عنوان : ناسازگاري در ارگانهاي اسلامي و لزوم نظم و هماهنگي در اصلاح امور كشور
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : ساعت 10 صبح 20 خرداد 1359
تاریخ قمری : 26 رجب 1400
جلد : 12
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اظهار نگراني از ناسازگاري و اختلاف در ارگانهاي اسلامي
من در طول اين مبارزه از قبل از 15 خرداد تا وقتي كه بساط شاهنشاهي به هم خورد،هيچ وقت نگران نبودم ؛ براي اينكه من ديدم كه ما مقابل هستيم با يك دستگاه جبار ظالم و اجنبيها و ما هم مكلفيم كوشش بكنيم ؛ براي اينكه اين مسائل تبديل بشود و اگر هم پيش نبرديم ، پيش من هيچ اهميتي نداشت ؛ براي اينكه ، ما به تكليفمان عمل كرده بوديم وپيش خدا مسئوليت نداشتيم . بعضي آقايان هم كه در پاريس مي آمدند و اظهار مي كردندكه نمي شود اين كار انجام بگيرد و شما - مثلا - بخواهيد بعضي اينها را، اجازه بدهيدبعضي اينها بيايند و فلان . بعد از رفتن شاه هم من به آنها مي گفتم كه ما يك تكليفي داريم ، داريم عمل مي كنيم . كساني كه تكليف را عمل مي كند دنبال اين نيستند كه ببينندآيا غلبه مي كنند يا مغلوب مي شوند. ما غلبه بكنيم خوب بهتر، اگر مغلوب هم شديم كه حضرت امير - سلام الله عليه - هم مغلوب شد در جنگ با معاويه ، امام حسين هم كشته شدو مغلوب شد، اما تكليف را عمل كردند و ما هم تكليف را عمل مي كنيم . من در تمام اين طول مدت از باب اينكه مقابله بين ما و دستگاه جبار و كفر و اينها بود نگراني نداشتم ،لكن حالا نگرانم . در وقتي كه ما بنا داشتيم جمهوري اسلامي تحقق پيدا بكند و بحمدالله خيلي چيزهايش هم تحقق پيدا كرد، لكن نگراني من از داخل خودمان است ، از دوجهت كه يك جهتش سبك است ، يك جهتش سنگين . آن جهت سبك اين كارهايي است كه مخالفين ، توطئه ها و دسته بنديهايي كه مخالفين دارند؛ اين چيز مهمي به نظر من نيست . آنكه مهم است اين ناسازگاري است كه در ارگانهاي اسلامي هست ؛ هر جا بروي با هم توافق ندارند. هي دعوت به توافق مي كنند همه ، لكن خودشان هم توافق ندارند. اين موجب نگراني است ؛ براي اينكه ، اين اسباب اين مي شود كه اين كشور به حال تزلزل باقي بماند. و اگر يك مدتي به اين حال تزلزل باقي بماند آسيب از خودش پيدا مي شود؛يعني ، داخل خودش آسيب مي بيند. محتاج به اين نيست كه از خارج بيايند و به ما آسيب برسانند. ما خودمان به جان هم مي افتيم و خودمان را از بين مي بريم . آني كه الان نگراني است اين است كه ما از يك طرف دستمان بسته است ؛ براي اينكه ما بخواهيم انگشت بگذاريم روي افراد، بگوييم اين خرابكار است ، اين خرابكار است ، خوب اين افرادي هستند كه ما نمي توانيم بگوييم اينها خرابكار هستند، اينها اشتباه كارند. و نمي شود حالا مااشخاصي كه - فرض كنيد - استاندارهايي كه در اطراف هستند، يا وزرايي كه در[وزارتخانه ها] هستند، يا اشخاص ديگر، و اينها را بگوييم كه نه با اينها مبارزه كنيم ما،اينها از خودمانند ديگر. ما قبلا مبارزه مي كرديم . مبارزه يا شكست است يا پيشرفت ، و هردويش هم ما برد داشتيم ، اما حالا كه ديگر مبارزه نداريم . ما بايد حالا با هم سازش بكنيم ، تا اينكه اين مملكتي كه اينطور درهم و برهم است و اينطور از همه اطراف به آنهاهجوم هست ، خودمان اين را پيش ببريم ؛ لكن مع الاسف آدم مي بيند كه هر جا دست مي گذارد اختلاف است . اختلاف بين استاندار با كسان ديگر، ژاندارمري با كسان ديگر،ارتش ، پاسدار، چه ، همه . همه بنگاهها، بنگاههايي است كه با هم اختلافات دارند وممكن هم هست كه روي اشتباهات باشد بسياري اش ؛ لكن اشتباه بزرگتر اين است كه اين اشتباه را رفع نكنند كه مطلب واضح اين است . چنانچه به اين حال باقي بمانيم نمي توانم اداره كنيم اين مملكت را، هيچ كس نمي تواند.
