عنوان : عوامل پيروزي - تلاش در راه رسيدن به پيروزي نهايي - رهنمود به دولت و ملت
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 29 اسفند 1357
تاریخ قمری : 21 ربيع الثاني 1399
مکان : قم
مناسبت : فرا رسيدن عيد نوروز
جلد : 6
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
سال پرزحمت و منفعت براي ملت
بايد من در اين آخر سال ، كه نزديك است تجديد بشود سال ، مطالبي را به عرض ملت برسانم . سالي كه الان در او هستيم و اواخر اوست ، مي دانيد كه چه سال پر زحمت وپر رنجي براي ملت ما بود، و چه سال پر نفعي . رنجهايي كه در اين سال ملت ما كشيدندشايد در تاريخ كم سابقه يا بي سابقه باشد، و قدرتي كه ملت ما نشان داد و عرضه كرد برجهان ، بايد بگويم بي سابقه بوده است ؛ براي اينكه ملتي كه پنجاه و چند سال در تحت فشار طاقتفرسا بود و همه قدرتها را از او سلب كرده بودند و تمام زندگي آنها را تباه كرده بودند، اينها در عين حال قيام كردند و نهضت كردند. و من نمي توانم اسمي روي اين نهضت بگذارم الا اينكه نهضت اسلامي و به قدرت اسلام بود و به قدرت ايمان بود. اگرقدرت ايمان نبود امكان نداشت با دست خالي يك ملتي بر اين قدرتهاي شيطاني غلبه كند. اين قدرت اسلام و قدرت ايمان بود كه مردم را به وحدت كشاند. و اين وحدت وقدرت ايمان بود كه مردم را به پيروزي كشاند.
حاصل نشدن پيروزي نهايي
بايد ملت ايران اين پيروزي را و اين نهضت را حفظ كنند. اگر اين نهضت خداي نخواسته رو به سستي گرايد، بايد مهياي اعاده مصيبتهاي سابق باشيم . اگر تفرقه اي بين ملت ما حاصل بشود، اگر دستهاي جنايتكاري بين ملت ما تفرقه بيندازد بايد ملت بازخودش را مهيا كند براي اختناقها و براي چپاولگريها و براي عقب ماندگيها. رمز پيروزي ما وحدت كلمه و اتكال به خدا و اتكال به اسلام بود. اين رمز را ملت ما نبايد از دست بدهد.
پيروزي نهايي هنوز حاصل نشده
ما در اين آستانه سال جديد، كه بايد به يك معنا عيد و به يك معنا تاثرات خودمان راابراز كنيم ، در اين آستانه سال جديد بايد تذكراتي به ملت بدهم و تذكراتي به دولت ودستگاههاي دولتي . تذكرات به ملت اين است كه شما بايد در اين موقع كه به آستانه پيروزي رسيديد، گمان نكنيد كه كار تمام شد و ما پيروز شديم ؛ كه اين گمان موجب مي شود كه سستي پيدا بشود. انسان تا در يورش است قوي است ، تا پيشرفت مي كندقوه اش زياد است ؛ وقتي خودش را پيروز ديد ضعيف مي شود، و ممكن است دشمنهاي ما از ضعف ما استفاده كنند. ما باز پيروزي نهايي را پيدا نكرديم . ما يك مطلب را پيش برديم و آن اينكه دست جنايتكار سلسله پهلوي را قطع كرديم ، و - تا يك حدودي -ريشه هاي او و شاخه هاي او را هم قطع كرديم لكن باز از ريشه هاي آنها - باز - در اين مملكت هست و دستهاي جنايتكاري دنبال آنها هست ؛ و آمال و آرزوي آنهايي كه مي خواستند خزاين ما را ببرند و ما را به عقب نگه دارند براي بردن خزاين ما، دنبال اينهاهست . توطئه ها هست باز. و ما اگر چنانچه خود را پيروز بدانيم و گمان كنيم پيروز شديم ،خداي نخواسته از اين امور غفلت مي كنيم . ما بايد خودمان را پيروز ندانيم ، بايد درآستانه پيروزي بدانيم ؛ و همين طور هم هست . ما