خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - برخورد قاطع با شرارتها و توطئه ها - بعد از ظهر 29 تير 1359

عنوان : برخورد قاطع با شرارتها و توطئه ها
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : بعد از ظهر 29 تير 1359
تاریخ قمری : 7 رمضان 1400
مناسبت : رسميت يافتن مجلس شوراي اسلامي و معرفي دولت جديد
جلد : 13

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اعتراف به اشتباهات گذشته
من هر روزي كه از اين انقلاب مي گذرد توجه به اين معنا بيشتر پيدا مي كنم كه ملت ماانقلابي عمل كردند و ما نكرديم . ما يا مقصريم يا قاصر. و در هر دو جهت آن ، در پيشگاه ملت جواب بايد بدهيم . مردم ريختند همان طور كه مي دانيد اين جرثومه فساد(1) را بيرون كردند و به پيروزي نسبي رسيدند. وقتي كه امر دست ماها افتاد، هيچ كدام انقلابي عمل نكرديم . و چنانچه ما تجربه داشتيم ، يعني يك انقلابي كرده بوديم و از بين رفته بوديم ويك انقلاب ديگر كرده بوديم ، اينطور عمل نمي كرديم . ما با بي تجربگي اين انقلاب راايجاد كرديم ، يعني ملت [ايجاد] كرد، و ما با بي تجربگي آن كارهاي انقلابي كه بايد دراول انقلاب بشود، با مسامحه گذرانديم و همان مسامحه هم موجب شد كه اين گرفتاريهارا تا حالا پيدا كرديم و از اين به بعد هم داريم ، مگر اينكه انقلابي جبران كنيم . شماملاحظه مي فرماييد، الان كه مدتهاست يا عزاي عمومي اعلام مي كنيم يا تشييع جنازه مي رويم يا راهپيمايي مي كنيم براي كشتارهايي كه شده است ، يا مجلس عزا منعقدمي كنيم . كار ما اين شده است كه در اين مملكت پاسدارهاي ما اينطور قتل عام مي شوند واينطور كشته مي شوند، و اين براي اين است كه ما انقلاب را آنطور كه بايد راه نبرديم . اگرراه برده بوديم ، اگر آن روزي كه مي خواستند در كردستان بروند براي مذاكره ، من به آنهاتذكر دادم كه اگر بخواهيد مذاكره [كنيد]، بايد با موضع قدرت برويد. اول بايد ارتش وپاسدارها و اينها احاطه كنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما برويد صحبت كنيد.مسامحه شد. اين اسباب اين شد كه آن گرفتاري طولاني براي ما پيش آمد، و آنقدرضايعه واقع شد. و الان هم مي بينيد كه ضايعه پشت سر ضايعه . همين چند روز چقدرجمعيت پاسداران شهيد شدند، و اين همه اش براي اين است كه ما دو دسته بوديم : يك دسته مان از مدرسه آمده بوديم وارد شده بوديم ، و يك دسته مان از خارج آمده بوديم ووارد شده بوديم . نه ما آن تجربه انقلابي را داشتيم و نه آنها آن روح انقلابي را، و لهذا ازاول هم كه ما - به حسب الزامي كه من تصور مي كردم ، - دولت موقت را قرار داديم خطاكرديم . از اول بايد يك دولتي كه قاطع باشد و جوان باشد، قاطع باشد بتواند مملكت رااداره كند [قرار مي داديم ]، نه يك دولتي كه نتواند. منتها آن وقت ما نداشتيم فردي را كه بتوانيم ، آشنا نبوديم [تا] بتوانيم انتخاب كنيم . انتخاب شد و خطا شد. و حالا هم كه دولت مي خواهد در مجلس شورا ايجاد بشود، حالا ما بايد اين مطلب را به مجلس شورا اعلام كنيم كه بايد يك دولت متدين تمام ، صد در صد اسلامي و قاطع [انتخاب شود]، يك نفروزير اگر مثل بعضي از اين وزرا كه الان هستند باشد، اينها نپذيرند. تمام وزرا يكي يكي بايد بررسي بشود. وزير متدين صد در صد انقلابي ، مكتبي و قاطع . اگر ما دولتمان باز مثل سابق باشد، و آنطور وضع و آنطور ديد را داشته باشد، ما بايد عزاي اين نهضت رابگيريم ، و پيروزي ما امكان ندارد. و لهذا ما بايد اين اشتباهات سابق را جبران كنيم . اگر ماآن خطا را نكرده بوديم كه هي آمدند به من گفتند، هي گفتند، هي گفتند اين مصلحت انديشان كه "اينهايي كه ، سازمانيهايي (2) كه آدم نكشته اند و چه نكرده اند، عفوبشوند" اين عفو بر خطا واقع شد، و اينها ريختند مشغول توطئه شدند. يك جمعيتي كه دردست ما بودند رهايشان كرديم . يك دسته اي را كه بايد بگيريم ديگر نگرفتيم .
