عنوان : منقطع شدن عذرها در خدمت نمودن به اسلام و كشور
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 26 دي 1361
تاریخ قمری : 1 ربيع الثاني 1403
جلد : 17
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اتمام حجت خداوند در رفع عذرها
من قبلا از آقايان و عزيزان حاضر در اينجا تشكر مي كنم كه در اينجا تشريف آورديدو از نزديك ما شاهد چهره هاي نوراني شما هستيم . امروز كه بحمدالله ايران به دست ايران و ايراني اداره مي شود و همه شئون كشور در دست خود ايرانيان و خود دلبستگان به اسلام ، رهبري مي شود، امروز روزي است كه همه قشرهايي كه در اين كشور هستندمسئول هستند. هيچ فردي از افراد اين كشور، چه از نويسنده و روشنفكر و چه روحاني ودانشگاهي و چه ارتش و سپاهي و بسيج و عشاير و چه مردم بازار و مردم خيابانهانمي توانند عذري پيدا بكنند به اينكه ما براي فلان عذر نتوانستيم به اين كشور اسلامي خدمت كنيم . تمام عذرها را خداي تبارك و تعالي راهش را بسته و حجت را بر همه ماتمام كرده است . و امروز ايران ميدان كار است ، ميدان نبرد است با شياطين ، و ميدان سازندگي جوانان است ، و ميدان خدمت به اسلام و خدمت به مسلمين و خدمت به مستضعفان جهان . هر كس در هر شغلي كه به او پيشنهاد مي شود، اگر شايستگي نداردبراي آن شغل ، براي او صحيح نيست و جايز نيست كه در آن شغل وارد بشود، و اگرشايستگي دارد براي آن ، براي او صحيح نيست كه شانه خالي كند. امروز ما احتياج به همه گروههايي كه در كشور هستند داريم ، و همه ملت ايران احتياج به گروههاي مختلف دارند، و اسلام عزيز هم احتياج به فعاليت همه شماها دارد. از طرف خداي تبارك وتعالي عذرها منقطع است ؛ راه را باز كرد، موانع را برطرف كرد، دشمنان را كنار گذاشت وميدان را براي فعاليت باز كرد. و ما در اين كشور، اسلام ، در اين كشور احتياج به بسياري از چيزها دارد كه آنها كه مي توانند اين احتياج را رفع كنند و شايسته هستند، براي آنهاعذري نيست كه وارد نشوند.
لزوم تصدي امر قضاوت بر روحانيون
امروز ما قاضي لازم داريم . قضاوت ، شما مي دانيد كه در طول مدت سلطنت ، به دست روحانيون نبود كه به حسب احكام اسلام مختص به آنهاست . قضاوت به يك صورت مشوه درآمده بود و قاضي يك آدمي بود كه به حسب اكثر كه به درد هيچ چيزنمي خورد "سيما قضا". (1) امروز قضاوت احتياج دارد به افراد، به افراد حوزه هاي علميه هرجا كه هست ، قم ، مشهد، آذربايجان ، هرجا كه حوزه علميه هست ، اصفهان . علما ومدرسين حوزه ها بايد قاضي تربيت كنند و اين يك واجب كفايي است براي همه .قضاوت يك واجب كفايي است كه اگر كسي بتواند انجام بدهد و به زمين بماند اين امر،معاقب است . اينكه "من حالا حالش را ندارم ، قضاوت امر مشكلي است " اين حرفها عذرنيست . بايد همه افرادي كه خودشان را شايسته مي دانند بيايند و اين امر بزرگ را و اين امرزمين مانده را از زمين بردارند، اين بار را از زمين بردارند. و گويندگاني كه هرجا ما داريم ،در سرتاسر كشور، چه گويندگاني كه از طبقه روحاني هستند و اهل منبر، و چه گويندگاني كه از ساير طبقات هستند، و نويسندگان در هر جا كه هستند، چه در حوزه هاي علميه و چه در دانشگاهها و چه در ساير جاها هستند، بايد با گفتار خودشان و نوشتار خودشان به اين كشور خدمت كنند. عذر نيست براي آنها كه چون من وارد يك شغلي نيستم پس نويسندگي هم نكنم . شغل ، امروز يك امري است كه براي آن اشخاصي كه شايسته هستند و ايران احتياج به آن شغلها دارد، واجب كفايي است . واجب كفايي آن است كه به همه واجب است و چنانچه ترك بشود، همه معاقب هستند؛ لكن اگر يك عده اي قيامكردند به آن امر، از ديگران ساقط مي شود. قضاوت از اين امرهاست . و رسيدگي به حال مستضعفان ، رسيدگي به حال اينهايي كه در طول مدت سلطنت و خصوصا اين رژيم اخيراز هر چيز محروم بودند، اين هم يكي از اموري است كه آنهايي كه قدرت دارند به اينكه براي آنها خدمت كنند، خدمت يك امر لازمي است براي آنها و بايد خدمت كنند. ومسئله تبليغ كه يكي از امور بسيار مهم است و اكثر شما كه در اينجا تشريف داريد موردعملتان هست .
