خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - رسالت مطبوعات در نظام اسلامي - خطر نفوذ منحرفين و چگونگي برخورد با آنها - 13 دي 1359

عنوان : رسالت مطبوعات در نظام اسلامي - خطر نفوذ منحرفين و چگونگي برخورد با آنها
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 13 دي 1359
تاریخ قمری : 26 صفر 1401(1)
جلد : 13

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
لزوم فعاليت مطبوعات بر طبق انگيزه هاي مردم
در يك انقلابي كه از خود مردم بوده است ، و انگيزه اش را هم خود مردم تعيين كرده اند بايد همه گروههايي كه مي خواهند در اين انقلاب خدمت كنند همان انگيزه راداشته باشند. و انقلاب ايران به واسطه اينكه انگيزه اش اسلام بوده است ، و از مردمي كه علاقه اي به اسلام داشته اند شروع شده است ، و با همان علاقه پيروز شده است بايد هرطايفه اي كه مي خواهند يك كاري بكنند همان جهت را در نظر بگيرند. و همان چيزهايي كه مبداء پيروزي مسلمانان ايران شد همان معنا را تعقيب كنند. مع الاسف در مطبوعات ديده مي شود كه آن انگيزه اي كه مردم دارند، و آن فكري كه روي آن فكر، آنها غلبه كرده اند و آن طرزي كه جامعه به استثناي بعض از افراد يا بعض از گروهها دنبال او بودندو هستند؛ مطبوعات آن طور نيستند. من البته وقت ندارم كه همه مطبوعات و همه آن چيزهايي كه نوشته مي شود از قبيل مجله ها و كتابها و روزنامه ها، اينها را بخوانم . لكن خوب ، به طور اجمال نگاه مي كنم . و هر كدامي كه مربوط به اين مسائل بود مطالعه مي كنم . و من مي بينم كه مطبوعات كه بايد خدمت بكنند به اين ملت ، و بايد همان راه راپيش بگيرند كه ملت داشته است و به واسطه همان پيروز شده است ، انسان مي بيند كه مطبوعات بعضشان اين طور نيست .
فرصت طلبي گروهك ها
شما همه مي دانيد كه اگر اين وحدت و يكپارچگي ملت ، و اگر آن علاقه اي كه ملت بهاسلام داشت نبود ما نمي توانستيم يك همچو پيروزي كه به دست آورديم به دست بياوريم ، براي اينكه ما در آن وقت نه يك ارگان هاي نظامي دستمان بود، و نه يك تعليمات نظامي داشتيم ، و نه يك اسلحه قابل ذكر، بلكه هيچ نداشتيم . مع ذلك آن چيزي كه همه حسابها را در هم كوبيد اين توجه مردم به يك مطلب بود. سرتاسر ايران ازبچه هاي كوچك تا پيرمردها توجهشان به يك مطلب [بود] و آن اينكه بايد آن رژيم سابق نباشد، و بايد اسلام باشد، جمهوري اسلامي باشد. اختلاف هم آن وقت نبود دركار. اگر آنهايي هم كه اختلاف بعد كردند آن وقت هم انگيزه اش را داشتند، نمي كردندكه در مقابل آن موجي كه بود يك چيزي بگويند. و ممكن است خيلي هايشان هم مي خواستند خودشان را داخل جمعيت كنند كه بعدش بهره برداري كنند. چنانچه مي بينيدالان همين طورها هست . چه اشخاص و چه گروههايي كه در اين نهضت و در اين كاري كه مردم كردند، بسياريشان دخالت نداشتند. گروهها بعضيشان هيچ دخالت نداشتند. لكن خودشان را وارد كردند و دنبال اين بودند كه چه بشود! آيا رژيم سابق غلبه كند تاخودشان را داخل او بكنند، يا بعدي غلبه كند تا خودشان را داخل اين بكنند. و معني فرصت طلبي هم همين است كه اشخاصي كنار بنشينند نگاه كنند ببينند چه مي شود. هرچه شد خودشان را در آن گروهي كه پيروز شده است جا بزنند. اينها، اين گروهها وقتي ديدند نه مسئله آن طورها نيست كه هر كسي بيايد هر كاري دلش بخواهد بكند، مواجه شدند با اين جمعيت هايي كه توجه به اسلام داشتند، حالا مشغول به شيطنت شدند.
