عنوان : قيام براي رضاي خدا و اجراي عدالت
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : بعدازظهر 14 شهريور 1358
تاریخ قمری : 13 شوال 1399(1)
جلد : 9
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
ابراز انزجار از تعدي و ظلم
من اول راجع به اين كلمه اي كه ايشان گفتند عرضي دارم و بعد آن . خداوندا! تومي داني كه ما در اين قيام رضاي تو را مي خواهيم ، و تو مي داني كه ما از ظلم ولو بر يك نفر بيزار هستيم ، و تو مي داني كه ما براي اجراي عدالت قيام كرده ايم ، و تو مي داني كه ازاين تعديات و ظلمها بيزار و منزجر(2) هستيم .
من راجع به مسائلي كه شما آقايان نوشتيد مطالعه مي كنم ؛ و بعد هم اقدام مي كنم .
و شما بدانيد كه اين اشخاصي كه ظلم كردند به شما - و قبلا هم به من - آقاي خلخالي (3) ديشب به من گفتند اين را، اينها اشرار بودند. و سرانشان ان شاءالله گرفتارمي شوند و محاكمه مي شوند و من در اين باب اقدام مي كنم كه به عدالت عمل بشود. واينها جز اشخاصي كه مربوط به نظام اسلامي و جمهوري اسلامي باشد بدانيد كه اينهانبودند. آنهايي كه مربوط به اسلام باشند مربوط به جمهوري اسلامي باشند آدمكش نيستند، آنها تعدي و جور نمي كنند. اينها از اشرار بودند كه بايد ان شاءالله تعقيب بشوند ومن اقدام مي كنم ان شاءالله و نسبت به آن دهكده اي كه شما مي گوييد قارنا - هر جا هست -تحقيق مي كنيم . و ان شاءالله اميدوارم جبران بشود. و آن را بايد من تحقيق بكنم ؛ اينهابايد تحقيق بشود. بله ، ان شاءالله خداوند سرپرست آنهاست . و ان شاءالله اميدواريم جبران بشود اينها.
و من بايد از آقايان هم تشكر كنم ؛ و بايد افتخار كنم كه جوانهاي ما، آقايان ما، علماي ما، در هر جا كه هستند با يك روح اسلامي ، با يك روح انساني ، در اين نهضت قيام كردند و ما مواجه با يك چهره هايي هستيم كه اينها متعهد براي اسلام هستند وهمان طوري كه شما فرموديد، ما همه مان بايد در راه اسلام عمل بكنيم ؛ و شهادت در راه اسلام براي همه ما افتخار است . از خداي تبارك و تعالي سلامت همه را و عزت همه راخواهانم .
همكاري براي پيشبرد نهضت
البته ما الان يك مقداري از راه را رفتيم ؛ و يك مقدار زيادش مانده است . بايد در اين مقدار زياد هم همه كمك كنيد و همه با هم باشيد. ما الان يك مسافري هستيم كه بين راه ،در يك منزل بين راهي هستيم ، و دزدهاي سرگردنه هم باز هستند. از اين گردنه ها كه بايدبالا برويم ، باز دزدها هستند و بايد ما با آشنايي به قوانين اسلام و با هشياري و با رشدي كه براي ملتمان حاصل شده است و اميدوارم از دست نرود، اين گردنه هايي كه هست طي بكنيم و ان شاءالله به مقصد اعلاي ما كه آن اسلام است ، اسلامي كه در آن ظلم براي يك نفر نيست ، نه رژيم يا جمعيتي كه اين طور كارها را، كه اين آقا مي گويند، انجام داده اند.
هدف ما؛ برقراري عدالت اسلامي و قانون
ما عدالت اسلامي را مي خواهيم در اين مملكت برقرار كنيم . اسلامي كه راضي نمي شود حتي به يك زن يهودي كه در پناه اسلام است تعدي بشود. اسلامي كه حضرت امير - سلام الله عليه - مي فرمايد براي ما چنانچه بميريم ملامتي نيست ، كه لشكر مخالف آمده است و فلان زن يهوديه اي كه معاهد(4) بوده است خلخال را از پايش درآوردهاست . (5) ما يك همچو اسلامي كه عدالت باشد در آن ، اسلامي كه در آن ظلم هيچ نباشد،اسلامي كه آن شخص اولش با آن فرد آخر همه در سواء در مقابل قانون باشند، در اسلام آن چيزي كه حكومت مي كند يك چيز است ، و آن قانون الهي . پيغمبر اكرم هم به همان عمل مي كرده است ؛ خلفاي او هم به همان عمل مي كردند؛ حالا هم ما موظفيم كه به همان عمل كنيم . قانون حكومت مي كند. شخص هيچ حكومتي ندارد. آن شخص ولورسول خدا باشد، ولو خليفه رسول خدا باشد، شخص مطرح نيست در اسلام .
حكومت اسلامي ، حكومت قانون است
در اسلام قانون است ، همه تابع قانون اند و قانون هم قانون خداست . قانوني است كه ازروي عدالت الهي پيدا شده است . قانوني است كه قرآن است ؛ قرآن كريم است ، و سنت رسول اكرم است . همه تابع او هستيم و همه بايد روي آن ميزان عمل بكنيم . فرقي مابين اشخاص نيست در قانون اسلام . فرقي مابين گروهها نيست . با اينكه پيغمبر اكرم عرب بوده است و با عرب صحبت مي فرموده است ، مي فرمايد كه هيچ عربي بر عجم شرافت ندارد؛و هيچ عجمي هم بر عرب شرافت ندارد. شرافت به تقواست . شرافت به اين است كه تبعيت از اسلام ، هركس بيشتر تبعيت از اسلام كرد، بيشتر شرافت دارد و هركس كمتر،شرافتش كم است ، ولو اينكه بسته به رسول اكرم باشد. حضرت صادق (6)- سلام الله عليه - از قراري كه نقل شده است ، آن آخري كه در معرض موتشان بوده است ،جمع كردند عده اي را دور خودشان از عشيره خودشان گفتند كه شما فرداي قيامت نياييدبگوييد كه من مثلا پسر حضرت صادق بودم ، من برادر او بودم ، من زن او بودم . نخير،اينها نيست در كار، عمل در كار است . بايد همه با عملتان پيش خدا برويد. ما همه بايد بااعمالمان پيش خدا برويم ؛ نه اينكه حسبي در كار باشد، نه اينكه نسبي در كار باشد. اين حرفها مطرح نيست در اسلام . در اسلام يك قانون است و آن قانون الهي . حكمفرما يك چيز است ، و آن "حكم خدا"، همه اجراي آن حكم را مي كنند. پيغمبرمجري احكام خداست . امام مجري احكام خداست . دولت اسلامي مجري احكام خداست . خودشان چيزي ندارند از خودشان . همه اجراي دستورهاي خداي تبارك وتعالي را مي كنند و من اميدوارم كه آن آرزويي كه ما داريم و آن تقاضايي كه ما از خداي تبارك و تعالي داريم ما را موفق كند به اينكه بتوانيم آن كاري را كه خدا از ما خواسته است انجام بدهيم و آن خدمتي را كه بايد به همه اجزاي ملت ، همه افراد ملت ، بتوانيم بكنيم ، خداوند توفيق بدهد كه ما اين كار را انجام بدهيم - ان شاءالله .
پانویس :
بزرگتر کوچکتر