تقواهاي معنوي ، ميزان را اينطور قرار داد ان اكرمكم عندالله اتقيكم . (3) ترك و فارس ندارد، عرب و عجم ندارد، اسلام نقطه اتكاست .قضيه نژادبازي يك ارتجاعي است . آقايان ماها را مرتجع مي دانند! لكن دارند به 2500سال قبل - قهقرا - برمي گردند؛ ما مرتجعيم ؟!
غفلت دولتهاي اسلامي
چرا بايد دول اسلامي غافل باشند از اين معاني ؟ چرا بايد در داخله هر مملكتي اين نحو انقلابات ايجاد بشود؟ چرا بايد صف بندي بشود بين ممالك اسلامي ؟ اينها "اتحادسه جانبه " درست كنند در مقابل آنها، آنها اتحاد ديگري درست كنند در مقابل اينها،"وكل يلعن الاخر". (4) از خواب نبايد بيدار بشوند؟ سلاطين اسلام كه خودشان را چه مي دانند و چه مي دانند، نبايد توجه به اين معاني پيدا كنند؟ روساي جمهور اسلام كه ممالك اسلامي را آن نحوه قبضه كرده اند، نبايد تنبه پيدا بكنند؟
استعمار، عامل جنگ بين مسلمينسرحد كجا. چرا؟ با كي دعوا دارند؟ چرا مسلمين با هم جنگ مي كنند؟ چه وادار كرده است كه مسلمين با هم جنگ كنند؟ جز دست استعمار؟ شما دست استعمار را از روي دول اسلامي برداريد، ببينيد كه چه دولتي در كار هست ؛ چه دولتي پيش مي آيد؛ ثغورتان را هم همه حفظ كنيد. اگر بنا شد حكومت اسلامي باشد، اگر بنا شد ديانت اسلام حكومت كند، تمام ثغور حفظ مي شود؛ تعدي دولتي به دولت ديگر نمي كند؛ همه مسلمند؛ همه تحت لواي اسلامند. اينكه مي بينيد تعدي مي كنند، اين براي آن لشكركشي مي كند، او براي او لشكركشي مي كند، براي اينكه اينها در تحت لواي اسلام نيستند.
و از بدبختيهايي كه بر دول اسلامي و بر ممالك اسلامي و بر ملت اسلام پيش آمده است ، از جمله آنها، اين است كه از سالهاي بسيار بعيد و طولاني مشغول شده اند، يك مدت زيادي دول استعمارطلب مشغول شده اند پيغمبر اسلام را كوچك كنند؛ يك مدتهاي زياد دنبال اين رفتند كه پيغمبر اسلام را كوچك كنند. بعدش دنبال اين رفتند كه احكام اسلام يك احكامي است كه مال هزار سال پيش از اين است و حالا چه و چه شده است و مملكت مترقي شده است و امثال ذلك ، و اسلام نمي تواند اشباع كند آن خواسته هاي ملل را. آقا شما از اسلام چه ديديد؟ شما تمام مطبوعاتتان ، تمام تلويزيونهايتان ، تمام راديوهايتان ، تمام گفتارتان ، نطقهايتان در مجالس ، همه اينها براي شكستن احكام اسلام است . سوءنيت هم اگر نداريد، شما را واداشتند به اين معنا - اماتهديدا او تطميعا يا اغفالا. (5) ان شاءالله اغفال باشد، خيانت نباشد؛ غافل باشيد. شما كه به مامجال اين را نمي دهيد كه اسلام را معرفي كنيم به عالم .