تا آستانه پيروزي رفتيم ، و پيروزي آن روزي است كه تمام ريشه هاي اجانب و تمام ريشه هاي فساد از مملكت ما بريده بشود وقطع بشود؛ و باز نشده است . بنابراين ملت شريف ايران موظف است كه اين نهضت را به همين طوري كه تا اينجا آورده است ، اين نهضت را حفظ كند. و با حفظ وحدت كلمه و باحفظ اين نهضت و غايت نهضت - كه عبارت از اسلام و جمهوري اسلامي بود - با حفظاينها جلو برود. سستي راه ندهيد به خودتان ، سردي راه ندهيد به خودتان ، گمان پيروزي ، گمان پيروزي نهايي نبريد؛ اگر اين گمان برده بشود يا اين اعتقاد پيدا بشود، سستي پيدامي شود. شما بايد خودتان را نيمه پيروز بدانيد و در نيمه راه ؛ و بقيه راه را كه بسيار مشكل است بايد با همت همه ، با همت همه قشرها، بايد ما تعقيب كنيم و به نهايت برسانيم .
جبران خرابيها با همكاري همه اقشار
و آنچه كه باز بايد به اقشار ملت عرض كنم اين است كه ما نمي توانيم خرابيهايي كه واقع شده است و در ظرف اين - تقريبا - بيست و چند سال اخير بيشتر از همه اوقات خرابي به مملكت ما وارد شده است ، نمي توانيم كه اتكال به اين كنيم كه دولت اين خرابيها راجبران كند، دولت فقط نمي تواند. نمي توانيم اتكال كنيم به اينكه روحانيت اين كار راانجام بدهد، روحانيت نمي تواند. نمي توانيم اتكال كنيم به اينكه ادارات دولتي ،فرهنگيان اين كار را انجام بدهند، آنها هم نمي توانند. همان طوري كه در پيشرفت اين مقصد و در پيروزي اي كه تاكنون پيدا كرديم ، در آستانه پيروزي اي كه هستيم ، اينطورنبود كه يك قشر بتواند اين پيروزي را به دست بياورد؛ همه قشرها با هم شدند و همه مسلكها را كنار گذاشتند و با هم پيش رفتند تا اينجا رسيدند. بايد حالا هم با هم پيش برويم ؛ همان طوري كه اين پيروزي پيدا شده است و همه با هم اين راه را طي كرده اند.
اگر بخواهيم از حالا به بعد مشغول ساختن اين ويرانه باشيم ، هيچ يك از اقشار تنهانمي توانند اين ويرانه را بسازند؛ بايد باز همه با هم - تمام اقشار با هم - بايد اين ويرانه رابسازند منتها هر كس در هر محلي هست . كشاورزها در محل كشاورزي كه هستند به كشاورزي خودشان علاقه پيدا بكنند. الان ديگر دستي نيست كه آنها را به فشار وادار به امري بكند يا منافع آنها را بخواهد به واسطه سودجويي خودش بردارد يا به غير بدهد؛امروز كسي همچون كاري نخواهد كرد. كشاورزها بايد به كشاورزي خودشان ادامه بدهند و علاقه داشته باشند، و كشاورزي كه مي كنند در اين برهه از زمان بايد اكثرش وقسم مهمش اين چيزهايي باشد كه غذاي ملت را اداره مي كند مثل گندم ، برنج ، جو،عدس - امثال اينها. از چيزهايي كه - موادي كه - مضر است يا نافع نيست خودداري بكنند، از مثل ، كشت ترياك كمتر بكنند، خودداري بكنند. و از چيزهايي كه نفع خيلي ندارد، درتغذيه مردم دخالت ندارد، از آنها هم خودداري بكنند. و عمده كار را همان مواد غذايي ،عمده كشت را مواد غذايي بكنند كه ما احتياج به خارج ان شاءالله پيدا نكنيم . الان مي دانيدكه ما محتاج به خارجيم راجع به مواد غذايي ؛ بايد ما خودمان اين را جبران بكنيم و اين به همت كشاورزان ماست . و البته دولت هم با كشاورزها بايد همراهي بكند، و همراهي ان شاءالله مي كند.
