عنوان : نياز جامعه به وحدت اقشار - خدمتگزاري مسئولان به ملت
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 22 آذر 1359
تاریخ قمری : 5 صفر 1401
جلد : 13
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اهميت تلقين و تكرار مسائل اخلاقي
من اول بايد از همه توده هاي ملت تشكر كنم كه در اين برهه از زمان اين طور كه شايسته حكومت اسلامي است كه تمام با هم پشتيبان هم باشند، بپا خاستند و همه قشرهابه وظايف انساني - اسلامي خود عمل بكنند. و از تمام قواي مسلحه - چه ارتش و چه سپاه پاسداران و چه ژاندارمري و چه شهرباني و چه بسيج و همه - تشكر كنم كه در اين موقع حساس همه آنها با هم مشغول فداكاري هستند، و براي اسلام خدمتگزار هستند. و من اميد اين را دارم كه همه اينها از جنود اسلام و امام زمان - سلام الله عليه - باشند. بعضي ازمسائل است كه اهميتش اين قدر زياد است كه بايد آن مسائل را تكرار كرد. كتابهايي كه براي انسانسازي آمده است مثل قرآن كريم ، و كتابهايي كه در اخلاق نوشته مي شود، ومقصود، ساختن يك انسان است ، و ساختن يك جامعه است ، به حسب اهميت ، هرموضوعي در آنها تكرار شده است . تكرار در قرآن مجيد زياد است . و بعضيها خيال مي كنند كه اين تكرار چرا؟ و حال آنكه لازم است . يكي از چيزهايي كه براي ساختن انسان مفيد است تلقين است . انسان خودش هم اگر بخواهد ساخته بشود، بايد آن مسائلي كه مربوط به ساختن خودش است تلقين كند به خودش ، تكرار كند. يك مطلبي كه تاثيردر نفس انسان بايد بكند، با تلقينات و تكرارها بيشتر در نفس انسان نقش پيدا مي كند.نكته تكرار ادعيه و تكرار نماز در هر روز چندين دفعه ، و هميشه اين است كه انسان باگفتن و شنيدن ، خود انسان قرائت مي كند و مي شنود آن آياتي كه سازنده است ، مثل سوره مباركه حمد كه يك درس سازنده است . انسان بايد اينها را تكرار كند و تلقين كند،و نفس را حاضر كند براي شنيدن . انسان خودش كه يك مطلبي مي گويد، سامع يك دفعه مي شنود، و در قلبش هم وارد مي شود. لكن گوينده ، اول در قلبش نقش مي بندد، بعد آن را مي گويد و بعد مي شنود، و بعد باز در قلبش وارد مي شود. تلقين از اموري است كه لازم است . اينكه من در بعض از مسائل براي دوستان دايما يك مطلب را تلقين مي كنم و اظهارمي كنم براي اين است ، كه مطلب مهم است . ساختن يك جامعه است . ساختن يك ملت است . و تا ساخته نشود يك ملت و يك جامعه ، نمي تواند به آن مقاصد عاليه اي كه داردبرسد. و لهذا مسائل مهم را بايد تكرار بكنند. گويندگان تكرار بكنند و شنوندگان هم خودشان به خودشان تلقين بكنند تا ان شاءالله تاثير بكند در نفس .
گاهي وقتها گوينده در عين حالي كه خوب مي گويد، در عين حالي كه خوب مي نويسد، كتاب توحيد هم مي نويسد، كتاب اخلاق هم مي نويسد، لكن همان نوشتن است و گفتن است و عرضه داشتن است ، خودش از آن بيخبر است . بسيار مسائل است كه گويندگان هر جا بايد باشند مي گويند، مسائل را طرح مي كنند و خيلي هم خوب طرح مي كنند. و خيلي هم خوب عرضه مي كنند و دعوت خوب مي كنند و موعظه خوب مي كنند. لكن از باب اينكه خودشان ساخته نشده اند، مي گويند و خودشان بيخبرند. چه بسا اشخاصي كه كتاب اخلاق مي نويسند و بسيار هم خوب مي نويسند، و خودشان متصف به اخلاق حسنه نيستند. و چه بسا اشخاصي كه توحيد را خوب تدريس مي كنند وخوب القا مي كنند و خودشان بيخبرند. گوينده اگر خودش بيخبر شد، تاثير در كلامش هم كم خواهد شد. گاهي يك انساني در گفتار بسيار خوب است و بسيار جميل صحبت مي كند. در نوشتن هم بسيار خوب چيز مي نويسد و خوب القا مي كند، لكن خود نويسنده و خود گوينده و خود موعظه كننده را وقتي انسان مي بيند، مي بيند عملش آن طور نيست . گرچه گفته شده است كه : انظر الي ما قال ولا تنظر الي من قال (1) نگاه كن به آن چيزي كه گفته مي شود، نه به آن شخصي كه آن چيز را مي گويد. و حكمت را بايد اخذ كرد ولو از يك مشرك ، لكن در عين حال كه اين مطلب صحيح است ، اين مطلب هم بايد مورد توجه واقع بشود كه وقتي "ما قال " را؛ آن چيزي كه گفته مي شود شنيديم ، يك نظري هم به "من قال " بكنيم . ببينيم كه خودش چكاره است .
