عنوان : توطئه دشمن بر ضد فرهنگ و روحانيت - سقوط اخلاقي غرب
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 20 خرداد 1358
تاریخ قمری : 15 رجب 1399
جلد : 8
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
تفاوت نهضت اسلامي با حركت ملي
اين از خصوصيت نهضت اسلامي است كه همه قشرها در خدمت صادقانه ، نه خدمت به حسب وظيفه ظاهري ، بلكه همه ، يك وظيفه الهي براي خودشان احراز كردند و يك خدمتي همه [به ] جامعه كردند كه شما كاركنان آمار هم از همان جمعيت هستيد. يعني همه و همه ، براي اسلام . اگر اين يك نهضت ملي بود، نه شما اينقدر فعاليت مي كرديد ونه ما و نه ساير ملت . ملت اسلام را مي خواهد، ملت كشور خودش را هم كه مي خواهدبراي اسلام است . از بچه هاي كوچك تا پيرمردها همه فرياد اسلام مي زدند. و اين نهضت براي همين صبغه اسلامي اش ، و براي همين كه مقصد اسلام بود و قيام بر ضدطاغوت ، قيام بر ضد كساني كه اسلام را مي خواستند بشكنند و كارهايي كردند كه اسلام را مي خواستند به فراموشي بسپارند، يك قيامي بود كه خداي تبارك و تعالي مدد فرمودكه شما جمعيتي كه همه متفرق بوديد، همه از هم جدا بوديد، همه با هم مجتمع شديد؛ارتشيها كه بر ضد ما بودند متصل شدند؛ آنهايي كه اصلش كاري به اين مسائل نداشتندوارد شدند؛ آنهايي كه اگر كار داشتند كم كار بودند پر كار شدند؛ و همه با هم يك مقصد.همه با هم يك مقصد. يعني از مركز تا شعاع آن طرف ، تا آخر مملكت ، از آن طرف هم تا آخر از اين طرف ، و از آن طرف هم تا آخر، همه با هم يك چيز مي گفتند. يعني دربيابانها هم اگر شما مي رفتيد از يك چوپان مي پرسيديد كه تو چه مي خواهي ؟ مي گفت كه جمهوري اسلامي . اين يك مسئله الهي بود؛ خدايي بود. يعني خدا تاييد كرد شما را. رحمت الهي در انقلاب اسلامي
و اين را خيلي براي خودتان و براي خودمان افتخار مي دانيم كه در يك مرحله اي كه مملكتي رو به نابودي داشت مي رفت ، اسلام رو به فراموشي مي خواست برود، در يك همچو مرحله اي خداوند عنايت كرد و دست رحمتش را دراز كرد به طرف ملت ؛ و ملت همه با هم ، هركس از هر جا، مي آيد داد مي زند كه اسلام ؛ طاغوت نه ، رژيم نه . اين يك مطلبي نبود كه يك كسي بتواند خودش درست كند؛ اين را خدا درست كرد. از اين جهت كه دست خدا در كار است ، بايد شما و ما و همه ، كاري بكنيم كه اين دست رحمت بسته نشود؛ از روي سر ما برداشته نشود. و آن كار اين است كه همان طوري كه تا حالا همه باهم بوديم و يدالله مع الجماعه ، (1) و همه براي خدا بود و خداي تبارك و تعالي عنايت فرمود، حالا هم توجه به يك گرفتاريهاي شخصي عجالتا نكنيم . الان هم توجهمان به همان مقصد باشد كه اين جمهوري اسلامي كه حالا لفظش آمده است ، معنا و محتوايش باز نيامده شما مي بينيد كه در همه ادارات ، در فرهنگ ، در دادگستري ، در ساير جاها، بازيك صبغه اسلامي پيدا نكرده است كه ما اسمش را بگذاريم يك جمهوري اسلامي . ماراي داديم به جمهوري اسلامي ؛ شما هم راي داديد، به جمهوري اسلامي ؛ الان جمهوري اسلامي است در ايران ؛ اما محتوايش تا حالا تحقق پيدا نكرده ؛ يعني در هراداره اي كه برويم ، باز يك رنگ و بويي از سابق مي بينيم . و ما مي خواهيم اين رنگ و بوبرود؛ شسته بشود.