پرهيز مطبوعات از درج مطالب مضر به اسلام
بايد مطبوعات يك خدمتي كه برايشان محول است و وجدانا براي كشور ما مطرح است ، آن خدمت را انجام بدهند تا به اسلام خدمت كرده باشند، و به كشور خودشان خدمت كرده باشند. اين خط را بايد دنبال كنند، يعني ؛ هر مسئله اي كه مي خواهند طرح بكنند توجه به اين داشته باشند كه همان مسئله و دنبال همان كار باشند. مسائل ديگري كه مربوط نيست به اين يا مسائل ديگري كه مخالف است با اين مسائل غير مربوط، اگر يكمسائل غير مضري باشد خوب ، مانعي ندارد كه گفته بشود و نوشته بشود. اما مسائلي كه مضر به وحدت جامعه است ، و مضر به آن انگيزه اي است كه جامعه براي او قيام كرديعني ؛ مضر به اسلام است ، بايد مطبوعات از او احتراز كنند، و بايد آنهايي كه در راس مطبوعات هستند آنها توجه داشته باشند مبادا در بين آنها اشخاصي خودشان را جا بزنند.شما مي بينيد كه الان اينهايي كه انحراف دارند مشغول فعاليت هستند كه هر چه در هر جاپيدا بشود، اينها هم داخلش بشوند به يك صورتي . ممكن است يكي از آنها تسبيحي دستش بگيرد و ريش هم بگذارد و در حضور شماها نماز هم بخواند و اينطور چيزها.شما بايد فكر بكنيد كه اين سابقه اش چي بوده ، چه كاره است . و وقتي هم كه وارد مي شوددر - فرض كنيد - مجله شما چه مي خواهد بكند، چه كاري مي خواهد بكند. انتخاب افرادخيلي امر مهمي است براي مطبوعات . خصوصا براي راديو و تلويزيون كه اشخاص زيادي در خصوص راديو و تلويزيون و در عموم مطبوعات هستند، اينها مي خواهند كه راه را به طوري كه كسي متوجه نشود؛ يعني آن اشخاصي كه درست فكر مي كنند، توجه پيدا نكنند وارد بشوند و راه را منحرف كنند.
خطر نفوذ اشخاص منحرف
الان مي بينيم در سرتاسر كشور يك مسائل انحرافي هست . و اين مسائل انحرافي نمي شود از آن اشخاصي كه خودشان مستقيم اند باشد. معلوم مي شود كه يك اشخاصي منحرف در اينها وارد شدند؛ مثلا در كميته ها، در دادگاهها و در بسيج ، در همه جا، درراديو و تلويزيون ، در مطبوعات ، در بين اينها الان بسيار اشخاص سالم هستند. اما چون ممكن است گاهي ساده فكري بكنند، و يك كسي كه درست نمي شناسند، سوابقش رادرست اطلاع ندارند، به همان طوري كه خودش را ظاهرسازي مي كند گول بخورند ووارد بكنند، يا در دادگاه وارد بكنند، يا در كميته ها وارد بكنند، يا در مطبوعات كه مهم است وارد بكنند. و يك وقت توجه بكنيد كه دارد منحرف مي كند آن خطي را كه خودملت داشته است كه وحدت در آن بوده است و اسلام هم بوده - اين دو انگيزه در راسهمه امور بود - يك وقت مي بينيد كه مطبوعات يك راهي