نصيحت به اغفال شدگانمتدين است و متاسف است بر اوضاع . نوشته است كه مع الاسف اينجا، محصلين اينجا،دانشجويان اينجا مي گويند كه ما هر چه بدبختي داريم از اسلام است . اي دانشجوهاي بيچاره ! اسلامي كه به شما معرفي از راديو بشود كه اسلام نيست ؛ اسلامي كه از روزنامه هاشما خوانديد كه اسلام نيست . آن اسلامي كه به شما معرفي شده است يك چيزي است عقب افتاده ؛ يك مطلبي است كه هيچ مسلماني زير بار آن نمي رود؛ آن را من هم قبول ندارم ، آن را ساير روحانيون هم قبول ندارند. اينكه اسلام نيست ؛ به ما هم كه مجال نمي دهند كه اسلام را معرفي كنيم . آقا در اين مملكت تلويزيون آزاد و دست يك اسرائيلي [است ]. او هر چه مي خواهد بگويد؛ راديو هم تبليغاتش ، برنامه اش را خودشان درست مي كنند و چه مي كنند؛ نه اين مملكت ، در ممالك اسلامي . حالا من بحثم درممالك اسلامي است - مي آيم سراغ مملكت خودمان - اين حالا بحث در ممالك اسلامي است .
تهمت كهنه پرستي به اسلامكنند، من ضامن مي شوم كه برخلاف صلاح شما - خيلي - نباشد. بله ، برخلاف صلاح ارباب بزرگها هست و نمي گذارند؛ نخواهند گذاشت . اينجا بايد "بدتر از يهودي "(6)تلويزيون داشته باشد و هر طور دلش مي خواهد تبليغات بكند لكن تبليغات ما آزادنيست ؛ "نمي شود؛ اين مرتجعين نبايد حرف بزنند"! آقا! كجايش ارتجاع است ؟
اتحاد ملت اسلام
خوب ما مي گوييم كه شما با هم ؛ همه مسلمين با هم ؛ ما نه با آن يكيش روابطي داريم نه با شما روابطي داريم ؛ نه با آن يكي ، و ما با همه روابط داريم ؛ ما همه شما را علي السوانگاه مي كنيم ؛ و همه مسلمين در نظر ما اگر چنانچه عمل به احكام اسلام بكنند عزيزند. ماملت اسلام را، تركش باشد، عربش باشد، عجمش باشد - از هر ملت - افريقا باشد، امريكاباشد، هر جا مي خواهد باشد، ما ملت اسلام را عزيز مي داريم . ما مي گوييم آقا دست به دست هم بدهيد؛ شما يك جبهه ثلاثه درست نكنيد و پيوند بكنيد با اسرائيل در مقابل اتحاد آنها، آنها هم يك اتحاد درست نكنند در مقابل شما؛ همه با هم متحد بشويد؛ همه مسلمانيد، اتكاي شما به قرآن باشد. آقا! شما قرآن را نمي دانيد چه هست ؛ همين توجيبشان گذاشته اند! من توي جيبم قرآن نيست لكن مامورين همه توجيبشان قرآن است ! كاسه از آش گرمتر است ! تو اعتقاد به قرآن داري ؟! تو فقط مي خواهي مرا بازي بدهي . تا صحبت مي شود، آقا قرآن در مي آورد؛ از بالا يك قرآن نشان مي دهد. شماقرآن را جيب گذاشتيد، مي خواهيد قرآن از بين برود.
استعمار در فكر غارت ذخاير مسلميننمي دانم كجاست و يك دسته كجاست ؛ و يك دسته ديگري هم الان دارند به اسرائيل مي روند. الان در منزل من موجود است آن مجله دانشجويان ، سازمان دانشجويان ايران در اسرائيل . الان موجود است . آقا، اين ذخاير ما اين جوانها هستند. اين جوانهاي ما رادارند اغفال مي كنند؛ دارند به آنها تزريق مي كنند كه هر بدبختي شما داريد از اسلام است . شما كجاي اسلام را ديديد كه مي گوييد بدبختي از اسلام است ؟ شما مسلمين رااينجا ديديد كه يك مردم فقير گداي بيچاره ، هي هم داد مي زنند كه الحمدلله يك نفرهم سر گرسنه ، ديگر به خواب نمي رود. الحمدلله اميدوارم اين جور باشد لكن اين كلام واقعيت را تغيير مي دهد؟ اين كلام ، حرفهايي كه در چند وقت پيش از اين در اطلاعات نوشته بود - و اطلاعات هم كه سند رسمي شماست - راجع به بنادر جنوب نوشته بود، اين واقعيت را تغيير مي دهد؟ اينكه تغيير نمي دهد اينها را. اين دانشجوهاي بيچاره ما اينجا كه ديدند، ديدند كه مسلمين ، گرسنه و بيچاره و بدبخت ، مساجدشان خراب ، نمي دانم معابدشان چطور، كذا، وقتي كه وارد امريكا مي شوند، يك كليسا مي روند مي بينند كه تمام منظم ، مرتب ، همه چيز آن درست ؛ خيال مي كنند كه احكام انجيل و تورات ، اينها رابه اين حد رسانده و احكام اسلام اينها را عقب نشانده .
