عنوان : چگونگي تمسك به ولايت اميرالمومنين "ع "
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 4 مهر 1362
تاریخ قمری : 18 ذي الحجه 1403
مکان : تهران ، جماران
مناسبت : عيد غدير
جلد : 18
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
تاسف از فقدان حاملان علوم ائمه "عليهم السلام "
متقابلا من اين عيد بزرگ را به همه حضار و همه ملت ايران و همه مسلمين جهان ومظلومين سرتاسر عالم تبريك عرض مي كنم .
و چه خوب مجلسي است كه در يك همچو روز عيدي صاحبان اصلي انقلاب كه همين طبقه گودنشينان و كشاورزان و كارگران و مجاهدان هستند، در اينجا تشريف دارندو ما از محضرشان استفاده معنوي مي كنيم . آن چيزي كه موجب تاسف است ، اين است كه مجال پيدا نكرد حضرت امير - سلام الله عليه - نگذاشتند مجال پيدا بكند، كه آن حكومتي كه حكومت الله است در دنيا به آن نحوي كه مي خواست ، خود حضرت امير -سلام الله عليه - مي خواست پياده كند تا دنيا بفهمد كه اسلام چي آورده است و چه شخصيت هايي دارد. در آن وقت كه حكومت دست ايشان نبود، كه مجال نبود، آن وقت هم كه حكومت دست ايشان آمد، باز مجال ندادند؛ سه تا جنگ بزرگ در زمان ايشانافروختند و مجال اينكه يك حكومتي كه دلخواه او هست برقرار كند نشد، و اين را مابايد تا آخر ابد از آن متاسف باشيم . اگر يك همچو مجالي براي ايشان پيدا مي شد،الگويي بود آن حكومت براي همه كساني كه مي خواهند به عدالت و به امور الهي قيام كنند، الگو مي شد. ولي تاسف اين است كه نشد، و آن قدري كه شد هم باز نورش متجلي است ، و الان هم همان اثر كمي كه از ايشان مانده است در باب حكومت ، همان اثر كم هم معلوم است كه وضع بايد چه باشد. و تاسف ديگر اينكه مجال پيدا نكرد ايشان كه آن علومي كه در سينه ايشان بود "وهيهنا علما جما" "ان هيهنا علما جما" پيدا نكرد اشخاصي كه حمله آن علم باشند. و بلااشكال آن علمي كه ايشان حمله اش را پيدا نكرده اند، آن علم اسرار ولايت ، اسرار توحيد است . و بايد همه عرفا تاسف بخورند بر اينكه اين مجال براي ايشان پيدا نشد كه آن اسرار را كه بايد افشا كند، افشا بفرمايد. مجال نشده و اين هم جز تاسف هايي است كه بايد خصوصا عرفا و فلاسفه و علما و دانشمندان در اين تاسف روزگار بگذرانند.
معناي تمسك به ولايت اميرالمومنين
و ما در اين روز، اين روز مبارك كه از اعياد بزرگ اسلام است و به حسب نفوس مابالاترين عيد است و نكته اش هم اين است كه اين ادامه نبوت است ، ادامه آن معنويت رسول الله است ، ادامه آن حكومت الهي است ، از اين جهت از همه اعياد بالاتر است . وما در اين روز سعيد يكي از چيزهايي كه وارد شده است اين است كه بگوييم ، بخوانيم :الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه اميرالمومنين و اهل بيته (1).