لزوم دعوت به وحدت
دعوت به وحدت از اهم اموري است كه امروز در جامعه ما لازم است . و تا قشرهاي اين ملت وحدت نداشته باشند، همفكر نباشند، همعقيده نباشند، و با هم آن راهي كه صراط مستقيم است اتخاذ نكنند، با هم آن راه را [طي نكنند] به مقصد نخواهند رسيد.شما ديديد كه اين ملت در يك برهه از زمان كه با هم وحدت داشتند، و مقاصد ديگري كه داشتند كنار گذاشته بودند، و يك مطلب را دنبال مي كردند و آن مطلب اينكه رژيم بايد برود، آن وقت همه با هم اين مطلب را دنبال مي كردند و عمل هم مي كردند. همچونبود كه بگويند بايد برود لكن عمل نكنند. من كه ملت مي گويم ، ملت همين جمعيت كوچه و بازار و خيابانهاست و همين جنوب شهريها، آنها آن وقت مس تهلك (2) بودند.در عين حالي كه از رفتن رژيم متاثر بودند لكن جمعيتي بوده اند كه در مقابل اين سيل خروشان ملت و اين درياي خروشان ملت چيزي نبودند و لهذا حرفي نمي زدند.نمي توانستند اظهار كنند. و شما ديديد كه با آن وحدتي كه ملت ما پيدا كرد و همه از يك راه مي رفتند و يك مقصد داشتند، همه قدرتهايي را كه دنبال اين قدرت شيطاني شاه بودشكستند. و شاه حتي از سربازيهاي خودش هم - آنهايي كه با ملت و جز توده ها بودند -منزوي شد و نتوانست بماند و رفت به جايي كه بايد برود. اين وحدت و توجه به خدا والله اكبر بود كه شما را بر آن قدرتها پيروز كرد و تا امروز هم در قله پيروزي هستيد.بنابراين ، من آن توصيه اي را كه مي كنم بر همه ملت اولا و بر قواي مسلح ثانيا اين است كه توجه بكنند كه آن وحدت از دست نرود. و آن توجه به خدا، توجه به قدرت مطلق از دست شما - ان شاءالله - نرود. شما گمان نكنيد كه ما الان تمام مقاصدمان حاصل است و ديگراحتياج به اين مسائل نداريم و برويم سراغ زندگيمان ، يك زندگي پست حيواني . ما الان در بين راه هستيم ، و بحمدالله پيروزمندانه تا اينجا راه را طي كرديم ، و اين ريشه هاي فاسدي كه در ايران بود، يكي بعد از ديگري از بين رفته و خواهد رفت . و شما - ان شاءالله -پيروزمندانه احكام اسلام را در اين مملكت اجرا خواهيد كرد.
لكن مسائلي كه بايد طرح بشود در يك جمعيتي كه از ارتش و از افسرهاي عزيز و ازپاسداران و روساي پاسدار در اينجا مجتمع اند، مسائلي كه اينجا بايد گفته بشود، يك قسم راجع به اين است كه خودشان را بسازند. گمان نكنند كه حالا كه ما آن قدرت بزرگ را از بين برديم و رسيديم به يك قدرت و پيروز شديم بر آن قدرت ؛ حالا ما بايد همان طوري كه آن قدرت شيطاني در راه شيطان عرضه مي شد و عمل مي كرد، خداي نخواسته ، شماها و ما هم اين طور باشيم .