مي رود كه طرف چپ داردمي رود، يا يك راهي طرف راست دارد مي رود، از راه مستقيمي كه ملت دنبالش هستند -كه آن راه اسلام است - منحرف مي شوند. اين از مهمات [وظايف ] كساني است كه مي خواهند يك خدمتي بكنند، و مجله اي بيرون بدهند، يا روزنامه اي بنويسند. اول مسئله اين است كه افراد را انتخاب بكنند. افرادند كه مي توانند اگر يك اشخاص منحرف باشند، بدون اينكه شما توجه داشته باشيد، يك وقت توجه كنيد كه انحراف پيدا شد. واشخاص اند كه مي توانند كه انسان را يا به دامن امريكا بكشند يا به دامن شوروي . و اين ملتي كه آن قدر مجاهده كرده ، و آن قدر جوان داده ، و آن قدر زحمت كشيده است براي اينكه خارج بشود از اين سلطه ها، يك وقت مي بينيد راه مجله ، راه مطبوعات ، راه راديوو تلويزيون ، نطقها و همه چيزهايي كه الان هست ، يك وقت مي بينيد كه اشخاصي برخلاف آن چيزي كه مسير ملت است وارد شدند در اين راهها و راه را منحرف كردند،و شما بعد ملتفت بشويد. اين از مسائل مهمي است كه توجه به آنها لازم است واغماض (2) از آنها جايز نيست . و من اميدوارم كه اين مجله اي كه شما داريد، و حالاآمديد اينجا با من صحبت مي كنيد توجه در آن در راس همه توجهات باشد. ونوشته هايي كه مي خواهد طبع بشود، يك چند نفري كه مي دانيد، يقين داريد كه آنهاآدمهايي هستند كه مستقيم هستند، و در راه مسير ملت و كشور هستند و وابستگي به هيچ جا ندارند، آنها نوشته ها را مطالعه كنند، درست دقت كنند در آن ، و بعد از اينكه دقت كردند در روزنامه يا در مجله نوشته بشود. اين طور نباشد كه يك وقت بنويسند و منتشربشود، بعد بفهمند كه اين نوشته برخلاف بوده است ؛ اين يك چيزي است كه لازم است .اين مثل مطلبي است كه كتاب وقتي نوشته مي شود، قبل از اينكه انتشار پيدا بكند بايداشخاص كارشناس به شيطنتهايي كه شياطين مي خواهند بكنند بايد توجه بكنند كه يك وقت در كتاب - فرض كنيد كه - اولش خيلي خوب ، وسطهايش هم خوب ، و يك وقتمي بينيد كه يك جايي جوري از كار در مي آيد كه مسئله اين طور نبوده است كه ما تصورمي كرديم . بايد كتابهايي كه نوشته مي شود، و همين طور چيزهايي كه منتشر مي شود، اينهابايد درست توجه بشود. و افراد مطلع ، مدبر و كساني كه از مكتبها اطلاع دارند و مسيرآنها را مي دانند، اينها توجه بكنند، و كتابها را مطالعه كنند قبل از انتشار، و خود مجله راقبل از انتشار، درست مطالعه بكنند كه مبادا يك وقتي يك جايش خلاف در آيد، آن وقت براي شما دست بگيرند كه خير، اين مجله هم مثلا انحرافي است . اين ، هم صلاح خود شماست و هم صلاح ملت است .
