عنوان : خانوادگي
نوع : نامه
تاریخ شمسی : 27 مرداد 1353
تاریخ قمری : 29 رجب 1394
مکان : قم
مخاطب : خميني ، سيد احمد
جلد : 3
متن :
بسمه تعالي
احمد عزيزم - دو طغرا(1) مرقوم شما واصل شد؛ از سلامت شما و ديگران مسرورشدم . ان شاءالله تعالي هميشه سلامت باشيد. در موقع مقتضي و رفع مانع ، از آقاي لواساني (2)احوالپرسي شود و كسي برود براي ديدن ايشان . راجع به تعيين شخص ديگرشما با كسي مذاكره نكنيد. (3) من كسي را تعيين نمي كنم - عجالتا- و كسي را هم سراغ ندارم . از مواظبت آقاي عم بزرگوار(4) كوتاهي نكنيد. ايشان ضعيف المزاج هستند و بايدرسيدگي شوند. منتظر ورود خانم (5) در روز چهارشنبه يا شب پنجشنبه هستيم . والسلام عليكم .
29 رجب 94 - پدرت
به آقاي حاج شيخ عبدالعلي (6) بگوييد اگر امانتي براي كويت خواستيد بفرستيد به وسيله آقاي حاج سيد اسماعيل باشد، به وسيله ديگري نفرستيد.
پانویس :
1- فقره ، عدد.آقاي سيد احمد خميني درباره پاورقيهاي اين نامه چنين توضيح داده است :
2- حضرت آيت الله لواساني را ساواك تحمل نكرد؛ بالاخره او را دستگير و پس از حبس به شهر هشتپر"در شمال "تبعيد كرد. امام دستور دادند كسي به ديدار ايشان برود. من رفتم ؛ ساواك من را تعقيب كرد.
3- بعد از تبعيد حضرت آيت الله لواساني ، براي وجوهات تهران بايد شخصي عهده دار اين كار مي شد. امام هشدارداده بودند كه من هيچ كاري نكنم زيرا ممكن است نپخته باشد و من هم طبق دستور ايشان كاري نكردم و امام از شدت علاقه به حضرت آيت الله لواساني تا آخر هم كسي را به جاي ايشان انتخاب نكردند.
4- آيت الله پسنديده .
5- امام به مادرم خيلي علاقه مند بود و از دوري او رنج مي برد، مادرم نيز امام را دوست مي داشت ولي هر دو يا سه سال يك بار به مدت دو يا سه ماه براي ديدار با فرزندانش به ايران مي آمد.
6- حاج شيخ عبدالعلي قرهي مدت زيادي رياست دفتر امام در نجف را به عهده داشت . خانواده ايشان كسالت سختي گرفت ، دكترها گفتند از نجف بايد برود. او حاضر نبود ولي امام او را به اصرار فرستاد. ظاهرا مقصود از "امانتي "وجوهات است .
بزرگتر