نظم و هماهنگي در اصلاح امور
تا يك نظامي در كار نباشد و يك هماهنگي بين قوه ها و بين استانها نباشد، اين مطلب پيش برده نمي شود و مع الاسف اين معنا تاكنون درست بين مردم ، بين آقايان ، بين - عرض مي كنم كه - سردمدارها و دولتمندها، به طور دقيق شناخته هم حتي نشده است ؛ اگر شده است عمل به آن نشده است . اين يك مسئله نيست كه شما حالا بگوييد - فرض كنيد - فلان وزارتخانه يك اشكال دارد. هر وزارتخانه اي كه برويد الان در داخل آن يك افرادي ، اشخاصي هستند كه با هم سازش ندارند و بين آن وزارتخانه و با وزارتخانه ديگر هم ممكن است همانطور باشد و همه دستگاهها الان درهم و برهم است و اين رابايد كي درست كند؟ غير از اين است كه بايد هر كس در هر جا هست آنجا را درست كند.مثلا، فرض بفرماييد شماها كه در شهرستانها هستيد، در استانها هستيد، بايد كوشش كنيدكه اين استاني كه هستيد، آنجا را درستش كنيد، ذهنتان را متوجه نكنيد كه يك جاي ديگر خراب است . اگر بنا باشد كه متشتت بشود ذهن آدم ، شمايي كه استانداريد برويد وبگوييد كه ، در - فرض كنيد - وزارتخانه كجا هم يك همچو اشكالاتي هم هست ، شما كارخودتان را هم نمي توانيد انجام بدهيد. بايد وزارتخانه ها را اشخاصي كه در آن وزراتخانه هستند [اصلاح كنند] بعد كه ان شاءالله مجلس تحقق پيدا كند به وسيله مجلس بايد اينطورمسائل حل بشود و ان شاءالله اميد است كه حل بشود. لكن اين مسئله است كه بايد هر كسي مثلا، يك كسي كه يك اختلافاتي در داخل خانه خودش هست ، اگر بنا باشد كه اين آدم اينجا را كار نداشته باشد، برود سراغ همسايه ها كه ببيند همسايه ها چه جور هست وضعش ، اين نمي تواند خانه اش را اداره بكند. آن كسي كه در خانه اش اختلاف است بايد تمام همش را صرف بكند كه اين اختلاف خانه اش را بردارد و بعد اگر ديد كه يك جاي ديگر هم خرابكاري هست ، خوب كار صحيحي است برود آنجا هم امر به معروف كند.
شما آقايان استاندارها چنانچه آن استاني كه به منزله خانه خودتان است ، تمام توجهتان را هم متوجه به آن بكنيد كه اولا خود استانداري چه اشخاصي در آن هستند،اشخاص همه اشخاص صحيحند يا غير صحيح ، خوب شما خودتان مي توانيد آن اشخاص را تغيير بدهيد. شما به عنوان اينكه در وزارت نفت - مثلا - يك كسي خراب است ، نبايد از كاري كه خودتان الان در استان خودتان هست غمض عين كنيد و برويدسراغ او. شما همه تان - هر فردي در هر مقامي كه هست - ملاحظه كنيد كه آن محلي كه هست - مثل خانه خودتان - اول همان داخل استانداري را ببينيد چه جوري است ، آنها راتصفيه كنيد - بعد جاهاي ديگري كه تحت نظارت شما هست ، مثل فرماندارها و اينها كه هستند. اينها را هم شما بايد وادار كنيد به اينكه درست بكنند. و مسائلي هم كه در - فرض كنيد - وزارتخانه مي گذرد، آقاي كني (1) در وزارت كشور هستند، ايشان آن وزارتخانه راببيند چه جوري است وضعش و اصلاحش بكنند. يك كسي ديگر هم كه در وزارتخانه ديگري است ، باز آن هم دنبال اين بگردد و اصلاح بكند اينان را. اگر هر كسي در هرمحلي كه هست همان محل را اصلاح بكند - مملكت عبارت از همين جامعه است - اگراين جامعه هر كدام در هر محلي هستند، درصدد اين باشند كه اصلاح بكنند كار را، وهمان محلي كه خودشان هستند اين را اصلاحش بكنند، جامعه اصلاح مي شود.