تمسك به ولايت اميرالمومنين چي هست ؟ يعني ما همين اين را بخوانيم و ردبشويم ؟ آن هم تمسك به ولايت اميرالمومنين در روزي كه ولايت به همان معناي واقعي خودش بوده است ، نه تمسك به محبت اميرالمومنين ، تمسك به محبت اصلا معنا هم ندارد، تمسك به مقام ولايت آن بزرگوار به اينكه گرچه ما و بشر نمي تواند به تمام معناآن عدالت اجتماعي و عدالت حقيقي را كه حضرت امير قدرت بر پياده كردنش داشت ،نمي توانيم ماها و هيچ كس ، قدرت نداريم كه پياده كنيم ، لكن اگر آن الگو پيدا شده بود وحالا هم ما بايد به يك مقدار كمي كه قدرت داريم تمسك كنيم . تمسك به مقام ولايت معنايش اين است كه ، - يكي از معاني اش اين است كه - ما ظل آن مقام ولايت باشيم . مقام ولايت كه مقام توليت امور بر مسلمين و مقام حكومت بر مسلمين است ، اين است كه چنانچه حكومت تشكيل شد، حكومت تمسكش به ولايت اميرالمومنين و اين است كه آن عدالتي كه اميرالمومنين اجرا مي كرد، اين هم به اندازه قدرت خودش اجرا كند. به مجرد اينكه ما بگوييم ما متمسك هستيم به اميرالمومنين ، اين كافي نيست ، اين تمسك نيست اصلش . وقتي كه حكومت الگو قرار داد اميرالمومنين - سلام الله عليه - را در اجراحكومتش ، در اجرا چيزهايي كه بايد اجرا بكند، اگر او را الگو قرار داد، اين تمسك كرده است به ولايت اميرالمومنين . چنانچه او الگو نباشد، يا اينكه تخلفات حاصل بشود از آن الگوي بزرگ ، هزار مرتبه هم روزي بگويد "خدا ما را از متمسكين قرار داده است "، جزيك كذبي چيزي نيست . و مجلس كه از مقامات بلند يا بلندترين مقام كشوري است ،چنانچه الگو قرار داد آن چيزي كه اميرالمومنين مي خواست ، و آن عدالتي را كه آن درهمان برهه كمي كه به او مجال دادند - خيلي كم مجال پيدا كرد - اگر الگو قرار بدهند آن رابراي اينكه احكام را و اموري كه بايد محول به آنهاست به آن نحو اجرا بكنند، به آن نحوتصويب بكنند و دقت بكنند، آن وقت مي شود گفت كه مجلس ما هم از متمسكين به اميرالمومنين هستند. و ما چنانچه مجلس نتواند اين كار را بكند، يا خداي نخواسته نخواهد اين كار را بكند، يا بعض افراد نگذارند كه اين كارها بشود، آن وقت ما نمي توانيم بگوييم كه يك مجلس متمسك به ولايت اميرالمومنين داريم . و هكذا قوه قضائيه ، اگرقوه قضائيه هم تبعيت نكند از آن قضا اميرالمومنين كه "اقضاكم علي "(2) و اگر تبعيت نكنداز قضاوت اسلام ، متشبث به همان قضاوت اسلامي نباشد، آن هم هر چهبگويد ما متمسك هستيم ، بر خلاف واقع است . تمسك وقتي است كه قوه قضائيه هم كارهايي كه مي كنند از روي الگوي علوي باشد كه همان الگوي اسلامي است . و مردم ماهم كه اين دعا را يا اين فقره را مي خوانند آنها هم بايد توجه كنند به اينكه تمسك به ولايت حضرت امير براي آنها تبعيت از مقاصد اوست .
عدم تحمل ظلم و لو به غيرمسلمان
همين طور گفتند كه ما شيعه علي هستيم ، و همين كه گفتند ما متمسك به ولايت اميرالمومنين هستيم ، اين كافي نيست ، نمي شود اين . اين امور، اموري نيست كه لفظي باشد و با الفاظ و با عبارات بتوانيم ما بگوييم تحقق پيدا كرده است ؛ اينها يك امور عملي است ، يك حكمت عملي است اينها. بايد كساني كه مدعي هستند كه ما شيعه اميرالمومنين هستيم ، تبع او هستيم ، بايد در قول و فعل و نوشتن و گفتن و همه چيز تبعيت از او داشته باشند. اگر اين تبعيت نباشد و ما بگوييم كه ما شيعه هستيم ، يك گزافي گفته ايم ، يك لاطايلي گفته ايم .