عامل عقب ماندگي مسلمانانخراب و بيچاره ؛ خيال مي كنيد اينها از اسلام است . خير آقا، اينها از سران اسلام است ؛اينها از اسلام نيست . سران اسلام كه در تحت سيطره مستعمرين واقع شده اند ما را به اين روز نشانده اند؛ ذخاير ما را به ديگران تحويل دادند و ما بدبخت و بيچاره و گرسنه مانديم .
مقايسه مسيحيت و اسلاماينهاست كه روز سياه براي مسلمين درست كرده است . باز هم رها نمي كنند؛ باز هم درهر واقعه اي كه اتفاق مي افتد يك بساطي براي ما درست مي كنند.
ايستادگي شرق در برابر غرب
اينها راجع به اموري كه مربوط به دول اسلامي است ؛ و آن مقداري كه من مي توانم ،به عنوان اينكه يك نفر معمم هستم و طلبه هستم ، مي توانم به دول اسلامي اعلام كنم ؛ واميدوارم برسد به آنها. اين چيزهايي است كه ، ضرورياتي است كه اينها خودشان هم بايدتوجه داشته باشند؛ و اميدوارم كه به گوش اينها فرو برود و يك وحدت اسلامي واقعي [پيدا كنند]. گذشت كنند از بعض شهوات خودشان ، و با هم دست برادري بدهند؛ تفوق از هم نكنند، با هم برادر بشوند - همه مجتمعا در مقابل غرب ؛ غربزده نباشند، در مقابل غرب بايستند دول شرق ؛ حتي بوداييها، بايستند در مقابل غرب ؛ غرب را عقبش بزنند.بعد در بين خودشان يك حكومت آرام ، يك اجتماع آرام ؛ همه ممالك سرجاي خودش باقي ؛ هيچ كدام به هيچ كدام تجاوز نكنند؛ همه با هم برادر باشند. اگرغيرخواست به آنها تجاوز كند، همه با هم همناله بشوند و جلو بروند. اگر مسلمين با هم متحد بشوند هيچ دولتي نمي تواند به آنها غلبه كند. اينها اشتباه است كه خير، آنها چه دارند و چه دارند؛ خير، اينها نيست . شما عرضه نداريد؛ شما اغفال شديد.
احزاب فرمايشيكنيد به اين دهات ببينيد سجلهايشان را مي گيرند نامنويسي مي كنند در حزب . اين بيچاره نمي داند "ايران نوين " اصلا يعني چه ! اطلاع از اين ندارد، فضلا از اينكه آن اساسنامه رابفهمد؛ اصلا نمي فهمد اين بيچاره "اساسنامه " چيست . اين بيچاره ها را، اين بي دينهامي خواهند جمع كنند در يك محيطي زنده باد بگويند؛ فقط همين . از اين جمعيت بدبخت بيچاره اين معنا را مي خواهند كه اجتماع كنند، يك اجتماع انبوهي از جمعيتهابشوند، بعد دنبال اينها بيفتند و برايشان هورا بكشند و زنده باد بگويند. از اينها - بيچاره -همين قدر مي خواهند.