اهميت ارزيابي و گزينش در تصدي مسئوليتها
بنابراين ، اين از مسائل مهمي است كه در درجه اول اهميت واقع شده است كه اشخاصي كه اداره مي كنند يك جايي را، از اول ارزيابي بشود كه اين اشخاص چه كاره بوده اند. سابقه شان چيست . تحصيلاتشان در كجا بوده . چه جور رويه اي در تحصيلات داشتند. و بعد از انقلاب چه جور وضعيتي اينها داشتند. قبل از انقلاب چه وضعيتي داشتنداينها. افكارشان قبلا چي بوده . اگر يك كسي افكارش قبلا منحرف بوده ، حالا بيايد به شما ادعا بكند كه خير، من برگشته ام ، ما بايد قبول كنيم ، اما نبايد او را مجله نويس كنيم . آن دوتا با هم فرق دارند. خوب ، بسياري از اشخاصي كه مي آيند مي گويند ما توبه كرديم ،توبه قبول است ، لكن نمي شود آنها را سر يك كاري گذاشت كه آن كار اهميت دارد.براي اينكه ما نمي دانيم كه - به حسب واقع كه ما نمي دانيم كه - اين آدم توبه كرده يا اين آدم مي خواهد با اين كلمه "توبه " ما را بازي بدهد. ما بايد از او قبول مي كنيم كه در جامعه مسلمين مثل ساير مسلمانها با او عمل بكنيم ، اما نبايد راديو و تلويزيون را به دست اوبدهيم ، يا او را راه بدهيم در راديو و تلويزيون ، يا مجله اي كه براي تربيت افراد است ،براي ترويج اين مسير اسلامي ملت است ، ما به دست او بدهيم و يا نوشته هايش را به دست او بدهيم . اين طور نبايد كه ما خوش باور باشيم . خيلي از اشخاص هستند كه تمام حرفهايشان حرفهاي اسلام است ، تمام حرفهايشان حرفهاي نهج البلاغه است ، و تمامحرفهايشان حرفهاي قرآن است ، لكن مسيرشان اين نيست . در بين اشخاص همچواشخاصي هستند كه اين راه را پيش گرفتند، براي اينكه ، خودشان را در جامعه جا بزنند.آن مقصدي كه دارند آن را عمل بكنند در بين مردم . در عين حالي كه ما بايد قبول كنيم يك كسي كه قبلا هم - فرض كنيد كه - عاصي بوده ، اين آدم حالا مسلمان است ، و به اوترتيب اثر اسلام را بدهيم ، اما نمي توانيم جهاتي كه داريم [به او بسپاريم ] مثلا فرض بفرماييد؛ يك دزدي بوده ، حالا آمده توبه كرده ، خوب ، دزد توبه كرده ، قبول است توبه اش . اما مي توانيد شما ماليات ، آن چيزتان را، سرمايه هايتان را دست اين بدهيد وبپرسيد به اين ؟ نه ، عقلايي نيست . براي اينكه ممكن است اين دزد براي اينكه سرمايه دستش بيايد، بيايد توبه كند! ما هم كه علم غيب نداريم ، ما موظفيم كه در ظاهر قبول كنيم .دزد نه ، الان توبه كرده است . حتي اگر يك توبه اي كرد كه همه ظواهرش هم درست بود،اقتدا هم به او بكنيم در نماز، اما نمي توانيم ما يك چيزي كه امانت لازم است در آن ،ديانت لازم است در آن ، دست اين بدهيم . بدتر از همه همين مجلات است ، و همين مطبوعات است ، و همين راديو و تلويزيون است و همين چيزهايي است كه براي تربيت جامعه است . يك نفر آدم قبلا - فرض كنيد - انحراف داشته ، كمونيست بوده ، حالا آمده مي گويد كه من ديگر برگشتم و خير، حرفهاي آنها درست نبوده ، من برگشتم . بسيارخوب ، شما برگشتيد حالا آمديد باشد، اما نمي توانيم ما اين را در راديو و تلويزيون راهش بدهيم كه تو برو و مردم را تربيت بكن ! ممكن است اين كمونيست باز هم باشدلكن براي خاطر اينكه ما را بازي بدهد آمده اين را گفته . ما مكلفيم به اينكه در ظاهر با اواعمال مسلماني - فرض كنيد - بكنيم . در صورتي كه در عقيده كمونيست نشده باشد، آن مسئله ديگري است . اما نمي توانيم ما يك چيزي كه مي خواهيم تربيت كنيم بچه هاي خودمان را، يك معلمي كه كمونيست بوده است ، الان آمده مي گويد نخير، من بسيارمسلمانم ، و پيش ما نماز هم مي خواند و روزه هم مي گيرد، و بيشتر از شما و ديگران هم به آداب اسلامي تقيد دارد. بسيار خوب ، شما مسلمان ، بياييد بين مردم باشيد، كسي كاري به شما ندارد. اما نمي توانيم ما اين را معلم بچه هايمان قرار بدهيم . براي اينكه ، معلم بچه هارا ما بايد مطمئن باشيم كه اين منحرف نمي كند بچه هاي ما را. نمي توانيم ساده دلي به خرج بدهيم كه خوب ، حالا اين آدم ، اسلام گفته قبول كنيد شما، ما هم قبول كرديم . امااسلام نفرموده حالا كه قبول كرديد مقدرات خودتان را دست اين هم بدهيد. ديگر اين رااسلام نفرموده . اسلام فرموده قبول كنيد كه تو مسلمان و ترتيب آثار هم بدهيد. امامقدرات يك مملكتي را ما بخواهيم دست يك كسي بدهيم كه كمونيست بوده ، حالا هم مي گويد من آدم خوبي هستم و ترتيب آثارش را هم ما مي دهيم ، اما نمي توانيم مقدرات مملكتمان دستش بدهيم . نمي توانيم مجله نويسي اگر بخواهد بكند، او را آزاد بگذاريم كه هر چه دلش مي خواهد بنويسد. يك وقتي مي بينيد چه از كار در مي آيد. شما هم نمي توانيد در مجله اي كه داريد و افراد را مي خواهيد انتخاب كنيد، يك اشخاصي كه سابقه شان انحراف بوده است ، آن منحرف را حالا بگوييد كه نه ، ديگر حالا خوب شده است و آدم مسلماني است و اينها. و وارد كنيد در روزنامه تان . خيلي خوب است براي خودش ، ما هم نمي گوييم بد است . الان توبه كرده ، خوب است ، اما نمي توانيم ديگرهمچو مطلبي را كه در ترتيب يك ملتي در سرنوشت يك ملتي دخالت دارد، اين را به دست او بدهيم . اين از مسائل مهمي است كه در همه جا بايد اين انجام بگيرد. اين معنا كه خير، ما بايد همه اشخاصي كه آمده اند مي گويند كه ما خوب هستيم اينها بايد واردشان كنيم . منتها در همه جايي كه سرنوشت ملت را هم به دستشان بدهيم ؛ اين حرف ، ساده انديشي است ، و توجه به مسائل نداشتن است . در هر صورت من اميدوارم كه كتابهاي شما، مجله شما، همه اينها خوب باشد. و اين مسائل هم مورد توجه باشد در افرادي كه سابقا هستند پيش شما. در افرادي كه بعدها مي خواهند در اين مجله و در فعاليت دخالت داشته باشند. مسئله عربي اگر هست ، اشخاص عرب متعهد اولا باشند، ثانيا داده بشود بازنگاه بكند به اينكه چه بوده در اين . ممكن است يك نفر آدم هم ، خيلي هم خوب آدمي باشد و متعهد باشد، لكن اشتباه داشته باشد. اشتباه براي خودش چيزي نيست . اما اشتباه براي يك ملت ، يك وقتي صدمه مي زند به يك ملتي . اگر يك اشتباهي مثلا فرض كنيددر يك ارتشي واقع بشود، يا در رئيس ارتشي واقع بشود، خودش معاقب (3) نيست . براي اينكه خوب ، اشتباه كرده . انسان هميشه اشتباه مي كند. اما يك ملت را ممكن است يك اشتباه به باد بدهد. در يك مجله ، اشتباه ممكن است باشد، براي خود اين آدم هم چيزي نباشد، براي اينكه اشتباه كرده ، اما بايد اشخاص ديگر هم ببينند اين را تا اين اشتباه را اگرشده است رفع بكنند، آن وقت منتشر بشود. كار، كار مهمي است در مطبوعات ، در راديوو تلويزيون ، در اينهايي كه عموم مردم تقريبا نگاه مي كنند و يا مي شنوند. اينها نمي شودگفت كه خوب ، ما حالا اشتباه كرديم و فردا هم اشتباه نمي كنيم . الان راجع به يك روزنامه اي براي من يك نوشته اي آمد كه راجع به يك روزنامه اي اشتباهي كرده است .من نمي گويم عمدي بوده ، ممكن هم هست عمدي باشد، اما اشتباهي كرده است كه براي مملكت مضر بوده اين اشتباه . و الان اعتراض كردند كساني كه در راس هستند كه اين اشتباه واقع شده . در هر صورت ، مسائل بايد خيلي مورد توجه باشد. و ما بايد توجه به اين هياهوهايي كه در اطراف الان دارد مي شود و دارند تضعيف مي كنند نهضت را، نبايداعتنا كنيم . از مسائلي كه در مطبوعات باز لازم است اين است كه يك مقدار از مثلا اوراق خودشان را صرف اين كنند كه اين جمهوري اسلامي تا حالا چه كرده است .