اميرالمومنين در زمان حكومتش - كه بسيار كوتاه و بسيار با ناگواريها مقابل بود -مي بينيد كه وقتي كه آن نامه را به مالك اشتر مي نويسد چه مسائل مهمي را، مسائل سياسي را، مسائل اجتماعي را، همه چيز را در آنجا ذكر مي فرمايد، با اينكه يك بخشنامه اي براي يك نفر بوده است . يك نامه اي براي يك نفر بوده است و آن اين است كه مي گويد كه -به حسب نقلي كه شده است كه يك خلخال را از پاي يك ذمي در حكومت او درآوردند، - به حسب اين روايت ، مي فرمايد كه اگر انسان بميرد براي اين ، اين ملوم نيست .شيعه اين است كه اينطور باشد نه مثل ما، شيعه اين است كه اگر چنانچه در حكومت اسلامي ، در كشور اسلامي ، ظلم ولو به يك ذمي وارد بشود، آن هم ظلم به همين كمي كه يك خلخال را از پاي يك ذميه درآورند، بگويد كه انسان اگر بميرد ملوم (3) نيست ،ملامت نبايد به او بشود، اينطور اهميت دارد. تكليف به نجات مظلومين از دست كفار
و ما امروز مي بينيم كه در بلاد مختلفه مسلمين ، ظلم هاست كه بر مسلمين داردمي شود. در لبنان آن آتشي كه برافروخته اند، امريكا برافروخته ، و آن لشكركشي اي كه ازطرف امريكا و فرانسه و ساير اذناب آنها براي يك مشت مظلوم شيعه و مظلوم مسلمان در آنجا انجام مي گيرد، ساير مسلمين نشسته اند و تماشا مي كنند. غايت كاري كه امسال حكومت ها كردند اين بود كه عيد نگرفتند. كافي است اين ؟ اين هم يك كاري است ، اماآنها دارند ظلم خودشان را مي كنند، آنها دارند فوج فوج جوان هاي ما را در لبنان وفلسطين مي كشند. آنها دارند در افغانستان آن جنايات را مي كنند. آنها دارند در عراق آن جنايات را مي كنند، و آنها بر ايران آن جنايات را وارد مي كنند. مجرد اينكه امسال ما عيدنداريم ، اين كار را درست مي كند؟ اين تكليف را از دوش اين دولت ها بر مي دارد؟ آنهابا سرنيزه پيش مي آيند و با توپ و تانك پيش مي آيند و مظلومين هم تنها مانده اند و مع ذلك تو دهني دارند به آنها مي زنند، لكن دولت ها نشسته اند تماشا مي كنند، و غايت امراين است كه عيد را نمي گيرند. شما عيد نگيريد، عيد را امريكا مي گيرد، عيد را اسرائيل مي گيرد. بهتر از اين عيد چي كه شماها مرتبه تان به آنجا رسيده كه هيچ كاري از شمانمي آيد الا اينكه عيد نگيريد. چه تاثيري در دنيا دارد اين عيد نگرفتن ؟ آنجائي كه دنبالش مشت هاي گره كرده در مقابل امريكا و در مقابل شوروي و در مقابل صهيونيسم وساير جنايتكاران با مشت هاي گره كرده بايستيد و با آن همه امكاناتي كه داريد مقابله كنيد؛ آن وقت اين عيد نگرفتن هم يك اثري دارد، والا از آن طرف نفت را به رايگان بدهيد به آنها، از آن طرف كمك هاي معنوي را به آنها بكنيد، از آن طرف همه مسلمان ها را در بند خودتان نگه داريد و نگذاريد كه حتي آنها يك كلمه اي بگويند، آن وقت عيد نگيريد، اين عيد نگرفتن چه اثري دارد؟ اينها انحراف است . اينها تعميه (4)است . مي خواهند به ملتهاي خودشان و مسلمين جهان تعميه كنند كه ما الان ايستاده ايممقابل اسرائيل . در مقابل توپ و تانك عيد نگرفتن كاري است ؟ قدرت نداريد شما؟!شما نفت تان را اگر ده روز ببنديد به روي دنيا، دنيا خاضع شما مي شود.
اينها مصيبت هايي است كه بر كشورهاي اسلامي دارد وارد مي شود، و خودشان راهمه پيرو اسلام مي دانند، پيرو دين اسلام مي دانند، لكن آني كه اسلام هست اصلا خبري از آن نيست . اسلامي كه در قرآنش با صراحت مي گويد كه نبايد سلطه جويان عالم ، كفارعالم ، بر مسلمين مسلط بشوند و سلطه پيدا بكنند، شما كوشش مي كنيد به اينكه آنها سلطه پيدا بكنند. الان وضع لبنان چه وضعي است ؟ اين شيعيان لبنان ، اين مسلمان هاي لبنان الان در چه حالي هستند؟ و اين دولت ها مي خواهند باز بسازند با امريكا، از امريكا تبعيت كنندو با اسرائيل بسازند و با امين جميل (5) بسازند. اين سازش چه معني دارد؟ شمايي كه قدرت داريد كه اينها را سرجايشان بنشانيد و نجات بدهيد يك دسته مظلومين را، واسلام هم تكليف دارد بر شما كه مظلومين را نجات بدهيد از دست كفار، آن وقت همه كار شما اين است كه عيد نداشتيد! شما عيد درست مي كنيد براي اسرائيل و براي امريكا.آنها همه روزشان عيد است ، براي اينكه مي بينند در منطقه كاري كرده اند كه اسلام مهاربشود، هيچ نتواند يك قدم جلو بگذارد. آنها هر روزشان عيد است و براي ماها هر روزعزاست .
