خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - شكست قدرت افسانه اي ابرقدرتها - دخالت نظامي و محاصره اقتصادي راه بن بست - صبح 28 آذر 1358

عنوان : شكست قدرت افسانه اي ابرقدرتها - دخالت نظامي و محاصره اقتصادي راه بن بست
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 28 آذر 1358
تاریخ قمری : 29 محرم 1400
مکان : تهران ، حسينيه جماران
جلد : 11

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
ايستادگي تا آخرين نفر
من از آقايان ورزشكارها و ساير آقايان تشكر مي كنم كه گاهي تشريف مي آورند و مارا از كارهاي خودشان ، از موفقيات خودشان و از كارهايي كه در سطح بين المللي انجام داده اند و موفقيتهايي كه تحصيل كرده اند براي جمهوري اسلامي [مطلع مي كنند] تشكرمي كنم و دعا مي كنم كه ان شاءالله هميشه موفق باشند، و به دشمنهاي ما بفهمانند كه مرداني كه در ايران هستند، مرد مبارزه اند و مرد ميدانند، مرد جهادند. و اميدوارم كه خداوند شمارا تاييد كند در اين وقتي كه مملكت ايران مبتلاست به اين طور مصيبتها. كه البته از يك طرف مصيبت است و از يك طرف هم سرفرازي براي يك ملت ، كه در راه هدف تا پاي جان ايستاده است . و همه جوانهاي ما در اين راه مشترك هستند، و بسياري از آنها براي شهادت از من دعا مي خواهند و من دعاي پيروزي مي كنم براي آنها كه خداوند همه آنهارا حفظ كند و همه شما جوانها را براي كشور ما حفظ كند. اميدوارم كه از اينجا به بعد هم كه مشكلات براي كشورتان زياد است ، و اين ريشه هاي فاسد الان در ايران هستند، وچون مايوس شده اند دست به يك همچو جناياتي مثل ترور شخصيتهاي محترم مي زنند.
و البته آنها خيال اين را دارند كه ما را و شما را سست كنند در اين جهاد اسلامي . و اينهاغافل از اين هستند كه وقتي كه جهاد براي خدا شد، براي اسلام شد، جهادي است كه جهاد معنوي است ، نه جهاد صوري و مادي . وقتي بنا شد كه جهاد معنوي باشد تا آن فردآخر هم براي جهاد حاضر است .
ترور شخصيتهاي ديني و بازتاب آن
و من از حماقت اينها هم تعجب مي كنم . اينها نمي خواهند كه يك فردي مثل آقاي مطهري و مثل آقاي مفتح را از بين ببرند. اينها وسيله است براي اينكه نهضت را سست كنند و حماقتشان اين است كه ديده اند اينها كه هر فردي را كه اينها ترور مي كنند مردم ايران براي نهضت بيشتر وارد ميدان مي شوند. اگر اين طور بود كه مثلا، آن وقتي كه مرحوم آقاي مطهري را ترور كرده بودند، يك نيمي از مردم عقب نشيني كرده بودند، آن وقت براي نيم ديگرش هم مرحوم آقاي قاضي (1) را مثلا ترور مي كردند و مرحوم آقاي مفتح را و ديگران را. اما وقتي ديدند كه هر شخصي را كه اينها ترور كردند بازار نهضت گرمتر شد و مردم بيشتر به اين نهضت اقبال كردند. اين چه انگيزه اي دارد كه اينها به اين جنايت دست مي زنند؟ اينها همه براي اين است كه خداي تبارك و تعالي اينها را كر وكور كرده است . اينها را از آن ادراك راه صحيح محروم كرده است . يعني خودشان اسباب محروميت را فراهم كردند. خودشان اسباب اين شدند كه عنايت خدا، كه بايد همه قشرها را هدايت كند، اينها خودشان را محروم كردند، و بعد از اينكه خودشان را محروم كردند كارهايي انجام مي دهند كه برخلاف مصلحت خودشان است .