هشدار به گرانفروشان و محتكران
و همين طور بازار ما بايد يك بازار اسلامي باشد. از قراري كه مكرر به من گفته اند،الان يك دسته اي سودجو در بازار هستند كه اينها قيمتهاي بسيار گران روي اجناس گذاشته اند. اين يك مطلب غيرانساني است ؛ يك مطلبي است كه بايد فكر كنند اينهايي كه مي خواهند حالا سود ببرند، بايد توجه داشته باشند كه اين ملت ، كه اكثرشان عبارت ازاين طبقه پاييني است كه نمي توانند خودشان را اداره كنند، اينها بودند كه ما را رساندند به اين پيروزي . حالا نبايد آن تاجر معتبري كه دخالت در اين امور نداشته است براي اينهاايجاد زحمت بكند. ايام عيد است ؛ اينها احتياج دارند به لباس ، احتياج دارند به خوراك ،احتياج دارند به چيزهاي ديگر. بايد با انصاف رفتار كرد، بايد با اينها با برادري رفتار كرد؛گرانفروشي را كنار بگذارند و احتكار نكنند، نگهداري نكنند براي يكوقتي كه جنس گران بشود و بفروشند. احتكار در غذاها جايز نيست . و همين طور بايد با برادري بابرادران خودشان رفتار كنند و اين پيروزي را از آنها بدانند. شما حالا از قيد آزاد شديد،از قيدوبندها آزاد شديد؛ شما حالا ترس اينكه مثلا سازمان امنيت بيايد شما را چه بكند- و اينها - نداريد لكن ترس از خدا بايد داشته باشيد، ترس از اسلام بايد داشته باشيد؛ بايدمراعات بكنيد اشخاص ضعيف را، بايد همراهي بكنيد با اشخاص ضعيف ، نه اينكه گرانفروشي بكنيد و كالاهاي خودتان را بالا ببريد و مردم را در زحمت [بيندازيد]. اين هم راجع به اين طبقه ؛ كه البته باز مسائل ديگري هست ولي طولاني مي شود. ضرورت تحول فرهنگي
و اما راجع به دولت . در اين آستانه سال جديد، البته دولت مشكلاتش خيلي زياداست و من نمي توانم بگويم اينها تقصيري در كار دارند؛ اينها همه مشغولند ولي مشكلات زياد است . بايد در اين سال جديد عنايت زياد بشود؛ اول به فرهنگ . اين فرهنگ بايد متحول بشود. فرهنگ استعماري فرهنگ استقلالي بشود. بايد معلميني كه در اين فرهنگ يا در تمام قشرهاي اساتيد و - عرض مي كنم - اينها باشد انتخاب بشوند واشخاص صحيح ، سالم . كساني كه جوانهاي ما را تربيت صحيح بكنند نه اينكه يك تربيت انگلي بكنند؛ چنانچه تا حالا بنا بر اين بوده است كه اينها را غربي بار بياورند، غربزده كنند. بايد استقلال داشته باشيد؛ بايد هيچ توجه نداشته باشيد كه در غرب چه مي گذرد.در غرب خيلي بد مي گذرد! شما گمان نكنيد كه در غرب خيلي خبر هست ، خودشان مي گويند "در غرب خبري نيست "! خبرها هست لكن خبرهاي رشد فكري و رشد انساني كم است . شما بايد مستقل باشيد و رشد انساني پيدا بكنيد. بچه ها را، جوانهاي ما را رشدانساني بدهيد. دولت بايد درست توجه بكند كه روسايي را كه انتخاب مي كند براي دانشگاهها، براي مدارس ، معلميني را كه انتخاب مي كنند آنها براي تربيت اطفال ، اينهابايد همه متحول بشود از حال سابق ؛ و كساني كه سابق در خدمت اشخاص بيگانه بودند يادر خدمت طاغوت بودند، حالا ثانيا نيايند و بچه هاي ما را باز به عقب برانند. اين هم يك مطلبي است كه در فرهنگ بسيار مهم است . و بالاخره بايد فرهنگ متحول بشود به يك فرهنگ سالم ، به يك فرهنگ مستقل ، و يك فرهنگ انساني .