صدور اسلام با دعوت ، نه با سرنيزه
مايي كه مي خواهيم اسلام در همه جا باشد و مي خواهيم اسلام صادر بشود، ما كه نمي گوييم كه مي خواهيم با سرنيزه صادر بكنيم ؛ ما مي خواهيم با دعوت ، با دعوت به همه جا اسلام را صادر كنيم .
ما مي خواهيم يك الگويي از اسلام در عالم - ولو يك الگوي ناقصي باشد - نشان بدهيم كه همه عقلاي عالم غير از آنهايي كه جنايتكاران بالذات هستند، همه ملت هاي مظلوم بفهمند كه اسلام چي آورده و مي خواهد چه بكند در دنيا. اسلام با اين محرومين ، با اين مظلومين ، با اين گرفتارها مي خواهد چه كند كه اينها را نجات بدهد. و شمادولت هاي خليج و غيرخليج كوشش داريد به اينكه اين اسلام را نگذاريد از ايران يك قدم بيرون بگذارد، ولو اينكه به رغم انف (6) شما، بيرون پا گذاشته است و خواهدگذاشت . مسلمين ، انصافا انسان بايد بگويد كه اين دولت هاي اسلامي ، همه دولت هاي اسلامي ، الا يك معدود بسيار كمي اصلا به اسلام كاري ندارند، اسلام وسيله براي مقام است ، اسلام غير از اين نيست كه وسيله باشد، با لفظ اسلام و با قول به اسلام ، مثل اسلام رضاخاني و محمدرضاخاني ، اسلام اينها اين بود كه قرآن هم طبع مي كردند، و رضاخان مجلس روضه هم داشت و عزاداري هم آن وقت ارتشش مي كردند و همه اينها بود،دسته هم در مي كردند - من خودم ديدم - اما اساس را مي خواست از بين ببرد؛ با اين صورت اساس را مي خواست از بين ببرد. و از او بدتر محمدرضا بود كه روي نقشه كارمي كردند و هر كاري مي كردند براي بردن - اساس است - اساس بود. الان هم حزب بعث عفلقي عراق همين كار را دارد مي كند، حالا ديگر عابد و مسلمان شده اند، لكن عابد ومسلماني كه عبيد زاكاني (7) مي گويد. اساس را اينها از بيخ قبول ندارند. اينها اسلام رامنافي با مقاصد خودشان مي دانند و منافي هم هست . مقاصد آنها اين است كه بزنند وبكوبند و مردم را زير فشار قرار بدهند و غارت كنند و هر چه مردم دارند بگيرند از آنها وبراي خودشان در بانك هاي خارجي انبار كنند، مثل محمدرضا كه كرد اين كار را. اسلام با اين آشنايي ندارد با يك همچنين مطلبي . آنها مي دانند كه اسلام اينطوري نيست ، پس ،اين اساس نبايد باشد.
خدمت به محرومين جلوه ولايت حضرت امير
ما كه اميدواريم كه يك جلوه ولو بسيار ناقصي از ولايت ، ولايت علي - عليه السلام -در كشور ما شده باشد، ما بايد توجه بكنيم ، كافي ندانيم اينكه ما تظاهر مي كنيم و شعارمي دهيم و چه ، اينها كافي نيست . دولت واقعا بايد با تمام قدرت آن طوري كه علي - عليه السلام - براي محرومين دل مي سوزاند، اين هم با تمام قدرت دل بسوزاند براي محرومين ، مثل يك پدري كه بچه هايش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال اين مي رود كه آنها را سير بكند، يك دولت تابع اميرالمومنين بايد اينطور باشد. الحمدلله هستند، خيلي البته من نمي گويم كه كسي مي تواند مثل حضرت امير باشد. خود او هم گفت كه شما نمي توانيد، نمي توانيم هم واقعا، اما اعانت كنيم ما او را به ورع و تقوا، اعانت كنيم به اينكه تا آن اندازه كه مي توانيم . براي همه تا يك اندازه اي قدرت هست كه هم خودش را نگه دارد و هم جمهوري اسلامي را نگه دارد. اين قدرت هاي كوچك وقتي پهلوي هم گذاشته مي شود يك قدرت بزرگ است .