كور دليهاي سران كاخ سفيد
شما ملاحظه كنيد اين آقاي كارتر براي رسيدن به مقام رياست جمهور دست و پامي كند لكن خدا او را كر و كور كرده است كه راهها را اشتباهي دارد مي رود. اين اگر- چنانچه - همان وقتي كه ما اشتغال داشتيم به مخالفت با اين مرد(2) آن وقت كه ديد اين ديگر در حال سقوط است ، و ديد نمي تواند اين را نگهش دارد، اگر كمك كرده بود به ايران و اقبال كرده بود به ايران و تصديق كرده بود حرفهاي ايران را، برايش بهتر بود، ياآن پافشاري كه آن وقت كرد براي حفظ او، و آن پافشاريهايي كه كرد براي حفظ يادگاراو بختيار، و آن پافشاريهايي كه بعد كرد؟ آن بهتر بود براي رسيدن به آن مقام يا اين ؟حالا رفت . آنها از بين رفتند. بعد بردن يك نفر آدم جاني را به امريكا و پناه دادن به اصطلاح خودش آنجا و پرستاري از يك مفلوك باصطلاح آنها، اين بهتر بود براي او يااينكه او را نبرند؟ جاي ديگري برود زندگي كند - خوب ، بود جاي ديگر.
اينها از باب اين است كه كر و كور شده اند. يك كاري كرده حالا، مثل اين بچه ها كه لج مي كنند. سر آن كار لجبازي مي كند. حالا نتوانست او را نگه دارد. اين قدم دومي بودكه نتوانست نگه دارد اين مرد را در امريكا، و فرستاده اش به يك جاي ديگر. خوب اين بهتر بود براي او كه باز سر و صدا در دنيا راه بيندازد، و در پاناما آن قدر تظاهر بر ضد اين مرد بكنند كه بر ضد امريكاست ، يا اينكه او را مي فرستاد اينجا و به عالم ثابت مي كرد كه من هم طرفدار مظلومها هستم ، طرفدار آنها هستم كه غارت شده اند، نه طرفدارغارتگرها؟ خودش هم غارتگر است . اما قاعده اين بود كه اگر عقلش سر جايش بود،قاعده اين بود كه اگر كسي بخواهد راه خودش را، آني كه خيالش هست پيش ببرد، اينهارا پيش نياورد تا اينكه يك مملكتهايي بر ضد او تظاهرات در آن واقع بشود.
حربه هاي زنگ زده
امروز روزي نيست كه كسي اتكا به سرنيزه بكند. دنيا عوض شده . حالا اگر سابق بود،پنجاه سال پيش از اين بود، سي سال پيش از اين بود، اتكا به سرنيزه يك مسئله اي بود. اماوقتي كه دنيا عوض شده است ، ملتها يكي بعد از ديگري دارند بيدار مي شوند، دارند ازتحت سلطه استعمار بيرون مي روند. در يك همچو موقعي ديگر جاي صحبت اينكه مامداخله نظامي مي كنيم [نيست ]، يك وقت بگويد مداخله نظامي مي كنيم ، يك وقت بگويد نه ما مداخله نظامي نمي كنيم ، همين طور مشوش هي صحبت كردن ، براي همان است كه چشمشان باز است و كورند، نمي بينند. اينها هماني است كه خدا به چشمها وگوشها و عقلهاي آنها غل انداخته . نه از باب اينكه او ابتدا [غل انداخته ] خود اينها وسيلهفراهم كرده اند تا غشاوت (3) واقع شده است بر عقلهايشان و بر چشمهايشان و برگوشهايشان ، و اين يك كمكي است براي مستضعفين . اين طور راه را گم كردن يك كمكي است به مستضعفين . اگر قبل از اين قضايا يعني قبل از اينكه اين مرد(4) را ببرد به امريكا و باصطلاح خودش بخواهد پرستاري از يك مفلوكي بكند، بعض از ممالك با مامتحد بودند، يعني از ملتها [. . . ].
