خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - اوضاع ايران - قيام مردمي و عمومي - رهنمود به انقلابيون - 23 ارديبهشت 1357

عنوان : اوضاع ايران - قيام مردمي و عمومي - رهنمود به انقلابيون
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 23 ارديبهشت 1357
تاریخ قمری : 5 جمادي الثاني 1398
جلد : 3

متن :
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من نمي دانم از كجا شروع كنم ؛ مصيبتها را بگويم يا بشارتها را. الان در ايران همه جامصيبت است و همه بشارت . اين مطلبي را كه من سابقا پيش بيني كرده ام كه اين ديكتاتورها و اين مستبدين و چماق به دستها در اواخر عمرشان ، آن وقت كه سقوطخودشان را پيش بيني مي كنند و مي بينند به مرگ ، يا به مرگ مقام سياسي [نزديك شده اند]، ديوانه مي شوند، اعصابشان را بكلي از دست مي دهند و با حال ديوانگي وجنون با مردم معامله مي كنند. الان همان مطلب را ايراني ها بالعيان دارند مشاهده مي كنند؛و شما آقايان دستي از دور بر آتش داريد.
قم ، در اشغال ارتش شاه
الان قم - مركز روحانيت ، مركز فقه اسلام - در قبضه لشكر جرار مغول است . لشكرجرار محمدرضا شاه بدتر از چنگيز است . و خانه هاي مردم را - آنطور كه به ما اطلاع دادند - همان طور دارند، يكي پس از ديگري ، دارند تفتيش مي كنند و معلوم نيست كه دنبال چه مي گردند. الان جيش (1) در قم با توپ و تانك و مسلسل مقيم است ، و تمام مدارس و خانه هاي آقايان هم به حسب قاعده در تحت مراقبت پليس و جيش است . وهجوم كرده اند به منزل مراجع و در داخل منزلشان آدم كشته اند و جنايت كرده اند(2). الانآقايان در مريضخانه هستند(3)، در بيمارستان ؛ الان - به حسب آنطوري كه اطلاع امروزبوده است - آقايان در بيمارستان هستند.
دودمان پهلوي و سقوط پنجاه ساله
اين جنوني است كه عارض شده است بر اين شخص ، و نمي دانم به كجا خواهد منتهي شد. اين حال عصبي است كه چون خود را ساقط مي بيند - پيش ملت كه از اول ساقط بود،از آن روزي كه رضا شاه به امر انگلستان حمله كرد بر ايران و كودتا كرد. اولش اشخاص بااطلاع مي فهميدند و بعد هم كه شروع كرد به اراذلي و اوباشي ، و پليسش با مردم آنطورها، با علما آنطورها رفتار كرد، با زنها آنطور رفتار كرد، با مدارس ديني آنطوررفتار كرد، با تبليغات ديني آنطور رفتار كرد، مردم فهميدند كه گرفتار چه اعجوبه اي و چه حيواني هستند. اين كه از اول اين خاندان ساقط بود پيش ملت ، سقوط از حالا نيست ؛ ازپنجاه سال پيش از اين اينها ساقط بودند پيش ملت . منتها حالا يك جنبشي در ملت ايران پيدا شده است و به حسب آنطوري كه گفته شده است بيش از سي شهر در ايران تظاهر برضد اين مرد كرده اند و "مرگ بر شاه " گفته اند.
اهانت به ملت
اين سي شهر و اين همه ايران - به منطق شاه - از خارج كشور با تذكره (4) قاچاقي واردايران شده اند و يك عده معدود آشوبگرند اينها! تمام مراجع اسلام ، تمام علماي بلاد- از اول تا آخر - كه بر ضد اين شخص قيام كرده اند و آنطوري كه امروز اطلاع داده اندپنجاه و شش نفر از علماي تهران از رفتن به مسجد - اعتراضا به اين كارها - خودداري كردند و اعلان كردند كه نمي روند به مسجد براي خاطر اعتراض بر اينها، اينها همه باتذكره قاچاقي از بيرون آمده اند و يك عده آشوبگرند! اخلالگرند! علماي تهران ،علماي قم ، علماي خراسان ، علماي آذربايجان ، علماي يزد، علماي كرمان ، علماي همهجا، اينها مشتي آشوبگر هستند! آنكه آشوبگر نيست محمدرضا خان است ! اين آشوبگرنيست ! اين مصلح است ! اين دارد ما را به "دروازه تمدن بزرگ " وارد مي كند!