الان چهل ميليون جمعيت ايران يك قدرت اسلامي بزرگ است كه ان شاءالله اگر باهمين وضع باقي باشد، به همين انسجام باقي باشد، طرفداري از دولتشان بكنند،طرفداري از مجلس شان بكنند و پشتيبان باشند براي جنگ هايي كه در اين كشور به بارآورده اند، اگر اينها به همين حال باشند، آن وقت يك پرده اي از مقام ولايت در اين كشور جلوه پيدا كرده است . كوشش كنيد بر اينكه ، كوشش بكنند همه جمعيت ها وارگان ها و همه نهادهاي اسلامي در اينكه اين تبعيت از مرام علي - عليه السلام - را حفظكنند و به پيش ببرند. قانع نشوند به اينكه ما حالا تا يك حدودي چه شده است ، نخير،هيچ قانع نشويد.
پيروزي اسلام به دست گودنشينان و زاغه نشينان
انسان حد ندارد، بي حد است انسان . انسان در معنويات هيچ حدي ندارد، تا آنجايي كه برگردد به مبداء كمال مطلق . در قدرت هم همين طور است . قدرت اسلامي انساني بي حد است . بنابراين ، بايد همه كشور ما به اين توجه داشته باشند كه اگر چنانچه دير بجنبندگرگ ها آنها را مي خورند. اگر به اين قدرتي كه الان در جبهه ها هست و بحمدالله هر روزبراي اسلام پيروزي ايجاد مي كنند، اگر دير بجنبند آن قدرت ها و دير بجنبند اين ملت ، به دنبال آنها گرگ ها از اطراف نشسته اند و فرصت طلبي مي خواهند بكنند كه همه ايران راببلعند، و شماييد كه بايد حفظ بكنيد. و شما گودنشينان و زاغه نشينان كه به ما منت داريد وبراي اسلام پيروزي ايجاد كرديد، و شما عزيزاني كه سلامت خودتان را براي اسلام ازدست داديد - و ما همه مرهون زحمات شما هستيم - بايد توجه بكنيد كه اين وحدت الهي محفوظ باشد. شياطين نيايند و وسوسه ايجاد كنند كه حالا هم چيزي نشده است . اين شياطين مي خواهند آني كه بشود اين است كه باز مجالس رقص زمان محمدرضا ومجالس - نمي دانم - عيش و عشرت آن وقت و سينماهاي آن وقت باشد. البته اين نشده ونمي شود هم . آنهايي كه مي گويند كه اين كشور باز چيزي نشده است ، مثل آن وقت وبدتر از آن وقت است ، براي اين است كه در نظر آنها بدتر است . آنها مي خواهند آن طورباشد، آنها مي خواهند كه در همه كشور ما مسكرات مثل آب جريان داشته باشد، آنهامي خواهند فحشا در همه جا باشد، آنها نيست ، البته آنها هم ناراضي هستند. لكن شماگودنشين ها، شما زاغه نشين ها، شما كشاورزان ، شما كارگرها كه بنيه اين كشور هستيد، واساس اين كشور هستيد، توجه كنيد كه شياطين وسوسه نكنند به شما، شما را در كارهايتان سست نكنند.
شما مي بينيد كه در همين مدت كوتاه چه كارهايي در ايران شده است . همين قضيه نشت نفت و آن موشك هاي حزب بعث كه اين كار را، اين جنايات را كرد، و بعد هم دردنيا آن همه بساط در آوردند و به گردن ما هم مي گذاشتند، آن همه بساط درست كردند،تبليغات كه بايد همه جمع بشوند چه بكنند، بايد يك صندوق بين المللي پيدا بشود و چه بكند و امريكا بايد بكند، و انگلستان مثلا و امثال اينها. اين جوان هاي ما كه متعهد به اسلام هستند و فهميده اند كه خودشان بايد براي خودشان كار بكنند، اينها اين كار را كردند.حالا آنها بنشينند در خارج هر چي مفت مي خواهند بگويند. اينها اين معجزه را كردند،پس مي توانيد بكنيد. كارخانه ها را راه انداخته اند همين رفقا، همين دوستان ، همين زاغه نشينان ، همين كارگران ، مي توانيد همه كارها را انجام بدهيد، لكن بايد يك لحظه از خداغافل نباشيد.