توطئه دشمن در غوغا سالاري و تحريف واقعيات
شما مي دانيد كه الان در بين مردم افتادند آن اشخاصي كه مي خواهند صدمه بزنند به جمهوري اسلامي . افتاده اند كه هيچ كاري نكرده ، اين هنوز رژيم شاهنشاهي است ، اين فرقي با رژيم شاهنشاهي ندارد! حتي بعضي از نويسنده هاي متعهد مسلمان ، آدمهاي صحيح ، آدمهاي باسواد، يك شرح مفصلي نوشته اند راجع به اينكه در جمهوري اسلامي حالا همان كارهاست و همان چيزها. اينها نگاه نمي كنند آن كارهايي را كه شده ببينند كه تا حالا چه شده است . آقاي وزير آموزش و پرورش كه چند روز پيش از اين آمده بودند گفتند كه آن قدر مدرسه اي كه در اين دو سال ساخته شده است ، ثلث همهمدارسي است كه از اول تا حالا ساخته شده است ، در دو سال ثلث او - اينها را نمي گويند،آنهايي كه غرض دارند آن مسائلي را كه بايد گفت نمي گويند، مي روند مي نشينند روي آن چيزهايي كه عيب و علت است ، آن را مي گويند. حضرت مسيح - سلام الله عليه - آن طوري كه نقل مي كنند با اصحابش داشت مي رفت ، يك الاغ مرده اي ، حيوان مرده اي افتاده بود تعفن كرده بود. آنها از تعفنش و از اينها ذكر مي كردند. حضرت فرمود: چه دندانهاي سفيدي دارد. (4) اينها تعليم است . نبايد انسان يك جمهوري اسلامي كه اين قدر بركات تا حالا داشته است ، تمام مراكز فساد را بسته است ، تمام مراكزي كه مشروب فروشي بوده و برخلاف اسلام بوده ، همه را بسته است . اين قدر براي مستضعفين كار كرده است ، اين قدر زمين درست كرده ، اين قدر آسفالت كرده است . اين قدرمدارس درست كرده است ، اين قدر خانه براي مردم درست كرده ، اين قدر كار كرده .اينها را هيچي ، كاري بهش نداريم . اما در فلان دادگاه ، اين كسي كه در دادگاه بوده خطاكرده ، اين را بگيريم هياهو كنيم ؛ اين انحراف است . معلوم است كه از هر كس هست اين قلم ، اين قلم انحرافي است . ممكن هم هست كه خودش ملتفت نباشد. آن شخص ملتفت نباشد. اما نمي شود در يك جامعه اي كه دو سال الان از زندگي اش دارد مي گذرد، يك جامعه اي كه همه چيزش خراب بوده ، همه چيزش فاسد بوده ، و بيش از دو سالش نيست ،اين بچه دو ساله را بخواهيد مثل يك انسان چهل ساله كه همه كارهايش را كرده درست كنيد، نمي شود اين . نبايد ما خودمان به جان جمهوري اسلامي بيفتيم براي اينكه فرض كنيد كه يك اعوجاجي در فلان جا واقع شده است . يا يك شخصي را كه خيلي هم آدم خوبي بوده ، حالا كار از او نمي آمده ، كنارش گذاشته اند. حالا ما قلم دست بگيريم وكتاب بنويسيم يا مجله بنويسيم و چي بنويسيم . و همه مفاسدي كه در يك گوشه يا دوگوشه مملكت واقع شده است اين را به رخ جمهوري اسلامي بكشيم كه جمهوري اسلامي اين جوري است . اگر يك نفر فرض كنيد وكيل در ميان سيصد، دويست و پنجاهنفر وكيل يك كار خلافي كرد، ما بايد بگوييم كه اين وكلا همه خراب اند؟ و مجلس شوراي اسلامي مجلس خراب است ؟ يا بگوييم فلان وكيل خراب است ؟ اگر در اين دادگاههايي كه سرتاسر ايران دارند فرض كنيد پنج نفر، ده نفر خطا كردند، ما بايد بگوييم آن خطاست يا بايد بگوييم دادگاهها خطاست ؟ اينها اشتباهاتي است كه مي كنند، ياغرض ورزي هايي است كه مي كنند، بعضي اشخاص اشتباه كردند، بعضي اشخاص هم غرض دارند كه مي گويند.