مسئوليت دولت و ارتش
در جهت ارتش ، ملت ما موظف است كه از ارتش - الان - حمايت بكند. ارتش راتضعيف نكنيد. ما احتياج به ارتش داريم ؛ ملت احتياج به ارتش دارد. ارتش بايد از طرف ملت حمايت بشود و تقويت بشود لكن ارتش هم بايد ملاحظه كند؛ روساي ارتش بايدملاحظه كنند كه اگر چنانچه يك اشخاصي در بين آنها هست كه در خدمت طاغوت بودهاست و جنايتكار بوده است آنها را، با تدريج و يا به طور ديگر، آنها را كنار بگذارند واشخاص شرافتمند را در راس ارتش يا در مواردي كه بايد به كار بگيرند به كار بگيرند. درانتصاباتشان خيلي دقت بكنند كه انتصابات صحيح باشد؛ چنانچه وظيفه دولت هم همين است . انتصاب استاندارها، انتصاب فرماندارها، همه اين انتصابات ، انتصاب دادگستريها،تمام اين انتصابات بايد بررسي بشود، و تمام آنهايي كه بيشتر در خدمت طاغوت بودند وجرمهاي آنها واضح است و مردم از آنها ناراضي هستند، اينها را انتخاب نكنند و به نارضايتي مردم اضافه نكنند. بايد اينها الان در خدمت مردم باشند. دولت خدمتگزارمردم بايد باشد. مثل سابق نباشد كه "فرمانفرما" بود، حالا بايد "فرمانبردار" مردم باشد، وهمين طور هم هست ؛ و ان شاءالله اميدواريم همين طور هم باشد. در هر صورت قضيه دولت هم ، هم دادگستري ، هم فرهنگ ، هم ساير ادارات بايد تصفيه بشود؛ و بايدخودشان فكر بكنند و انتخاباتشان چه باشد، و يك نحو تصفيه اي در كار باشد كه خائنين كنار گذاشته بشوند و آنهايي كه تا قبل از اين پيروزي آن طرف بودند، همچو كه پيروزي پيدا شد سينه اين طرف را شروع كردند بزنند، اينها را بشناسند و اين فرصت طلبها را كناربگذارند. و بالاخره بايد كه دولت نظارت تام داشته باشد و تمام وزارتخانه ها را درست ،به طور صحيح ، انتخاب اشخاص بكنند، و طرز عمل را يك طرز عمل صحيح قراربدهند. و البته مشغول هستند لكن بيشتر بايد عنايت داشته باشند.
