عنوان : دقت در نگارش مقالات - هدف دشمن از ايجاد اختلاف - پايبندي به تعهدات
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 12 اسفند 1359
تاریخ قمری : 25 ربيع الثاني 1401
جلد : 14
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
ميزان اعمال
من از شما آقايان تقدير مي كنم كه بنا [داريد] بر يك همچو مسائلي و بنا بر اينكه روزنامه ميزان شما ، بر ميزان عدل باشد، واز شما تشكر و تقدير مي كنم كه خيال داريد كه راهي را برويد كه راه اسلام باشد.
آنچه من عرض مي كنم اين است كه شما يك لفظي را انتخاب كرديد كه بايد به محتواي آن لفظ پايبند باشيد. لفظ "ميزان "، همان ميزاني كه بعدها هم در منتهي اليه سيربه آن منتهي مي شويد، اگر محتواي واقعيش را نداشته باشد، شما در اين ميزان گرفتاريدكه با اسم ميزان و اين اسمائي كه از آيه شريفه اخذ كرديد نتوانستيد و يا نخواستيدمحتواي او را در خارج محقق كنيد. و اگر خداي نخواسته بر خلاف ميزان يك وقت با قلم آقايان چيزي در روزنامه شما منعكس بشود، متوجه باشيد كه انعكاس آن در آن ميزان هم هست . ميزان اعمال ما پيش خداست و ثبت است و ثبت مي شود. هر كلمه اي و هرحرفي از ما صادر بشود، منعكس در آن عالم و در ميزان اعمال ما هست و اگر اين ميزان موافق با آن است [و] ما به صراط مستقيم رفتيم [و] ميزانمان صحيح از كار در آمد، آن وقت هست كه در آنجا رو سفيد هستيم . اينجا ممكن است انسان كلمه اي اتخاذ كند، و به محتواي آن كلمه عمل نكند. ممكن است كه با تبليغات آدم بگويد كه ما داريم كارمي كنيم . هر طايفه اي هم شك ندارد كه خودش را ميزان قرار مي دهند. بناي اين عالم اين است . اگر شما پيش استالين مي رفتيد، او هم ميزان را خودش مي دانست . هر چه با اوتطبيق مي شد صحيح بود. هر چه با او تطبيق نمي شد باطل بود. امريكا هم برويد همين حرف است . آن كه ما مي گوييم ميزان است گفتار ماست . هر چيزي كه با اين ميزان درست دربيايد صحيح است . هرچيزي با اين ميزان درست در نيايد باطل است . اينجا هم همين حرفهاست . اين حرفي است مال بشر. بشر خودش را محور همه چيز قرار مي دهد. هر چه من خواستم و گفتم آن صحيح است . هر چه ديگران مي گويند آن صحيح نيست . و اين برخلاف آن ميزاني است كه در آنجا هست . ميزاني كه در آنجاست اين طور نيست كه مثل اينجا بشود حقنه كرد. آنجا همه چيز واضح و آشكار مي شود. قلبها در آنجا همه اسرارشان منعكس مي شود. و آنجا ديگر اين نيست كه ما بتوانيم يك مطلبي بگوييم وادعا بكنيم ، و در عمل خلافش را بكنيم و بعد هم توجيه بكنيم ، اين طور نيست .
شما كه اين كلمه را براي روزنامه خودتان انتخاب كرديد - و كلمه شريفي است - بايدتوجه بكنيد به اينكه اين ميزان جوري از كار درآيد كه با آن ميزاني كه ميزان حق است خلاف نباشد.