صدور انقلاب و بيداري ملتها
حالا بسياري از ملتها با ما همراه اند. نهضت ما دارد توسعه پيدا مي كند، و مي رود توي ملتها. ملتهايي كه ببينند كه ملت ايران در مقابل يك قدرت بزرگ ايستاده و پيش برده ،يك قدرت شيطاني را كه همه قدرتها دنبالش بودند يك ملتي ايستاده و ايستادگي كرده وپيش برده ، ساير ملتها هم گرفتارند ديگر. آنها هم همين گرفتاريهايي كه ما داريم آنهادارند. مصر به دست سادات (5) و جاهاي ديگر هم به دست ديگران . همه ملتها مبتلاي به دولتهايشان هستند. آنها هم مي خواهند از زير اين بار بيرون بيايند، وقتي ديدند كه ايران قيام كرد و پيش برد، ولو كشته داد اما پيش برد، ديگران هم همين فكر در مغزشان پيدامي شود. ملتهاي ديگر هم همين معنا را مي خواهند. آنها هم همين كار را خواهند كرد.
شما بدانيد كه اين نهضت شما ملت ايران ، اين عظمت قدرتهاي بزرگ كه با تبليغات تحميل كرده بودند بر دماغها كه اصلا نمي شود با انگلستان درافتاد، حالا هم ديگر اصلا باامريكا نمي شود ديگر درافتاد، اين عظمت را شكست . يعني شما ملت عزيز ايران ، زن ومردتان ريختيد در خيابانها و با فرياد الله اكبر، اين عظمتي كه در قلوب اشخاص پيدا شده بود و ملتها را وادار مي كرد كه ساكت باشند مبادا يك وقتي بربخورد به آنها، اين راشكست . ما در آن قضيه سابق هم كوشش مي كرديم كه اين معنا كه نمي شود با دولت درافتاد، اين را بشكنيمش . نمي شود در مقابل قدرتها نفس كشيد و باور آورده بودند بهملت ما، به طوري كه به خودشان حق نمي دادند، اگر يك پاسباني مي آمد مي خواست يك چيزي تحميل كند، به خودشان حق نمي دادند كه در مقابلش يك كلمه اي بگويند.سكوت پرده انداخته بود، سايه انداخته بود به سر ملت ما. اين معنا كم كم شكسته شد.صداها درآمد. نهضت شما آن را شكست . و نهضت شما الان اين معنا را هم شكست دردنيا كه نمي شود در مقابل امريكا [ايستاد] اول قدم اين است كه انسان "مي شود" و"نمي شود" را ارزيابي كند.
شكسته شدن قدرت افسانه اي ابرقدرتها
اول قدم هر مبارزه اي ارزيابي اين است كه در اين مبارزه مي شود يا نمي شود، و شماثابت كرديد كه نه "مي شود". مي شود با امريكا هم طرف شد. مي شود كه لانه جاسوسي امريكا را هم تصرف كرد. مي شود جاسوسهاي امريكايي را هم گرفت و نگه داشت ، وحفظ كرد. شما اين را ثابت كرديد به دنيا. آن عظمتي كه از آنها به واسطه تبليغات زيادي كه داشتند، در دنيا سايه افكنده بود كه ابرقدرت است ، و كسي حق حرف زدن ندارد آن شكست . معلوم شد نه ، ملتها مي توانند فرياد بزنند. مي توانند مرگ بر كارتر بگويند. فريادهم الان دارند مي زنند. نه اينجا جاهاي ديگر هم . هندوستان هم همين است . پاكستان هم همين است . عراق هم همين است . كويت هم همين است . ممالك خودشان هم . ممالك غربي هم همين است . امريكا هم همين است . امريكايي كه [مرتب ] مي گفت ما با قدرت نظامي ايم . [دايما] ما را مي ترساند، اينها دنبال همان بودند كه سابق انجام مي دادند. سابق چنانچه يك كلمه اي فرض كنيد كه در يك روزنامه اي از ايران واقع مي شد بر ضدانگلستان يا بر ضد امريكا، با يك كلمه اي كه آنها به محمدرضا مي گفتند كه فضولي موقوف ، جلويش را اينجا مي گرفت . اگر يك كاري مي خواستند انجام بدهند، مثلامجلس شوراي استعماري غلط، همچو كه كشتي انگلستان مي آمد طرف ايران مسئله ختم بود با همان حركتش . همچو كه اطلاع مي رسيد كه كشتي انگلستان راه افتاده از آنجابه كجا، اينجا ديگر بايد حتما تسليم شد. قراردادي اگر مي خواستند ببندند و اينها يكوقتي ، در آن وقتي كه فرض كنيد، يك سرسختي مي خواستند نشان بدهند، يك چيزي كه در سرحدات و قبل از سرحدات واقع مي شد، اين كافي بود براي اينكه در مركز اينهاديگر دست بردارند از مخالفت و موافقت كنند و تسليم بشوند. اينها چيزهايي بود كه اينهابا بوق و كرنا، با راديوها، با تبليغات ، تبليغاتي كه بسياريش هم در خود كشورها بود، يعني ،عمال آنها، در خود اين كشورها تبليغات مي كردند بر ضد خود كشور.