ما اگر مثل آن انقلابهايي كه در دنيا واقع مي شود از اول عمل كرده بوديم ، كه به مجرداينكه پيروزي حاصل شد تمام درها را ببنديم ، و تمام رفت و آمدها را منقطع كنيم ، و تمام اين گروهها را خفه كنيم يا كنار بگذاريم ، و منحل كنيم تمام اين گروههايي كه بودند، و باشدت عمل كنيم با آنها، اين گرفتاريها براي ما پيدا نمي شد، كه ما هر روز عزا بگيريم ، هرروز شهيد داشته باشيم . و اين از دست ما گذشت و در بارگاه خدا ما استغفار مي كنيم .
وظائف مجلس در راي اعتماد به دولت
از اين به بعد نبايد اين تكرار بشود. بايد دولت قاطع باشد، بايد مجلس قاطع باشد. اگردر مجلس اشخاصي هستند كه اينها باز همان طبل را مي زنند و همان حرفها را مي زنند، به اينها نبايد گوش بدهند. بايد مجلس ، يك مجلسي باشد كه با قاطعيت عمل كند. و دولت اگر بخواهد يك قدمي كنار بگذارد، با قاطعيت بخواهند آن را و ردش كنند. و از اول هم كه مي خواهند قرار بدهند يك دولتي را، تصويب كنند يك دولتي را، يك دولتي بايدباشد تمام افرادش ، وزرايش تمامشان اشخاصي باشند كه بفهمند چه شده است . بفهمندكه ما در چه حالي واقع هستيم . بفهمند كه اسلام چه جور بايد در ايران پياده بشود. اينهابسيارشان اصلا توجه به اين مسائل ندارند. وزارتخانه ها الان هيچ كدام يك وزارتخانه صحيح نيست . هر روز تقريبا از خارج به ما اطلاع مي دهند كه سفارتخانه كجا چه جوراست . سفارتخانه كجا، اموال ايران در سفارتخانه ها دارد از بين مي رود. ميلياردها اموال ايران در آنجا هست . ميلياردها خانه هايي كه ساخته شده اند، قيمت دارند، دارند از بين مي روند و كسي نيست كه به اينها رسيدگي بكند. ما نداريم كسي كه رسيدگي كند. الفاظزياد است ؛ هي مي آيند مي گويند همه جا درست شد. همه چيز شد. لكن واقعيت ندارد.بايد يك هياتي از طرف مجلس تعيين شود از اشخاص قاطع ، راه بيفتند دور ممالكي كه سفارتخانه داريم ، سفارتخانه ها را اصلاح كنند. اين اشخاص سازماني (3) و اين اشخاص فاسد را كنار بگذارند كه سفارتخانه يك سفارتخانه انساني بشود. سفارتخانه حالا در هرجا كه دست رويش مي گذارند فاسد است . هر جا كه دست مي گذارند جز خوردن وخوراك و جز تفريح و فحشا چيزي در آن نيست . اينها بايد اصلاح بشود. اين نمي شود كه ما تقريبا قريب دو سال است كه مي گوييم جمهوري اسلامي ، هيچ چيز اسلامي نباشد. هرجاي آن دست بزنيم مي بينيم خراب است . اينجا هم وزارتخانه اش همين طور. اين نمي تواند دوام پيدا بكند. ما نمي توانيم تحمل كنيم اين مطلبي را كه آقايان مي خواهند باآن مغزهايي كه در اروپا تربيت شده است درست بكنند. ما مي خواهيم اسلام را [پياده ]بكنيم . يكي از اينها آمده بود گريه مي كرد كه چرا بعضي از اينها را مي كشند! نه اين آخريها را، آنهايي كه آقاي خلخالي (4) مثلا مي كشتند. اينها باز توجه ندارند كه اسلام درعين حالي كه تربيت است ، يك مكتب تربيت است ، لكن آن روزي كه فهميد قابل تربيت نيست ، هفتصد نفرشان را در يك جا، يهودي بني قريضه را در حضور رسول الله مي كشند، گردن مي زنند به امر رسول الله . اينها همين حرفهاي غربي را مي زنند كه ما بايداصلاح كنيم . اول همه را اصلاح كنيد بعد حد بزنيد. اين عجيب است كه اول ما بايد اين مملكت را، همه را هدايت كنيم كه همه تربيت بشوند، بعد حد بزنيم . اگر يك كسي حالاشرب خمر كرد، حالا حدش نزنيم ، حالا اول چيزش بكنيم تا مغزش اصلاح بشود. اينهايك حرفهاي غلطي است . بايد حدود جاري بشود. بايد وزارتخانه ها اصلاح بشود.