خط بيماري منيت و خودخواهي
و توجه داشته باشيد كه به اين بيماري همه ما مبتلا هستيم ، و بيماري عمومي است ،الامن عصمه الله تعالي . (1) همه انسانها به اين بيماري مبتلا هستند. و آن بيماري منيت است ، خودخواهي است . انسان تا آن آخر هم خود خواهيش هست . از اين مرض مگر به مدد انبيا - عليهم السلام - و به مدد خداي تبارك و تعالي نجات پيدا بكند؛ يا لااقل كم بشود اين بيماري در او. شما توجه بكنيد كه حتي الامكان توجه به اين بيماري داشته باشيد كه اين طور نشود كه شما بگوييد ما، و هيچ كس ديگر نه . من هستم ، و هيچ كس ديگر نه . اين در باطن آدم هست . اين طور نيست كه كسي بتواند بگويد كه نه ، در باطن من خودخواهي نيست . اين هست ، منتها كم و زياد دارد. اشخاصي دنبال اين هستند كه معالجه كنند خودشان را. اشخاصي هم نمي خواهند توجه كنند. شمايي كه حالا اين لفظرا انتخابكرديد، كه ميزان حق و باطل را مي خواهيد در روزنامه تان منعكس كنيد، توجه داشته باشيد كه خداي نخواسته بر خلاف اين تعهدي كه با اين اسم پيدا كرديد، نباشد. عدل وحق را ملاحظه كنيد.
لزوم دقت در نگارش مقالات
عدل از هر كس صادر بشود عدل است . و جرم و جور از هر كس صادر بشود جوراست . انسان كامل اوست كه آن كاري كه از او صادر مي شود اگر باطل است ، دنبال اين باشد كه اصلاحش بكند، و ابايي از اين نداشته باشد كه اقرار بكند. البته نه اينكه معصيتي كه در خفا كرده بيايد در علن بگويد؛ اين حرام است . لكن اگر يك خطايي كرد فرض كنيد روزنامه شما كه حالا منتشر شده است ، اگر ديديد در يك مقاله اي ، در يك سرمقاله اي ، در يك جايش اشتباهي شده است كه انسان مصون از اشتباه نيست ، و بر خلاف آن چيزي كه ميزان اقتضا مي كند شده است ، قدرت روحي انسان صحيح آن است كه بتواند همان اول بنويسد كه من اشتباه كردم . مسئله اين است هر كه اين قدرت را پيدا كنداين مالك خودش است . و اگر اين قدرت در انسان نباشد، مالك خودش نيست ؛ شيطان مالك آدم است .
روزنامه شما كه اين اسم را انتخاب كرده است كوشش كنند نويسندگان آن [درست عمل كنند] البته نويسندها گاهي وقتها جوان اند. خوب ، جوان يك طور طرز فكر دارد كه پيرها آن طرز فكر را ندارند. در بين شما هم جوانها هستند و هم پيرها. شما اگر يك وقت ديديد كه يك جواني به واسطه تنديي كه دارد، در عين حالي كه سالم است ، لكن خوب ،يك تنديهايي در جوانها هست ، يك وقت ديديد كه مقاله اي نوشته است و اين مقاله موجب آزردگي يك جمعي مي شود، موجب تفرقه اي مي شود، موجب چيزي مي شودكه امروز كشور ما با آن طور مسائل مواجه است و بايد ما كوشش كنيم كه كم بشود، اين طور مسائل كه يك وقتي است كه طلبه جواني كرده است ، اين را به پيرها عرضه بكنيد واصلاح بكنيد. اين طور نيست كه انسان بتواند جلوي قلم خود يا زبان خودش را مطلقابگيرد؛ لكن مي تواند كمش بكند. نمي گويم قدرت ندارد؛ از اختيار خارج است ومعاقبيم . نخير، همه معاقبيم در گفتارمان در كردارمان در نظرهامان . در همه چيز مامسئوليم .