بزرگ نماييها و افسانه سراييها
اينها به مردم همچو بزرگ نشان داده بودند مسائل را كه مردم خيال مي كردند كه اگرالان يك حرفي بزنيم ، يكدفعه چتربازهاي امريكا مي آيند مي ريزند و ايران را خراب مي كنند. در همين قضيه ، اين را كرارا براي ما آمدند گفتند كه ؛ مي نوشتند، از خارج هم مي نوشتند كه چتربازها بناست كه از آن بالا بيايند بالاي سر سفارت . از آن بالا يك دوايي بريزند و بيهوش كنند همه را و بيايند پايين و همه را ببرند، و در قم هم مي خواهند بيايند وشما را بربايند. حتي بعضيها آمده بودند به من مي گفتند كه شما نمانيد اينجا شب . خوب ،آقا اين شعر است كه اينها مي گويند. اين حرفهايي است كه در كتاب "حسين كرد"(6)مي نوشتند. اين حرف است كه مي زنند. و الا "چتربازها مي آيند و همه را بيهوش مي كنند"اين همان حرفهايي بود كه "يك دوا مي زدند، همه چيزها بيهوش مي شدند" حرفهايي كه در "الف ليل "(7) مي گويند. مي خواستند اين طوري ما را مثل سابق كه از اين حرفها ترس داشتند، اين طوري ملت ما را بترسانند. غافل از اينكه مسائل اين نيست . اصلا مداخله نظامي ديگر حالا در دنيا اصلا شكست خورده است . صحبتش هم شكست خورده . اينهابه اعتبار اينكه ما را در افكار باز عقبمانده مي دانستند اين حرفها را مي زدند.
بن بست مداخله نظامي و محاصره اقتصادي در ايران
بعد هم حالا مي گويند كه وقتي كه در امريكا راي گيري كردند - حالا به آن اندازه ايكه خودشان مي دانند - امروز يا ديشب بود كه ، پنجاه و پنج [درصد] از جمعيت امريكا بامداخله نظامي مخالف اند. يك غلطي از اول مي كنند، بعد مي خواهند عذرش رابخواهند. حالا مي گويند ملت ما مخالف است . خوب ملت آنها موافق باشد بسم الله . مگرمي شود حالا در دنيا يك همچو كارهايي را كرد. اين حرفها مال سابق بود، نه مال حالا.حالا دنيا يك چيز ديگر شده . حالا اگر صداي اينها درآيد در آنجا، شرق منفجر مي شود.نه شرق تنها، غرب هم منفجر مي شود. مگر مي شود حالا از اين كارها كرد. بعد حالا ازآنجا دست بردارند. نه مداخله نظامي نه از باب اينكه ، مثلا فرض كنيد، خوب ملت هم باآن موافق نيست . حتي گفته بودند كه اينها مي گويند كه اگر اينها را هم بكشند، مداخله نظامي نبايد بشود. اگر اين جاسوسها را بكشند هم ، مداخله نظامي نباشد. خوب ، اگر يك همچو حرفي راست باشد معلوم مي شود كه آنها به عقل آمده اند كه پنجاه نفر آدم جاسوس را فرضا كشته - كه بنا ندارند حالا اينها را بكشند - پنجاه نفر را بكشند اسهل است از اينكه يك مملكتي ، چند تا مملكت ، خود امريكا به خاك و خون كشيده بشود. اين معلوم مي شود يك خرده اي به عقل آمده اند. از اول هم معلوم نبود كه اين خيالها باشد.حالا ديگر چسبيده اند به اينكه "ما خير، محاصره اقتصادي مي كنيم " بسم الله ، محاصره اقتصادي بكنيد ببينيم چه مي كنيد. اينها حرف است . محاصره ! مگر دنيا تابع آقاي كارتر[است ؟] مگر همه دنيا مي خواهند زحمت بكشند كه آقاي كارتر بشود رئيس جمهور!سران كه مي شناسند هم [ديگر] را. سران ممالك هم [ديگر] را مي شناسند كه از چه قماشي هستند. مي دانند كه قضيه ، قضيه ملت نيست . قضيه ، قضيه اين است كه من مي خواهم چه بشوم . او مي خواهد رئيس جمهور كجا بشود. او مي خواهد رئيس جمهوركجا بشود. اينها كه هم را مي شناسند. مي دانند كه مسئله ، مسئله اين نيست كه براي پنجاه تا،مثلا جاسوس ، خيلي دلشان سوخته . يا براي فرض كنيد، چه .