حزب واقعي در جهان امروزمتكي به ملت . اما شما اول دولتش را درست مي كنيد، اول نخست وزيرش درست مي شود، بعد حزب درست مي شود! اين هم باز دولت حزبي است ! اينها را كه روزنامه هانمي توانند بنويسند؛ شايد بخواهند بنويسند اما غلط مي كنند بنويسند! اينها نمي توانند كه بنويسند. حالا ما طلبه اي هستيم كاري به اينها نداريم ، آنها كار دارند؛ بسم الله ، دوباره حاضريم .
يك بساط درست مي كنند، بساط حزبي - اين بساطي است كه داريد مي بينيد. هر روزراه مي افتند به يك جايي از پول اين ملت بيچاره . آخر اين ملت گرسنه . . . خدا مي داند كه من گاهي وقتها كه به فكر مي افتم كه اين آتيه ما، اين زمستان آتيه چه خواهد شد، خوب ناراحتم ؛ ما ناراحتيم . اينها امسال ديگر آيا نان دارند، ندارند؟ امسال هم كه وضع خواربارخوب نيست ؛ علوفه هم حتي ندارند. چه خواهد شد اين زمستان سياه به اين ملت فقيربدبخت ؟ من نمي دانم چه خواهد شد. آيا دولتها در فكر هستند كه حالا كه زراعت اينهارا زمين زدند، لااقل از همان بازار سياهي كه درست شده ، از آنجا بگيرند بياورند اينجاسير كنند اين بيچاره ها را؟ يا باز اينها شكم گرسنه بخوابند و گفته بشود كه يك نفر ديگرنيست كه سر گرسنه به بالين بگذارد! روزي چند نفرش پيش من مي آيند - مني كه هيچكاره ام .
افشاي روابط رژيم شاه با اسرائيل
اين وضع حزب ايران ؛ آن وضع مجلس ايران كه همه تان بهتر از من مي دانيد يا مثل من ؛ آن وضع روابط با اسرائيلشان . هر وقت كه اينها من را، يعني هر وقت نه ، يك دفعه اش را كه من را ملاقات كرد يكي از اين سران قوم ، گفت اين اسرائيل تمام شدمساله اش ؛ اصلا رفت ؛ مسئله تمام شد. من نمي دانم چه قدرتي دارند اينها به خلاف واقع گفتن - همچو قدرت دارند كه من متوجه را اغفال مي كنند. گفت اسرائيل تمام شد. بعد ازآني كه اسرائيل تمام شده ، الان كه من اينجا نشسته ام براي شما صحبت مي كنم ، مزارع بسيار خوب ايران - بسياري اش - در دست اسرائيل است ! از ايلام به من نوشته اند كهمزارع خوب اينجا را داده اند اسرائيل چغندر بكارند. تابلويي زدند به كنار جاده كه مزرعه نمونه ايران و اسرائيل ! اين آقاياني كه اسرائيل را مي گويند ما كنار زديم . روزنامه اسرائيل كه براي من آمده است ، آورده اند، نوشته بود به اينكه سفير اسرائيل در ايران ، در تهران !آقايان مي گويند كه ما كاري نداريم به اسرائيل ! ! در دو روز پيش از اين ، سه روز پيش ازاين ، در شانزده شهريور، در تهران ، دروازه دولت ، يك بساطي يهوديها درست كردند:چهارصد - پانصد نفر يهودي دزد دور هم جمع شده اند و خلاصه حرفشان اين بوده كه يك شعاري براي يكي داده اند، يك فحشي به يكي داده اند؛ آن وقت نوشته اند به اينكه مجد مال يهود است ؛ يهود برگزيده خداست ؛ ما ملتي هستيم كه بايد حكومت كنيم ؛نمي دانم چه بكنيم ؛ كذا؛ ما با ديكتاتوري مخالفيم ؛ ما با هيتلري مخالفيم ؛ ما كذا، كذا.اينها هم نطقهايشان بوده . آقايان هم به مرئي و منظر(9) اين دولت ما، اين جمعيت مي آيندآنجا و اين حرفها را مي زنند. خوب ، اگر ديكتاتوري موقوف است و مخالف است كه اين . . . خوب جلوي اين را بگير ديگر؛ اين كلمه را نگذار بگويد. تمام حرف براي اينكه بگويند چه كذا، و يكي ديگر را فحش بدهند. عيب است از يك مملكتي اتكاي به يهود.اين حرفي كه ما مي زنيم خيلي حرف بدي است ؟! البته تلخ است به ذائقه ها؛ تلخ است به ذائقه شما؛ لكن بدبختي يك مملكت اسلامي است ؛ بدبختي يك مسلميني است كه اتكاپيدا بكنند يا ارتباط پيدا بكنند يا پيمان ببندند با يك دولتي كه الان دشمن اسلام است ودر مقابل اسلام ايستاده است و غصب كرده است فلسطين را.