اصلاح امور كارگران و رفع مشكلات آنها
و از امور مهمه اي كه هست وضع كارگرهاست ؛ كه من يك صحبت با كارگرها دارم ويك صحبت با دولت . صحبت با كارگرها اين است كه آنها گمان نكنند كه دولت يا ما درفكر آنها نيستيم ؛ خيال نكنند كه ما الان مي توانيم - بالفعل ، فورا - يك كاري براي آنهاانجام بدهيم و نمي دهيم . اينطور نيست . ما براي طبقه كارگر، براي طبقه كشاورز، براي كارمندهاي جز دولت ، بيشتر از همه مورد نظر ما اينها هستند و براي آنها فكر مي كنيم وعمل مي كنيم . چنانچه راجع به مسكنشان مشغول طرح ريزي هستند كه مسكن درستكنند براي آنهايي كه مسكن ندارند. و قضيه حقوقشان ان شاءالله داده مي شود لكن يك قدري فرصت لازم است . كارگرها بايد يك قدري فرصت بدهند و اينطور خيال نكنند كه دولت الان داراي كذا و كذاست و به آنها عنايت ندارد؛ يا در دست ما مثلا گنجي است كه نمي خواهيم بدهيم به آنها! نخير، دولت هم الان ندارد و ما هم گنجي نداريم ! لكن هم دولت در فكر است و هم ما در فكريم ؛ و لكن بايد يك قدري تدريج باشد تا اموراقتصادي را بتوانند جريان بيندازند. البته كارگرهايي كه كنار هستند، مشغول كار خواهندشد. كارگرهايي كه در كار هستند، اگر در مزدشان و اجرتشان حرفي دارند، اصلاح خواهد شد. همه اينها بتدريج بايد اصلاح بشود.
توجه بيشتر دولت به كارگرها
و اما راجع به دولت . دولت هم بايد راجع به كارگرها بيشتر عنايت داشته باشد و وضع كارگرها را درست در نظر بگيرد. يك قدري عنايت بيشتر بكند كه اين كارگرهاآسوده خاطر بشوند. و من به كارگرها اطمينان مي دهم كه اينطور نيست كه دولت نخواهدبراي شما كاري بكند. حتي الامكان مي خواهند كار بكنند، مشغول هستند. وزير كارمشغول است به اينكه يك ترتيب صحيحي بدهد لكن تدريج لازم دارد. از كارگرهامي خواهم كه تدريج را حفظ بكنند و ملاحظه بكنند، و مشكلات دولت را در نظربگيرند. و از دولت مي خواهم كه در كارها يك قدري بيشتر جلو بروند؛ و همين قدري كه هست ، يك قدري بيشتر جلو بروند و كارها را زودتر درست بكنند. و به كارمندان ، هم اطمينان بدهند و هم عمل بكنند. اين هم راجع به كارمندان و راجع به دولت .
راديو - تلويزيون يك دانشگاه عمومي
يك حرفي هم راجع به اين دستگاه تبليغاتي - تلويزيون و امثال اينها، راديو و اينها -دارم و آن اينكه اين دستگاهها آن وقتي كه در خدمت طاغوت بود، دستگاههايي بود كه يا تقويت طاغوت را مي كردند - به مجرد اينكه پيچ راديو را مي گرفتند "اعليحضرت آريامهر، كذا" شروع مي كردند تبليغات كردن ، تبليغات ميان تهي - و يا مردم را از مسائلاصلي دور مي كردند. بنابراين بود كه راديو - تلويزيون و اينها كه در سطح كشور - در تمام سطح كشور - انتشار پيدا مي كند و مردم با گوششان و چشمشان مسائل را ادراك مي كنند،و آن كسي كه بيسواد است هم در اينجا مي تواند بفهمد [و] آن كسي هم كه باسواد است هست ، اين بسيار اهميت دارد. هم براي آنها بسيار اهميت داشت كه مردم را در سطح وسيعي خواب كنند و غافل كنند و چپاول كنند، و هم حالا كه بحمدالله اسلامي شده است و وظايف اسلامي را مي خواهد عمل بكند. حالا بايد يك فكري براي راديو - تلويزيون بشود كه - چنانچه فكر شده است و مي شود - لكن بيشتر عنايت بشود كه كساني كه دراينجا سابق در خدمت طاغوت بودند و همه فسادها را مي كردند، حالا بايد اينها