كتاب منسوب به شاه و جنايات پنجاه سال سلطنت پهلوي
اين كتابي كه براي ايشان نوشته اند(5) - خودش كه عقلش نمي رسد كه بنويسد، اينهابرايش مي نويسند! من نمي دانم حالا مطالعه هم كرده است كه بفهمد چه جفنگهايي توي اين كتاب هست يا مطالعه هم نكرده ؛ اگر كسي اين كتاب را ببيند، واقعا خجالت مي كشدكه يك قلمي اينطور، اينطور بي بندوبار [باشد]. اينهمه اختناق ، اينهمه گرفتاري مردم ،اينهمه كشتار، اينهمه زدوبند، اينهمه فروختن ملت به اجانب ، اينهمه خيانت بر ملت مسلم ايران ، اينها را همه "خدمتگزاري " [و] "آزادي " در ايران [وانموده كرده است ] يك آزادي اي كه هيچ كس نمي داند! هر كس اين كتاب را بخواند و از كره مشتري آمده باشدو اين كتاب را بخواند خيال مي كند كه اين يك مطلبي است كه همان طرز فكر افلاطون است ! معلوم مي شود كه ايران يك عالم ديگري است ! يك عالمي ماوراي اين عالم است ! اما وقتي كه بيايد در ايران وارد بشود و ببيند طرز حكومت ايران چه جور است وطرز حكومت شاه چه جور است ، آن وقت مي فهمد كه همه اش لاف و گزاف [است ]؛بيخود گفتن ، توي كتاب نوشتن . بخوانيد اين كتاب را. البته كسي كه نوشته آدم مطلعي هم بوده است . اين حالا نمي دانم خودش مطالعه كرده يا نكرده ، اما آن آدم ، آدم مطلعي بوده است كه نوشته لكن نشسته و از ماوراي طبيعت ، از ماوراي اين عالم [مطالبي ]نوشته [است ].
ايشان هم كه مي خواهند ما را به دروازه تمدن بزرگ برسانند! يعني اين كار انجام شده ، ما در دروازه تمدن هستيم ! الان ما وارد شهر ماوراي طبيعت هستيم ! در تمدن بزرگ ما الان وارد هستيم ! اما چه داريم ؟ شما يك چيزي كه ما داشته باشيم ، خودمان داشته باشيم ، جز دروغ گفتن و گزافه كه از خودمان است ، ماوراي آن ما چه داريم ؟ جزاين جنايتها چه داريم ؟ جز آدمكشي ، جز اختناق ، جز دروغگويي . حتي مخبرين روزنامه ها با آن وضعي كه حالا چهل - پنجاه سال است داشته اند، حالا اعتراض كردند كه ما را اينقدر وادار به دروغگويي نكنيد. مخبرين روزنامه ها، اينها اعتراض كرده اند كه اينقدر ما را به دروغگويي وادار نكنيد. اساتيد دانشگاهها - از قراري كه گفته مي شود -اعتراض كردند كه ما نمي رويم سر اين كلاسها و درسها، با اين وضعي كه شما پيش آورديد در دانشگاهها. اينها هم لابد يك دسته اي از اوباش هستند!
مخالفين ديكتاتوري از ديد ديكتاتورها
اين علماي تهران كه الان بنا دارند - از قراري كه امروز اطلاع رسيده است - كه اعتراضا دست از جماعت بردارند و اين حوزه قم كه الان در حال تعطيل و انعطال (6)است - اينها همه - يك مشتي اوباش هستند كه از خارج مرز با تذكره هاي دروغي آمده انددر ايران ! آذربايجانيها همه شان كه همچو قيامي كرده اند كه بي سابقه - تقريبا - بوده است ،همچو تعطيلي كردند كه بي سابقه بوده است ، اينها هم يك مشتي اراذل بودند! يزديها هم همين طور. همه ايران ، تمام ايران يك مشتي اراذل - به اصطلاح اينها - هستند كه اينهانمي فهمند چه مي گويند! در اصطلاح اينها هر كس كه مخالف با ديكتاتوري است ،مخالف با كساني است كه به اسلام دارند خيانت مي كنند، كساني كه به اين ملت خيانت كرده اند، هر كه مخالف اينهاست يك مشت اراذلي است كه از خارج آمده !
