عنوان : اخطار شديد به مخالفان لايحه قصاص و اعلام ارتداد مخالفين احكام ضروري اسلام
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 25 خرداد 1360
تاریخ قمری : 12 شعبان 1401
جلد : 14
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
منافقانه عمل كردن گروهكها
امروز يك مجمعي است از علماي استان مازندران ، و از علماي اهل سنت ، و ازبرادران مشهد، و شركت واحد، و از قشرهاي ديگري كه اينجا هستند. چون مجمعي است از برادران اهل سنت و برادران تشيع . مسائلي را بايد عرض كنم ، يا درد دلهايي را باشما در ميان بگذارم . من در طول مدتي كه با رژيم منحوس پهلوي مقابله مي كردم تكليفم خيلي روشن بود - تشخيص داده بوديم كه آن رژيم رژيمي است كه بر خلاف مصالح اسلام و مسلمين مشغول كار هست و كشور ما را به سوي امريكا سوق داده است و منافع اين كشور را در جيب دو ابرقدرت كرده است ، و تتمه اي اگر باقي مانده در جيب خود وبستگان خود در بانكهاي خارج از كشور ريخته است . آن روز تكليف ما روشن بود. به عبارت ديگر، تكليف در مقابل يك جمعيتي كه ، يا يك رژيمي كه ، صاف ايستاده بوددر مقابل مصالح كشور و مصالح اسلام عمل مي كرد روشن بود. و ما هيچ باكي از اين نداشتيم كه ملت را سراسر بر ضد آن رژيم تجهيز كنيم و آنچه كه مي توانيم و در توان داريم در خدمت اسلام عمل كنيم و به نظر مي آيد كه عمل كرديم ؛ و شما ملت ايران همه با هم دست به هم داديد و با بانگ "الله اكبر" و با "لا اله الا الله " جمهوري اسلامي راخواستيد، و در پناه جمهوري اسلامي استقلال و آزادي را خواستيد، و بحمدالله جمهوري اسلامي با راي قاطع ملت تصويب شد؛ و دنبال او هم يك مراحلي به طورمعجزه آسا تحقق پيدا كرد و يك حكومت مستقر قانوني در اين كشور متحقق شد. لكن مع الاسف ما الان مقابل يك گروهها و گروهكهايي هستيم كه نه به طور صريح مي آيندبگويند كه ما اسلام را قبول نداريم و قوانين اسلام را قبول نداريم و جمهوري اسلامي راقبول نداريم . تا باز ما تكلفيمان معلوم باشد و همان طوري كه سابق عمل كرديم امروز هم عمل كنيم . و نه آن طور است كه اينها سر جاي خودشان بنشينند و به قوانين مملكت خاضع بشوند و به اسلام و قوانين اسلام خاضع بشوند. بين دو محظور الان [هستيم ]: بااينها معامله محمدرضا بايد كرد؟ يا با اينها باز دعوت به صلح و صفا و دعوت به عمل به قوانين ؟
دعوت جبهه ملي به قيام در مقابل قرآن
من مي خواهم ببينم كه اين راهپيمايي كه امروز اعلام شده است ، اساس اين راهپيمايي چه هست . من دو تا اعلاميه از "جبهه ملي "، كه دعوت به راهپيمايي كرده است ، ديدم . دريكي از اين دو اعلاميه ، جز انگيزه اي كه براي راهپيمايي قرار داده اند، لايحه "قصاص "است . يعني مردم ايران را دعوت كردند كه مقابل لايحه قصاص بايستند. دراعلاميه ديگري كه منتشر كرده بودند تعبير اين بود كه "لايحه غير انساني "! ملت مسلمان را دعوت مي كنند كه در مقابل لايحه قصاص راهپيمايي كنند، يعني چه ؟ يعني در مقابل نص قرآن كريم راهپيمايي كنند! شما را دعوت به قيام و استقامت و راهپيمايي مي كنند درمقابل قرآن كريم . نص قرآن كريم . ضروري مسلمين ، چه برادران اهل سنت و چه برادران شيعي ، ضروري اين است كه اين قرآن از خداست و در قرآن هرچه باشدضروري است كه بايد پذيرفت . قضيه "قصاص " در جاهايي از قرآن تصريح شده است .لايحه قصاص همين مسائل قرآن است . در اين راهپيمايي كه مسلمانها را به اصطلاح خودشان دعوت كرده اند، دعوت كرده اند كه مردم قيام كنند در مقابل قرآن ! مردم قيام كنند در مقابل احكام ضروريه اسلام ! آنهايي كه از بعض جبهه ها هستند، تكليفشان معلوم است . آن ها از اول هم ، از آن وقتي هم كه "جمهوري اسلامي " تاسيس شده است ، مسئلهاسلام پيش آنها مطرح نبوده است . آنچه مطرح بوده است ، اگر راست بگويند، همان ملي گرايي بوده است . و من در اين هم شك دارم ! براي اينكه افرادي كه سر دسته اينهابودند و به ملي گرايي معروف بودند(1) ما ديديم كه بر ضد ملت اينها قيام كردند. الان هم كه در خارج هستند دعوت مي كنند كه بر ضد اين ملت ، قدرتها فعاليت كنند. و اين قدرتهاي بزرگ هم همه جور چيزي دارند! ملي هم دارند؛ مذهبي هم دارند؛ معمم هم دارند. من آن چيزي كه بسيار مورد تعجبم است اين نيست كه در اعلاميه "جبهه ملي "براي لايحه "غير انساني " [به اصطلاح او] قصاص ، يعني حكم غير انساني قرآن ! ، يعني حكم غير انساني اسلام ! ، اعلاميه بدهند و مردم را دعوت كنند كه ايهاالناس بياييد، درمقابل اسلام قيام كنيد و استقامت كنيد. من از آنها همچو توقعي داشتم و دارم . اما بعضي كه اعلاميه دادند و تاييد كردند اين راهپيمائيها را، آيا خوانده اند اين اعلاميه هاي "جبهه ملي " را؟ ديده اند، كه به اين راهپيمايي دعوت كرده اند؟ و يكي از انگيزه هاي آنها اين است كه بياييد مقابل قرآن قيام كنيد؟ منتها لفظش را نگفتند، و واقع صريحش همين است . اگر اينها خواندند اين را، غفلت كردند از اينكه اين راهپيمايي براي مقابله با اسلام است ؛ براي مقابله با جمهوري اسلامي است ؛ و براي مقابله با حكومت اسلام است . من عجالتا كار ندارم كه آيا دولت آقاي رجايي يك دولت فعال است يا نه ، و آيا كارهايي كرده است كه بايد در مقابل او ايستاد يا نه ؛ و كار ندارم به اينكه مجلس شوراي اسلامي آيا يك مجلسي است كه از ملت است يا نه ؛ و كار ندارم به اينكه قوه قضائيه آيا به تكاليفش عمل مي كند يا نه ؛ به اينها من كاري ندارم ؛ و اگر راهپيمايي هم فقط براي راهنمايي مردم بود، آن هم صحبتي نبود، و ممكن بود كه عمل بشود؛ اما راهپيمايي درمقابل اسلام ! در مقابل صريح قرآن ! در مقابل حكم ضروري اسلام ! اين را چه جور تعبيركنيم ؟ باز من كار ندارم به "جبهه ملي "، با اينكه بعض افرادش شايد افرادي باشند كه مسلمان باشند؛ لكن من كار دارم به آن هايي كه پيوند كرده اند با اين جبهه ؛ پيوند كرده اندبا منافقين ؛ پيوند كرده اند با منحرفين . من با اينها كار دارم كه شمايي كه متدين هستيد ومدعي تدين چه توجيهي از اين معنا داريد؟ آيا تكليف شرعي فقط اين است كه در مقابل مجلس و دولت اعلاميه صادر كنيد! در تمام تكليفهاي شرعي كه شما احساس كرديدهمين تكليف شرعي را داريد كه مردم را دعوت كنيد به شورش در مقابل دولت اسلامي ،در مقابل مجلس شوراي اسلامي ؟! نهي از منكر و امر به معروف فقط منحصر است به همين كه دولت اسلامي را نهي و امر بكنيد؛ آن هم با آن كوبندگي ؟! و آن هم دعوت به قيام ؟! آن هم دعوت به شورش ؟! در مقابل اين اعلاميه "جبهه ملي " كه مخالف نص قرآن مجيد است ، در مقابل اين كه مردم را دعوت كرده است به راهپيمايي در مقابل قانون الهي ، تكليف ديگر نداريد شما؟ آقايان تمام تكليفها را به جا آوردند و عمل كردند، فقطيك تكليف مانده و آن جمهوري اسلامي را به هم زدن ؟! تمام تكليفهايي كه بر ما و شمامتوجه است ، چه از قشر نويسندگان و روشنفكران و جبهه ها و نهضتها و سايرين ، تمام تكاليف فقط منحصر به اين شده است كه اين جمهوري اسلامي را در خارج از كشورطور ديگري كه هست نمايش بدهيد، و مردم را دعوت كنيد كه بر خلاف جمهوري اسلامي شورش كنند؟! ديگر همه چيز درست شده است ، فقط اين يكي مانده ؟! در وقتي كه سرتاسر ايران آشوبگران مشغول آشوب هستند، منافقان مشغول فعاليت هستند، و ابتلابه جنگ با قدرتهاي بزرگ داريم ، و مملكت ما آنجا مبتلا به جنگ است و در داخل مبتلا به اين دستجات مختلفي است كه به بهانه اسم شماها در خيابانها مي ريزند و جوانان ما را زخمي مي كنند و گاهي هم مي كشند، اينها نهي از منكر نمي خواهد؟ اينها را دعوت به شورش مي كنيد اين امر به منكر نيست ؟ اين امر به فساد نيست ؟
من بايد متاسف باشم ، من بايد بسيار متاسف باشم ، از اينكه غيب نمي دانم !نمي دانستم در چنته اينها چه هست . من بعضي از اينها را مي پذيرفتم ؛ به ايشان هم محبت مي كردم ؛ ليكن نمي دانستم كه اينها بر ضد قرآن هم قيام مي كنند. من نمي دانستم كه اينهاائتلاف پيدا مي كنند[و] مركز ائتلافشان يك جا است ، و ائتلاف پيدا مي كنند با منافقين كه"شناخت "(2)شان را اشخاصي كه مطالعه كرده اند مي دانند چيست ، ائتلاف كرده اند با اين جبهه ها كه ماسك را از روي صورتشان برداشتند و به طور صريح مردم را دعوت كردندبه اينكه اي مسلمانها بياييد و حكم قرآن را، حكم "غير انساني " قرآن را! ! و لا حول ولاقوه الا بالله . در يك كشور اسلامي اين طور سب بر قرآن و سب (3) بر اسلام در مرئي ومنظر مسلمين بشود، و فلان مقام هم تاييد كند و دعوت به شورش ! در مقابل چه ؟ درمقابل نص صريح قرآن ؟! امروز، دو بعد از ظهر دعوت به راهپيمايي است . به حسب چيزي كه در اعلاميه شان ثبت شده است ، دعوت به راهپيمايي است در مقابل اين حكم "غير انساني " اسلام !
ما با اينهايي كه اظهار دوستي مي كنند و تيشه برداشته اند و به ريشه اسلام مي زنند بايدچه بكنيم ؟ در تمام طول سلطنت رضاخان و محمدرضا يك همچو جسارتي به قرآن كريم نشد. مسلمانها بدانند كه يك راهي الان هست در كار، يك روشي الان هست دركار، كه به طور ناشيگري اينها نقاب را كنار زدند. آنهايي كه در اين راهپيمايي مي خواهندشركت كنند، يا اظهار اين را كردند كه شركت بكنند، يا تاييد كردند اين شركت را، يا مردم را دعوت كردند به اين شركت ، اگر بدانند كه محتواي اين معنا چيست ، واي به حال ملتي كه ملي هايشان اين باشد، و متدينيني هم كه اظهار تدين مي كنند، آن باشد، و سرانشان هم اين ! و اگر ندانسته مي كنند، چه طور اطلاعيه "جبهه ملي " را نديده دعوت مي كنند به اينكه شما هم به دنبال جبهه ملي راهپيمايي كنيد. بازار تهران ببندد و بازار اصفهان هم ببندد و بازارهاي ايران هم ببندند، خيابان ها هم همه ببندند، و همه قيام كنند، استقامت كنند! در مقابل چي ؟ در مقابل لايحه قصاص "غير انساني "! حكم قرآن "غير انساني "!