احتياج ارتش به امر تعليم و تربيت اسلامي
هر كاري را كه انسان عهده دار شد، مسئول آن كار است . مسئول است در اينكه به راستي و امانت عمل كند، و مسئول است در اينكه با جديت و فعاليت عمل كند و باخلوص براي خداي تبارك و تعالي . شمايي كه در ارتش سازمان ايدئولوژي را داريد وسازمان سياسي را داريد، الان مسئول اين امر هستيد. همه جمعيت دنيا احتياج به تعليم وتربيت دارند. هيچ كس نمي تواند ادعا كند كه من ديگر احتياج ندارم به اينكه تعليم بشوم و تربيت بشوم . رسول خدا هم تا آخر احتياج داشت ، منتها احتياج او را خدا رفع مي كرد.ما همه احتياج داريم . ارتش از آن ارگانهايي هست كه احتياجش بيشتر است به اين امور،و شما كه متكفل اين امر سياسي و اين امر تبليغاتي و اين امر ايدئولوژي هستيد بايد بدانيدكه مسئوليت بزرگي به عهده تان است و عمل ارزشمندي هم هست . ارتشي كه در طول مدت شاهنشاهي گرفتار بوده است به دست يا مستشارهاي خارجي و يا فرماندهان داخلي - كه از آنها كمتر نبودند - و آن چيزي كه مطرح نبوده است در آنجا، مسائل سياسي - اسلامي و مسائل ايدئولوژي اسلامي ، بلكه شايد در بسياري از جاها مردم را از اسلام دور مي كردند، مردم را كنار مي گذاشتند، ارتش را نمي گذاشتند كه حتي مسائل عادي خودش را ياد بگيرد. امروز كه ارتش بحمدالله اسلامي است و نيروهاي مسلح ايران بحمدالله همه متحول شدند به يك نيروهاي اسلامي و خدمتگزار به قرآن كريم ، امروزاحتياج دارند به تعليم و تربيت . احتياج دارند به اينكه مسائل را، مسائل اسلامي را، مسائلسياسي - اسلامي را، به آنها گفته بشود تربيت بشوند آنها. و محتاج به اين است كه آقاياني كه متكفل اين امور هستند، آنها را از گروههايي كه هستند، حزبهايي كه هستند، آنها راكنار بگذارند و ارتش باشد و ارتش . ارتش اسلامي قدرتمند، منتها با تعليمات اسلامي وفهماندن به اينكه اسلام چه سياستي در جهان دارد و مي خواهد چه بكند، اينها بايد به آنهاگوشزد بشود و آنها تحت تربيت و تعليم واقع بشوند. اخلاق كريمه ، آن قدري كه درارتش و در سپاه و در قواي مسلح ديگر اخلاق كريمه لازم است ، شايد در جاهاي ديگري به آن اندازه لازم نباشد. آنها هستند كه گاهي در جبهه ها وقتي كه مي روند ممكن است كه با يك وضعي روبرو بشوند كه اگر اخلاق اسلامي نداشته باشند، براي خودشان ،براي ارتششان غائله بجا بياورد. اخلاق اسلامي را بايد براي آنها بگوييد و بحمدالله آنها،براي پذيرايي الان مهيا هستند؛ و بحمدالله بسياري از آنها هم تربيت شده هستند. شماوقتي ملاحظه مي كنيد در جبهه ها، مي بينيد كه اين جوانهاي عزيز سپاه و ارتش و سايرقوا، اينها چه فداكاريها مي كنند و چه مناجاتها با خدا مي كنند، اينها ساخته شده اسلام هستند، لكن احتياج باز دارند به اينكه تربيت بشوند، تعليم بشوند. و آنهايي كه متكفل امور صنايع هستند - صنايع دفاع - بدانند كه امروز ايران احتياج دارد به وجود آنها و آنهامسئول اند در مقابل خداي تبارك و تعالي . بايد با تمام قوا افكار خودشان را صرف كنندكه ما در يك همچو قضيه اي ان شاءالله به خودكفايي برسيم . و شما خدمتي كه مي كنيدخدمت بسيار بزرگي است و مسئوليت هم داريد در مقابل خدمت ، چنانچه اجر داريد درمقابل خدمت ، اجر اخروي داريد.