انحطاط ارزش انسانيت
اين را من كرارا گفته ام ، ما در فرانسه كه بوديم يك نفر از اشخاصي كه مي گفتند كهاين از طبقه بالاست - چه بود، من نمي دانم - از آنها مي آمدند زياد. راجع به همين مرديكه (8) هم مي آمدند. گاهي هم از امريكا پيغام مي آوردند. از رئيس جمهور امريكاپيغام مي آوردند كه ما را سست كنند. اين در يك قضيه اي كه آمده بود و حرفش را نقل كردند، گفته بود كه يك قصه اي در چين واقع شد كه سفارتخانه ما در خطر بود. ما راجع به افرادش هيچ ابدا نگراني نداشتيم . افراد چيزي نيستند. راجع به مبلش ما نظر داشتيم .مبلهايش زياد قيمت داشت .
اينها يك همچو قماش مردمي هستند كه مبلها را اهميت مي دهند، نه آدم ها را. رئيس جمهور شدن پيش آقاي كارتر ارزش دارد، نه پنجاه نفر. اينها يك چيزهايي درست مي كنند براي اينكه آنجا براي خودشان يك راهي پيدا كنند و پيش ملت خودشان يك وجاهتي پيدا كنند. و همان طور كه گفتم خدا كر و كورشان كرده كه هر راهي را مي روند،برخلاف مصلحتشان است . هر طريقي كه بروند خلاف . بردند او را آنجا به خيال اينكه يك كاري بكنند. شكست خوردند. يعني افكار مردم عوض شد. بعد لجاجت كردند دراينكه اين را تحويل بدهند. باز هم به ضرر خودشان است . نتوانستند نگه دارند. فرستادنداو را به پاناما. اين هم به ضرر خودشان است . حالا اهالي پاناما دارند فرياد مي زنند درخيابانها. [تظاهرات ] مي كنند كه اين مرديكه را آورده اند اينجا چه كنند. خوب اين يك بنجلي است كه بايد بيخ ريش ما باشد. اينها اشتباه دارند. بايد بيايد در همين مملكت .بنجل از ماست . براي چه به پاناما برود؟ مردم پاناما را چرا اذيت مي كنند؟ خوب بفرستنداو را محل خودمان . ما خودمان مي دانيم چه بكنيم .
محاكمه شاه ، محاكمه روساي جمهور امريكا
و عمده اين است كه خوف آنها نه براي اين آدم است ، نه براي آن پنجاه تاست . اينهانيست . اينكه اصرار دارند كه اين مرديكه نبايد [به ايران بيايد]، براي اين است كه اگر اين بيايد و اينجا محاكمه بشود و محاكمه اش هم يك محاكمه همچو پنهاني و زير جلينيست . محاكمه اي است كه با حضور اشخاص برجسته دنيا مي شود. براي اينكه محاكمه يك آدم مفلوك نيست . محاكمه روساي جمهور است . همان طوري كه اين مرد گفته بودكه اگر من را محاكمه بخواهند بكنند، رئيس جمهور چند سال هم بايد محاكمه بكنند.چند نفر از اينها هم . صحيح است .