نخستين هدف طاغوت ، كوبيدن فرهنگ و روحانيت
و در راس همه چيزها، همان طوري كه اشاره كرديد، فرهنگ است . فرهنگ ما كه حالا مي شود گفت از اولي كه وجود پيدا كرد، اين مدارس وجود پيدا كرد، از اول ، آن مخالفين ما توجه به آن داشتند. براي اينكه آنها مي دانستند كه هرچه پيدا بشود از فرهنگ بايد پيدا بشود. دو جناح بود كه اين دو جناح بيشتر از هر چيزي مورد توجه مخالفين مابود؛ مخالفين اسلام بود: يكي جناح "روحانيت "؛ يكي جناح "فرهنگ ". اين دو تا قوه رااينها مي ديدند كه اين دوتاست كه مي توانند يك مملكتي را استقلال به آن بدهند واداره اش كنند ولهذا در هر دوي اينها كارشكني كردند. در فرهنگ برنامه هايي كه درست كردند برنامه هايي نبود كه درست به درد ما بخورد. در روحانيت ، كوبيدند روحانيت رادر هر نوبت .
از زماني كه رضاخان آمد، جز يك چند صباحي كه مي خواست بازي بدهد مردم را واظهار ديانت كرد و اظهار چه كرد، از همان زمان عمده نظرش را دوخت روي روحانيت كه اينها را از بين ببرد، با هر بهانه اي توانست . او مي ديد كه مجالس روضه هايي كه برپامي شود و در تمام ايران است ، در تمام ده و قصبه و شهر و بيرون شهرها، اين مجالس پربركت هست ؛ و از اين مجالس پربركت ممكن است كه اشخاصي پيدا بشوند ياگروههايي پيدا بشوند كه جلوگيري از اين استفاده هاي غير مشروع را بكنند. اين مجالس را، اگر هر كدام شماها يادتان نيست ، اكثرا، شايد آقا(2) يادشان باشد، اين مجالس را قدغن كردند در سرتاسر ايران ، ديگر ما مجلس روضه نداشتيم . در يك موقع اينطور بود. [كه ]هيچي نداشتيم . سرتاسر مملكت را اينها كنترل مي كردند، مامورينشان كه مبادا يك صدايي يكجا بلند بشود؛ روضه اي در يكجايي باشد. و از آن طرف ، فشار به اينها براي اينكه عمامه ها را بردارند! و عمامه ها را برداشتند. و همين طور فرهنگ را، برنامه هايش را، يكجوري درست كردند كه آنجا ديگر نمي توانستند بگويند كه فرهنگ نباشد،مي گفتند باشد؛ اما برنامه ها جوري درست شد كه به درد خود ملت نخورد. و بالاتر ازاين ، اين است كه تبليغات زياد براي اينكه محتواي ما را از ما بگيرند؛ خودمان را به خودمان بدبين بكنند؛ دانشگاهي را از روحاني جدا كنند، بلكه دشمن كنند؛ روحاني را بادانشگاهي جدا بكنند، بلكه دشمن بكنند؛ بازاري را با كذا. همين طور اينها را محتوايشان را بگيرند و بدبين كنند. خودباختگي و غربزدگي
و بدتر از آن ، اين است كه محتواي اشخاص را بگيرند كه اطمينان به خودش هم نداشته باشد! مثلا ما طبيب داريم ؛ نه اين است كه ايران طبيب ندارد؛ طبيب دارد؛ الي ماشاالله طبيب داريم ؛ چه شده است كه يك مريض وقتي پيدا مي كنيم فورا صحبت اين است كه برود اروپا! اين براي اين است كه ما را به طبيبهاي خودمان بدبين كردند؛ طبيب داريم و بدبين شديم . ما مهندس داريم ؛ نمي توانيم بگوييم مهندس ما نداريم ؛ اما اين محتوا را از ما گرفته اند كه اگر بخواهيم يك جاده اي را اسفالت كنند، مهندسش بايد ازخارج بيايد؛ از خارج مي آوردند. يك كارخانه بخواهيد درست كنيد، يك بناي بزرگ بخواهيد درست كنيد، از خارج بايد بيايد. اين براي اين است كه همچو تبليغات كرده بودند كه ما را از خودمان به خودمان بدبين كرده بودند. محتواي ما را بيرون كشيده بودند.