هدف دشمن ؛ ايجاد اختلاف
اشخاص بسيار با شماها دشمن هستند از باب اينكه شماهايي كه پاسدار اسلام هستيدو كساني كه در ارتش و ژاندارمري و همه جا، دنبال اين است كه اسلام را تحقق بدهد دراين محيط و در اين مملكت ، و - ان شاءالله - بعدها هم در جاهاي ديگر، ناچار شياطين ،دشمن شما هستند. و آن شياطيني كه دشمن شما هستند، بيكار ننشسته اند. دائما مشغول نقشه هستند. نقشه هاي نظامي آن قدرها تاثير ندارد. آن كه تاثير دارد نقشه هايي است كه باآن نقشه ها شما را از باطن و از داخل پوسيده كنند. و شما را پيش ملت از چشم ملت بيندازند. و پشتيباني ملت را از شما بردارند. نقشه اين است كه اولا بين خود ارتش تامي توانند اختلاف ايجاد كنند. تا مي توانند بين سران ارتش ، اگر توانستند بين سران وپايينترها، تا آخر، هر جا توانستند اختلاف ايجاد كنند. و بين ارتش و سپاه پاسداراناختلاف ايجاد كنند. هر يك را پيش چشم ديگري از چشم ديگري بيندازند. اين طايفه را بگويند كه اينها تعهد به اسلام ندارند. آن طايفه را بگويند كه آنها اطلاعاتي ندارند.سرخود هستند. نظم ندارند. تمام اين مسائل براي اينكه شما را فقط از بين ببرند نيست ؛اساس اسلام است . آن چيزي كه آنها فهميده اند و امروز احساس كرده اند اين است كه اسلام است كه آنها را عقب نشانده . اسلام است كه اين قشرهاي مختلف را با هم مجتمع كرده است . اسلام است كه قطره ها را به صورت يك سيل خروشان درآورده . آنها اساس مطلبشان اين است كه به اسلام صدمه وارد كنند. و امروز همه ملت از نظامي و قواي مسلح گرفته تا بازاري و دانشگاهي و همه جا، زارع و كارگر و كارمند و همه قشرهاي ملت ، اينهاامروز بايد پاسدار اسلام باشند. اسلام عزيز امروز به ما سپرده شده است . و شما بايد اين اسلام را نگه داريد و به نسلهاي آتيه بسپاريد.
مسئوليت همگاني در برابر اسلام
اگر امروز اسلام خداي نخواسته لطمه ببيند، آسيب ببيند، اين گناهش به گردن همه ماست . يك قشر خاصي مسئول نيستند. كلكم راع و كلكم مسئول (3) همه مسئول هستيد. همه ملت مسئول هستند. همه ملت بايد مراعات بكنند آن احكام اسلام را. اسلام حق دارد به همه ما و به همه انسانها. الان اسلام در دست ماست و ما پاسدار او هستيم ، و اگر آسيب ببيند همه ما مسئول هستيم . در بارگاه خدا همه مسئول هستيم .
اگر خداي نخواسته در بين پاسداران يك اختلافي باشد يا يك كارهايي در بين آنهاواقع بشود كه برخلاف مصلحت اسلام است ، بر خلاف مصلحت ملت است ، برخلاف مصلحت كشور اسلامي است ، اين مسئوليت دارد. گمان نكنيد كه خوب ، من يك نفرم ويك عمل مي كنم اين چه ربط دارد به ديگران . امروز اين طور نيست . قبلا هم اين طورنبوده . عمل يك شخص در يك جامعه اثر دارد. جامعه عبارت از اين اشخاص اند. يك چيز ديگري نيست . عمل هر يك از شما تاثير دارد. وقتي شما يك عمل زشتي كرديد، ديگران هم كه مي بينند در آنها تاثير مي كند. وقتي شما يك عمل صالحي انجام داديد،ديگران هم وقتي كه مي بينند در آنها تاثير مي كند. اگر خداي نخواسته شما يك كاري بكنيد كه براي اسلام ضرر داشته باشد، يك ظلمي بكنيد، يك خلافي بكنيد، شماهامسئول هستيد. و همه ملت مسئول اند. همه بايد جلوگيري كنند. همه رعيت هستند. همه راعي (4) هستند و همه مسئول . مبادا اين طور بشود كه اسلحه را از ظالم گرفتيد و خودتان ظلم كنيد. رژيم سابق براي كارهايش شد آن رژيم منفور و ملعون ، براي خرابكاري شداو. نه براي شخص كه شخصش كي بود و پسر كي . عمل ، اسباب اين شد كه مردم را از اومنحرف كرد، و با انحراف مردم ، نتوانست دوام بياورد.
دولت و قواي مسلح خدمتگزاران ملت
اين طور نباشد كه ما بگوييم و نكنيم . اين طور نباشد كه ما دعوت به اتحاد بكنيم وعملمان برخلاف باشد. اين طور نباشد كه ما در روزنامه هايمان دعوت به اتحاد بكنيم وعملمان غير از او باشد.
