خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - برداشتهاي مختلف از انتظار فرج - صبح 14 فروردين 1367

عنوان : برداشتهاي مختلف از انتظار فرج
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 14 فروردين 1367
تاریخ قمری : 15 شعبان 1408
مناسبت : ميلاد حضرت مهدي "عج "
جلد : 21

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
انتظار فرج و معناي صحيح آن
اين عيد سعيد ان شاءالله ، بر همه مسلمين جهان ، مستضعفان عالم و خصوصا ملت ما،مبارك باد. آنچه كه امروز مي خواهم به عرضتان برسانم برداشتهايي كه از انتظار فرج شده است ؛ بعضي اش را من عرض مي كنم . بعضيها انتظار فرج را به اين مي دانند كه درمسجد، در حسينيه ، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان - سلام الله عليه - را از خدابخواهند. اينها مردم صالحي هستند كه يك همچو اعتقادي دارند. بلكه بعضي از آنها راكه من سابقا مي شناختم بسيار مرد صالحي بود، يك اسبي هم خريده بود، يك شمشيري هم داشت و منتظر حضرت صاحب - سلام الله عليه - بود. اينها به تكاليف شرعي خودشان هم عمل مي كردند و نهي از منكر هم مي كردند و امر به معروف هم مي كردند،لكن همين ، ديگر غير از اين كاري ازشان نمي آمد و فكر اين مهم كه يك كاري بكنند،نبودند.
يك دسته ديگري بودند كه انتظار فرج را مي گفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اينكه در جهان چه مي گذرد، بر ملت ها چه مي گذرد، بر ملت ما چه مي گذرد؛ به اين چيزها ما كار نداشته باشيم ، ما تكليف هاي خودمان را عمل مي كنيم ، براي جلوگيري ازاين امور هم خود حضرت بيايند ان شاءالله ، درست مي كنند؛ ديگر ما تكليفي نداريم .تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كاري به كار آنچه در دنيا مي گذرد يا درمملكت خودمان مي گذرد، نداشته باشيم . اينها هم يك دسته اي ، مردمي بودند كه صالح بودند.
يك دسته اي مي گفتند كه خوب ، بايد عالم پر [از] معصيت بشود تا حضرت بيايد؛ مابايد نهي از منكر نكنيم ، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كاري مي خواهند بكنند؛گناه ها زياد بشود كه فرج نزديك بشود.
يك دسته اي از اين بالاتر بودند، مي گفتند: بايد دامن زد به گناهها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت - سلام الله عليه - تشريف بياورند. اين هم يك دسته اي بودند كه البته در بين اين دسته ، منحرفهايي هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهايي هم بودند كه براي مقاصدي به اين دامن مي زدند.
يك دسته ديگري بودند كه مي گفتند كه هر حكومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود،اين حكومت باطل است و بر خلاف اسلام است . آنها مغرور بودند. آنهايي كه بازيگرنبودند، مغرور بودند به بعض رواياتي كه وارد شده است بر اين امر كه هر علمي بلند بشودقبل از ظهور حضرت ، آن علم ، علم باطل است . آنها خيال كرده بودند كه نه ، هر حكومتي باشد، در صورتي كه آن روايات [اشاره دارد] كه هر كس علم بلند كند با علم مهدي ، به عنوان "مهدويت " بلند كند، [باطل است . ]
حالا ما فرض مي كنيم كه يك همچو رواياتي باشد، آيا معنايش اين نيست كه تكليفمان ديگر ساقط است ؟ يعني ، خلاف ضرورت اسلام ، خلاف قرآن نيست اين معناكه ما ديگر معصيت بكنيم تا پيغمبر بيايد، تا حضرت صاحب بيايد؟ حضرت صاحب كه تشريف مي آورند براي چي مي آيند؟ براي اينكه گسترش بدهند عدالت را، براي اينكه حكومت را تقويت كنند، براي اينكه فساد را از بين ببرند. ما برخلاف آيات شريفه قرآن دست از نهي از منكر برداريم ، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان رابراي اينكه حضرت بيايند؟ حضرت بيايند چه مي كنند؟ حضرت مي آيند، مي خواهندهمين كارها را بكنند. الان ديگر ما هيچ تكليفي نداريم ؟ ديگر بشر تكليفي ندارد، بلكه تكليفش اين است كه دعوت كند مردم را به فساد؟ به حسب راي اين جمعيت ، كهبعضيشان بازيگرند و بعضيشان نادان ، اين است كه ما بايد بنشينيم ، دعا كنيم به صدام . هركسي نفرين به صدام كند، خلاف امر كرده است ؛ براي اينكه حضرت دير مي آيند! و هركسي دعا كند به صدام ؛ براي اينكه اين فساد زياد مي كند، ما بايد دعاگوي امريكا باشيم ودعاگوي شوروي باشيم و دعاگوي اذنابشان از قبيل صدام باشيم و امثال اينها تا اينكه اينهاعالم را پر كنند از جور و ظلم و حضرت تشريف بياورند. بعد حضرت تشريف بياورند،چه كنند؟ حضرت بيايند كه ظلم و جور را بردارند؛ همان كاري كه ما مي كنيم و ما دعامي كنيم كه ظلم و جور باشد! حضرت مي خواهند همين را برش دارند. ما اگر دستمان مي رسيد، قدرت داشتيم ، بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم . تكليف شرعي ماست ، منتها ما نمي توانيم . ايني كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مي كنداز عدالت ؛ نه شما دست برداريد از تكليفتان ، نه اينكه شما ديگر تكليف نداريد.