غفلت از مبداء قدرت ، انسان را به هلاكت مي رساند. مبداء قدرت ، اوست و همه چيز به دست اوست و ما چيزي نيستيم . ما شكر مي كنيم كه خداي تبارك و تعالي به ما عنايت كرده است و از قدرت لايزال خودش يك ذره اي ، يك جلوه مختصري در اين كشوربذل كرده است ، عنايت كرده است .
خدمات دولت و مجلس به مردم
و امروز قدرت شما يك قدرت الهي آسيب ناپذير است مادامي كه همين طور باشيد.مادامي كه تحت تاثير اين تبليغات نباشيد كه يك چيزي كم است ، يك چيزي چي .خوب ، شما نمي دانيد كه در وقتي كه جنگ است ، جنگ داخلي است ، جنگ خارجي است ، همه چيز هست ، محاصره اقتصادي است ، همه كشورها با ما مخالف هستند، همه قدرت هاي بزرگ به ضد ما هستند و دولت را در آن مضيقه گذاشته اند؛ مع ذلك دولت تاكنون يك شاهي قرض نكرده و دارد كارها را انجام مي دهد، و مجلس با قدرت خودش دارد قوانين را كه به صلاح مسلمين و اسلام است و قوانين اسلامي است دارد طرح مي كند و دارد تصويب مي كند، و قدرت هاي ديگر مشغول به تعمير اين كشور هستند و تاكنون بسيار كارهاي مهمي كرده اند، ولو اينكه كم گفته اند و لكن زياد كرده اند. اين براي اين است كه يك كشوري است احساس كرده است كه خودش بايد سرپاي خودش بايستد، اين احساس وقتي كه در جمعيت پيدا شد، اين معجزات هم دنبالش است . و آن وقت ما را اينطور كرده بودند كه احساس اين بود كه نمي شود، نمي توانيم ، بايد از خارج بيايند، همه چيز ما از خارج است ، سر تا قدممان بايد فرنگي بشود، احساس اين بود. وقتي احساس اين بود، افكار جامد شده بود، يعني افكار رفته بود دنبال اينكه ما نمي توانيم وبايد ديگران دست ما را بگيرند. ديگران هم دست شما را نمي گرفتند، ديگران مال شما رامي گرفتند، خزائن شما را مي گرفتند. امروز احساس اين است كه مي توانيم ، اين احساس ،توانايي مي آورد، اين احساس افكار را متوجه و متمركز مي كندكه هركسي در هرجايي هست كار بكند، در هر جايي هست خدمت بكند - تا - اين احساس مادامي كه هست ، شما به پيش مي رويد.
و من اميدوارم كه اين احساس هميشه باشد و هميشه كشور شما به پيش برود، و يك روزي باشد كه هر چيزي كه هر جا درست مي كردند خود شما هم درست بكنيد. خداان شاءالله همه شما را از مواليان ائمه اطهار و از شيعيان علي بن ابيطالب - سلام الله عليه -قرار بدهد و دشمنان شما را ان شاءالله يا آدم كند يا از بين ببرد.
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- "سپاس خدايي را كه ما را از متمسكين به ولايت حضرت علي و اهل بيت او "ع " قرار داد. "2- "مانند علي "ع " قضاوت كنيد". 3- ملوم : ملامت شده ، مورد نكوهش قرار گرفته4- تعميه : نابينا كردن ، پوشيده ساختن معني . 5- امين جميل ، رئيس جمهور فالانژ لبنان . 6- به رغم انف : به خاك ماليدن بيني ، عاجز كردن ، به حال ناتواني درآوردن .
7- عبيد زاكاني : "وفات در حدود 772 هجري - قمري " نظام الدين عبيدالله زاكاني از شاعران هجو سرا و نويسندگان معاصر حافظ. او داراي آثار فراواني شامل قصايد، غزليات ، اشعار هزليه است كه معروفترين آنها عبارتند از: عشاقنامه ،اخلاق الاشراف ، ريش نامه و موش و گربه است . در كتاب "موش و گربه " مسئله مسلمان نمايي در قالب يك داستان طنزبه خوبي تشريح شده است .
بزرگتر کوچکتر