تصفيه بشوند. كساني كه تا ديروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنراني مي كردند، نمايش مي دادند، همه بساط را درست مي كردند، و حالا آمدند و اظهار اسلام و ديانت مي كنند،از اينها نمي توانيم ما بپذيريم . اين هم بايد تصفيه بشود. راديو و تلويزيون يك دستگاهي است كه هم در طرف تبليغات فاسد اهميت زياد دارد و هم در طرف تبليغات صحيح . اين با آنطوري كه از اول شايد آنهايي كه درست كردند اينها را نظر آموزشي داشتند به اينها،[به ] اين دستگاهها. تمام مطبوعات [هم ] اينطور است منتها اهميت تلويزيون بيشتر ازهمه است ، اهميت راديو - تلويزيون بيشتر از همه است . اين دستگاهها دستگاههاي تربيتي است ؛ بايد تمام اقشار ملت با اين دستگاهها تربيت بشوند؛ يك دانشگاه عمومي است . دانشگاهها دانشگاههاي موضعي است ، اين يك دانشگاه عمومي است يعني دانشگاهي است كه در تمام سطح كشور گسترده است . بايد از آن ، عمل دانشگاه را، به آن اندازه اي كه مي شود، استفاده كرد. بايد اين دستگاه دستگاهي باشد كه بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن كند، تمام را مبارز بار بياورد، تمام را متفكر بار بياورد، تمام اينهارا مستقل بار بياورد، آزادمنش بار بياورد، از غربزدگي بيرون كند؛ استقلال به مردم بدهد.اين از همه چيزهايي كه در اين دستگاهها هست مهمتر است ؛ و اين وظيفه دارد كه با مردم حكم معلم و شاگرد داشته باشد. اشخاص نويسنده ، اشخاص گوينده ، اشخاص فهيم ،اشخاص مطلع در اينجا صحبت بكنند. فرصت به آنها بدهند كه در اينجا صحبت بكنند. زيادند اشخاص كه پيشنهاد اين معاني را مي كنند؛ به اينها بايد فرصت بدهند و آنهاصحبت بكنند. به جاي آن چيزهايي كه به درد ملت نمي خورد يا مضر به حال ملت است ،يك چيزهاي مفيد را به مردم بدهند و يك غذاي مفيدي به مردم بدهند؛ مردم را تغذيه كنند به غذاهاي صحيح سالم . و من اميدوارم كه اين دستگاه هم همان طوري كه وعده كردند كه بتدريج درست بشود، قدم را يك خرده بلندتر بردارند و زودتر ان شاءالله تصفيه بشود و تعديل بشود.
دانشگاه بزرگ اسلامي
و يك عرض هم به همه همجنسهاي خودم . همه همجنسيم لكن آنهايي كه با من صورتا يك صورت هستيم و من به همه ارادت دارم ؛ و آن آقايان علما و روحانيون .آقايان علما و روحانيون وظيفه شان از همه مردم زيادتر است ، سنگين تر است . اينهاموظفند از طرف خداي تبارك و تعالي . الان هم ملت مسلم آنقدري كه به حرف اين طايفه گوش مي دهند به حرف كسان ديگر گوش نمي دهند. بنابراين حجتي است اين ازخداي تبارك و تعالي بر ما كه شمايي كه مردم به شما گوش مي دادند و مردم از شمااطاعت مي كردند، چرا - مثلا - قصور در اين معني داشتيد؟ چرا كم - مثلا - چيزي گفتيد؟ان شاءالله نداشته باشند لكن - خداي نخواسته - اگر در بين بعضيها باشد، وظيفه ما بسيارسنگين است . چه از جهت اينكه تهذيب اين دانشگاه اسلامي - دانشگاه بزرگ اسلامي -كه بايد به دست مراجع بزرگ بشود، و چه باب تعليم و تعلم كه بايد باز تصفيه بشود و به دست بزرگان ما اداره و تصحيح بشود، و چه در كيفيت تحصيل كه بايد تجديدنظر بشود.ما به همه آقايان - با كمال خضوع - عرض مي كنيم كه شمايي كه بايد ارشاد كنيد اين ملت را، بايد مجهز بشويد؛ بايد مجهز به جميع انحاي ارشادات . مردم از شما توقع جميع انحاي ارشادات را دارند.