لزوم امين بودن افراد در مسئوليتها
و هر كس در هر جا هست و هرجا خدمت مي كند، يكي از اموري كه بسيار براي اولازم است امانت است ، امين بايد باشد. اگر خداي نخواسته ، در يك گروهي اشخاص غير امين و اشخاص خائن پيدا بشود، يك وقت مي فهميم كه تمام آن گروه را اينها به بدنامي كشيدند يا به فساد. از امور لازم ، امانت است در امور. براي بازرسها امانت از اموربسيار لازم است . آنهايي كه در شغل بازرسي هستند، آنها بايد امين باشند، و مطلبي كهدست آنها مي آيد به احدي غير از آنجايي كه بايد گفته بشود نگويند. عرض (2) مردم ،حيثيت مردم از اموري است كه خداي تبارك و تعالي درباره او بسيار تاكيد كرده است ، واسلام درباره او بسيار پافشاري كرده است . قاضيهاي محترم دادسراها و ساير جاها،كساني كه متكفل قضا هستند يا بازرسي هستند، در هر جا كه هستند اينها بايد امين باشند وان شاءالله هستند. و بايد مطالبي كه از اشخاص ، آنها كه سر و كارشان با اعراض مردم است ،سروكارشان با حيثيات مردم است ، با جان مردم است ، با ناموس مردم است ، اگر بنا باشدكه به غير آن راهي كه خدا تعيين كرده است يك راه ديگر بروند و خداي نخواسته ،افشاي اسرار مردم را بكنند، ولو يك انساني باشد معصيت كار، آن را افشا بخواهندبكنند، الا آنهايي كه معصيت را علن (3) مي كنند، آنها ديگر احترامي ندارند در اسلام . آن كسي كه علنا آمده است در خيابان و كار خلاف مي كند، اين ديگر احترام ندارد. اماآنهايي كه تحفظ مي كنند بر اين مسائل ، در خلوت يك كار خلاف مي كنند، بر فرض اينكه شما مطلع شديد، جايز نيست برايتان كه اين را افشا كنيد حتي براي برادرتان ، حتي براي اهل منزلتان . بنابراين ، از امور مهمي كه براي قاضي ، براي آن اشخاصي كه بازپرس هستند، براي سازمان بازرسي ، از امور مهمي كه بايد مراعات كنند، اين است كه امين باشند در آن امري كه به آنها محول شده است ؛ و اين طور نباشد كه سازماني باشد براي بازرسي و آن وقت خودش معصيت خداي نخواسته بكند و افشا كند اسرار مردم را؛ وهمان جايي كه بايد گزارش بدهد، بيش از او تعدي به هيچ وجه نبايد بكند.
وظيفه حوزه هاي علميه در تربيت قاضي
و من از حوزه هاي علميه و از علماي اعلامي كه در بلاد هستند و از فضلايي كه درحوزه ها هستند، از آنها مي خواهم كه در اين امور، در امور قضايي و در امور دادگستري به اين كشور كمك كنند. و حوزه ها مي توانند در عين حالي كه حوزه بقايش هست و بايدباشد، مي توانند عده به مقداري كه احتياج هست به قضاي ، تحويل بدهند قاضي را،تربيت كنند قاضي را. اين يك امر مهمي است براي اسلام و براي مسلمين . اعراض مردم دست قضات است ؛ بايد آنها را، هم تعليم كنند و هم تربيت كنند تا بيايند و خدمت كنند به اين كشور. و تمام اشخاصي كه هستند و هستيم و هستيد شما، تمام ما مسئول هستيم . بايدفكري بكنيم كه خدمتي كه از ما مي آيد امروز بكنيم ، خصوصا در يك عصري كه همه تبليغات دنيا تقريبا بر ضد ماست . شما هر راديويي را كه باز بكنيد و هر مطبوعاتي را كه ازخارج اگر آمد ببينيد، مي بينيد كه مشحون (4) است از اينكه به دولت ايران حمله مي كنند،آن وقت هرچه دروغ هم دلشان مي خواهد مي گويند. البته ملت ايران هم ، دولت ايران هم به آنها خيلي صدمه وارد كرده است ؛ شيرهاي نفت را بسته است به روي امريكا و به روي اسرائيل . راه براي آنها نيست در اينجا