عهدشكني بني صدر
با اينها ما چه بكنيم ؟ با اين مقدسهايي كه از اينها پشتيباني مي كنند و با هم ائتلافكردند، وبا منافقين هم از اول ائتلاف داشتند، با اين مسلمانهاي نمازخوان ما چه بكنيم ؟اينكه من گفتم درد دل خودمان را بايد در ميان بگذاريم ، براي اين بود كه "سعدي ازدست دوستان فرياد"! ما اين دوست نماها را چه بكنيم ؟ آقايان در هر چه صحبت مي كنندو در هرچه اعلاميه مي دهند، يكي از مطالبشان اين است كه قانون . از اول هم قانون بايد به آن عمل بشود. اين سال هم "سال قانون " اسم گذاشته شد؛ يعني اجراي قانون . آقايان اين همه بساطي كه الان به حسب قانون در ايران بر پا است . مجلس شوراي اسلامي يك مجلسي است كه قانون او را تاييد كرده است ، و شوراي نگهبان آني است كه قانون تعيين كرده ، و دولت هم آني است كه مجلس شورا تعيين كرده ، اين هم دولت قانوني ، قوه قضائيه هم اين است كه قانون تعيين كرده ؛ خوب ، شما اگر واقعا به قانون مي خواهيد عمل بكنيد، و ما هم مي خواهيم كه همه شماها بياييد به قانون عمل كنيد، و آمديد اينجا بنابرهمين هم شد، و بنابراين شد كه ديگر روزنامه هاتان و صحبتهاتان براي تشنج نباشد، آياشما وفا كرديد به عهد خودتان ؟ در اينجا آمديد و قرار داديد به اينكه ، يعني بعد از اينكه مي خواستيد به جنگ هم برويد، به اين منتهي شد كه يك هيات سه نفره اي باشد، يك نفر از طرف آقاي رئيس جمهور، يك نفر هم از طرف آن آقايان ، و يكي هم من تعيين كنم ، (4) اينها حكم باشند. بعد از اينكه حكم رفته است و ديده است و موارد خلاف راديده و يك جايي صحبت كرده است ، در روزنامه هايشان بود كه اين حكميت مثل حكميت ابوموسي اشعري است ! يعني اين سه نفري كه يكيش را خود ايشان تعيين كرده و يكيش را هم مجلس تعيين كرده است ، و آن دو نفر ديگر يعني رئيس مجلس و آن دوتاي ديگر، و يكيش را هم من تعيين كردم و اينها حكميت كردند، نظير آن حكميتي است كه ابوموسي اشعري بر خلاف حضرت امير راي داده ! من فرض مي كنم كه اينهاحكميتي كه كردند مثل حكميت ابوموسي - [است ] من فرض مي كنم كه اين تهمت را بهچند نفر عالم و چند نفر متدين كه يكيش هم خود ايشان تعيين كردند - ما فرض مي كنيم كه اين روزنامه اي كه اين [را] نوشته صحيح است . خوب ، بيايند مثل حضرت امير عمل كنند. حضرت امير در عين حالي كه در فشار ابوموسي را تعيين كرد - نمي خواست تعيين كند. ايشان مي خواست يك كس ديگر را تعيين كند. لكن فشار آوردند دوستان خودش ،همان دوستاني كه بايد حضرت امير از آنها فرياد كند، فشار آوردند كه نه ، ابوموسي براي اين كار خوب است . حضرت ، ابوموسي را تعيين كرد - بعد كه ابوموسي آن حكميت راكرد، همين دوستها مي خواستند نقض كنند! حضرت امير مقاومت كرد و گفت حالا كه -حكم حكم كرده بودند بر ضد حضرت امير، يعني حضرت امير را از خلافت به حسب اين حكميت خلع كردند و معاويه را به حسب اين حكميت نصب كردند - حضرت اميرفرمود كه اين حكميت بوده است ، و ما بايد به آن احترام قائل بشويم . در صورتي كه برضد او بود. خوب ، شما هم كه اين قدر دعوا داريد، خوب ، مثل حضرت امير بشويد. مگراينكه بگوييد اشتباه كردند! ما نمي كنيم - چنانچه گاهي مي گوييد. شما كجا را قبول داريد؟اين آقاياني كه با هم ائتلاف كردند، اين آقاياني كه با اين منافقين ائتلاف كردند، ائتلاف كردند كه مملكت ما را به هم بزنند، ائتلاف كردند كه آشوب بپاكنند؛ شمايي كه ائتلاف كرديد، براي چه ائتلاف كرديد؟ آقايان مي گويند كه اين بازي قبول نيست ، از سر! ديروزمن گفتم اين را كه خوب ، اين را ملت تعيين نكرده يا كرده ؟ اگر ملت تعيين نكرده . خوب ،ببينيد كي تعيين كرده ؟ از كجا آمدند و راي دادند؟ آرا زياد. قانون اساسي را [كه ] آن قدرزياد راي دادند، آن طرفش ، همين منافقين و اينها، راي ندادند. همين موتلفين . همينها.البته نه آن جناح متدينشان . همه اين چيزهايي كه پيدا شده است از آرا همين مردم است .خوب ، شما هي مي گوييد مردم را ما قبول داريم ، مردم را قبول داريم . خوب ، بسيارخوب ، كي هست كه اين مردم را قبول ندارد! اين مردم تعيين كردند. خوب ، قبول داريد،اگر مي گوييد ميزان راي مردم است ؛ خوب ، راي مردم . حالا ائتلاف كرديد كه به ضد راي مردم عمل كنيد؟ ائتلاف كرديد كه مجلس شوراي اسلامي را كنار بگذاريد؟ ائتلاف كرديد كه قوه قضائيه را كنار بگذاريد؟ ائتلاف كرديد دولت را كنار بگذاريد؟اين ائتلاف براي چيست ؟ اين چه ائتلافي است ؟