ما يك آدمهايي بوديم كه همه اش توجهمان به غرب بود. الان هم كه ملاحظه مي كنيد،الان هم همين طور است . الان هم كه ما مي گوييم اسلام ، شما مي گوييد: "اسلام ، اسلام "يك گروههايي هم دور هم نشسته اند و مي گويند: دمكراتيك ، دمكراتيك . چرا؟ براي اينكه اينها همچو غربي شده اند، همچو غربزده شده اند، نمي توانند تصور بكنند كه يك كشور با برنامه اسلامي مي تواند اداره بشود. اينها غفلت از اين مي كنند، يا خودشان را به غفلت مي زنند، كه هفتصد - هشتصد سال اين اسلام بر همه ممالك حكومت كرد. حالامي گويند نه ! جمهوري اسلامي نه ؛ جمهوري دمكراتيك ! اين براي اين است كه محتواندارند اينها. اينها را [با] تبليغات همه جانبه اي كه كردند همه را از آن باطنشان بيرون آورده اند؛ مغزهايشان را به اصطلاح شستند و به جاي آن غرب را نشانده اند. استقلال فكري را از ما گرفته اند، استقلال خودمان را، شخصيتمان را، از ما گرفته اند. ما استقلال شخصيت الان نداريم . و بايد فكر اين باشيم كه خودمان شخصيت پيدا بكنيم . توجه بكنيم به تاريخ اسلام كه ببينيم اسلام در دنيا چه كرده و چه كارهايي اسلام كرده . كه اينهايي كه مي گويند كه از اسلام كاري نمي آيد، يا مي گويند كه الان ديگر مثلا قديمي شده است اينها، از بابت اين است كه نمي فهمند، اينها بسيارشان ملتفت نيستند اصلش . توجه نكردند. براي همين معنا كه محتوا را غربيها كشيدند؛ و به جاي آن تزريق غربيت كرده اند لهذا همه چيز را مي گويند از آنجا بياور. خوب ، شما مي خواهيد يك خيابان رااسفالت كنيد شما نداريد اشخاص كه خيابان اسفالت كنند شما مي خواهيد يك سمپاشي بكنيد، نداريد اشخاص ، شما مي خواهيد يك - عرض مي كنم - كارخانه را راه بيندازيديك جايي ، داريد اشخاص ، لكن شما را از اشخاص خودتان جدا كردند؛ از شخصيت خودتان جدا كردند.
قوانين اسلام ، غني ترين قوانين جهان
ما مي توانيم خودمان را اداره كنيم ؛ و بهتر هم مي توانيم . شما خيال نكنيد كه غرب خبري هست . در آنجا خبري نيست . ما نمي گوييم كه آنها كارخانجات ندارند؛ آنهادرست كردند همه اينها را، اما اساس انسانيت در آنجا نيست . اينها هرچه درست كردند- يعني هرچه نه - بسياري از چيزهايي كه درست كرده اند، بر ضد انسانيت درست كرده اند. اين غرب است كه دارد اساس اخلاق انساني را از بين مي برد، اين غرب است كه دارد شخصيت انسانيت را از بين مي برد؛ و ما خيال مي كنيم كه غرب همه چيز دارد.حالايي كه غرب اتومبيل درست كرد، پس بايد غرب همه چيز داشته باشد. در قوانين ، ماقوانينمان غني تر از همه قوانين عالم است . قوانين اسلام آن قبل از اينكه شما ازدواج كنيد،براي ازدواجتان ترتيب درست كرده براي اينكه اين ازدواج طريق اين است كه آدم درست بشود با آن ، از آنجا شروع كرده است . شما حالا مي خواهيد ازدواج كنيد،هيچ قانوني در عالم كار به اين ندارد كه شما مي خواهيد ازدواج كنيد چه جوري بكنيد.شما ثبت كنيد، در اداره اي كه بايد آنها ازدواج را ثبت كنند [ثبت ] بكنيد، باقي آن به خودتان مربوط است . اسلام از قبل از اينكه شما ازدواج كنيد، تصرف كرده ، توجه كرده ،كه اين ازدواج مبداء يك بچه است . اين بچه بايد درست بار بيايد. نظير يك كشاورز بسيارعطوفت دار به اينكه كشاورزي اش خوب بشود، از اول زمين را يك زمين صالحي درست مي كند؛ آب را يك آب صالحي درست مي كند؛ كشت را و تخم را يك تخمصالحي درست مي كند.