تا اينكه جاهايي را كه آنها مي خواهند، داشته باشند و مخالفت با دشمنهايشان بكنند. بيايند اينجا، راهي ندارند. افراد ايران ديگر وابسته به آنها نيستند تا براي آنها كار بكنند. البته آنها دشمن هستند و دشمنيشان هم تا آخرهست . لكن بايد شما آقايان همه با هم باشيد، اختلاف نباشد در كار، اتحاد باشد،همبستگي با هم داشته باشيد. دانشگاهها با هم دوست و رفيق باشند؛ و دانشگاه با فيضيه پيوند دايمي داشته باشند. و تبليغات تبليغات دامنه دار باشد براي اسلام و براي جمهوري اسلامي . و سفارتخانه ها در هرجا هستند بايد تبليغ كنند اسلام را و جمهوري اسلامي را.همه بايد، ما اين امري را كه ملت با آن زحمت و با آن همه رنج در ظرف پنجاه سال يابيشتر و خصوصا اين اواخر كشيده و اين همه شهيد داده است و اين همه معلول داده است كه انسان خجالت مي كشد از روي آنها، بايد ما خدمت كنيم تا بتوانيم يك عشري ازاعشار آن كارهايي كه آنها براي همه ما كردند از عهده برآييم .
تلاش براي خودكفايي و رهايي از وابستگي
برادرها! امروز روز كار است . هر كس در هر جا هست بايد كار بكند. ما مي خواهيمخودكفا باشيم ؛ خودكفايي را با تبليغات نمي شود كرد، با كار مي شود كرد. رعيت بايد كاربكند، كشاورز بايد كشاورزي بكند، دامدارها بايد دامداري بكنند، و باغبانها بايد باغباني بكنند؛ و دانشمندان بايد به طور شايسته دانش خودشان را به دانشجويان منتقل بكنند. ودانشگاه كه در راس امور هست و تقديرات يك كشوري ، مقدرات يك كشوري بسته به وجود آنهاست ، بايد جديت بكنند كه روي خودشان را از غرب و شرق برگردانند و به صراط مستقيم ، به سوي كعبه آمال ، به سوي خداي تبارك و تعالي توجه كنند و جوانان رابسازند براي آتيه اين كشور. و من اميدوارم كه همه ما موفق بشويم به خدمت . شمايي كه در صنايع هستيد صنعت را تقويت كنيد. آقاياني كه در جاهاي ديگر هستند آن كارهايي كه به آنها محول است تقويت بكنند. مبلغين تبليغ خودشان را توسعه بدهند، و دانشمندان دانش خودشان را توسعه بدهند و منتقل كنند و ننشينند دنبال هم صحبت بكنند و بگويندكه حالا كه ما داخل كار نيستيم پس بايد كارشكني هم بكنيم . خوب ، فهميدند، در عرض اين چهار سال فهميدند كه كارهاي آنها در ايران ديگر اثري ندارد. ايرانيها آن راهي را كه گرفتند و پيدا كردند، دنبال مي كنند. ديگر آنها از هر جا بخواهند اين راه را برگردانند،ديگر قدرت اين را ندارند. بنابراين ، آنهايي كه در خارج هستند بروند سراغ يك زندگي اي بكنند، خودشان را، عمرشان را تباه نكنند كه هي بنشينند و فحاشي بكنند. آنهاهم كه در داخل هستند و يك قدري فضولي مي كنند، آنها هم كنار بگذارند؛ ديگرگذشت وقت اينكه فضوليهاي شما يا تبليغات شما تاثيري در اين كشور بكند. بحمدالله اين كشور الان در تحت عنايت حق تعالي و در تحت حمايت ولي عصر - سلام الله عليه -به مقامي رسيده است كه مي تواند راه خودش را طي كند. و اميدوارم كه غرور براي ماپيدا نشود و هميشه توجه به خدا و اينكه كارها را غيب دارد انجام مي دهد و شما دعا كنيدكه به دست شما انجام بدهد. خداوند همه شما را ان شاءالله سلامت بدارد و عزت وعافيت . و همه ممالك اسلامي را از شر اجانب و غارتگرها نجات بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- يعني بويژه در امر قضا. 2- آبرو.
3- آشكارا. 4- پر شده ، آكنده .
بزرگتر