مجلس امروز رسميت پيدا كرد. با رسميت مجلس ، ديگر بايد تمام امور را مجلس اصلاح بكند. يعني با تمام قدرت ، دولتي كه تعيين مي كند، دولت صد در صد اسلامي داراي قدرت باشد، و كارهايي را كه مي كند دولت و همين طور كارهايي كه دروزارتخانه ها مي شود، كارهايي كه در استانها مي شود، همه تحت نظر باشد و مجلس بازخواست كند از اينها. بخواهد اينها را و استيضاح كند، اگر يكوقت خطا كردند و كار رادرست انجام بدهند. اگر ارتش ما كارش را درست انجام داده بود كه ما حالا باز گرفتاربلوچستان نبوديم ، گرفتار كردستان نبوديم . اينها كارها را درست انجام نمي دهند. زحمت كشيده اند البته ، من نمي خواهم تقدير نكنم از زحمتهايي كه كشيده شده است ، لكنمسامحه دارد مي شود. رها مي كنند دنبالش را. بايد استيضاح بشود كه چرا اين چهارده نفرآدم در آنجا كشته شده اند. با چه وضع اينجا كشته شده . چرا بايد اينطور بشود؟ اينهايي كه در اين كوهستانها رفتند و براي خودشان [اجتماع ] كرده اند، چرا رهايشان كرده اند؟ چرانمي روند پاكسازي بكنند؟ همه اين حرفها براي اين است كه ما نه روساي ارتشمان يك اشخاصي هستند انقلابي ، و نه وزارتخانه هايمان اينطورند، و نه يك دولت انقلابي ماداريم و نه هيچ كداممان ، انقلابي نيستيم ما، و صدمه خواهيم خورد و صدمه خورديم . تاكي ما عزا بگيريم ؟ تا كي ما مجلس عزا بگيريم ؟ تا كي اين جوانهاي بيچاره ما تلف بشوندو باز هم قدرداني از آنها نشود و توي سرشان زده بشود؟ هي كشته بدهند و هي توسري بخورند. هي كشته بدهند و هي تكذيب بشوند. تا كي ما بايد اينها را تحمل بكنيم ؟ بايداين كارها اصلاح بشود.
لزوم اصلاحات در دستگاه قضائي
از جمله اصلاحات همين اصلاحات قضاوت است . قضاوت در اسلام نمي شوددست اينها باشد؛ دست اين جمعيتي كه حالا هست . كدام يكي اينها قاضي اسلامي هستند؟ كدام اينها؟ شما تشخيص مي دهيد كه اينها قضاوت به آن ترتيبي كه اسلام گفته قضاوت ، قضاوت بكنند؟ حالا ما مي گذريم از خير اينكه مجتهد جامع الشرايط [باشند]،ما به اندازه اين ، قضات نداريم . به اندازه احتياج نداريم . اما اشخاصي باشند كه توجه داشته باشند به قضاوت اسلامي . بتوانند بفهمند اين مقدار ولو از روي تقليد بتوانندبفهمند كه قضاوت چه است . وضع قضاوت اسلامي چيست . اگر ما بخواهيم مسامحه كنيم در قضاوتش ، در پاكسازي آنجا مسامحه بكنيم ، تا آخر ما گرفتار هستيم . قضاوتمان گرفتار است . - عرض مي كنم كه - ارتشمان هست . همين طور همه سازمان ما هست . ما بايداز حالا به بعد اينطور رفتار نكنيم كه تا حالا كرديم . تا حالا خطا كرديم . اين خطا را بايدجبران بكنيم . و بايد با كمال قدرت تمام اين كارها عمل بشود. و ما با هيچ كس قوم وخويشي نداريم . ما مطيع اسلام هستيم و احكام اسلام را مي خواهيم جاري بكنيم . اگر دروزارتخانه اي ، اگر در جايي ، احكام اسلام بخواهد جاري نشود، ما در وزارتخانه رامي بنديم . وزارتخانه اي كه ضرر داشته باشد براي اسلام ، براي حكومت اسلامي ، به چه درد ما مي خورد. بودجه را تصويب مي كند شورا، آقاي - مثلا - وزير بودجه نمي دهد،اوضاع به هم مي خورد. آن وضع به هم مي خورد. آنجا وضع اينطوري است كه اشخاصي هستند افكارشان افكار انقلابي نيست . افكاري است كه مي گويند نه ، ما بايد حالا بامسامحه ، با چه با چه رفتار كنيم .