لزوم انتقاد و ممنوعيت غرض ورزي
از وظايف هم راديو و تلويزيون و هم مجلات و هم ساير جاها اين است كه مسائلي كه شده است بگويند. من در همان اوايل امر كه آقاي بازرگان نخست وزير بوده ، در همان اوايل امر به آقايان گفتم كه آقا شماها مسائلي كه انجام مي دهيد در راديو و تلويزيون اعلام كنيد كه ما اين كار را كرديم ، آن كار را كرديم . نگذاريد آنها بگويند كه اين كاري نكرده ، آن كار نكرده ، هيچ كاري نكرده . كار نكرده ها البته زياد است . اما يك مملكتي كه لااقل بيش از پنجاه سال به انحراف شديد كشيده شده ، از اول بوده اما در اين پنجاه سال متعمد بودند به اينكه اين را منحرف كنند و ما را از همه طرف وابسته كنند و همه چيز ما رااز بين ببرند. دانشگاهمان را از بين ببرند. چي ببرند. چه ببرند. اينها تصور اين را نمي كنندكه يك همچو چيزي در دو سال ، اين قدر كه شده است اعجاز كرده است . فكر اين رانمي كنند كه اين كار همچو شده است كه تويي كه حالا قلمت را دست گرفتي و براي همه داري مي نويسي ، آزادي . براي همه ارگانها داري انتقاد مي كني تو آزادي . شما در سه سال پيش از اين مي توانستي قلم را دستت بگيري يك كلمه راجع به يكي از اين ارگانهاصحبت بكني ؟ قلمت را مي شكستند، پدر خودت را هم در مي آوردند! شما قدر اين آزادي را نمي داني . منتها آزادي الان جوري شده است كه ملعبه (5) پيش بعضي اشخاص شده و هر چي دلشان مي خواهد بايد بنويسند. و هر چي دلشان مي خواهد بايد بگويند. در هر صورت ، وظيفه داريم ما، يك وظيفه اسلامي ، يك وظيفه انساني داريم كه آن چيزهايي كه در اين جمهوري شده است بگوييم و برسانيم به مردم . انتقاد هم داريم البته كه كوتاهي شده است ، آنها هم بايد نوشته بشود. نمي گوييم آن را ننويسند، آن را هم بنويسند، اما انتقاد، غير غرض ورزي است . يك قلم است كه مي خواهد يك مسئله اي كه فرض كنيد كوچك است بزرگش كند و چند مقابلش كند. تيتر بزرگ بنويسد و بعدش هم حرفهايي كه هر چي دلش مي خواهد بنويسد. گاهي هم تيترها مناسب با خود موضوع نيست . اين را از جاي ديگر پيدا كردند. اينجا زيرش چيز ديگر نوشتند. خوب ، آن غرض ورزي است . يك وقت يك قلمي است كه مي خواهد اصلاح كند جامعه را، هم خوبش را مي گويد، هم آنهايي را كه ناقص است . اما به طور موعظه ، نه بطور انتقادغرض آلود، نه به طور تضعيف . مسائل را دو جور ممكن است بگويد؛ يك مسائلي است كه يك استاد شريف براي بچه ها مي گويد و بچه هايي كه انحراف دارند، اين استاد شريف مي خواهد اينها را از انحراف بيرون بياورد. نصيحتشان مي كند. با زبان ملايم به آنهامي فهماند. يك استادي هم داريم كه مي خواهد ضربه بزند. با ضربه مي خواهد اينها رااذيت كند. اينها دو جور فرض است ، دو جور قلم است ، دو جور گفتار است ، دو جورنوشتن است .