اختلافات و سوء عملكردها منشاء شكست جمهوري اسلامي
در هر صورت آنكه موجب نگراني است اين است كه جمهوري اسلامي شكست بخورد. ما قبلا با طاغوت مقابل بوديم . طاغوت ما را شكست مي داد؛ بسيار خوب ، خيلي جاها طاغوت غلبه كرده است . حالا هم در عالم طاغوت باز غالب است ؛ اما جمهوري اسلامي و جايي كه ما ادعاي اين را داريم كه اين اسلام درش است ، احكام اسلام در آن است ، اين بخواهد شكست بخورد به واسطه اشخاصي كه خودي هستند، فرقي نيست مابين - فرض كنيد - روحانيون همه سرتاسر مملكت ، اگر روحانيين سرتاسر مملكت ، -خداي ناخواسته - يك كاري بكنند كه ضررش به جمهوري اسلامي باشد، دادگاههاي همه مملكت اينها يك كاري بكنند كه ضررش به جمهوري اسلامي برسد، و هكذاوزارتخانه ها و همه جا، اگر اينطور بشود آن وقت ما اسلام را به دست خودمان لطمه زده ايم . آنچه موجب نگراني است اين است كه ما خودمان با فعاليت خودمان اسلام را به هم بزنيم . تا حالا داد مي زديم كه جمهوري اسلامي ، حالا كه جمهوري اسلامي اركانش همه تحقق پيدا كرده است ، محتوايش را ما نتوانيم اسلامي بكنيم ؛ علاوه بر اين هي به همش بزنيم ، هر كسي يك طرف بگيرد آن از آن ور بكشد، اين از آن ور بكشد، هر كسهر وقت صحبت مي كند به ضد آن ديگري صحبت بكند، آن يكي اگر صحبت مي كند برضد آن ديگري صحبت بكند، اين يك مملكت آشفته اي مي شود. همه هم گناه را گردن آن ديگري مي گذارند؛ نه ، گناه گردن همه ما هست ، همه ما مسئول هستيم پيش خدا؛ كلكم راع و كلكم مسئول (2). همه مان بايد مراعات بكنيم و "راع " بكنيم و همه ما مسئول هستيم ازاين كاري كه مي كنيم . نبايد من بگويم كه همه گناهها گردن يك كس ديگر است ، آن هم بگويد كه گردن آن يكي است . نخير، بايد همه مان اعتراف كنيم كه رشيد نيستيم ، رشدنداريم .
رسالت خطير مسئولان در حفظ نظام اسلامي
اين مردم ؛ توده مردم ، مردمي بودند كه ريختند و كارها را انجام دادند. خوب حالا به عهده شماهاست به عهده ماهاست اينكه اينها گرفتند ما نگهش داريم . توده كه ديگرنمي تواند اداره كند مملكت را. توده راه افتاد و همه كارها را توده مردم ، جمعيت مردم انجام داد و سپرد آن را دست شما آقايان . اينهايي كه در راس امور واقع هستند، اينها حالابايد نگهش دارند. اين يك امانت الهي است كه بايد ماها نگهش داريم . اگر بنا باشد كه ماهر كدام در محلي كه هستيم ، هر رئيس كه هست با رئيس ديگرش مخالف باشد، هرقدرتي كه هست با قدرت ديگرش - از تهران گرفته تا سرحدات - اينطوري باشد، يك مملكت هرج و مرجي است كه محتاج به يك قيمي است و بعد هم براي ما قيم معين بكنند. اگر ما خودمان رشيد باشيم و حالايي كه ما پيروز شديم نسبت به اين مسائلي كه تاحالا بوده است ، اگر بنا باشد كه ما رشد نداشته باشيم كه اداره كنيم مملكتمان را، نتوانيم اداره كنيم مملكتمان را، خودمان نتوانيم كه آن چيزي كه امانت دست ماست حفظش بكنيم ، اگر همچو رشدي نداشته باشيم ، خوب محتاج به قيم هستيم ؛ در دنيا مي گوينداينها قيم مي خواهند؛ يك دسته اي هستند قيم مي خواهند، بايد يك كسي بيايد قيمومت كند، يا امريكا باشد يا شوروي باشد. ما بايد از اول متوجه اين معنا باشيم كه خودمانهستيم ، خودمان را گم نكنيم ؛ خيال نكنيم كه نيستيم ديگر، يك دسته ديگر بايد بيايند مارا اداره كنند. الان خوب ، شماها بايد اداره كنيد، شماها كه در استانها هستيد و آقايان ديگري هم كه هستند در استانها. استانها را بايد شما اداره كنيد و شما درستش بكنيد. و باقدرت درستش بكنيد. يك مطلب نقصي پيدا مي شود - البته عرضه مي كنند به مجلس -مجلس درست مي كند اينها را. در هر صورت آني كه موجب نگراني بزرگ است اين است كه ما يكوقتي نهضتمان شكست بخورد؛ شكست شخص چيزي نيست ، كشتن شخص چيزي نيست ، اما نهضت را ما كاري بكنيم كه با اعمال ما اين نهضت به هم بخورد، اين را بايد يك كارش بكنيم .