الان هم با اين همه بساطي كه در ايران در آمده است و اين همه مخالفتي كه از همه شهرها، سي و چند شهر، همه شهرهاي ايران بايد گفت ، "سي و چند شهر، خوب دهاتش هم بوده است " [و] از دهات هم مي گويند هست اين مطالب ، الان هم با همه اين مسائل كه اينها روبرو هستند، باز وقتي كه صحبت مي كنند ابدا از آن حرفهاي اول دست برنمي دارند: تمام ايران با ما موافقند! تمام اصناف ! همين ديشب اين مطلب بوده كه صد وبيست و چند رئيس صنف گفته اند تمام اصناف تهران به شما وفادارند! و به انقلاب شاه وملت راي مي دهند! و معترضند به اين آشوبگرها! به اين آشوبگرها اعتراض دارند و ازدولت خواسته اند كه اينها را مجازات كند! اين صد و بيست و چند صنف ، خارج ازايرانند؟ يا تهرانند و بازار تهرانند؟ اگر تهران است و بازار تهران است ، بازار تهران كه حالا مي گويند چهار روز است بسته است . حالا امروزش را من اطلاع ندارم اما مي گويندچهار روز بسته بوده . اعتراض داشته اند. هياهو از بازار بلند مي شود؛ مبداء هياهو دانشگاه است و بازار. دانشگاهيها از خارج آمده اند؟! بازار تهران هم از خارج آمده اند؟! آن اصناف و صد و بيست و چند صنفي كه همه اظهار وفاداري كرده اند، اينها زيرزمين - درزيرزمين اينها - هستند! ما در خارج نمي بينيم اينها را! حلالزاده اينها را نمي تواند ببيند!اينها همه - همه موافقند! همه سي و چند ميليون جمعيت ايران - همه موافقند؟ چند هزار،چند نفر معدود! اول كه مي گفتند به عدد انگشتهاي - مثلا - انسان ؛ كم كم يك قدر زيادش كردند، حالا رسيده به چند هزار. دو - سه هزار جمعيتند كه با اينها مخالفند! ديگر چندين ميليون جمعيت همه موافق هستند! اما اين جمعيت كجاست ما نمي دانيم ! اين جمعيت دريزد است ؟ در قم است ؟ در تهران است ؟ در مشهد است ؟ آذربايجان است ؟ كردستان است ؟ اهواز است ؟ اينها كجا هستند كه ماوراي اين جمعيتي كه الان در ايران موجوداست هستند؟!
انفجار سراسري ، پيامد نيم قرن خودسري
جمعيتي كه در ايران الان موجود است ، همه مي دانند. همه خبرگزاريهايي كه بايداطلاع بدهند اطلاع دادند و گفته مي شود كه بيست و چند - بعضيها 25 شهر، بعضيها33 - شهر از شهرهاي ايران همه اعتصاب كرده اند، همه تظاهر كرده اند بر ضد شاه . درراديو هم هست بر ضد شاه . يك كلمه هم گفته شده است كه اينها، [يعني ]شاه يا دستگاه شاه [اين قيام را]از فلان طلبه "كه من باشم " مي بينند؛ ولي من مي گويم تمامش زير سرخود اوست . تمام اين سي و چند شهر كه قيام كرده اند، با تحريك خود ايشان قيام كرده اند. دزد اگر بخواهد بگويد كه دست من را حاكم بريده است ، بايد به او گفت : نه ، خودت بريدي ؛ حاكم اجراي قانون مي كند؛ تو خودت دست خودت را بريدي ، تودزدي كردي ؛ كسي كه دزدي بكند دستش به هدر مي رود.
تو فكر كن اگر قوه تفكر براي تو ديگر باقي مانده باشد؛ سقوط خودت را به چشمت داري مي بيني و قوه تفكر از دستت رفته ؛ تو فكر كن كه در اين پنجاه سال بر اين ملت ، توو پدرت چه گذرانديد. اين ملت از دست پدرت ، بعد از آن از دست تو به آنها چه گذشته است . اين همه داغها كه در دل اولياي اين مقتولين هست از آن زمان تا حالا، از زماني كه در مسجد گوهرشاد آن جنايت را آن مرد جنايتكار كرد - لعنه الله تعالي - تا امروز كه بادست تو اين جنايات دارد اجرا مي شود، با اين ملت شما چه كرديد. مي خواهيد انفجارنشود؟ اين ديگر يك كسي بايد باشد كه راس انفجار باشد و مردم را به انفجار وادار كند؟.. . ايران خود به خود منفجر است . مگر مي شود جلوي انفجار را با اين هرزگيها گرفت كه "گروه انتقام " يكوقت درست مي كنند و "كميته پيكار" درست مي كنند، و اين حرفهاي نامربوط.