اسلام ، مكتب انسان سازي
اسلام انسان ساز است ؛ مي خواهد انسان درست كند. از قبل از اينكه شما ازدواج كنيد.به زن گفته است چه مردي را انتخاب كن . به مرد گفته چه زني را انتخاب كن ؛ چه ادبي داشته باشد، و همين طور حال ازدواج را؛ بعد از ازدواج را؛ حال عرض مي كنم كه چه را؛بعد از آن را؛ حال حمل را؛ بعد از آن را؛ بچه داري را؛ عرض مي كنم ، همه اينها. براي اينكه اسلام انسان مي خواهد درست كند. از آن اولي كه مي خواهد بناي يك اولادي بشود، اسلام در آن تصرف دارد. آني كه همه ، همه قوانين دنيا از آن غفلت دارند، هيچ توجه به آن ندارند، اسلام به آن توجه دارد. اسلام مي خواهد كاري بكند كه شما درداخل صندوقخانه هم هيچ كاري نكنيد برخلاف قوانين عالم ، قوانين ديگر چه كار دارندبه باطن ، توي خانه ات هر كاري مي خواهي بكن . به من چرا، شما نيا بيرون و نظم را به هم بزن ، هر كاري مي خواهي بكن . اسلام اين جور نيست . اسلام مي خواهد انسان درست كند. اين انسان را جوري مي كند كه توي صندوقخانه و پشت در هم ، همان باشد كه توي خيابان است ؛ نه اينكه توي صندوقخانه هر كاري مي خواهد بكند، توي خيابان نكند.توي صندوقخانه هم اين آدم بايد همان آدمي باشد كه توي خيابان است ؛ توي مجامع است . اسلام انسان مي خواهد درست كند؛ انساني كه در همه حالات انسان باشد.
فروپاشي موازين اخلاقي و اصول انساني در غرب
غرب از اين اصلا خبري ندارد. غرب دنبال اين است كه طياره درست كند؛ به انسان كار ندارد. عالم را انسان بايد درست بكند؛ غرب به انسان كار ندارد. غرب به طياره كاردارد، و اينطور چيزها، انسان را رو به تباهي دارد مي برد. دارد انسان را وحشي بارمي آورد - يعني آدمكش - بالاتر وحشي ، آن است كه بيشتر آدم مي كشد؛ بيشتر حيوان مي خورد. غرب دارد انسان را وحشي بار مي آورد. آن وحشي كه آدمخوار است ،آدمكش است ! آدمكش بار مي آورد. اسلام انسان را محب آدم بار مي آورد. به آدم عطوفت دارد. آنجايي هم كه اسلام جنگ كرده و اشخاص فاسد را از بين برده ، براي عطوفت به جامعه است . آنها مفسدبودند. فاسدها را از بين مي بردند براي اينكه اين غده سرطاني برود از بين ، اين جامعه درست بار بيايد. همه اش عطوفت است . ما كه اين چند نفر فاسد را مي گوييم بايد بكشند،براي اينكه اينها غده سرطاني ، اينها مفسدند؛ فاسد مي كنند اين جامعه را، و فاسد كردنديك جامعه را. حالا كه اين فاسدها و مفسدها را دارند مي كشند، صداي غرب درآمده است كه چرا اين فاسدها را مي كشيد. اينها دوستان ما هستند. خوب ، ما براي همين مي كشيم . آنها را "اينها از ما هستند! " "اينها به ما خدمت كردند"، هياهو درمي آورند به اينكه خدمتگزارهاي ما را چرا مي بريد از بين . ما روي همين زمينه كه خدمتگزارهاي شماهستند و برخلاف مليت ما عمل كردند، برخلاف اسلام عمل كردند، آدم كشتند، روي اين منظور است كه ما آنها را، جزاي آنان را، به آنها مي دهيم . آن روزي كه امثال مرحوم مطهري را مي كشند، يك كلمه حرف نيست كه چرا كشتند، يك كلمه ! هويدا را وقتي مي كشند داد مي زنند!
اشك تمساح براي حقوق بشر
اين مجلس سناي امريكا اينقدر فرياد كرد. براي اينكه آدمكشها[. . . ]. از آنها بايدبپرسند كه آمار اين آدمكشيها كه ما كرديم كو؟ چند نفرند و كي ها هستند؟ سوابقشان راهم بگوييد؛ نمي گويند آنها. آنها، بله ، خيرخواه امت هستند! خيرخواه مردم هستند!دوستند! حقوق جامعه را مي خواهند حفظ كنند! طرفدار حقوق بشرند! از اين الفاظلامعني ؛ كه باز يك قدري از اين الفاظ فاسد در ايران هم هستش . باز طرفدار حقوق اين الان در اينجا هم هستش . و ما نصيحت به اينها كرديم كه بابا شما حسابتان را از آنها جدابكنيد. آنها حقوق بشر را نمي خواهند. ملاحظه كنند آنها طرفدار ابرقدرتها هستند. ولهذامي بينيد اين بشري كه با دست اينها(3) تقريبا چند صد هزار - حالا چند صد هزار نمي دانم.. . هزاران نفر را از ما كشتند، 15 خرداد مي گويند 15 هزار كشته شده است ؛ از 15 خردادتاحالا شايد دويست هزار يا بيشتر كشته داديم ؛ زخمي الي ماشاالله ؛ اين طرفدارهاي حقوق بشر نمي گفتند كه آخر چرا؟ چرا دارد اين جور مي شود؟ نمي گفتند چرا؟ حالا كه ما اينهايي كه آدم كشتند، فساد كردند، به تباهي كشاندند مملكت ما را، چهار تا از آنها راداريم در دادگاهها بعد از رسيدگي ، بعد از شهادت شهود، بعد از اقرار خودشان ، به جزايشان مي رسانيم ، حالا فرياد و داد طرفداران حقوق بشر بلند شده ! اين "طرفداران حقوق بشر" را بشناسند مردم كه اينها چه مردمي هستند؛ اينها طرفدار كي هستند و اين طرفدارهاي حقوق بشر خودمان توجه كنند به اين مسائل كه اينها چه اشخاصي هستند وبراي چه اين كارها را مي كنند.