اخطار به دول اسلامي در قضيه فلسطينحكومت اسرائيل بر فلسطين ؛ اين حكومت بود؟ اين اعراب بيچاره را كه بيرون ريختند،و الان يك ميليون يا بيشترشان گرسنه و بيچاره خوابيده اند در بيابانها، اصلا بيچاره وآواره شدند، آيا دول اسلامي نبايد در اين معنا اعتراضي بكنند؟ حرفي بزنند؟ با يك همچو دولتي كه يك ميليون مسلمان يا بيشتر را بيرون ريخته و آواره كرده شما ائتلاف مي كنيد؟! اگر ائتلاف نداريد خوب در روزنامه بنويسيد؛ اگر ائتلاف نداريد بگذار اين حرفي كه من مي زنم در يكي از اين چاپخانه ها نوشته بشود و منتشر بشود؛ اگر نگذاشتيد،بدانيد موتلفيد؛ بدانيد ائتلاف داريد با يهود؛ با اسرائيل . عمال اسرائيل را مي بينيد كه دراين مملكت چه كارها مي كنند؛ چه چيزها هست . اخيرا يك خبري به من رسيد كه حالابراي خاطر اينكه خواهش كردند كه من حرف نزنم حرفش را نمي زنم ؛ گفتند درستش كرديم . در راديو هم ديشب آمدند گفتند كه گفته مي شود؛ و يك چيزي هم گفته شده ولكن من خيلي اين چيزها را باورم نمي آيد؛ آدم ديرباوري هستم . خوب ديدند كه ماامروز مي خواهيم يك چهار تا كلمه نصيحت كنيم آقايان را، گفتند كه مبادا از اين هم اسم برده بشود؛ يك اصلاحي كردند؛ توي راديو هم ديشب گفته شده است لكن من كه حالاباز باور نكردم . اگر نگذارند باور كنم ، يك روز ديگر هم اينجا صحبت مي كنم ؛ آن وقت آن مطلب را مي گويم . (11)
عمال اسرائيل در مراكز حساس ايرانتهران بودند كه حكومت را قبضه كنند. اينها حكومت را از خودشان مي دانند. اينها دركتابهايشان نوشته اند، در مقالاتشان نوشته اند: حكومت مال ماست ؛ بايد ما يك سلطنت جديدي به وجود بياوريم ؛ يك حكومت جديدي به وجود [بياوريم ]؛ حكومت عدل .همينهايي كه يك همچو سوءنظرها و سوءنيت هايي را دارند، از دربار گرفته تا آن آخرمملكت ، از اين اشخاص آنجا موجودند.
خطر نفوذ صهيونيسم و بهاييت
آقا بترسيد شما از اينها؛ يك جانورهايي اند اينها. در وزارتخانه موجود است ؛ من انگشت رويش گذاشتم پيش يكي از وزرا، گفت نيست اينطور. بعد شاهد برايش فرستادم ؛ شاهد برايش فرستادم كه با سند نوشته بود كه اين جوري است . الان هم موجوداست و من اسم كثيفش را نمي برم . در وزارتخانه موجود است ؛ در عرض مي كنم كه ارتش موجود است . خوب ، اي ارتش محترم ! توي دهن اينها بزن ؛ تو مسلماني .صاحب منصبان ارتش ، خوب بسيارشان مردم خوبي هستند؛ با من هم گاهي رابطه دارند؛يعني رابطه اي كه پيغام مي دهند. اينها بعضي شان خوبند؛ خوب ، جلو بگيرند از اينها؛ جلوبگيرند از يك اشخاصي كه با مذهبشان مخالفند؛ با تخت و تاجشان مخالفند؛ بامملكتشان مخالفند؛ با استقلالشان مخالفند؛ با اقتصادشان مخالفند. خوب ، شما جلوبگيريد؛ برويد خواهش كنيد كه اينها را بيرون كنند؛ از بزرگترها خواهش كنيد.