من از اول يك خلجاني در ذهنم حاصل مي شد راجع به بعضي اينها؛ لكن صبر كردم .صبر كردم و نصيحت كردم . صبر كردم ، و هر وقت اينها آمدند - يعني هر وقت نه - امابسياري اوقات ، آنها را به مسائل اسلامي دعوت كردم ؛ به عمل به قانون دعوت كردم ؛ به حفظ و حراست جمهوري اسلامي دعوت كردم . كم كم آن احساس من زياد شد. تا وقتي كه مي بينم آن جناح منافق در ميدان است و تاييد مي كند. تا وقتي كه مي بينم آن جبهه اي كه بر ضد اسلام است تاييد مي كند. [براي ] من تكليف شرعي است ، تا ديگر، تاييد نكنم .مگر من مي توانم كه يك جرياني كه بر ضد اسلام و بر ضد كشور ما دارد انجام مي گيرد،باز ساكت بنشينم اينجا و بگويم بياييد و با شما صحبت كنم . من اگر احتمال اين معنا رامي دادم كه اينها به اسلام برگردند و به قانون اساسي كه سوگند خورده اند وفادار باشند وقوانين اسلام را قبول كنند، من اگر احتمال اين را مي دادم - براي يك محظوري كه من درآن محظور هستم ، و به خود اين آقايان گفتم آن محظور را - باز آنها را دعوت مي كردم وآنها را وادار مي كردم به اينكه با هم بنشينند و به قانون عمل كنند. لكن بسيار غفلت مي خواهد و بسيار ساده انديشي مي خواهد كه - اين گروههايي كه با هم ائتلاف كردند واين "جبهه ملي " كه بر ضد اسلام مي خواهد راهپيمايي راه بيندازند، و - مسلمانها هم همين بنشينند تماشا كنند كه به ضد اسلام مقاله بنويسند و سب اسلام بكنند و حكم ضروري اسلام را "غير انساني " بخوانند! بعد از اينكه من مي بينم ائتلاف شما با اينهاست [.. . ] خوب ، من با اين جمعيت نمازخوان و متدين چه بكنم ؟ من به اينها علاقه داشتم ،حالا به بعضيشان هم باز علاقه دارم . با اينها ما تكليفمان چيست ؟
توصيه به نهضت آزادي در جدا شدن از معاندين
خوب چرا حسابتان را جدا نمي كنيد؟ من حالا باز عرض مي كنم به شماها حسابتان راجدا كنيد. به مجرد اينكه كمونيستها هم به ضد اسلام است ، آقايان از كمونيستها هم دعوت كردند كه بياييد، بياييد با هم باشيم ! خوب ، "جبهه ملي " تكليفش معلوم است ؛ آنصريحا به ضد اسلام قيام كرده ؛ اما شمايي كه مسلمان هستيد و هيچ گاه نمي خواهيد به ضد اسلام قيام كنيد چرا اين قدر هواهاي نفسانيه زياد شده است كه نمي فهميد داريد چه مي كنيد؟ چرا اين قدر شيطان در نفس ماها سلطنت پيدا كرده است كه چشمهاي ما را كوركرده است و قلبهاي ما را وارونه كرده است ؟ بياييد حساب خودتان را جدا كنيد. آيا"نهضت آزادي " هم قبول دارد آن حرفي را كه "جبهه ملي " مي گويد؟ آنها هم قبول دارند كه اين حكم - حكم قصاص - كه در قرآن كريم و ضروري بين همه مسلمين است ،"غير انساني " است ؟ آيا اين نماز شب خوانها اين را قبول دارند يا نه ؟ شك ندارم كه قبول ندارند. خوب ، اعلام كنيد. چرا ساكت نشسته ايد. مگر نهي از منكر فقط بايد من را نهي كنيد؟ نهي از منكر فقط براي اين است كه دولت را خرد كنيد و مجلس را خرد كنيد و چه ؟با منكر مي خواهيد نهي از منكر كنيد؟! كدام منكر؟ شما مي فرماييد كه [در مقابل ] آن كسي كه دعوت مي كند به اينكه بياييد [عليه ] اين حكم "غير انساني " اسلام راهپيمايي كنيد، مسلمانها بنشينند تماشا كنند سب به رسول الله بشود، سب به قرآن هم بشود؟ اين سب به قرآن است . مسلمانها بنشينند تماشا كنند كه يك گروهي كه از اولش باطل بودند[هر كاري مي خواهند بكنند] - من از آن ريشه هايش مي دانم - يك گروهي كه با اسلام وروحانيت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتي كه مرحوم آيت الله كاشاني (5) ديد كه اينها خلاف دارند مي كنند و صحبت كرد، اينها [اين ]كار كردند [كه ] يك سگي را نزديك مجلس عينك به آن زدند و اسمش را "آيت الله "گذاشتند! اين در زمان آن (6) بود كه اينها فخر مي كنند به وجود او. او هم مسلم نبود. من درآن روز در منزل يكي از علماي تهران بودم كه اين خبر را شنيدم كه يك سگي را عينك زده اند و به اسم "آيت الله " توي خيابانها مي گردانند. من به آن آقا عرض كردم كه اين ديگر مخالفت با شخص نيست ؛ اين سيلي خواهد خورد. و طولي نكشيد كه سيلي راخورد. و اگر مانده بود سيلي بر اسلام مي زد. اينها تفاله هاي آن جمعيت هستند كه حالاقصاص را، حكم ضروري اسلام را، "غير انساني " مي خوانند. ما تكليفمان با آنها خوب تايك حدودي معلوم است . هر وقت هم مصلحت پيدا بشود، روشنش مي كنيم . اما با اين نمازخوانها بايد چه بكنيم ؟ همين نمازخوانهايي كه حضرت امير - سلام الله عليه - من نمي خواهم بگويم من حضرت امير، آنها خوارج . خير، من هم مثل شما يكي از افرادملت هستم - اما اينها همان جمعيتهايي هستند كه حضرت امير در مقابل آنها فشل شدنتوانست كاري بكند.