اين محاكمه يك شخص نيست . يك آدم نيست . يك مفلوك نيست . ما هم او رانمي خواهيم . براي اينكه يك آدم مفلوكي را چه بكنيم . ما مي خواهيم اين را بياوريم اينجا و در مقابل اين مستكبرين ، مستضعفين تكليفشان را بدانند. مستضعفين دنيا يعني ،مملكت امريكا هم ، ملت امريكا هم تكليفش را با روساي جمهورش بفهمد كه اينها چه سنخ آدمهايي بودند كه به ما حكومت مي كردند. همان طور كه ما اينجا فهميديم كه اينهاچه سنخ آدمهايي بودند به ما حكومت مي كردند. فهميديم و خدا خواست كه قيام كردملت ، و خدا خواست كه اين را بيرونش كرد.
محاكمه شاه ، براي آگاهانيدن مستضعفان جهان
مستضعفين دنيا بفهمند، اينجا وقتي ما يك محاكمه اي راه انداختيم كه دنيا را شريك كرديم در اين محاكمه ، از همه جا دعوت كرديم ، و در اينجا متفكرين دنيا، نويسندگان دنيا، سياسيون دنيا، شخصيات معتبر دنيا را از همه جا، حتي از امريكا، از هر جا ما دعوت مي كنيم اينجا، و اين آدم را اينجا محاكمه مي كنيم . يك محاكمه جاروجنجالدار. تا معلوم بشود به همه دنيا. به همه مستضعفيني كه اينها خودشان را جا زدند آنجا، و با يك حرفهاي نامربوطي مي خواهند خودشان را تحميل كنند به ملتها. ما به ملتها بفهمانيم كه اينها لايق نيستند براي شما حكومت كنند، خودتان فكر كنيد. خودتان فكر كنيد بين خودتان . يك حكومتي كه دست خودتان باشد، نه اينكه يك كسي ارباب شما باشد. ما مقصدمان يك همچو مطلبي است . مقصدمان اين نيست كه يك نفر آدم بيايد اينجا و مثلا چه بكند، نه . وهمه خوف آقاي كارتر اين است كه مبادا يك همچو قصه اي پيش بيايد. پيش بيني يك چنين مسائلي مي كند. دست و پا مي كند. او را مي رود نگه مي دارد، و بعد هم حالا جايديگر، و بعدش حالا چه خواهد شد نمي دانم .
خيانت گروهكها، منشاء رسوايي آنها
و ملت ايران بايد توجه داشته باشد كه يك ملتي است كه الان همه دنيا توجهشان به اينجاست . شما راديوهاي دنيا را، مطبوعات دنيا را ببينيد، در راس حرفهايشان همين مسائل ايران است الان . وقتي يك ملتي تحت توجه همه دنيا شد، بايد خودش را درست بفهمد. بفهمد كه پا را غلط نگذارد. اين خيانتهايي كه الان در ايران مي شود، درآذربايجان پيش آوردند، در بعضي جاهاي ديگر پيش آوردند. اين خيانتها هم در نظرملتها منعكس مي شود كه چيست . ملتي كه پاشده مي خواهد خودش خودش را اداره كند.از دست ابرقدرتها مي خواهد خارج كند خودش را. چپاولگريها را مي خواهد قطع كند ازمملكتش ، باز از اهل خود مملكت بيايند و مخالفت كنند! همه ملتها توجه دارند كه چيست اين ، خودش را در دنيا رسوا مي كند. همان طوري كه كارتر خودش را در دنيارسوا كرد. اينهايي هم كه مي گويند ما اهل ايران هستيم ؛ و به ايران علاقه داريم ، و به ملت علاقه داريم و اينها، در يك وقتي كه ملت قيام كرده و قدرتها را شكسته حالا مي خواهديك حكومت ملي به دست خود ملت در اينجا تاسيس كند يك قانون اساسي ، خود ملت به دست خودشان ، با دست خبرگان خودشان در اينجا تصويب بشود و چه بكند.همينهايي كه مي گويند ما از ملت هستيم و ما علاقه به ملت داريم ، همينها مخالفت مي كنند. دنيا مي فهمد كه اين قشر مخالف چي اند. آن طوري كه شما فهميديد و مامي فهميم ، دنيا هم مي فهمد. كاري نيست كه فقط در آذربايجان ايجاد بشود، و خداي نخواسته ملت آذربايجان را خدشه دار بكند. ملت آذربايجان خدشه دار نمي شوند. همان طور كه ملت ايران ، همه ملتهاي ما - يعني ملتها نيست كه يك ملت است - همان طوري كه آذربايجان خدشه دار نمي شود و تهران خدشه دار نمي شود و كردستان خدشه دارنمي شود و بلوچستان خدشه دار نمي شود همه اينها خدشه دار نمي شوند، همان طور هم كه انظار دنيا متوجه است ، كه اين يك عده خائن اقليت مي گويند. اين يك عده اقليتي كهايستاده اند در مقابل سي و پنج ميليون جمعيت و آرائشان را ديديد كه در رفراندم اول همه قوا را روي هم گذاشتند، باز صدي هشتاد با ما بود. حالا با اينكه يك مقداري رابازي دادند و قهر كردند، حالا هم صدي نود باز راي مثبت دادند.