والله من خير شما را مي خواهم . من مي ترسم يك روزي چشمهايتان را باز كنيدهستي شما را از بين ببرند اينها؛ من از اين مي ترسم . يا بگذاريد ما آنها را از بين ببريم . من يك روز از بين مي برم ؛ من نمي خواهم تشنج بشود. شما كه ميل داريد آرامش باشد،خودتان از بين ببريد. اگر نبريد يك روزي مي بينيد كه يكجوري ، يك ورق ديگر پيش مي آيد؛ يكوقت يك طور ديگر مي شود. آن وقت نه من مي توانم جلويش را بگيرم نه شما مي توانيد جلويش را بگيريد. اين اوضاعي است كه ما مواجه با آن هستيم ؛ و مي بينيدو مي بينيم ؛ و نمي دانم كه چه بكنيم ، نمي دانم كه راه اصلاح چه است . مملكت صحيح با فرهنگ صحيح
راه اصلاح يك مملكتي فرهنگ آن مملكت است ؛ اصلاح بايد از فرهنگ شروع بشود. دست استعمار توي فرهنگ ما كارهاي بزرگ مي كند؛ نمي گذارد جوانهاي مامستقل بار بيايند؛ نمي گذارد در دانشگاه جوانهاي ما درست رشد بكنند. اينها را از بچگي يك طوري مي كنند كه وقتي بزرگ شدند، اسلام هيچ و آنها همه ، همه چيز. اگر فرهنگ درست بشود، يك مملكت اصلاح مي شود. براي اينكه از فرهنگ است كه دروزارتخانه ها مي رود؛ از فرهنگ است كه در مجلس مي رود؛ از فرهنگ است كه كارمنددرست مي شود. شما يك فرهنگ مستقل درست كنيد يا بدهيد ما درست كنيم ، شمامي ترسيد از امريكا، مي ترسيد از ديگران ، بدهيد ما درست كنيم ؛ اختيار فرهنگ را دست ما بدهيد.
تاسيس "وزارت اوقاف "!
حالا تازه وزارت اوقاف هم آقايان مي خواهند درستش كنند! به تخيل اينكه تقليد ازيك مملكت ديگري ؛ به تخيل اينكه روحانيت را تحت وزارتخانه ببرند. اين خواب را به گور مي بريد - ان شاءالله . شما خيال مي كنيد كه روحانيت اسلام را مي شود مثل روحانيت مسيح كرد؟ هيچ امكان ندارد اين . روحانيت شيعه مستقل است ، مستقل ؛ اتكا به هيچ جاندارد. بيايند بگويند به كي اتكا دارد. اين روحانيت مستقلي كه اتكا ندارد به هيچ جا، اين طلاب محترمي كه با سي - چهل تومان در ماه ساخته اند و زحمت دارند مي كشند، اينهاديگر نمي ترسيم ما كه طرفدار يك مملكتي و يك دولت ديگري باشند؛ اينها مستقلنددر افكار خودشان . اينها از تويشان آدم در مي آيد؛ اينها از تويشان "مدرس " در مي آيد؛اينها از تويشان "سيد حسن مدرس " در مي آيد. اينها نمي گذارند؛ امكان ندارد كه مابگذاريم كه اين هم بيايد تحت نظر فلان وزير و فلان . فلان وزير غلط مي كند كه همچوحرفهايي را مي زند. اشتباه مي كنند اينها؛ باز هم در اشتباهند. دست ما باشد. خوب ما در اين مملكت يك وزارتخانه نداشته باشيم ؟ همه وزرا ازامريكا؟! خوب يكي اش هم از ما. خوب بدهيد اين فرهنگ را دست ما؛ ما خودمان اداره [مي كنيم ]. ما يك كسي را وزير فرهنگ مي كنيم و اداره مي كنيم . اگر از شما بهتر اداره نكرديم ، بعد از ده - پانزده سال ما را بيرون كنيد. تا يك مدتي دست ما بدهيد، فرهنگ رادست ما بدهيد، وزير فرهنگ را از ما قرار بدهيد، يك مدتي هم مهلت بدهيد كه ما كاررا درست انجام بدهيم ، اگر ما گفتيم كه شما تحصيل نكنيد؛ اگر ما گفتيم شما خوب تحصيل نكنيد؛ اگر ما گفتيم شما به اعماق آسمان نرويد. شما عرضه اش را نداريد؛ و الا،چون عرضه اش را ندارند مي گويند روحانيون نمي گذارند، مملكت ما، حالا باز وقت اين كارها نشده است . بفرماييد كي جلوتان را گرفته ؟ بفرماييد كارخانه ذوب آهن بياوريد،كدام روحاني گفته نياوريد؟ هر كدام گفته بگوييد تا ما بشناسيم . بفرماييد طياره سازي كنيد؛ اتومبيل سازي كنيد؛ آقا، عرضه اش را نداريد، بيچاره ها! يك مملكت بي عرضه ايد!و اين هم كه شما عرضه نداريد نه اينكه عرضه ذاتي نداريد، شما را دست استعماراين جور كرده است ؛ غربزده هستيد. وقتي مي ايستاد جلو امپراتور، وقتي كه مي ايستاد، شمشيرش را درمي آورد و آن ديباجهارا كنار مي زد مي گفت : رسول الله فرموده است كه ما لباس حرير [در بر] نكنيم ، ما روي جاي حرير هم نمي نشينيم . ما اين جور رجال درست مي كنيم . آن وقت ببينيد كه اگر يك همچو رجالي از مكتب ما بيرون آمد و از فرهنگ ما بيرون آمد، اين رجال تحت تاثيراستعمار مي رود؟ لكن چه بكنيم كه استعمار نخواهد گذاشت ؛ دست خبيث استعمارنخواهد گذاشت كه وزارت فرهنگ را دست ما بدهند؛ و الا حق با ماست ؛ فرهنگ بايدما باشيم .
وزارت اوقاف مي خواهيد درست كنيد، بايد وزارت اوقاف از ما باشد، نه اينكه شماتعيين كنيد. تعيين شما قبول نيست ؛ شما ارزش نداريد كه تعيين كنيد؛ ما بايد تعيين كنيم .بگذاريد تعيين كنيم ما يك نفر را، يك آقايي را رئيس فرهنگش كنيم ، يك نفر هم وزيراوقافش بكنيم ؛ اوقاف را، آن وقت ببينيد كه اينطوري كه الان دارد لوطي خور مي شودنخواهد شد؛ تمام مطالب به خودش خواهد رسيد. دست ما بدهيد تا ببينيد چه خواهدشد. آن وقت ببينيد كه ما با همين اوقاف اين فقرا را غني شان مي كنيم ؛ با همين اوقاف ، باهمين اوقاف ، ما فقرا را غني مي كنيم . شما خاضع بشويد براي چند تا حكم اسلام ، شما مارا اجازه بدهيد كه ماليات اسلامي را به آنطوري كه اسلام با شمشير مي گرفت بگيريم ازمردم ، آن وقت ببينيد كه ديگر يك فقير باقي مي ماند؟ من براي شما راه هم مي سازم ؛ من براي شما كشتي هم مي خرم . بگذاريد. شما نخواهيد گذاشت .
من مي دانم اين حرفهايي كه مي زنم بيهوده است ؛ تمام شد. شما الان تشريف مي بريدو بنده هم خواهم رفت ؛ آنها هم كه نخواهند گذاشت اين مطالب را لكن خوب ، چه بكنيم ؛ دردي است كه ما داريم ؛ دردي است كه ما داريم .