بايد توجه به اين معنا بشود كه حتي الامكان ، آن قدري كه لازم است ، خصوصا دراين موقع از زمان كه ملت ايران و كشور ايران مبتلا به همه گرفتاريهاست و همه بايدكوشش بكنند كه گرفتاري را زيادش نكنند، دنبال اين باشند كه كم بشود دعواها، زيادنشود. كوشش كنيد تفاهم بشود، اگر بنا باشد كه شما در "ميزان " حرفي [بزنيد] كه خداي نخواسته خلاف ميزان عمل بكنند، به يك طايفه اي شروع كنيد چه كردن ، آن طايفه هم اسمش را ميزان نمي گذارند، چيز ديگر مي گذارند، آنها هم شروع مي كنند به اين طرف .حالا آن طور نيست كه مثل زمان سابق باشد كه "اعليحضرت همايوني " هر چه گفتندهمان متبع است . حالا از آن بالا تا پايين هر كه حرف بزند، آن پايين پايينها هم ، كه به خيال ما و شما پايين اند كه نيستند، اعتراض مي كنند. اعتراضشان را هم مي بينيد. الان وضع اين طور است كه كسي جلو كسي را نمي تواند بگيرد، و نگرفته است . اگر هر كس شروع كند مطلبي بگويد كه به يك طايفه اي بر مي خورد، اين هم دنبال اين مي آيد كه به شماجواب بدهد، يك قدري هم اضافه اش مي كند. فردا هم شما بگوييد يك قدري بالاپايين ؛ خوب ، اين همين طوري مي رود تا اينكه همه قلمها بشود چماق و زبانها بشودخنجر! . بايد همه ما، همه ملت ما، روزنامه ها، همه تبليغات ، فكر اين معنا باشند كه اين بارسنگين كه الان آمده است روي ايران سبكش كنند. الان همه اطراف ايران يك بساطي است . يك جا جنگ است ، يك جا اشرار خانه هاي مردم را چه مي كنند؛ اين اشرارزمينهاي مردم را چه مي كنند. اين مسائل هست ، و تبليغات دامنه دار هم هست كه اگر يك كار جزئي انجام بشود، در خارج بزرگش كنند و در همه جاي دنيا تبليغش مي كنند.
هدف دشمن از ايجاد اختلاف
ما بايد حتي الامكان كاري بكنيم كه يك وقت خداي نخواسته اين طور نباشد كه درخارج بگويند اين يك كشوري است كه نمي تواند خودش درست كند. بزرگانش اينهاهستند؛ ريختند به جان هم ، و پايينتر آنها هم آنها هستند كه ريختند به جان هم ! در حالي كه مملكتشان در معرض خطر است ، جنگ داخلي راه انداخته اند. پس اينها رشد ندارند.اگر رشد داشتند وقتي كه دشمن به آنها حمله مي كند، همه بايد قلمها و زبانها را غلاف كنند، و براي دشمن به كار بيندازند. قلمها به ضد دشمن ؛ قدمها به ضد دشمن ؛ همه چيز به ضد دشمن . وقتي ديدند كه ما اين طور نيستيم ، مملكتمان در معرض خطر است ، جنگ ماداريم ، اشرار از اطراف مشغول اند به اينكه ما را منحرف كنند از جنگ و مشغول به كارديگري بكنند تا جنگ طول بكشد، از اين طرف ، در تمام كشور ما يك دسته اشخاصي آمدند براي اينكه آشوب بكنند، همشان اين است كه ما را به جان هم بيندازند، اگر دريك همچو موقعي كه دنيا مي داند كه وضع ما اين طوري است - آنها هم چنين نيست كه بي خبر از مسائل ما باشند. . . . اينها به همه جا اطلاع مي دهند، همه حرفهاي اينها را آنجاهم مي گويند - اين طور باشد كه منعكس بشود ما يك ملتي هستيم كه در عين حالي كه مبتلا به دشمنها هستيم ، خودمان به جان هم ريختيم و خودمان مشغوليم به اينكه با هم اختلاف داشته باشيم ، هي دامن بزنيم به اختلافات ، اين همان است كه آنها از خدامي خواهند. در دنيا منعكس بشود يك ملتي هستند كه قيم لازم دارند. خودشان نمي توانند خودشان را اداره كنند. بايد يك قيمي بيايد آنها را اداره كند! اين را مشروع كند در خارج . و بعد به واسطه مشروعيت اين ، وارد بشوند در ايران . يك وقت اين است كه مشروع نيست . فرض كنيد كه فلان كشور به ما حمله مي كند، ديگران محكومش مي كنند، اگر انسان باشند آنها. يك وقت صورت مشروعيت به او مي دهند. وقتي صورت مشروعيت به او دادند، هر كدام از اينها كه مي خواهند قيم بشوند وارد مي شوند مي گويندما ديديم كه اين مملكت دارد از بين مي رود، براي انسان دوستي و براي خيرخواهي آمديم اينجا كه اينها را اداره بكنيم ! خوب ، شما قضيه افغانستان را داريد مي بينيد. يك بهانه پيدا كردند در افغانستان ، شوروي آمد در آنجا! قبل از اينكه ظاهرا وارد بشوند، آمدآن سفيرشان پيش من گفت كه از ما خواسته اند كه برويم آنجا. من به او گفتم : شما قدرتداريد مي توانيد برويد، لكن پشيمان مي شويد؛ براي اينكه وقتي رفتيد، ملت وقتي شما رانمي خواهد، نمي توانيد آنجا كار انجام بدهيد. الان هم مي بينيد كه رفته اند آنجا و قتل وغارت دارند مي كنند، مع ذلك موفق نشده اند. علي اي حال ، يك صورتي نباشد كه ماخودمان مشروعيت بدهيم به دخالت ديگران در كشور خودمان .