بايد فكر اين مطلب باشيد كه اگر انتقاد هست در كار، شما تنها نه ، همه نويسنده ها هم ،همه گويندگان ، اگر انتقاد دارند به طور ملايم و به طور دلسوزانه مسائل را طرح بكنند نه به طور ضربه زدن ، بخواهند ضربه بزنند به جمهوري اسلامي . اينها نمي دانند اين معنا راكه اگر اين جمهوري اسلامي به واسطه قلم اينها به هم بخورد مسئول اند پيش خداي تبارك و تعالي و پيش ملت و پيش همه ملتها. يك چيزي كه همه ملتها الان دارند از آن تعريف مي كنند؛ ما خودمان نشستيم قلم را دستمان گرفتيم ، اگر يك عيب كوچكي دريك جا پيدا شد، فرض كنيد يك جا خطا كرد يا فرض كنيد عمد هم كرد، يك نفر يك كسي را مالش را مصادره كرد، يا يك كسي را چي كرد، البته اينها نبايد بشود. اما اگر يكي شد نبايد اين را گفت كه جمهوري اسلامي هم مثل رژيم شاهنشاهي [است ]! خوب ، كجااين مثل رژيم شاهنشاهي است ؟ در رژيم شاهنشاهي بازارشان اين طور بود؟خيابانهايتان اين طور بود؟ مراكز فحشا آن طور بود كه ديديد، و همه چيزمان آن طور. نفتمان راداشتند مي بردند، همه چيزمان را داشتند مي بردند. در اين رژيم اينها جلويش گرفته شده ،اينها را هيچ نمي گويند. قلمها شكسته است در اين امور. اما فلان آدم در فلان جا، فلان كار را كرده ، فلان آدم را در فلان جا مثلا كشته ، اين به جمهوري اسلامي مربوط نيست .اين يك نفر آدم ، خطا كرده بايد جلويش را گرفت . اگر يك همچو آدمي واقعش در كجاو همچو كاري كرده ، جلويش را بايد بگيريد. البته بايد بگيرند جلويش را.
آن قلمها را كه آدم مي بيند قضيه ، قضيه نصحيت نيست . قضيه ، قضيه غرض آلودي وعقده اي است كه دارند. مي خواهند اين عقده را صاف بكنند. و توجه به اين معاني درهمه چيزها لازم است . و وظيفه من هم دعاگويي است ، به همه تان دعا مي كنم . خداوندهمه شما را حفظ كند. موفق كند كه خدمت بكنيد به كشور خودتان . مسلمانيد، به اسلامتان خدمت كنيد. ملت را دوست داريد، به ملتتان خدمت كنيد. كشورتان را دوست داريد، به كشورتان خدمت كنيد. و در نوشته هايتان توجه به خدا داشته باشيد. بدانيد كه اين قلم كه در دست شماست در محضر خداست الان . و اگر هر كلمه اي نوشته بشود بعدسئوال مي شود چرا اين كلمه نوشته شده ؟ اگر به جاي اين كلمه بشود يك كلمه خوبترنوشت از شما سئوال مي كنند چرا كلمه زشت نوشتيد؟ ان شاءالله خداوند همه تان را تاييدكند. موفق باشيد.
پانویس :
1- در صحيفه نور، ذيل تاريخ 15/10/59 درج شده است . 2- چشم پوشي . 3- مورد عقاب و مواخذه . 4- بحار الانوار، ج 14، ص 327، ح 47. 5- بازيچه .



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 170,800,325