ثبوت كفر بواسطه غير انساني خواندن حكم خدا
اينكه من مي گويم ، آقايان اهل سنت هستند، آقايان متشيعين هم هستند، علماي استان مازندران هم هستند، علماي اهل سنت هم هستند، خطاب من به همه علماي سرتاسركشور[است ] ، از علماي اهل سنت و از علماي اهل تشيع و همه مراجع اسلام و همه ملت اسلام ، اين ملتي كه از اول قيامش براي اسلام بود، براي قرآن بود، اين ملتي كه در طول چندين سال ، تقريبا دو دهه و اخيرا چند سال ، آن قدر زحمت كشيدند، آن قدر تحمل بليات كردند، و آن قدر جوان دادند و آن قدر خانمانشان به باد فنا رفت ، اينها با صراحت گفتند كه ما جمهوري اسلامي مي خواهيم . جمهوي اسلامي معنايش اين است كه رژيم ،رژيم اسلامي باشد؛ حكومت ، حكومت اسلامي باشد، و قوانين ، قوانين اسلامي . شماخوب [است ] به قانون سابق هم يك نظري بكنيد. قانون سابق كه در صدر مشروطيت تصويب شده بود به وسيله ملت ، و متمم قانون را، با جديت مرحوم شيخ فضل الله نوري ، (7) به آن ضم كردند و ملت به او راي دادند، شما بياييد به آن قانوني كه سابق بود وحالا براي او مي خواهيد سينه بزنيد، و رفيق شفيق شما آن وقت كه مي خواست آشوب كند و در ايران بود، قبل از فرارش ، مي گفت بياييد به قانون عمل كنيد! خوب ، شما هم به اين قانون عمل كنيد. اين قانون مي گويد كه : هر قانوني كه بر خلاف اسلام است قانوننيست . پس قوانين بايد قوانين اسلامي باشد. شما آن را هم كه قبول نداريد! مي گوييد كه قصاص ، اين قانون واضح اسلام ، اين قانون ضروري اسلام ، اين قانوني كه قرآن به آن تصريح كرده است ، اين قانوني كه مصلحت و امنيت كشور را تامين مي كند، شما اين رايك قانون "غير انساني " مي دانيد. شما از ريشه هايتان خراب بوديد! ولي حالا من نظرم بااين جمعيتي است كه اينها را تاييد مي كنند. يك قدر اصلاح كنيد خودتان را آقا! چرابراي دنيا اين قدر دست و پا مي زنيد؟ انسان اين قدر براي دنيا دست و پا بزند كه يك جمعيتي كه قرآن را سب مي كنند و يك جمعيتي كه كمونيستها را دعوت مي كنند براي ضديت با اسلام ، شما تاييدشان بكنيد. شما ناهي از منكر! مفسر قرآن ! (8) خوب ، بياييد درمقابل اينها بايستيد. در مقابل اينها بگوييد اين امري كه گفتند اينها كفر است . اينكه كسي بگويد حكم خدا "غير انساني " است ، اسلام غير انساني است ، اين كافر است . خوب ، شمابياييد اين را بگوييد، فقط نهي از منكرتان اين است كه بعضي از علماي اسلام را شما هي تضعيف كنيد، بعضي از نهادهاي اسلامي را تضعيف كنيد. اين نهي از منكر همه اش خلاصه شده است در همين هر چه اعلاميه مي دهند آقايان و هر چه صحبت مي كنند وهرجا مي روند صحبت مي كنند، هم و غمشان اين است كه اين جمهوري اسلامي به دردنمي خورد! ما حتما بايد يا در آغوش امريكا باشيم تا بتوانيم زندگي كنيم ؛ يا در آغوش شوروي . و چون شوروي الحاد دارد و امريكا موحد است ! و خيلي صحيح است و خوب است ، يا كمتر از او بد است ، ما خوب است كه همراه اينها باشيم . اين چه فكري است كه شماها داريد؟ چرا بايد اين طور باشيد؟
زيادي عقل رجائي از علمش
من بسيار متاسفم ! من بسيار متاسفم ! اينكه مرا به درد دل وادار مي كند، مقابله با اين جمعيت است . مقابله با آني است كه حضرت امير را نگذاشتند كارهايش را انجام بدهد.اگر اينها واقعا اعتقاد به اسلام دارند و لازم مي دانند نهي از منكر كنند، كدام منكري بالاتراز اين است كه كسي بگويد حكم قرآن "غير انساني " است ، و مردم را دعوت كند براي اين ؟ اينها دعوت مي كنند به راهپيمايي بر ضد كي و به طرف كي ، طرفداري از كي ؟طرفداري از آن كه مي گويد كه حكم قصاص يك حكم "غير انساني " است ؟ طرفداري از اين ؟ بايد يك مسلمان طرفداري از اين مسئله بكند؟ من الان هم نمي خواهم با اين دسته اي كه مسلمان هستند، لكن ديد سياسيشان ناقص است ، مع الاسف دانشمند هم هستند [. . . ] در يك جايي هست كه يكي از علما سئوال كرده بود از يك كسي كه شما اين عالم و آن عالم را چه طور مي بينيد. او گفته بود كه اين عالم عقلش كمتر از علمش است .يا گفته بود علمش بيشتر از عقلش است . عقلش كمتر از علمش است . علمش زياد است ؛عقلش كم است . در بعضي از اين اشخاص هم من بايد بگويم كه اينها علم دارند، لكن عقلشان به اندازه علم نيست . اينها عملشان هم معلوم است ، كه به روز خودشان چه آوردند و چه كردند. شما آقاياني كه نهي از منكر را واجب مي دانيد، و واجب هم هست ،جز ضروريات اسلام است ، نبايد اين دوستان خودتان را نهي كنيد كه به ضد قرآن حكم نكنند، دعوت نكنند به ضد قرآن ، آيا مراجع اسلام ، علماي بلاد اسلام ، بايد گوش كننداين مطلب را و هيچ صحبتي نكنند؟ ساكت باشند در مقابل سب قرآن كريم ؟ ساكت باشنددر مقابل كسي كه حكم ضروري اسلام و منصوص كتاب خداي تبارك و تعالي را "غيرانساني " بخواند؟ در مقابل لايحه قصاص دعوت به شورش مي كنند! آقايان دعوت مي كنند مردم را به قيام . قيام بر ضد كي ؟ قيام بر ضد جمهوري اسلامي ؟ اين مردمي كه باخون خودشان جمهوري اسلامي را مستقر كردند حالا بيايند توي خيابانها بگردند وبيفتند به اينكه بياييد ما اين احكام غير انساني را كنار بگذاريم ! اين جمهوري اسلامي به درد نمي خورد! همه اين نهادها همه دروغ و غلط! همه اش ! بياييد بگوييد خوب ، نقص دارد؛ بگوييد قوه قضائيه نتوانسته است عمل كند. خوب ، همراهي كنيد تا بشود. بگوييددولت نمي تواند كه اقتصاد اين ملت را يك روزه درست كند. شما بياييد. درست كنيد.حرف نباشد. شعار نباشد. من هم اينجا مي توانم بنشينيم و بگويم كه ما در يكروزمي توانيم دنيا را به هم بزنيم . نگوييد كه تو نمي تواني . تو هم نمي تواني ! مگر امكان داردكه يك همچو مملكت خرابي كه براي ما گذاشتند، و شما هم هر روز خرابترش كرديد وداريد مي كنيد، هر روز دعوت به خلاف داريد مي كنيد، آرامش را از اين مملكت برديد،مگر امكان دارد كه ديگر آقاي رجايي بتواند اقتصاد اين مملكت را بزودي درستش كند؟ اگر شماها بوديد، تا حالا خرابش كرده بوديد! اين بيچاره ها دارند اينجا درستش مي كنند، اگر شماها بگذاريد. اگر شماها بگذاريد، اينها كوشش دارند مي كنند براي اين كه درست كنند مسئله را. لكن مسئله اقتصاد يك چيزي نيست كه بله ، خوب است كشاورز- اقتصاد آقايان اين است - كشاورزان مشغول كشاورزي بشوند و كارخانه داران مشغول كار بشوند و كارگران مشغول كار بشوند و بيكاران به كار گذاشته بشوند! اينها همه خوب است . شما مي توانيد اين كار را بزودي بكنيد؟. شما مي توانيد يكدفعه بياييد و همه ايران را كشاورزيش را درست كنيد و همه اين بيكارها كه در انگلستانش بيشتر است و درامريكايش بيشتر است - و آنهايي كه قبله گاه شما هستند نتوانسته اند حلش بكنند - شمامي توانيد حلش بكنيد؟ اين گوي و اين ميدان ، بفرماييد! لكن قضيه اين نيست ؛ مسئله اين نيست . مسئله اين است كه نمي خواهند اين چيزها باشد. يك دولتي كه اسلامي باشد و دروزارتخانه اش وقتي مي خواهند بنشينند با هم صحبت كنند، اول قرآن مي خوانند. آخراين هم رسم شد، كه يك مملكتي قرآن بخواند! اين "مرتجعين "، "اين مرتجعين " دروزارتخانه قرآن مي خوانند! شما با اين چيزها بديد. نمي گويم اين دسته متدينش را. من آن دسته متدين را حالا هم عقيده بهشان دارم . در عين حالي كه آنها هم ضربه دارندمي زنند، لكن من آن ها را علي حده مي كنم . و از خدا مي خواهم كه اينها جدا بشوند از آن جمعيتها؛ جدا بشوند و وارد بشوند با ساير مردم . شنا نكنند در مقابل سيل برخلاف سيل ،سيل خروشان ، شنا نكنند. شما يك اشتباه بزرگي داريد و آن اين است كه خيال مي كنيدكه حالا در زمان محمدرضا اگر يك دو تا اعلاميه بر ضدش داديد، مردم به شما علاقه پيدا كردند، حالا هم اگر چنانچه يك اعلاميه به ضد مثلا دولت بدهيد، مردم علاقه پيدامي كنند! شما مقايسه اين دوتاتان غلط بوده است . من كه مي گويم ديد سياسي نداريد، برااين است كه شما حالا براي اينكه خودتان را روي كار بياوريد - من مي دانم كه قضيهخدايي تو كار نيست ! نه من و نه تو! خدايي تو كار نيست . هر چه هست شيطان است ! -خوب ، شما بياييد حسابتان را از اينهايي كه مقابله با اسلام در اطلاعيه شان كردند وكمونيستها را دعوت كردند، و آن كمونيستها [هم ] كه شما دشمن سرسختشان هستيد وامريكا هم دشمن سرسختش است ، شما حسابتان را بياييد جدا كنيد؛ همين امروز. ديرنشده است ؛ همين امروز در راديوي ايران اعلام كنيد به اينكه اين اعلاميه اي كه "جبهه ملي " داده است و مردم را دعوت كرده است كه ، در يكيش دعوت كرده است به اينكه لايحه قصاص و لوايح ديگر، و در يكي ديگرش گفته لايحه هاي غير انساني - كه همين است مقصودش . اينها قرينه اند شما بياييد الان - شماها كه اسلام را قبول داريد و مي دانم قبول داريد. شما نهي از منكر را واجب مي دانيد و مي دانم كه واجب مي دانيد. اگر اين شيطان باطني بگذارد شما را كه عقلتان عمل بكند - شما بياييد همين قضيه را محكوم كنيد. راديوي بعدازظهر را ما باز كنيم ، گوش كنيم ببينيم كه "نهضت آزادي " اعلام كرده است كه اين اطلاعيه "جبهه ملي " كفرآميز است ؛ قرآن را سب كرده است . هي نرويددنبال اينكه رجايي علم ندارد! اين عقلش بيشتر از علمش است . و بعضي از شما علمتان بيشتر از عقلتان است !