پايبندي به تعهدات ادعا شده
ما بايد همه با هم همزبان و هم قلم باشيم ، براي اين مشكلاتي كه پيش آمده كوشش كنيم رفع بكنيم مشكلات را، نه اضافه كنيم . لااقل روزنامه هاي ما اضافه نكنند. حالانمي توانند [كم كنند] ، ديگر اضافه نكنند. و اين مسئله اي است كه بايد همه روزنامه ها به آن توجه داشته باشند؛ و روزنامه "ميزان " براي انتخاب اين كلمه بيشتر مسئول است . براي اينكه اين كساني كه در اين روزنامه هستند و اشخاصي هستند كه تعهد به اسلام دارند،بيشتر مسئول هستند. شايد روزنامه فرض كنيد "مردم " چنين تعهدي ندارد. او هرچه دلش مي خواهد مي گويد. هيچ وقت هم نگفته است من متعهدم . او مي گويد البته ، لفظش هست ، ولي واقعش نيست . آن قدر مسئوليتي كه ماها داريم كه ادعا داريم كه جمهوري اسلامي هستيم و مي خواهيم به موازين اسلامي عمل كنيم و روزنامه "ميزان " هم كلمه ميزان و عدل را براي خودش انتخاب كرده و مي خواهد ميزان باشد و مي خواهد به موازين شرعيه عمل بكند، به عدل عمل بكند، ما با اين ادعامان مسئوليت داريم .
فردا اگر شما، همه ما وارد شديم در محضر خداي تبارك و تعالي ، به شما كه نويسنده و اداره كننده "ميزان " هستيد مي گويند شما اين كلمه را انتخاب كرديد، و خداي نخواسته اگر عمل موافق با ميزان نباشد و ميزانش نكرديد، شما ريا كار هستيد. علاوه بر اينكه به خلافتان مجرم هستيد؛ به رياكاريتان هم مجرم هستيد؛ براي اينكه گفتيد يك "ترازو"درست كرديد و گفتيد كه ما مي خواهيم با عدالت عمل بكنيم ؛ ما مي خواهيم زبان عدل باشيم ، لسان عدل الهي باشيم و هستيم . اين روزنامه معنايش اين است كه ما به ميزان عدل مي خواهيم عمل بكنيم . اگر خداي نخواسته يك وقتي بر خلاف اين شد، در همانجامي گويند شما علاوه بر اينكه مجرم هستيد، مجرم از حيث ريا هم هستيد. الريا شرك بالله العزيز. (2) علي اي حال من به همه ، نه شماها، به همه اين اشخاصي كه متصدي تبليغات هستيد، آنهايي كه قلم دارند و زبان دارند و مي نويسند منتشر مي كنند، يك مسئله كلي عرض مي كنم ، و آن اينكه ما امروز چنانچه واقعا عقل سياسي داشتيم و توجه به مسائل سياسي داشتيم ، بايد همه مان دست به هم بدهيم ، زير بغل هم را بگيريم ، تا بتوانيم راه برويم . چند نفر آدم كه همه آنها شل هستند، نبايد اضافه كنيم شلي را به آنها! بايد اينهاهمه دست هم را بگيرند بتوانند راه بروند. ما الان يك ملتي هستيم كه از هم جا به ما داردظلم مي شود؛ از همه جا به ما هجوم مي شود؛ وقتي يك همچنين ملتي هستيم ، بايد دست به دست هم بدهيم تا اينكه اين بار را به محل برسانيم . شما توجه به اين معنا داشته باشيد؛هر كسي گرفتار اعمال خودش است . گاهي هم گرفتار اعمال ديگر است . اگر بتواند آن رادرستش بكند، امر