نگراني از گرايش به ماديگري
در هر صورت ، ما الان احتياج به شما داريم و به همه داريم ؛ بيشتر از سابق . اينكه مي گويم بيشتر از سابق ، براي اين است كه پيشتر همه مردم توجه داشتند به اينكه اين رژيم برود و ما يك حكومت عدل داشته باشيم ؛ همه توجهشان يك جا بود؛ هيچ توجه به اينكه ما امشب وقتي برويم منزل ناهار، شام ، چه بخوريم نبود در كار؛ هيچ اين مطلب نبود؛ يا حقوق من كم است يا زياد است ؛ در آن حال انقلابي كه همه داشتيم مي رفتيم جلو؛ نه من به فكر اين بودم كه حالا بعد از اينكه شب شد چه بايد كرد؛ نه شما در فكر اين بوديد كه حقوقتان كم است ، زياد است ؛ اينها اصلا مطرح نبود؛ چون مطرح نبود و همه هم الهي بوديد، اين سد را شكستيد؛ سدي كه ممتنع مي دانستند دنيا كه همچو چيزي بشود؛ شما با دست خالي و با اراده الهي اين سد را شكستيد؛ حالا كه رسيديم به اينجا،الان يك سستي پيدا شده يك توجه به اينكه حالا ما حقوقمان چيست ؛ خانه نداريم ؛زندگي نداريم ؛ حقوق چطور است ؛ درجه چطور است . اين حرفها حالا پيش آمده . ازاين جهت ، الان توجه بايد بيشتر به نهضت بشود. يعني فعاليت بكنيد كه مردم را متوجه به نهضت بكنيد؛ براي اينكه ما بين راه هستيم ؛ نرسيديم به مقصد، ما باز محتواي جمهورياسلامي را در ايران پياده نكرديم . مقصد ما اين بود كه اسلام ، سرتاسر ايران اسلام باشد؛حكومت مال اسلام باشد؛ تا حالا نشده ؛ البته يك مقدار راه را جلو رفتيم ، لكن راه زيادمانده است . حالا وقتي است كه همه با هم باشيم ؛ همه توجهمان به مقصد باشد و اينقدربهانه گيري براي اينكه حالا حقوق من كم است ، يا زياد است . [نشود] ان شاءالله زيادمي شود بعدها. يا خانه ندارند، يا چه . ان شاءالله خانه پيدا مي كنيد. زراعتمان چطور است .زراعت پيدا مي كنيد. اما بايد حالا همان طوري كه در آن قدمهاي اول فراموش كرديدهمه اينها را، نه كارگر متوجه اين بود كه من مزدم كم است يا زياد است ، و نه كشاورزمتوجه اين بود كه امسال كشاورزي اش چطور است ، همه متوجه يك مقصد بودند وعمل شد و خوب شد، از حالا به بعد هم بايد همين معني را ادامه بدهيم ؛ همين توجه به مقصد را ادامه بدهيم ؛ همين الهيت را حفظ كنيم . يعني قصدمان را براي خدا و براي جمهوري اسلام و براي احكام قرآن بكنيم تا عنايت خدا محفوظ باشد و دست لطف الهي بالاي سر همه باشد. و ان شاءالله اگر اين مطلب بشود، پيروزيد و مملكتتان ان شاءالله مال خودتان ، و خودتان اداره اش مي كنيد. همه دستها هم منقطع خواهد شد. ولي عمده همين معناست كه اين معنا را حفظ بكنيم . من از خداي تبارك و تعالي سلامت همه شمارا مي خواهم و سعادت اين ملت ، كه شما هم از اين ملت هستيد. خداوند همه شما را تاييدكند.
پانویس :
بزرگتر