ما تكليف داريم كه ، ايني كه مي گويد حكومت لازم نيست ، معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتي نباشد، نظام در يك مملكتي نباشد، آن طور فساد پر مي كند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست . آني كه مي گويدحكومت نباشد، معنايش اين است كه هرج و مرج بشود؛ همه هم را بكشند؛ همه به هم ظلم بكنند براي اينكه حضرت بيايد. حضرت بيايد چه كند؟ براي اينكه رفع كند اين را.اين يك آدم عاقل ، يك آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سياست اين كار را نكرده باشد كه بازي بدهد ماهارا كه ما كار به آنها نداشته باشيم ، آنها بيايند هركاري مي خواهند انجام بدهند، اين بايد خيلي آدم نفهمي باشد!
قدرتهاي بزرگ و تبليغ معناي غلط از انتظار
اما مسئله اين است كه دست سياست در كار بوده ؛ همان طوري كه تزريق كرده بودندبه ملتها، به مسلمين ، به ديگر اقشار جمعيتهاي دنيا كه سياست كار شماها نيست ؛ برويدسراغ كار خودتان و آن چيزي كه مربوط به سياست است ، بدهيد به دست امپراتورها.خوب ، آنها از خدا مي خواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومتو به دست ظلمه ، دست امريكا، دست شوروي ، دست امثال اينها و آنهايي كه اذناب اينهاهستند و اينها همه چيز ما را ببرند، همه چيز مسلمانها را ببرند، همه چيز مستضعفان راببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد، اين يك حرف ابلهانه است ، منتها چون دست سياست در كار بوده ، اين اشخاص غافل را، اينها را بازي دادند و گفتند: شما كار به سياست نداشته باشيد، حكومت مال ما، شما هم برويد توي مسجدهايتان بايستيد نمازبخوانيد! چه كار داريد به اين كارها؟
اينهايي كه مي گويند كه هر علمي بلند بشود و هر حكومتي ، خيال كردند كه هرحكومتي باشد اين برخلاف انتظار فرج است . اينها نمي فهمند چي دارند مي گويند. اينهاتزريق كرده اند بهشان كه اين حرفها را بزنند. نمي دانند دارند چي چي مي گويند. حكومت نبودن ، يعني اينكه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند،برخلاف نص آيات الهي رفتار بكنند. ما اگر فرض مي كرديم دويست تا روايت هم دراين باب داشتند، همه را به ديوار مي زديم ؛ براي اينكه خلاف آيات قرآن است . اگر هرروايتي بيايد كه نهي از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد. اين گونه روايت قابل عمل نيست . و اين نفهمها نمي دانند چي مي گويند، هر حكومتي باشد حكومت [باطل ] است ! بلكه شنيدم بعضي از اشخاص گفته اند كه خوب با اين وضعي كه هست ،الان در ايران هست ، ديگر ما نبايد تهذيب اخلاق بكنيم ؛ ديگر غلط است اين حرفها!چيري نيست ديگر حالا؛ حتما بايد استاد اخلاق در يك محيطي باشد كه همه مردم فاسدند، شرابخانه ها همه بازند و - عرض مي كنم كه - جاهاي فساد همه بازند! اگر يك جايي باشد كه خوب باشد، آنجا ديگر تهذيب اخلاق لازم نيست ، نمي شود، باطل است !اينها يك چيزهايي است كه اگر دست سياست در كار نبود، ابلهانه بود، لكن آنهامي فهمند دارند چي مي كنند. آنها مي خواهند ما را كنار بزنند.
بله ، البته آن پر كردن دنيا را از عدالت ، آن را ما نمي توانيم [پر] بكنيم . اگرمي توانستيم ، مي كرديم ، اما چون نمي توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است . شما يك نقطه هستيد در عالم . عالم پر از ظلم است . ما بتوانيم جلوي ظلم رابگيريم ، بايد بگيريم ؛ تكليفمان است . ضرورت اسلام و قرآن [است ، ] تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم . اما نمي توانيم بكنيم ؛ چون نمي توانيم بكنيم ، بايد اوبيايد تا بكند. اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم ، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت - سلام الله عليه - در هرصورت ، اين مصيبتهايي كه هست كه به مسلمانها وارد شده است و سياستهاي خارجي دامن بهش زده اند، براي چاپيدن اينها و براي از بين بردن عزت مسلمين [است ]. وباورشان هم آمده است خيليها. شايد الان هم بسياري باور بكنند كه نه ، حكومت نبايدباشد، زمان حضرت صاحب بايد بيايد حكومت . و هر حكومتي در غير زمان حضرت صاحب ، باطل است ؛ يعني ، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بيايددرستش كند! ما درستش مي كنيم تا حضرت بيايد.
ان شاءالله ، خداوند اصلاح كند اينها را. و اميدوارم كه خداوند اين روز را بر همه ما، برهمه شما مبارك كند و دست ظالمها را كوتاه كند و قدرت بدهد به ملتهاي مظلوم براي سركوب كردن ظالمها.
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 164,855,019