ارتداد جبهه ملي
و من نتوانستم ، و مي خواستم و واقعا مي خواستم ، و متاثرم از اينكه با دست خودشان اينها گور خودشان را كندند، من نمي خواستم اين طور بشود. من حالا هم توبه را قبول مي كنم ؛ اسلام قبول مي كند. حالا هم بروند در راديو، بروند در تلويزيون ، توبه كنندبگويند ما تا حالا خطا كرديم ؛ اشتباه كرديم ، مردم را دعوت كرديم به شورش غلط بوده ؛خلاف اسلام بوده ، خلاف قوانين كشوري بوده تاييد كرديم ، ائتلاف كرديم با گروه منافق .
من چندين بار به اين آقا(9) گفتم آقا اين جمعيت تو را به باد فنا مي دهند! اين افراديكه دور تو جمع شده اند، بعضي از اينها، يك گرگهايي هستند كه تو را به باد فنا مي دهند.گوش نكرد. حالا هم دير نشده . آقاياني كه متدين اند اعلام كنند به اينكه اين دعوت به راهپيمايي دعوت بر ضداسلام است - چنانچه صريحش اين است - و آن آقا هم بروندعذرخواهي كنند از ملت ؛ بگويند ملتي كه به من راي داد من مطابق راي آنها عمل نكردم ؛ از حالا به بعد مي كنم . اما اين طور نباشد كه لفظا، مكرر بهشان مي گويم ! لفظا[قبول ] مي كند، لكن [در عمل ] "من نه اين مجلس را قبول دارم ، نه آن قوه قضائيه را قبول دارم و نه آن شوراي نگهبان را قبول دارم و نه اين هيات سه نفري را، كه خودم هم يكيش را تعيين كردم ، قبول دارم و هرچه هست بايد من بكنم ، اين نباشد در كار، سايرين مانعي ندارد"!
اما ما چه بكنيم ؟ من كه مي گويم بايد از دست اين دوستان يك فكري بكنيم . براي اين دوستان يك فكري بكنيم ، كه من نمي خواهم اينها به آن طوري كه خودشان رارساندند برسانند. من نمي خواستم كه وضع اين طور بشود. من نمي خواستم كه اين مردم و اين ملت كه سال اول جمهوري اسلاميشان هست اين طور مشوش بشود خاطرشان ازامثال شماها. من نمي خواستم كه شما ائتلاف بكنيد با منافقيني كه بر ضد اسلام اند، و"شناخت "شان منتشر است . ولي چه بكنم ، خوب ، شما گوش نكرديد به نصيحت . الان هم من نصيحت مي كنم ، اين جمعيت متدين "نهضت آزادي " را، و آقاي رئيس جمهوررا، الان هم من نصيحت مي كنم كه آقا شماها دست برداريد از اين سنگ اندازي جلوي چرخ اسلام ، دست برداريد از اين تضعيف مجلس و تضعيف روحانيت و تضعيف ملت و تضعيف روحيه ملت و تضعيف روحيه ارتش . دست برداريد از اين امور، و بياييد درميدان با برادران ديگرتان بنشينيد؛ شما رئيس جمهور قانوني باشيد؛ روي قوانين عمل كنيد. شما وكلايي هستيد در مجلس ، محترميد، متدينيد؛ جدا كنيد حساب [خودتان ] رااز مرتدها. اينها مرتدند. "جبهه ملي " از امروز محكوم به ارتداد است . بله ، "جبهه ملي "هم ممكن است بگويند كه ما اين اعلاميه را نداده ايم . اگر آمدند در راديو امروزبعدازظهر آمدند در راديو اعلام كردند به اينكه اين اطلاعيه اي كه حكم ضروري مسلمين ، جميعمسلمين ، را "غير انساني " خوانده ، اين اطلاعيه از ما نبوده ؛ اگر اينها اعلام كنند كه از مانبوده ، از آنها هم ما مي پذيريم .
اسلام در رحمتش باز است به روي همه مردم . در تاريخ است كه يزيد از حضرت سجاد پرسيد كه من توبه مي توانم بكنم ؟. ايشان فرمودند كه بله ، در توبه باز است . خوب ،يزيدي كه آن جنايتها را كرده است [. . . ] منتها بعد حضرت سجاد به حضرت زينب ، كه به ايشان عرض كردند آخر اين چه هست ؛ گفت اين موفق به توبه نمي شود! اگر توبه بكندقبول است . يك كسي پيغبر را هم بكشد توبه بكند قبول است ؛ اما موفق به توبه نمي شود.و من هم احتمال مي دهم كه اين آقايان موفق به توبه نشوند! جديت كنند؛ الان وقت هست ؛ وقت باقي است . تا آن وقتي كه پايتان را به گور وارد مي كنند در توبه باز است .رحمت خدا واسع است . بياييد توبه كنيد. بياييد از كارهايي كه كرديد، از دعوت به شورش كه كرديد، از مخالفتهايي كه با اسلام كرديد، بياييد توبه كنيد. برگرديد، توبه همه تان قبول است .