چاپلوسان ، بر كرسي مدرس قهرمان
مجلسشان را وقتي كه مي روي گوش مي كني به حرفهاي اين چهار نفر بيچاره اي كه آنجا براي خاطر اينكه سال ديگر هم اينها مجلس بروند - خودشان هم گفتند اين را كه سال ديگر اينها مجلس بروند - ببين چه حرفها مي زنند. حتي وكيل خود آذربايجان مي گويد اينها آذربايجاني نيستند، آذربايجاني كه با شاه مخالف نمي شود! پس اينهاكجايي اند؟ تبريزيها كجايي اند آقاي وكيل ؟! آن وضع مجلس ما و آن انحطاطي كه پيداشده است در مجلس . يكوقت مدرس توي مجلس است ، يكوقت هم اينها كه مي بينيد.يكوقت مدرس است كه مي ايستد و مقابل همه صحبت مي كند و مقابل رضا شاه مي ايستد، تا آخر نفس ايستاد، بعد هم او را كشتند البته ؛ يكوقت هم اينها هستند كه براي خاطر اينكه يك روز ديگري هم وكيل بشوند، حالا يك همچو حرفهايي مي زنند كه همه ، هم خودشان مي دانند دروغ مي گويند هم ديگران مي دانند كه اينها دروغ مي گويندو هم خودشان مي دانند كه همه مي دانند كه اينها دروغ مي گويند مع ذلك مي گويند. براي جلب نفع خودشان ، جلب رضايت رضا شاه ، محمدرضا شاه ، سخط خداي تبارك وتعالي را بر خودشان مي خرند. اين وضع مجلس ما، آن وضع قوانين ما، آن وضع احكام شرعي ما، آن وضع بازار ما، آن وضع نفت ما، آن وضع استقلال ما.
فرمان اخراج شاه و امريكا
خدا مي داند كه بعضي از اين صاحب منصبها گاهي همين جا - قاچاقي - پيش من مي آيند، چه خون دلي اينها دارند از اين مستشارهاي امريكايي كه هر چند وقت يك دفعه يك جبهه هاي تازه اي مي آيد اينجا و با ما چه مي كند و چه معاملاتي اين نانجيبها بااينها مي كنند. و من نمي دانم ، واقعا براي من معماست كه اين صاحب منصبهاي ما چرااينقدر بي عرضه اند، چرا اينها اينقدر بي عرضه هستند؟ چرا نشسته اند توي خانه شان تااينطور تحميلات بر آنها بشود؟ چرا مستشارهاي امريكايي را اينطور اجازه مي دهند كه باآنها اينطور رفتار كنند؟ چرا اين مردك را بيرونش نمي كنند؟ به ما مي گويند كه خوب ، اگراين برود، كي جاي اين بيايد كه چه بشود؟ من گفتم اگر اين برود، عبيدالله (7) هم بيايد بهتراز اين است . براي اينكه هر كس بيايد حالا فكر مي كند به آنجا. اين حالا كهنه كار شده واواخر عمرش است و عصبي شده و ديوانه شده است و به هر جا مي زند و مي كشد ونمي دانم به كجا مي رسد. اما اگر اين برود هر كه بيايد، هر كس را شما تصور كنيد بيايد، دراول امر تا يك مدتهايي مردم راحت هستند. اگر اين باشد يك ساعت راحتي نيست . اگراين برود هر كس بيايد مردم باز يك مدتي راحت هستند. خيال نكنيد كه حالا اگر اين رفت ، دنيا به هم مي خورد، هيچ چيز به هم نمي خورد. اين صاحب منصبها كجا هستند؟هي ارتشبد كذا و نمي دانم سپهبد كذا و سرلشكر كذا! حرف است آنها، مثل وكلا مي مانندآنها. وكيلم ! وكيل كجا. . . هر كدام از قول ملت حرف مي زنند. مردكه خودش هست تنهايي ، آن وقت مي گويد ما و همه ملت ! انقلاب امريكا، يا "انقلاب شاه و ملت "!