اسلام خواهي و طرد ملي گرايي
اين اشخاصي كه انقلابي نيستند بايد در راس وزارتخانه ها نباشند. و آقاي بني صدر(5)بايد امثال اينها را معرفي به مجلس نكند و اگر كرد، مجلس رد بكند و هيچ اعتنا نكند، الااينكه وزيري باشد كه كارآمد باشد. اسلامي باشد. مسامحه كار نباشد انقلابي باشد تا يك مملكتي دستمان باشد. اگر بنا باشد اينطوري باشد، بايد ما عزاي اصل جمهوري رابگيريم . عزاي اصل همه مسائل را بگيريم . آقايان سر يك ملي شدن چيز، امروز ديديدكه التماس مي كنند كه بگذاريد يك قدري بگذرد. يك قدري بگذرد ببينيم ملي چطوري است . ما چقدر سيلي از اين مليت خورديم . من نمي خواهم بگويم كه در زمان مليت ، در زمان آن كسي كه اينهمه از آن تعريف مي كنند، (6) چه سيلي به ما زد آن آدم !من نمي خواهم بگويم كه طلبه هاي مدرسه فيضيه را به مسلسل بستند در آن زمان . همان طور كه در زمان پهلوي بستند كه من و آقاي حائري بالاي سر اين جوانهايي كه از مدرسه فيضيه به تير بسته شده بودند، رفتيم و اطبا جرات نمي كردند بنويسند اين زخمي شده است . بروند كنار اينها! بروند گم بشوند اينها! اينها منحل بايد باشند. ما نمي توانيم تحمل كنيم به اينكه هر كس هر جوري دلش مي خواهد "خير، من دلم مي خواهد كه حالادمكرات باشد، من دلم مي خواهد كه ملي باشد، من دلم مي خواهد كه ملي و اسلاميباشد" ما از اينها ضربه ديده ايم . ما اسلام را مي خواهيم . غير اسلام را نمي خواهيم . مجلس بايد اسلامي باشد. مجلس بايد افكارش افكار اسلامي باشد تا ما بتوانيم چه بكنيم . من نمي توانم تحمل بكنم كه اينقدر ما جوانهايمان از بين بروند براي اينكه ما مسامحه داريم مي كنيم . مسامحه ها از كار بايد برود، و بايد حالا كه مجلس تاسيس شد و مجلس رسميت پيدا كرد، همه امور بايد بر نظارت مجلس به روال خودش بگذرد، و با جديت و باقاطعيت و بدون مسامحه ، هر كس خلاف كرد بخواهند او را، و يا اگر خلافي واقعا كرده ،بدهند او را دست دادگاهها و دادگاهها محاكمه اش كنند. و از اين جهت ، حالا عرض مي كنم تمام كميته ها در سرتاسر مملكت بايد به قدرت خودش باقي باشد. تمام سپاه پاسداران در سرتاسر كشور بايد به قدرت خودش باقي باشد. تمام دادگاههاي انقلابي درسرتاسر مملكت بايد به قدرت خودش باقي باشد. بايد دادگاهها با همان قدرت باشند.منتها بر شماهاست ، بر آقايان است كه اگر يك قاضي نمي تواند قضاوت بكند يا منحرف هست ، عوضش مي كنيد. اما اينها بايد، اين نهادهاي انقلابي تمامش بايد بدون اينكه دستي به آن زده بشود تمام اينها بايد سر جاي خودش باشد، و كارها به طور انقلابي بگذرد. ما نمي توانيم اين كارها را به آنطوري كه فرض كنيد كه حالا دادگستري سابق مي خواسته بگذراند بگذريم . اين انقلاب است انقلاب غير آنطوري است و ما خطاكرديم . انصافا خطا كرديم كه اينطور عمل كرديم . از اين به بعد بايد اين خطا نشود و عمل بشود. به طور قدرت عمل بشود. به طور قاطعيت عمل بشود. اين حرفي است كه من عرض مي كنم . آقايان هم البته موافقيد با همين حرف . از اول هم موافق بوديد و بايد ازاين به بعد هم اين عمل همين طور باشد.
پانویس :
1- محمد رضا پهلوي ، شاه مخلوع ايران . 2- ماموران و وابستگان به ساواك . 3- ماموران و وابستگان به ساواك . 4- آقاي صادق خلخالي ، حاكم شرع دادگاه انقلاب اسلامي . 5- ابوالحسن بني صدر، نخستين رئيس جمهور اسلامي ايران .
6- آقاي محمد مصدق ، رهبر جبهه ملي و نخست وزير سالهاي 30 تا 32 در زمان سلطنت محمد رضا پهلوي .



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 171,077,255