بياييد با هم برادر بشويد، اين مملكت را به پيش ببريد. هي ننشيند و بگوييد كه اين مملكت را دارند خراب مي كنند. آخر كجا، كي دارد خراب مي كند جز شماها؟ كي داردمملكت را خراب مي كند؟ حساب كنيد آخر! ملت بنشينند حساب كنند اين دولتي كه باتمام توانش دارد زحمت مي كشد و دارد راهسازي مي كند و دارد به جنگزدگان كمك مي كند و دارد به جبهه ها كمك مي كند، و عيبش فقط اين است كه مي گويد من مسلمانم !من به غير اسلام هيچ فكر نمي كنم ، شما اين يك عيب را صرفنظر بكنيد! اين دارد ايران رابه هم مي زند؟ اين مجلسي كه خوب ، مردم مي بينند چه قدر اين مجلس تحمل كرده است بار سنگين فحاشيهاي شما را، اينها هم كه دارند زحمت مي كشند، اينها كه علماهستند، به استثناي بعضيها، خوب دارند زحمت مي كشند، اينها دارند خراب مي كنندكشور را؟ آن هم قوه قضائيه اش كه با كمبود فرد، حتي در حوزه هاي علمي كمبود ماداريم ، كمبود قضايي داريم ، دارند شب و روز زحمت مي كشند كه اين كمبود را رفعش بكنند، اينها دارند خراب مي كنند؟دانشگاه اسلامي ، در خدمت ملت
يكي از چيزهايي كه اينها باز برايش سينه مي زنند و "جبهه ملي " هم در اعلاميه اش [آورده اين است كه ] دانشگاه چرا باز نمي شود. هي دانشگاه ! آقا دانشگاه شما را بيرون داده ! اين دانشگاه باز بشود، ده بيست سال ديگر يك عده اي بيايند، همينها هستند، همين كه شماييد! آنها هستيد كه اسلام را هيچ قبول نداريد؛ احكام اسلام را احكام "غير انساني "مي دانيد! ما مي خواهيم يك دانشگاهي درست بشود براي ملت . شما با اسم ملت داريدبه ضد ملت عمل مي كنيد. اين ملت اين جمعيتها هستند كه در خيابانها و در بازارها دارندبراي اسلام زحمت مي كشند؛ براي كشور زحمت مي كشند. ما مي خواهيم يك دانشگاهي باشد كه بعد مثل شما را بيرون ندهد! يك دانشگاهي كه يك آدم متعهد به اسلام را بيرون بدهد. اگر تعهد به اسلام داشته باشد، نه ما را طرف شرق مي كشد، نه ما راطرف غرب مي كشد؛ نه آن ديد تنگ بعضي از شما را دارد كه مي گويد "ما نمي توانيم ".شما تا آن آخر هم "اعليحضرت " را مي خواستيدش ! به من گفتيد ديگر. اينكه نمي توانيدحاشا كنيد. تا آن آخر هم مي گفتيد خوب ، ايشان باشند. اعليحضرت همايوني باشند،حكومت نكنند! شما تا آخر هم اين طور بوديد. بختيار هم تا آخر مي خواستيد! آخر شمانبايد ديگر ما را بازي بدهيد بگوييد كه ما چه ، ما چه . اين "جبهه ملي "، از ميرزاي شيرازي (10) - دريكي از روزنامه هايشان كه من ديدم و بسيار ناراحت شدم - از ميرزاي شيرازي كه قضيه تنباكو را درست كرده ، تا آقاي كاشاني ، تمام علمايي كه در خلال مشروطيت براي اسلام كار كردند، ميرزاي شيرازي براي اسلام كار كرده است ، آقاي كاشاني براي اسلام كار كرده ، شيخ فضل الله كرده ، تمام اينها را به آنها بد گفتند! آن روزنامه جبهه ملي را پيدا بكنيد: ميرزاي شيرازي را متهم كرده به دروغگويي ! شيخ فضل الله را اين قدر فحش داده ! جرم شيخ فضل الله بيچاره چه بود؟ جرم شيخ فضل الله اين بود كه قانون بايد اسلامي باشد. جرم شيخ فضل الله اين بود كه احكام قصاص غير انسانينيست ، انساني است . آقاي كاشاني هم همين طور. جرم اينها همين است كه اينهاعقيده شان اين است كه بايد اسلام در ايران پياده بشود. و شما مي گوييد كه احكام غرب مترقي است . ما بايد احكام مترقي را . . . شما هم رايتان ، همه تان ، مثل آن آقايان حقوقدانهاست كه مقابل قصاص ايستاده اند. منتها آنها اين تعبير فضيح شما را نكردند! ومن گفتم كه در تمام طول سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه سب به اسلام در كار نبوده ، و"جبهه ملي " سب اسلام كرده است .
من از خداي تبارك و تعالي مي خواهم كه همه اصلاح بشوند. ان شاءالله همه به آغوش اسلام برگردند. و نگذارند خداي نخواسته يك وقت چيزي پيش بيايد كه ناگوار باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- شاپور بختيار، آخرين نخست وزير رژيم پهلوي . 2- از كتب منتشره سازمان منافقين براي تبيين مباني جهان بيني آنها.
3- سب : دشنام ، بدگويي . 4- اشاره به آقاياني كه براي داوري درباره اختلافات بين آقاي بني صدر "رئيس جمهور" و آقايان بهشتي ، خامنه اي وهاشمي رفسنجاني برگزيده شدند يعني آقايان : محمدرضا مهدوي كني "به نمايندگي از سوي امام خميني "، شهاب الدين اشراقي "به نمايندگي از سوي آقاي بني صدر" و محمد يزدي "از سوي آقايان بهشتي ، خامنه اي و هاشمي رفسنجاني ". 5- آقاي سيد ابوالقاسم كاشاني ، روحاني سرشناس و موثر در تحولات سياسي اجتماعي دو دهه 20 و 30 ايران ازجمله در ملي شدن صنعت نفت ، وي به رياست مجلس شوراي ملي نيز رسيد.
6- آقاي محمد مصدق ، رهبر جبهه ملي . 7- از علماي بزرگ و از بانيان نهضت مشروطه كه سرانجام در 13 رجب 1327 ه . ق در تهران به دارآويخته شد. 8- اشاره است به آقاي مهدي بازرگان . 9- آقاي ابوالحسن بني صدر. 10- ميرزا حسن شيرازي از مراجع بزرگ شيعه در اوائل قرن 14 هجري كه فتواي معروف خود، موجب لغو قراردادمنعقده بين كمپاني رژي انگلستان با دولت ايران در زمان ناصرالدين شاه شد، وي به سال 1312 ه . ق . درگذشت .
بزرگتر کوچکتر