آخر اين ملتي كه همه الان بر ضد اين مردكه قيام كرده اند، اين ملتي كه مي بينند همه چيزشان را اين آدم از دست داده و از بين برده است ، اين ملتي كه مي بينند جوانهاي آنهارا به فساد كشيده ، دخترهاي آنها را مي خواهد به فساد بكشد، اين ملت همه شان موافقندبا اصل انقلاب ؟! "انقلاب شاه و ملت "؟! باز هم خجالت نمي كشند مي گويند انقلاب شاه وملت ! بگويند انقلاب امريكا، راحت كنند خودشان را. بگويند دستور امريكا، انقلاب امريكا. چه بايد كرد؟ همان طور كه خودش در يكي از نوشته هايش گفت كه خوب صلاح ديدند كه ما باشيم ، آن متفقين صلاح ديدند كه ما باشيم عجالتا! خدا لعنتشان كنداينها را كه همچو صلاحي براي ما ديدند.
در واپسين روزهاي سلطنت
الان قم حكومت نظامي است ، از قراري كه گفته مي شود؛ تبريز حكومت نظامي است ؛ مشهد حكومت نظامي است يا بدتر از نظامي است . حكومت نظامي اينطور نيست كه ! حكومت نظامي يك نظامي هست ، يك نظامي مي آيد حاكم مي شود و بعضي رفت و آمدها و بعض اجتماعات را جلو مي گيرد. اما بريزند توي خانه مردم ، حكومت نظامي است ؟! بريزند تو خانه مردم تفتيش كنند؟ همه محله هاي قم را مي گويندهمين طور احاطه كرده اند و مشغول تفتيش هستند؛ دنبال اسلحه مي گردند. اينها از سايه خودشان مي ترسند بيچاره ها! خيال نكنيد اين اشتلمها را هيچ چيز؛ هيچ خيال نكنيد اينهاچيزي است . اينها الان از سايه خودشان مي ترسند. همچو خوف اينها را برداشته كه مثل گربه اي كه آن آخر، ديگر به همه چيز حمله مي كند و با دست و پنجه و چه حمله مي كنداز خوفش ، اينها هم به آن مرتبه رسيده اند كه حالا با دست و پنجه و لگد و همه چيز ازمسلسل و تانك و توپ و اينها حمله مي كنند به مردم ، به مردم بي دفاع . خانه هاي قم رامي گردند. گفتند در آذربايجان هم بنا دارند اين كار را بكنند. بايد همه ايران را اينهاتفتيش بكنند، بايد همه ايران را اينها بگردند. ريشه انفجار و انقلاب
تمام اينها با تحريك خود ايشان است ، نه تحريك من . من يك طلبه اي هستم كه مثل ساير آقايان طلاب ، مثل ساير آقايان شهرها، من هم يك ناله اي مي كنم از دست اين .آنكه اساس مطلب است ، آنكه اساس اين انقلابات است ، آنكه اساس اين انفجارهاست خود اين آقاست ، خود اين آدم است . اساس خود اين است . آنكه خيانت مي كند، بايداگر آمدند گفتند خيانت و داد و قال بلند شد [كه ] خيانت مي كنند، نگويند محرك دارند.تو محركي ؛ به خيانتت تحريك كردي مردم را، تو به اين مردم خيانت كردي . مردم هم درمقابلش ايستادند و حرف مي زنند؛ حرف است ، الان بيچاره ها چه بكنند. تو همه حيثيت اين مملكت اسلامي را از دست دادي و بردي ، و الان هم مشغول فعاليتي براي بيشتر ازدست دادن و بردن .
مردم ديگر به تنگ آمده اند؛ مردم از جان خودشان هم به تنگ آمده اند. جوانش رامي كشد، خودش باز مي آيد. قم آدم مي كشند، باز توي محلاتش بچه و بزرگ آنها حمله مي كنند. براي اينكه از جانشان هم سير شده اند مردم . ديگر با اين وضع ، با اين اساسي كه تو بنيان گذاشتي در اينجا، براي كي راحتي هست ؟ يك راحتي يكروزه هست ؟ يك راحتي يكساعته هست تا اينكه يك زندگي داشته باشد؟ خوب ، زندگي اينطور را مردم ترجيح مي دهند كه نباشند در اين دنيا. پس تقصير از خود توست و ديگر هم نمي تواني اصلاحش كني .