لزوم شناسايي دشمنان داخلي
دنيا نظر مي كند كه اين آدمها چه مي گويند در مقابل يك ملت . اين مردم چه مي گوينددر مقابل ملتي كه همه ايستاده اند، و هر روز فرياد دارند مي زنند كه - بعد از تصويبش هم دارند فرياد مي زنند - كه ما همين قانون اساسي را مي خواهيم ؟ اين چند نفر آدم چه چيزي مي گويند در مقابل اين ملت ؟ چه حرف حسابي دارند؟ چرا بايد اينها يك همچو فكرمعوجي داشته باشند كه يك عده معدود اقليتي كه ياغي هستند قيام بر ضد حكومت اسلامي كردند، ياغيگري كرده اند، يك همچو عده معدودي مي خواهند بر همه ملت ماحكومت كنند. مگر حكومت محمدرضا غير از اين معنا بود كه يك عده معدودمي خواست ديگران را تحت سلطه قرار بدهد؟ حالا هم همينها نظير او هستند. و ازريشه هاي او هستند. چه مي گويند اينها در مقابل يك ملت كه زن و مردش خون دادند، وبچه دادند، و جوان دادند، و يك حكومت اسلامي مي خواهند درست كنند. آقايان چه مي گويند در مقابل اسلام ؟ چطور جواب اسلام را مي دهند؟ ملت بايد درست توجه كند.دشمنهاي خودش را در اين مسائل بشناسد كه چه قشرهايي با ملت دارند مخالفت مي كنند و دشمن اند با ملت ما. بايد مردم بشناسند اينها را. و من اميدوارم كه اين تحولي كه پيدا شده و اينكه هر قصه اي كه به نظر آنها اين است كه ما در اين قصه يك شكستي مي خوريم . بيشتر صدا درمي آيد. بيشتر مردم با هم منسجم مي شوند. من اميدوارم كه ان شاءالله اين راه را تا آخر برويم . و آني كه آرزوي همه مسلمين است ، آني كه آرزوي رسول اكرم است ، آن كه آرزوي ائمه ما هست ، و آن ايجاد يك حكومت اسلامي [كه ]همه چيزش اسلامي باشد. من اميدوارم كه با دعاي همه شما و با توجه همه شما به خدا و باوحدت كلمه اين راه را به آخر برسانيم .
پانویس :
1- شهيد قاضي طباطبايي امام جمعه تبريز كه به دست گروه فرقان به شهادت رسيد.
2- شاه . 3- پوشاندن ، پوشش ، پرده .
4- شاه .
5- محمد انور سادات ، رئيس جمهوري سابق مصر. 6- كتاب داستان ، نويسنده آن در تشريح پهلواني يك شخص تا آن حد تطويل كلام نموده و اغراق كرده كه اين اغراق و تطويل به صورت ضرب المثل درآمده است . و هر موضوع موهومي را با داستان اين كتاب مقايسه مي كنند.
7- كتاب "الف ليله و ليله " يا "هزار و يك شب " كه مشتمل بر هزار و يك داستان است . 8- شاه .


بزرگتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 170,911,858