تفاهم و برادري در اصلاح امور كشور
همه شما، هر كس به كشورش اعتقاد دارد، هر كس به ديانتش اعتقاد دارد، به خدااعتقاد دارد، امروز بايد اين را حفظش بكند و اختلافات جزئي كه بين افراد هست اينها راكنار بگذارند و آنطور نباشد كه تمام هم ما صرف اين بشود كه او را عقب بزنيم ؛ خودم جلو بيايم و آن چه بشود، آن آلوده بشود، آن چه بشود، اين نباشد. همه ما هممان صرف اين باشد كه اگر يك كسي هم خطا مي كند برادرانه بروند بهش حالي كنند كه اين كاردرست نبوده است ، تو بايد چه بكني ، اگر باورش نيامد و ديديد كه آدم صحيحي نيست ،آن وقت بايد به مراكزي كه هستش گفته بشود تا جلويش را بگيرند. در هر صورت ، اين من را نگران كرده ، من مدتهاست كه براي اين جهت نگرانم و به همه آقايان هم اين نگراني را اظهار كردم و گفتم كه ما نمي توانيم كه حالا هم به صورت مبارزه درآييم و بااشخاصي كه داخل در خود جمعيت خودمان هست مبارزه كنيم . مبارزه با خارج ، مبارزه با طاغوت صحيح است ، اما ديگر مبارزه كنيد با خودمان ! . . . با هم بنشينيم تفاهم كنيم ، باهم بنشينيم برادر باشيم ، همه مان اهل يك مملكت ، همه مان اهل يك ملت ، همه مان اسلامي ، ارادت به اسلام داريم . اينطور نباشد كه هي هر كدام بگوييم خير ما اسلامي هستيم و ديگران نيستند، نخير، اگر ما هيچ كداممان كه كارهايي كه محول به خودمان هست آن را به طور صحيح انجام ندهيم ما اسلامي نيستيم ، ما طاغوتيم ؛ طاغوت همعيبش همين بود كه كارها را برخلاف مصالح كشور خودش مي كرد. حالا هم اگر بنا شدكه هر كداممان در يك محلي برخلاف مصلحت كشور خودمان [عمل كنيم ] - آنكه درتهران هست ، آنكه در شهرستان است - اگر بنا باشد اينطور باشد، بايد ما كمر ببنديم به نابودي اين ، نابودي كه نهضتمان نابود بشود. خودمان نابود بشويم هيچ اشكال ندارد،نهضتمان نبايد نابود بشود.
در هر صورت من اميدوارم كه اين مسائلي كه ، اشكالاتي كه داريد خودتان كوشش كنيد براي رفعش . و آني كه ان شاءالله مجلس وقتي كه به كار افتاد، مسائل در مجلس برود واز مجلس ساير جاها الهام بگيرند و قواي اجرايي هم اجرا بكنند تا ان شاءالله همه مسائل حل بشود. اميدوارم كه حل بشود مسائل . در هر صورت حالا من همه اش را روضه خواني نكنم . اينها را به شما عرض مي كنم كه شما اين توده جمعيت سي و چند ميليوني ، اينها قيام كردند و يك قدرت بزرگي را شكستند. قدرتهاي ديگر نتوانستند هيچ كاري بكنند، بااينكه همه به فكر اينند كه اينجا را چه بكنند. دنيا ما را پيروز دانست و الان هم همان امريكايي كه دارد هي - عرض مي كنم كه - عربده مي كشد ديگران الان توي دهان اودارند مي زنند. و هيچ ، از هيچ چيز نترسيد كه شما پيروزيد ان شاءالله و اميدوارم كه با همين پيروزي جلو برويد و كسي نتواند در اين مملكت به شماها تعدي بكند و يك مملكت اسلامي باشد، محتوا اسلامي باشد. كوشش كنيد به اينكه محتوايش را اسلامي كنيد، كارنداشته باشيد كه در - فرض كنيد - بندر و كجا يك مسئله اسلامي نيست . شما همان كاري كه داريد آنجا را اسلامي اش كنيد. اگر ما هر كدام هر جايي كه هستيم آنجا را تصحيح كنيم همه جا درست مي شود ان شاءالله ، و ان شاءالله اميدوارم كه با قدرت و قوت شماهاپيش برويد. و مملكت هم مال خودتان هست ، خودتان اصلاحش بكنيد؛ در مفسده اش و در مصلحتش خودتان هستيد، ديگر يك آقا بالاسري نيست كه بيايد به شما تحكيم كندكه چه باشد. وقتي اينطور شد مملكت مال خودتان ، خانه خودتان است . خانه خودتان رابايد خودتان اداره اش بكنيد. خداوند همه شما را. . . .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- آقاي محمدرضا مهدوي كني ، سرپرست وزارت كشور در كابينه شوراي انقلاب . 2- بحار الانوار، ج 72، ص 38: " هر يك از شما شبان "سرپرست " و هر يك از شما مسئوليد" .
بزرگتر کوچکتر