آشتي ناپذيري ملت
توبه تو پيش ملت پذيرفته نيست . ممكن است يك توبه حقيقي بكني و مال مردم رادستشان بدهي و همه جنايات را جبران بكني ، خدا ممكن است - خدا بزرگ است -بپذيرد اما ملت نمي پذيرد. ما نمي توانيم توبه تو را بپذيريم ؛ توبه تو مرگ است ، توبه گرگ مرگ است . ديگر اين آخري افتاده به اينكه دستور دادم كه ديگر خيلي مردم را[اذيت ] نكنند. همين ديشب مي گفت كه دستور دادم به عمرو كه مردم را ديگر [موردتعدي قرار ندهد]. اين هم توبه گرگ است كه مرگ است . تو حالا با يك راه ديگريمي خواهي راه باز كني براي جنايات و الا تو ممكن نيست كه دست برداري از جناياتت .كسي كه اعصابش اينطور خرد شده و خراب شده و مي بيند همه ملت با او مخالف هستند،اربابها هم ؛ مي ترسد كه اگر ملت مخالفتشان طول بكشد، آنها هم دستشان را از سرش بردارند؛ و خدا مي داند كه اگر يك روز دستش را اين امريكاي خبيث از سر اين [شاه ]بردارد، هيچ برايش نمي گذارند بماند؛ همان اطرافيانش او را خواهند خورد.
سلاح ايمان ، نيرومندترين سلاحها
ولي حالا ملت چه بكند؟ مستشارهاي خارجه ريخته اند به ايران و همه چيز دست آنهاهست ، قدرت دست آنها هست ، ملت ضعيف است . اين اشخاصي كه [از] حقوق بشر[دائم ] دم مي زنند، همينها ملت ما را به اينطور گرفتاري كشاندند. چه بكند يك ملت ضعيفي كه اسلحه ندارد، [قدرت ] ندارد؟ ولي هيچ اسلحه اي با ايمان نمي تواند مقابله بكند، هيچ اسلحه اي با قيام ملت نمي تواند مقابله بكند. امروز همه اسلحه ها نمي توانندمقابله كنند با قيام مردم ؛ هر چه بكشند باز نمي توانند. اين مصيبتها كه مي بينيد، كه همه شهرها الان گرفتار هستند؛ هر روز يا گرفتار پليس هستند يا گرفتار جنديها و لشكريهاهستند با تانك و توپ و مسلسل ، يا گرفتار يك دسته اي هستند كه مي آيند تظاهر مي كنندو زنده باد و جاويد باد مي گويند. توي خانه بعض مراجع مردكه رفته و تفنگش را كشيده يا[تهديد] كرده كه من همه شما را مي كشم اگر نگوييد جاويد كذا؛ آنها هم نگفتند و به او[پرخاش ] كردند، از قراري كه شنيدم . اينها گرفتار اين هستند كه بايد جاويد كذا بگوييد.مگر با گفتن جاويد، جاويد مي شود؟ گذشت ديگر مطلب ، برود سراغ كارش . اگر بتواندجانش را از دست اين ملت نجات بدهد، يواشكي فرار كند. بيخود برنامه حركتش را به خارج از كشور لغو كرد(8) به خيال اينكه خودش در دست بگيرد قدرت را، آدمكشي راخودش در دست بگيرد. مبادا جا را خالي كند يكي بيايد جايش . چه بروي چه نروي توديگر رفتني هستي بيچاره . و خودت اين كار را كردي ، ما اين كار را نكرديم ، ملت اين كاررا نكرده . تو اين كار [را كردي ]، اساس را تو درست كردي . اگر يك حكومت صحيح بود، يك قدرت صحيح بود، و يك مجري قدرت صحيح بود و دلسوز ملت بود،اسلامي بود، ممكن بود اين مسائل پيش بيايد؟ ممكن بود تظاهري بر خلافش بشود؟امكان نداشت يك همچو چيزي . پس اينكه مي بينيد كه همه يكدل و يكجهت تظاهر برضد تو مي كنند، بدان كه زير سر خودت است اين مسائل ، تو اين كارها را كردي .
اينها مصيبتهاي ماست و بشارتها. در همه اينها بشارت است : بشارت پيروزي ملت ،بشارت قطع ايادي اجانب ان شاءالله ، بشارت قطع اين دودمان و رفتن اينها از اين مملكت يا از اين عالم . اينها همه بشارت است و مردم بايد قوي ، دلخوش [و] بي هراس باشند.