لزوم تجهيز حوزه ها به ابعاد مختلف
اسلام همان طوري كه ابعاد مختلفه دارد به حسب ابعادي كه انسان دارد اسلام برايانسان آمده است ، براي انسان سازي آمده است ، قرآن كتاب انسان سازي است - همان طوري كه قرآن ابعاد مختلفه دارد حسب ابعادي كه انسان دارد، علما هم بايد ابعاد مختلفه داشته باشند در تعليم ، حسب ابعادي كه اسلام دارد و حسب ابعادي كه انسان دارد. البته يك نفر نمي تواند همه اين ابعاد را جوابگو باشد؛ لكن يك حوزه مركب از ده هزار نفر ياحوزه هاي مركب از - مثلا - سي هزار نفر، اينها مي توانند دسته دسته باشند و هر دسته اي يك بعدي را اداره بكند: يكي جهات عقلي را، يكي جهات سياسي را، يكي جهات اينهايي كه همه در اسلام است ؛ همه اين جهات در اسلام هست و بايد حوزه ها آنطورباشند، مجهز بشوند و همان طوري كه [در] اسلام ابعاد مختلفه هست ، حوزه ها هم ابعادمختلفه داشته باشد: اشخاص مختلف براي هدايت مردم . و اگر چنانچه از اين حوزه هااشخاص صحيح و اشخاص به دردبخور، از اين حوزه ها بلند نشود، جاي ديگر ما توقع بايد نداشته باشيم . بايد اينها همين طوري كه فقه را و انحاي فقه را تعلم و تعليم مي كنند،ساير موارد اسلام را، ساير ابعاد اسلام را هم بايد تحصيل بكنند و بايد تدريس بكنند، واشخاص ارزنده را بار بياورند تا مردم را ارشاد و هدايت بكنند.
صبغه ديني و اسلامي شهادت
و من در اين آخر سال تاسف خودم را از اين شهدايي كه ما داشتيم بايد اظهار بكنم . مابسيار متاسفيم از اين شهدايي كه داديم ، كه مثل اينكه 160 هزار نفر مجروح و [شهيد] -مثل اينكه نوشته بود 160 هزار نفر مجروح و كشته - داشتيم . در هر صورت - هر چه داشتيم - يك نفرشان هم زياد بود. يك نفرشان هم نبايد واقع بشود. لكن حالا شد؛ اماچون كه براي اسلام بود و صبغه ديني و اسلامي داشت نه براي دنيا؛ و لهذا مي آمدندبعض اشخاص و به من مي گفتند كه شما دعا كنيد كه ما شهيد بشويم . اين صبغه ، صبغه دين است ، اسلام است . آني كه ما پيش برديم همين بود. اينطور روحيات بود كه براي شهادت داوطلب بودند يعني از مرگ نمي ترسيدند. همان طوري كه صدر اسلام هم پيشرفت مسلمين همين بود. ما بسيار اشخاص ارزنده را از دست داديم لكن چون براي اسلام بودان شاءالله روح همه آنها شاد است و همه آنها در سعادت و تحت لواي خداي تبارك وتعالي هستند. و براي بازماندگان آنها هم ما دعاي صبر مي كنيم كه خداوند به همه آنهاصبر و اجر و مزد عنايت بفرمايد و در آستانه سال جديد هم ، هم براي آنها طلب مغفرت مي كنيم و هم براي همه ملت طلب سعادت مي كنيم .
و آخر عرض من باز همان است كه ملت ايران ! حفظ بكنيد نهضت خودتان را، حفظبكنيد وحدت خودتان را، حفظ بكنيد جهت اسلاميت خودتان را. مهذب كنيد خودتان را، و ارزش ندهيد به غير ارزنده هاي انساني و به غير اسلام .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
بزرگتر کوچکتر