تبليغات و روحانيت
تبليغات بايد با ما باشد. آقا، ما مبلغيم نه شما. تبليغ بايد با ما باشد. ما بايد در راديوها جاداشته باشيم براي تبليغ . شما هر چه هم تبليغ مي كنيد تبليغ ضد اسلامي است ؛ تبليغاسلامي نيست كه . معرفي كرديد اسلام را به جوري كه دانشجو از امريكا به من نوشته است كه دانشجوها مي گويند كه هر چه بدبختي هست از اسلام است . اي بيچاره دانشجوها! هر چه بدبختي هست از سران اسلام است ؛ از دول اسلامي است . اسلام يك روز هم در مملكت ما عمل نشده به آن - يك روز. خدا مي داند كه اسلام ، يك روز به آن عمل نشده . خوب ، چه كنم كه ما نه وقت داريم كه صحبت كنيم ، نه حال داريم . تا هم مي خواهيم ما دو تا كلمه اين جوري بگوييم يكدفعه مي بينيم دسته ها به راه افتاد و هي شركت واحد، چهار هزار نفر مي خواهد بياورد و كي چند هزار نفر. مگر دعوا داري آقا؟شركت واحد با ما، شما شركت واحد را چاقو را از سرش بردار، اگر همه نيامدند اينجا؛همه مي آيند اينجا و براي ما مجتمع مي شوند. با زور يك مملكتي را مي خواهيد اداره كنيد؟ والله با زور نمي شود. مملكت باقي نمي ماند. خدا خائن را لعنت كند [آمين حضار]. يك جوان سالم براي شماباقي نمي ماند، تمام به مراكز فساد كشيده مي شوند.
تشكيل مجامع ديني
من به شما آقايان توصيه مي كنم ، برسانيد به اين مملكت ، برسانيد به همه اطراف اين مملكت ، كه آقا در مقابل يك همچو كاري كه جوانهاي شما را دارند فوج فوج از دستتان مي گيرند، مجامع ديني درست كنيد. در جمعه ها كه آنها مي خواهند شما را به مراكز فسادبكشند، مجامع تبليغاتي درست كنيد؛ مردم را دعوت به دين بكنيد؛ مصالح روز را به مردم بگوييد؛ مفاسد روز را به مردم بگوييد. موظفيم ما به اين معنا؛ بايد اين كار بشود. اگراين كار نشود، از دست مي برند جوانهاي شما را. براي جوانها يك مراكزي درست كنيدكه در آنجا تبليغ بشوند آنها؛ گفته بشود مطالب ؛ مفاسدي كه در اين مملكت واقع مي شودگفته بشود؛ تا اندازه اي كه سازمان (13) مي گذارد. يك تفريح صحيح شرعي ، يك تفريح سالم ، صحيح ، اول براي اينها درست كنيد، بعددرها را ببنديد تا اين بيچاره ها راه بيفتند طرفش . شما آن كار را نكرديد، مراكز فساد را بازگذاشتيد و در دكانها را هم بستيد. اين اگر سوءنيت هم نداشته باشيد طبعا اينطور مي شود؛ واگر سوءنيت نداريد حالا من به شما رساندم مطلب را. اگر بعد از اين گفته من و رسيدن به مراكزي كه اين كارها را انجام مي دهند باز هم به قوت خودش باقي باشد، سوءنيت دارند؛معلوم مي شود سوءنيت دارند؛ معلوم مي شود باز يك "دستور" تازه رسيده است .
خداوندا، بيدار كن اينها را. [آمين حضار] خداوندا، دشمنان اسلام را ذليل كن .[آمين حضار] خداوندا، سران ممالك اسلامي را به وظايف خودشان آشنا كن . [آمين حضار] خداوندا، دست استعمار را قطع كن . [آمين حضار] خداوندا، دست كساني كه ازطريق استعمار مي خواهند اين مملكت را ببرند قطع كن [آمين حضار].
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
بزرگتر کوچکتر