اسلام مكتب مبارزه و مقاومت
هر انقلاب اسلامي توي آن يك مطلبي هست ، توي آن يك كشتني هست ، يك ناراحتي هست ، همچو نيست كه خوب [بدون قرباني باشد]؛ اسلام را ما بايد ببينيم اولش چه جور به دست آمد. اين اسلام ، اين پيغمبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - آن وقتي كه اجتماعات را درست كرد و توانست قيام بكند بر ضد شرك و كفر و بي عدالتيها، با چه مصيبتهايي گرفتار بود، چه جنگهايي كرد و چه كشته (9)هايي داد و خودش چه زحماتي كشيد و چه جراحاتي برداشت . اسلام از اول ، وقتي زاييده شده است ، آن روزي كه اعلام شد به اينكه حالا ديگر بايد قيام كرد در مقابل [طاغوت ]، از آن روز برنامه اش اين بود كه بزند و بكشد و كشته بشود براي اصلاح حال جامعه . براي اينكه اين دزدها و اين خيانتكارها را قطع اياديشان را بكند، قطع حياتشان را بكند؛ اينها مضر به جامعه هستند.اين باغدارها و اين كارواندارهاي قريش مضر به جامعه هستند، اينها بايد از بين بروند.اصلا اول اسلام وضعش اين بوده . وقتي دست من و شما رسيده ، اسلام به اين صورت درآمده كه جز مطالعه كتاب كاري ديگر نمي كنيم و كاري ديگر نمي گوييم بكنند.
خدا مي داند كه من براي حوزه ها متاسفم . من براي حوزه نجف متاسفم . آقا، حيثيتشرا دارد از دست مي دهد حوزه نجف ؛ حيثيتش را پيش مسلمين دارد از دست مي دهد.من متاسفم براي اين . اشخاص [مهم ] نيستند، من براي حوزه متاسف هستم . يك حوزه هزار ساله و هزار و چند صد ساله دارد حيثيتش را از دست مي دهد. شما ملاحظه كنيد، درتمام اين صحبتهايي كه در ايران هست ، از اول تا آخر برويد مطالعه كنيد، تمام اعلاميه هايشان را مطالعه كنيد، اعلاميه چه جناح متدين ، چه جناح روشنفكر، چه جناح اهل علم ، برويد مطالعه كنيد، اسمي از نجف ديگر نيست ؛ نجف منسي است . به داد اين نجف برسيد شما آقايان .
حوزه قم زنده است
حوزه قم حوزه زنده است . كشته مي دهد، مي كشد، كشته مي دهد - عرض مي كنم كه -اگر بتواند مي كشد. الان هم در تحت فشار هست و مع ذلك زنده [است ]، مع ذلك ايستاده است . طلبه قم ايستاده است ، قمي ايستاده است ، ملت قم ايستاده است . كتك مي خورد و ايستاده است . طلبه قم كشته مي دهد و ايستاده است و لهذا زنده است . اصلادر اذهان مردم ، هر چي هست قم است ؛ و من براي نجف متاسفم . من قمي هستم اما براي نجف متاسفم . ما علاقه داريم به همه اينها. ما علاقه داريم به يك همچو حوزه هزار وچند صد ساله . نگذاريد اين حوزه از بين برود. نگذاريد اين حوزه منسي بشود.
تاكيد بر سازماندهي نهضت
بايد حالا كه ايران قيام كرده است - و خداوند توفيق بدهد به آنها - بايد نظام داشته باشد اين ؛ بي نظام نبايد باشد. روابط بايد باشد بين حوزه قم ، حوزه تهران و همه شهرستانها. روابط مي خواهد. سازمان بايد بدهيد به اين قيام ؛ متفرقات نباشد. سازمان داشته باشد كه اگر يك روزي قم ايستاد، تمام ملت بايستد. متفرق نباشيد؛ جناحها همه باهم بشوند. اين اشتباه است كه بعض جناحها - از قراري كه امروز به من كاغذ بعضي ازآقايان رسيد - اينها ديگر از روحانيت صحبت نمي كنند. نمي فهمند اينها. اينها نمي دانندكه بي روحانيت يك شاهي اينها ارزش ندارند. اگر دست ناپاكي در كار نباشد و اينها راوادار نكند به اينكه در نوشته هايي كه مي نويسند روحانيت را ساقط كنند و اگر مقصوداين نباشد كه جناحها با هم مختلف بشود و متشتت بشوند و از راه بي فهمي باشد،بي ادراكي باشد، هواي نفس باشد، اصلاح كنند خودشان را. تمام جناحها با هم بشوند.سازمان واحد باشد. يك حزب الهي در مقابل "حزب رستاخيز" - حزب خدا، حزب الله .همه با هم باشيد، همه با هم صحبت كنيد، همه با هم قيام كنيد، همه با هم قعود كنيد. هردسته اي علي حده و آن براي خودش و آن براي خودش ، غلط است امروز. روحانيين باآنها، آنها با روحانيين ، دانشگاهي با شما، شما با دانشگاهي ، بازاري با همه ، كارگر با همه .