به معروف بايد بكند. گرفتار خودش است . شما نبايد بگوييد كه چون روزنامه كذا اين طور نوشته است ، پس ما هم اين طور بنويسيم ، اول او نوشته است . اگريك كسي اول يك جرمي كرد، دومي هم بايد جرم را بكند براي اينكه او اول كرده است ! نه . اگر انسان اين طور باشد كه تا به او يك كلمه گفتند فريادش بلند شود، اين فريادديگر فروكش نخواهد كرد در همه اطراف ما. يك وقت يك كسي فرض كنيد يك حرف غير واقعي نوشت و غير صحيح نوشت ، اين را اگر تحمل كرد انسان و با قول صحيح و حسن به او اين جواب داد، كم مي شود، تمام مي شود. اما اگر بنا شود كه خشونت بكند،شما هم بكنيد، باز او يك خشونت ديگر مي كند تا آخر.
ما بايد همه توجه به اين معنا داشته باشيم كه امروز كشور ما كشوري است كه طمعها ازاو كم شده است ؛ يعني طمع كم نشده است ؛ ولي اين چيزي كه مي بردند حالا نمي برند، ومي خواهند ببرند. هم شوروي مي خواهد ما تحت سلطه او باشيم ، هرچه بخواهد استفاده بكند؛ هم امريكا مي خواهد اين كار بكند؛ هم ساير كساني كه نظير آنها هستند. بعد ازاينكه ما طعمه همه گرگهاي دنيا هستيم ، نبايد خودمان هم به جان خودمان بيفتيم تافرصت بدهيم كه آنها ما را طعمه خودشان كنند. ما بايد با عقل و با تدبير و با قلم و با حرف و با همه همراهي كنيم با هم . زير بغل هم را بگيريم . مي بينيد اين وزارتخانه را خوب نمي تواند اداره كند، كمكش بكنيم . اين آدم خوب نمي تواند كاري انجام بدهد، كمكش كنيم . نياييم بگوييم كه چون تو نمي تواني كار بكني ، پس بايد چه . آن هم بگويد نخير، من مي توانم ، شما نمي توانيد. اين مسئله اي است كه الان هر كه هر حرفي به ديگري بزند آن هم جوابش را مي دهد. و آن وقت يك غائله درست مي شود. چرا ما در يك موقعي كه [محتاج ] آرامش هستيم غائله ايجاد كنيم ؟ بايد ان شاءالله همه ما دست به هم بدهيم ، واميدوارم كه اين طور بشود، همه دست به هم بدهيم ، و اين كشور را برسانيم به آنجايي كه خودش بتواند خودش را اداره كند؛ و مطبوعات اينجا و راديو و تلويزيون اينجا يك الگويي بشود براي خارج .
اميدوارم خداوند به شما توفيق بدهد و كار خودتان را اصلاح بكنيد، درست بكنيد ودرست عمل بكنيد. و توجه داشته باشيد كه همه ما در محضر خدا هستيم . الان اينجامحضر خداست . آن وقت كه قلم بدست مي گيريد و مي نويسيد بدانيد كه فكر شما، قلب شما، قلم شما، دست شما، زبان شما، همه در محضر خداست . خداوند به شما توفيق بدهد؛ و همه ما را موفق كند كه عمل كنيم به وظايف خودمان ، ان شاءالله .
پانویس :
1- مگر آن كسي كه خدا او را در امان داشته است . 2- "ريا، شرك به خداي عزيز است " عبارت فوق ، حديث نمي باشد لكن اين جمله : "الريا شرك " حديث است . سنن ترمذي ، ج 3، ص 46.
کوچکتر