معني منافق همين است كه چيزي را مي گويد و خودش عمل نمي كند. شما را دعوت به خير و صلاح مي كند و خودش خير و صلاح ندارد. شما را دعوت به اسلام حقيقي مي كند و خودش آن را نمي خواهد. شما را دعوت به اتحاد مي كند و خودش دنبال اين نيست كه اتحاد را ايجاد كند. شما را از نفاق پرهيز مي دهد و خودش آن طور نيست . مابايد با توجه به خداي تبارك و تعالي ، قشرهاي خودمان را با هم فشرده كنيم .
شما آقايان افسران - كه ان شاءالله موفق باشيد - توجه داشته باشيد. توجه داشته باشيد كه ارتش سابق كه مورد آن همه طعن و لعن مردم بود، براي كارهايي بود كه كرده بود. براي خلافهايي بود كه تحميل به او شده بود. و بعد از آنكه آن قشرهاي فاسد آن از بين رفت ،و آن قشرهايي كه فساد نداشتند ملحق به ملت شده اند مي بينيد كه پيش ملت چه ارزشي شما داريد. آن روز وقتي كه شما تنها يا جمعا از بين مردم عبور مي كرديد، مردماگر به شما هم نگاه مي كردند از ترس بود. والا قلبهاي آنها با شما نبود و به شما پشت كرده بودند.
امروز دلهاي ملت همه با شماست . دل ملت با قواي مسلحه است . شما از ملت هستيد.جدا نيستيد. اگر حساب خودتان را همان طوري كه در سابق بود از ملت جدا بكنيد، ملت به شما پشت خواهد كرد، و براي شما دوام نخواهد بود. همه قواي مسلحه اين طورند.همه ارگانهاي دولتي اين طور هستند. اگر يك دولتي ، يك قواي مسلحه اي ، يك كارمندي بخواهد به مردم تحميل بكند، اين از اسلام نيست . قواي مسلحه در خدمت ملت هستند نه تحميل به ملت . نه زورگويي به ملت . دولت و اتباع دولت خدمتگزار به ملت هستند نه آقاي ملت . خدمتگزارند اينها. اگر بخواهيد بر همه قدرتها مسلط بشويد ونتواند هيچ قدرتي شما را برگرداند به آن حال اول - كه حال ذلت ، حال مسكنت ، حال غارتزدگي بود - بايد همه با هم باشيد. خيال نكنيد پاسدارها علي حده هستند و ژاندارمري علي حده و ارتش علي حده ، و هر كدام يك بساط علي حده .
همه خودتان را برادر بدانيد، و همه مقصدتان يكي است . مقصدتان اين است كه اسلام را - ان شاءالله تقويت كنيد. و اسلام را پياده كنيد؛ آن چيزي كه سعادت همه ملتها برپيروي از اوست . همه زير پرچم توحيد هستيد. زير پرچم اسلام هستيد. و با اين وضع كه زير پرچم اسلام هستيد، آسيب پذير نخواهيد بود. و من اينكه مكرر اين مطلب را عرض مي كنم براي اهميت مطلب است كه بايد هي تلقين كنيم ما به هم . هر كس موعظه مي كند؛همين را بگويد. هر كس سخنراني مي كند؛ همين مطلب را بگويد. خيال نكند اين راگفته اند، خير، بايد هميشه گفت ، بايد هميشه به گوش مردم و به گوش ملت و به گوش همه ارگانهاي دولتي هي خواند به اينكه آقا فراموش نكنيد وحدت را. هي نگوييد وحدت ودنبالش نباشيد، عملا با هم وحدت داشته باشيد. شما برادرهاي هم هستيد. خداي تبارك و تعالي در قرآن كريم شما را به عنوان برادري شناخته است . (5) اگر چنانچهخداي نخواسته ، اختلافات سر هواهاي نفسانيه در كار باشد، به قوت ايماني از بين مي رود، و آن كسي كه اختلاف ايجاد مي كند از فرقه اسلام خارج مي شود به حسب واقع ،ولو در صورت هم بين مسلمين باشد.
من از خداي تبارك و تعالي خواستارم كه همه شما را و همه ملت ما را و همه قواي مسلح را با هم منسجم كند كه همه آنها قدرت واحده باشند در مقابل ابرقدرتها.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- غرر الحكم ، آمدي ، ص 58، ح 612.
2- نابود شده ، از بين رفته . 3- "همه شما شبان "سرپرست " و همه شما مسئوليد. "4- شبان ، سرپرست . 5- سوره حجرات ، آيه 10: "انما المومنون اخوه " جز اين نيست كه مومنين با هم برادرند.
بزرگتر کوچکتر