همه شما يك مصيبت داريد، همه گرفتار يك مصيبت هستيد. مصيبت مصيبت مشترك است . همه مصيبت زده هستيم . يك امري نيست كه اختصاص به روحانيت داشته باشد، اختصاص به احزاب داشته باشد، يا اختصاص به دانشگاهي داشته باشد. اين مطلبي نيست كه اختصاص داشته باشد. اگر نفت را مي برند، نفت همه را دارند مي برند؛ اگر يك مشت آهنپاره بيخود وارد مي كنند در مملكت ، براي همه است اين مصيبت ؛ اگرمستشارهاي امريكا را در اينجا مي آورند، اين مصيبت براي همه است ؛ براي يكي و دو تانيست . اگر پايگاه براي امريكا درست مي كنند، اين براي همه است ؛ اگر خيانت به مامي كنند، خيانت به ملت مي كنند؛ خيانت به همه است .
همه دست به دست بدهيد. علي حده هر كس براي خودش يك سازي بزند، اين غلط است ؛ اين شكست است . بايد سازمان داده بشود به اين قيام ، به اين نهضتي كه الان بالفعل موجود است . بايد عقلاي قوم ، سران قوم ، سازمان بدهند به اين ؛ يعني روابط پيدابشود بين همه جناحها. همه شهرستانها بايد با هم روابط داشته باشند. بايد مجالس در روزواحد [باشد]. يكي از اقسام روابط كه من سابق مي خواستم در قم ايجاد بكنم ونگذاشتند ايجاد بشود - خداوند اصلاحشان كند ان شاءالله . من بنا بر اين گذاشتم كه در تمام ايران ، يك روز تعطيل ، يك روز اجتماع باشد؛ اجتماع اهل علم . يعني فرض كنيد روزشنبه يا شب شنبه تهران يك اجتماع اهل علمي باشد، خراسان اجتماع اهل علمي باشد،فلان ده هم اجتماع اهل علمي باشد، فلان جا هم [چنين ] باشد. اين يك سازمانيبود، نگذاشتند؛ نفهميدند.
حالا آقايان بيدار بشويد، ملتفت باشيد. دشمن شما حالا هم قوي است ؛ حالا با چاقوآمده به ميدان ، حالا با تانك آمده به ميدان ، حالا با - عرض مي كنم كه - مسلسل آمده به ميدان . لكن نترسيد از اين مسلسلها، مسلسلها چيزي نيستند؛ شما حقيد، حق با شماست ،خداوند تعالي با شماست . سازمان بدهيد به اين نهضتي كه الان در ايران پيدا شده است .روابط بايد با هم باشد؛ آقايان علما با همه جناحها، همه جناحها با آقايان علما، همه ملت با هم سازمان داشته باشد. سران قوم در يك وقت معين اجتماع داشته باشند با هم ، كه اگريك روزي يك كلمه اي فرض كنيد از يك جايي صادر شد، تمام با هم يك كلمه باشند،يك حركت باشند اهالي ايران .
نويد پيروزي
مژده مي دهم به همه جناحهايي كه در ايران براي اسلام ، براي احقاق حق قيام كردندكه ان الصبح لقريب (10)؛ نزديك است ان شاءالله . و شما پيروزيد ان شاءالله ؛ اما به شرط اينكه عوامل مختلف در كار نباشد؛ به شرط اينكه هواهاي نفساني [كه ] اين براي خودش بكشد و آن براي خودش بكشد، اين نباشد در كار. همه با هم برادريم . من يك طلبه هستم ، تو هم يك آقا هستي ، آن هم يك كاسب هست ، آن هم يك دانشگاهي هست ،آن هم يك دكتر هست ، آن هم يك مهندس هست ، آن هم يك روشنفكر هست ؛همه مان با هم مصيبت واحده داريم ؛ همه با هم بايد بنشينيم و شيون كنيم .
خداوند - ان شاءالله - به همه جناحها توفيق بدهد؛ به همه سلامت بدهد. خداوندان شاءالله قطع ايادي اجانب را از مملكت اسلامي بكند و از همه ممالك اسلامي بكند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 170,801,795